۱۳۹۲/۱۲/۱۹
–
۲۰۳۷ بازدید
انقلاب برآیند حوادث و دگرگونی های مختلف تاریخی یک کشور است لذا در وقوع این پدیده مجموعه تحولات و شرایط فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مداخله دارد. در فلسفه سیاسی و علوم سیاسی_اجتماعی به انقلاب با دو دید متفاوت نگریسته می شود. انقلاب به مفهوم سیاسی آن که بیشتر به جانشینی ناگهانی و شدید گروهی که حکومت را در دست نداشته اند، به جای گروه دیگری که قبلا گروه سیاسی و اداره کشور را در اختیار خود داشته اند گفته می شود.
بی شک انقلاب به مفهوم سیاسی با تحولات دیگر سیاسی چون کودتا که در آن رهبری و قدرت و سیاست حاکم دست به دست می شود و یا شورشی که فقط موجب تحولاتی در برخی از سیاست گذاریها و احیانا در بعضی نهادها می گردد متفاوت می باشد چنانکه از نظر جامعه شناسی نیز پدیده اجتماعی انقلاب با رفرم که معمولا به تحولات روبنائی و سطحی با حفظ نظام موجود گفته می شود تفاوت دارد.
انقلاب در قرآن :
با مروری بر آیات قرآن کریم می توان دریافت که واژه انقلاب و معادل عربی آن یعنی «الثوره» در قرآن مطرح نشده است ، با این حال این بدین معنا نیست که هیچ پیوندی میان آموزه های قرآنی با مفهوم و حقیقت انقلاب نمی توان یافت . در واقع اگر چه به لحاظ لغوی واژه قرآن و معادل آن در قرآن وجود ندارد اما آموزه هایی در آن وجود دارد که با انقلاب در ارتباط می باشد که به برخی موارد آن اشاره می کنیم :
1 – مبنای کلامی انقلاب :
همانگونه که در ابتدای این مطالب اشاره شد انقلاب یک تحول اجتماعی است که با هدف تغییرات بنیادین در اجتماع صورت می گیرد . از طرفی اصلی ترین رکنی که در هر انقلابی وجود دارد نقش و تاثیر مردم می باشد . از سوی دیگر انقلاب در جامعه ای رخ می دهد که باور عمومی مردم بر امکان تحول و تغییر وجود داشته باشد . به عبارت دیگر در جامعه ای که باور عمومی مردم بر این باشد که علیرغم هر گونه فشاری از ناحیه حکومت ها امکان هیچ گونه تغییری وجود نداشته و سرشت انسانی آنها به گونه ای است که تحت تاثیر قوانین جبری هستند که در اثر آن تحولات اجتماعی به صورت جبری ، ناخواسته ، غیر قابل تغییر و از پیش طراحی شده به وجود می آید و در واقع امکان طراحی و اجرای هیچ طرح اختیاری در مسیر تحولات اجتماعی برای آنان وجود ندارد ، اساسا امکان انقلاب وجود ندارد . چنین دیدگاهی همان دیدگاه مشهور جبر گرایانه در کلام است که متاسفانه در عالم اسلام باعث به وجود آمدن دیدگاه هایی همچون دیدگاه اشاعره در قرون آغازین اسلام شد و به خاطر دیدگاهی که نسبت به نفی اختیار و اثبات جبر وجود داشت همواره مانعی بر سر راه تحولات اجتماعی می شد . این دیدگاه را می توان دیدگاه مورد علاقه حاکمان جبار و ستمکار طول تاریخ دانست ؛ چرا که با چنین دیدگاهی حکومت های ظالم و مستکبر ، خواست خدا تلقی شده و امکان هر گونه تغییر و تحولی در آن بر اثر خواست و ارده انسانی نه تنها امکان پذیر نمی شود بلکه حتی مغایر با خواست الهی قلمداد می گردد . شهید مطهری در این زمینه می نویسد : «تاریخ نشان می دهد که مساله قضا و قدر در زمان بنی امیه مستمسک قرص و محکمی بوده برای سیاستمداران اموری . آنها جدا از مسلک جبر طرفداری می کردند و طرفداران اختیار و آزادی بشر را به عنوان مخالفت با یک عقیده دینی می کشتند یا به زندان می انداختند ، تا آنجا که این جمله معروف شد : «الجبر و التشبیه امویان ، و العدل و التوحید علویان»»(مجموعه آثار شهید مطهری ، انسان و سرنوشت ، جلد 1 ، ص 376)
بنابر این برای وقوع یک تحول اجتماعی مهم و بنیادین همچون انقلاب ابتدا باید اعتقاد به امکان تغییر و تحول اجتماعی وجود داشته باشد و این اعتقاد مبتنی بر اعتقاد به اختیار و آزادی انسانها و نقش اراده انسانی در تعیین سرنوشت خود می باشد . از طرفی در آیات قرآن کریم موارد مختلفی را می توان دریافت که به نقش اراده انسانی در تحولات فردی و اجتماعی انسان تاکید دارد که از جمله آنها می توان به این آیات اشاره کرد :
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ یعنی خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند(رعد/11)
ما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُون (عنکبوت/40)
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس ، فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام داده اند آشکار شده است (روم/41)
و … .
عمده این آیات در ارتباط با اثبات اراده و اختیار انسانی در هر گونه تغییر و تحولی به صورت کلی می باشد و از میان آنها آیه نخست و مشابه آن در سوره انفال ، آیه 53 ، به صورت مستقیم به نقش اراده و اختیار انسان ها در تغییرات اجتماعی اشاره دارد به ویژه اینکه در این آیات ، از تغییرات مرتبط با «قوم» که همان تغییرات اجتماعی است سخن به میان آمده است و صرفا تغییر فردی نمی باشد .
بر این اساس آیاتی که به نوعی بر امکان تغییر در سرنوشت انسان و نقش آزادی و اختیار اراده انسانی تاکید دارند مبنایی را شکل می دهند که زمینه ساز بروز تحولات اجتماعی از جمله انقلاب می باشد ، و گرنه بدون پذیرش چنین مبنایی ، هیچ تغییر و تحولی رخ نخواهد داد . به همین دلیل است که گفته می شود قرآن با این آیات مبنای کلامی تمامی تغییرات اجتماعی از جمله انقلاب را مشخص کرده و زمینه را برای بروز انقلاب در صورت نیاز فراهم کرده است .
2 – آیاتی که بر انقلاب به عنوان یکی از اهداف مهم انبیاء تاکید دارد :
دین مبین اسلام دینی است که فراتر از نیازهای محدود بشری به نیازهای واقعی وی توجه دارد . بر اساس آموزه های دین مبین اسلام ، عالیترین هدف انسان رسیدن به قرب پروردگار و سعادت اخروی وی است و در این مسیر دنیا وسیله ای است که با عبور از آن می توان به اهداف عالی رسید . از طرفی برای تحقق این هدف خداوند متعال پیامبرانی را فرستاده است تا ضمن ابلاغ پیام پروردگار متعال به بشریت زمینه های رشد و سعادت آنان را فراهم نمایند . از طرفی همانگونه که تجربه تاریخی نیز نشان داده است همواره در مسیر حرکت انبیاء الهی ، موانعی وجود داشته است که سد راه انبیاء می شدند همچون حکومت های طاغوت ، اعتقادات خرافی و … . بنابر این مقدمه تحقق هدف انبیاء عبارت بود از مقابله با چنین موانعی از جمله طاغوت ها و ستمگران و برچیدن بساط خرافه پرستی ها و سایر موانع هدایت بشریت . طبیعی است که چنین تقابلی در صورت پیروزی به تغییرات بنیادینی منجر می شود که می توان آن را با مفهوم «انقلاب» امروزین توصیف نمود ؛ البته انقلابی که در چارچوب دیدگاه های تنگ نظرانه تئوریسین های مادی گرا و اومانیست غربی تعریف نشده باشد ، بلکه انقلاب به مفهوم عامی که شامل انقلاب های دینی از جمله انقلاب اسلامی شود .
بر این اساس آیات قرآن هدف گذاری حرکت انبیاء را به گونه ای توصیف می کند که از خلال آنها می توان دریافت که میان این حرکت ها و اهداف با انقلاب نسبت مستقیمی وجود دارد . به عنوان مثال می توان به این آیات اشاره کرد :
هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون(صف/9)
طبیعی است که اظهار کلی دین ، با وجود کراهت مشرکان ، با توجه به اینکه اکثر حکومت هایی که انبیا با آنان مواجه بودند خود مظهر و نماد شرک بوده و مخالف حرکت انبیاء و در تقابل با آنان بودند مستلزم برخورد با این حکومت ها و ایجاد تغییرات بنیادینی است که می توان از آن به انقلاب تعبیر کرد .
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس(حدید/25)
این آیه هدف از بعثت انبیاء را برقراری عدالت و قسط دانسته و قدرت را که از آن تعبیر به حدید شده است از جانب پروردگار می داند و محتوای کلی آن به گونه ای است که بر حاکمیت انبیاء از جانب پروردگار تاکید می کند و طبیعی است که چنین حاکمیتی در جامعه شرک زده آن روزگاران یعنی تقابل با این حکومت ها و تلاش برای تغییرات بنیادینی که در قالب انقلاب قابل تحقق می باشد .
علاوه بر این در زمینه موضوعات مرتبط با تغییر و تحولات اجتماعی می توان به آموزه های قرآنی فراوانی اشاره کرد که به جهت پرهیز از اطاله کلام فعلا از ذکر آنها خودداری کرده و شما را به مطالعه دو کتاب زیر از آثار آیت الله مصباح یزدی که در این زمینه بحث مفصلی دارند دعوت مینماییم :
1 – انقلاب اسلامی و ریشه های آن ،
2 – جامعه و تاریخ از نگاه قرآن کریم