چگونه حضرت علی ـ علیه السّلام ـ با آن شجاعتش که نمونة آن فتح خیبر است، اجازه داد همسرش را بزنند؟
کسی در شجاعت و دلیری حضرت علی ـ علیه السّلام ـ شک نکرده است. در مورد وقایع حمله به خانة حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ قدر متیقن و حداقل مورد قبول مورخان اهل سنت، هجوم به خانه حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ و «تهدید» به آتش زدن خانة آن حضرت است. قضیة تهدید را اکثر مورخان اهل سنت هم نقل و هم قبول کردهاند .حال که هر دو طرف سؤال (هم شجاعت علی و هم حداقل حمله و تهدیدِ خانة زهرا ـ سلام الله علیها ـ) مورد قبول اهل سنت است ما این سؤال را با مولویهای اهل سنت مطرح میکنیم:مطابق نقل و قبول مورخین، به خانه علی(ع) حمله شد و حتی تهدید کردند که خانهاش را آتش خواهند زد، پس چرا هیچ یک از مورخان، روایتی از دفاعِ عملی علی ع از مورد هجوم واقع شدن خانهاش نقل نکردهاند؟ آ یا علی شجاعتش را از دست داده بود؟ و یا از اساس این قضیه را منکر شویم؟ برای رسیدن به پاسخ به بررسی منابع میپردازیم:
– دلایلِ سکوتِ علی را با توجه به سخنانِ خود او میتوان به ترتیب زیر دانست:
اول: علی ـ علیه السّلام ـ ابزار کافی برای دفاع از خود و احقاق حقش (خلافت) را نداشت. یعنی یارانِ همراه او به شدت در اقلیت بودند و هر گونه اقدامِ عملی سبب از بین رفتن خودِ علی و همان عده معدود میشد. علی ـ علیه السّلام ـ در اینباره در یکی از خطبههای نهج البلاغه میفرماید: «دیدم نه مرا یاری است نه مدافعی و نه مددکاری جز اهل بیتم، پس دریغم آمد که آنان را به کام مرگ کشانم، پس در حالی که خار غم در دیده داشتم، چشم پوشیدم. (سید رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، انتشارات هجرت، بی تا، ص336، خطبة127).در جای دیگری کسی از امام علی ـ علیه السّلام ـ پرسید: به نظر شما اگر پیامبر فرزند پسری داشت که بالغ و رشید بود، آیا عرب حکومت را به او میسپرد؟ امام پاسخ داد: «اگر جز آنچه کردم انجام میداد، او را میکشتند. ( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، 1378 ق، ج 20، ص 298)
دوم: در شرایطی که جامعهی نوپای اسلام با خطرِ ارتداد بعضی از قبایل و ظهور مدعیان دروغین نبوّت و همچنین خطرِ حملهی احتمالی رومیان مواجه بود، هر گونه اقدام عملی بر ضدّ حکومت مصلحت نبود و چنین عملی دقیقاً در راستای خواستهی دشمنانی چون ابوسفیان بود که او را به قیام علیه حکومت تحریک میکرد. (النویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره، دار الکتب المصریه، 1342 ق، ج19، ص 40.(
علی ـ علیه السّلام ـ در این باره میفرماید: «به خدا سوگند اگر ترس از ایجاد تفرقه در میان مسلمانان و بازگشت کفر و نابودی اسلام نبود، با آنان به گونهای دیگر رفتار میکردم. (ابن ابی الحدید، همان، ج1، ص307)
نکتهی دیگر، اینکه علمای علم اخلاق، شجاعت را این گونه تعریف کردهاند: اطاعت قوهی غضبیه از قوهی عاقله .( نراقی، احمد، معراج السعادة، قم، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1377 ش، ص169 (آنان همچنین برای شجاعت حد افراطی به نام (تهوّر) – بی باکی- تعریف کردهاند: دوری نکردن از آنچه باید از آن بپرهیزد و انداختن خود به مهالکی که عقلاً و شرعاً ممنوع می باشد. (همان، ص168 (از طرف دیگر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در خطبهی شقشقیه میفرماید: فرأیت أن الصبر علی هاتا أحجی؛ دیدم صبر کردن به عقل و خرد نزدیکتر است. (سید رضی، نهج البلاغه، همان، خطبهی 3، ص48.)
با اندکی تفکّر روشن می شود: همین سکوت و صبر تلخ علی، در برابر اهانت به خود و همسرش و حتّی مصالحه کردن با حکومت دقیقاً عین شجاعت بوده و علی شجاعانه سکوت کرده و خود را در مهلکهی نابودی اسلام نیانداخته است. و نشان داده هدف آن حضرت حفظ دستاوردهای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و فداکاریهای 23 سالهی پیامبر و یارانش از جمله خود علی ـ علیه السّلام ـ و شهدای بدر و احد و … بوده است.
بنا بر این حضرت علی علیه السلام نه به خاطر ضعیف بودن بلکه به خاطر نداشتن نیروی لازم برای دفاع ، نتوانسته از خود دفاع کند و اگر نیروی کافی داشت کسی نمی توانست به آن حضرت آسیب برساند. البته باید دانست که هر کسی نمی تواند تا این حد تحمل داشته باشد و این علی ع است که تا این حد قدرت تحمل دارد.
کسی در شجاعت و دلیری حضرت علی ـ علیه السّلام ـ شک نکرده است. در مورد وقایع حمله به خانة حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ قدر متیقن و حداقل مورد قبول مورخان اهل سنت، هجوم به خانه حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ و «تهدید» به آتش زدن خانة آن حضرت است. قضیة تهدید را اکثر مورخان اهل سنت هم نقل و هم قبول کردهاند .حال که هر دو طرف سؤال (هم شجاعت علی و هم حداقل حمله و تهدیدِ خانة زهرا ـ سلام الله علیها ـ) مورد قبول اهل سنت است ما این سؤال را با مولویهای اهل سنت مطرح میکنیم:مطابق نقل و قبول مورخین، به خانه علی(ع) حمله شد و حتی تهدید کردند که خانهاش را آتش خواهند زد، پس چرا هیچ یک از مورخان، روایتی از دفاعِ عملی علی ع از مورد هجوم واقع شدن خانهاش نقل نکردهاند؟ آ یا علی شجاعتش را از دست داده بود؟ و یا از اساس این قضیه را منکر شویم؟ برای رسیدن به پاسخ به بررسی منابع میپردازیم:
– دلایلِ سکوتِ علی را با توجه به سخنانِ خود او میتوان به ترتیب زیر دانست:
اول: علی ـ علیه السّلام ـ ابزار کافی برای دفاع از خود و احقاق حقش (خلافت) را نداشت. یعنی یارانِ همراه او به شدت در اقلیت بودند و هر گونه اقدامِ عملی سبب از بین رفتن خودِ علی و همان عده معدود میشد. علی ـ علیه السّلام ـ در اینباره در یکی از خطبههای نهج البلاغه میفرماید: «دیدم نه مرا یاری است نه مدافعی و نه مددکاری جز اهل بیتم، پس دریغم آمد که آنان را به کام مرگ کشانم، پس در حالی که خار غم در دیده داشتم، چشم پوشیدم. (سید رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، انتشارات هجرت، بی تا، ص336، خطبة127).در جای دیگری کسی از امام علی ـ علیه السّلام ـ پرسید: به نظر شما اگر پیامبر فرزند پسری داشت که بالغ و رشید بود، آیا عرب حکومت را به او میسپرد؟ امام پاسخ داد: «اگر جز آنچه کردم انجام میداد، او را میکشتند. ( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، 1378 ق، ج 20، ص 298)
دوم: در شرایطی که جامعهی نوپای اسلام با خطرِ ارتداد بعضی از قبایل و ظهور مدعیان دروغین نبوّت و همچنین خطرِ حملهی احتمالی رومیان مواجه بود، هر گونه اقدام عملی بر ضدّ حکومت مصلحت نبود و چنین عملی دقیقاً در راستای خواستهی دشمنانی چون ابوسفیان بود که او را به قیام علیه حکومت تحریک میکرد. (النویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره، دار الکتب المصریه، 1342 ق، ج19، ص 40.(
علی ـ علیه السّلام ـ در این باره میفرماید: «به خدا سوگند اگر ترس از ایجاد تفرقه در میان مسلمانان و بازگشت کفر و نابودی اسلام نبود، با آنان به گونهای دیگر رفتار میکردم. (ابن ابی الحدید، همان، ج1، ص307)
نکتهی دیگر، اینکه علمای علم اخلاق، شجاعت را این گونه تعریف کردهاند: اطاعت قوهی غضبیه از قوهی عاقله .( نراقی، احمد، معراج السعادة، قم، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1377 ش، ص169 (آنان همچنین برای شجاعت حد افراطی به نام (تهوّر) – بی باکی- تعریف کردهاند: دوری نکردن از آنچه باید از آن بپرهیزد و انداختن خود به مهالکی که عقلاً و شرعاً ممنوع می باشد. (همان، ص168 (از طرف دیگر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در خطبهی شقشقیه میفرماید: فرأیت أن الصبر علی هاتا أحجی؛ دیدم صبر کردن به عقل و خرد نزدیکتر است. (سید رضی، نهج البلاغه، همان، خطبهی 3، ص48.)
با اندکی تفکّر روشن می شود: همین سکوت و صبر تلخ علی، در برابر اهانت به خود و همسرش و حتّی مصالحه کردن با حکومت دقیقاً عین شجاعت بوده و علی شجاعانه سکوت کرده و خود را در مهلکهی نابودی اسلام نیانداخته است. و نشان داده هدف آن حضرت حفظ دستاوردهای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و فداکاریهای 23 سالهی پیامبر و یارانش از جمله خود علی ـ علیه السّلام ـ و شهدای بدر و احد و … بوده است.
بنا بر این حضرت علی علیه السلام نه به خاطر ضعیف بودن بلکه به خاطر نداشتن نیروی لازم برای دفاع ، نتوانسته از خود دفاع کند و اگر نیروی کافی داشت کسی نمی توانست به آن حضرت آسیب برساند. البته باید دانست که هر کسی نمی تواند تا این حد تحمل داشته باشد و این علی ع است که تا این حد قدرت تحمل دارد.