پرسشگر گرامی؛ کسانی که تحت ولایت امیرالمومنین علیه السلام هستند دارای ویگیهایی هستند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم :
1. سنخیت با امام
ولایتمدار واقعى، وضعیت فکرى، روحى و عملى خود را به گونه اى سامان مى بخشند که سنخیت کاملى با امام داشته باشد. به طور کلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى (افکار، صفات و اعمال) است و هیچ انسانى از این قاعده مستثنا نیست. اگر کسى بخواهد به انسان دیگرى نزدیک شود، چاره اى ندارد جز اینکه بکوشد نوع اعتقاد، باورها، صفات و رفتار خود را به ایشان نزدیک سازد تا از این طریق شیعه و پیرو واقعى او باشد.
2.پرهیزکارى و تزکیه نفس
یکى از وظایف و بایسته هاى مهم ولایتمداران ، آراستن درون با فضایل انسانى و چنگ زدن به مکارم اخلاقى است ؛ یعنى، همان طور که قرآن مى فرماید: «اگر مى خواهید محبوب خدا باشید، تقوا پیشگى کنید» .
امام باقر«ع» به جابر جعفى فرمود: «اى جابر! آیا کسى که ادعاى تشیّع مى کند، براى او این قول که دوست اهل بیت هستم، کافى است؟! سوگند به خدا، شیعه ما نیست، مگر کسى که پرهیزگار بوده و اطاعت از خداوند کند… . » [1]3. یاد یار
ولایتمدار حقیقى، کسى است که از یاد و نام محبوب خود غافل نمى شود و پیوسته در فکر و اندیشه او است. شخص مؤمن، در هیچ حالى از حالات و هیچ وقتى از اوقات و هیچ مکانى از مکان ها، از یاد امامش ، خالى و فارغ نیست.
4. اظهار محبّت و مودّت (تولی)
یکى از اوصاف ولایتمداران وشیعیان خالص ، مهرورزى و محبّت سرشار به آن حضرت است. البته این محبت و مهرورزى دو طرفه است ؛ زیرا امام معصوم نیز شیعیان و یاران خود را دوست دارد و شفیق و دلسوز آنها است: «(الامام ) الانیسُ الرفیق و الوالدِ الشفیقُ و الاخُ الشفیق…» ؛ [2] «امام همدم و رفیق، پدر مهربان و برادر دلسوز است».
5 . ثبات قدم در دین دارى
پیروى از پیشوایان معصوم، پاى فشردن بر شاخص هاى زندگى سالم، اجراى حدود الهى، حق مدار ماندن، تقویت ایمان و اعتقاد و داشتن ثبات قدم در دین دارى، گرفتار نیامدن در دام بدعت ها و انحرافات و… از بایسته هاى اساسى ولایتمداری است.
6. شناخت و معرفت امام
یکى از وظایف و بایسته هاى مهم ولایتمداران، شناخت امام«ع» و آشنایى و ارتباط هر چه بیشتر با آن حضرت است. شناخت امام«ع» به حدى ضرورت دارد که در روایات معتبر شیعه و سنّى آمده است: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است» [3 ] این معرفت هم شامل نام و نسب مى شود و هم شامل اوصاف و ویژگى ها و هم اهداف و برنامه ها مى باشد. به همین جهت در یکى از دعاهاى معتبر و معروف مى گوییم: «اللهم عرّفنى نفسَک فانّک ان لم تُعرّفنى نفسَّک لم اعرف نبیّک، اللّهم عرّفنى رسولَک فانّک ان لم تعرّفنى رسولک، لم اعرف حجّتک، اللّهم عرّفنى حجّتک فانّک اِن لم تُعرّفنى حُجّتک ضللتُ عن دینى»[4]7 . ارتباط و پیوند با ولایت
حفظ و تقویت پیوند قلبى با امام و تجدید دایمى عهد و پیمان با ولایت ، یکى دیگر از وظایف مهمى است که هر شیعه ولایتمدار بر عهده دارد.
8 . مبارزه و امر به معروف و نهى از منکر
علاقه مندان و ولایتمداران ، هیچ گاه نباید سیره و روش پیامبر«ص» و اهل بیت او را فراموش کنند ؛ بلکه باید همواره آن را در نظر داشته و در عین حال خود علیه ظلم و ستم و فساد، مبارزه کنند.
رسول گرامى اسلام فرمود: «لا یزالونَ قومٌ من امّتى یُقاتلون على الحقّ ظاهرین الى یوم القیامة»[5] ؛ «همواره گروهى از امت من تا روز رستاخیز، پیروزمندانه در راه حق نبرد مى کنند».
8 . حق خواهى و حق مدارى
تاریخ، صحنه حضور و نزاع دو گروه حقّ و باطل و دو اندیشه طغیان گرى و حق گرایى است ؛ راه حقّ و صلاح، راه پیامبران و صالحان و راه باطل و کفر، راه شیاطین و سردمداران زر و زور و تزویر است. این دو گروه و نبرد میان آنها، همیشه در جامعه بوده و همه ولایتمداران ، باید پیرو و طرفدار حق و مخالف و دشمن باطل باشند.
رسول خدا«ص» در این زمینه مى فرماید: «لا تَزالُ طائفة مِن اُمّتى على الحَقّ ظاهرین حتّى یأتى امرُ اللّه»[6 ] «گروهى از امت من همواره حق را آشکار مى کنند تا فرمان خدا فرا رسد».
حضرت على«ع» نیز مى فرماید: «واللّه ما یکونُ ما تأملون حتّى یهلِک المبطلون و یضمحلّ الجاهلون و یأمن المتّقون…» ؛ [7] «به خدا سوگند! آنچه آرزو مى کنید، تحقّق نمى یابد، مگر هنگامى که باطل از بین رود و نادان ها نابود شوند و پرهیزگاران، آرامش خود را باز یابند…».
9 . رعایت حقوق دیگران
از مهم ترین امور در زندگى محبّان و ولایتمداران رعایت حقوق برادران و مسلمانان و کمک به آنان است. انسان ولایتمدار، نمى تواند به گونه اى زندگى کند که حقوق دیگران بر عهده اش باشد و در عین حال خود را دوستدارولایت بداند؟
امام باقر«ع» به جابر جعفى فرمود: «اى جابر! آیا کسى که ادعاى تشیّع مى کند، براى او این قول که دوست اهل بیت هستم، کافى است؟! سوگند به خدا، شیعه ما نیست، مگر کسى که پرهیزگار بوده و اطاعت از خداوند کند. شیعیان ما را به این صفات بشناسید: تواضع، خشوع، امانت دارى، بسیار در یاد خدا بودن… اى جابر! به ولایت و دوستى ما، جز از راه عمل و پرهیزگارى نمى توانى برسى . [8]به همین جهت امام صادق«ع» وظایف شیعیان را در رابطه با برادران مسلمان خود، چنین معرّفى مى کند: آنچه را براى برادر مسلمانت دوست بدارى که براى خودت دوست مى دارى ؛ از خشمگین کردن برادر مسلمان دورى کنى و آنچه را که مورد رضایتش است، انجام دهى و اوامرش را اطاعت کنى ؛ چشم و راهنما و آیینه او باشى و… وقتى چنین کردى، دوستى خود را، به دوستى او و دوستى او را به دوستى خود پیوند داده اى . [9]نتیجه اینکه علاقه مندان و ولایتمداران ، باید کاملاً خود را وظیفه شناس و پایبند به اسلام و متعهّد و مسئول بدانند و همواره مراقب احوال و کارهاى خود باشند و از انحرافات دورى جسته و پناه به خدا ببرند و مو به مو احکام اسلام را عمل نمایند تا شایستگى ولایتمداری را پیدا کنند .
پی نوشتها :
1 . کافى، ج 3، ص 74
2 . کافى، ج 1، ص 191، ح 1
3 . کمال الدین، ج 1، ص 371 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 160 ؛ ینابیع المودّة، ج 2، ص 372
4 . کافى، ج 1، ص 337، ح 5 ؛ کمال الدین، ج 2، ص 512
5 . نهج الفصاحه، ج 2، ص 516 ؛ منتخب الاثر، ص 514.
6 . نهج الفصاحه، ج 2، ص 516 ؛ منتخب الاثر، ص 514 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 52.
7 . نهج البلاغه، ج 1، ص 198 ؛ الغیبة طوسى، ص 279.
8 . کافى، ج 3، ص 74.
9 . کافى، ج 2، ص 169.
1. سنخیت با امام
ولایتمدار واقعى، وضعیت فکرى، روحى و عملى خود را به گونه اى سامان مى بخشند که سنخیت کاملى با امام داشته باشد. به طور کلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى (افکار، صفات و اعمال) است و هیچ انسانى از این قاعده مستثنا نیست. اگر کسى بخواهد به انسان دیگرى نزدیک شود، چاره اى ندارد جز اینکه بکوشد نوع اعتقاد، باورها، صفات و رفتار خود را به ایشان نزدیک سازد تا از این طریق شیعه و پیرو واقعى او باشد.
2.پرهیزکارى و تزکیه نفس
یکى از وظایف و بایسته هاى مهم ولایتمداران ، آراستن درون با فضایل انسانى و چنگ زدن به مکارم اخلاقى است ؛ یعنى، همان طور که قرآن مى فرماید: «اگر مى خواهید محبوب خدا باشید، تقوا پیشگى کنید» .
امام باقر«ع» به جابر جعفى فرمود: «اى جابر! آیا کسى که ادعاى تشیّع مى کند، براى او این قول که دوست اهل بیت هستم، کافى است؟! سوگند به خدا، شیعه ما نیست، مگر کسى که پرهیزگار بوده و اطاعت از خداوند کند… . » [1]3. یاد یار
ولایتمدار حقیقى، کسى است که از یاد و نام محبوب خود غافل نمى شود و پیوسته در فکر و اندیشه او است. شخص مؤمن، در هیچ حالى از حالات و هیچ وقتى از اوقات و هیچ مکانى از مکان ها، از یاد امامش ، خالى و فارغ نیست.
4. اظهار محبّت و مودّت (تولی)
یکى از اوصاف ولایتمداران وشیعیان خالص ، مهرورزى و محبّت سرشار به آن حضرت است. البته این محبت و مهرورزى دو طرفه است ؛ زیرا امام معصوم نیز شیعیان و یاران خود را دوست دارد و شفیق و دلسوز آنها است: «(الامام ) الانیسُ الرفیق و الوالدِ الشفیقُ و الاخُ الشفیق…» ؛ [2] «امام همدم و رفیق، پدر مهربان و برادر دلسوز است».
5 . ثبات قدم در دین دارى
پیروى از پیشوایان معصوم، پاى فشردن بر شاخص هاى زندگى سالم، اجراى حدود الهى، حق مدار ماندن، تقویت ایمان و اعتقاد و داشتن ثبات قدم در دین دارى، گرفتار نیامدن در دام بدعت ها و انحرافات و… از بایسته هاى اساسى ولایتمداری است.
6. شناخت و معرفت امام
یکى از وظایف و بایسته هاى مهم ولایتمداران، شناخت امام«ع» و آشنایى و ارتباط هر چه بیشتر با آن حضرت است. شناخت امام«ع» به حدى ضرورت دارد که در روایات معتبر شیعه و سنّى آمده است: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است» [3 ] این معرفت هم شامل نام و نسب مى شود و هم شامل اوصاف و ویژگى ها و هم اهداف و برنامه ها مى باشد. به همین جهت در یکى از دعاهاى معتبر و معروف مى گوییم: «اللهم عرّفنى نفسَک فانّک ان لم تُعرّفنى نفسَّک لم اعرف نبیّک، اللّهم عرّفنى رسولَک فانّک ان لم تعرّفنى رسولک، لم اعرف حجّتک، اللّهم عرّفنى حجّتک فانّک اِن لم تُعرّفنى حُجّتک ضللتُ عن دینى»[4]7 . ارتباط و پیوند با ولایت
حفظ و تقویت پیوند قلبى با امام و تجدید دایمى عهد و پیمان با ولایت ، یکى دیگر از وظایف مهمى است که هر شیعه ولایتمدار بر عهده دارد.
8 . مبارزه و امر به معروف و نهى از منکر
علاقه مندان و ولایتمداران ، هیچ گاه نباید سیره و روش پیامبر«ص» و اهل بیت او را فراموش کنند ؛ بلکه باید همواره آن را در نظر داشته و در عین حال خود علیه ظلم و ستم و فساد، مبارزه کنند.
رسول گرامى اسلام فرمود: «لا یزالونَ قومٌ من امّتى یُقاتلون على الحقّ ظاهرین الى یوم القیامة»[5] ؛ «همواره گروهى از امت من تا روز رستاخیز، پیروزمندانه در راه حق نبرد مى کنند».
8 . حق خواهى و حق مدارى
تاریخ، صحنه حضور و نزاع دو گروه حقّ و باطل و دو اندیشه طغیان گرى و حق گرایى است ؛ راه حقّ و صلاح، راه پیامبران و صالحان و راه باطل و کفر، راه شیاطین و سردمداران زر و زور و تزویر است. این دو گروه و نبرد میان آنها، همیشه در جامعه بوده و همه ولایتمداران ، باید پیرو و طرفدار حق و مخالف و دشمن باطل باشند.
رسول خدا«ص» در این زمینه مى فرماید: «لا تَزالُ طائفة مِن اُمّتى على الحَقّ ظاهرین حتّى یأتى امرُ اللّه»[6 ] «گروهى از امت من همواره حق را آشکار مى کنند تا فرمان خدا فرا رسد».
حضرت على«ع» نیز مى فرماید: «واللّه ما یکونُ ما تأملون حتّى یهلِک المبطلون و یضمحلّ الجاهلون و یأمن المتّقون…» ؛ [7] «به خدا سوگند! آنچه آرزو مى کنید، تحقّق نمى یابد، مگر هنگامى که باطل از بین رود و نادان ها نابود شوند و پرهیزگاران، آرامش خود را باز یابند…».
9 . رعایت حقوق دیگران
از مهم ترین امور در زندگى محبّان و ولایتمداران رعایت حقوق برادران و مسلمانان و کمک به آنان است. انسان ولایتمدار، نمى تواند به گونه اى زندگى کند که حقوق دیگران بر عهده اش باشد و در عین حال خود را دوستدارولایت بداند؟
امام باقر«ع» به جابر جعفى فرمود: «اى جابر! آیا کسى که ادعاى تشیّع مى کند، براى او این قول که دوست اهل بیت هستم، کافى است؟! سوگند به خدا، شیعه ما نیست، مگر کسى که پرهیزگار بوده و اطاعت از خداوند کند. شیعیان ما را به این صفات بشناسید: تواضع، خشوع، امانت دارى، بسیار در یاد خدا بودن… اى جابر! به ولایت و دوستى ما، جز از راه عمل و پرهیزگارى نمى توانى برسى . [8]به همین جهت امام صادق«ع» وظایف شیعیان را در رابطه با برادران مسلمان خود، چنین معرّفى مى کند: آنچه را براى برادر مسلمانت دوست بدارى که براى خودت دوست مى دارى ؛ از خشمگین کردن برادر مسلمان دورى کنى و آنچه را که مورد رضایتش است، انجام دهى و اوامرش را اطاعت کنى ؛ چشم و راهنما و آیینه او باشى و… وقتى چنین کردى، دوستى خود را، به دوستى او و دوستى او را به دوستى خود پیوند داده اى . [9]نتیجه اینکه علاقه مندان و ولایتمداران ، باید کاملاً خود را وظیفه شناس و پایبند به اسلام و متعهّد و مسئول بدانند و همواره مراقب احوال و کارهاى خود باشند و از انحرافات دورى جسته و پناه به خدا ببرند و مو به مو احکام اسلام را عمل نمایند تا شایستگى ولایتمداری را پیدا کنند .
پی نوشتها :
1 . کافى، ج 3، ص 74
2 . کافى، ج 1، ص 191، ح 1
3 . کمال الدین، ج 1، ص 371 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 160 ؛ ینابیع المودّة، ج 2، ص 372
4 . کافى، ج 1، ص 337، ح 5 ؛ کمال الدین، ج 2، ص 512
5 . نهج الفصاحه، ج 2، ص 516 ؛ منتخب الاثر، ص 514.
6 . نهج الفصاحه، ج 2، ص 516 ؛ منتخب الاثر، ص 514 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 52.
7 . نهج البلاغه، ج 1، ص 198 ؛ الغیبة طوسى، ص 279.
8 . کافى، ج 3، ص 74.
9 . کافى، ج 2، ص 169.