قال الله تعالي«يا ايها الذين اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منها رجالا كثيرا و نساء»1
ترجمه: «اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را از او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد …»
دختران و زنان نيمي از جمعيت جهان را تشكيل ميدهند. به حكم اسلام و براساس ديدگاه قرآن، آنان ذخيرههاي انساني مهم و ارزشمندي براي سازندگي و اعتلاي معنوي و مادي جامعه محسوب ميشوند و شركت ايشان در فعاليتهاي اجتماعي در حوزههاي فرهنگ، اقتصاد و سياست كشور از ضروريات جامعه و نيز از لوازم اساسي رشد جامعه محسوب ميشود. در اين ميان آن چه كه موجب بالا رفتن ميزان مشاركت زنان در جامعه ميشود احترام به حقوق و شئون ايشان است كه بدون شناخت ويژگيهاي روحي، اخلاقي، نيازها، توانایيها ظرافتها و جايگاه حقيقي ايشان در نظام هستي، امكانپذير نیست.
در اين خصوص به خطابهاي عام و يكسان خداوند به زن و مرد در قرآن ميتوان اشاره نمود كه با واژههايي چون:«يا ايها الانسان» و«يا ايها الناس» و «يا ايها الذين آمنوا» و نيز با خطاب «مؤمنين و مؤمنات» در واقع جايگاه و تكاليف يكسان زن و مرد را مورد توجه قرارميدهد.
بهعنوان مثال آيات 72 سورهی توبه و 35 سورهی احزاب بهعبارت ديگر از ديدگاه قرآن ارزشها و تكاليف هيچ گونه محدوديت و وابستگي به جنسيت فرد ندارد. چنان كه خداوند ميفرمايد: «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم»2 ترجمه: اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره و قبيله قرارداديم تا يكديگر را بشناسيد.» از ديدگاه قرآن ارزشهايي چون تعليم و تربيت، علم و جهل، تقوي يا فجور، صدق يا كذب و … هيچ محدوديت و وابستگي به جنسيت فرد ندارد و بلكه همهی اينها مربوط به جان و روح افراد است كه در زن و مرد به طور يكسان از ناحيهی خدا دميده شده است .اینها ملاك امتياز نيست، بلكه گرامىترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست. بنابراین خداوند متعال، زن ومرد (انسان) را برترين مخلوق خويش در عالم و از يك ماده و عنصر قرارداد و به خود تبارك گفت و فرمود: «فتبارك الله احسن الخالقين»3 و ذكور و اناث بودن آن را، يك تفاوت جنسي محض و لازمهی دوام و بقاي نسل و تكامل جامعه قرار داد و ملاك برتري افراد را در تقوي و كسب شاخصهاي اخلاقي و … معرفي و اعلام فرمود. اتفاقا اسلام زن را موجودي ظريف، حساس، عاطفي وگل و ريحانه معرفي ميكند و سرپرستي و حفاظت از حريم و حدود و حقوق ايشان را بر مردان سپرده و رعايت حال ايشان را تكليفي بر آنها قرار داده است. چنان كه حضرت علي(علیه السلام) در وصيت به فرزندش امام حسن(علیه السلام) زن را گل هستي و مظهر عاطفه و محبت و عشق و صفا وكانون طراوت و شادابي و منشا گرايش و آرامش مرد براساس مودت و مهر الهي معرفي ميكند و او را نسبت به رعايت حال زنان چنين توصيه و تاكيد ميفرمايد: «و لا تملک المرأه أمرها ما جاوز نفسها المراه ريحانه و ليست بقهرمانه»4
يعني: کاری که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گل ظریف است. چه تعبير زيبا و لطيفي! زن گل هستي است. گل هم مظهر محبت و عشق و صفا وكانون طراوت و شادابي است. حضرت با يك جملهی كوتاه اما پرمعني به چند ويژگي اساسي زن اشاره ميكند و زن با توجه به آن ميتواند به بسياري از موقعيتها و مسئوليتهاي خود در زندگي دست يابد. علاوه بر اين، حضرت در راستاي احياي حقوق سياسي، اقتصادي، فرهنگي، تربيتي و اجتماعي زن اقدامات و توجهات خاصي مبذول فرموده، مردان را به رعايت حقوق ايشان توصيه ميكند.كه در اين باره مراجعه به كتاب «زن در آينهی جلال و جمال» آيت الله «جوادي آملي» چاپ مركز نشر اسراء و نيز كتاب «مقام و شخصيت زن در نهج البلاغه» استاد «عميد زنجاني» چاپ بنياد نهج البلاغه را به خوانندگان محترم پيشنهاد ميكنيم.
براین اساس خداوند متعال از زن بهعنوان امانت الهي كه چون امانتهاي ديگر خداوند ارزشمند و قابل احتراماند ياد كرده و به مردان دستور ميدهد كه بايد آن چنان كه شايستهی امانت خداست از آنها محافظت و نگهداري کند و كارهاي دشوار بر آنها تحميل ننمايند: «انهن امانه الله عندكم فلا تضاروهن ولا تعضلوهن و داروهن علي كل حال»5
يعني: زنان امانت خدا بر شما مردانند پس به ايشان زيان نرسانيد و برايشان سخت نگيريد و در هر حال مداراي حالشان را بكنيد. با بيان اين آيات و روايات روشن ميشود كه آفرينش زن و مرد از يك گوهر است و هيچ مزيتي در اصل آفرينش ميان آنها وجود ندارد و هر كدام داراي موقعيت مستقلي در نظام طبيعتاند و لاجرم بايد بدانند كه براساس چنين جايگاه حساسي در عالم خلقت از مسئوليتهاي خاصي نيز برخوردار هستند. از آن جمله باغباني و مراقبت از گل وجود خويش تا هم به حكم عقل و شرع و برابر دستورات الهي با حجاب و پوشش خود از آن وجود ريحاني محافظت نمايد و هم عواطف خود را بهعنوان محور تربيتي يك خانواده در قبال نقش مدخلي كه براي ورود فرزند به جامعه دارد بهخوبي بهرهبرداري و حراست نمايد.
البته علی رغم تصور برخی، خداوند منزلت را در کنار تکلیف قرار داده و اتفاقا زنان را به جهت جایگاه حساس و ظرافت شخصیتی بالاتری که به ایشان درخانه و جامعه بخشیده، تکالیف بیشتری داده است. بعضی به جهت تبيين جايگاه حقيقي و حقوقي زنان از وظايف ايشان درخانواده و جامعه به كلي چشم ميپوشند و در واقع از آن طرف بام ميافتند و به انگارههاي فمينيستي نزديك ميشوند ….
به طورکلی اسلام با دستورات و احكام سازندهی خود تدبيرات لازم را در اين زمينه به خوبي انديشيده و زن را در سايهی حجاب و ساير فضائلش به صحنه آورده تا معلم عاطفه، لطف، صفا و وفا باشد و فريب خواستههاي نفساني و وساوس شيطاني و تبليغات غرب را نخورد؛ تبلیغاتی كه متاسفانه در جامعهی كنوني گسترش يافته و به دنبال آن است كه با برداشتن حجاب، از زن كالائي بسازد و در منظر هوسپرستان قراردهد. چنين زني ديگر معلم و محور احساس و محبت و عاطفه نيست و ديگر آن هنر و فضيلت و جمال خدادادي و ريحانيت را از كف داده است.
علاوه بر اين، قرآن كريم، ديگر ملاك برتري و تقرب بنده را سعي و تلاش در راه رسيدن به خدا و تبعيت از او ميداند و ميفرمايد:
«و لاتتمنوا ما فضل الله به بعضكم علي بعض للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن و اسئل الله من فضله ان الله كان بكل شي عليما»6
يعني: آرزو و توقع بيجا در فضيلت و مزيتي كه خدا به [وسیلهی] آن بعضي را بر بعضي برتري داده نكنيد. هر كه از مرد و زن از آن چه كسب كند، بهرهمند و هر چه خواهيد از فضل خدا درخواست كنيد نه از خلق تا به شما اعطا كند كه خدا به همه چيز داناست.
براين اساس، از ديدگاه اسلام، اختلاف و تبعيضي ميان زن و مرد، در راه رسيدن به كمال و نيز كسب ملاكهاي برتري وجود ندارد و راه رشد و تعالي براي همگان به طور يكسان باز است.
اسلام عزيز قرنها قبل از اعلاميهی حقوق بشر و … به احيا و بلكه ايجاد حقوق زن آن هم در دل اعراب باديهنشين پرداخت. عرب عصر جاهليت زنان زيبارو را وسيلهی تلذذ خود قرار میداد و دختر را مايهی ننگ ميدانست و به محض تولد، زندهبهگورش ميكرد. اسلام، در قدم اول، از حق حيات زن بهعنوان اولين و شايعترين حق اساسياش حمايت نموده، بلافاصله با نزول آيهی «لاتقتلوا اولادکم خشيه املاق»7 و نيز با خطاب تند «واذا المؤوده سئلت؛ باي ذنب قتلت»8و همچنين آيهی «ولاتقتلوا النفس اللتي حرم الله الا بالحق»8 از جان اين قشر مظلوم دفاع كرد. عرب جاهلي زن پدر را به عقد خود در ميآورد و حتي ازدواج با محارم را جايز ميشمرد و … اما اسلام عزيز، با اين عمل شنيع، به شدت به مبارزه پرداخت و با نزول آيهی «ولا تنكحوا ما نكح آبائكم من النساء الا ما قد سلف انه كان فاحشه و مقتا و ساء سبيلا10كرامت خدادادي زن را به او برگرداند.» شهيد «مطهري» پيرامون نقش نزول قرآن در احياء حقوق زنان، چنين ميگويد: «قرآن كريم به اتفاق دوست و دشمن، احياءكنندهی حقوق زنان است و مخالفان لااقل به اين اندازه اعتراف دارند كه قرآن در عصر نزولش، گامهاي بلندي به سود زن و حقوق انساني او برداشت ولي قرآن هرگز به نام احياي زن بهعنوان انسان و شريك مرد، درانسانيت و حقوق انساني، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشي نميسپرد. به عبارت ديگر قرآن، زن را همان گونه ديد كه در طبيعت هست. اين دو كتاب بزرگ الهي، يكي تكويني و ديگري تدويني با يكديگر منطبقاند.»11.
خداوند متعال، زن و مرد (انسان) را برترين مخلوق خود در عالم و از يك ماده و عنصر قرار داد و ذكور و اناث بودن آن را صرفا يك تفاوت جنسي براي بقاي نسل و تكامل جامعه و ملاك برتريش را در تقوي وكسب شاخصهاي اخلاقي و تقرب به خدا قرار داد. از اين كه بگذريم، به يك سري حقوق مشترك و مسلم بين زن و مرد ميرسيم كه تا قبل از اسلام، به فراموشي و انكار، سپرده شده بود. از فاحشترين آنها حق ارث ومهر المثل بود كه به يمن حلول دين مقدس اسلام و نزول آياتي كه ذيلا به آنها اشاره ميشود، احياء گشت. «للرجال نصيب مما ترك الوالدان و الاقربون و للنساء»12 «ياايها الذين آمنوا لايحل لكم ان ترثوا النساء كرها و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما آتيتموهن»13
يعني: بر شما حلال نيست كه زنان را به اكراه و اجبار به ميراث گيريد و بر آنان سختگيري و بيتوجهي كنيد و قسمتي از آن چه كه مهرشان كردهايد به جور از ايشان بازداريد.
شهيدمطهري(ره) در اين باره ميگويد: «عرب جاهليت، مخالف ارث بردن زن بود و تا پاي مردي، ولو در طبقات بعدي در ميان بود، به زن ارث نميداد لهذا وقتي كه آيهی ارث نازل شد و تصريح كرد به اين كه «للرجال نصيب …» باعث تعجب اعراب شد. اتفاقا در آن اوقات بود كه زن و فرزند «حسان بن ثابت» – كه از دنيا رفته بود – آنها از تصاحب ارثش محروم شده بودند و اين آيه نازل شد.»14
و اين اصل در نظام اسلامي ايران در متن منشور حكومتي (940 قانون اساسي ) قرارداده شده است. از ديگر حقوق حقهی زنان كه تا قبل از اسلام مورد بيتوجهي و غفلت اقوام و ملل مختلف قرارگرفته بود، حق بيعت و پيمان و امكان حضور زنان، در مشاركتهاي عمومي دركنارمردان بود. اسلام آن را احياء كرد و به مرور زمان با ايجاد ظرفيتها و زمينههاي برتر در جامعه و پرورش و ايجاد خودباوري در زنان به آن دامنه و وسعت بخشيد. در قدم اول، خداوند متعال حق پيمان (حلف الفضول) را بعد از فتح مكه توسط مسلمين دركنار مردان، به زنان بخشيد و خطاب به پيامبراكرم(ص) فرمود: «ياايها النبي اذا جائك المومنات يبايعنك فبايعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحيم»15 یعنی: هان اي پيامبر ما، چون زنان مؤمنه نزد تو آيند كه با تو بيعت كنند به اين كه ديگر شرك به خدا نورزند و سرقت و زنا نكنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و بر كسي بهتان و افترا نبندند و با تو در هيچ امر به معروفي مخالفت نكنند، با آنها بهسان مردان بيعت كن و بر آنان از خدا آمرزش و غفران بطلب كه خداوند آمرزندهی مهربان است.
اين بسترسازيها از صدر اسلام تاكنون زمينه را براي عملياتيتر كردن حضور هر چه بيشتر و بهتر زنان در عرصههاي مختلف اجتماعي و سياسي، مخصوصا در نظام اسلامي ما بيش از هر زماني فراهم ساخته است. اكنون بحمدالله زنان دركنار مردان در تعيين سرنوشت كشور و آب و خاك و آباداني خويش سهيم شده همگان از كرد و بلوچ و ترك و عرب، در مشاركتهاي سياسي و اجتماعي و رفراندومهاي عمومي جامعه حضور جدي يافتند. از ديگر حقوق مبرهن زنان كه قبل از اسلام به فراموشي سپرده شده و در زمان حكومتهاي ظلم در طول عالم گوشههايي از آن تداوم يافته و هنوز هم آثار مخربش به موازات تاريخ درگوشه كنارهاي دنيا بر جاي مانده حق فراگيري علم و دانش بود.
پيامبراسلام با تبيين«طلب العلم فريضه علي كل مسلم ومسلمه»16آن را نه تنها بهعنوان يک حق بلكه يك تكليف و فريضه براي زنان در كنار مردان احياء و برقرار ساخت. و درست به يمن همان تعليمات فراگير اسلام بود كه نظام اسلامي ما بر اين اصل صحه گذاشت و عرصه را براي جولان زنان در سنگرهاي مختلف علمي وكاربردي فراهم ساخت و بدين وسيله نخبگان علمي فراواني از زنان را در تئوريهاي مختلف علمي وارد جامعه ساخت.
اسلام علاوه بر اين حق مديريت و ادارهی جامعه را نيز در كنار مردان به زنان داده و اكتساب چنين جايگاهي را منوط به كسـب توانايي افراد، فارغ از جنسيت ايشان ساخته است.
البته در اين مسير، از مقتضيات و ظرافتها و تناسبات زنان غافل نمانده است. بنابراين در خصوص تعيين حدود ولايي و وراثتي و قضائي زنان كه اخيرا دستمايهی جدلآفرينان كمخرد و مخاطبان ضعيف النفس شده، بايد همين مقتضيات و حكمت نهفته در آن و نيز تدبير الهي حاكم بر طبيعت و تقسيم كار و تعيين حدود و ظرفيتهاي افراد را بررسي كرد و از پيشداوريها و قضاوتهاي جاهلانه در اين خصوص، پرهيز كرد. برای این منظور اولین بار در طول تاریخ ادیان و جهان، جهاد را در كنار مردان به زنان بخشيد و حضور آنها را در جنگ از جمله غزوهی بدر و … عملي ساخت. براين اساس، مشاركت زنان در امور سياسي جامعه و نهضتهاي تاريخي اسـلام، مخصوصا در چند دههی اخير بهسان نهضت تنباكو و نهضت توابين و نهضت ملي نفت، از خاستگاه آن به خوبي رقم خورد. در زمان معاصر، مخصوصا در جريان پيروزي انقلاب اسلامي و نيز در طول جنگ تحميلي هشت ساله، نقش و حضور مؤثر آنها بيش از هر زماني به چشم ميخورد و درست بر همين مبناست كه طبق تصريح متون ديني اسلام کامل یعنی تشیع، زنان در انقلاب جهاني حضرت مهدي(عج) از جايگاه خاص و نقش بهسزايي برخوردارنـد. (انشاءالله)
از ديگر حقوق احياءشدهی زنان كه در صدر اسلام و به تبع آن درگوشه وكنار بلاد اسلامي نیز به غفلت سپرده شده بود، حق ازدواج و انتخاب همسر بود كه اسلام آن را تحت عنوان حق تكامـلي بشر و سنت حسنه، تقدس بخشيده، براي افراد از جمله زنان ايجاد نمود. بدين وسيله با تعيين حقوق و حدود و جايگاه شايسته براي زنان در حريم مقدس خانواده و تبيين و تفضيل جايگاه مادري و تربيت فرزند براساس تناسب روح و طبع و احساسات پاك و مادرانه – نه به عنوان يك تكليف تحميلي بلكه حقي خدادادي – به آنها عزت و حرمت بخشيد. اين همان چيزي است كه اخيرا برخي دگرانــــديشان و روشنفكران غربزده، با شيوههاي مختلف و با ژست حقبهجانبي و شعار طرفداري از حقوق زنان، به دنبال القاء شك و شبهه در آن با طرح فمينيسم و … هستند و براي ريشهكني امر مقدس ازدواج و ايجاد سستي در ركن ركين خانواده برآمدهاند. بنابراین خداوند متعال از این امر بهعنوان یک آیت زیبا تعبیر میفرماید و زن و مرد را مکمل هم برای تسکین خانواده و تزویج و تداوم و تربیت نسل قرار داده و ميفرمايد: «ومن آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان في ذلك لايات لقوم يتفكرون»17ترجمه: و از نشانههاي قدرت الهي اين است كــه براي شما از جنس خودتان، جفتي بيافريد تا در برابر او آرامش يابيد و با هم انس گيريد و ميان شما رافت و مهرباني برقرار فرمود همانا در اين امر براي مردم با خرد، علم و حكمت حق آشكار است. شهيد مطهري(ره) همچنین در اين باره ميگويد: «به هر حال، تفاوتهاي زن و مرد، تناسب است نه نقص و كمال. قانون خلقت خواسته است با اين تفاوتها، تناسب بيشتري ميان زن و مرد كه قطعا براي زندگــي مشترك ساخته شدهاند و مجرد زيستن انحراف از قانون خلقت است، به وجود بياورد.» 18علاوه بر اين خداوند بر مردان در قبال زنان، تكليف ايجاد كرد و با قرار دادن حق مِهر و حراست از حريم آنها، به زنان كرامت بخشيد و مردان را حاكم بر زنان ندانست چنان که فرمود: «الرجال قوامون علي النساء بما فضل الله بعضهم علي بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانــــتات حافظات للغيب بماحفظ الله..»19 یعنی: مردان بر زنان قائم و متکمل از وجود ایشانند و در قبال زنان تکلیف نگهبانی دارند به واسطهی آن شایستگی كه خدا بر بعضي مقرر داشته و نیز از آن جهت که مردان از مال خود بايد به زنان، نفقه بدهند. پس زنان هم باید در قبال چنین تقسیم مسئولیت و تکلیف بر مردان شايسته و مطيع و حافظ حقوق شوهران در غيبتشان باشند و …. و نیز در خصوص پرداخت مهريه فرموده است: «وآتوا النساء صدقاتهن نهله …» 20 يعني: مهريهی زنان را يكجا بدهيد نه ذرهذره كه در مقابلشان و جايگاه حقوقي آنها در خانواده سزاوار نيست. و نيز فرمود: «و علي المولود له رزقهن بالمعروف»21 يعني: مخارج زنان را بيدغدغه و منت بپردازيد..
متاسفانه شبههافكنان بيخرد اخيرا به منظور ايجاد انحراف در طرح مباحث منقول و معقول دين براي به بيراهه كشاندن افكار مخاطبين، خودسرانه به سراغ ظاهر آيات قرآن رفته، با تفسير به راي خود، مفهوم والاي آن را وارونه و حتي در ضديت با زن جلوه ميدهند كه آيهی مذكور يكي از همان آيات مورد بحث است. آنها نميدانند كه خداوند قيم بودن مرد را نه تنها به معني حاكم بودن او بر زن نميداند، بلكه بر او در قبال زنان ايجاد تكليف ميكند و در واقع به آنها كرامت ميبخشد و درست بر همين مبنا يعني احقاق حقوق زنان است كه سورهاي بزرگ از قرآنش را به آنها اختصاص ميدهد و نيز در آيات مختلفي از جمله سورهی توبه آيهی72، احزاب آيهی 35، فتح آيات 5 و 6، حديد، آيات 12و13، يس آيهی 56 و … به تبيين حقوق ايشان ميپردازد.
بنابراين اگر اروپا در اوايل قرن بیست به فكر حقوق زن افتاد، اسلام چهارده قرن پيش بر حقوق و جايگاه زنان صحه گذاشت.
و بالاخره در مقام نتيجهگيري به مطلبي كلي از قول شهيد مطهري، در اين بيان ميپردازيم: «اسلام بزرگترين خدمتها را نسبت به جنس زن انجام داد. خدمت اسلام به زن تنها در ناحيهی سلب اختيارداري مطلق پدران نبود. به طوركلي به اوحريت داد، شخصيت داد، استقلال فكر و نظر داد، حقوق طبيعي او را به رسميت شناخت، گامي كه اسلام در طريق حقوق زن برداشت، با آن چه در مغربزمين ميگذرد و ديگران از آنها تقليد ميكنند، دو تفاوت اساسي دارد؛ اول از ناحيهی روانشناسي زن و مرد، اسلام در اين زمينه اعجاز كرده است. تفاوت دوم در اين است كه اسلام در عين آن كه زنان را به حقوق انسانيشان آشنا كرد، هرگز آنان را به تمرد و عصيان نسبت به مرد وانداشت.»22
نویسنده: سیدمحمدابراهیم حسنی
پی نوشت
1. نساء، آيهی1
2. حجرات، آيهی 13
3. مؤمنون، آيهی 14
4. نامهی 31
5. نهج البلاغه
6. نساء، آيهی 32
7. اسراء، آیهی 31
8. تكوير، آيهی 8و9
9. انعام، آيهی 151
10. نساء، آيهی22
11. برگرفته از مقدمهی كتاب نظام حقوقي زن در اسلام اثر شهيد مهطري
12. نساء، آيهی 7
13.نساء، آيهی 19
14.نظام حقوقي زن در اسلام؛ ص221
15. ممتحنه، آيهی22
16. الحياه حكيمي، ج1، ص70
17.روم، آيهی 21
18. نظام حقوقي، ص161
19.نساء، آيهی 34
20. نساء، آيهی 4
21. بقره، آيهی 233
22. نظام حقوقي …..ص 75 و 76
نشریه پیام زن، شماره 237