خانه » همه » مذهبی » نیروی جاذبه و ستون‌های نامرئی

نیروی جاذبه و ستون‌های نامرئی


نیروی جاذبه و ستون‌های نامرئی

۱۳۹۴/۱۰/۰۵


۷۶۲۹ بازدید

لطفا شبهه دکتر سها در مورد تفسیر ستون در آیه ۱۰ لقمان به جاذبه زمین را بیان و نقد کنید.

دکتر سها آیه مربوط به نیروی جاذبه (لقمان/ 10) را مطرح کرده و با انکار وجود ستون‌های نگه‌دارنده آسمان می‌نویسد:«در آیه زیر قرآن نگه‌داری آسمان را به ستون نسبت داده است:
خَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَ (لقمان/ 10).
ترجمه: آسمان‌ها را بی‌هیچ ستونی که آن را ببینید خلق کرد (یعنی آسمان‌ها دارای ستون‌های نامرئی نگه‌دارنده‌ای هستند که شما نمی‌بینید).
محمد گمان می‌کرده که آسمان‌ها سقف‌های سنگینی هستند که ستون‌های نامرئی آنها را نگه می‌دارند تا بر زمین نیفتند. که این تصور از دو جهت غلط است. اولاً، آسمان چیزی نیست که ستون بخواهد و ثانیاً، ستونی برای نگه‌داری کرات وجود ندارد. لازم به ذکر است که بعضی اندیشمندان یونانی متوجه شده بودند که اجرام آسمانی نیازی به ستون ندارند و نیروهایی آنها را در تعادل نگه می‌دارند.[1] محمد حتی به درک این دانشمند یونانی 1200 سال قبلش نیز نرسیده بوده است.
بعضی افراد که می‌خواهند به هر قیمتی برای قرآن معجزه تراشی کنند، گفته‌اند منظور از ستون‌های نامرئی، نیروی جاذبه است، اما نیروی جاذبه بر خلاف ستون عمل می‌کند، چون ستون با نیروی جاذبه مقابله می‌کند. بنابراین منظور از ستون نمی‌تواند نیروی جاذبه باشد. ما به کمک معجزه‌تراشان می‌آییم و می‌گوییم شاید منظور از ستون، نیروی گریز از مرکز باشد. اما باز هم غلط است چون نیروی گریز از مرکز سعی دارد شیء را در یک خط مستقیم به پیش براند که با ستون جور در نمی‌آید و باز هم اگر فرض کنیم منظور از ستون، تعادل بین نیروی جاذبه و گریز از مرکز باشد، باز هم غلط است. چون اولاً: تعادل این‌ دو یعنی نه گریز از مرکز و نه جاذبه به تنهایی. در اصطلاح فیزیک، جمع برداری این دو نیرو به دست می‌آید که شیء سماوی رادر جهت خاصش (مثلا دورانی) پیش می‌راند. یعنی باز چیز نگه‌ دارنده واقعی (ستون) نمی‌ماند چون عملکرد ستون در جهت پایین است که همجهت با جمع‌برداری دو نیرو نیست. ثانیاً در بسیاری موارد تعادلی بین این دو نیرو وجود ندارد. مثلاً یک سنگ آسمانی در مسیر حرکتش هرگاه به کره‌ای نزدیک شود تحت تأثیر جاذبه کره، می‌تواند تغییر جهت دهد یا با کره تصادم کند. یا دور شدن سریع کهکشان‌ها از یکدیگر، غلبه انرژی جنبشی بر جاذبه بین کهکشان‌ها را نشان می‌دهد در حالی که در فضای بیکران معلقند. بهر روی با هیچ سرشی نمی‌توان ستون نامرئی را به معجزه چسباند، بلکه این برداشت یک انسان ساده بی‌اطلاع است که گمان می‌کند هر چیزی اگر نگاه داشته نشود می‌افتد. پس زمین و آسمان هم باید بیفتند. اما چون نمی‌افتند باید چیزی آنها را نگه دارد، که خداست یا ستون یا هر دو و دیدیم که همه این خیالات غلط است.
