وضیعت سیاسى و اقتصادى ایران در زمان حکومت محمدرضا پهلوى که حدود سى سال را در بر مى گیرد ( 1357 – 1320 ) یکى از دوره هاى حساس تاریخ ایران است که در حد امکان به بررسى مختصر دوران فوق در چهار دوره مى پردازیم .
چهار دوره حکومت محمدرضا پهلوى :
. 1 از 1320 – 1325 که ایران تحت اشغال نیروهاى بیگانه قرار داشت ( آغاز حکومت محمدرضا )
. 2 دوره دوم به مدت هفت سال از 1325 – 1332 که به فرار شاه از ایران و سقوط حکومت مصدق انجامید .
. 3 دوره سوم به مدت دو سال از 1332 – 1334 بازگشت محمدرضا به ایران تا برکنارى زاهدى از مقام نخست وزیرى .
. 4 دوره چهارم از 1334 به بعد ( که این دوره نیز با فراز و فرودهایى همراه است ) دوره خودکامگى و صعود محمدرضا به اوج قدرت تا 1357 را در بر مى گیرد .
در یک تقسیم بندى کلى مى توان گفت محمدرضا در 14 سال اول حکومت خود هنوز نتوانسته بود قدرت پدرش را کسب کند ولى از 1334 به بعد قریب به مدت بیست و سه سال به تدریج توانست به یک سلطان مطلق العنان تبدیل شود . 1
دوران چهارگانه فوق به اعتبار قدرت و موقعیت محمدرضا در دستگاه حکومت ، جایگاه دول غربى و جنبش هاى سیاسى داراى ویژگى هایى است که بدانها اشاره مى گردد .
الف ) از سال 1320 – 1332
. 1 در این دوره به طور کلى آمریکا و انگلستان مشترکا عمل مى کنند و دولت آمریکا در اجراى برنامه هاى خود در قبال ایران همسو با انگلستان است .
. 2 دولت محمدرضا ضعیف است و جنبش هاى داخلى و سیاسى ایران آن را به طور جدى با چالش مواجه مى سازد . ( اخراج تمام خاندان سلطنتى در دوره مصدق از ایران یک نمونه است . )
. 3 محمدرضا در تلاش دائم براى پدیدآوردن الگوى حکومتى پدرش بود که بر چند رکن اساسى ، ارتش ، دیوان سالارى ، و دربار استوار بود .
. 4 وضعیت اقتصادى در کل جهان از جمله ایران بسیار بد بود ، اندک درآمد نفتى که براى دولت وجود داشت در دوره مصدق از بین رفت .
ب ) از سال 1332 ( بصورت مشخص از 1334 – 1357 ( ویژگى هاى این دوره )
. 1 انگلستان از عرصه سیاست ایران رانده شد و جاى آن را آمریکا گرفت .
. 2 با سرمایه گذارى کمپانى هاى نفتى درآمدهاى نفتى به جیب دولت سرازیر مى شد .
. 3 جنبش هاى سیاسى درون ایران بعد از شکست مصدق ( مهمترین چهره جنبش ملى ) و ایجاد اختلاف میان او و مهمترین چهره سیاسى مذهبى ( آیت ا . . . کاشانى ) با رخوت و سستى مواجه شد .
. 4 وضعیت اقتصادى ایران با توجه به وضعیت تلخ گذشته نوید بخش مى نمود .
. 5 محمدرضا پهلوى عملا توانست پا جاى پدرش بگذارد و بسوى حکومت مطلق العنان پیش برود . 2
. 6 حمایت بدون چون چراى آمریکا از محمدرضا
. 7 وابستگى ایران به غرب به حداکثر خود مى رسد .
. 8 درآمدهاى نفتى ، تجهیز ارتش . . . غرور کاذبى را در محمدرضا ایجاد نمود که باعث شد این تصور را پیدا کند که همه مردم با برنامه هاى او موافق اند ( به تدریج دورشدن از واقعیت هاى جامعه و خواستهاى مردم )
. 9 اقدامات فرهنگى بطور کلى در تمامى عرصه ها ( نشریات ، کتب ، رادیو و تلویزیون ، سینماها . . . ) در تضاد آشکار با هنجارها و ارزشهاى اجتماعى مردم قرار گرفت . 3
وضعیت سیاسى :
وضعیت سیاسى ایران در دوره هاى چهارگانه فوق را در قالب دو دوره کلى توضیح مى دهیم .
{J الف ) وضعیت سیاسى ( دوره اول ) J}
مى توان گفت چهارده سال اول سلطنت محمدرضا از دوره هاى پر از تشنج تاریخ ایران است . در سالهاى نخستین این دوره شاه ایران اختیار چندانى نداشت و بیشتر نمایندگان مجلس در اثر اعمال نفوذ بیگانگان تعیین مى شد . در این دوره چند نیروى فعال سیاسى وجود داشت .
. 1 جنبش ملى به رهبرى مصدق . 2 نیروهاى سیاسى مذهبى به رهبرى آیت ا . . . کاشانى و نواب صفوى . 3 حزب کمونیست توده که بصورت مستقیم بواسطه شوروى تقویت مى شد .
با توجه به تعهد دول اشغالگر مبنى بر تخلیه ایران پس از جنگ جهانى ، دولت شوروى از این تعهد سر باز زد زیرا نتوانسته بود امتیاز استخراج نفت شمال را بدست آورد ، به همین دلیل بعد از موافقت با خروج که با تلاش قوام السلطنه و تهدیدات غربى ها میسر شد حزب دموکرات را در آذربایجان به حکومت رساند . پس از حل مسأله آذربایجان سوء قصد نسبت به جان محمدرضا صورت گرفت که انگشت اتهام متوجه حزب توده شد . در نتیجه دولت آن حزب را منحل اعلام نمود .
همزمان با جنبش ملى و روحانیت به رهبرى آیت ا . . . کاشانى به فعالیت وسیعى براى اعاده حقوق مردم ایران از شرکت نفت ایران – انگلیس دست زدند .
با انتصاب رزم آرا به نخست وزیرى ، تلاش هایى براى جلب رضایت انگلیس در مسأله نفت صورت گرفت و قراردادى که منفعت انگلیس را تضمین نماید منعقد شد ولى پیش از تصویب مجلس رزم آرا توسط گروه فدائیان اسلام ترور شد . ترور رزم آرا که رئیس ستاد ارتش نیز بود و بسیار قدرتمند بود وحشت زیادى در دل رجال سیاسى دولت انداخت .
به زودى طوفان سیاسى عظیمى به راه افتاد و قدرت شاه را به لرزه درآورد و او را مجبور ساخت تا پس از تصویب قانون ملى شدن نفت دکتر مصدق را به نخست وزیرى انتصاب کند . 4
پشتیبانى گسترده مردمى و روحانیت از مصدق او را به قدرت بلا منازع تبدیل نمود بگونه اى که دو سال و اندى حکومت مصدق را مى توان یکى از دوره هاى خفت بار محمدرضا شمرد . او در این دوره تمامى اختیارات محمدرضا را گرفت از جمله اختیار ارتش و نیروهاى انتظامى ، خواهران و برادران و حتى مادر شاه را به خاطر دخالت هاى ناروا در امور دولتى از ایران اخراج نمود از جمله اشرف خواهر دو قلوى محمدرضا که گفته مى شود شدیدا روحیه محمدرضا را تضعیف نمود . 5
علل سقوط مصدق :
با وجود قدرت فوق العاده نخست وزیرى مورد علاقه و منتخب مردم ( دکتر مصدق ) وضعیت ادامه نیافت .
. 1 دولت مصدق نتوانست با دولت آمریکا و انگلیس بر سر مسأله نفت به توافق برسد .
. 2 تلاش گسترده خانواده شاه مخصوصا اشرف پهلوى در متقاعد کردن سازمانهاى جاسوسى و مقامات غربى مبنى بر اینکه ادامه جریان ( جنبش ملى و مذهبى ) به نفع غرب هم نیست .
. 3 طرح بهانه کودتاى کمونیست ها در ایران .
. 4 ایجاد شکاف میان ملیون ( مصدق ) و ملى مذهبى ها ( آیت ا . . . کاشانى )
این عوامل باعث شد که سازمان سیا با همکارى سازمان اینتلجنت سرویس انگلیس دست به کودتا بزند و حکومت مصدق را به راحتى ساقط کند . شاه که به مدت یک هفته از کشور فرارى بود بعد از کودتا و دعوت سپهبد زاهدى دوباره راهى کشور شد و کودتا را به قیام ملى خواند . 6 و بعد از یکسال زاهدى را محترمانه به عنوان سفیر به سوئیس تبعید نمود تا با تعیین افراد صد در صد مطیع به قدرت مطلق دست یابد . دکتر منوچهر اقبال که خود را غلام خانه زاد محمدرضا مى دانست این مهم را عملى نمود . 7
از این دوره به بعد 1334 قدرت شاه در تمامى زمینه ها گسترش بیشترى مى یابد .
{J ب ) دوره دوم ( 1357 – 1332 ) J}
با وجودى که از 1334 به بعد تمامى تلاش محمد رضا در جهت سلطه بر تمامى ارکان قدرت دور مى زند ، به اعتبار تأثیرپذیرى و وابستگى شدید به آمریکا تحولات ناخواسته اى را نیز مجبور است پدید آورد . در سال 1339 که در آمریکا حکومت تغییر کرد و جان . اف . کندى به قدرت رسید ، دولت آمریکا سیاست لیبرالیسم را در پیش گرفت و به ظاهر جان . اف . کندى به دلیل متهم بودن محمد رضا به دیکتاتور از او خوشش نمى آید به همین دلیل شاه به علم و اقبال توصیه نمود که دو حزب به نام ( ملیون و مردم ) به وجود آورند . همچنین محمد رضا ، امینى را به نخست وزیرى منسوب نمود که مورد اعتماد آمریکا قلمداد مى شد . ولى این نگرانى که مبادا امینى موقعیت او را به خطر اندازد باعث شد که شاه به آمریکا برود ، او در مهمانى رسمى کندى توانست آنها را متقاعد کند که دولت آمریکا به جاى امینى با خود شاه طرف باشند . توافق با دولت به اصطلاح لیبرال آمریکا عملا محمدرضا را به مطلق العنانى در حکومت رساند . محمدرضا پس از بازگشت از آمریکا هویدا را به نخست وزیرى منصوب نمود و نخست وزیرى هویدا بیش از 12 سال طول کشید . در این دوره ( 1940 ) به بعد محمد رضا به یک سرى اقداماتى دست زد که زمینه را براى نطق تاریخى امام و قیام خونین 15 خرداد 42 فراهم نمود و عملا تمامى جامعه ایران را رو در روى حکومت قرارداد و زمینه سقوط سلطنت پهلوى را در سال هاى بعد فراهم نمود . به چند نمونه از اقدامات محمد رضا اشاره مى گردد .
. 1 انقلاب سفید . 2 تغییر تاریخ به تاریخ شاهنشاهى . 3 جشن هاى دو هزار و پانصد ساله ( که گفته مى شود تمامى امکانات آن را از پاریس آورده بودند ) . 4 سرکوب شدید نیروهاى سیاسى معترض و معارض دولت . این دوره دوره مطلق العنانى محمد رضا پهلوى بود . و اگر دولت با چالشى مواجه بود اعتراض هاى مردمى بود ، دیگر کسى در سطح ارکان قدرت مزاحم شاه نبود و غربى ها هم او را ژاندارم منطقه مى دانستند .
نیروهاى معارض نیز هیچ گونه حقى در عمل در فعالیت هاى سیاسى نداشتند . ( 1 ) به همین دلیل فعالیت هاى سیاسى به فعالیت هاى نظامى و چریکى تغییر جهت مى دهد .
وضعیت اقتصادى : ( به طور کلى )
مى توان گفت از یک نظر وضعیت اقتصادى ایران در این دوره نسبتا خوب بود ، اگر از زبان آمار و ارقام نگاه کنیم درآمد نفتى از سه میلیارد دلار در سال 1332 به 53 میلیارد دلار در سال 1356 رسید و درآمد سرانه 11514 دلار با این وجود در جامعه ایرانى در بخش هاى فقیر جامعه ، فقر هر روز بیشتر و شکاف طبقاتى عمیق تر مى شد که این امر دلایلى دارد :
. 1 عدم توزیع منصفانه باعث رشد اقتصادى یک طبقه خاص وابسته به حکومت مى شد .
. 2 عمده مقاطعه کارى هاى پر سود ، طرح هاى پرمنفعت دولتى . . . مال مقامات حکومتى بود .
بر اساس یک برآورد تنها در فاصله 1352 – 1355 حق کمیسیون مقام هاى دولتى از یک میلیارد دلار فراتر رفت ( 2 ) این نوع توزیع ثروت بخشى از جامعه ایرانى که شالوده حکومت شاه را تشکیل مى دادند ( اعضاى دربار ، ارتش ، ساواک ، و بلندپایگان دیوان سالارى ) و مورد اعتماد شخص شاه بودند تعلق مى گرفت . 8
. 3 حدود چهل درصد از بودجه کشور به ارتش اختصاص داده مى شد که تعداد نیروها و پرسنل آن هر روز بیشتر و بیشتر مى شد و در سال هاى آخر به 413 هزار نفر رسیده بود . حدود 20 هزار مستشار نظامى آمریکا ( به ازاء هر صد سرباز یک مستشار نظامى ) فعالیت مى کرد . و تعداد اعضاى ساواک غیر قابل شمارش بود ، بر اساس برآورد یک دیپلمات غربى در تهران از هر هشت نفر افراد بالغ یک نفر جاسوس ساواک هستند . ( 3 )
ارتش بودجه مخفى نیز داشت به اضافه 40 درصد بودجه رسمى . 20 درصد خانواده هاى سطح بالا سهم خود را در هزینه ها از 51 / 79 درصد در سال 1339 به 55 / 56 درصد در سال 1353 افزایش دادند ولى در مقابل 40 درصد خانواده هاى سطح پایین در همین دوره سهم خود را از 9 / 13 در صد به 11 / 96 درصد کاهش دادند . 9
به موجب آمار احمد اشرف صرفا 1 / 5 درصد جمعیت کشور سهم خود را در درآمد ملى بالا برده بودند . 10
. 4 تنها ده درصد از درآمد سرشار نفت و کمتر از 15 درصد از کل واردات به امر توسعه اختصاص مى یافت . 11
. 5 خانواده سلطنتى که جمعا از 63 شاهپور و شاهدوخت . . . تشکیل شده بود بخش عظیمى از ثروت را به خود اختصاص مى داد ، جمع ثروت این خانواده به بیش از بیست میلیارد دلار مى رسید . 12
. 6 شرکت ملى نفت به صورت محرمانه ولى دائمى مبلغ کلانى به حساب شخصى شاه واریز مى نمود . به گونه اى که سرمایه شخصى شاه به یک میلیارد رسیده بود ( 1350 ) . 13
با این سرمایه ها نهادهایى اداره مى شد که آنها نیز هدفى جز سلطه بیشتر حکومت بر تمامى ابعاد زندگى مردم نداشتند مثل نهاد پهلوى کنترل و نفوذ در مراکز مهم اقتصادى یکى از وظایف این نهاد بود به گونه اى که در بیش از 207 شرکت سهام داشت ( همان ) و بخش مهمى چون مسکن ، مصالح ساختمانى ، بیمه ، هتل ها ، اتومبیل و . . . را کنترل مى کرد .
کنترل شدید دولت بر تمامى ارکان اقتصاد خود به خود باعث مى شد که مردم از مزایاى اقتصادى محروم شود .
در ادامه به بررسى وضعیت بخش کشاورزى و صنعت در دوران پهلوى دوم پرداخته مى شود :
. 1 در بخش کشاورزى
از مجموع 12 درصد زمین هاى قابل کشت در کشور صرفا 6 درصد به طور دائمى کشت مى شد . مالکان زمین ها عمدتا رؤساى عشایر خوانین و مالکان بزرگ بودند که با اصلاحات ارضى تنها اقتدار دولت به جاى اقتدار مالکان جایگزین شد زیرا اصلاحات ارضى عمدتا با نیت از بین بردن نفوذ مالکان مستقل انجام شد . لذا در اصلاحات ارضى تنها 9 درصد کشاورزان صاحب زمین شدند ، در حالى که ادعاى دولت بر این بود که 50 درصد زمین ها در اختیار مردم قرار مى گیرد . 14
نتایج سیاست هاى اقتصادى زمان شاه به گونه اى شد که ایران با اینکه تا آن زمان در بسیارى از مواد غذایى خود کفا بود ، به عنوان یکى از وارد کنندگان مواد غذایى تبدیل شد و نیروهاى کار فراوانى به صورت بیکار به شهرهاى بزرگ مهاجرت نمودند .
. 2 در بخش صنعت :
مهم ترین صنعت ایران نفت بود ، با وجود که قیمت نفت در سال 1352 از 22 میلیارد دلار به بیش از 92 میلیارد دلار رسید ولى به دلیل نبود برنامه هاى دور اندیشانه و بلند مدت از یک سو و علاقه شاه به کارهاى تشریفاتى و نمایشى و قدرت نمایى از سوى دیگر باعث شد که بخش عظیمى از این سرمایه هدر برود . 15 هزینه هاى سرسام آور نظامى که در سال 1356 به بیش از 9 / 5 میلیارد دلار رسیده بودبخش عمده درآمدها را جذب مى کرد . 16 به دلایل فوق و با وجود سرمایه هاى کلان در بخش صنعت غیر نفتى سرمایه گذارى مفیدى انجام نمى شد لذا درآمدهاى ایران عملا تا پایان دوره حکومت پهلوى وابسته به نفت بود . به عنوان نمود در سال 1353 ، 98 درصد صادرات ایران را نفت تشکیل مى داد .
نتیجه :
با توجه به آنچه آورده شد مى توان نتیجه گرفت که با وجود درآمدهاى سرشار نفتى ، تغییرات موازى اقتصادى در سطح کشور رخ نداد زیرا در عمل زمینه رشد موازى اقتصادى از ناحیه خود دولت با مشکل مواجه مى شد .
سلطه کامل محمد رضا پهلوى بر تمامى ارکان جامعه ایرانى ، اقتصاد ، سیاست و فرهنگ آن در عمل با توزیع موازى ثروت منافات داشت . به همین دلیل با وجود اجراى برنامه هاى پر سر و صدا ( انقلاب سفید – اصلاحات ارضى . . . ) در میدان عمل در زندگى قاطبه مردم تغییرى رخ نمى داد . ثروتمندان که عمدتا مورد تأیید دستگاه حاکمه بودند ثروت مند تر مى شدند و براى مردم هر روز مانع جدیدترى در راه بهره بردارى مساوى از ثروت ایجاد مى شد .
همین مسئله یکى از ریشه هاى اصلى دور شدن مردم از دولت بود ، دولتى که نه ثروت آن نه فرهنگ آن و نه سیاست آن هیچ کدام براى مردم نبود . و هر روز که مى گذشت از مردم دورتر مى شد و در قدرت خیالى نفت ، ارتش ، ساواک و ژاندارمى منطقه فرو مى رفت . چنین وضعیتى در کنار مبارزه روز افزون شاه براى تغییر هویت و فرهنگ اسلامى جامعه ، سبب نارضایتى گسترده مردم در تمام نقاط کشور شد و با رهبرى حضرت امام ( ره ) زمینه هاى ایجاد و پیروزى انقلاب اسلامى و سرنگونى رژیم ستم شاهى پهلوى را فراهم آورد .
–
پى نوشت :
. 1 انقلاب اسلامى ، زمینه ها و پیامدها ، پیشین ، ص 79 – 83 ، تاریخ سیاسى بیست و پنچ ساله ایران ، ص 169 – 208 و ص 235 – 323 و ایران بین دو انقلاب ، ص 568 – . 569
. 2 تاریخ تحولات اجتماعى ایران ، جان فوران ، ترجمه احمد تدین ، مؤسسه رسا ، چ چهارم ، 1382 ، ص . 437
. 3 . ک : همان ، ص 465 و طبقه ، سیاست و ایدئولوژى ، دکتر منصور معدل ، ترجمه محمد سالار کسراییف مرکز بازشناسى ایران و اسلام ( باز ) 1382 ، ص . 243
( 1 ) ( انقلاب اسلامى ، زمینه ها و پیامدها ، دکتر منوچهر محمدى ، نشر معارف ، اول / 1380 ص 74 – 73 ) ( 2 ) ( انقلاب اسلامى ، پیشین ، ص 74 ) ( 3 ) ( انقلاب اسلامى ، چرایى و چگونگى رخداد آن ، ص 76 ) ( 4 ) ( انقلاب اسلامى ، زمینه ها و پیامدها ، پیشین ص 74 – 77 ، انقلاب اسلامى ، چرایى و چگونگى رخداد آن ، ص 61 – 64 نشر معارف چاپ سى ام / 1382 ) ( 5 ) ( انقلاب اسلامى ، زمینه ها و پیامدها ، پیشین ص 77 – 79 ) ( 6 ) ( رک انقلاب اسلامى ، چرایى و چگونگى رخداد آن ص 64 – 65 ) ( 7 ) ( همان ، ص 79 ) ( 8 ) ( همان ، ص 464 ) . ( 9 ) ( . ک : همان ، ص 491 ) . ( 10 ) ( . ک : همان ، ص 508 ) . ( 11 ) ( . ک : همان ، ص 464 ) . ( 12 ) ( . ک : ص 331 – 332 ) . ( 13 ) ( تاریخ تحولات اجتماعى ایران ، جان فوران ، ترجمه احمد تدین ، ص 464 و کتاب ایران بین دو انقلاب ، پیشین ، ص 538 ) . ( 14 ) ( انقلاب اسلامى چرایى و چگونگى آن ، پیشین ص 108 – 111 ، تاریخ تحولات اجتماعى پیشین ، ص 478 ) . ( 15 ) ( انقلاب اسلامى ، قبلى ، ص 113 ) . ( 16 ) ( . ک : همان ، ص 114 ) .
چهار دوره حکومت محمدرضا پهلوى :
. 1 از 1320 – 1325 که ایران تحت اشغال نیروهاى بیگانه قرار داشت ( آغاز حکومت محمدرضا )
. 2 دوره دوم به مدت هفت سال از 1325 – 1332 که به فرار شاه از ایران و سقوط حکومت مصدق انجامید .
. 3 دوره سوم به مدت دو سال از 1332 – 1334 بازگشت محمدرضا به ایران تا برکنارى زاهدى از مقام نخست وزیرى .
. 4 دوره چهارم از 1334 به بعد ( که این دوره نیز با فراز و فرودهایى همراه است ) دوره خودکامگى و صعود محمدرضا به اوج قدرت تا 1357 را در بر مى گیرد .
در یک تقسیم بندى کلى مى توان گفت محمدرضا در 14 سال اول حکومت خود هنوز نتوانسته بود قدرت پدرش را کسب کند ولى از 1334 به بعد قریب به مدت بیست و سه سال به تدریج توانست به یک سلطان مطلق العنان تبدیل شود . 1
دوران چهارگانه فوق به اعتبار قدرت و موقعیت محمدرضا در دستگاه حکومت ، جایگاه دول غربى و جنبش هاى سیاسى داراى ویژگى هایى است که بدانها اشاره مى گردد .
الف ) از سال 1320 – 1332
. 1 در این دوره به طور کلى آمریکا و انگلستان مشترکا عمل مى کنند و دولت آمریکا در اجراى برنامه هاى خود در قبال ایران همسو با انگلستان است .
. 2 دولت محمدرضا ضعیف است و جنبش هاى داخلى و سیاسى ایران آن را به طور جدى با چالش مواجه مى سازد . ( اخراج تمام خاندان سلطنتى در دوره مصدق از ایران یک نمونه است . )
. 3 محمدرضا در تلاش دائم براى پدیدآوردن الگوى حکومتى پدرش بود که بر چند رکن اساسى ، ارتش ، دیوان سالارى ، و دربار استوار بود .
. 4 وضعیت اقتصادى در کل جهان از جمله ایران بسیار بد بود ، اندک درآمد نفتى که براى دولت وجود داشت در دوره مصدق از بین رفت .
ب ) از سال 1332 ( بصورت مشخص از 1334 – 1357 ( ویژگى هاى این دوره )
. 1 انگلستان از عرصه سیاست ایران رانده شد و جاى آن را آمریکا گرفت .
. 2 با سرمایه گذارى کمپانى هاى نفتى درآمدهاى نفتى به جیب دولت سرازیر مى شد .
. 3 جنبش هاى سیاسى درون ایران بعد از شکست مصدق ( مهمترین چهره جنبش ملى ) و ایجاد اختلاف میان او و مهمترین چهره سیاسى مذهبى ( آیت ا . . . کاشانى ) با رخوت و سستى مواجه شد .
. 4 وضعیت اقتصادى ایران با توجه به وضعیت تلخ گذشته نوید بخش مى نمود .
. 5 محمدرضا پهلوى عملا توانست پا جاى پدرش بگذارد و بسوى حکومت مطلق العنان پیش برود . 2
. 6 حمایت بدون چون چراى آمریکا از محمدرضا
. 7 وابستگى ایران به غرب به حداکثر خود مى رسد .
. 8 درآمدهاى نفتى ، تجهیز ارتش . . . غرور کاذبى را در محمدرضا ایجاد نمود که باعث شد این تصور را پیدا کند که همه مردم با برنامه هاى او موافق اند ( به تدریج دورشدن از واقعیت هاى جامعه و خواستهاى مردم )
. 9 اقدامات فرهنگى بطور کلى در تمامى عرصه ها ( نشریات ، کتب ، رادیو و تلویزیون ، سینماها . . . ) در تضاد آشکار با هنجارها و ارزشهاى اجتماعى مردم قرار گرفت . 3
وضعیت سیاسى :
وضعیت سیاسى ایران در دوره هاى چهارگانه فوق را در قالب دو دوره کلى توضیح مى دهیم .
{J الف ) وضعیت سیاسى ( دوره اول ) J}
مى توان گفت چهارده سال اول سلطنت محمدرضا از دوره هاى پر از تشنج تاریخ ایران است . در سالهاى نخستین این دوره شاه ایران اختیار چندانى نداشت و بیشتر نمایندگان مجلس در اثر اعمال نفوذ بیگانگان تعیین مى شد . در این دوره چند نیروى فعال سیاسى وجود داشت .
. 1 جنبش ملى به رهبرى مصدق . 2 نیروهاى سیاسى مذهبى به رهبرى آیت ا . . . کاشانى و نواب صفوى . 3 حزب کمونیست توده که بصورت مستقیم بواسطه شوروى تقویت مى شد .
با توجه به تعهد دول اشغالگر مبنى بر تخلیه ایران پس از جنگ جهانى ، دولت شوروى از این تعهد سر باز زد زیرا نتوانسته بود امتیاز استخراج نفت شمال را بدست آورد ، به همین دلیل بعد از موافقت با خروج که با تلاش قوام السلطنه و تهدیدات غربى ها میسر شد حزب دموکرات را در آذربایجان به حکومت رساند . پس از حل مسأله آذربایجان سوء قصد نسبت به جان محمدرضا صورت گرفت که انگشت اتهام متوجه حزب توده شد . در نتیجه دولت آن حزب را منحل اعلام نمود .
همزمان با جنبش ملى و روحانیت به رهبرى آیت ا . . . کاشانى به فعالیت وسیعى براى اعاده حقوق مردم ایران از شرکت نفت ایران – انگلیس دست زدند .
با انتصاب رزم آرا به نخست وزیرى ، تلاش هایى براى جلب رضایت انگلیس در مسأله نفت صورت گرفت و قراردادى که منفعت انگلیس را تضمین نماید منعقد شد ولى پیش از تصویب مجلس رزم آرا توسط گروه فدائیان اسلام ترور شد . ترور رزم آرا که رئیس ستاد ارتش نیز بود و بسیار قدرتمند بود وحشت زیادى در دل رجال سیاسى دولت انداخت .
به زودى طوفان سیاسى عظیمى به راه افتاد و قدرت شاه را به لرزه درآورد و او را مجبور ساخت تا پس از تصویب قانون ملى شدن نفت دکتر مصدق را به نخست وزیرى انتصاب کند . 4
پشتیبانى گسترده مردمى و روحانیت از مصدق او را به قدرت بلا منازع تبدیل نمود بگونه اى که دو سال و اندى حکومت مصدق را مى توان یکى از دوره هاى خفت بار محمدرضا شمرد . او در این دوره تمامى اختیارات محمدرضا را گرفت از جمله اختیار ارتش و نیروهاى انتظامى ، خواهران و برادران و حتى مادر شاه را به خاطر دخالت هاى ناروا در امور دولتى از ایران اخراج نمود از جمله اشرف خواهر دو قلوى محمدرضا که گفته مى شود شدیدا روحیه محمدرضا را تضعیف نمود . 5
علل سقوط مصدق :
با وجود قدرت فوق العاده نخست وزیرى مورد علاقه و منتخب مردم ( دکتر مصدق ) وضعیت ادامه نیافت .
. 1 دولت مصدق نتوانست با دولت آمریکا و انگلیس بر سر مسأله نفت به توافق برسد .
. 2 تلاش گسترده خانواده شاه مخصوصا اشرف پهلوى در متقاعد کردن سازمانهاى جاسوسى و مقامات غربى مبنى بر اینکه ادامه جریان ( جنبش ملى و مذهبى ) به نفع غرب هم نیست .
. 3 طرح بهانه کودتاى کمونیست ها در ایران .
. 4 ایجاد شکاف میان ملیون ( مصدق ) و ملى مذهبى ها ( آیت ا . . . کاشانى )
این عوامل باعث شد که سازمان سیا با همکارى سازمان اینتلجنت سرویس انگلیس دست به کودتا بزند و حکومت مصدق را به راحتى ساقط کند . شاه که به مدت یک هفته از کشور فرارى بود بعد از کودتا و دعوت سپهبد زاهدى دوباره راهى کشور شد و کودتا را به قیام ملى خواند . 6 و بعد از یکسال زاهدى را محترمانه به عنوان سفیر به سوئیس تبعید نمود تا با تعیین افراد صد در صد مطیع به قدرت مطلق دست یابد . دکتر منوچهر اقبال که خود را غلام خانه زاد محمدرضا مى دانست این مهم را عملى نمود . 7
از این دوره به بعد 1334 قدرت شاه در تمامى زمینه ها گسترش بیشترى مى یابد .
{J ب ) دوره دوم ( 1357 – 1332 ) J}
با وجودى که از 1334 به بعد تمامى تلاش محمد رضا در جهت سلطه بر تمامى ارکان قدرت دور مى زند ، به اعتبار تأثیرپذیرى و وابستگى شدید به آمریکا تحولات ناخواسته اى را نیز مجبور است پدید آورد . در سال 1339 که در آمریکا حکومت تغییر کرد و جان . اف . کندى به قدرت رسید ، دولت آمریکا سیاست لیبرالیسم را در پیش گرفت و به ظاهر جان . اف . کندى به دلیل متهم بودن محمد رضا به دیکتاتور از او خوشش نمى آید به همین دلیل شاه به علم و اقبال توصیه نمود که دو حزب به نام ( ملیون و مردم ) به وجود آورند . همچنین محمد رضا ، امینى را به نخست وزیرى منسوب نمود که مورد اعتماد آمریکا قلمداد مى شد . ولى این نگرانى که مبادا امینى موقعیت او را به خطر اندازد باعث شد که شاه به آمریکا برود ، او در مهمانى رسمى کندى توانست آنها را متقاعد کند که دولت آمریکا به جاى امینى با خود شاه طرف باشند . توافق با دولت به اصطلاح لیبرال آمریکا عملا محمدرضا را به مطلق العنانى در حکومت رساند . محمدرضا پس از بازگشت از آمریکا هویدا را به نخست وزیرى منصوب نمود و نخست وزیرى هویدا بیش از 12 سال طول کشید . در این دوره ( 1940 ) به بعد محمد رضا به یک سرى اقداماتى دست زد که زمینه را براى نطق تاریخى امام و قیام خونین 15 خرداد 42 فراهم نمود و عملا تمامى جامعه ایران را رو در روى حکومت قرارداد و زمینه سقوط سلطنت پهلوى را در سال هاى بعد فراهم نمود . به چند نمونه از اقدامات محمد رضا اشاره مى گردد .
. 1 انقلاب سفید . 2 تغییر تاریخ به تاریخ شاهنشاهى . 3 جشن هاى دو هزار و پانصد ساله ( که گفته مى شود تمامى امکانات آن را از پاریس آورده بودند ) . 4 سرکوب شدید نیروهاى سیاسى معترض و معارض دولت . این دوره دوره مطلق العنانى محمد رضا پهلوى بود . و اگر دولت با چالشى مواجه بود اعتراض هاى مردمى بود ، دیگر کسى در سطح ارکان قدرت مزاحم شاه نبود و غربى ها هم او را ژاندارم منطقه مى دانستند .
نیروهاى معارض نیز هیچ گونه حقى در عمل در فعالیت هاى سیاسى نداشتند . ( 1 ) به همین دلیل فعالیت هاى سیاسى به فعالیت هاى نظامى و چریکى تغییر جهت مى دهد .
وضعیت اقتصادى : ( به طور کلى )
مى توان گفت از یک نظر وضعیت اقتصادى ایران در این دوره نسبتا خوب بود ، اگر از زبان آمار و ارقام نگاه کنیم درآمد نفتى از سه میلیارد دلار در سال 1332 به 53 میلیارد دلار در سال 1356 رسید و درآمد سرانه 11514 دلار با این وجود در جامعه ایرانى در بخش هاى فقیر جامعه ، فقر هر روز بیشتر و شکاف طبقاتى عمیق تر مى شد که این امر دلایلى دارد :
. 1 عدم توزیع منصفانه باعث رشد اقتصادى یک طبقه خاص وابسته به حکومت مى شد .
. 2 عمده مقاطعه کارى هاى پر سود ، طرح هاى پرمنفعت دولتى . . . مال مقامات حکومتى بود .
بر اساس یک برآورد تنها در فاصله 1352 – 1355 حق کمیسیون مقام هاى دولتى از یک میلیارد دلار فراتر رفت ( 2 ) این نوع توزیع ثروت بخشى از جامعه ایرانى که شالوده حکومت شاه را تشکیل مى دادند ( اعضاى دربار ، ارتش ، ساواک ، و بلندپایگان دیوان سالارى ) و مورد اعتماد شخص شاه بودند تعلق مى گرفت . 8
. 3 حدود چهل درصد از بودجه کشور به ارتش اختصاص داده مى شد که تعداد نیروها و پرسنل آن هر روز بیشتر و بیشتر مى شد و در سال هاى آخر به 413 هزار نفر رسیده بود . حدود 20 هزار مستشار نظامى آمریکا ( به ازاء هر صد سرباز یک مستشار نظامى ) فعالیت مى کرد . و تعداد اعضاى ساواک غیر قابل شمارش بود ، بر اساس برآورد یک دیپلمات غربى در تهران از هر هشت نفر افراد بالغ یک نفر جاسوس ساواک هستند . ( 3 )
ارتش بودجه مخفى نیز داشت به اضافه 40 درصد بودجه رسمى . 20 درصد خانواده هاى سطح بالا سهم خود را در هزینه ها از 51 / 79 درصد در سال 1339 به 55 / 56 درصد در سال 1353 افزایش دادند ولى در مقابل 40 درصد خانواده هاى سطح پایین در همین دوره سهم خود را از 9 / 13 در صد به 11 / 96 درصد کاهش دادند . 9
به موجب آمار احمد اشرف صرفا 1 / 5 درصد جمعیت کشور سهم خود را در درآمد ملى بالا برده بودند . 10
. 4 تنها ده درصد از درآمد سرشار نفت و کمتر از 15 درصد از کل واردات به امر توسعه اختصاص مى یافت . 11
. 5 خانواده سلطنتى که جمعا از 63 شاهپور و شاهدوخت . . . تشکیل شده بود بخش عظیمى از ثروت را به خود اختصاص مى داد ، جمع ثروت این خانواده به بیش از بیست میلیارد دلار مى رسید . 12
. 6 شرکت ملى نفت به صورت محرمانه ولى دائمى مبلغ کلانى به حساب شخصى شاه واریز مى نمود . به گونه اى که سرمایه شخصى شاه به یک میلیارد رسیده بود ( 1350 ) . 13
با این سرمایه ها نهادهایى اداره مى شد که آنها نیز هدفى جز سلطه بیشتر حکومت بر تمامى ابعاد زندگى مردم نداشتند مثل نهاد پهلوى کنترل و نفوذ در مراکز مهم اقتصادى یکى از وظایف این نهاد بود به گونه اى که در بیش از 207 شرکت سهام داشت ( همان ) و بخش مهمى چون مسکن ، مصالح ساختمانى ، بیمه ، هتل ها ، اتومبیل و . . . را کنترل مى کرد .
کنترل شدید دولت بر تمامى ارکان اقتصاد خود به خود باعث مى شد که مردم از مزایاى اقتصادى محروم شود .
در ادامه به بررسى وضعیت بخش کشاورزى و صنعت در دوران پهلوى دوم پرداخته مى شود :
. 1 در بخش کشاورزى
از مجموع 12 درصد زمین هاى قابل کشت در کشور صرفا 6 درصد به طور دائمى کشت مى شد . مالکان زمین ها عمدتا رؤساى عشایر خوانین و مالکان بزرگ بودند که با اصلاحات ارضى تنها اقتدار دولت به جاى اقتدار مالکان جایگزین شد زیرا اصلاحات ارضى عمدتا با نیت از بین بردن نفوذ مالکان مستقل انجام شد . لذا در اصلاحات ارضى تنها 9 درصد کشاورزان صاحب زمین شدند ، در حالى که ادعاى دولت بر این بود که 50 درصد زمین ها در اختیار مردم قرار مى گیرد . 14
نتایج سیاست هاى اقتصادى زمان شاه به گونه اى شد که ایران با اینکه تا آن زمان در بسیارى از مواد غذایى خود کفا بود ، به عنوان یکى از وارد کنندگان مواد غذایى تبدیل شد و نیروهاى کار فراوانى به صورت بیکار به شهرهاى بزرگ مهاجرت نمودند .
. 2 در بخش صنعت :
مهم ترین صنعت ایران نفت بود ، با وجود که قیمت نفت در سال 1352 از 22 میلیارد دلار به بیش از 92 میلیارد دلار رسید ولى به دلیل نبود برنامه هاى دور اندیشانه و بلند مدت از یک سو و علاقه شاه به کارهاى تشریفاتى و نمایشى و قدرت نمایى از سوى دیگر باعث شد که بخش عظیمى از این سرمایه هدر برود . 15 هزینه هاى سرسام آور نظامى که در سال 1356 به بیش از 9 / 5 میلیارد دلار رسیده بودبخش عمده درآمدها را جذب مى کرد . 16 به دلایل فوق و با وجود سرمایه هاى کلان در بخش صنعت غیر نفتى سرمایه گذارى مفیدى انجام نمى شد لذا درآمدهاى ایران عملا تا پایان دوره حکومت پهلوى وابسته به نفت بود . به عنوان نمود در سال 1353 ، 98 درصد صادرات ایران را نفت تشکیل مى داد .
نتیجه :
با توجه به آنچه آورده شد مى توان نتیجه گرفت که با وجود درآمدهاى سرشار نفتى ، تغییرات موازى اقتصادى در سطح کشور رخ نداد زیرا در عمل زمینه رشد موازى اقتصادى از ناحیه خود دولت با مشکل مواجه مى شد .
سلطه کامل محمد رضا پهلوى بر تمامى ارکان جامعه ایرانى ، اقتصاد ، سیاست و فرهنگ آن در عمل با توزیع موازى ثروت منافات داشت . به همین دلیل با وجود اجراى برنامه هاى پر سر و صدا ( انقلاب سفید – اصلاحات ارضى . . . ) در میدان عمل در زندگى قاطبه مردم تغییرى رخ نمى داد . ثروتمندان که عمدتا مورد تأیید دستگاه حاکمه بودند ثروت مند تر مى شدند و براى مردم هر روز مانع جدیدترى در راه بهره بردارى مساوى از ثروت ایجاد مى شد .
همین مسئله یکى از ریشه هاى اصلى دور شدن مردم از دولت بود ، دولتى که نه ثروت آن نه فرهنگ آن و نه سیاست آن هیچ کدام براى مردم نبود . و هر روز که مى گذشت از مردم دورتر مى شد و در قدرت خیالى نفت ، ارتش ، ساواک و ژاندارمى منطقه فرو مى رفت . چنین وضعیتى در کنار مبارزه روز افزون شاه براى تغییر هویت و فرهنگ اسلامى جامعه ، سبب نارضایتى گسترده مردم در تمام نقاط کشور شد و با رهبرى حضرت امام ( ره ) زمینه هاى ایجاد و پیروزى انقلاب اسلامى و سرنگونى رژیم ستم شاهى پهلوى را فراهم آورد .
–
پى نوشت :
. 1 انقلاب اسلامى ، زمینه ها و پیامدها ، پیشین ، ص 79 – 83 ، تاریخ سیاسى بیست و پنچ ساله ایران ، ص 169 – 208 و ص 235 – 323 و ایران بین دو انقلاب ، ص 568 – . 569
. 2 تاریخ تحولات اجتماعى ایران ، جان فوران ، ترجمه احمد تدین ، مؤسسه رسا ، چ چهارم ، 1382 ، ص . 437
. 3 . ک : همان ، ص 465 و طبقه ، سیاست و ایدئولوژى ، دکتر منصور معدل ، ترجمه محمد سالار کسراییف مرکز بازشناسى ایران و اسلام ( باز ) 1382 ، ص . 243
( 1 ) ( انقلاب اسلامى ، زمینه ها و پیامدها ، دکتر منوچهر محمدى ، نشر معارف ، اول / 1380 ص 74 – 73 ) ( 2 ) ( انقلاب اسلامى ، پیشین ، ص 74 ) ( 3 ) ( انقلاب اسلامى ، چرایى و چگونگى رخداد آن ، ص 76 ) ( 4 ) ( انقلاب اسلامى ، زمینه ها و پیامدها ، پیشین ص 74 – 77 ، انقلاب اسلامى ، چرایى و چگونگى رخداد آن ، ص 61 – 64 نشر معارف چاپ سى ام / 1382 ) ( 5 ) ( انقلاب اسلامى ، زمینه ها و پیامدها ، پیشین ص 77 – 79 ) ( 6 ) ( رک انقلاب اسلامى ، چرایى و چگونگى رخداد آن ص 64 – 65 ) ( 7 ) ( همان ، ص 79 ) ( 8 ) ( همان ، ص 464 ) . ( 9 ) ( . ک : همان ، ص 491 ) . ( 10 ) ( . ک : همان ، ص 508 ) . ( 11 ) ( . ک : همان ، ص 464 ) . ( 12 ) ( . ک : ص 331 – 332 ) . ( 13 ) ( تاریخ تحولات اجتماعى ایران ، جان فوران ، ترجمه احمد تدین ، ص 464 و کتاب ایران بین دو انقلاب ، پیشین ، ص 538 ) . ( 14 ) ( انقلاب اسلامى چرایى و چگونگى آن ، پیشین ص 108 – 111 ، تاریخ تحولات اجتماعى پیشین ، ص 478 ) . ( 15 ) ( انقلاب اسلامى ، قبلى ، ص 113 ) . ( 16 ) ( . ک : همان ، ص 114 ) .