آیا در گذشته در هنگام فراگیری بیماری های مسری تجمعات مذهبی مانند نماز جمعه و جماعت و زیارت مراقد اهل بیت و قبور مؤمنین تعطیل می شد؟
پاسخ اجمالی:
علیرغم اینکه بیماریهای مُسری بارها به جان بشر افتاده، دربارۀ جزئیات واکنشها به این حوادث، اطلاعات دقیقی نداریم و تنها اشارات کوتاهی به تعطیل شدن یا نشدن مساجد و تجمعات مشابه داریم. بااینحال، شایان توجّه است که تعطیل نشدن اینگونه تجمعات، متأثّر از نگاه پیشینیان به علّت و اسباب اینگونه بیماریها بوده است.
پاسخ تفصیلی:
در تاریخ، موارد متعدّدی از بلاها و بیماریهای فراگیر به ثبت رسیده و حتّی برخی دست به تألیف کتاب مستقل دراینباره زدهاند، مانند هشام بن محمد بن سائب کلبی که کتاب «الطاعون فی العرب» را نوشت. (1) مطمئناً اینگونه بلاها واکنشها و تأثیرات فراوانی بر جای میگذاشته؛ امّا جزئیات اینگونه مسائل، در منابع تاریخی ثبتنشده است. این مسئله، ناشی از غلبۀ نگاه سیاسی به تاریخنگاری است که باعث میشد تاریخنگاران، بیشتر به ثبت حوادثی بپردازند که به زندگی حاکمان و روابط قدرت معطوف بوده و از توجّه به مسائل اجتماعی و فرهنگی و مانند آن، غفلت کنند. بااینحال، از لابهلای گزارشهای تاریخی و منابع پزشکی و مانند آن، میتوان اطلاعاتی دراینباره به دست آورد.
تا جایی که بررسی کردیم، به سندی دست نیافتیم که تصریح کند در دوران حضور ائمه (علیهمالسلام) براثر بیماریهای مسری، تجمعاتی مانند نماز جمعه و جماعت مساجد و مراقد تعطیلشده باشند. پس با صرفنظر از برخی اشارات اندک ـ که در ادامه خواهیم گفت ـ، به نظر میرسد که منع مردم از حضور در مساجد و مراقد برای مقابله با یک بیماری واگیر، پدیدۀ نادری بوده و این شاید، ریشه در نوع نگاه مردم به اینگونه بیماریها داشته باشد که گاه با پندارهای خرافی آمیخته بوده است. دراینباره، توجّه به تاریخ پزشکی بیماریهای فراگیری مانند وبا و طاعون، سودمند است. برای نمونه، در منابع طبّ سنّتی، موقعیت ستارگان و سیارات، وضعیت جوّی منطقه از جهت غلظت و رطوبت هوا، تعفّن هوا و استعداد بدنی افراد، در پیدایش بیماری طاعون مؤثر دانسته شده و حتّی ترس و وهم و خوف را نیز از اسباب سرایت آن میدانستند. (2) طبیعی است که چنین نگرشهایی، در شیوۀ مقابله با بیماری نیز تأثیر داشته است؛ و حتّی با اعتقاد به اثرگذاری ترس و وهم، نهتنها انگیزهای برای تعطیلی مساجد و مراقد ایجاد نمیشود، بلکه میل به حضور در اینگونه اماکن افزایش نیز مییابد.
مطالعات متعدّد صورت گرفته دراینباره نشان میدهد که پزشکان مسلمان از دیرباز، به مُسری بودن این بیماریها اذعان داشتهاند؛ ولی در روشهای درمانی که در منابع طبّ سنّتی ثبتشده است، اشارهای به قطع ارتباط با افراد مبتلا از طریق تعطیلی مساجد و مانند آن به چشم نمیخورد. البتّه ترک سرزمینی که دچار طاعون شده، در منابع طبّی قدیم سفارش شده (3) و در روایات اسلامی نیز توصیه به ترک مناطق آلوده وجود دارد؛ (4) ولی این غیر از تعطیلی مساجد و مراکز مذهبی است.
خاطرهای از طاعون در شام
دراینباره، ذکر خاطرهای از ابنبطوطه خالی از لطف نیست. وی در سفرنامۀ خود، داستانى دربارۀ طاعون بزرگ دمشق نقل میکند که خود شاهد آن بوده و نشان میدهد که مردم نهتنها از اجتماع در مسجد منع نشدند، بلکه برای دعا و انابۀ دستهجمعی، به مسجد نیز فراخوانده شدند. وی میگوید:
«در اواخر ربیعالثانی سال 749 هنگام شیوع طاعون بزرگ، من در دمشق بودم و داستانى شگفت از احترام و اعتقاد دمشقیان دربارۀ این مسجد (مسجد الاقدام در دو میلی جنوب دمشق) دیدم. بدین تفصیل که نایب سلطان ملک الامرا ارغون شاه، منادى در شهر فرستاد که مردم سه روز روزه بدارند و تمام خوراک فروشیهای بازار روزها تعطیل باشند. اتفاقاً بیشتر مردم در دمشق از بازار خوراک مىخورند. مردم سه روز متوالى روزه گرفتند و آخرین روز که مصادف با پنجشنبه بود، امرا و سادات و قضات و فقها و دیگر طبقات، در مسجد جامع گرد آمدند، چندانکه مسجد گنجایش جمعیت را نداشت. این مردم شب جمعه را به نماز و ذکر و دعا به سر بردند و پس از نماز صبح، به اتّفاق امرا که پابرهنه بودند، مصحفها بر سردست، از مسجد بیرون آمدند. تمام اهل شهر نیز از صغیر و کبیر به دنبال آنان راه افتادند. یهود و نصارى، زن و مرد، تورات و انجیل برداشته، به حال گریه و تضرّع بیرون آمدند و رو بهسوی مسجد الاقدام نهادند و در آنجا تا نیم روز، همگان به خدا متوسّل شده، کتب آسمانى و انبیا را به شفاعت یادکردند. آنگاه به شهر بازگشته نماز آدینه را بهجای آوردند. درنتیجۀ این توسّل، خداوند بلا را بر اهل شهر تخفیف داد. عدّۀ متوفّیان در دمشق روزانه به دو هزار تن مىرسید؛ ولى در قاهره و مصر عدّۀ تلفات در یک روز تا بیستوچهار هزار تن رسید». (5)
این خاطره نشان میدهد که در هنگام بروز بیماری فراگیر، حاکمان شام ـ هرچند باهدف تشویق مردم به روزهداری ـ به ایجاد محدودیتهایی برای استفاده از اغذیهفروشیهای عمومی پرداختهاند و درعینحال، از تجمّع در مسجد برای نیایش گروهی ابا نداشتند. البتّه عبارت پایانی ابنبطوطه نشان میدهد که بعدازآن توسلات نیز طاعون همچنان وجود داشته ولی از شدّت تلفات آن کاسته شده است.
نکتۀ دیگری که در این خاطره قابل توجّه است، مسجدی است که برای این توسّل همگانی انتخابشده بوده است. «اَقدام» یعنی «گامها» و از توضیحات قبلی ابنبطوطه دانسته میشود که علّت این نامگذاری، وجود قدمگاه (جای پا) بر روی سنگى در آن مسجد بوده که مردم معتقد بودند جاى پاى حضرت موسى (علیهالسلام) است. وی همچنین میگوید: «در همین مسجد اتاق کوچکى هست که سنگ نبشتهای در آن وجود دارد مُشعر بر آنکه یکى از صلحا حضرت رسول را به خوابدیده که مىفرماید قبر برادرم موسى در همینجا است». (6) بر این اساس، مسجد الاَقدام، فقط موردتوجه مسلمانان نبوده و برای یهود و نصاری نیز مقدّس بوده است و ظاهراً به همین دلیل هم دعای همگانی را در آنجا برگزار کردند تا غیرمسلمانان نیز در این آیین شرکت کنند؛ چنانکه به گزارش وی، «یهود و نصارى، زن و مرد، تورات و انجیل برداشته به حال گریه و تضرّع رو بهسوی مسجد الاقدام نهادند و در آنجا تا نیم روز، همگان به خدا متوسّل شده، کتب آسمانى و انبیا را به شفاعت یادکردند».
پرهیز از حضور مسجد در برخی شرایط
بااینهمه، نمیتوان گفت که بروز اینگونه بیماریها هیچ تأثیری در حضور مردم در مساجد و مراقد نداشته است. شخصی به نام حسن زیات (روغنفروش) نقل میکند که پس از مناسک حج، گذرم به مدینه افتاد و از امام باقر (علیهالسلام) سراغ گرفتم. گفتند آن حضرت در ینبُع (منطقهای حاصلخیز در اطراف مدینه که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز در آنجا مزرعهای احداث کرده بود.) حضور دارند. من هم برای ملاقات با امام، به ینبع رفتم. امام فرمود: «ای حسن! تا اینجا آمدی؟!». عرض کردم: «بله ـ فدایت شوم ـ دوست نداشتم بدون دیدار شما مدینه را ترک کنم». امام فرمود: «من سیر خوردم و لذا خواستم از مسجدالنبی فاصله بگیرم». (7) وقتی خوردن سیر، مانع حضور امام در بهترین مسجد شده، طبیعی است که برای پاکیزه ماندن مسجد و اهل مسجد، بیماران واگیر در مسجد حضور نیابند؛ امّا معلوم نیست رعایت اینگونه آداب تا چه حد رواج داشته و به فرهنگ عمومی تبدیلشده باشد.
طبق روایتی دیگر، علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (علیهالسلام) دربارۀ وبا پرسید که اگر در سرزمینی وبا پیدا شد، آیا انسان میتواند ازآنجا بگریزد؟ امام فرمود: «میتواند ازآنجا بگریزد تا وقتیکه وبا در مسجدی که او در آن نماز میخواند، واقع نشده باشد. پس اگر وبا گریبان نمازگزاران آن مسجدی را که او نماز میخواند گرفت، دیگر صلاح نیست که ازآنجا بگریزد». در برخی نقلها، بهجای وبا، از طاعون سخن گفتهشده (8) و بههرحال منظور بیماریهای مسری و فراگیر است. طبق این حدیث، ترک کردن مسجد و محل شیوع بیماری، مجاز دانسته شده و نشان میدهد که این کار بهعنوان یک راهکار برای مقابله با بیماری، از دیرباز مطرح بوده است. نیز بر اساس مطلبی که از مرحوم سیّد نعمتالله جزایری (م. 1112 ق) نقلشده، در طاعون فراگیر سال 1102 هجری قمری که بلاد روم (استانبول و شامات) و عراق و سپس جنوب ایران را فراگرفت و تعداد بسیاری را به کام مرگ کشاند، مدارس و مساجد نیز تعطیل شدند. (9) هرچند ممکن است این تعطیلی، برنامهریزیشده و یا بر اساس توصیۀ بزرگان نبوده باشد، ولی بههرحال نشان میدهد که گاهی گریزی ازاینگونه اقتضائات نیست.
نتیجه:
بر اساس آنچه گذشت، دربارۀ تعطیلی مساجد و مراقد در دوران بیماریهای فراگیر، گزارش صریحی در منابع تاریخی به دست نیامد و از اشارات گذرا به جواز ترک مسجد و یا وقوع تعطیلی مساجد و مدارس، میتوان چنین برداشت کرد که این کار اگر هم انجام میشده، بسیار نادر بوده است. البتّه این، به سبب نوع نگاهی است که به ریشهها و علل گسترش این بیماریها وجود داشته و با اینکه میدانستند این بیماریها مُسری است، از شیوع آن به سبب ارتباط با دیگران و تجمّع در مراکزی مانند مسجد، غافل بودهاند. البتّه رعایت آداب مسجد اقتضا میکند که فرد بیمار در مسجد حضور نیابد؛ ولی معلوم نیست که مردم تا چه حد به رعایت اینگونه آداب پایبند بوده باشند.
پینوشتها:
- نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، انتشارت جامعۀ مدرسین، 1407 ق، ص 435.
- ر.ک: فرزانه زارع و دیگران، «طاعون در طبّ سنّتی ایران و طبّ نوین»، فصلنامۀ تاریخ پزشکی، سال نهم شماره ۳۲ (پاییز ۱۳۹۶)؛ امیرمحمد جلادت و احسان مصطفوی، «تشخیص، درمان و گزارشهای همهگیریهای طاعون در دوران تمدّن اسلامی»، مجلۀ طبّ سنتی اسلام و ایران، دوره 8، شماره 2 – (تابستان 1396).
- امیرمحمد جلادت و احسان مصطفوی، همانجا، (به نقل از: زکریای رازی در المنصوری فی الطبّ).
- برای نمونه، ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365 ش، ج 8، ص 108؛ حرّ عاملی، وسائلالشیعة، قم، آل البیت، 1409 ق، ج 2، ص 429.
- ابنبطوطه، رحلۀ ابن بطوطة، ترجمه: محمدعلی موحد، تهران، نشر آگه، چاپ ششم، 1376 ش، ج1، ص 137 ـ 138.
- همان، ص 137.
7. کلینی، همان، ج 6، ص 375، حدیث 3.
8. صدوق، معانی الأخبار، قم، انتشارات جامعۀ مدرسین، 1361 ش، ص 254؛ حرّ عاملی، وسائلالشیعة، قم، آل البیت، 1409 ق، ج 2، ص 431، حدیث 2556.
9. ر.ک: سید حسن هاشمی جزی، «رفتارشناسی یک عالم دینی در مواجهه با طاعون» منتشرشده در کانال نامههای حوزوی، اسفند 1398. این مقاله، گزارشی است از کتاب خطّی «مُسَکِّن الشُّجون فی حکم الفرار من الطاعون» تألیف سید نعمتالله جزایری (م. 1112 ق).
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
تشخیص، درمان و گزارشهای همهگیریهای طاعون در دوران تمدّن اسلامی، امیرمحمد جلادت و احسان، مصطفوی.
کلمات کلیدی:
بیماریهای فراگیر در تاریخ، مسجد در تمدن اسلامی، تاریخ طاعون.