۱۳۹۳/۰۷/۲۷
–
۴۶۳ بازدید
معنای این روایت که در کافی آمده چیست؟ آیا بر اساس این روایت ساختن قبور اشکال دارد؟ یعنی کار وهابیها در تخریب قبور صحیح است؟ الکافی (ط – الإسلامیة)، ج ۶، ص: ۵۲۸ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی هَدْمِ الْقُبُورِ وَ کَسْرِ الصُّوَرِ.یا این روایت:۱۴- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْمَدِینَةِ فَقَالَ لَا تَدَعْ صُورَةً إِلَّا مَحَوْتَهَا وَ لَا قَبْراً إِلَّا سَوَّیْتَهُ وَ لَا کَلْباً إِلَّا قَتَلْتَهُ.
در رابطه با نهی از بنای بر روی قبور در روایات شیعه عرض می شود:
اولا- در این روایت برای هدم قبور اهل جاهلیت بوده است که در آنجا اهل قبور را عبادت می کردند.
ثانیا – با نگاهی اجمالی به مفاد و احکام روایات و همچنین برداشت فقهی فقهای شیعه متوجه می شویم که از مجموع این گونه روایات حکم به کراهت این موارد (نه حرمت آن) در مورد عموم مردم استفاده می گردد و از عموم این کراهت، قبور اولیای الهی به واسطه ی آیات و روایات دیگر و همچنین سیره مستمره مسلمین خارج می گردد، و چنین کراهتی اختصاص به قبور مردم عادی می یابد چون نظریه قرآن در بناء بر قبورتعمیر و حفظ قبر اولیاءتعظیم شعائر الهی است.(هر کس شعائر الهی را تعظیم و تکریم کند، آن نشانه تقوی هست.) (حج-32(بطور مسلم انبیاء و اولیای الهی از بزرگترین و بارزترین نشانه های دین الهی هستند، که به وسیله آنان گسترش یافته است. به هر حال با ملاحظه دو چیز تکریم قبور اولیای الهی خدا روشن می شود:
الف: اولیای الهی، به خصوص آنان که در راه گسترش دین جانبازی کرده اند، از شعائر الهی و نشانه ای دین خدا هستند.ب: یکی از راه های تعظیم این گروه، پس از درگذشتشان؛ علاوه بر حفظ آثار و مکتبشان، همان حفظ و تعمیر قبور ایشان می باشد. قرآن و ساختن مسجد در جوار قبور اولیا خداوند متعال در قضیّه اصحاب کهف مى فرماید: {وَکَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقُّ وَأَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا;( کهف(18) آیه 21) «و باز مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق خدا بدانند که وعده خدا به حق بوده و ساعت قیامت بى هیچ شک خواهد آمد تا مردمى که میانشان در مورد آنها تنازع و اختلاف بود، رفع بشود. با این همه بعضى گفتند: باید گرد آنها حصار و بنایى بسازیم، خدا به حال آنها آگاه تر است. آنان که بر واقع احوال آنهااطلاع یافتند، گفتند: البته برایشان مسجد بنا کنیم».خداوند متعال در این آیه به چگونگى اطلاع مردم از آنان اشاره کرده است. آنان در طریقه تکریم اصحاب کهف اختلاف داشتند; برخى معتقد بودند که بر روى آنان ساختمانى ساخته شود یا دیوارى دور آنان کشیده شود. ولى غالباً پیشنهاد دادند که در کنار آنان مسجدى ساخته شود.
فخر رازى مى گوید: برخى گفته اند: این گروه که پیشنهاد ساختن مسجد را دادند پادشاهان مسلمان و طرفداران اصحاب کهف بودند. برخى نیز معتقدند: آنان که پیشنهاد مسجد را دادند رؤساى شهر بودند تا در آن جا عبادت کرده و آثار اصحاب کهف را به سبب آن مسجد باقى بدارند.
ابوحیان اندلسى مى گوید: «کسى که پیشنهاد ساختمان را داد کافر از دنیا رفت و با این عمل مى خواست مرکزى براى کفر خود بسازد که مؤمنین از این عمل مانع شده پیشنهاد ساختن مسجد را دادند.»
ابوالسعود و زمخشرى نیز همین نظر را قبول کرده اند، یعنى پیشنهاد دهندگان ساختن مسجد در کنار جایگاه اصحاب کهف، مسلمین و مؤمنین بوده اند.
البته مى دانیم که قرآن، کتاب قصه گویى صرف نیست، بلکه اگر داستانى را تعریف مى کند به منظور بهره بردارى مسلمانان از آن داستان است.
از آن جا که خداوند متعال پیشنهاد دوم (ساختن مسجد در کنار اصحاب کهف) را رد نکرده و آن را مجراى شرک نمى داند، مى توانیم آن را دلیل به امضا و تقریر عمل آنان بدانیم.
سیره مسلمین بر بناى مسجد در جوار قبور اولیا
با مراجعه به سیره مسلمین در طول تاریخ، پى مى بریم که آنان به این عمل مبادرت ورزیده و در کنار قبور اولیاى خود مسجد مى ساختند. مورخین داستان مسافرت ابوجندل با ابوبصیر را نقل کرده اند که در ضمن آن آمده: «نامه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به دست ابوجندل رسید، در حالى که ابوبصیر مشغول جان کندن بود، او در حالى که در دستش نامه رسول خدا بود از دار دنیا رفت. ابوجندل او را در همان مکان دفن کرد، و بر روى قبرش مسجدى بنا نمود.» برای مطالعه بیشتر به آدرس {http://vahabiat.porsemani.ir/content/ مراجعه گردد.
اولا- در این روایت برای هدم قبور اهل جاهلیت بوده است که در آنجا اهل قبور را عبادت می کردند.
ثانیا – با نگاهی اجمالی به مفاد و احکام روایات و همچنین برداشت فقهی فقهای شیعه متوجه می شویم که از مجموع این گونه روایات حکم به کراهت این موارد (نه حرمت آن) در مورد عموم مردم استفاده می گردد و از عموم این کراهت، قبور اولیای الهی به واسطه ی آیات و روایات دیگر و همچنین سیره مستمره مسلمین خارج می گردد، و چنین کراهتی اختصاص به قبور مردم عادی می یابد چون نظریه قرآن در بناء بر قبورتعمیر و حفظ قبر اولیاءتعظیم شعائر الهی است.(هر کس شعائر الهی را تعظیم و تکریم کند، آن نشانه تقوی هست.) (حج-32(بطور مسلم انبیاء و اولیای الهی از بزرگترین و بارزترین نشانه های دین الهی هستند، که به وسیله آنان گسترش یافته است. به هر حال با ملاحظه دو چیز تکریم قبور اولیای الهی خدا روشن می شود:
الف: اولیای الهی، به خصوص آنان که در راه گسترش دین جانبازی کرده اند، از شعائر الهی و نشانه ای دین خدا هستند.ب: یکی از راه های تعظیم این گروه، پس از درگذشتشان؛ علاوه بر حفظ آثار و مکتبشان، همان حفظ و تعمیر قبور ایشان می باشد. قرآن و ساختن مسجد در جوار قبور اولیا خداوند متعال در قضیّه اصحاب کهف مى فرماید: {وَکَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقُّ وَأَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا;( کهف(18) آیه 21) «و باز مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق خدا بدانند که وعده خدا به حق بوده و ساعت قیامت بى هیچ شک خواهد آمد تا مردمى که میانشان در مورد آنها تنازع و اختلاف بود، رفع بشود. با این همه بعضى گفتند: باید گرد آنها حصار و بنایى بسازیم، خدا به حال آنها آگاه تر است. آنان که بر واقع احوال آنهااطلاع یافتند، گفتند: البته برایشان مسجد بنا کنیم».خداوند متعال در این آیه به چگونگى اطلاع مردم از آنان اشاره کرده است. آنان در طریقه تکریم اصحاب کهف اختلاف داشتند; برخى معتقد بودند که بر روى آنان ساختمانى ساخته شود یا دیوارى دور آنان کشیده شود. ولى غالباً پیشنهاد دادند که در کنار آنان مسجدى ساخته شود.
فخر رازى مى گوید: برخى گفته اند: این گروه که پیشنهاد ساختن مسجد را دادند پادشاهان مسلمان و طرفداران اصحاب کهف بودند. برخى نیز معتقدند: آنان که پیشنهاد مسجد را دادند رؤساى شهر بودند تا در آن جا عبادت کرده و آثار اصحاب کهف را به سبب آن مسجد باقى بدارند.
ابوحیان اندلسى مى گوید: «کسى که پیشنهاد ساختمان را داد کافر از دنیا رفت و با این عمل مى خواست مرکزى براى کفر خود بسازد که مؤمنین از این عمل مانع شده پیشنهاد ساختن مسجد را دادند.»
ابوالسعود و زمخشرى نیز همین نظر را قبول کرده اند، یعنى پیشنهاد دهندگان ساختن مسجد در کنار جایگاه اصحاب کهف، مسلمین و مؤمنین بوده اند.
البته مى دانیم که قرآن، کتاب قصه گویى صرف نیست، بلکه اگر داستانى را تعریف مى کند به منظور بهره بردارى مسلمانان از آن داستان است.
از آن جا که خداوند متعال پیشنهاد دوم (ساختن مسجد در کنار اصحاب کهف) را رد نکرده و آن را مجراى شرک نمى داند، مى توانیم آن را دلیل به امضا و تقریر عمل آنان بدانیم.
سیره مسلمین بر بناى مسجد در جوار قبور اولیا
با مراجعه به سیره مسلمین در طول تاریخ، پى مى بریم که آنان به این عمل مبادرت ورزیده و در کنار قبور اولیاى خود مسجد مى ساختند. مورخین داستان مسافرت ابوجندل با ابوبصیر را نقل کرده اند که در ضمن آن آمده: «نامه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به دست ابوجندل رسید، در حالى که ابوبصیر مشغول جان کندن بود، او در حالى که در دستش نامه رسول خدا بود از دار دنیا رفت. ابوجندل او را در همان مکان دفن کرد، و بر روى قبرش مسجدى بنا نمود.» برای مطالعه بیشتر به آدرس {http://vahabiat.porsemani.ir/content/ مراجعه گردد.