خانه » همه » مذهبی » نقش منفی نگری در انقلاب

نقش منفی نگری در انقلاب


نقش منفی نگری در انقلاب

۱۳۹۴/۱۱/۱۵


۱۲۸۸ بازدید

نقش منفی نگری در انقلاب




پرسش: سلام، برخی از طرفداران شاه، می

گویند که انقلابیون در آن دوران به هر چیزی اعم از اینکه خوب بود یا بد بود، نه می

گفتند و لذا انقلاب ریشه در نوعی منفی نگری داشت، زیرا هیچ حسنی را در مورد آن رژیم

قبول نمی کردند. آیا این درست است؟


کسانی که

چنین ادعایی می نمایند می بایست برای اثبات ادعای خود استدلال نمایند که رژیم پهلوی

واجد چه خوبی هایی بوده است که انقلابیون آن ها را نادیده گرفته اند؟ سرسپردگی رژیم

و وابسته نمودن کشور در همه ابعاد به بیگانگان، تحقیر هویت ایرانی و اسلامی ملت

بزرگ ایران، استبداد پهلوی و فقدان آزادی های سیاسی، ریخت و پاش های شدید در سطح

مسئولان، عقب ماندگی کشور روز افزون کشور، نبود زیرساخت های لازم برای پیشرفت،

وابستگی صد در صدی اقتصاد به نفت، وابستگی سیاسی کشور به قدرت های غربی، نمایش

مظاهر فساد در سطح جامعه، زیرپا نهادن قوانین مترقی اسلام در اداره ی جامعه،‌ و …

آیا از منظر چنین افرادی در کنار این نقاط بسیار تاریک ، نقطه مثبتی نیز دیده می

شود؟

 




پاسخ تفصیلی:


با سلام

و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز در پاسخی نسبتا اجمالی در برابر این

شبهه بسیار سطحی باید گفت:


 گام

نخست :
کسانی که چنین ادعایی می نمایند می بایست برای اثبات ادعای خود استدلال

نمایند. به عنوان مثال رژیم پهلوی واجد چه خوبی هایی بوده است که انقلابیون آن خوبی

ها را نادیده گرفته و به خاطر روحیه ی منفی نگری به این خوبی های فرضی و خیالی پاسخ

منفی میدادند. ریخت و پاش های شدید در سطح مسئولان، عقب ماندگی کشور، نبود زیرساخت

های لازم برای پیشرفت، وابستگی صد در صدی اقتصاد به نفت، وابستگی سیاسی کشور به

قدرت های غربی، نمایش مظاهر فساد در سطح جامعه
مشروب فروشی

ها ، کاباره ها، فاحشه خانه هاو …، زیرپا نهادن قوانین مترقی اسلام در اداره ی

جامعه،‌ و … آیا از منظر چنین افرادی در کنار این نقاط بسیار تاریک ، نقطه ی

مثبتی نیز دیده می شود؟ در یک تحلیل کلان از عملکرد رژیم طاغوت پهلوی باید بگوییم :

رژیم منحوس پهلوی با پایه گذاری دولتی شبه مدرن بدون توجه به تامین زیر ساخت های

بومی، به گونه ای به مدیریت کلان کشور پرداخت که نتیجه ی آن در دهه ی 50 تبدیل

ایران به کشوری عقب مانده از جهت اقتصادی، علمی، فن اوری و … بود. انتخاب

استراتژی غلط توسعه ای برای ایران در عصر پهلوی منجر به ایجاد پدیده هایی گردید که

همه و همه به مثابه ی موانعی برای پیشرفت یک کشور به شمار می روند. توضیح بیشتر

:منظور از استراتژى توسعه، انتخاب و تدوین اصول کلى حرکت براى ایجاد تحولات در

ساختارها، نهادها و اجراى طرحهاى بزرگ اقتصادى و اجتماعى به منظور تسریع در پیشرفت

و سازندگى کشور است. اگر در روند سازندگى کشورهایى که طى دو و سه دهه اخیر خود را

از مرز یک کشور عقب افتاده به کشورهاى توسعه یافته رسانده اند مطالعه اى صورت گیرد،

الگویى از استراتژى آنها استخراج مى گردد که کم و بیش مراحل زیر را در بردارد:


1-

اصلاحات وسیع همراه با اولویت دادن در تخصیص منابع به نظامهاى آموزشى و تربیتى خود،

که از رهگذر آن تحولات زیر را در نسل جدید خویش ایجاد کرده اند: ریشه کنى بى سوادى

و افزایش معلومات عمومى جامعه، گسترش علم، پژوهش و تحقیق، خلاقیت و نو آورى، ایجاد

همبستگى شدید ذهنى بین نسل جوان و منافع ملى کشور، ایجاد آمادگى براى کار و تلاش

بیشتر همراه با کاهش توقع و انتظار، ایجاد آمادگى براى قانون پذیرى، نظم پذیرى،

مشارکت جمعى در سازندگى کشور، ایجاد نگرش و رفتار اقتصادى مناسب براى توسعه، با

کاهش مصرف و آمادگى ذهنى براى پس انداز و سرمایه گذارى براى ساختن آینده.


2-

تلاش سازمان یافته براى دستیابى به علم و تکنولوژى جدید و بومى سازى آن در چارچوب

نیازهاى جامعه خودى


3-



حرکت در چارچوب برنامه اى منظم براى آماده سازى زیر ساختها و زیر

بناهاى اقتصادى


4-

قدرتمند ساختن دولت براى بازسازى بخش خصوصى فعال در فعالیتهاى اقتصادى در چارچوب

مصالح ملى.


در

ارزیابى عمومى از اقدامات این کشورها مشاهده مى گردد که اولویتها و توجهات، عمدتا

متوجه بهبود نقش انسانها در توسعه است و لذا شروع اصلاحات با نهادهاى آموزشى و

فرهنگى است و به موازات آن، نهادها و ساختارهاى اجرایى را اصلاح کرده اند و به طور

طبیعى از حاصل کیفیت بخشیدن به توانمندى انسانها و اصلاح ساختارها و نهادهاى

اجتماعى زمینه براى تداوم توسعه اقتصادى فراهم شده و امکان کسب مالیات براى ساخت

زیر بناهاى جدید فراهم گردیده است. اما آنچه در طول حیات رژیم گذشته در ایران اتفاق

افتاد، حرکتى از انتها بود. بدین معنا که منابع درآمدى نفت این فرصت را فراهم ساخت

که از طریق دلارهاى نفتى اولویت اقدامات توسعه اى رژیم گذشته از طریق ساخت فیزیکى

جامعه شروع شود، بدون آنکه توجه کافى به کار آمد سازى انسانها از طریق نظامهاى

آموزشى و فرهنگى بشود و تلاش سازمان یافته و پیگیرى براى اصلاحات نهادى در

ساختارهاى مختلف اجرایى صورت پذیرد. این اتفاق از آنجا حادث مى گردد که معمولا

مسئولان حکومتى کشورهاى جهان سوم ابتدا باظاهر کشورهاى پیشرفته آشنا مى شوند و اگر

منابع درآمدى برون زایى مثل نفت، الماس و غیره داشته باشند، امکان این را مى یابند

که با اجراى طرحهاى عمدتا فیزیکى و به اصطلاح چشم پرکن، ظاهر جامعه را تغییر دهند و

احساس کاذب پیشرفت را از طریق دستگاههاى تبلیغاتى در بین مردم خودشان القا نمایند
.

متأسفانه این اتفاق تلخ در رژیم گذشته در ایران رخ داده و انواع

مشکلات را براى جامعه ایران به یادگار گذاشته است. توجه شود که اگر درآمد برون زایى

مثل نفت نباشد، حتى حکومتهاى وابسته کشورهاى جهان سوم براى ادامه حیات خود ناچار مى

شوند از طریق کارآمد کردن نظامهاى فرهنگى، آموزشى خود و اصلاح ساختارهاى اجرایى،

امکان صنعتى شدن و به وجود آمدن بنگاههاى اقتصادى و خدماتى مدون را فراهم سازند تا

زمینه دریافت مالیات براى ادامه حکومتشان فراهم گردد. به هر حال وجود درآمدهای حاصل

از صدور نعمت نفت خام در کنار وابستگى و فساد رژیم شاهنشاهى آثار نامطلوب زیر را در

جامعه ما به ارث گذاشته است:


1- ایجاد

یک نظام بزرگ دولتى مصرف کننده منابع و مخرب در سازندگى و توسعه کشور.


2- عدم

انتقال علم و تکنولوژى مناسب به ساختارهاى مختلف: اقتصادى، سیاسى، مدیریتى و

فرهنگى.


3- عدم

ایجاد نهادهاى تحقیقاتى و مطالعاتى مناسب براى شناخت واقعى مسائل جامعه.


4- رشد

نا متعادل و توسعه ناموزون مناطق مختلف کشور.


5-

ناشناخته ماندن بسیارى از خصوصیات فرهنگى، رفتارى اقشار مختلف جامعه براى مسئولین.


6- فیزیک

گرایى و ظاهر بینى افراطى در مفهوم سازندگى در بین مسئولان و مردم.


7- توسعه

مصرف گرایى مبتنى بر واردات کالاهاى صنعتى و مصرفى خارجى.


8-

توزیع نامتعادل استعدادهاى درخشان بین علوم مختلف مورد نیاز جامعه.


9-

عدم ایجاد یک نظام مالیاتى کارآمد.


10-

عدم شکل گیرى ساختار نظارت عمومى مردم بر تصمیم گیرى مدیران اجرایى

و دستگاههاى دولتى به دلیل مشارکت نداشتن در تأمین هزینه هاى دولتى.


11- از

بین رفتن حساسیت در مورد مصرف بیت المال و اموال عمومى در فرهنگ رفتارى تصمیم

گیرندگان و مردم.


12-

تخریب نظام قضاوت جامعه نسبت به عناصر حکومت و دولت.


13-

ناشناخته ماندن بسیارى از منابع و مزیتهاى نسبى کشور.

 


 گام

دوم :
انقلاب اسلامی ایران یک پدیده ی مربوط به قرون ماقبل تاریخ نیست که بتوان

در برابر آن به تحلیل های متضاد راه یافت، بلکه انقلاب اسلامی ایران پدیده ای معاصر

و مربوط به کمتر از چهار دهه ی قبل می باشد و مبادی و ریشه ها و چگونگی مبارزات و

روند پیروزی آن کاملا در دسترس بوده و قابل استناد و ارزیابی است. جالب این که هیچ

کدام از نظریه پردازان علوم سیاسی و جامعه شناسی ای که پیرامون انقلاب اسلامی ایران

نظریه پردازی نموده اند ،هیچ کدام به وجود چنین عاملی در تحقق انقلاب اسلامی اشاره

ننموده اند. به نظر می رسد بیان نکاتی پیرامون روند نهضت اسلامی به رهبری امام

خمینی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی گردید ، خالی از لطف نباشد. شاید در میان

پدیده های اجتماعی سیاسی، انقلاب پیچیده ترین پدیده ای باشد که توجه بسیاری از

عالمان این رشته را به خود جلب کرده است. انقلاب همانند کلاف در هم تنیده ای است که

پیدا کردن سر نخ آن، به منظور درک ماهیتش، نیازمند تاملات نظری دقیق در کلیت آن

پدیده است؛ اینکه انقلاب ها چگونه شکل می گیرند و اساسا از چه علل و عواملی بر

میخیزند و در نهایت، چه پیامد هایی دارند، مهم ترین پرسش هایی است که در این باره

مطرح است. ویژگی های یک انقلاب را می توان در موارد هفت گانه ی زیر دسته بندی نمود:


1.

نارضایتی عمیق از وضع موجود


2. ظهور

و گسترش ایدئولوژی های جایگزین


3. گسترش

روحیه انقلابی


4. وجود

رهبری مقتدر و نهاد های بسیج گر


5. شرکت

توده ها و مردمی بودن


6. وجود

عنصر خشونت


7 .تغییر

ساختار های سیاسی – اجتماعی جامعه


با توجه

به این مقدمه و در پاسخ به سوال شما باید گفت چرایی وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 57

و عدم وقوع آن در دوره های قبلی مطرح شده در سوال را باید در تک تک ویژگی های هفت

گانه ی انقلاب – که در سطور بالا اشاره شد
جستجو نمود. و

بررسی هر یک از این موارد در زمان پیروزی انقلاب اسلامی و مقایسه آنها و بررسی وجود

یا عدم وجودشان در مقاطع تاریخی مورد اشاره ، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود که از

حوصله این نوشتار بیرون است و لازم می نماید که شما با مراجعه به منابعی که در

نهایت به شما معرفی خواهیم کرد جواب تفصیلی پاسخ خود را بیابید.


چرایی

وقوع انقلاب اسلامی ایران را می توان در موارد چهار گانه ذیل دسته بندی کرد:


1.

نارضایتی عمیق از شرایط حاکم:
نارضایتی عمیق از سلطنت محمد رضا شاه بویژه بعد

از کودتای 28 مرداد
1332 که موجی از خفقان سیاسی سراسر کشور

را فراگرفت ، اولین زمینه وقوع انقلاب بود. نارضایتی از وضع موجود از زمان قاجاریه

و دیکتاتوری رضاخان به صورت مستمر در سطح جامعه وجود داشته است اما این نارضایتی در

دوره محمد رضا به اوج خود رسید. این نارضایتی و تنفر در سال های پایانی حکومت پهلوی

گسترش یافته و در آستانه وقوع انقلاب در بین همه اقشار جامعه فراگیر و در عین حال

عمیق تر وشدیدتر شد. ضعف و ناکارآمدی ساختار های سیاسی ، اقتصادی، و فرهنگی رسمی و

در نتیجه از دست رفتن مشروعیت حکومت را می توان از عوامل ظهور و گسترش نارضایتی

دانست.


2.

پذیرش و گسترش ایدئولوژی اسلامی :
تعالیم اسلامی به عنوان اندیشه و آرمان جدید

به تدریج توانست ایدئولوژی های رقیب یعنی مارکسیسم و ناسیونالیسم را به حاشیه برده

و در سطح گسترده ای بین نخبگان سیاسی و توده های مردم نفوذ کند. و از سوی دیگر

جمعیت پذیرنده ی آرمان های انقلاب اسلامی ، جمعیتی بسیار بود به گونه ای که می توان

گفت بجز بخشی از روشنفکران – که با عقاید مارکسیستی یا لیبرالی در انقلاب شرکت

داشتند – عموم مردم تابع آرمان های اسلامی بودند.


3.

گسترش روحیه انقلابی
:
به هنگام وقوع انقلاب اسلامی

روحیه انقلابی همگانی و عمیقی در سطح جامعه مشاهده می شد. بی توجهی انقلابیون به

اقدامات رفرمیستی شاه و نیز بی اعتنایی آنان به اقدامات سرکوبگرانه حکومت از سویی و

ظهور گسترده احساس شهادت طلبی و فداکاری در راه آرمان انقلاب از دیگر سو بیانگر

وجود این روحیه در میان مردم بود.


4.

نقش آفرینی رهبری و نهاد های بسیج گر:
در وقوع انقلاب اسلامی ، وجود نقش رهبری

مقتدر و دانا همراه با نهاد های بسیج گری مانند نهاد روحانیت، شبکه مساجد و انجمن

های اسلامی انکار ناپذیر است
. رهبری هوشمند، قاطع و

بلامنازع امام خمینی (قدس سره) ، اعتماد خاص مردم به وی و نیز پیوند دینی و تاریخی

روحانیت و مردم روند انقلاب را سرعت بخشید؛ بدین گونه که باعث برانگیختن نارضایتی

از وضع موجود، گسترش آرمان های انقلاب اسلامی ، ایجاد و گسترش روحیه انقلابی ، بسیج

عمومی و نیز بنیاد گذاری سامان سیاسی جدید شد. در یک کلام اساسی ترین دلیل پیروزی

ملت ایران در انقلاب اسلامی سال 1357 را می توان ، وجود رهبری مقتدر و نافذ الکلمه

ای دانست که ضمن آگاه سازی مردم از عمق فساد و ظلم و استبداد و استعمار ، روحیه

انقلابی را در مردم تقویت نموده و ضمن ارائه و تدوین ایدئولوژی اسلامی برای حکومت ،

توده های مردم را برای مبارزه با رژیم طاغوت به خیابان ها کشاند و در نهایت موفق شد

با فرماندهی انقلاب آن را به پیروزی رسانده و پس از آن با مبنا قرار دادن ایدئولوژی

اسلامی ، ساختار های سیاسی و اجتماعی جامعه را تغییر داده و نظامی سیاسی – اجتماعی

بر طبق اصول و مولفه های اسلامی را معماری کرده و تاسیس نماید.


در پایان

ضمن تشکر از مکاتبه شما با این مرکز، منتظر سوالات بعدی شما هستیم. برای کسب

اطلاعات بیشتر و عمق بخشی به مطالعاتتان پیرامون انقلاب اسلامی توصیه می کنیم حتما

منابع ذیل را مورد مطالعه قرار دهید:






انقلاب اسلامی ایران(ویراست چهارم)، تالیف جمعی از نویسندگان، تدوین نهاد نمایندگی

مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، نشر معارف، 1387




انقلاب اسلامی ؛ زمینه ها و پیامد ها، تالیف منوچهر محمدی، تدوین نهاد نمایندگی

مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، نشر معارف، 1387






تاریخ تحولات سیاسی ایران: بررسی مولفه های دین – حاکمیت – مدنیت و تکوین دولت


ملت در گستره هویت ملی ایران، موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، موسسه

مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، 1384

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد