طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نماز برای خدا

نماز برای خدا


نماز برای خدا

۱۳۹۳/۱۲/۱۰


۳۷۹۰ بازدید

براى ما توضیح دهید براى خدا نماز خواندن چگونه است؟

خلاصه اینکه برای خدا نماز خواندن این است که نمازش خالص وبدون ریا وشک باشد وازگونه شکی نسبت به ساحت مقدس ربوبی به دور باشد ؛ نماز خالص آن است که در آن نماز، توجه وآمیختگی به غیرخدا نباشد وجز ذات حق ورضای وخشنودی او هدفی نباشد!
اخلاص یعنی خالص نمودن اندیشه و نیت و اخلاق و عمل و عبادت و تمام اعضا و جوارح برای خدا که دو نکته اساسی در آن لحاظ می شود. یکی اینکه خود عمل و اندیشه و سخن گفتن و عبادت و مانند آن عملی خدایی و خدا پسند باشد, و دیگر اینکه انسان این عمل خداپسند را برای رضای خدا انجام دهد و نیت و انگیزه اش هم خدایی باشد.
انسان با ایمان همه کارهایش را به قصد خدا واجرای فرمان الهی انجام می دهد ؛درقسمتی از تعقیب نماز صبح ،چنین می گوییم : «اللّهمّ إنّی أسئلک بحقّ محمّد و آل محمّد، أن تصلّی على محمّد و آل محمّد، …والإخلاص فی عملی، … » «خداوندا، تو را به حق محمد و آل محمد مى خوانم که بر محمد و آل محمد درود فرستى، و از تو مى خواهم که … عملم را خالص کنی ،و… »
باید دانست که برای خالص شدن مراحلی راباید گذراند واموری را باید انجام داد والا خالص شدن ، خم رنگرزی نیست تا بتوان بدون زحمت وتحمل مشقت به آن دسترسی پیدا کرد، به کلام زیرتوجه کنید: دراین کلام امام خمینی «قدس سره »اخلاص را ، باشروع از باطن وخالی شدن از حب نفس ، می دانند:
– شیوه خالص کردن اعمال
حضرت آیت الله العظمی امام خمینی «قدس سره» در کتاب چهل حدیث در حدیث بیستم می فرمایند :
طریق خالص کردن اعمال از جمیع مراتب شرک وریا و غیر آن ، منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است ، که آن سرچشمه تمام اصلاحات و منشا جمیع مدارج وکمالات است . چنانچه اگر انسان ، حب دنیا را به ریاضات علمی و عملی از قلب خارج کند ، غایت مقصد او دنیا نخواهد بود و اعمال او از شرک اعظم که جلب انظار اهل دنیا و حصول موقعیت در نظر آن هاست خالص شود وجلوت و خلوت و سر و علن او مساوی شود .
و اگر با ریاضات نفسانیه بتواند حب نفس را از دل بیرون کند ، به هر مقداری که دل از خود خواهی خارج شد ، خدا خواه شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص شود و مادامی که حب نفس در دل انسان است و انسان در بیت مظلم نفس است ، مسافر الی الله نیست ، بلکه از مخلدین الی الارض است و اول قدم سفر الی الله ترک حب نفس است و میزان در سفر همین است .
و بعضی گویند : یکی از معانی آیه شریفه «وَ مَن یَخرُج مِن بَیتِهِ مُهاجِراً اِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ فَقَد وَقَعَ اَجرُهُ عَلَی اللهِ» این است که کسی خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوی حق کرد به سفر معنوی ، پس از آن ، او را فنای تام ادراک کرد ، اجر او بر خدای تعالی است . و معلوم است برای چنین مسافری جز مشاهده آن ذات مقدس و وصول به فنای حضرتش اجری لایق نیست …
راه های کسب اخلاص
همان گونه که ذکر شد، اخلاص، پاکیزه کردن عمل از هرگونه آلودگی به غیر خداست و انسان مخلص، در انجام عمل محرّکی غیر از خداوند ندارد، فقط قصد تقرّب به خداست که او را به کار وا می دارد و بس. این حالت، مقام بسیار بزرگی است و کسی می تواند، به آن برسد که غرق در محبّت خدا باشد، به حدّی که در دلش برای محبت های دنیایی، جایی نبوده و اگر از خوراک، پوشاک، مسکن و امور مادی استفاده می کند، به خاطر لذّت بردن از آنها نباشد، بلکه به خاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا، به دست آورد.
حال چه کنیم که به این درجه از اخلاص برسیم؟
در سخنان پیشوایان معصوم، راه هایی برای رسیدن به اخلاص بیان شده که به اختصار ذکر می کنیم؛
الف ـ قطع طمع از غیر خدا
امام باقر ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید: «بنده، پرستشگر واقعی خدا نمی شود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد، آن گاه خداوند می فرماید: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را می پذیرد.»( مستدرک الوسائل، ج 1، صفحه 101، آل البیت)
ب ـ افزودن بر علم و یقین
علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود: «ثمره العلم إخلاص العمل»( شرح غررالحکم، ج 3، صفحه 332) اخلاص عمل، ثمره و میوه علم است. یعنی هر چه آگاهی انسان از حقایق هستی بیشتر شود و به عظمت خالق و ناچیزی خود علم پیدا کند، اخلاص او بیشتر می شود. و نیز فرمود: «اخلاص العمل من قوّه الیقین…» اخلاص عمل از قوت یقین است.
ج ـ کم کردن آرزوها
امیر مؤمنان در این زمینه فرمود: «قلِّل الامال تخلص لک الأعمال»( شرح غررالحکم، ج 4، صفحه 511) آرزوها را کم کن، با اعمالت خالص گردد.
د ـ پرهیز از گناه و هوای نفس
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمود: «تمام الاخلاص اجتناب المحارم»(میزان الحکمه، ج 3، صفحه 63.) دوری کردن از کارهای حرام کمال اخلاص است.
آثار اخلاص
اخلاص، آثار ارزنده ای در سعادت انسان دارد که برخی از آنها به شرح زیر است؛
الف ـ تقرّب به خدا
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود: «تقرّب العبد إلی الله سبحانه بإخلاص نیَّته»(میزان الحکمه، ج 3، صفحه 279) نزدیک شدن بنده به خدای سبحان به سبب خالص کردن نیت اوست.
ب ـ امدادهای الهی
اثر دیگر رعایت اخلاص، یاری، پشتیبانی و امدادهای الهی در زندگی فرد مخلص است. حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود : «من أصعد إلی الله خالص عبادته، أهبط الله إلیه أفضل مصلحته»( بحارالانوار، ج 71، صفحه 184) کسی که عبادت خالصانه اش را به سوی خدا بالا بفرستد، خداوند بهترین مصلحتش را به سوی او فرو خواهد فرستاد.
ج ـ بصیرت و حکمت
از دیگر آثار رعایت اخلاص، اعطای روشن بینی، بصیرت، حکمت و معیار شناسایی حق و باطل از جانب خدا به فرد مخلص است، بگونه ای که این اثر در تمام برخوردهای او به روشنی دیده می شود. چنانچه رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمود: «ما أخلص عبد لله عزَّوجلّ أربعین صباحاً إلاّ جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»(همان، ج 70، صفحه 243) هیچ بنده ای برای خدا چهل روز اخلاص نورزید، مگر اینکه چشمه های حکمت از قلب او، بر زبانش جاری گردید. همچنین حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «عند تحقیق الإخلاص تستنیر البصائر»همگام محقق شدن اخلاص، دیدگاهها نورانی می شوند.
د ـ پیروزی و موفّقیّت
موفقیت در کارها، یکی دیگر از آثار اخلاص است. علی ـ علیه السلام ـ دراین باره فرمود: «فی إخلاص النّیّات نجاح الأمور»( همان، صفحه 407) موفقیت در کارها، به خالص کردن نیتهاست.
ه ـ هیبت و شوکت
انسان مخلص بر اثر رعایت اخلاص، چنان هیبتی به دست می آورد که حتی همه جنبندگان، حیوانات وحشی و پرندگان نیز از هیبت و شوکت او می هراسند، چنانچه امام صادق ـ علیه السلام ـ دراین باره فرمود:
«إنّ المؤمن لیخشع له کلّ شیءٍ و یهابه کلّ شیءٍ ثمّ قال: إذا کان مخلصاً لله أخاف الله منه کلّ شیءٍ حتّی هوامّ الأرض و سباعها و طیر السّماء»( بحارالانوار، ج 70، صفحه 248)همانا همه چیز برای مومن خشوع می کند و او را بزرگ و باشکوه می دارد. سپس فرمود: هرگاه مومن، مخلص خدا شد خداوند همه چیزرا ازاومی ترساند حتی جنبندگان ودرندگان زمین و پرندگان آسمان را.
– عمل صالح وقتی خالص نباشد قبول نمی شودابن فهد حلی خبری را روایت می کند که برای اهل سلوک قابل توجه است :
معاذبن جبل از رسول خدا ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم روایت می کند که ایشان فرمودند : «خداوند هفت ملک آفرید و هر یک از آنها را دربان یک حجاب بزرگ قرار داد . کاتبان ، اعمال شبانه روز مؤمنان را ثبت می کنند و آخر روز اعمال مؤمنان را با تشریفات خاصی به سوی خداوند متعال صعود می دهند.
درحجاب اول،دربان اول پس از برسی پرونده ی او می گوید:توقف کنید امروز صاحب این پرونده غیبت کرده است.خداوند به من امر کرده که هر کس غیبت کرد اعمال صالح او رانگذارم که به سوی خدا عروج کند.اگر پروندۀ مؤمن خالی از غیبت بود،کاتبان اعمال او را به سوی حجاب دوم عروج می دهند.
دربان دوم پس از بررسی پرونده می گوید:توقف کنید!امروز نیت صاحب این پرونده، از این اعمال صالحه، آبروی دنیوی وحیثیت اجتماعی است.من مأمورم که نگذارم اعمالش از این جا بگذرد.اگر پروندۀ او ازعرض وآبروی دنیوی خالی بود ؛ کاتبان، اعمال او را به سوی حجاب سوم با یک تشریفات خاصی عروج می دهند.
ملک دربان حجاب سوم می گوید:خداوند متعال به من امر فرموده:اگر در پروندۀ مؤمن کبر باشد من نگذارم که اعمال صالح او به سوی خداوند عروج کند.اگر پروندۀ مؤمن از کبر هم خالی بود.کاتبان، اعمال پروندۀ مؤمن را به سوی حجاب چهارم عروج می دهند.
ملک دربان در حجاب چهارم می گوید:خداوند متعال به من امر فرموده اگر در پروندۀ مؤمن عُجب باشد نگذارم که اعمال صالح او به سوی خدا عروج کند آنگاه اگر پرونده او از غیبت و عرض دنیا و کبر و عجب(خود پسندی)خالی بودکاتبان اعمال او را به سوی حجاب پنجم با صلوات و سلام،طی تشریفات خاصی عروج می دهند.
وقتی به فرشتۀ دربان حجاب پنجم می رسند می گوید:خداوند متعال به من امر فرموده:اگر در پروندۀ مؤمن حسد باشد من نگذارم که اعمال صالح او به سوی خداوند متعال عروج کند.اگر پروندۀ مؤمن از نواقص قبلی خالی بود فرشتگان با هزار تشریفات اعمال صالح او را به سوی حجاب ششم بالا می برند.
وقتی خدمت دربان حجاب ششم می رسند،می گوید:توقف کنید!من صاحب رحمت هستم؛اعمال را بزنید به صورت او؛زیرا صاحب این اعمال اهل ترحم نبوده؛وقتی مشکلی برای برادر ایمانی او پیش می آمد،اعم از مشکلات مادی و معنوی،بی تفاوت بود.من موظفم نگذارم که اعمال او از این مرحله بگذرد . آن گاه اگر پرونده او از نواقص قبلی خالی بود ، کاتبان اعمال او را به سوی دربان هفتم عروج می دهند .
وقتی به خدمت دربان آخری رسیدند می گوید : من ملک حجاب هستم . من ماموریت دارم نگذارم اعمال کسی که خالص نبوده از این مرحله بگذرد. قصد او سربلندی پیش حکام ، خوشنامی در مجالس و حسن شهرت در جامعه بوده است .کاتبان اعمال وقتی از مراحل هفتگانه بازرسی می گذرند ، با ابتهاج وسرور تمام اعمال صالحه مومن را به محضر مقدس خداوند متعال عرضه می دارند . خداوند متعال خطاب به کاتبان و حافظان اعمال می فرمایند :شما حافظان اعمال بنده ی من هستید و من به درون او شاهد و ناظرم ، او مرا اراده نکرده است .
– از گردنه های خطرناک سلوک چگونه به سلامت عبور کنیم
خلاصه بحث این شد که ما طالبیم و خدا مطلوب ، ما عاشقیم و خدا معشوق ، ما عابدیم و خدا معبود و در این مسیر بسیار طولانی و خطرناک هفتاد هزار گردنه است؛هادی و راهنمای این مسیر، امام عصر،حجت وقت،حضرت بقیة الله المهدی علیه السلام است و برای حضرت اعوان و انصاری است که کار تربیتی را انجام می دهند. در این مسیر راهزن خطرناکی به نام شیطان هست که او را جنود و اعوان فراوانی است.
زاد و توشه این راه تقوا است.«اِنَّ خَیرَ الزَّادِ مَا صَحِبَهُ التَّقوی».این مسیر رامی توان کُند وپیاده طّی نمود و می توان با مرکبی تند رو طی طریق کرد.توسل،مرکب این راه است؛توسّل به ائمۀ اطهار علیهم السلام.البته همه ائمه سفینه اند و سفینۀ امام حسین علیه السلام تند روتر!
اندر آن وادی که بر پشت صبا بندند —————–زین با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است
بحث در این است که شرط داشتن تقوی و پرهیزگاری که همان زاد و توشه است،با اخلاص نتیجه بخش است.در قرآن کریم، خداوند متعال می فرماید:«وَ ما اُمِرُوا اِلّا لِیَعبُدُوا اللهَ مُخلِصِینَ لَهُ»؛که خداوند متعال را با اخلاص در دین عبادت کنند . عبادت باید خالصانه باشد و هر کاری خالصانه برای خدا انجام گیرد تاثیرش را سریعاً می گذارد و اگرخدای ناکرده انسان اخلاص نداشته باشد هر چند کارهای خوب زیادی هم انجام دهد،بهره اش را نمی بیند . اگر فرضاً بهره ای هم داشته باشد ، مربوط به این مسیر نمی شود . ممکن است بهره های مادی داشته باشد و با بهره های اخروی ، ولی بهره ی معنوی کامل و عرفانی زمانی است که اعمال برای خدا خالصانه باشد .
– نمونه هایی از بندگی خالصانه
ابن سیرین که در تعبیر خواب معروف است ، با یک زن هوس بازی رو به رو می شود که او را دعوت به نفس می کند .ولی او به خاطر خدا زن را رد می کند . خداوند متعال جایزه ای به او داد که قبلاً به پیامبر معصومش یوسف علیه السلام عطا کرده بود. حضرت یوسف و ابن سیرین در تعبیر خواب معروف هستند .چه شده است که به او دادند به دیگران ندادند ؟ مشابه این کارها را بسیاری انجام می دهند ولی …
زمانی که مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام در حال رکوع انگشتری را صدقه دادند و این آیه کریمه نازل شد .«اَنَّمَا وَلِیُکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُوتُونَ الزَّکوة وَ هُم رَاکِعُونَ.» بعد از آن فردی بارها در رکوع انگشتر صدقه داد که آیه هم برای او نازل شود ، اما چنین نشد .
– خالص شدن ، باقی ماندن وبالابردن اخلاص!
مشارطه ،مراقبه، محاسبه سه شرط اساسی برای این سه امر است؛با توجه به مقدمات یاد شده، برای آن که انسان بتواند ، در دایره اخلاص باقی بماند؛ آن چه از همه اعمال ضروری تر به نظر میرسد مشارطه، مراقبه و محاسبه است.
مشارطه:آن است که انسان، به طور مثال در اول هر روز، با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند ـ تبارک و تعالی ـ رفتار نکند و بر این مطلب تصمیم جدّی بگیرد، معلوم است که یک روز گناه نکردن، آسان است و انسان میتواند از عهده آن برآید؛ البته ممکن است که شیطان این امر را برای انسان بزرگ جلوه دهد، ولی این از ترفندهای شیطان ملعون است، به همین جهت بایستی شیطان را از تَهِ قلب لعنت کرده خیالات باطل را از دل بیرون کند تا موفق شود.
مراقبه:پس از مشارطه کردن، انسان وارد مرحله مراقبه میشود؛ به این ترتیب که انسان در تمام مدت شرط، متوجه عمل به شرط خود باشد، و خود را ملزم بداند که به آن عمل کند، به طوری که اگر ـ خدای ناخواسته ـ در دلش افتاد که مرتکب خلافی شود، بداند که شیطان و لشکریان او هستند که میخواهند او را بر خلاف شرطی که کرده، وادار کنند؛ در این صورت باید به خدا پناه ببرد؛ و به آنها بگوید:من امروز ـ یا دو روز یا ده روز یا چهل روز یا هر چند روزی را که شرط کرده ـ را با خود شرط کرده ام که بر خلاف فرمان الهی کاری انجام ندهم. او سالهای زیادی به من نعمت، سلامتی، امنیت و آسایش مرحمت فرموده که اگر برای یکی از اینها تا ابد به او خدمت کنم، باز هم از عهده شکر او برنمیآیم. خلاصه به این ترتیب امید است که ان شأ الله شیطان از او دور شود، و این مراقبت با هیچ یک ازکارهای انسان، مانند کسب، سفر، تحصیل و ورزش و غیره، منافات ندارد، و همین حالت را برای خود نگه دارد، شب که فرا رسد، موقع محاسبه است.
محاسبه:آن است که از خود حساب بکشی که آیا به شرطی که با خدای خود نموده ای عمل کردی یا نه؟آیا وفا کردی یا خیانت؟اگر درست وفا کرده بودی، شکر خدای را به جا بیاور و بدان که یک قدم پیش رفتی و مورد نظر خدا واقع شد و خداوند تو را در پیشرفت امور دنیا و آخرت، راهنمایی کرده و کار فردایت را آسانتر میکند و اگر دیدی در عمل به شرط ، سستی کرده ای، از خدای تعالی معذرت خواهی کن و بنا بگذار که فردا، مردانه به شرط خود عمل نمایی، و به همین حال باش تا خدا درهای توفیق را به روی تو بگشاید.
خلوص در عمل
حضرت آیت الله سید مصطفی خوانساری (ره) می گوید:
روزی خدمت حضرت آیت الله العظمی بروجردى نشسته بودم . عده ای از اصحاب ایشان ، از خدمات و کارهای آن بزرگوار تمجید می کردند . من ساکت بودم و چیزی اظهار نمی کردم . رو کردند به من و فرمودند : شما چرا ساکت هستید ؟ یک مطلبی بگویید . عرض کردم در روایت دارد : اخلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر
تا این عبارت را خواندم ، اشک از دیدگانشان جاری شد و حالشان دگرگون گردید . رو کردند به آقایان فرمودند : بله ! اگر در قیامت شما باشید مسأله حل است ولی نه . اخلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر . پس از آن هرگاه به من بر می خوردند می فرمودند : اخلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر .و حالشان دگرگون می شد . آیت الله بروجردی واقعا به معاد باور داشت و به آن یقین کرده بود .
نماز، راه ارتباط با خدا است ، وهرچقدرکامل تر به جا آورده شود فیض بیشتری از نماز نصیب شخص خواهد شد دانستن معانی سوره ها نیز درجه ای از کمال است ،برای آنکه جواب کامل تری داده باشیم شمار به خواندن مطالب زیر دعوت می کنم، باشد که در تغییری در نمازهایمان ایجاد شود!
مقدمه:
– اگر کسی خدا را بشناسد وبه او معرفت پیدا کند ،حق المعرفة، خود به خود به درگاه او سرتسلیم فرود آورده واورا می پرستد ؛ دلیل تفاوت پرستش اولیاء خدا باپرستش غیر ایشان در همین شناخت وعدم شناخت است. والبته هر چه قدر شناخت به خدا مرتبه اش بالاتر باشد ، پرستش او در رتبه ای برتر است. به حدیث صحیح ومستند زیر توجه کنید : الکافی ج : 1 ص : 98
« عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْمَوْصِلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ جَاءَ حِبْرٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ حِینَ عَبَدْتَهُ قَالَ فَقَالَ وَیْلَکَ مَا کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ قَالَ وَ کَیْفَ رَأَیْتَهُ قَالَ وَیْلَکَ لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ فِی مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ »
شخصی به خدمت امیر المؤمنبن می رسد ومی پرسد : آیا در آن هنگامیکه خدا را پرستش می کنی ، خدایت را مشاهده نیز کرده ای ؟( لذا امیر المؤمنین علیه السلام به سبب شناخت ومعرفت قلبی که به خدا پیدا کرده ، در پاسخ از پرسشی که از او راجع به دیدن خدا از او میشود می فرمایند : ) وای بر تو من خدایی را که نبینم ( وبه او شناخت پیدا نکنم ) پرستش نمی کنم . سؤال کننده می پرسد : وچگونه او را دیده ای ؟!!!( وسؤال او به این جهت بوده که چگونه می شود خدایی را که خداوند در آیاتش تصریح به « قادر نبودن دیدن او» کرده است؛ مشاهده کرد؟) حضرت می فرمایند : چشمها قدرت دیدن او را ندارند ؛ اما قلبها با حقیقت ایمان ( ومعرفت والایی) که پیدا کرده است ؛ او را مشاهده می کنند.
– عبادت و پرستش جزئی از طبیعت همیشگی انسان است. کثرت بیماری‌های روانی در دنیای کنونی معلول فاصله گرفتن از عبادت است. نماز قطع نظر از هر چیزی، طبیب همیشه‌حاضر است. همان‌گونه که غذای سالم، ورزش، آب تصفیه شده و مسواک برای سلامتی انسان لازم است، اختصاص دادن ساعتی از وقت برای راز و نیاز با پروردگار لازم است که روح را پاک می‌گرداند و عناصر روحی آزاردهنده را از نفس بیرون می‌افکند.
– اینکه در شبانه‌روز انسان باید پنج نوبت اعلام عبودیت و عرض بندگی کند، از آن روست که فراموش نکند بنده است. ما اگر یک لحظه بندگی و مربوبیت خود را فراموش کنیم و از یاد ببریم که چشمی که «لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ» همواره مراقب ماست؛ همان لحظه خطر سقوط در رذایل نفسانی و گناه داریم. آنکه بندگی خود و اولوهیت حق را فراموش نکند معصوم است و عصمت جز توجه و تذکر یقینی و دایمی نیست.
– اثرنشست و برخاست با افراد مؤمن و خداترس واقعى.(براى نمونه:)بعضى از اصحاب به پیامبراکرم صلى الله علیه وآله مى گفتند: وقتى در محضر شما هستیم، خیلى به خداوند نزدیک مى شویم، ولى وقتى از شما فاصله مى گیریم آلوده مى گردیم. فرمود: اگر شیطان ها به دور قلبتان گردش نمى کردند، شما هم آنچه را من مى بینم و مى شنوم ملاحظه مى کردید!(علامه تهرانى، لب اللباب.)
– لزوم توجه به نماز و درک حضور خداوند
«… یا اَحْمَدُ؛ عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَةِ عَبید: عَبد دَخَلَ فی الصَّلوةِ وَ هُوَ یَعْلَمُ اِلى مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَ قُدّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ یَنْعِسُ و …»
در قسمتی از حدیث شریف معراج خداوند خطاب به پیامبر مى‌فرماید: اى محمد؛ از سه دسته از بندگانم در شگفتم، دسته اول: بنده‌اى که به نماز مى‌ایستد و مى‌داند دستان خود را به سمت چه کسى بلند کرده و در برابر چه کسى ایستاده، و در عین حال خواب آلوده است!
این فراز از روایت به نکته‌اى اشاره دارد که درد همه ماست و لااقل اکثر ما بدان مبتلاییم و آن اینکه حق نماز را ادا نمى‌کنیم؛ گرچه هر کس آگاهى و معرفت بیشترى دارد، باید توجه بیشترى به نماز داشته و اهمیّت آن را بهتر درک کند.
سر بسته همه مى‌دانیم که نمازمان در خور و شایسته پذیرش الهى و به مانند نمازى که اولیاى الهى برپا مى‌دارند نیست و نیز مى‌دانیم آثار و ثمراتى که در قرآن و روایات براى نماز ذکر شده است، بر نماز ما مترتّب نمى‌گردد؛ ولى بسیارى از ما، به تفصیل، به میزان کوتاهى و تقصیر خود آگاه نیستیم، لذا باید سعى کنیم به میزان نقص و عیب نمازمان پى ببریم. زشتى و عیب نمازى را که بدون حضور قلب و از روى بى حالى آورده مى‌شود، بدانیم و نیز بیندیشیم که اگر نماز کامل و شایسته‌اى مى‌خواندیم، چقدر از فرصت بر پاى دارى نماز بهره مى‌گرفتیم و به چه نتایج والایى دست مى‌یافتیم و اکنون که بدون حضور قلب و توجه ، نماز مى‌خوانیم، چه نتایج و منافعى را از دست مى‌دهیم و چه زیانهایى متوجه ما مى‌گردد.
شایسته است قدرى در نماز اولیاى خدا نگریسته و با مقایسه نماز آنان با نماز خود، به نقایص و عیوب نمازمان پى ببریم؛ چرا که با مقایسه ضعیف با قوى و ناقص با کامل، بهتر به میزان عیب و نقص پى مى‌بریم.
البته براى جبران نقیصه کوتاهى و بى توجهى در نماز، بزرگان کتاب هایى نوشته‌اند که از جمله آن کتاب ها «اسرارالصلوة» مرحوم میرزا جواد آقاى تبریزى و نیز «اسرارالصلوة» امام، رضوان الله علیه، است و ما در این فرصت به شمّه‌اى از مطالبى که درباره نماز مطرح شده، اشاره مى‌کنیم:
– حقیقت و ماهیّت نماز
نماز یعنى اینکه بنده در برابر خداوند بایستد و اظهار بندگى کند و دست نیاز به سوى او داشته باشد. کسى که به نماز مى‌ایستد باید محضر خدا را درک کند و بداند در برابر چه مقامى ایستاده است و در نتیجه، وظیفه بندگى را با نهایت خضوع و خشوع به جاى آورد.
وقتى ما به نماز مى‌ایستیم، کمتر به نماز توجه داریم و توجهمان به سایر مسائل معطوف مى‌گردد، گاهى مسائلى که مربوط به ده ها سال قبل است، به خاطرمان مى‌آید. تازه وقتى مى‌خواهیم سلام بدهیم متوجه مى‌شویم که نماز مى‌خواندیم! چقدر زشت و ناپسند است که ما در مقابل خدا بایستیم و توجه نداشته باشیم در برابر چه کسى ایستاده‌ایم و چه مى‌گوییم! خداوند این حالت را از علایم منافقان به شمار آورده است:
«وَ لایَأْتُونَ الصَّلوةَ اِلاّ وَ هُمْ کُسالى…» ـ توبه/54.
و نیز در روایتى وارد شده است، کسى که نماز مى‌خواند، ولى دل به نماز نمى‌سپرد، آیا نمى‌ترسد که او را به صورت الاغ مسخ کنم. آن قدر بى توجهى در نماز زشت و ناشایست است که کسى که بدان مبتلا گردد، مستحق این است که به صورت الاغى مسخ شود؛ در واقع او انسان نیست. چطور ممکن است انسان در برابر بزرگى بایستد و هیچ توجهى به او نداشته و دلش جاى دیگر باشد، چه رسد به اینکه در برابر خداى جهان بایستد ـ خدایى که همه هستى، همه خوبى ها و همه نعمت ها از اوست ـ و به اندازه توجه به یک انسان معمولى نیز به او اعتنا و توجه نکند!
آیا وقتى انسان در برابر دیگرى ایستاده و با او سخن مى‌گوید، رویش را از او بر مى‌گرداند؟ و اگر چنین کند عقلا نمى‌گویند او دیوانه است؟ البته خداى متعال جسم نیست که صورت ما به طرف او متمایل گردد، بلکه ارتباط و مواجهه با خدا توسط دل انجام مى‌گیرد، چرا که او بر هر چیزى احاطه دارد و تنها با دل مى‌توان با او روبرو شد، حال اگر دل را از او منصرف سازیم و به نماز توجه نداشته باشیم، روى از خدا برگردانده ایم.
آیا کسى که خداوند، از روى لطف، بدو اجازه داده در حضور او بایستد و با او سخن گوید و به درد دل و مناجات بپردازد ـ به جاى غنیمت شمردن این فرصت و شکر بر این نعمت بزرگ ـ جا دارد از او غافل گردد؟ شخصیتهاى بزرگ به راحتى به انسان بار نمى‌دهند و اجازه نمى‌دهند هرکسى به خدمت آنها برسد، امّا خداوند متعال به جهت محبّت بى حدّش، در خانه‌اش را به سوى همه انسانها باز گذاشته و به آنها اجازه داده روى به سوى او داشته باشند. حال باید فرصت را غنیمت بشماریم و با تمام وجود روى به سوى او داشته باشیم و تنها توجهمان به سوى او باشد.
اگر کسى به خدا اعتقاد نداشت و معتقد نبود که در محضر خداست طبیعى است که به او اعتنایى ندارد، ولى کسى که به خدا اعتقاد دارد و مى‌داند در برابر خدا ایستاده، بى اعتنایى او زشت و ناشایست است، لذا در روایت تعبیر «عجبت»( حالاتى مثل تعجب، ترس، اندوه و سایر احساسات، به موجود مادى که به مادّه تعلّق دارد اختصاص دارد و خداى متعال منزّه است از اینکه از چیزى تعجب کند، یا بترسد و یا اندوهگین شود و اگر خداوند این تعابیر را درباره خویش به کار برده، خواسته است به زبان ما سخن گفته باشد.) به کار رفته است: خداوند مى‌فرماید من تعجب مى‌کنم از اینکه بنده‌ام در برابر من مى‌ایستد؛ ولى نشاط و توجه ندارد.
– اهمیت و ارزش نماز
از آنجا که نماز اهمیّت شایانى دارد و تأثیر به سزایى در سعادت انسان مى‌گذارد، شیطان تمام سعى خود را صرف مى‌کند تا ما را از حقیقت نماز و از انجام نمازى که مورد پذیرش خدا قرار گیرد، محروم سازد، لذا خاطره هاى فراوانى را به ذهن ما القا مى‌کند تا دل ما به نماز توجه نداشته باشد. البته شیطان برکسى تسلط ندارد و این ما هستیم که به شیطان اجازه مى‌دهیم در قلب و دل ما جاى گیرد و با او انس مى‌گیریم و پیوسته با او سرو کار داریم و بالطبع در هنگام نماز نیز ما را به خود مشغول مى‌سازد.
بهترین راه براى تکامل و تقرّب انسان به خدا، نماز است و خدا به جهت عنایت به انسان و تکامل او، این عمل را واجب کرد و الا او نیازى به نماز ندارد. او تحت هر شرایطى، بر ما واجب کرده در اوقات پنجگانه نماز را به جاى آوریم؛ حتّى برخى از فقها فرموده اند: کسى که در دریا غرق شده است باید با همان حال نماز بخواند و به خدا توجه قلبى داشته باشد، گرچه رو به قبله بودن و سایر شرایط از او ساقط مى‌گردد. این نیست جز نقش اساسى نماز در تکامل و سعادت انسان، لذا پیامبر مى‌فرماید: «الصَّلاةُ خَیْرُ مُوضُوع…»( جامع احادیث الشیعة، ج 4، ص 6) و نیز امام رضا(علیه السلام) مى‌فرماید:«الصَّلوةُ قُرْبانُ کُلِّ تَقى»( کافى، ج 3، ص 265.)
شیطان به سبب کینه و دشمنى دیرینه با بنى آدم، سعى دارد آنها را از بهترین چیزها و با اهمیت ترین آنها محروم سازد و تلاش مى‌کند، انسان را از عوامل رشد و سعادت و تکامل خویش غافل سازد:«قالَ فَبِعِزَّتِکَ لاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعینِ» ص/82. شیطان گفت: به عزّت و جلالت سوگند، همه خلق را گمراه خواهم کرد.
گاهى دو رکعت نماز و حتىّ دو رکعت نافله که صحیح و با حال و توجه خوانده شود، موجب مى‌گردد گناهان انسان بخشوده شود، چون ممکن نیست انسان، با توجه و حال نماز بخواند و بداند در برابر چه کسى ایستاده، امّا از کرده هاى زشت خود پشیمان نگردد و تصمیم نگیرد، دیگر به گناه روى نیاورد.
در روایتى پیامبر مى‌فرماید: «اگر جلوى خانه کسى نهر آبى جارى باشد و او هر روز پنج بار خود را در آن نهر شستشو دهد، آیا چرکى در بدنش باقى مى‌ماند؟ همانا نماز به مانند نهر آب است، پس آنگاه که انسان نماز مى‌خواند، همه گناهانش بخشیده مى‌شود» وسائل الشیعة، ج 3، ص 7.
اگر ما به ماهیت نماز پى برده و درست از آن بهره ببریم، دیگر در ما آلودگى باقى نمى‌ماند، ولى متأسفانه ما قدر نماز را نمى‌دانیم و آن را سرسرى مى‌گیریم؛ لذا هیچ فایده‌اى به حالمان نمى‌بخشد.
پس نکته دوم این است که در اهمیّت و آثار ارزشمند نماز بیاندیشیم، تا پى ببریم به اینکه با این نمازهاى فاقد حال و توجه و حضور قلب، خود را از چه فواید و برکاتى محروم ساخته ایم.وقتى دو رکعت نماز موجب مى‌گردد، همه گناهان انسان آمرزیده شود، پایدارى در انجام نمازهاى شایسته و درخور پذیرش الهى، انسان را به والاترین درجات «قرب الى اللّه» نایل مى‌کند. حال با توجه به این نکات، چیزى جز ندامت و پشیمانى و حسرت در اثر از دست دادن آن منافع کلان، براى ما باقى نمى‌ماند.
وقتى ما صد تومان از دست مى‌دهیم حواسمان پرت مى‌شود و اگر گوهر گران بهایى و یا یک انگشتر، به ارزش صد هزار تومان، گم کنیم، تا مدتى آشفته خاطر مى‌گردیم و شبها خوابمان نمى‌برد؛ این در حالى است که دو رکعت نمازى را که به همه دنیا و لذّت هاى آن مى‌ارزد، از دست مى‌دهیم و ناراحت نمى‌گردیم!
اى کاش، مى‌دانستیم اولیاى خدا چه بهره هایى از نماز مى‌برند: برخى بزرگان مى‌فرمودند ـ شاید این مطلب مضمون برخى روایات نیز باشد ـ اگر پادشاهان دنیا مى‌دانستند نماز خواندن چه لذّتى دارد، دست از سلطنت مى‌کشیدند و به نماز روى مى‌آوردند. (از این لحن و سخن بر مى‌آید که خودشان به این درجه از معرفت دست یافته بودند).
ما شبانه روز چقدر تلاش مى‌کنیم به لذّتهایى دست یابیم، حال این لذتها ممکن است از طریق خوراک و پوشاک تأمین گردد و ممکن است از راههاى دیگر. گاهى سالها زحمت مى‌کشیم و مقدّماتى را فراهم مى‌سازیم تا به لذتى برسیم؛ آن عالم مى‌فرماید: تمام لذّتهایى که براى سلاطین وجود دارد، در برابر لذّتى که انسان مؤمن از دو رکعت نماز مى‌برد، ناچیز است؛ اما آنها به لذّتهاى مادّى دلخوشند و از لذّت مناجات با خدا خبر ندارند.
براى جبران زیانهاى گذشته و استفاده بهتر از نماز و نیز از دست ندادن برکات و منافع مناجات با خدا، باید از نکات و دستورالعمل هایى که در روایات و کلمات علما و اولیاى خدا و نیز از توصیه هاى اخلاقى علماى اخلاق، که یا خود با تجربه، ثمربخش بودن آنها را دریافته‌اند و یا از روایات استفاده کرده اند، بهره ببریم. (ارزش این نکته ها بى نهایت است، ولى چون مفت و ارزان به دست ما مى‌رسد، قدرش را نمى دانیم. هر روایتى که در کتاب هاى روایى ضبط گردیده، از همه ثروتها و لذّتهاى دنیا بیشتر ارزش دارد).
– اندیشه در نماز و عظمت خداوند
از جمله کارهایى که براى تحصیل حضور قلب و توجه باید انجام داد، این است که انسان، پیش از نماز لحظاتى را به تفکّر مشغول گردد و توجه خود را به خدا معطوف سازد، براى چند دقیقه در مصلاّ و جایگاه نماز، خود را از غیر خدا فارغ کند، دل را از افکار و خیالات واهى خالى سازد و با متمرکز ساختن حواس خود و به فراموشى سپردن گرایش هاى دنیوى، سعى کند حضور قلب پیدا کند. البته با تفکّر و پشیمانى در اثر از دست دادن منافع معنوى نماز و جبران زیان و خسارت هاى گذشته، این مهم بهتر حاصل مى‌گردد.
قبل از شروع نماز، لازم است انسان افکار خود را کنترل کند و تا آنجا که مى‌تواند توجه خود را به نماز و محل نماز و سجده معطوف دارد و یا اگر در جاى خلوتى است و کسى متوجه او نمى‌شود، راحت و سبک بنشیند تا فشارى به بدنش وارد نگردد و بعد از تمرکز حواس، حضور خدا را تصور کند و به خود بباوراند که در محضر خداى متعال قرار گرفته است.
ما ادّعا مى‌کنیم در حضور خدا هستیم و عالم در محضر خداست، ولى این تنها لقلقه زبان است و دلمان باور ندارد: وقتى در اتاق دور از چشم دیگران به سر مى‌بریم، رفتار خاصّى از ما سر مى‌زند و آنگاه که متوجه شویم شخصى و حتىّ بچه‌اى ما را مى‌بیند، رفتارمان عوض مى‌شود! وقتى که انسان در برابر همنوع خود مواظب رفتارش است و حواسش را جمع مى‌کند، اگر باور کند در حضور خداست و بداند خدا او را مى‌بیند، مسلّم از هرزگى دل و این سو و آن سو شدن آن جلوگیرى مى‌کند. اگر انسان خود را در برابر دیگرى ببیند، دلش آزاد نیست که به این سو و آن سو توجه کند و روى به این سو و آن سو داشته باشد، بخصوص وقتى خود را در مقابل خدا ببیند و حضور او را درک کند، بیشتر دلش را کنترل مى‌کند و بهتر حضور او را درک مى‌کند، یا وقتى در نماز «اللّه اکبر» مى‌گوید و باور دارد خدا از هرکس بزرگتر است و عظمت او را کرانه نیست، لحظه‌اى از درک حضور او و توجه به او غافل نمى‌گردد. در ابتداى امر، ما ناتوان از درک عظمت خدا هستیم و تنها این الفاظ را بر زبان جارى مى‌سازیم و نمى‌توانیم عظمت و بزرگى خدا را توصیف کنیم: یعنى چه که خدا بزرگ است؟ یا خدا چقدر از انسان و سایر موجودات والاتر و بزرگتر است؟ اصلا ذهن ما ظرفیت درک خدا را ندارد، گرچه انسان با توجه به آثار الهى و با سعى و تلاش و پیمودن مراحلى، تا حدى مى‌تواند عظمت خدا را درک کند.
امام صادق(علیهم السلام) روایت مفصّلى نقل مى‌کند که زینب عطرفروش به خانه پیامبر آمد و از عظمت خداوند متعال سؤال کرد، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در جواب به مقایسه عوالم و آسمان هاى هفت گانه و کهکشانها پرداختند و نیز خردى و کوچکى هر کدام را نسبت به دیگرى بیان کردند، از جمله فرمودند: «این زمین با آنچه درون اوست و آنچه بر روى اوست، در برابر آسمان اوّل به مانند انگشترى است که در بیابانى پهناور افتاده باشد و همین طور آسمان اوّل در برابر آسمان دوم به مانند انگشترى است که در بیابانى افتاده باشد» بحارالانوار، ج 60، ص 85 ـ 83. این نسبت در مقایسه هر یک از عوالم به عالم بالاتر نیز وجود دارد و شکّى نیست مقایسه بین عوالم و کهکشانها انسان را به عظمت الهى رهنمون مى‌کند.
زمین با همه گستردگى و فراخى، در برابر خورشید خیلى کوچک است و همین طور خورشید قابل مقایسه با برخى ستارگان دیگر نیست و همه در فضایى شناورند و هیچ‌گاه با یکدیگر برخورد نمى‌کنند. علاوه کسى که با هیئت جدید آشنا باشد، مى‌داند که گاهى فاصله بین کهکشان ها میلیون ها سال نورى است. نورى که هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر مسافت را طى مى‌کند، حساب کنید در طول یکسال چقدر حرکت مى‌کند، تا برسد به یک میلیون سال نورى! تازه وراى این کهکشان ها، عوالم دیگرى نیز هست، چرا که ستارگان مرئى تنها زیورهاى آسمان اوّل هستند، در این باره خداوند مى‌فرماید:
«وَ زَیَّنا السَّمآءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ» فصلت/12.آآسمان پایینتر را به چراغ هاى درخشنده زیور دادیم.
(تازه کسى از آسمان هاى دیگر خبر ندارد و حتى نمى‌تواند وسعت آنها را حدس بزند). شکّى نیست که همه اینها بیانگر حکمت و عظمت بى کران الهى است. خداوندى که با گفتن یک «کن» همه موجودات را آفریده ـ تازه این را ما مى‌گوییم و او نیاز به گفتن «کن» ندارد و اراده او براى آفرینش هستى کافى است ـ داراى چه قدرت و عظمتى است که عالم و جهان با اراده او پدید آمد و با اراده او باقى است و هرگاه اراده نکند همه چیز نابود مى‌گردد.
پس وقتى انسان با توجه به عظمت آفرینش، تا حدّى عظمت خداوند را شناخت، باید در نماز متوجه باشد در برابر چه کسى ایستاده است. آیا در برابر چنین موجودى جا دارد به فکر نان، آب، لباس و خانه و وسایل دیگر باشد؟ مگر همه هستى، انسان ها، کره خاکى و دریاها و کوهها در برابر خدا چه ارزشى دارند که انسان خدا را رها کند و به دنبال شکم و لباس و زن و بچه و بالاخره به دنبال دنیا برود؟ آیا انسان عاقل چنین مى‌کند؟
بنابراین از جمله امورى که باعث مى‌گردد انسان حضور قلب پیدا کند، این است که قبل از نماز در عظمت خداوند تفکّر کند و درک کند که در برابر چه کسى ایستاده است و نیز دعاهایى را که براى قبل از شروع نماز و نیز بعد از نماز وارد شده، بخواند. در هنگام نماز سعى کند معانى جملاتى را که بر زبان جارى مى‌کند، تصور کند و در آنها بیاندیشد، چنانکه مرحوم میرزا جواد آقاى تبریزى در «اسرار الصلوة» به این مطلب سفارش کرده اند. طبیعى است وقتى انسان مى‌خواهد حرف بزند، ابتدا معانى الفاظ را در ذهن خود تصور مى‌کند و بعد سخن مى‌گوید، ولى ما عادت کرده‌ایم سریع نماز بخوانیم و مَجال تفکّر و اندیشیدن در معانى جملات را به خود نمى‌دهیم. لازم است انسان با تأمل و توجه نماز بخواند و اگر قبلا ظرف یک دقیقه، یک رکعت مى‌خواند، اینک یک رکعت را ظرف دو دقیقه بخواند و این براى کسى که مى‌خواهد به حضور خدا برود، وقت زیادى نیست. رفته رفته، توجه داشتن به معنا ملکه او مى‌گردد، چنانکه توجه به الفاظ ملکه اوست.
امام سجاد(علیهم السلام) مى‌فرماید:
«… وَ اِذا صَلَّیْتَ فَصَلِّ صَلاةَ مُوَدِّع» بحارالانوار، ج 69، ص 408وقتى نماز مى‌خوانى فرض کن (در آستانه مرگ هستى) آخرین نمازت را مى‌خوانى.
ما وقتى نماز مى‌خوانیم، نمى‌دانیم که موفق مى‌شویم نماز دیگرى بخوانیم یا نه، لذا امام مى‌فرماید فرض کن این آخرین نمازى است که مى‌خوانى. اگر انسان بداند، از عمرش تنها به اندازه خواندن چند رکعت نماز باقى مانده است، حواسش را جمع مى‌کند و سعى مى‌کند نمازش را بهتر و شایسته‌تر به جا آورد، حال که ما نمى‌دانیم عمرمان تا کى باقى است، فرض کنیم این آخرین نمازى است که بجا مى‌آوریم. چنین تصورى باعث مى‌گردد در برابر شیطان مقاومت کنیم و او را از خود برانیم و از لحظات و دقایقى که در نماز سپرى مى‌کنیم، بهره شایان ببریم. شکى نیست که چنین حالتى در پدید آمدن حضور قلب مؤثر است. البته بعد از نماز نیز انسان نباید از خدا غافل گردد و از توجه و محضر خدا، روى برگرداند و به امور دیگر بپردازد.
آیا بعد از سالیانى که از دوستتان دور مانده‌اید و اکنون موفق شده‌اید با او ملاقات کنید و از حضورش استفاده کنید، بعد از ملاقات، فوراً از جاى برخاسته و بدون خداحافظى از او جدا مى‌شوید؟ کسى که به مجرد گفتن «السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته» از جاى برمى خیزد و به دنبال کارش مى‌رود، گویا تا حال نزد خدا زندانى بود و انتظار مى‌کشید هر چه زودتر درب زندان و قفس گشوده گردد، تا خود را نجات دهد!
لازم است بعد از نماز، انسان دست به دعا بلند کرده و به خود و دیگران دعا کند. در روایتى پیامبر نقل مى‌کنند که خدا فرمود:
«مَنْ اَحْدَثَ وَ لَمْ یَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفانى وَ مَنْ اَحْدَثَ وَ تَوضَأَ وَ لَم یُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ فَقَدْ جَفانى وَ مَنْ احدثَ و تَوَضَّأَ و صَلّى رَکْعَتَیْنِ وَ دَعانى وَ لَمْ اَجِبْهُ فیما سَأَلَنى مِنْ اُمُورِ دینِه وَ دُنْیاهُ، فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جاف» بحارالانوار، ج 80، ص 308.
کسى که وضویش باطل شود و تجدید وضو نکند، به من جفا کرده است و نیز اگر وضو گرفت و دو رکعت نماز نخواند باز به من جفا کرده است و اگر وضو گرفت و نماز خواند و دعا کرد درباره امور دین و دنیایش، و او را پاسخ ندادم، به او جفا کرده‌ام و من پروردگار جفا کارى نیستم.
پس یکى از چیزهایى که باعث توجه به خدا و جلب عنایت او مى‌گردد، همواره با وضو بودن است و چه بهتر که انسان بعد از وضو دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز دعا کند و از خدا بخواهد لحظه‌اى او را به خود وانگذارد و او را از نظر دور نداشته و عنایتش را از او برندارد.
مگر یک وضو گرفتن و دو رکعت نماز چقدر وقت مى‌برد و چقدر مشقّت دارد که خدا مى‌گوید: اگر دعاى او را اجابت نکنم به او ظلم کرده ام، این نیست جز عنایت خداوند و به آسانى نباید این عنایت را از دست داد.
کسانى که بر این کار مداومت دارند و همواره با وضو هستند و بعد از وضو دو رکعت نماز مى‌خوانند و پس از او دعا مى‌کنند، بهره فراوانى از این کار برده‌اند و مسلم دعایشان به اجابت مى‌رسد، گرچه ممکن است دیر به اجابت برسد، چرا که این به صلاح دید خدا بستگى دارد.
– یکی ازنیازهای انسان؛ نیاز به نیایش و پرستش است: پرستش اساساً و قطع نظر از هر فایده و اثرى که داشته باشد، خودش یکى از نیازهاى روحى بشر است. انجام ندادن آن، در روح بشر ایجاد عدم تعادل مى کند.
نهرو مردى است که از سنین جوانى لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالى در او پیدا شده بود. خودش مى گوید: من، هم در روح خودم و هم در جهان یک خلئى را، یک جاى خالى را احساس مى کنم که هیچ چیز نمى تواند آن را پر کند مگر یک معنویتى. و این اضطرابى که در جهان پیدا شده است، علتش این است که نیروهاى معنوى جهان تضعیف شده است. این بى تعادلى در جهان، از همین است.
مى گوید: الآن در کشور اتحاد جماهیر شوروى ( درزمان تدوین این کناب، روسیه وچند کشور دیگر ،کمونیست بوده وبه این نام خوانده می شدند) این ناراحتى بسختى وجود دارد. تا وقتى که این مردم گرسنه بودند و گرسنگى به آنها اجازه نمى داد که درباره چیز دیگرى فکر کنند، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگى عادى پیدا کردند (الآن) یک ناراحتى روحى در میان آنان پیدا شده است.
در موقعى که از کار بیکار مى شوند، تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعت فراغت و بیکارى را با چه چیز پر کنند؟ بعد مى گوید: من گمان نمى کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوى با چیز دیگرى پر کنند، و این همان خلئى است که من دارم.پس معلوم مى شود که واقعاً انسان یک احتیاجى به عبادت و پرستش دارد.
امروز که در دنیا بیماریهاى روانى زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این را حساب نکرده بودیم ولى بدانید هست، حقیقتاً هست: نماز قطع نظر از هر چیزى طبیب سرِ خانه است؛ یعنى اگر ورزش براى سلامتى مفید است، اگر آب تصفیه شده براى هر خانه اى لازم است، اگر هواى پاک براى هرکس لازم است، اگر غذاى سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى انسان لازم است. شما نمى دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتى از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاک مى کند. عنصرهاى روحى موذى به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون مى رود .
– جلوه های درک عظمت الهی در خوف و خشیت معصومین در نماز
یکی از جلوه های خوف الهی درک مقام و عظمت خداوند متعال است. چنانکه در آیه شریفه خوف از «مقام رب » مطرح شده است: «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی » این امر در آستانه ورود معصومین به نماز و هنگام نماز به خوبی مشهود است.
در روایت می خوانیم: علی (ع) همواره هنگام نماز خواندن این آیه را تلاوت می کرد: «وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض; صورت خویش را متوجه آفریدگار آسمانها و زمینها کردم. هنگام تلاوت این آیه، رخسارش متغیر می شد به گونه ای که هر بیننده ای آن را درمی یافت.
وقتی امام حسن(ع) وضو می گرفت رنگش تغییر می کرد و مفاصلش می لرزید. سبب این امر را حضرت پرسیدند. فرمود: کسی که در مقابل صاحب عرش می ایستد، شایسته است رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد.
نظیر همین حالت در باره امام حسین(ع) نیز نقل شده است. در باره سید الساجدین نقل شده که چون علی ابن الحسین وضو می گرفت رنگش زرد می شد. از او پرسیدند: شما را چه می شود؟ فرمود: می دانید می خواهم پیش چه کسی بایستم؟
مرحوم سید ابن طاووس در باره امام صادق(ع) می نویسد: هنگام نماز حالت بیهوشی بر امام(ع) عارض می شد.
چون علت این امر را جویا شدند، فرمود: در اثر تکرار آیات الهی این حالت بر من عارض شد. فلم تقم القوة البشریة بمکاشفة الجلالة الالهیة; چون قدرت بشری در برابر مکاشفه و ظهور عظمت الهی تاب نیاورد این حالت به من دست داد.
– ودرپایان بحث: راهکارهای عملی حضور قلب : موارد زیر حتما شما را در حضور قلب بیشتر یاری خواهد کرد:
1- دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و…
در کتاب هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند.
2- از هنگام وضو گرفتن توجه داشته باشیم که داریم برای چه کاری و حضور، نزد چه بزرگی مهیا می شویم. چند لحظه قبل از نماز نیز فکر کنیم که می خواهیم چه کاری انجام دهیم و در مقابل چه معبود و محبوبی ایستاده ایم.
3- گزینش مکان مناسب، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آن چه موجب انحراف توجه از خداوند شود.
4- گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز.
5- تا حد امکان در مسجد و با جماعت نماز خواندن و دعا کردن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد).
6- نماز را با طمأنینه خواندن و دقت در مفاهیم و معانى آن و آن را با توجه به عظمت خداوند و کوچکی خود به جا آوردن.
7- در نماز در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.
8- تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن، یکى از اولیاى خدا توصیه نموده اند که مدتى قبل از شروع نماز حداقل 15 دقیقه به حسابرسی و تخلیه درون بپردازید و به صورت ارادی عوامل پریشانی خاطر را تعدیل بخشید. با گفتن ذکر های مستحبی و دعاهای افتتاح نماز و استغفار خود را براى نماز مهیا سازید.
9- ضبط قوه خیال: پرنده لجام گسیخته خیال، چکاوکى است که هر آن بر شاخسارى مى نشیند. ازاین رو همیشه افکار انسان به این طرف وآن طرف متوجه است و قرار و آرامى ندارد؛ اما اگر آدمى با دقت و هوشیارى در کنترل آن بکوشد پس از چند صباحى رام و مطیع شده و به هر سو که اراده شود متوجه مى گردد ، اگر چندین مرتبه در ایام متوالى چنین کند، کم کم ذهنش عادت خواهد کرد.
10- توجه به ارزش والای نماز: احادیث زیر نمایانگر ارزش والای نماز است
هر که خداوند از او یک نماز بپذیرد عذابش نمی کند (امام صادق علیه السلام)
هر که دو رکعت نماز بخواند و بداند در آن ها چه می گوید، نمازش که تمام شد گناهی میان او و خداوند باقی نمی ماند. .(امام صادق علیه السلام)
11- به جا آوردن نوافل ،خصوصا نماز شب، نافله صبح ونافله مغرب، ازبزرگان نقل شده که نوافل برای تکمیل نواقص نمازهای واجب است .
12- باید علاوه بر توجه به معانی نماز به فلسفه اعمال نماز نیز توجه کرد. به عنوان مثال: امام صادق -علیه السلام- در مورد تکبیره الاحرام فرمود:« چون تکبیر گویی در برابر کبریاء حق، هر آن چه را که در میان آسمان بلند و زمین خاکی است کوچک بدان… ».
13- توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبه رو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید.
14- در سخنی از امیرالمؤمنین -علیه السلام- آمده که: « سجده اول یعنی من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول یعنی من از خاک برآمده ام. سجده دوم یعنی من به خاک باز می گردم و سر برداشتن از آن یعنی دوباره برای قیامت سر از خاک بر می دارم». اگر مدتی نماز را به همین صورت بخوانید هم نگاهتان به دنیا و سختی های آن تغییر خواهد کرد، و نیز از جهت روحی رشد خاصی خواهید نمود.
15- «انس به دنیای مذموم با حضور قلب نمی سازد» باید انسان انسش به دنیا کم شود. وقتی به نماز می ایستد، ذهن و دلش کاملا در اختیارش باشد و به سمت دنیا نرود. منتهی باید توجه داشته باشد که رسیدن به توحید ، مستلزم تلاش فراوان و برنامه ریزی و عمل است. با مشغله فکری و کاری ، امکان حضور قلب کامل بسیار کم است.
16- کسی که عاشق خدای متعال و پرستش او است در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری حضور قلب دارد ، شناخت هر چه بیشتر و حقیقی تر خدای متعال و رابطه با او از طریق دعا، مناجات و اظهار محبت به او و در مقابل کم کردن مشغله های دنیوی در بیشتر شدن حضور قلب تأثیر بالایی دارد.
17- یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد. به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چند بار اصرار، ایشان فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم.علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد».
18- محیط اطراف خود را به گونه ای تغییر دهید که شما را در این مهم( یاد خدا) یاری رساند. با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در خوابگاه و کلاس و در طول روز آن چه تو دوست دارى انجام مى دهم. تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى آینده را از دل من بر گردان». چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید. و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.شناسائی کنید، آیا فکری و اتفاقی دل مشغولی برای شما ایجاد نکرده است؟
19- «حضور قلب حوصله می خواهد»حضور قلب باید به تدریج مستقر شود بنابراین کسی که در ابتدای راه کمال و خودسازی قرار دارد نباید از خود انتظار حضور قلب کامل داشته باشد و باید آن را به تدریج تمرین کند و بدست آورد. باید با نفس مانند کودکی نوآموز مدارا کرد و به تدریج و با آهستگی آن را مهار و رام نمود. بنابراین باید از مقدار بسیار کم شروع کرد و به تدریج بر میزان تمرکز و توجه و حضور قلب افزود.
20- در پایان گفتنی است: حضور قلب شرط کمال نماز است و نمی توان به بهانه نداشتن حضور قلب نماز را ترک کرد و گفت فایده ای ندارد, زیرا همین نماز دست و پاشکسته ای که می خوانیم فواید و آثار فراوانی دارد و ما را از گناه و انحراف کلی از خدای متعال محافظت می کند. حضور قلب نیز دارای مراتب است و کسی می تواند آن را تحصیل کند که اهل نماز و عبادت باشد.
برای اگاهی بیشتردر این زمینه کتاب های فراوانی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود.
1- پرتوی از اسرار نماز, قرائتی
2- اسرار الصلاه , ملکی تبریزی
3- آداب الصلاه , امام خمینی
4- صلاه الخاشعین , دستغیب
5- اسرارالصلاه , جوادی آملی
6- راز نماز محسن قرائتى
7- راز نماز بى آزار شیرازى
8- پرواز در ملکوت امام خمینى
9- از ژرفاى نماز آیت الله خامنه اى
10- این است نقش عبادات محمد باقر صدر
11- حکمت عبادات، آیت اللّه جوادى آملى.
12- کیمیای محبت، محمدی ری شهری،
13- فضیلت های فراموش شده، شیخ عباس تربتی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد