علم سه معنا و دو اصطلاح دارد:
گاهى به معناى دانستن است و زمانى به معناى دانش و گاهى هم به معناى دانسته، از این سه اوّلى معناى مصدرى است و دومى اسم مصدرى و سومى به معناى وصف مفعولى
و اما علم (Knowledge) دو اصطلاح دارد، گاهى منظور مطلق علم و فهم است، چه مطابق با واقع باشد یا نباشد و زمانى هم مراد از آن فهمى است که مطابق با واقع باشد.
در بحث تعارض علم و دین، مراد از علم یافتههاى علوم طبیعى است که بر اساس تجربه به تحلیل حوادث و اشیای فیزیکى میپردازد(Science).
بنابر معناى اخیر، اگر چه در جهان مسیحیت بین آموزههاى کتب مقدس و یافته علوم طبیعى تعارضاتى پدید آمد که همگى ناشى از تحریف کتب مقدس بود، اما در جهان اسلام نه تنها یافتههاى دانش جدید، در تعارض با قرآن نیست، بلکه قرآن از مطالبى خبر میدهد که دانش جدید به مدد تجربه توانسته آنها را اثبات نماید، و این مطالب بخشى از اعجازهاى علمى قرآن تلقى میشود. اما متأسفانه همین مسئله باعث شد که عدهاى بدون توجه به قوانین تفسیر و عدم تفکیک بین نظریات علمى قطعى و فرضیههاى علمى، درصدد تطبیق آیات قرآن با فرضیههاى علمى برآیند و این اشتباه بزرگى است. ما بر این باوریم که قرآن، کتاب هدایت است و هر آنچه را که بشر، در این امر بدان نیاز داشته بیان نمود، و اگر گاهى به مسائل علمى اشاره میفرماید، در جهت یارى بخشیدن به این جنبه بوده و وجهى از وجوه اعجاز قرآن است.
البته ضرورتى احساس نمیشود که براى برترى و حقانیت قرآن، ادعا کنیم که تمام علوم در قرآن آمده است، گرچه قرآن، حاوى ناشناختههاى فراوانى است و در هر زمانى گوشهاى از آن در معرض شهود بشریت قرار میگیرد.
اما عقل کاربردهاى مختلفى دارد و مراد ما از عقل آن قوه و نیروى است که توان درک مفاهیم و کلیات را دارا باشد.
از همان ابتدا، در جهان مسیحیت افرادى متوجه شدند که آموزههاى مسیحیت با دادههاى عقل سازگارى نداشته و قابل توجیه عقلانى نیست؛ لذا عدهاى ایمان و عقل را در دو حوزه متفاوت از هم ارزیابى کردند.
اما در جهان اسلام، عقل از جایگاه ویژهاى برخوردار است، قرآن بارها مردم را به تعقل و تفکر تشویق نموده است. در بخش اعتقادات، عقیدهاى را که بر مبناى تعقل نباشد، نمیپذیرد و در بخش احکام و فروعات دین هم، عقل را از منابع استنباط احکام شمرده است و حتى گفته شده اگر در جایى عقل بر مبناى استدلال و نظر قطعى به مطلبى رسید که با ظاهر نصوص دینى سازگارى ندارد، ظواهر نصوص به نفع عقل تغییر داده میشوند و در واقع، مراد نص از طریق عقل تبیین میگردد.
«دین» عبارت است از: مجموعه عقاید، اخلاق و قوانینى که براى پرورش انسانها و اداره امور جامعه تنظیم گردیده و داراى سطوح مختلفى است.
دین به عنوان مجموعه قوانین، در علم الهى و لوح محفوظ از واقعیت برخوردار است و آنچه در این مخزن الهى وجود دارد، همه یا بخشى از آن به تناسب موقعیتهاى زمانى و مکانى و…، به منظور هدایت انسانها، بر رسولان ارسال میشود و آنگاه براى افراد با مراجعه به عقل و نقل آشکار میگردد و در نهایت بخشى از آن ممکن است نهادینه و عمومى گردد و به صورت آیین گروهى از مردم در آید؛ لذا مىتوان دین را در این مراحل خلاصه کرد: دین نفس الامرى، دین مرسل، دین مکشوف، و دین نهادى.