خانه » همه » مذهبی » وطن پرستی در اسلام

وطن پرستی در اسلام

دوست گرامی. کافر به کسی می گویند که منکر خدا و معاد و نبوت باشد. آنچه برای یک مسلمان مهم است خداپرستی است و وطن انسان مسلمان هم محدود به کشور نیست. البته دوست داشتن کشور و وطن اسلامی در راستای خداپرستی است و حتی کسی که در راه حفظ وطن اسلامی کشته می شود شهید است.
وطن دوستی در اسلام
یکی از موضوعاتی که معمولاً مخالفان اسلام تلاش دارند به نحوی با آن انسان‌ها را از اسلام جدا کنند موضوع وطن پرستی است، این افراد از جهل مخاطبان خویش استفاده کرده و مدعی هستند که وطن در اندیشه اسلامی هیچ ارزشی ندارد، این در حالی است که اسلام به این موضوع توجه داشته است به گونه‌ای که آیات و روایات متعددی به این موضوع پرداخته است در ادامه به نقل برخی از آن‌ها می‌پردازیم و در نهایت دیدگاه اسلام را در مورد وطن بیان می‌کنیم.
از آیات قرآن این‌گونه فهمیده می‌شود که وطن ذاتاً چیز با ارزشی است و بیرون رانده شدن از آن یک ضد ارزش است، به گونه‌‍‌ای که خداوند متعال این امر را در کنار مقاتله در دین قرار می‌دهد و در این زمینه صریحاً می‌فرماید: «لایَنْهاکُمْ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِى الدّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ* اِنَّما یَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ اَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى اِخراجِکُمْ اَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَاوُلئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ[ممتحنه/8-9] خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى ‌کند؛ چرا که خداوند عدالت ‌پیشگان را دوست دارد* تنها شما را از دوستى و رابطه با کسانى نهى مى ‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است .»
یا در آیه دیگر این‌گونه می‌فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ[بقره/84] و هنگامى را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم را نریزید؛ و یکدیگر را از سرزمین خود، بیرون نکنید. سپس شما اقرار کردید؛ (و بر این پیمان) گواه بودید.» خداوند متعال در این آیه اجتناب از وطن را به عنوان یک پیمان الهی ذکر می‌کند.
آیاتی با این مضمون در قرآن مجید به قدری زیاد است که شک و شبهه‌ای باقی نمی‌گذارد که وطن از دیدگاه خداوند متعال چیز ارزشمندی است. علاوه بر آیات قرآن، روایات متعددی نیز در کتاب‌های حدیثی نقل شده است که به موضوع وطن پرداخته است که به گونه‌ای می‌توان از آن پی به اهمیت وطن برد به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می‌کنیم:
1. پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «در دین من، آوارگی از وطن مشروع نیست.»[1]2. امیرالمومنین(علیه‌السلام): «شهرها با حبّ وطن آباد مى شود.»[2] در حدیثی دیگر می‌فرماید: «از نشانه‌هاى ارزش و شخصیت انسان آن است که نسبت به عمر از دست رفته (که در آن کوتاهى کرده است) اشک بریزید و نسبت به وطنش علاقه‌مند باشد.»[3]3. فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) در مورد پدر بزرگوارشان فرمودند: «رسول خدا(ص) درباره ده موضوع نگران بود و خداوند توانا او را آسوده خاطر ساخته و بشارت داد: یکی از آن موضوع‌ها دوری آن حضرت از وطنش مکه بود که خداوند به او وعده بازگشت داد و فرمود:«إِنَّ الَّذی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى مَعاد[قصص/85] آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت [زادگاهت ] بازمى‌ گرداند.»[4]در پایان لازم است در تحلیل این روایات به نکته مهمی اشاره کنیم و آن اینکه در اسلام تمام ارزش‌ها حول محور توحید و خداوند متعال معنا پیدا می‌کند به همین خاطر ملاک ارزشمندی یک شخص مقدار متابعت وی از خداوند متعال و داشتن تقوای الهی است، نه نژاد یا وطن یک فرد، از این‌رو وطن خواهی نباید به قدری رشد کند که تبدیل به وطن پرستی شود، و در مقابل ارزش‌هایی مانند توحید و نبوت و … قرار بگیرد. به عبارت دیگر: وطن گرایی می‌تواند تبدیل به وطن پرستی شود تا جایی که فرد، وطنش را به جای خدا در مقام پرستش قرار دهد و حاضر شود عظمت وطنش را بر ویرانی وطن‌های دیگر و تمدنش را بر خرابه تمدن‌های دیگر، بنیان نهد و سطح مردمش را به بهای فقیر شدن ملت‌های دیگر بالا ببرد. البته این‌گونه وطن پرستی در اسلام مذموم است. از دیدگاه اسلام وطن‌گرایی زمانی محکوم و مردود است که جنبه افراطی و منفی به خود بگیرد؛ یعنی موجب تبعیض در قضاوت، در دیدن و ندیدن خوبی‌ها و بدی‌ها، و در جانبداری‌ها شود.[5]بدون شک، وطن خواهی و احساس تعلق انسان نسبت به سرزمین و قوم و نژادش، نه تنها عیب نیست، بلکه عاملی سازنده برای همکاری‌های اجتماعی اوست؛ همان‌گونه که امیرالمومینن(علیه‌السلام) این حس را عامل آبادانی شهرها بیان کردند؛ اما ممکن است به مرور زمان و به دلیل رشد ناهماهنگ، این امر از حد بگذرد و به صورت مخرب در آید. و منظور از تعصب نژادی و قبیله‌ای که مورد نکوهش قرار می‌گیرد همین افراط است[6] به همین خاطر نباید انسان تفریط کرده و میهن و سرزمین را به کلی رها کند. اسلام، دستور اکید به حفظ وطن از شر بیگانگان داده است؛ زیرا در جامعه‌ای که وطن دوستی نباشد، انگیزه‌ای برای خدمت، رشد و توسعه یافتگی وجود نخواهد داشت، به همین خاطر خداوند کسانی را که از جهاد در راه وطن سرپیچی کردند مذمت و سرزنش می‌کند.[آل عمران/167] [7]_________________________________
پی‌نوشت
[1]. الخصال، ابن بابویه، محمد بن على ، جامعه مدرسین ، 1362 ش ، ج 1، ص 138.
[2]. تحف العقول، ابن شعبه حرانى، حسن بن على، جامعه مدرسین ، 1404 / 1363 ق ، ص 207.
[3]. کنز الفوائد، کراجکى، محمد بن على ، دارالذخائر، 1410 ق ، ج 1، ص 94.
[4]. بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى ، دار إحیاء التراث العربی ، 1403 ق ، ج 43، ص 34.
[5]. خدمات متقابل اسلام و ایران، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، 1377ش، ص51.
[6]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی ناصر، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج15، ص353.
[7]. تفسیر نور، قرائتی محسن، 1383ش، ج2، ص194.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد