ولادت آخرین ذریه اهل بیت (عج) در منابع اهل سنت چگونه مطرح شده است؟
۱۳۹۵/۰۳/۰۵
–
۱۱۶ بازدید
ولادت آخرین ذریه اهل بیت (عج) در منابع اهل سنت
*چکیده شبهه
از نظر تاریخی تولد فرزندی از امام حسن عسکری(ع) با نام مهدی مشکوک است. اسناد و مدارک معتبر تاریخی مقبول در نزد اهلسنت، تولد چنین فرزندی را تأیید نمیکند. به عبارت دیگر هیچ سند محکم تاریخی، که با موازین و معیارهای اهلسنت (در قبول روایات تاریخی) تأیید شود، در این خصوص تولد و حیات مهدی وجود ندارد و از این رو راه اثبات وجود و حیات چنان فردی برای اهلسنت بسته است!
*چکیده نقد
*چکیده شبهه
از نظر تاریخی تولد فرزندی از امام حسن عسکری(ع) با نام مهدی مشکوک است. اسناد و مدارک معتبر تاریخی مقبول در نزد اهلسنت، تولد چنین فرزندی را تأیید نمیکند. به عبارت دیگر هیچ سند محکم تاریخی، که با موازین و معیارهای اهلسنت (در قبول روایات تاریخی) تأیید شود، در این خصوص تولد و حیات مهدی وجود ندارد و از این رو راه اثبات وجود و حیات چنان فردی برای اهلسنت بسته است!
*چکیده نقد
مسأله اعتقاد به تولد و حیات حضرت مهدی(عج) به شیعیان اختصاص ندارد. در منابع معتبر اهلسنت نیز چنین بحثی به وضوح دیده میشود. وجود روایات تولد مهدی(عج) در منابع اهلسنت و پذیرش آن از سوی علمای اهلسنت تأیید بزرگی بر اثبات تولد امام مهدی به شمار میرود. همچنین پذیرش و تأیید رویداد تولد مهدی(عج) توسط نسبشناسان که بیشتر از میان اهلسنتاند، دلیل روشنی بر اعتقاد اهلسنت به تولد و حیات امام است. علاوه بر این گواهی افراد موثقی که امام را پس از تولد و در دوران غیبت مشاهده کردهاند آشکارا بر قوت چنان ادلهای افزوده است.
*مقدمه
مسأله تولد و حیات امام مهدى(عج) از مباحث مهم و اساسی در موضوع امامت خاصه است. برخلاف تصور برخی که اعتقاد به تولد و حیات امام را مختص شیعیان تبلیغ میکنند، باور به چنین واقعیتی در میان سایر مذاهب و فرق اسلامی، به ویژه اهلسنت هم به وضوح دیده میشود. شواهد زیادی در منابع معتبر اهلسنت وجود دارد تولد و حیات امام مهدی را تأیید میکند. در این نوشتار با تکیه بر منابع تاریخی و روایی اهلسنت به اثبات وقوع تولد و استمرار حیات امام دوازدهم، حجتبن الحسن المهدی(عج) خواهیم پرداخت.
*گزارش تولد امام مهدی(ع) در منابع اهلسنت
تولد امام دوازدهم (ع) آنچنان شهرت فراگیر یافته بود که حتی در منابع اهلسنت معاصر با زمان تولد و عصر نزدیک به آن منعکس شده است. هر چند برخی از عالمان سنی خواستهاند به این مسأله منتقدانه بنگرند و آن را انکار کنند، ولی نفس توجه به این امر بیانگر صحت باور شیعه است. مسعودی (متوفای ۳۴۶ ق) که در عصر غیبت صغری میزیسته، در این باره مینویسد: «در سال دویست و شصت ابومحمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهمالسلام، در عصر خلافت المعتمد، در حالی که بیست و نه سال از سنش میگذشت، از دنیا رفت. او پدر مهدی منتظر و امام دوازدهم، به اعتقاد قطعیه امامیه (شیعیان دوازدهامامی) است و آنان جمهور شیعه هستند».[۱]
ابوالحسن اشعری (امام مذهب اشاعره) که در عصر غیبت صغری میزیسته و در سال ۳۳۰ ق و یک سال بعد از پایان غیبت صغری وفات یافته است، درباره باور شیعه به تولد و حیات امام مهدی میگوید: «فرقه اول از آنها(رافضیان) قطعیه هستند. آنان را بدین جهت قطعیه گفتهاند که به مرگ موسی بن جعفر قطع پیدا کردهاند و آنان جمهور شیعه هستند و اعتقاد دارند که پیامبر به جانشینی و امامت علی بن ابی طالب بعد از خودش تصریح کرده و علی هم بر امامت پسرش حسن بن علی سفارش کرده و او نیز بر امامت حسین بن علی و او نیز بر امامت پسرش علی بن حسین و علی بن حسین هم بر امامت فرزندش محمد بن علی، او هم بر امامت پسرش جعفر بن محمد و او هم بر امامت موسی بن جعفر، و موسی نیز بر امامت علی بن موسی، و او نیز بر امامت محمد بن علی و او نیز بر امامت علی بن محمد و او نیز بر امامت حسن بن علی تصریح کرده است. امامیه باور دارند که حسن بن علی پسرس به نام مهدی دارد که شیعیان را بر امامت او سفارش کرده است. مهدی در نظر شیعیان، غایب و منتظر است. آنها ادعا میکنند، که او آشکار خواهد شد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده است».[۲]
ابوالحسن اشعری در سال ۳۳۰ ق از دنیا رفته است؛ پس به طور طبیعی باید کتاب «المقالات الاسلامیین» را در عصر غیبت صغری و پیش از سال ۳۲۹ ق نگاشته باشد. بیان عقیده شیعیان درباره دوازده امام و نام بردن از امام دوازدهم(عج) توسط او نشانگر این است که عقیده شیعه درباره ائمه، تولد و حیات امام زمان(عج) در آن عصر از شهرت جامعی در میان شیعییان برخوردار بوده است؛ آنچنان که حتی مخالفان شیعه هم کاملاً از این مطلب آگاهی یافته بودند.
ابن حزم اندلسی که در اواخر قرن چهارم هجری و اوائل قرن پنجم میزیسته و عصرش به عصر غیبت صغری نزدیک بود، در ذکر نسب و اولاد امام عسکری(ع)، ضمن انکار شدید وجود فرزندی برای آن حضرت، به باور عمومی شیعه مبنی بر تولد امام زمان(عج) اعتراف کرده و میگوید: «امام حسن؛ او آخرین امام رافضیان است و عقب و فرزندی از خود نداشته است؛ ولی رافضیان ادعا کردهاند که او کنیزی به نام صیقل داشته که بعد از مرگش فرزندی برای وی بدنیا آورده است. اما این مطلب دروغ است و در این مورد سخنان زیادی گفته شده است».[۳]
هدف ما در اینجا روشن کردن عقیده عمومی شیعه در مقطع زمانی عصر غیبت صغری نسبت به تولد و حیات امام زمان(عج) است و این عقیدهای نیست که بعدها شیعیان در میان خود ساخته باشند؛ بلکه حیات آن حضرت در آن زمان حقیقتی بوده که شیعه امامیه در آن زمان بر آن اجماع داشته و حتی در نوشتههای مخالفان منعکس شده است؛ هر چند آنها با این حقیقت روشنتر از روز برخورد منصفانهای نداشتهاند.
*پذیرش اخبار تولد از سوی علمای اهل سنت
تعدادی زیادی از دانشمندان حقیقتبین اهلسنت، با توجه به استحکام اخبار شیعه درباره تولد امام زمان(عج)، آن را پذیرفتهاند؛ در میان آنها کسانی هستند که هر چند حیات فعلی و طول عمر آن حضرت را قبول نکردهاند، ولی اخبار تولد ایشان را پذیرفتهاند[۴]، بنا بر تحقیق یکی از محققان، تعداد این افراد به ۶۸ نفر میرسد.[۵]
مورخ بزرگی چون ابن اثیر صاحب کتاب «الکامل فی التاریخ» با توجه به دلائل و شواهدی که در عصر وی وجود داشته، تولد امام زمان(عج) را از لحاظ تاریخی مسلم گرفته و هنگام سخن از امام عسکری(ع) تصریح میکند که او پدر مهدی منتظر است.[۶]نیز هنگام نقل جریان دستگیری شلمغانی مینویسد که شیعه امامیه ابوالقاسم حسین بن روح را باب امام مهدی مینامیدند و میگوید: بعضی گفتهاند، او تنها ادعای بابیت امام منتظر را داشته است.[۷]
العمیدی از محققان معاصر اهلسنت درباره پذیرش اخبار تولد مهدی(عج) و اعترافات علمای اهلسنت در این زمینه مینویسد: «عده قابل توجهی از اهلسنت اعترافات دانشمندان خود را ثبت کردهاند و این اقرارها در طول اعصار متمادی به یکدیگر متصل بوده است؛ به صورتی که معترف بعدی به راحتی هم عصر با معترف پیشین میگشته و این سلسله اعترافات از عصر غیبت صغری آغاز شده و تاکنون ادامه یافته است».[۸]
عالمانی از اهلسنت که تولد حضرت مهدی(عج) را پذیرفته و نقل کردهاند، فراواناند و ما در این قسمت تنها به ذکر نام برخی از آنها بسنده میکنیم: ابن خلکان(م۶۸۱ ق)، ذهبی(م۷۴۸ ق) در سه کتاب خود (العبر، تاریخ دول الاسلام و سیر اعلام النبلاء)، ابن وردی(م۷۴۹ ق)، احمد بن حجر هیتمی شافعی(م۹۷۴ ق)، شبراوی شافعی (م۱۱۷۱ ق)، مؤمن بن حسن شبلنجی(م۱۳۰۸ق) و خیرالدین زرکلی(م۱۳۹۶ ق)[۹] در شمار عالمانی هستند صحت اخبار تولد امام زمان را پذیرفتهاند، برای اطلاع بیشتر میتوانید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است، مراجعه نماید.[۱۰]
*امام مهدی فرزند امام عسکری است
بسیاری از عالمان اهلسنت علاوه بر پذیرش اخبار تولد امام مهدی، بر این واقعیت که او فرزند امام عسکری است، تصریح کردهاند[۱۱]، این گروه معتقدند امام مهدی(عج)، همان که ظهورش در آخرالزمان وعده داده شده است، کسی جز محمد بن حسن العسکری(ع) امام دوازدهم از ائمه اهل البیت(ع) نیست. در اینجا به چند مورد از تصریحات آنها را اشاره میکنیم:
کمالالدین محمد بن طلحه شافعی(م ۶۵۲ ق) در این باره مینویسد: «ابوالقاسم محمد بن حسن الخالص بن علی المتوکل بن القانع بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقربن علی زین العابدین بن حسین الزکی بن علی المرتضی امیرالمومنین بن ابی طالب؛ همو مهدی، حجت، خلف صالح و منتظر است که رحمت و برکات خداوند بر او باد. سپس در قالب شعری میگوید: همانا این خلف و حجت را خداوند تأیید کرده است. این راه روشن و حق است که خداوند فضایل اخلاقی به وی داده است».[۱۲]
سبط بن جوزی (م ۶۵۴ ق) مینویسد: «او محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب است و کنیهاش «ابو عبدالله» و «ابوالقاسم» است و همو خلف، حجت، صاحب الزمان، قائم، منتظر، تالی و آخرین فرد از حضرات ائمه است».[۱۳]
ابن صباغ مالکی (م ۸۵۵ ق) نیز عنوان فصل دوازدهم کتاب خود یعنی الفصول المهمة را «در ذکر ابوالقاسم حجت و خلف صالح، ابن ابو محمد حسن الخالص و امام دوازدهم»[۱۴]قرار داده است. در وی در این فصل به قول گنجی شافعی (از علمای اهلسنت مقتول به سال ۶۵۸ ق) استدلال کرده و میگوید کتاب خدا و سنت رسول او بر بقا و تداوم حیات مهدی از زمان غیبت تاکنون دلالت دارد و هیچ مانعی برای بقای او وجود ندارد؛ همچنان که در استمرار حیات عیسی بن مریم و خضر و الیاس از میان اولیا خدا و أعور دجال و ابلیس ملعون از دشمنان خدا، هیچ مانعی وجود نداشته است.[۱۵]آنگاه ادله خود را از کتاب و سنت بر این مدعی اقامه میکند و در ادامه به شکل مشروح، تاریخ ولادت امام مهدی(عج)، دلائل امامت ایشان، بخشی از اخبار و احادیث غیبت آن حضرت، مدت استقرار و استمرار حکومت آن حضرت، کنیه و نسب ایشان و سایر امور مربوط به امام (علیه السلام) را بیان میکند.[۱۶]
عالمانی از اهلسنت که به ولادت امام مهدی(عج) و اینکه فرزند امام عسکری است، اعتقاد دارند بسیار بیش از این است. متأسفانه در برخی موارد تصریحات آنان در چاپهای اخیر از کتابهایشان حذف شده است! مثلاً محققان معتقدند محی الدین عربی(م ۶۳۸ ق) در کتاب خود الفتوحات المکیة در باب ۳۶۶ به این مطلب تصریح کرده است؛ ولی با کمال تاسف بعداً از کتاب او حذف شده در حالی که برخی منابع این مطلب را از این کتاب بازگو کردند.[۱۷]
نام برخی از عالمان اهلسنت از این قرار است: سلیمان بن ابراهیم معروف به قندوزی حنفی (م ۱۲۷۰ ق)؛ احمد بن یوسف ابوالعباس قرمانی حنفی (م ۱۰۱۹ ق)؛ شمس الدین محمد بن طولون حنفی تاریخ نویس دمشق (م ۹۵۳ م) فضل بن روزبهان (م ۹۰۹ ق)؛ محمد بن یوسف ابو عبدالله گنجی شافعی (مقتول به سال ۶۵۸ ق) و … .[۱۸]
*تأیید تولد امام زمان(عج) توسط نسبشناسان
بیشک یکی از بهترین گواهانی که تولد امام مهدی(عج) را میتواند اثبات کند، نقل این خبر توسط متخصصان و خبرگان فن نسبشناسی است؛ چرا که در این زمینه علمای انساب بهتر از دیگران میتوانند اظهار نظر کنند. در این مورد میتوان به نسبشناسانی چون:
سهل بن داود بن سلیمان بخاری، معاصر دوره غیبت صغری،[۱۹]
سید عمری، نسابه مشهور قرن پنجم هجری،[۲۰]
فخر رازی شافعی، نسابه قرن پنجم هجری،[۲۱]
مروزی ازورقانی، نسابه قرن ششم هجری،[۲۲]
جمال الدین احمد، معروف به ابن عنبه[۲۳]و بسیاری دیگر از نسبشناسان اشاره کرد.[۲۴]
نسّابه شهیر ابونصر سهل بن عبدالله داود بن سلیمان بخاری که از بزرگان قرن چهارم هجری است و در سال ۳۴۱ هجری در قید حیات بوده و از مشهورترین علمای انساب معاصر با غیبت صغرا است، میگوید: «علی بن محمد التقی، دارای فرزندی به نام حسن بن علی عسکری شد؛ از ام ولدی نوبیه به نام ریحانه. این فرزند ولادتش به سال ۲۳۱ هجری واقع گشت و وفاتش در سال ۲۶۰ هجری در ۲۹ سالگی در سامرا اتفاق افتاد و علی بن محمد تقی دارای فرزندی بنام جعفر شد که شیعه او را جعفر کذاب میخوانند. به جهت آنکه خود را وارث برادرش حسن بن علی عسکری میدانست و فرزند برادرش – یعنی حجت قائم – را وارث او نمیشمرد. باری ابهام و اشکالی در نسب وی وجود ندارد».[۲۵]
سید عمری نسابه معروف قرن پنجم هجری نیز چنین مینویسد: «ابو محمد (امام عسکری) وفات یافت و پسرش از نرجس در نزد اصحاب خاص و معتمدین اطرافیانش معلوم و مشخص بود. ما در ادامه جریان ولادت او و اخبار وارد در این باب را ذکر خواهیم کرد. مؤمنان بلکه همه مردمان به واسطه غیبت او مورد امتحان الهی قرار گرفتند. جعفر بن علی به مال و موقعیت برادر خود طمع کرد و فرزند داشتن برادرش را انکار نمود. برخی از ستمکاران و نابکاران نیز وی را در دستیابی بر خدمه و کنیزکان امام عسکری(ع) مساعدت و یاری کردند».[۲۶]
چنانکه دیدیم نسبشناسان نیز تولد و وجود فرزند امام عسکری(ع) را پذیرفتهاند و این دلیل محکمی در بر ولادت و حیات امام مهدی(عج) است.
*دیدارکنندگان با امام مهدی(عج)
از هنگام تولد امام مهدی(عج) و در طول غیبت صغری، تعداد زیادی از خواص شیعیان به سعادت دیدار آن حضرت نائل شدهاند. این دیدارها یا در عصر امام عسکری(ع) بوده و ایشان فرزندشان را به برخی از دوستان و یاران خود نشان داده است؛ یا پس از رحلت آن حضرت و در مناسبتهای مختلف رخ داده است؛ یا کسانی هستند که از آن حضرت توقیع دریافت کردهاند؛ یا درخواست دعا کردهاند و یا مال امام را به واسطه وکلاء به ایشان تحویل دادهاند.[۲۷]مرحوم کلینی در بابی تحت عنوان «تسمیة من راه علیه السلام»[۲۸] به نقل اخبار کسانی پرداخته است که آن حضرت را دیده و یا با ایشان مکاتبه کردهاند. مرحوم کلینی در عصر غیبت صغری میزیسته و در آخرین سال غیبت صغری یعنی سال ۳۲۹ هجری از دنیا رفته است؛ از این رو گزارشهای او از حوادث و رویدادهای آن عصر، کاملاً بر معیارهای تاریخی منطبق است. او با کسانی که در آن زمان حضرت را ملاقات کردهاند، معاصر بوده و گزارشها را مستقیماً از آنها نقل کرده است.[۲۹]گروههای مختلفی چون یاران ائمه (ع)، وکلای امام مهدی، خادمها، خادمهها، کنیزان و غلامان اما حسن عسکری(ع) و دیگرانی که به وجود امام مهدی شهادت دادهاند[۳۰]، همچنین اضافه کنید به این موارد، شهادت حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع)، خواهر امام هادی(ع) و عمه امام عسکری(ع) که در هنگام ولادت حضرت مهدی(عج) در کنار مادر امام بوده[۳۱] و قابله ایشان محسوب میشد.[۳۲] همچنین عدهای از زنانی که در کار زایمان به وی کمک کردند. از جمله میتوان از ماریه و نسیمه خادمه امام عسکری(ع) نام برد.[۳۳]
*نتیجه سخن
بسیاری از عالمان اهلسنت اخبار تولد و حیات امام مهدی را پذیرفته و به صحت آن اعتراف کردهاند. علاوه بر این تأیید تولد آن حضرت توسط نسبشناسان و نیز گزارشهایی که از سوی دیدارکنندگان با آن حضرت نقل شده و در میان آنها افراد سنیمذهب هم وجود دارند، دلایل قویای بر این واقعیت است که مهدی قائم و منجی آخرزمان تولد یافته و هماکنون در میان مردم زندگی میکند.
*پینوشتها:
[۱]. مروج الذهب، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۱۲٫ [۲]. مقالات الاسلامیین، بیروت، دارصادر، چ اول، ۱۴۲۷، ص۲۰٫ [۳]. ابن حزم اندلسی، جمهره انساب العرب، بیروت، دارالکتب العلیمه، چ سوم، ۱۴۲۴ق، ص۶۱٫ [۴]. غلامحسن محرمی، نگرشی تاریخی به حیات امام زمان(عج)، قم، پرتو ولایت، چ دوم، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۰٫ [۵]. ر.ک: آیه الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، قم، مکتب المولف، چ اول، ۱۴۲۲ق، ج ۲، ص ۳۷۶٫ [۶]. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق، ج۵، ص۳۷۳٫ [۷]. همان، ج۷، ص ۲۶- ۲۷٫ [۸]. سیدثامر هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدی علیزاده، قم، موسسه امام خمینی، چ اول، ۱۳۷۹ش، ص ۱۶۰٫ [۹]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص۱۶۱-۱۶۴٫ [۱۰]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص۱۶۱؛ محرمی، پیشین، ص ۱۴۰٫ [۱۱]. العمیدی، پیشین، ص ۱۶۴٫ [۱۲]. مطالب السوول، تحقیق ماجد ابن احمد العطیه، بیجا، بینا، بیتا، ص۴۸۰٫ [۱۳]. تذکره الخواص، قم، منشورات الشریف الرضى ، چ اولع ۱۴۱۸ق، ص۳۲۵٫ [۱۴]. ر.ک: ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة علیهم السلام ، قم، دار الحدیث، چ اول، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۰۷۷٫ [۱۵]. همان، ص ۱۱۱۲٫ [۱۶]. همان، ص۱۱۱۴ تا ۱۱۳۵٫ [۱۷]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص۱۶۴٫ [۱۸]. همان، ص ۱۶۴- ۱۶۹ [۱۹]. ابی نصر بخاری، سر السلسله العلویه، بی جا، انتشارات شریف الرضی، چ اول، ۱۴۱۳ق، ص ۳۸و ۴۰٫ [۲۰]. على بن محمد العلوى العمری، المجدی فی أنساب الطالبین، قم، مکتبة آیة الله العظمى المرعشی النجفی، چ اول، ۱۴۰۹ق، ص ۱۳۰٫ [۲۱]. فخر الدین رازی، الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیة، قم، مکتبة آیة الله العظمى المرعشی النجفی، چ اول، ۱۴۰۹ق، ص ۷۸٫ [۲۲]. سید عز الدین قاضى مروزى ازوارقانی، الفخری فی أنساب الطالبیین ،قم، مکتبة آیة الله المرعشى النجفى، چ اول، ۱۴۰۹ق، ص ۸٫ [۲۳]. ابن عنبه حسنى ، عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۰٫ [۲۴]. العمیدی، پیشین، ص۱۵۷-۱۶۰؛ محرمی، پیشین، ص ۱۴۱٫ [۲۵]. ابی نصر بخاری، پیشین، ص۳۹٫ [۲۶]. العلوى العمری، پیشین، ص ۱۳۰٫ [۲۷]. العمیدی، پیشین، ص۱۴۷ به بعد. [۲۸]. کلینی، کافی، تهران، اسلامیه، چ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص ۳۲۹٫ [۲۹]. همان، ج ۱، ص ۳۲۹٫ [۳۰]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص ۱۴۷-۱۵۴٫ [۳۱]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیة، چ دوم، ۱۳۹۵ق ، ج۲، ص۴۲۴٫ [۳۲]. همان، ص۴۳۳٫ [۳۳]. العمیدی، پیشین، ص 146