۱۳۹۲/۱۲/۰۸
–
۵۲۴۷ بازدید
میگویندکلمه ی یوم در قرآن ۳۶۵ بار آمده است و این معجزه است. سوال من این است که چرا وقتی در قران کلمه ی یوم را جستجو میکنیم ۴۱۵ بار آن را می یابد و ۳۶۵ نیست!!؟ و اینکه آیا عرب آن زمان نمیدانسته یک سال ۳۶۵ روز دارد؟
ضمن تشکر از اعتماد شما به این مرکز به نکاتی توجه کنید . 1. قرآن وجوه اعجاز متعددى دارد (بیانى، علمى و تشریعى) که اثبات شده و به حدى آشکار است که به هیچ معاند سرسختى نیز مجال انکار نمى دهد؛ بنابراین، برجسته کردن وجه یا وجوهى که از استوارى مطلوبى برخوردار نیست، چندان پذیرفتنى نمى باشد؛ زیرا اعتبار قرآن را نیز گرفتار ضعف بنیان هاى نظریه خویش مى کند.2. دست یابى به دیگر وجوه اعجاز براى عموم مخاطبان قرآن آسان مى باشد، ولى این وجه ( اعجاز ریاضی قران ) ـ بر فرض صحت ـ تنها به افراد اندکى اختصاص مى یابد؛ و غالباً آنها را باید به صورت ادعایى پذیرفت.
3. در قرآن و روایات به این گونه شگفتى اشاره اى نشده، بلکه چه بسا از برخى آیات عکس آن را بتوان نتیجه گرفت؛ چنان که در داستان اصحاب کهف مى بینیم که قرآن پس از بیان داستان آنها، اظهار تأسف مى کند که چرا مردم به جاى آن که به بیان این قصه توجه کنند و راه اصحاب کهف را پیموده، از بیدار شدن آنها پس از سیصد سال خواب، نتیجه بگیرند که خداوند قادر است آدمیان را بعد از خواب گران مرگ، در روز قیامت، زنده نماید، خود را مشغول مطالب حاشیه اى قصه نموده، بر سر تعداد اصحاب کهف با هم جدال مى کنند؛ بعضى
مى گویند: چهار نفر، بعضى مى گویند: شش نفر و… قرآن مى فرماید: «اى پیامبر! در این باره با آنها جدال مکن و از آنها چیزى نپرس و به افسانه هاى آنها اعتماد منما»، به هر روى، پرداختن به مطلبى که ثمره روشنى جز یک هنرنمایى نداشته باشد، احتمالاً در روند شکل گیرى قرآن جایى ندارد.
4. اثبات نادرستى چنین نظریه اى (بر فرض اثبات) به هیچ روى ضعفى براى قرآن نتیجه نمى دهد؛ چرا که قرآن هدف خویش را که انسان سازى است، به خوبى پى گرفته و براى اثبات الهى بودن، وجوهى از اعجاز را که آموزه هایى را نیز به همراه دارد، و نیز عیان است، ارائه کرده است و دیگر نیازى نیست که آن را به گنجینه رموز،آن هم از نوعى غیر آموزنده تبدیل کند تا مردم به جاى تأمل در معانى، پى کشف اسرار آن باشند و چه بسا آن را به مثابه سرگرمى قرار دهند!
5. روش محاسبه تعداد کلمه یوم و تکرار ان در قران کریم مورد اشکال و ایراد است .آقاى مهندس عذنان رفاعى در کتابى به نام «المعجزة» آورده است:
کلمه یوم به صورت مفرده 365 مرتبه در قرآن آمده است . ایشان براى آن که در شمارش یوم به عدد 365 برسد، گفته است: باید یوم را به صورت مفرد در نظر بگیریم؛ زیرا اگر ایام و یومین را به حساب آوریم، به عدد مطلوب نمى رسیم؛ اما باز هم منظور ایشان تأمین نمى شود؛ زیرا یومئذٍ و یومکم و یومهم نیز باید از لیست ما خارج شوند، در حالى که این ها هم مفردند. اگر منظور ایشان از مفرد این است که به یوم هیچ حرفى
متصل نباشد در آن صورت بالیوم، لیوم، فالیوم را نیز باید از لیست خارج کنیم که آمارها از 365 بسیار کمتر خواهد
شد. خلاصه این که ایشان براى نیل به عدد 365 از هیچ اسلوب منطقى پیروى نکرده است.
javahery.blogfa.comعباس یزدانی- سیدمحمدحسن جواهرى
3. در قرآن و روایات به این گونه شگفتى اشاره اى نشده، بلکه چه بسا از برخى آیات عکس آن را بتوان نتیجه گرفت؛ چنان که در داستان اصحاب کهف مى بینیم که قرآن پس از بیان داستان آنها، اظهار تأسف مى کند که چرا مردم به جاى آن که به بیان این قصه توجه کنند و راه اصحاب کهف را پیموده، از بیدار شدن آنها پس از سیصد سال خواب، نتیجه بگیرند که خداوند قادر است آدمیان را بعد از خواب گران مرگ، در روز قیامت، زنده نماید، خود را مشغول مطالب حاشیه اى قصه نموده، بر سر تعداد اصحاب کهف با هم جدال مى کنند؛ بعضى
مى گویند: چهار نفر، بعضى مى گویند: شش نفر و… قرآن مى فرماید: «اى پیامبر! در این باره با آنها جدال مکن و از آنها چیزى نپرس و به افسانه هاى آنها اعتماد منما»، به هر روى، پرداختن به مطلبى که ثمره روشنى جز یک هنرنمایى نداشته باشد، احتمالاً در روند شکل گیرى قرآن جایى ندارد.
4. اثبات نادرستى چنین نظریه اى (بر فرض اثبات) به هیچ روى ضعفى براى قرآن نتیجه نمى دهد؛ چرا که قرآن هدف خویش را که انسان سازى است، به خوبى پى گرفته و براى اثبات الهى بودن، وجوهى از اعجاز را که آموزه هایى را نیز به همراه دارد، و نیز عیان است، ارائه کرده است و دیگر نیازى نیست که آن را به گنجینه رموز،آن هم از نوعى غیر آموزنده تبدیل کند تا مردم به جاى تأمل در معانى، پى کشف اسرار آن باشند و چه بسا آن را به مثابه سرگرمى قرار دهند!
5. روش محاسبه تعداد کلمه یوم و تکرار ان در قران کریم مورد اشکال و ایراد است .آقاى مهندس عذنان رفاعى در کتابى به نام «المعجزة» آورده است:
کلمه یوم به صورت مفرده 365 مرتبه در قرآن آمده است . ایشان براى آن که در شمارش یوم به عدد 365 برسد، گفته است: باید یوم را به صورت مفرد در نظر بگیریم؛ زیرا اگر ایام و یومین را به حساب آوریم، به عدد مطلوب نمى رسیم؛ اما باز هم منظور ایشان تأمین نمى شود؛ زیرا یومئذٍ و یومکم و یومهم نیز باید از لیست ما خارج شوند، در حالى که این ها هم مفردند. اگر منظور ایشان از مفرد این است که به یوم هیچ حرفى
متصل نباشد در آن صورت بالیوم، لیوم، فالیوم را نیز باید از لیست خارج کنیم که آمارها از 365 بسیار کمتر خواهد
شد. خلاصه این که ایشان براى نیل به عدد 365 از هیچ اسلوب منطقى پیروى نکرده است.
javahery.blogfa.comعباس یزدانی- سیدمحمدحسن جواهرى