عصراسلام: لازم دیدم یک بار برای همیشه این ادعا را مورد بررسی دقیق قرار دهم بنده فرض را بر صحت ادعای ایشان و بسته شدن رسمی قرارداد توسعه معادن فسفات سوریه توسط ایران میگذارم. اما اعداد و ارقام بیان شده توسط ایشان حقیقتا غیر قابل باور و غیر ممکن است زیرا اصولا هزار میلیارد تن فسفات در تمام دنیا نیز وجود ندارد چه برسد به سوریه! شکی نیست که پیش از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ این کشور در لیست ۱۰ تولید کننده بزرگ فسفات در جهان قرار داشت و همچنین یکی از بزرگترین ذخایر فسفات دنیا نیز در معادن منطقه خنیفیس در استان حمص قرار دارد.
اما برویم سراغ جزئیات این منبع درآمدی دولت سوریه بر اساس آمارهای موجود بین المللی، در سال ۲۰۰۹ دولت سوریه سالانه ۳.۸۵ میلیون تن فسفات از معادن این کشور استخراج میکرد که حدود ۷۰۰ هزار تن از این میزان در کارگاههای محلی به کود تریپل سوپر فسفات و فسفریک اسید تبدیل میشد و حدود ۳.۲ میلیون تن نیز به کشورهای خارجی صادر میشد. در سال ۲۰۰۹ قیمت هر تن فسفات در بازار جهانی حدود ۸۵ دلار بوده است یعنی ارزش کل صادرات فسفات دولت سوریه در آخرین سالی که آمار دقیق وجود دارد سالانه حدود ۲۷۰ میلیون دلار بوده است. قیمت هر تن فسفات(بسته به نوع و کیفیت) در بازار کنونی جهان نیز حدودا نزدیک به ۸۰ دلار است.
از سال ۲۰۱۵ و حمله سراسری داعش به بادیه شرقی و مرکزی سوریه، معادن فسفات خنیفیس نیز تحت کنترل این گروه تروریستی قرار گرفت و تولید فسفات سوریه صفر شد. در مورد تولید فعلی دولت سوریه اطلاعاتی در دست نیست اما در سال ۲۰۱۸ شرکتی روسی قراردادی به منظور برداشت سالانه ۲.۲ میلیون تن فسفات از معادن این کشور به مدت ۵۰ سال امضا کرد. با فرض اینکه به شکل همزمان ایران و چین نیز در قراردادهای جداگانه مشغول استخراج فسفات باشند جلو میرویم.
جناب آقای قاسمی مدعی هستند قرارداد منعقد شده توسط ایشان در سال ۲۰۱۵ امضا شده اما دولت فعلی از آن استفاده ای نکرده است! نخست اینکه در سال ۲۰۱۵ این معادن به کل در کنترل داعش قرار داشته است و امضای قرارداد رسمی در چنین شرایطی چندان منطقی به نظر نمیرسد. اما بخش مهمتر اینکه ایشان مدعی هستند این قرارداد برای ۱۰۰ سال و برداشت هزار میلیارد تن فسفات امضا شده است! یا ایشان دو لفظ میلیون و میلیارد را با هم قاطی کرده و یا اینکه اصولا اطلاعاتی از میزان ذخایر فسفات موجود در سوریه و دنیا ندارند.
طبق تخمینهای معتبر میزان ذخایر کل معادن فسفات کشف شده در دنیا تا سال ۲۰۱۹ حدود ۶۹ میلیارد تن بوده است که از این مقدار حدود ۱.۸ میلیارد تن در خاک سوریه قرار دارد، پس اصولا قراردادی با چنین اعدادی به امضا نرسیده است زیرا وجود خارجی ندارد. اما حتی اگر چنین حجمی از فسفات در خاک سوریه در دسترس بود آیا توان استخراج آن برای ایران وجود دارد؟
نگاهی به آمار استخراج فسفات در دنیا میتواند جالب باشد: به عنوان مثال کشور امریکا به عنوان غول صنعتی شماره ۱ دنیا با ذخایر اثبات شدهای بالغ بر ۱ میلیارد تن در سال ۲۰۱۹ حدود ۲۳ میلیون تن فسفات از معادن خود برداشت کرده است.
عربستان به عنوان کشوری با حجم ذخایر نزدیک به سوریه (۱.۴ میلیارد تن) و توان صنعتی نزدیک به ایران (فرض) سالانه حدود ۶ میلیون تن فسفات استخراج میکند. در سال ۲۰۱۹ شرکت های روسی حدود ۲ میلیون تن فسفات از معادن استان حمص سوریه استخراج کردند که با توجه به قیمت ۸۰ دلاری هر تن فسفات معادل ۱۶۰ میلیون دلار در سال میشود.
آیا توان صنعتی و چانه زنی دیپلماتیک ایران از روسها بالاتر است؟ فرض میگیریم که ایران نیز بتواند سالانه ۲ میلیون تن فسفات از سوریه استخراج کند: طبیعتا ایران در حال حاضر جایگاهی در بازار صادرات جهانی این ماده معدنی ندارد و این میزان برای مصرف داخلی در کشاورزی و صنعت خواهد بود.
آیا معادن فسفات میتواند معادل هزینه ایران در سوریه باشد؟ مشخصا سالانه ۱۶۰ یا حتی ۲۰۰ میلیون دلار برداشت فسفات از سوریه در برابر هزینه نظامی ایران در این کشور حتی ذرهای به چشم نمیآید. اینکه ایران چه میزان در جنگ سوریه هزینه کرده است آمار دقیقی وجود ندارد و در آینده نیز نخواهد داشت اما بر اساس اندک شواهد و تخمین های موجود این میزان قطعا بالغ بر چند ده میلیارد دلار بوده است.
به عقیده برخی ایران این هزینه را برای امنیت ملی خود و نبرد خارج از مرزها با تروریسم و حفظ حکومت متحد منطقهای خود انجام داده است و کار درستی کرده است.برخی نیز که با سیستم موافق یا مخالفند، معتقدند این هزینه بی جهت بوده و دستاوردی برای کشور نداشته یا اینکه به کل مخالف هر گونه بازی منطقه ای توسط جمهوری اسلامی ایران هستند. به عقیده شخصی بنده ایران دخالت در جنگ سوریه را هیچگاه بر پایه بازپرداخت هزینه های خود در آینده انجام نداده است.
در حال حاضر دولت سوریه نه از طریق پرداخت نقدی نه امتیازات تجاری و نه تهاتر کالا توان بازپرداخت چند ده میلیارد دلار پول سالهای گذشته و کمک های فعلی (از جمله ماهیانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار محموله نفتی) را نخواهد داشت.
در سالهای آینده اما اوضاع میتواند متفاوت باشد، به شرط آنکه ابتدا تکلیف مناطق درگیری در ادلب یا شرق فرات روشن شود، قدرتهای دنیا بر سر آینده سیاسی این کشور به توافق و راه حل جامع برسند، کمیتهای جهانی برای کمک به بازسازی این کشور و جمع آوری حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه تشکیل شود (که بسیار دشوار است) و حال کشورهای ذی نفوذ در سوریه سرمایه ورودی را به دست گرفته و وارد میدان معامله شوند.
در پایان بایستی ذکر کنم هدف از نگارش این مطلب بهره گیری سیاسی یا ضدیت با هیچ تفکری نیست و همچنین استفاده از معادن فسفات سوریه تنها راه بازپرداخت بدهی این کشور به ایران نیست، اما لازم بود جزئیات و ماکزیمم میزان بهره برداری ممکن از این امتیاز تجاری برای مخاطب تشریح شود.
فرشاد محمدپور