وقتی از شغلمان متنفریم چه کنیم؟
آیا تا به حال از خودتان پرسیده اید، چرا از شغلتان متنفرید؟ به خاطر همکارانتان، کاری که انجام می دهید، یا دلیل دیگری دارد؟ مطالعات نشان می دهد که افراد از شغل و زندگی شخصی خود کم تر راضی می شوند، براساس نظرسنجی اجتماعی عمومی سروی، در مقیاس 1 به 3، 1 به معنای “خیلی خوشحال نبودن” و 3 به معنای “بسیار خوشحال بودن” است، که اکثریت به طور میانگین به خودشان نمره 2.18 را می دهند، در حالی که ممکن است برای برخی خیلی بد هم نباشد.
اما این یک کاهش قابل توجه از سطح شادی در اوایل دهه 1990 در نظر گرفته می شود، هنگامی که شما زمان زیادی را در اینترنت هستید، وقت خود را در اینترنت سپری می کنید، به تنهایی موزیک گوش می دهید، و از رسانه های اجتماعی استفاده می کنید، و همه این فعالیت ها مرتبط با نارضایتی هستند، جالب است، این ها تمام فعالیت هایی هستند که بر روی کامپیوتر یا موبایل شما یافت می شوند،
نکته جالب دیگر این است که این فعالیت ها چیزهایی هستند که اغلب مردم در حین کار انجام می دهند.1
نکته اینجا است که خیلی از ما به سادگی نمیتوانیم شغلی که از آن نفرت داریم را ترک کنیم؛ چرا که صورت حسابهایی داریم که باید به موقع پرداخت شوند. پس چه باید بکنیم؟
چرا استعفا کردن سخت است و ماندن در آن شغل سختتر؟
نق و نالهی همیشگی دربارهی شغلتان نه تنها خودتان را اذیت میکند بلکه اطرافیانتان را هم کلافه خواهد کرد. این که به یک وضعیت غلط شناخته شده بچسبیم و از امتحان کردن یک وضعیت ناشناخته صرف نظر کنیم، فلسفهی فکری خوبی نیست.
اگر شما از شغل خود متنفر هستید، احتمالا کارآیی خوبی از خود در آن نشان نخواهید داد و خود را آمادهی یک سقوط بزرگ میکنید. طبیعتا شرایط به سمتی پیش میرود که برای شما غیر قابل تحمل شود. بنابراین خود را به آب و آتش میزنید تا از این وضعیت خلاص شوید. این موارد ۵ دلیل شایعی هستند که افراد با وجود تنفر از شغل خود باز هم در آن ادامه میدهند:
ترس از امتحان کردن شرایط جدید
یکی از دلایل اصلی که افراد به شغلی که از آن نفرت دارند میچسبند، این است که از امتحان کردن شرایط جدید واهمه دارند. این مسئله در خصوص کسانی که در شرف بازنشستگی هستند یا زنانی که پس از استراحت زایمان به کار برگشتهاند یا حتی کارمندانی که مدت زمان طولانی در یک شرکت یا سازمان کار کردهاند، شدت بیشتری دارد.
نگرانیهای مالی
بله! هزینههای زندگی، صورتحسابهای پرداخت نشده و افزایش بدهکاریها میتواند هر کسی را بترساند! از این رو اوضاع خراب مالی شما با بیکار شدن بدتر خواهد شد و به همین دلیل، مردم نمیتوانند شغل مزخرف خود را، حداقل بلافاصله کنار بگذارند.
رکود در بازار کار
گاهی اوقات شما در شغل غیر دلخواهتان باقی میمانید، چرا که شغل خوب چندانی در اطراف شما وجود ندارد. به طوری که با ارزیابی آگهیهای کار در روزنامهها و سایتها به این نتیجه میرسید که ترک کار فعلی سرانجامی جز بیکاری نخواهد داشت.
با بدبختی کنار آمدن
شما از کار خود تنفر دارید. خب که چه؟ خیلی از مردم دنیا هم همین حس را دارند. شما بخشی از زندگی خود را دوست ندارید و مجبور هم نیستید که دوست داشته باشید! پس اگر شغل فعلی شما باعث میشود که خانوادهتان زندگی راحتی داشته باشند، پس تن دادن به این شرایط ارزش این فداکاری را دارد. واقعا همین طور است؟
همهی شغلها مثل هم هستند
در نهایت، آخرین بهانه برای ماندن در یک کار عذاب آور این است که تمام شغلهای جهان بد هستند و با عوض کردن یک شغل، نوع بدبختی خود را عوض کردهاید. کارفرمایان بد، همکاران حسود و حجم کاری به اندازهی کل جهان در همهی کارها وجود دارد… در حالی که این طور نیست.2
در مقابل نفرت از کار باید چه کنیم؟
شما از کار خود متنفر هستید و این یک واقعیت است. گاهی ممکن است نفرت از کارتان بیش از اندازه و غیر قابل وصف باشد؛ این یک مرحله گذرا برای شما نیست. مشکلی که وجود دارد، ماندن در شغلی است که از آن نفرت دارید و هیچ کاری در مورد آن انجام نمیدهید. این شرایط نه برای شما و نه برای شغلتان در آینده مفید نخواهد بود و مطمئنا ضررهای بسیاری برایتان به دنبال خواهد داشت.
همان طور که قبلا گفتیم، اگر در شغلی باشید که از آن لذت نمیبرید، به هیچ عنوان نمیتوانید در آن عملکرد خوبی داشته باشید. شما انجام وظایف خود را به تعویق میاندازید، از قبول مسئولیتهای اضافی سر باز میزنید، دائما در طول روز غر میزنید و شکایت میکنید. اگر همکارانتان این موارد را به گوش رئیس برسانند، به زودی شما از کار اخراج خواهید شد. پس واقعا باید بدانید که وقتی که از کار خود متنفر هستید، باید چه کار کنید؟
ارزیابی و اقدام مثبت
«مایا آنجلو» در این زمینه میگوید: «اگر چیزی را دوست نداشتید، آن را تغییر دهید. اگر نمیتوانید آن را تغییر دهید، پس باید نگرش خود را تغییر دهید.»
این جمله در شرایطی که نفرت از کار تمام وجودتان را گرفته، بسیار به کارتان میآید. اساسا تنها دو راه وجود دارد که میتوانید آنها را انجام دهید: کار خود یا حداقل چیزهایی که در مورد آن دوست ندارید را تغییر دهید؛ یا این که نگرش خود را در مورد آن عوض کنید.
علت نفرت از کارتان درونی است یا بیرونی؟
نارضایتی از شغل و یا نفرت از کار ممکن است به دلیل یک عامل خارجی باشد؛ ولی گاهی اوقات این شرایط به دلیل ذهنیتی است که در شما وجود دارد. یا شما به طور کلی از زندگی خود متنفر هستید؟ یا فقط شغلتان است که از تنفر دارید؟ در صورتی که شما از زندگی تان ناراضی هستید، تصمیم بگیرید که هر روز تغییرات کوچکی را ایجاد کنید و هر کاری که باعث خوشحالی تان میشود را انجام دهید.
نکاتی که باعث نفرت از شغل تان میشود را پیدا کنید
زمانی که از شغل خود متنفرید اولین کاری که باید انجام دهید، این است که بدانید که چرا از کار خود متنفر هستید. آیا این تنفر به خاطر رئیستان است؟ یا به دلیل شرایط نامساعد محیط کار و رقابتهای بیش از حد است؟ گاهی اوقات این تنفر ممکن است به دلیل انجام وظایف اضافی و حجم بیش از حد کار باشد. آیا حجم کاری شما ناگهان افزایش یا کاهش پیدا میکند؟ یا نمایه کاری تان تغییر کرده است؟
لیستی از کارهای فعلی و وظایف آینده خود تهیه کنید. این کار به شما کمک میکند که مشکلات خود را حل کنید و همچنین اگر انجام کار یا وظیفهای شما را اذیت میکند، مطمئن شوید که در کار بعدی خود آن را انجام نمیدهید.
درباره مشکلاتتان با رئیس خود صحبت کنید
بعضی اوقات کارفرمایان دلیل ایجاد نفرت از کار میشوند. در برخی موارد آنها تنها مشکل شما با شغلتان میباشند. با رئیس خود درباره شرایطی که از آن ناراضی هستید، صحبت کنید. سعی کنید به کمک یکدیگر به یک راه حل مشترک برسید و تا حد ممکن شرایط را تغییر دهید. اگر مشکل شما با خود رئیستان است، بهتر است ببینید که آیا شرکت میتواند شما را به یک موقعیت موازی منتقل کند که زیر نظر فرد بهتری مشغول به کار شوید.3
اگر میتوانید تحمل کنید، بمانید
اگر کارتان خیلی هم آزارتان نمیدهد و آبرومندانه است، ترک آن ممکن است آنقدرها هم که فکر میکنید حالتان را خوب نکند، مخصوصا اگر فورا کار بهتری پیدا نکنید. بیکار شدن یعنی از دست دادن حقوقی که داشتید. آن وقت با ناامیدی شروع به سرزنش خودتان خواهید کرد و خودتان را یک فرد شکست خورده خواهید دانست.
اگر مجبور شدید کارتان را ترک کنید، حتما قبل از آن مطمئن شوید که کار بهتری در انتظار شماست، ترجیحا شغلی که شغل رویاییتان باشد، یا شرایطی را داشته باشد که کار فعلیتان ندارد.
همیشه در کارتان خوب باشید
اگر از کارتان متنفرید و هیچ راهی هم پیدا نکردهاید و کار جدیدی هم نیافتهاید، دلیل نمیشود کارتان را درست انجام ندهید و یک حرفهای نباشید. درست است که مسئولیتهای خود را دوست ندارید اما همچنان مجبورید تمام تلاشتان را بکنید تا بهترین عملکرد را داشته باشید. ذهنتان را تمرین دهید که قوی باشد!
سعی کنید جنبههای خوب را هم ببینید
شما نمیتوانید از تمام جنبههای ریز و درشت کار خود متنفر باشید، میتوانید؟ پس حالا که نمیتوانید چیزی را عوض کنید، سعی کنید روی جنبههایی از کارتان که باب میلتان است تمرکز کرده و تا حد ممکن ذهنتان را در برابر هجوم افکار منفی مسدود کنید. به آینده فکر کنید، شاید از کار فعلیتان بیزار باشید اما میتوانید به آن به عنوان پلهای نگاه کنید که به شما اجازه میدهد چند سال بعد به هدف شغلیتان برسید. حفظ کار فعلیتان عاقلانهتر به نظر میرسد، اینطور نیست؟4
پی نوشت:
1.www.namnak.com
2.www.724press.com
3.www.yjc.ir
4.www.beytoote.com