یکی از مباحث عمده در طول دنیاگیری کووید ۱۹ و بهطورکلی در پژوهشهای مرتبط با بیماریهای عفونی، این است که چرا افراد عفونی میمیرند؟ بهگفته همهگیرشناسان، هیچ ویروسی نمیخواهد کسی را بکشد و مانند هر شکل دیگری از حیات، هدف ویروس فقط بقا و تولیدمثل است. درعوض، شواهد روبهافزایشی نشان میدهد سیستم ایمنی بدن ممکن است خود مسئول مرگ بسیاری از افراد باشد.
در تلاش برای پیداکردن و کشتن ویروس مهاجم، بدن میتواند به اعضای مهمی مانند ریهها و قلب آسیب بزند. این امر موجب شده است برخی پزشکان برای نجات بیماران، روی ضعیفکردن پاسخ ایمنی بیمار عفونی تمرکز کنند. این امر معمایی تکاملی مطرح میکند: اگر واکنش افراطی سیستم ایمنی میتواند فردی را بکشد که برای دفاع از او تکامل پیدا کرده است، فایدهی آن چیست؟
پاسخ ممکن است در تاریخ تکاملی انسان نهفته باشد: ایمنی ممکن است به همان اندازه که با زیستشناسی سلولی مرتبط است، با ارتباط و رفتار نیز ارتباط داشته باشد. مفهوم «سیستم ایمنی رفتاری» مفهوم جدیدی نیست. تقریبا همهی انسانها گاهی احساس بیزاری میکنند و این احساس معمولا بدیندلیل است آنچه موجب شده است آن احساس را داشته باشیم، تهدیدی برای سلامتی ما ایجاد میکند. البته ما تنها موجوداتی نیستیم که این واکنشها را نشان میدهیم و پژوهشها نشان میدهد برخی حیوانات از حیوانات دیگری دوری میکنند که نشانههای بیماری را نشان میدهند.
جلب مراقبت
مقالههای مرتبط:
پژوهشهای تئوریکی جدیدتر موضوع دیگری را نشان میدهد: انسانها احتمالا دربرابر انسانی دلسوزی میکنند که علائم بیماری یا جراحت را نشان میدهد. طبق تفکری رایج، دلیلی وجود دارد که چرا افراد وقتی درد میکشند، معمولا آن را با صدایشان نشان میدهند و بیسروصدا از عامل آسیبزننده دوری نمیکنند و چرا تبکردن با سستی رفتار همراه است. برخی روانشناسان استدلال میکنند علت آن است که پاسخهای ایمنی به همان اندازه که با حفظ و نگهداری از خود مرتبط میشود، به روابط بین افراد نیز مربوط میشوند. در تاریخ بشر، احتمالا افرادی که مراقبت دریافت میکردند، ازنظر بقا درمقایسهبا کسانی موفقتر بودند که سعی میکنند بهتنهایی زنده بمانند.
در ادبیات تکاملی کلیتر، پژوهشگران به این نوع تجلیها با عنوان «سیگنال» یاد میکنند. مانند بسیاری از سیگنالهای بیشماری که در سراسر دنیای طبیعی میبینیم، سیگنالهای مرتبط با ایمنی ممکن است برای بهرهبرداری از جهان اطراف و نیز از یکدیگر استفاده شود. برای مثال، برخی پرندگان برای پرتکردن حواس شکارچیان از لانههایشان وانمود میکنند که آسیب دیدهاند و موشهای صحرایی علائم بیماری را سرکوب میکنند تا جفتهای بالقوهشان آنها را نادیده نگیرند.
همچنین، نمایشهای بسیاری از استفاده و سوءاستفاده از سیگنال ایمنی در فرهنگهای انسانی را شاهد هستیم. برای مثال، شرلوک هلمز در ماجرای کارآگاه در حال مرگ (۱۹۱۳)، برای گرفتن اعتراف از مظنون قتل خود را سه روز گرسنگی داد. مظنون فقط زمانی اعتراف میکند که متقاعد میشود تلاشش برای آلودهکردن هلمز با نوعی بیماری نادر موفقیتآمیز بوده است و علائم بیماری هولمز را اشتباه برداشت میکند.
مثال مذکور نمونهای افراطی است؛ اما مردم در تمامی زمانها برای پرهیز از تعهدات یا جلب حمایت دیگران یا حتی اجتناب از ارسال مقالهای در مهلت مقرر، به داشتن نشانههای درد یا ابتلا به بیماری تظاهر میکنند. این عنصری اساسی در هر سیستم سیگنالدهی است. وقتی سیگنالی مانند چهره تکیده یا زردرنگ موجب ایجاد پاسخی از کسی شود که آن را میبیند، این پاسخ چگونگی و چرایی استفاده از سیگنال را هدایت میکند.
حتی میکروبها از سیگنالهای ایمنی برای هدفشان استفاده یا سوءاستفاده میکنند. درحقیقت، برخی ویروسها پاسخ ایمنی ما مانند سرفه و عطسه را میربایند تا خود را به میزبانهای جدید منتقل کنند و از عملکردهای تکاملیافتهمان بهنفع خود استفاده میکنند. میکروبهای دیگر مانند ویروس عامل کووید ۱۹، یعنی SARS-CoV-2 و یـِرسینیا پستیس (باکتری عامل طاعون) میتوانند وقتی بیمار هستیم، از سیگنالدهی ما به دیگران مانع شوند تا خود را بدون اینکه کسی متوجه شود، به دیگران منتقل کنند.
این چشمانداز از ایمنی (چشماندازی که زیستشناسی و رفتار و اثرهای اجتماعی بیماری را در نظر میگیرد) تصویر کاملا متفاوتتری از دیدگاه سنتیتر سیستم ایمنی بهعنوان «مجموعهای از دفاعهای زیستی و شیمیایی دربرابر بیماری» ایجاد میکند. میکروبها درست مانند جانوران برای بهرهبرداری از سیگنالهای ایمنی با هدف دستیابی به اهدافشان از استراتژیهای مختلفی استفاده میکنند و شاید همین موضوع موجب شده است کووید ۱۹ منتقلشده بهصورت بیعلامت بسیار زیانبار باشد: مردم نمیتوانند برای محافظت از خود بر خواندن سیگنالهای ایمنی افراد دیگر تکیه کنند.
اگر پزشکان بتوانند پیشبینی کنند چگونه عفونت خاصی چه SARS-CoV-2، چه آنفلوانزا، مالاریا یا پاتوژن بعدی با قابلیت دنیاگیری با سیستم ایمنی بیمار تعامل برقرار میکند، بهتر میتوانند درمانهای مناسب آن را ایجاد کنند. پژوهشهای آینده به ما کمک خواهد کرد میکروبهایی را بشناسیم که سیگنالهای ایمنی بدن ما را میربایند یا آنها را برای رسیدن به اهدافشان سرکوب میکنند. دیدن ایمنی نهفقط بهعنوان سیستمی زیستی، بلکه بهعنوان سیستم سیگنالدهی گستردهتر ممکن است کمک کند روابط پیچیدهمان با پاتوژنها را بهتر درک کنیم.