نکته مهم دیگری که باید به معجزه تراشان یادآوری کرد و من در مقدمه کتاب بر آن تأکید ورزیدم این است که قرآن را باید با قرآن و سنت فهمید نه با خیال‌پردازی. نه در قرآن و نه در سنت کوچکترین اشاره‌ای به جاذبه وجود ندارد. اگر محمد در جائی از قرآن یا سنت، نیروی جاذبه را مطرح کرده بود قطعاً کار بزرگی کرده بود مثل نیوتن، که تازه آنهم معجزه نبود چنان که نیوتن معجزه نکرد».[2] بررسی
از تحلیل مطالب دکتر سها چند شبهه و پرسش به دست می‌آید:
1ـ مقصود از آسمان در نظر پیامبر اسلام(ص) چیزی سنگین غیر از کرات آسمانی است که نیازمند ستون است.
2ـ ستونی برای نگه‌داری کرات آسمانی وجود ندارد.
3ـ مقصود از ستون‌های نامرئی در قرآن (عمد) نیروی جاذبه نیست.
4ـ در قرآن و سنت اشاره‌ای به نیروی جاذبه وجود ندارد و اگر وجود داشت قطعاً کار بزرگی بود مثل نیوتن.
5 ـ ادعای اعجاز قرآن در خبر دادن از نیروی جاذبه، نوعی معجزه تراشی است.
6 ـ همانطور که نیوتن معجزه نکرده، خبر از نیروی جاذبه در قرآن (بر فرض اینکه چنین چیزی بود) معجزه نبود.
پاسخ اجمالی
آیه 10 سوره لقمان (که مشابه آن در سوره رعد، آیه 2 نیز آمده است) نکات تفسیری و علمی دارد که لازم است مورد بررسی قرار گیرد تا روشن شود که ادعاهای دکتر سها صحیح نیست.
خَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ  السَّماءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ (لقمان/ 10)؛ «(خدا) آسمان ها را بدون ستون هایى که آنها را ببینید آفرید؛ و در زمین  [کوه هاى] استوارى افکند، [مبادا] که شما را بلرزاند؛ و از هر جنبنده اى درآن پراکنده کرد؛ و از آسمان آبى فرو فرستادیم و (انواع گیاهان) از هر جفت ارجمندى در آن (زمین) رویاندیم».
اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى  الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لاَجَلٍ مُسَمّىً یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ (رعد/ 2)؛ «خدا کسى است که آسمان ها را، بدون ستون هایى که آنها را ببینید، برافراشت؛ سپس بر تخت (جهان دارى) تسلّط یافت؛ و خورشید و ماه را رام ساخت هر کدام تا سرآمد معیّنى روان اند. کارها را تدبیر مى پردازد؛ آیات (و نشانه هاى خود) را شرح مى دهد؛ تا شاید شما به ملاقات پروردگارتان یقین پیدا کنید».
نکات تفسیری
مفسّران عبارت بِغَیرِ عمدٍ تَرَونه را دوگونه تفسیر کرده اند:
الف) «خدا آسمان ها را بدون ستون برپا داشت.»
ب) «خدا آسمان ها را بدون ستون دیدنى بر پا داشت.»[3]در حدیثى روایت شده که امام رض(ع) در مورد این آیه فرمودند: «در آن جا ستون هایى است و لیکن شما آنها را نمى بینید.»[4] این حدیث نیز تفسیر دوّم را تقویت مى کند.
بنابر تفسیر دوم، ممکن است آسمان ها و ستارگان و سیارات داراى ستون هایى باشند که نامرئى اند.
هم چون نیروى جاذبه که بین ستارگان و سیارات وجود دارد و آنها را درحالت تعادل جاذبه و دافعه در مسیرهاى مشخصى قرار مى دهد. از این رو برخى مفسران گفته اند این آیه به نیروى جاذبه اشاره دارد.[5]البتّه این تفسیر درصورتى صحیح است که واژه ى «سَماوات» در این آیه به معناى کرات آسمانى باشد.
به هر حال این آیه را یکى از موارد اعجاز علمى قرآن شمرده اند؛[6] چرا که نیروى جاذبه توسط ابوریحان بیرونى در قرن پنجم قمرى[7] و یا نیوتون[8] در قرن هفدهم میلادى کشف شد و این در حالى است که قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام قرن ها قبل ازآن به این مطلب اشاره کرده اند، ولى از آن جا که واژه ى «عَمَد» جمع عمود است ممکن است این آیه اشاره به نیروهاى متعدد از جمله نیروى جاذبه باشد.
پاسخ تفصیلی:
جاذبه عمومی موجودات
نیروی جاذبه یا قانون جاذبه عمومی بدین معناست که کلیه اجسام بزرگ و کوچک در یکدیگر تأثیر متقابل دارند و همدیگر را جذب می‌کنند.
برخی صاحب‌نظران و مفسران بر آنند که قرآن کریم در چند مورد به نیروهای جاذبه اشاره کرده است که عبارتند از:
اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَ ؛[9] «خدا کسی است که آسمان‌ها را، بدون ستون‌هایی که آن‌ها را ببینید، برافراشت».
خَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَ ؛[10] «(خدا) آسمان‌ها را بدون ستون‌هایی که آن‌ها را ببینید آفرید».
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کفَات ؛[11] «آیا زمین را فراگیرندهقرار نداده‌ایم».[12] إِنَّ اللَّهَ یمْسِک السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَکهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِن بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُور ؛[13] «در حقیقت، خدا (أجرام) آسمان‌ها و زمین را نگاه می‌دارد تا مبادا (از مسیر منحرف و) فنا شوند و اگر در (آستانه‌ی) فنا قرار گیرند، هیچ کس بعد از او آن‌ها را نگاه نمی‌دارد؛ که او بردباری بسیار آمرزنده است».
و نیز همین مضمون در آیه 65 سوره حج آمده است.
نکات تفسیری
1. آیات فوق در بستر شمارش نشانه‌ها و نعمت‌های خداست. تا مردم به لقای خدا ایمان آورند (رعد) و اینکه ببینند دیگران نمی‌توانند مثل خدا چنین مخلوقاتی داشته باشند (لقمان) و هنگامی که این آیات برای انسان‌ها گفته شد اگر کسی باز هم تکذیب آیات الهی کند بد عاقبتی دارد و وای به حال او (مرسلات).
2. کلمه «عمد» (بر وزن قمر) جمع عمود به معنی «ستون» است.
برای عبارت «تَرَونَها» دو تفسیر گفته‌اند یکی اینکه صفت برای «عمد» باشد یعنی: «آسمان‌ها را بدون ستونی که دیدنی باشد بر افراشتیم» که لازمه آن وجود ستون‌های نامریی برای آسمان است.
دیگر آنکه «بغیر عمد» متعلق به جمله «ترونها» باشد (ترونها بغیر عمد) یعنی: «همان‌گونه که می‌بینید آسمان بدون ستون است». البته برخی نیز جمله ترونها را معترضه گرفته‌اند. و همین معنای دوم را پذیرفته‌اند.[14] تفسیر دوم خلاف ظاهر آیه است چرا که لازمه آن تقدیم و تأخیر است.[15] تاریخچه
برخی معتقدند که (بعد از اشارات علمی قرآن و روایات اهل بیت) ابو ریحان بیرونی (440 ق) اولین کسی بود که به نیروی جاذبه پی برد.[16] امّا مشهور آن است که نیروی جاذبه عمومی اولین بار توسط نیوتن[17] (در قرن هفدهم میلادی) کشف شد.[18]داستان افتادن سیب از درخت و انتقال ذهنی نیوتن به نیروی جاذبه معروف است.[19] نیوتن بر اساس قوانین کلی حرکت سیارات را این‌گونه تبیین کرد:
الف: بر طبق قانون جاذبه عمومی کلیه اجسام همدیگر را جذب می‌کنند و این کشش به دو چیز بستگی دارد: جرم و فاصله؛ یعنی با جرم نسبت مستقیم دارد و هر قدر جرم یک جسم بیشتر باشد نیروی کشش آن نیز زیادتر می‌شود. برای مثال جرم خورشید 330 هزار برابر جرم زمین است و لذا نیروی جاذبه خورشید نیز 330 برابر نیروی جاذبه زمین است و بر همین اساس است که زمین تحت تأثیر جاذبه خورشید قرار می‌گیرد. و چون جرم زمین 81 برابر جرم ماه است لذا ماه تحت تأثیر نیروی جاذبه زمین قرار گرفته و دور زمین می‌چرخد.
امّا هر چه فاصله دو جسم بیشتر باشد، تأثیر جاذبه کمتر می‌شود و به نسبت مجذور این فاصله نیروی جاذبه کاهش می‌یابد مثلاً اگر این فاصله دو برابر شد نیروی جاذبه چهار برابر کمتر می‌شود.
ب: بر طبق قانون گریز از مرکز هر جسمی که بر گرد مرکزی حرکت کند در آن جسم طبعاً کششی به وجود می‌آید که می‌خواهد از آن مرکز دور شود. مثل قطعه سنگی که به ریسمانی بسته‌ایم و می‌گردانیم.
حرکت زمین، سیارات، قمرها و اجرام آسمانی در مدارهای خود و گرد همدیگر در نتیجه ترکیب دو نیروی جاذبه و گریز از مرکز است همین دو نیرو است که اجرام فضایی را در مدار خود نگاه می‌دارد و از سقوط آن‌ها و از تصادم و اصطکاک آنها با هم جلوگیری می‌کند.[20] اسرار علمی
در مورد انطباق آیات فوق با یافته‌های اخترشناسی نوین بسیاری از صاحب نظران و مفسران سخن گفته‌اند که در اینجا به پاره‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
الف: اسرار علمی آیه اول و دوم بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَ .[21]1. آیت الله مکارم شیرازی در هر دو مورد به نکات علمی آیه اشاره می‌کند و آن را یکی از معجزات علمی قرآن مجید می‌داند. و پس از ذکر دو تفسیر برای آیه و ترجیح تفسیری که «ترونها» را صفت «عمد» می‌داند می‌نویسند:
مقید ساختن آن (عمد) به «ترونها» دلیل بر این است که آسمان ستون‌های مرئی ندارد مفهوم این سخن آن است که ستون‌هایی دارد امّا قابل رؤیت نیست… این تعبیر لطیفی است به قانون جاذبه و دافعه که همچون ستونی بسیار نیرومند امّا نامریی کرات آسمانی را در جای خود نگه داشته.
و سپس به حدیثی از امام رضا (ع) استشهاد می‌کند که: حسین بن خالد می‌گوید از امام رضا (ع) پرسیدیم: این‌که خداوند فرموده: وَالسَّماءِ ذَاتِ الْحُبُک ، «سوگند به آسمان که دارای راه‌های (پرچُین زیبا) است» یعنی چه؟
فرمود: این آسمان راه‌هایی به سوی زمین دارد.
حسین بن خالد می‌گوید: عرض کردم چگونه می‌تواند راه ارتباطی با زمین داشته باشد در حالی که خداوند می‌فرماید: آسمان‌ها، بی‌ستون است.
امام فرمود: «سبحان اللّه، الیس اللّه یقول بغیر عمد ترونها؟ قلت بلی، فقال ثم عمد و لکن لا ترونها».
«عجیب است آیا خداوند نمی‌فرماید: بدون ستونی که قابل مشاهده باشد؟ من عرض کردم: آری. فرمود در آنجا ستون‌هایی هست لکن شما نمی‌بینید».[22]سپس ایشان متذکر می‌شوند که این آیات و احادیث بر خلاف تفکرات نجومی آن زمان هیئت بطلمیوسی بود.[23]2. آیت الله حسین نوری نیز با ذکر آیه 2 سوره رعد همین مطلب را از آیه برداشت کرده و حدیث مذکور را از امام رض(ص) در تفسیر آیه می‌آورد. سپس متذکر نکته لطیفی در تعبیر «عمد» می‌شوند و می‌نویسند:
میان «ستون» که تکیه‌گاه و نگاه دارنده است، با جسمی که بر آن تکیه کرده است، لازم است تناسب و محاسبه کامل رعایت شود. یعنی هر اندازه جسم سنگین‌تر است بهمان نسبت باید «ستون» دارای قدرت و مقاومت بیشتری باشد…
بنابراین نیروی جاذبه و سایر قوانین حرکت مربوط به این اجرام با نظام دقیق و فرمول مخصوص خود مورد محاسبه قرار گرفته است تا توانسته هر یک از آن‌ها را در ارتفاع و مدار معین در طی میلیاردها سال نگاه بدارد.
با توجه به این نکته روشن می‌شود که تعبیرات قرآن ـ که راهنمای سعادت بشر است ـ چه اندازه اعجاز آمیز و لطیف است.[24]تذکر: منظور ایشان این است که تعبیر عمد (ستون) علاوه بر اینکه به اصل نیروی جاذبه اشاره دارد به لزوم تناسب کمی و کیفی بین ستون (نیروی جاذبه) و دو طرف ستون نیز اشاره دارد.
3. برخی نویسندگان معاصر نیز به این دو آیه استناد کرده و ستون نامریی را به معنای نیروی جاذبه دانسته‌اند. که قرآن حدود هزار سال قبل از نیوتن پرده از روی معمای آن برداشته است. و سپس روایات مذکور را از امام رضا(ع) آورده است.[25]4. آیت الله مصباح پس از اینکه دو تفسیر برای آیه بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَ ذکر می‌کند (ترونها صفت عمد باشد یا جمله معترضه[26] باشد) می‌نویسند:
به هر حال هر دو تفسیر قابل تصور است و ظاهراً مانعی برای تصور هیچ‌یک از دو وجه وجود ندارد.[27]5. برخی دیگر از نویسندگان و صاحب‌نظران معاصر نیز به دو آیه مورد بحث در مورد نیروی جاذبه استناد کرده‌اند که عبارتند از: محمد حسن هیتو[28] وآیت الله معرفت (که بحث مفصلی پیرامون نیروی جاذبه و آیات فوق دارند)[29] و لطیف راشدی.[30]ب: اسرار علمی آیه سوم کفات [31]1. آیت الله مصباح یزدی در مورد آیه فوق می‌نویسند:
کفات موضعی است که اشیاء در آن جمع آوری می‌گردد. و در اصل معنای آن گرفتن و ضمیمه کردن (قبض و ضّم) وجود دارد. از همین جا می‌توان بهره برد که زمین اشیاء را به خود جذب می‌کند، می‌گیرد. و بعید نیست که اشاره به نیروی جاذبه زمین باشد که با توجه به سرعت شگرف حرکت زمین، اگر این نیروی جاذبه نمی‌بود، همه اشیاء روی زمین در فضا پراکنده می‌شد. و سپس اشاره می‌کند که کفات به معنای سرعت هم آمده است امّا معنای دوم را ضعیف‌تر می‌داند.[32]2. یکی دیگر از صاحب‌نظران از معنای لغوی کلمه کفات چند مطلب را استخراج می‌کند که عبارتند از:
حرکت وضعی و انتقالی زمین و سرعت طیران آن در فضا ـ وجود مواد مذاب داخل زمین ـ تغییرات سطحی و عمقی کره خاک ـ نیروی جاذبه زمین.
ایشان به معنای لغوی «کفات» استناد می‌کند که الکفات: موضع یکفت فیه الشی‌ء ای یضم و یجمع.[33]3. برخی از نویسندگان و یکی از مفسران معاصر نیز از این آیه نیروی جاذبه را استفاده کرده‌اند.[34]ج: اسرار علمی آیه چهارم یمْسِک السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَ .[35]1. آیت الله حسین نوری پس از آنکه بحث مفصلی در مورد نیروی جاذبه می‌کند، به آیه فوق استشهاد می‌کند و کلمه «تزولا» را به معنای «انحراف» گرفته است.[36]2. برخی از نویسندگان معاصر نیز این آیه را ذکر کرده و می‌نویسند:
مگر این نگاه داشتن غیر از همان نیروی جاذبه عمومی است که خداوند در بین کرات قرار داده تا از مدارشان منحرف نشوند.[37]3. برخی از مفسرین آیه فوق را دو گونه تفسیر کرده‌اند:
یکی تأکید آیه بر مسئله حفظ نظام عالم هستی یعنی همان چیزی که در بحث‌های فلسفی به اثبات رسیده که ممکنات در بقای خود همان‌گونه نیازمند به مبدأ هستند که در حدوث خود.
دوم اینکه کرات آسمانی میلیون‌ها سال در مدار خود در حرکت هستند و این مطلب از نیروی جاذبه و دافعه سرچشمه می‌گیرد. [38] بررسی
در مورد انطباق قانون جاذبه عمومی با آیات مورد بحث تذکر چند نکته لازم است:
1. در تفسیر آیه اول و دوم بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَ به نیروی جاذبه دو نکته قابل تأمل است:
اول: آنکه کلمه «عمد» جمع است و به معنی «ستون‌ها» می‌باشد، پس هر چند تفسیر آن به نیروی جاذبه ممکن است ولی امکان دارد که مقصود از ستون‌ها چندین نیروی متفاوت باشد که یکی از آن‌ها نیروی جاذبه است و چه بسا دانشمندان، نیروهای دیگری را کشف کنند. پس حصر عمد (ستون‌ها) در نیروی جاذبه صحیح به نظر نمی‌رسد.
دوم: آنکه کلمه «سماوات» در قرآن معانی متعددی دارد (مثل: جهت بالا، جوّ زمین، کرات آسمانی، آسمان‌های معنوی، ستارگان و سیارات و… [39]) و در اینجا در صورتی تفسیر آیه به نیروی جاذبه صحیح است که آسمان را به معنای «کرات آسمانی» معنا کنیم.
اما با توجه به سیاق آیه 10 سوره لقمان که در مورد نزول باران از آسمان سخن می‌گوید و آسمان‌ها را در مقابل زمین به کار می‌برد و در آیه 2 سوره رعد که به دنبال ذکر آسمان‌ها از خورشید و ماه و سپس زمین (در آیه بعد) سخن می‌گوید، معلوم می‌شود که قدر متیقن از آسمان در این موارد همان آسمان مادی (یعنی کرات آسمانی یا طبقات جوّ زمین و…) است.
2. در مورد آیه چهارم إِنَّ اللَّهَ یمْسِک السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَ [40] که می‌فرماید:«در حقیقت، خدا (أجرام) آسمان‌ها و زمین را نگاه می‌دارد تا مبادا (از مسیر منحرف و) فنا شوند» (یا تا منحرف نشوند) نیز سه نکته قابل تأمل است:
یکی اینکه در اینجا هم باید آسمان‌ها را به معنای کرات آسمانی فرض کنیم. و دوم اینکه نگهداری آسمان و زمین توسط خدا را به معنای نگهداری آنها توسط نیروی جاذبه معنا کنیم. آری ممکن است که خداوند توسط وسایل و نیروهای متعددی آسمان‌ها و زمین را نگهداری کند تا منحرف نشوند که نیروی جاذبه یکی از آنهاست نه تمام آن‌ها پس انحصار معنای آیه فوق نیز در نیروی جاذبه صحیح نیست.
سوم اینکه این آیه دو تفسیر دارد (همان‌طور که گذشت) و بر اساس یکی از آنها قابل انطباق با نیروی جاذبه است.
3. آیه سوم (کفاتاً) در لغت حداقل به دو معنای: جمع و سرعت آمده است[41] و برخی آن را به معنای جمع انسان‌ها (مرده و زنده) در زمین و برخی به معنای حرکت زمین گرفته‌اند همان‌گونه که برخی به معنای جاذبه گفته‌اند.
پس تفسیر نیروی جاذبه زمین در مورد کفات یکی از احتمالات آیه است و به صورت قطعی نمی‌توان این مطلب را به آیه فوق استناد داد.
مفسران بزرگی مثل علامه طباطبایی6 و صاحب تفسیر نمونه اشاره‌ایبه این احتمال (استفاده نیروی جاذبه از آیه) نکرده‌اند و آیه را به معنای جمع مردم (زنده و مرده) در زمین گرفته‌اند. یعنی معنای «جمع» را برای «کفات» ترجیح داده‌اند.[42]نتیجه
احتمال دلالت آیات اول و دوم، بر نیروی جاذبه قوی است، ولی معنای آیات فوق منحصر در نیروی جاذبه نیست، بلکه نیروی جاذبه یکی از مصادیق «عمد» (ستون‌ها) است. اما به هر حال این یک اشاره علمی قرآن به شمار می‌آید که با توجه به عدم اطلاع مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن از نیروی جاذبه، عظمت قرآن کریم را در بیان اسرار علمی روشن می‌سازد. و می‌تواند اعجاز علمی قرآن به شمار آید.
نکات تکمیلی در پاسخ دکتر سها
1ـ در نمونه قبلی (بحث هفت آسمان) بیان شد که واژه آسمان (سماء) در قرآن در معانی متعدد (جوّ زمین ـ جایگاه ستارگان ـ کرات آسمانی ـ مراتب عالی وجود) به کار می‌رود. بنابراین در هر مورد با قرائن معلوم می‌شود که آسمان به چه معناست و در این آیات با توجه به سیاق درونی آیه روشن می‌شود که مقصود کرات آسمانی است. پس پیامبر اسلام(ص) و قرآن، آسمان (به معنای جایگاه ستارگان) را چیزی سنگین و نیازمند ستون فرض نکرده‌اند بلکه منظور آسمان در این موارد کرات آسمانی است.
2ـ از توضیحات و نکات تفسیری و علمی (رعد/ 2 و لقمان/ 10) روشن شد که مقصود از ستون (عمد)، ستون چوبی، فلزی، و … نیست بلکه واژه «عمد» در هر عصری دارای مصادیق مختلف است که شامل نیروهای نامرئی نیز می‌شود. بنابراین در این جمله دکتر سها که گفت «ستونی برای نگه داشتن کرات آسمانی وجود ندارد» اگر ستون به معنای قدیمی آن (ستون چوبی و فلزی و ..) باشد درست است، لیکن اگر ستون به معنای مصادیق جدید آن (مثل نیروهای نامرئی) باشد صحیح نیست.
چون کرات آسمانی توسط نیروهای مختلف مثل جاذبه و گریز از مرکز و … با همدیگر مرتبط و هماهنگ هستند که این نیروها همان نقش ستون را بازی می‌کنند.
البته چون در صدر اسلام هنوز اصطلاحات علمی جدید وجود نداشت قرآن کریم و اهل بیتb با کلمات قابل فهم مردم (مثل «عمد») به این مطالب اشاره کردند.
3ـ خبر قرآن و امام رضا (ع) از وجود ستون‌های نامرئی بین کرات آسمانی که اشاره‌ای روشن به نیروی جاذبه است نوعی خیر غیبی است که اگر قبل از قرآن کسی بیان نکرده باشد[43] و بعد از قرآن کشف شود مشمول تحدّی قرآن می‌شود. بنابراین اعجاز علمی به شمار می‌آید و این مطلب با کشف نیروی جاذبه توسط نیوتن (یا دانشمندان اسلامی قبل از او) متفاوت است. چرا که نیوتن خبر غیبی همراه با تحدی بیان نکرد که مصداق معجزه باشد، بلکه یکی از پدیده‌های طبیعی را که برای بشر مجهول بود کشف کرد.
اما قرآن کریم و امام رضا (ع) خبر غیبی همراه با تحدّی (هماورد طلبی) بیان کردند که در آن عصر کسی نتوانست مثل آن را بیاورد و بعد از کشف هم ارزش این خبر غیبی کم نمی‌شود. همان طور که قرآن کریم خبرهای غیبی حضرت عیسی(ع) را به عنوان معجزات آن حضرت بیان کرده است.[44] وَرَسُولاً إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِن  رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ  فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا  تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لآیَةً لَکُمْ  إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (آل‌عمران/ 49)؛ «و (او را به عنوان) فرستاده اى به سوى بنى اسرائیل (= فرزندان یعقوب) قرار داده که او به آنان مى گوید) که من از طرف پروردگارتان نشانه اى  [معجزه وار]، برایتان آورده ام؛ من از گِل براى شما [چیزى] همانند شکل پرنده مى سازم و در آن مى دمم، پس به رخصت خدا، پرنده اى مى گردد؛ و نابیناى مادر زاد و (مبتلایان به) پیس را بهبود مى بخشم و مردگان را به رخصت خدا زنده مى کنم؛ و از آنچه مى خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره مى کنید، به شما خبر مى دهم؛ که مسلماً در این [معجزات ]، نشانه اى براى شماست، اگر مؤمن باشید».
 
 
پی نوشت ها:
[1].J. . Vern(ص)rt (1982) Les ri(ع)ins de l(ص) ensee (ع)recque. UF (ص)riw. 128, J. . Vern(ص)rt (1982) The ri(ع)ins f the (ع)reek th u(ع)ht. C rnell University ress.
[2]. نقد قرآن، 68 ـ 71.
[3]. جمله ى «تَرونها» مى تواند صفت «عَمَد» باشد که در این صورت تفسیر دوم صحیح است؛ و نیز مى تواند «بغیر عمدٍ» متعلق به «تَرَونها» باشد، یعنى «ترونها بغیر عمدٍ» که در این صورت تفسیر اول صحیح است (ر. ک: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ج 1، ص 148).
[4]. تفسیر برهان، ج 2، ص 278 و بحارالانوار، ج 57، ص 79.
[5]. تفسیر نمونه، ج 10، ص 110ـ111.
[6]. همان، ج 17، ص 29؛ پیام قرآن، ج 8، ص 146 و پژوهشى دراعجاز عملى قرآن، ج 1، ص 148.
[7]. ابو ریحان بیرونى (440 ق). ر. ک: مطالب شگفت انگیز قرآن، ص 41.
[8]. اسحاق نیوتون (1643- 1727 م). درمورد تردیدهایى که در این زمینه وجود دارد و ساختگى بودن داستان سیب نیوتون (ر. ک: تاریخ علوم، ص 262- 264 و دانش عصرفضا، ص 44).
[9].رعد/ 2.
[10].لقمان/ 10.
[11].مرسلات/ 25.
[12].برخی از مترجمان قرآن، آیه را اینگونه ترجمه کرده‌اند: «مگر زمین را محل اجتماع نگردانیدیم.» (ترجمه قرآن استاد فولادوند).
[13].فاطر/ 41.
[14].ر.ک: آیت الله مصباح یزدی، معارف قرآن، ص249.
تذکر: شاید نظر ایشان جمله استینافیه باشد و گر نه جمله معترضه در اینجا معنای محصلی ندارد و از نظر ادبی صحیح نیست. و اصولاً با همان معنای دوم (بغیر عمد متعلق به ترونها باشد) یک معنا کرده‌اند. پس تفاوتی از نظر معنی ندارد.
[15].ر.ک: تفسیر نمونه، ج10، ص110 و نیز، ج17، ص29.
[16].گودرز نجفی، مطالب شگفت‌انگیز قرآن، ص41.
[17].اسحاق نیوتن (1643 ـ 1727 م) منجم و ریاضی‌دان معروف انگلیسی، کاشف نیروی جاذبه و بنیان‌گذار حساب عنصرهای بی‌نهایت کوچک و تئوری نور است، معروف‌ترین اثر او «اصول ریاضی فلسفه طبیعت» نام دارد.
[18].برخی معتقدند که نیوتن در کشف قانون جاذبه، مبتکر نبود زیرا «کوپرنیک» و «کپلر» هر دو قبل از او به این مطلب توجه کرده بودند. لکن نیوتن نخستین کسی است که این موضوع را تحت فرمول و حساب در آورد (ر.ک: تاریخ علوم، ص264 و دانش عصر فضا، ص44).
[19].برخی کتاب‌ها مثل جهان‌های دور، ص42 و 201 و دنیای ستارگان، ص150 و قهرمانان تمدن، ص182 داستان سیب را نقل می‌کنند و حتی می‌گویند هر چند که این درخت در سال 1814 از بین رفت ولی پیوندی از آن درخت را در باغ نیوتن کالج کامبریج کاشتند. امّا کتاب تاریخ علوم، ص262 در صحت این داستان شک می‌کند.
[20].حسین نوری، دانش عصر فضا، ص44-48 با تلخیص؛ ر.ک: اندیشه پرواز، ص162؛ از جهان‌های دور، ص201.
[21].رعد/ 2؛  لقمان /10.
[22].ر.ک: تفسیر برهان، ج2، ص278، که از تفسیر علی ابراهیم و تفسیر عیاشی نقل کرده است.
[23].ر.ک: تفسیر نمونه، ج17، ص29 و ج 10، ص 110 و 111؛ پیام قرآن، ج8، ص146.
[24].دانش عصر فضا، ص55 و 56.
[25].گودرز نجفی، مطالب شگفت‌انگیز قرآن، ص41 ـ 46.
[26].در این مورد در پاورقی نکات تفسیری، توضیح دادیم.
[27]. آیت الله مصباح یزدی، معارف قرآن، ص247 ـ 248.
[28].ر.ک: محمد حسن هیتو، المعجزة القرآنیة (الاعجاز العلمی و الغیبی)، ص180.
[29].ر.ک: آیت الله معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج6، ص122 ـ 128.
[30].لطیف راشدی، نگرشی به علوم طبیعی در قرآن، ص50.
[31].مرسلات/ 25.
[32].معارف قرآن، ص254.
[33].ر.ک: ید الله نیازمند شیرازی، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، ص88 ـ 99.
[34].صادقی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج29، ص341 و گودرز نجفی، مطالب شگفت‌انگیز قرآن، ص43.
[35].فاطر/ 41.
[36].دانش عصر فضا، ص55.
[37].گودرز نجفی، مطالب شگفت‌انگیز قرآن، ص43.
[38].ر.ک: تفسیر نمونه، ج18، ص287.
[39].ر.ک: تفسیر نمونه، ج1، ص165 و حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ماده سمو و بحث ما تحت عنوان «آسمان‌های هفتگانه» در همین نوشتار.
[40].فاطر/ 41.
[41].ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات، ماده کفت.
[42].ر.ک: تفسیر المیزان، ج20، ص168 و نمونه، ج25، 411 ـ 412.
[43]. البته دکتر سها ادعا می‌کند که در یونان باستان برخی دانشمندان به لزوم نیروی جاذبه بین کرات آسمانی پی برده بودند اگر اینگونه باشد نیروی جاذبه کشف نیوتن نیست و شرایط اعجاز علمی را ندارد بلکه نوعی شگفتی علمی است.
[44]. در مورد اعجاز قرآن چالش‌های متعدد مطرح شده است که نگارنده در مقاله «چالش‌های اعجاز علمی قرآن» (مجله قرآن و علم، شماره 7) و نیز در کتاب علوم قرآن (2) (انتشارات بین المللی المصطفی) مطرح شده و پاسخ داده شده است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد