قال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله: سبعة فى ظلّ عرش اللَّه عزّوجلّ يوم لا ظلّ الّا ظلّه امام عادل، و شابّ نشأ فى عبادة اللَّه عزّوجلّ، و رجل تصدّق بيمينه فأخفاه عن شماله، و رجل ذكر اللَّه عزّوجلّ خاليا ففاضت عيناه من خشية اللَّه عزّوجلّ، و رجل لقى اخاه المؤمن فقال: انّى لأحبّك فى اللَّه عزّوجلّ، و رجل خرج من المسجد و فى نيّته ان يرجع اليه، و رجل دعته امرئة ذات جمال الى نفسها، فقال انّى اخاف اللَّه ربّ العالمين[1].
هفت طايفه را خداوند در زير سايه لطف خود قرار مى دهد، روزى كه جز سايه لطف او لطفى نيست:
1- كسى كه در مسجد نماز واجبش را مى خواند و بيرون مى رود ولى دلش در مسجد است، منتظر است وقت نماز ديگر بشود و خودش را به مسجد برساند.
2- كسى كه برايش شهوت حرامى پيش آيد و از خدا بترسد و آن را ترك نمايد.
3- كسى كه در پنهانى صدقه مى دهد، به قسمى كه غير از خدا هيچ كس متوجّه نشود.
4- كسى كه ياد گناهش بيفتد و بترسد و بلرزد و اشك از چشمانش جارى شود.
5- امام عادل؛ يعنى پيشوايى كه عادل است و براى خدا، مؤمنين را راهنمايى مى نمايد.
6- جوانى كه جوانى خود را در عبادت و اطاعت خداوند صرف نمايد.
7- دو نفرى كه يكديگر را براى خدا دوست دارند و با هم بودن و از هم جدا بودنشان (يعنى در همه حال) در فرمانبردارى از خدا باشد. وجه مناسب تعبير از «لطف خدا» به «سايه» آن است كه چنانچه سايه، پناه گرما زده است، همچنين رحمت و لطف خداوند، پناه بنده گنه كار از حرارت و سختي هاى جهنّم و قيامت و آسايشگاه اوست.
پي نوشت:
[1] خصال، ج 2، ص 343.