۱۳۹۲/۰۹/۲۷
–
۱۳۴ بازدید
هر چند غرب از دموکراسی به عنوان دستاوردی بزرگ در عرصه توجه به حقوق و خواست مردم ، یاد می کند ، اما واقعیت این است که دموکراسی غربی در ظاهر به نام مردم و در واقع به کام صاحبان ثروت و قدرت می باشد و نمی توان دموکراسی کنونی را نماینده خواست واقعی مردم دانست به عنوان نمونه درآمریکا که خود را مظهر دموکراسی می نامند ، هیچ نامزد انتخاباتی خارج از دو حزب حاکم این کشور و بدون حمایت شرکت ها و کارتل های بزرگ ولابی های صهیونیستی نمی تواند به پیروزی در انتخابات امید داشته باشد و مردم در عمل نقش چندانی در انتخاب افراد ندارند .
اسوالد اشپنگلر از اندیشه ورزان معروف قرن بیستم میباشد که در کتاب خود با عنوان «انحطاط غرب» به انتقاد ویرانگر از دموکراسی غرب پرداخته است و تمدن مغرب زمین را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
اشپنگلر بر این باور است که که در کشورهای غربی، اصل دموکراسی، انتخابات و رای مردم و آزادیهای فردی و اجتماعی فقط جنبه صوری و ظاهری دارد، و فقط شعار مردم سالاری در این کشورها رواج دارد و در واقع حق و حقوق مردم در این جوامع رعایت نمی شود. جریانات انتخاباتی غرب به صورت ساختگی و نمایشی انجام میشود، چرا که در عمل هر یک از احزاب با تشکیلات جامعی که دارد برای خود طرفدارانی استخدام میکند و به جای این که مردم نمایندگانی انتخاب کنند، تشکیلات حزبی، انتخاب کنندگانی شکار میکند.
بنا به اعتقاد اشپنگلر بین دموکراسی پارلمانی مغرب زمین و دموکراسیهای قدیمی مصر و چین و اعراب اختلاف نظر فراوانی وجود دارد، ولی در حقیقت در عصر کنونی، مردم در دست سران قدرت جهانی، آلتی بیش نیستند و سران کشورهای غربی با مردم مانند یک بازیچه رفتار میکنند، نگاه آنها به اجتماع و اندیشهها و انتخاب مردم به صورت ابزاری است. آنها سعی دارند که از تفکرات اجتماعی و خواستههای مردم به نفع خود و در جهت بالابردن قدرت و منافع خویش استفاده کنند. در ظاهر شعار جمهوریت و مردمسالاری در این کشورها جریان دارد ولی در عمل تمامی این بازیها به ضرر مردم و به نفع استکبار جهانی است.
وی با اشاره به نقش مخرب مطبوعات میافزاید: «ما امروز در زیر شلیک این توپخانه عقلانی (مطبوعات) با چنان هول و هراسی زندگانی میکنیم که هیچ کس نمی تواند آن فراغت باطنی لازم را به دست آورد، که بتواند غرض اصلی این درام پر هیاهو را درک کند. حس قدرت طلبی که در زیر لفافه دموکراسی به فعالیت مشغول است، شاهکار خود را به چنان خوبی انجام داده که حتی وقتی مردم را به شدید ترین وضعی به قید رقیت و بردگی میکشد، اینان به قدری اغفال شده اند که تصور میکنند، معنای آزادی همین است و هر چه طوق اسارت تنگ تر میشود به نظر مردم چنین جلوه میکند که دایره آزادی وسیع تر شده است. همه با رضا و رغبت، بلکه با ذوق و شوق و جوش و خروش به ساز عده معدودی قدرت طلب بی باک میرقصند. آزادیخواهان طبقه متوسط، از این مغرور و خوشنودند که مطبوعات آزاد شده و سانسور از میان رفاه است، غافل از اینکه دیکتاتور مطبوعات یا آن چند مفری که تمام روزنامهها و مجلات را به ضرب پول در اختیار خود در آورده اند اسیران خود؛ یعنی خوانندگان را در زیر تازیانههای سر مقالهها و تلگراف و عکسها و تصویرها به هر طرف که بخواهند سوق میدهند.»
اشپنگلر در این تضییع حقوق مردم، نقش مطبوعات و رسانههای عمومی را مخرب میداند، از دید وی مطبوعات با بیان مطالب و مسائل دروغین، حوادث جاری کشورها را در نظر مردم معقول و منطقی نشان میدهند و باعث گشته اند که مردم محدودیتهای خود را حداکثر آزادی تلقی کنند و هر چه قدر که از حقوق ملت بیشتر ضایع میشود آنها این مسئله را دموکراسی و آزادی بشر تلقی میکنند. در واقع نقش مطبوعات در کشورهای غربی اغفال مردم و تغییر دیدگاه و تصورات آنها نسبت به جامعه و جهان است. مقالات، عکسها و اخبار مطبوعات غربی تحت نظر سران کشور بوده و در جهت تضمین منافع و سود آن هاست.
اشپنگلر با توجه دادن به نقش پول در فضا سازی انتخاباتی مینویسد: همان طور که در قرن نوزدهم تاج و عصای سلطنتی را وسیله ظاهر سازی و نمایش ساختند، اینک «حقوق ملت» را در مقابل انبوه مردم سان میدهند و هر قدر، ظاهر این نمایشها با آداب و تشریفات بیش تری به عمل آید، از حیث معنا تهی تر و نا چیزتر میشود. پول جریان انتخابات را اداره کرده و آن را به نفع پول داران خاتمه میدهد و جریان انتخابات به صورت یک بازی ساختگی در خواهد آمد که تحت عنوان اخذ تصمیم ملت به معرض نمایش گذارده میشود. اگر در اوایل نهضت دموکراسی، انتخاب یک نوع انقلاب روحی بود که به صروت قانون جلوه گر میشده و رفته رفته به شکل کامل تری در میآمد، چون تمام شکلهای ممکن به کار رفته و ذخیره تهی شده است، انتخابات معنای اولیه خود را از دست داده و به صورت قالبی بی مغز در آمده که پول آن را به هر نحوی بخواهد پر میکند.
از دید اشپنگلر جریان انتخابات به وسیله ثروت و پول تعداد محدودی از افراد جامعه به نفع سرمایه داران هدایت میشود و از اختیار عموم مردم خارج گشته است. در واقع انتخابات مردمی به صورت صوری و نمایشی انجام میشود و عنوان تصمیمات مردمی را به خود گرفته ولی در باطن مسائل جاری و سیاسی کشور به وسیله سرمایه داران و ثروتمندان اداره میشود و از دسترس طبقات مردم خارج گشته است. انتخابات مردمی در طول زمان معنا و مفهوم خود را از دست داده و به صورت جریانی بی محتوا و بازی ساختگی در آمده است.
(www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition)