طلسمات

خانه » همه » مذهبی » واژه گفتمان -گفتمان انقلاب اسلامى-گفتمان غرب

واژه گفتمان -گفتمان انقلاب اسلامى-گفتمان غرب


واژه گفتمان -گفتمان انقلاب اسلامى-گفتمان غرب

۱۳۹۲/۰۵/۲۰


۶۳۳ بازدید

رمضانی . واژه گفتمان به چه معناست؟
منظور از گفتمان انقلاب اسلامى چیست؟
منظور از گفتمان غرب چیست؟

گفتمان به معنای 1. کلام , رأی و عقیده 2. ارتباط بین زبان و واقعیت اجتماعی یا وابسته بهم بودن گفتار و کارکردهای فکری اجتماعی آن که شامل همه فعالیتهای انسان در عرصه های سیاسی , اجتماعی , هنری و علمی می شود . 3. مفهومی که انتو نیو گرامشی به صورت ضمنی و میشل فوکو فیلسوف اجتماعی فرانسوی آشکارا به کار برده اند . گفتمان از نظر فوکو عبارت است از تفاوت میان آنچه می توان در یک دوره معین ( مطابق قواعد دستوری و منطقی ) به صورت درست گفت و آنچه در واقع گفته می شود . ( آقا بخشی , علی , افشاری راد , مینو , فرهنگ علوم سیاسی , تهران : چاپار , 1383 , ص 191)
در یک بیان کلی گفتمان به تمامی آنچه که گفته و نوشته می شود اطلاق می گردد: اعم از مقولات، موضوعات و مطالب گفتاری و نوشتاری و هر آنچه که به گفتگو، (دیالوگ) ، تبادل آرا و مذاکره فرا می خواند. چنانکه «دایان مک دانل» در کتاب نظریه های گفتمان ، گفتگو یا هم پرسی (دیالوگ) واژه ها مقدماتی هر گفتمان می داند. از آنجا که هر نوع گفتار، کلام و یا نوشتار جریانی اجتماعی محسوب می شوند و دارای ماهیت و ساختار اجتماعی هستند، لذا گفتمان نیز پدیده ای اجتماعی است و دارای زمینه ها و بستر های اجتماعی است، به بیان دیگر بستر زمانی، مکانی، موارد کاربرد، وشوره های استفاده کننده هر مطلب یا گزاره و قضیه، تعیین کننده شکل، نوع و محتوای هر گفتمان به شمار می رود. (ر.ک: فصلنامه سیاسی_اجتماعی گفتمان، شماره 2 پاییز 1377، صص 25_58)
منظور از گفتمان انقلاب اسلامی , عبارت است از مبانی , آرمان ها و اهدافی که انقلاب اسلامی به منظور تحقق آنها شکل گرفت و پیوند دیانت و سیاست , محوریت معنویت و اخلاق , عدالت طلبی , استقلال , آزادی و احیای کرامت انسانی به ویژه کرامت زن و مقابله با استکبار جهانی و ستمگران و حمایت از مستضعفان و مظلومان و… از شاخصه های محوری گفتمان انقلاب اسلامی است . در حقیقت گفتمان انقلاب اسلامی ناظر به مبانی و ارزش هایی است که اسلام ناب برای افراد و جامعه اسلامی و روابط میان خود و دیگران ترسیم نموده است .
در مقابل این گفتمان , گفتمان غرب قرار دارد که بر پایه مبانی ای همچون مادی گرایی , سکولاریسم , لیبرالیسم و اومانیسم و دموکراسی شکل گرفته است .
گفتمان انقلاب اسلامی , گفتمان غرب را در همه حوزه ها زیر سؤال برده و به چالش کشیده است و همین مسأله ریشه اصلی دشمنی استکبار جهانی با انقلاب اسلامی است .
در حالی که گفتمان غرب پس از رنسانس , جدایی دین از سیاست و عرصه های اجتماعی زندگی را محور قرار داده بود , شکل گیری انقلاب اسلامی و بر پایی انقلابی بر پایه دین و ارزش های دینی خط بطلانی بر گفتمان غرب بود .
گفتمان غرب بر پایه مادی گرایی شکل گرفت و معنویت و اخلاق را از زندگی بشر به کنار گذاشت و هر چند در سایه تکنولوژی به پیشرفت های مادی دست یافت , اما نتیجه آن پس رفت در زمینه معنویت و اخلاق بود و مشکلات و از همگسیختگی اخلاقی و خانوادگی را به دنبال داشت .
هر چند در گفتمان غرب , اومانیسم و انسان مداری به عنوان شعار محوری قرار دارد ولی به دلیل حاکمیت نگاه مادی بر انسان و نیازهای او در عمل این شعار نه تنها به تکریم جایگاه انسان نیانجامید که در عمل انسان را در حد حیوان تنزل داد و همین نگاه مادی موجب گردید که ارزش زن در گفتمان غربی در حد یک کالای تبلیغاتی و در راستای اهداف تبلیغاتی وسود انگارانه فرو کاسته شود در حالی که در گفتمان انقلاب اسلامی , انسان با توجه به نیازهای مادی و معنوی او در نظر گرفته شده و به کرامت و ارزش والای او توجه می شود و زن در این گفتمان , ارزش محوری دارد و دارای جایگاه ارزش مندی است به عبارت دیگر در گفتمان انقلاب اسلامی که بر گرفته از گفتمان اسلام ناب است , زن به عنوان زن دارای ارزش است و اسلام زن را برای خودش می خواهد نه برای مرد بر خلاف گفتمان غرب که زن را برای مرد می خواهد و آنگاه که نهضت های فمینستی شکل گرفت , زن را در مقایسه ای نابرابر با مرد قرار دادند و ستمی مضاعف بر زنان روا داشتند .
در گفتمان انقلاب اسلامی آزادی و نقش مردم مورد توجه قرار گرفته است , اما نه آزادی افسار گسیخته که در راستای تأمین هواهای نفسانی باشد و جامعه را به انحطاط بکشاند , بلکه آزادی در چارچوب ارزش ها و آرمانی که در مسیر صحیح زندگی انسانی قرار دارد . بر همین اساس توجه به نقش مردم و مردم سالاری را نیز در پرتو احکام و دستوراتی می بیند که از سوی خداوند متعال که آگاهی کامل بر نیازهای بشر دارد , برای زندگی او ترسیم شده است نه همچون دموکراسی غربی که به دنبال خواست مردم است اگر چه بر خلاف اصول و ارزش های انسانی باشد .
گفتمان انقلاب اسلامی بر پایه مقابله با هر گونه ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و یاری مظلومان و مستضعفان استوار شده است و این را وظیفه انسانی خود می داند بر خلاف گفتمان غرب که بر اساس قدر ت طلبی و هژمونی قدرتهای بزرگ به قیمت از بین رفتن مستضعفان و محرومان , شکل گرفته است . در نگاه انقلاب اسلامی , احترام به حقوق ملت ها و صلح و دوستی و پر هیز از هر گونه تجاوز و ستم محوریت دارد در حالی که گفتمان غرب به دنبال ایجاد هژمونی و برتری طلبی در سطح بین المللی به هر قیمتی است .
در ادامه برای آشنایی بیشتر به مطلبی با عنوان مختصات گفتمانی انقلاب اسلامی ایران اشاره می کنیم .
انقلاب عظیمی که در بهمن 1357 در ایران به پیروزی رسید مهمترین رویداد سیاسی- اجتماعی تاریخ ایران به شمار می رود. این رویداد نقطه عطفی در تاریخ ایران بود که به لحاظ سلبی خط بطلانی بر بسیاری مناسبات و روابط سیاسی- اجتماعی کشور ما کشید و به لحاظ ایجابی مناسبات جدیدی را بنیان نهاد و نگاه انسان ایرانی و بسیاری از انسانهای دیگر را به جهان هستی، انسان، فرجام زندگی و … تغییر داد. برآیند همه اتفاقات منجر به انقلاب اسلامی عمومیت یافتن گفتمانی بود که مختصات خاص خودش را دارد.
هر گفتمان از دو دسته عناصر تشکیل شده است که از پیوند آنها دو زنجیره عناصر تحت عناوین زنجیره هم ارزی(chain of equivalence) و زنجیره تمایز(chain of difference) شکل می گیرند. این دو دسته عناصر وجوه سلبی و ایجابی گفتمان را تشکیل می دهند. زنجیره هم ارزی معرف وجه ایجابی و زنجیره تمایز معرف وجه سلبی گفتمان اند. به بیان دیگر این دو دسته عناصر معرف خودیها وغیرخودیها(دگرها)ی یک گفتمان هستند. این دو دسته عناصر مجموعا و همزمان و توامان هویت گفتمان را کامل می نمایند و تغییر و بحران در هر کدام از این دو گفتمان را بی قرار میکند و هویت آنرا به خطر می اندازد. هر یک از این دو دسته عناصر حول یک مفهوم یا عنصر محوری شکل می گیرند که آن عنصر محوری را دال مرکزی(nodal point) می نامند. بنابر این هر گفتمان دارای دو دال مرکزی مثبت و منفی می باشد.
با این تمهید نظری حال باید دید در گفتمان انقلاب اسلامی دال های مرکزی مثبت و منفی و عناصری که به این دو مفصل بندی می شوند کدامند؟ تبار تاریخی آن به کجا میرسد؟ و در چه شرایطی به پیروزی و سیادت رسیده است؟
گفتمان انقلاب اسلامی در شرایطی به بلوغ و منزلت هژمونیک (سیادت) رسید که دنیا تسلیم نگاه ماتریالیستی( اصالت ماده)، اومانیستی( اصالت انسان) و سکولاریستی(جدایی دین از عرصه عمومی) شده بود. در بهترین شکل، خدا معماری بازنشسته بود، انسان محور و مدار همه چیز به شمار میرفت و دین در محترمانه ترین روایت متعلق و محصور به حوزه خصوصی بود. به همین خاطر وقتی که این گفتمان محوریت خدا و معنویت را در مناسبات جهان هستی و زندگی انسانها احیا نمود(هستی شناسی خدا محور یا خیمه ای) و به نام دین و برای دین سبب ساز جنبش و خیزش اجتماعی شد بسیار غیر عادی و غیر طبیعی می نمود. همین امر کج فهمیهای زیادی را باعث شد به طوریکه گروههایی از فهم ماهیت آن عاجز مانده بودند. به عنوان مثال شعار هایی نظیر عدالت خواهی و دفاع از محرومان و مستضعفان را دلیلی بر ماهیت مارکسیستی و کمونیستی آن می دانستند. یا عده ای به دامن تئوری تنبلها(تئوری توطئه) غلطیده بودند و گروهی دیگر آن را اتفاقی رو بنایی و گذرا می پنداشتند.
انقلاب اسلامی دقیقا به طرد و نفی آن چیزی همت گمارد که به عنوان اصول خدشه ناپذیر پذیرفته شده بود و کسی را یارای تصوری خلاف آن نبود. ماتریالیسم، اومانیسم و سکیولاریسم اصول مسلم پذیرفته شده غالب گفتمانها وگفتمانهای غالب آن روزگار بود. گفتمانهایی که به ظاهر رقیب و ضد یکدیگر بودند. مثلا لیبرالیسم و مارکسیسم که بیشترین تعارض را با یکدیگر داشتند با درجات مختلف و به اشکال گوناگون این آموزه ها را پذیرفته بودند. انقلاب اسلامی بیش از هر مفهومی به طرد و تخفیف سکولاریسم پرداخته است و در واقع این مفهوم دال مرکزی منفی گفتمان انقلاب اسلامی به شمار میرود. سکولاریسم نقطه تلاقی و محل تجمیع ماتریالیسم و اومانیسم نیز است. از مفصل بندی تعداد دیگری از عناصر (که به آنها اشاره خواهد شد) با سکولاریسم زنجیره تمایز این گفتمان شکل می گیرد.
در آن روزگار تفکر سکولاریستی چنان مراکز علمی را در نوردیده بود که اندیشه اسلام سیاسی حتی از درون حوزه های علمیه نیز مقاومتهایی را علیه خود برمی انگیخت و عده ای از حوزویان نیز آن را غیر معمول دانسته و به نام دین علیه آن موضعگیری می کردند. سکولاریسم دقیقا نقطه تلاقی همه جریانهای مخالف اسلام سیاسی است. مفاهیم رایج اسلام آمریکایی و اسلام متحجر که در ادبیات سیاسی امام(ره) به وفور یافت می شد به همین مقاومتها و مخالفتهای نافرجام اشاره داشت.
در نقطه مقابل تفکر معنوی و خدا محور و ضد سکولاریستی در مفهوم ولایت فقیه متمرکز شده است. ولایت فقیه نماد اسلام سیاسی بود که ماتریالسیم، اومانیسم و سکولاریسم را به شدت طرد و تحقیر می نمود. بنابر این دال مرکزی مثبت این گفتمان ولایت فقیه میباشد.مفصل بندی عناصر مثبت دیگری با این عنصر محوری وجه ایجابی این گفتمان را بوجود می آورند. مفهوم اسلام ناب اشاره به اسلام سیاسی و ولایت فقیه دارد.
عناصری نظیر لیبرالیسم، اباحه گری، نژاد پرستی، عقلانیت غیر دینی، حقوق بشر و دموکراسی غربی، امپریالیسم، استکبار، اصالت فرد، وابستگی، خشونت و … حول دال مرکزی سکولاریسم جمع شده و با هم زنجیره تمایز را تشکیل می دهند.
از سوی دیگر عناصری نظیر جمهوریت، مردم، قانون، روحانیت، عدالت، استقلال، مستضعفین، علم و پیشرفت و … حول دال ولایت فقیه جمع شده و با هم زنجیره هم ارزی را بوجود می آورند.
نکته حائز اهمیت اینکه در این گفتمان زنجیره تمایز مورد اشاره تحت نام کلی مدرنیته غربی و یا غرب معرفی می گردد.
آنچه رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در مراسم گرامیداشت روز دانشجو در 24/9/1387 تحت عنوان نفی و اثبات جمهوری اسلامی بیان فرمودند اشاره به همین دو زنجیره و مختصات این گفتمان دارد. ایشان نفی استثمار، نفی سلطه پذیری، نفی تحقیر ملت بوسیله قدرتهای سیاسی دنیا، نفی وابستگی سیاسی، نفی نفوذ و دخالت قدرتهای مسلط دنیا در کشور، نفی سکولاریسم اخلاقی، اباحیگری و … و اثبات هویت ملی، هویت ایرانی، اثبات ارزشهای اسلامی، دفاع از مظلومان جهان، تلاش برای دست پیدا کردن بر قله های دانش و … را به عنوان وجوه ایجابی و سلبی جمهوری اسلامی معرفی نمودند.(پایگاه اصلاع رسانی مقام معظم رهبری)
در شناسایی و معرفی مختصات یک گفتمان پرداختن به تبار تاریخی آن از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اینکه خاستگاه یک فکر و اندیشه و یک گفتمان کجاست؟ وسیر تطور و تحول آن چه بوده است؟ مسئله مهمی است. چرا که رخدادها را باید در ظرف زمان و تاریخی خودشان مورد مطالعه قرار داد. در مورد تبار تاریخی این گفتمان روایتهای گوناگونی وجود دارد. عده ای صفویه را نقطه آغازین آن معرفی می کنند. خود این گفتمان ظهور اسلام و تحولات صدر اسلام و بویژه حادثه کربلا را بعنوان ریشه تاریخی خود معرفی میکند. گروهی نیز تحولات عصر قاجار و برخورد ایران با تمدن غرب را سرآغاز تاریخی آن میدانند. آنچه تحلیل این موضوع می تون گفت این است که با توجه به ماهیت اسلامی این گفتمان طبیعتا پیوندی ناگسستنی میان آن و رخدادهای صدر اسلام وجود دارد. با اینحال عنصر غیر(زنجیره تمایز) در شکل گیری یک گفتمان نقشی هم وزن خود(زنجیره هم ارزی) دارد. با توجه به توضیحاتی که ارائه گردید غیر یا دگر این گفتمان مدرنیته غربی است لذا تبار تاریخی آن را باید به وقایع دوره مدرن و آشنایی و برخورد جامعه ایرانی با تمدن نوظهور و سرکش غرب نسبت داد. وقایع منتهی به انقلاب مشروطیت و خود این انقلاب و وقایع بعدی تاریخ معاصر ایران زمینه ساز و بستر رشد و نمو گفتمان انقلاب اند.
انقلاب اسلامی در دهه چهارم عدالت و پیشرفت را بعنوان راهبرد اصلی خود انتخاب کرده است. این امر نشانگر تثبیت عناصر و زنجیره های این انقلاب است. عدالت یکی از عناصر اثباتی این گفتمان و روح و مرکز ثقل اندیشه سیاسی اسلام است. انقلاب اسلامی با ارائه الگویی بدیل از توسعه ازیک سو خط بطلانی بر اندیشه ها و مکاتب رایج توسعه کشید. مکاتب متعارضی که در دام افراط و تفریطهای گوناگون افتاده بودند و در آنها اشاره به عدالت به معنای نفی آزادی و پیشرفت بود و بالعکس؛ تاکید بر قطع وابستگی نفی رابطه بود و بالعکس؛ اعتقاد به هر یک از مولفه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نادیده گرفتن دیگری بود؛ اشاره به نقش عامل خارجی بی توجهی به علل داخلی بود و بالعکس و … از سوی دیگر پاسخی بود بر ادعاهایی که این گفتمان را دنیا گریز و ضد پیشرفت معرفی میکردند. انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه مذهب شیعی هر گونه دنیا گریزی را نفی می کند و دنیا را مزرعه آخرت می داند معتقد است تلاش جدی برای رفع نیازهای دنیوی انسان یک ارزش است. انقلاب در مقابل الگوهای نوسازی یکسان انگار و یکتا انگار از نوعی الگوی تاسیسی- تلفیقی حمایت می کند. این الگو از یکسو متاثر از مبانی دینی- مذهبی همچون اندیشه امامت شیعه است که آنرا منحصر به فرد می کند(وجه تاسیسی) و از سوی دیگر متاثر از مبانی عقل گرا و واقعگرایانه فقه اصولیون شیعه است که با تاکید بر اهمیت جایگاه عقل ، بنای عقلا، عرف، زمان و مکان و مصلحت و … از توان بالایی در جذب عناصر تمدنی جدید و تجارب بشری و از انعطاف پذیری لازم برخوردار است.( فوزی، یحیی، انقلاب اسلامی و الگوی بدیل نوسازی در سایت : www.hawzah.net/per/magazine)
دسترسی به پیشرفتهای چشمگیر علمی نظیر فرستادن ماهواره امید به فضا، دسترسی به دانش غنی سازی اورانیوم، پیشرفت در زمینه تکنولوژیهای نانو، شبیه سازی، علوم پرشکی و نظامی و مهندسی و … موید پیشرفت می باشد که عدالت آن را تکمیل خواهد کرد.
سیمرغ انقلاب در سه دهه گذشته تجارب زیادی را اندوخته و در حرکت پیشرونده و در سیر تکاملی خود همواره متناسب با اقتضائات زمان و به تناسب رخدادها اندیشه ها و نیروهای مورد نیاز خود را باز تولید نموده و تازه نفس تر از پیش آمال و آرمانهای خود را محقق میکند و به حفاظت از حریم گفتمانی و هویتی خود مشغول است.
)پایگاه اطلاع رسانی سازمان تبلیغات اسلامی , (www.ido.ir/a.aspx?a=1387112102

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد