خانه » همه » مذهبی » وهابیت و مردگان

وهابیت و مردگان


وهابیت و مردگان

۱۳۹۲/۱۲/۰۴


۱۵۲۱ بازدید

شبهات مطرح شده توسط توحید قریشی از وهابیون استان گیلان که به صورت شب نامه به تیراژ زیاد بین اهل سنت منطقه توزیع شده ۱-آیا اموات بعد از فوتشان می شنوند؟۲-آیا اموات تمام نجواها و صداها به هر زبانی را می¬شنوند و درک می¬کنند؟۳-آیا انبیا و اولیای الهی بعد از فوتشان سخن دیگران را می¬شنوند؟۴- این¬که در سوره مائده-آیه ۵۹ از زبان پیامبران(علیهم¬السلام) بیان شده که از عملکرد امت خود بعد از فوت¬شان خبر ندارند، به چه معناست؟۵-این¬که از قول حضرت عیسی(علیه¬¬السلام) در آیه ۱۱۷مائده بیان شده که چیزی از عملکرد امتش بعد از فوت خود نمی¬داند، به چه معناست؟۶-آیا حدیث۴۶۲۵ صحیح بخاری که از زبان پیامبر نقل می¬شود که حضرت در قیامت از امتش سوال می-کند و خداوند می¬فرماید: «إنک لاتَدری ما احد توا بعدَک» صحیح است؟۷- قرآن کریم درباره شنیدن پیامبر اسلام و اولیائ الهی بعد از فوتشان چه می¬گوید؟۸- احادیث شیعه و سنی در این خصوص چه می¬گویند؟۹- در حدیث ۴۶۲۵ صحیح بخاری که بیان شده : «… إن هَولاءِ لم یزالوا مرتدینَ علیَ أعقابِهِم مُنذُ فارَقتـَهُم» یعنی منظور از اینان کسانی هستند که بعد از فوت پیامبر اکرم و در زمان خلافت صدیق، مرتد شدند و ابوبکر(رضی¬ا…عنه) و سایر صحابه وفادار رسول¬ا…(صلی¬ا…علیه¬وسلم) با آنان جنگیدند، مراد از افرادی که مرتد شدند چه کسانی است؟۱۰-آیا بعد از پیامبر اصحاب و مردم مرتد شدند؟۱۱- قرآن مردگام مومن را بعد از مرگ بشارت به نداشتن غم و اندوه می¬دهد (واقعه_۸۸و ۷۹، فاطر-۳۰) اگر اموات صدای زندگان دنیا را بشنوند، از احوال¬شان خبردار شوند، آیا راحتی و آسایش خواهند داشت؟ و این اعتقاد خلاف قرآن نیست؟۱۲- ادله عقلی و نقلی برای شنیدن سخن اهل دنیا توسط مردگان چیست؟۱۳-آیا شنیدن جزئیِ اموات امکان دارد مانند سلام یا تلاوت قرآن و…؟۱۴-آیا شنیدن دعا و درخواست اهل دنیا از مردگان امکان دارد؟۱۵- برفرض شنیدن، آیا مردگان قادر به انجام کاری برای اهل دنیا هستند؟۱۶- آیا شنیدن اموات به صورت جزئی از راه دور امکان دارد؟۱۷-آیا شفاعت¬طلبی و حاجت خواستن از اموات جایز است؟۱۸-آیه شریفه ی «إن تدعوهم لایسمعوا دعاءَکُم و لو سمِعوا ما استجابوا لکم» (آیه…. سوره….) آیا دلالت بر عدم اجابت حاجت و شفاعت توسط حضرات معصومین دارد؟۱۹-آیا آیه ۲۲سوره فاطر « و ما أنت بِمُسمع مَن فی القبور» تصریح بر عدم شنوایی مطلق اهل قبور دارد یا استثناء شده؟ اگر استثناء باشد ادله آن چیست؟۲۰-آیا بر اساس ادامه آیه ۲۲ سوره فاطر « ولا یسمع الصم الدعا اذاً و لو مدبرین» اموات کفار می¬شنوند ولی نفعی نمی¬برند؟ یا از آنجا که به کران تشبیه شده اند، مطلقا نه می¬شنوند و نه نفعی می¬برند؟۲۱-آیا احادیث مربوط به سماع مردگان و شنیدن سلام و جواب دادن مردگان به آن، مستند هستند و یا دچار ضعف سند بوده و قابل اعتنا به شمار نمی¬روند؟۲۲- آیا آیه های ۱۳ و۱۴ سوره فاطر نفی شنیدن اولیاء و صالحین پس از مرگ را دارد؟ ۲۳-آیا آیه ۲۳ سوره نوح دلالت بر نفی خواندن اولیاء و صالحین دارد؟۲۴- حدیث شماره ۴۵۳۹ صحیح بخاری «…صارت الأوثان التی کانت فی قوم نوح فی¬العرب…» از جهت سند چگونه است؟ آیا می¬تواند دلالت بر عدم سماع اموات و توصل به اولیاء و صالحین داشته باشد؟ ۲۵-آیا در آیه ۱۹ سوره نجم «افرأیت اللات و العزی…» بر اساس آنچه در صحیح بخاری (۴۸۵۹)آمده، نام مردان خیّر عرب بوده؟۲۶-آیا آیه ۱۳ سوره زمز « والذین اتخذوا مِن دونه اولیاء …» دلالت بر نفی توصل و طلب حاجت از اولیای الهی و صالحین دارد؟۲۷-آیا آیه ۵۷ سوره اسراء «اولـئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیله…» دلالت بر نفی توصل و حاجت دارد؟۲۸-آیا آیه ۱۷ فرقان و ۴۰ و۴۱ سباء و ۱۱۶ مائده، دلالت بر اعتراض ملائکه و انبیاء نسبت به توسل کنندگان و طلب کنندگان حاجت از ایشان دارد؟۲۹- وضعیت سندی حدیث۳۶۸۳ صحیح بخاری چگونه است؟ و آیا می¬توان به آن برای عدم شنوایی و استجابت مردگان استناد کرد؟۳۰- آیا بر اساس این حدیث، ادراک فقط مخصوص آن مردگان (در چاه بدر) وشنیدن سخن پیامبر صلی¬الله-علیه¬و¬سلم بوده و یا بر همه اموات ثابت است؟۳۱- آیا آیه ۸۰ سوره نمل دلالت بر عدم سماع اموات و استجابت صالحین و اولیای الهی دارد؟۳۲- آیا اصحاب رسول¬الله صلی¬الله¬علیه¬و¬سلم، بر عدم سماع اموات اجماع داشته¬اند؟ موارد خلاف اجماع کدامند؟ ۳۳- آیا می توان ادعا نمود که شفاعت طلبی و حاجت خواهی مورد اتفاق امت اسلامی بوده است ؟۳۴- آیا شفاعت خواهی و حاجب طلبی از ویژگیهای صوفیان جاهل است و یا در قرآن و احادیث معتبر به آن پرداخته شده است؟

مقدمه: ریشه تاریخی این تفکر وهابیت1. ادله وهابیون و نقد آنها
بررسی ادله این نظریه
پاسخ علمای اهل سنت از این آیات:
2. مردگان علاوه بر قدرت شنیدن،‌ پاسخ زندگان را نیز داده‌اند
الف: دلیل قرآنی
ب: ادله روایی
3. ادله آگاهی مردگان به احوال زندگان و شنیدن و دیدن عالم مادی:
ا : ادله قرآنی
ب: ادله روایی
4. ادله حیات پس از مرگ
أ. آیاتی که دلالت بر حیات بعد از مرگ می‌کنند
ب: روایاتی که دلالت بر حیات پس از مرگ می‌کنند
5. نظر علمای اهل سنت درمورد شنیدن مردگان
1. محمد بن اسماعیل بخاری:
2. مسلم بن الحجاج نیشابوری:
3. ابن تیمیه
4. ابن قیم الجوزیه:
5. ابن کثیر دمشقی سلفی
6. ابن جریر طبری
7. انصاری قرطبی
8. آلوسی بغدادی
9. محیی الدین نووی
10. ابن حجر هیثمی
11. محمد بن حسن شیبانی
12. إبن بطال بکری قرطبی
13. جلال الدین سیوطی
14. أحمد بن إدریس صنهاجی
15. تمیمی حنبلی
16. جکنی شنقیطی
17. محمد بن عبدالوهاب
نتیجه‌گیری:
مقدمه:
فرقه وهابیت بر این باور هستند که انسان بعد از مردن، درک و قدرت بر ارتباط با این عالم را ندارد؛ از این رو نمی‌تواند صدای کسی را بشنود؛ تا چه رسد به اینکه جواب دهد.
بر هیچ کس پوشیده نیست که هدف وهابیت از این سخن و اعتقاد ، زیر سؤال بردن اعمال و رفتار تمام مسلمانان در زیارت قبر رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم، ائمه اطهار علیهم السلام و دیگر اولیاء و بندگان صالح خداوند است ؛ به این دلیل که آن‌ها صدای ما را نمی‌شنوند و نمی‌توانند جواب دهند!
برای توضیح بیشتر لازم است به پاسخ گروه افتاء عربستان در جواب سؤالی که در این باره شده است،‌ توجه نماییم:
سألت اللجنة الدائمة للإفتاء:
قرأت فی کتاب الحاوی للفتاوی للإمام السیوطی أن المیت یسمع کلام الناس، وثنائهم علیه، وقولهم فیه، وکذلک یعرف من یزوره من الأحیاء، وإنّ الموتى یتزاورون، فهل هذا حسن؟ فقد اعتمد على بعض الأحادیث وبعض الآثار، وذلک فی ج 2 / 169 ، 170 ، 171 .
از مجمع دائمی افتاء عربستان سؤال شد : در کتاب فتاوای امام سیوطی آمده است که مرده صدای مردم ، مدح و ثنای مردم در باره مردگان و گفتار بازماندگان را در باره مرده‌ها، می‌شنود و هم چنین، مرده کسانی را که او را زیارت می‌کنند می‌شناسد و این‌که مردگان به زیارت همدیگر می‌روند. آیا این مطالب درست است؟ سیوطی به برخی از روایات و آثار استدلال کرده است و این مطلب در جلد 2 صفحه 169 ، 170 ، 171 آمده است.
أجابت اللجنة الدائمة:
الأصل عدم سماع الأموات کلام الأحیاء، إلاّ ما ورد فیه النص؛ لقول الله سبحانه یخاطب نبی (ص): «فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوتى (روم/ 52) الآیة، وقوله سبحانه: « وَما أَنْتَ بِمُسْمِع مَنْ فِی القُبُور». (فاطر/22) وبالله التوفیق وصلى الله على نبینا محمد وآله وصحبه وسلم .
جواب گروه افتاء : اصل این است که مردگان صدای زندگان را نمی‌شنوند مگر در جایی که دلیل خاص وارد شده باشد دلیل ما بر نشنیدن مردگان، این آیه است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم را مخاطب قرار داده و می‌فرماید: «تو نمی‌توانی مردگان را بشنوانی» ، و نیز می‌فرماید:‌ «تو نمی‌توانی مردگان در قبرها را شنوا سازی»، و از خدا توفیق می‌خواهیم و درود و سلام خدا بر پیامبر ما حضرت محمد و آل و اصحابش باد.
اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، عضو: عضو الرئیس
عضو: عبد الله بن قعود. عضو: عبد الله بن غدیان. نائب رئیس اللجنة: عبد الرزاق عفیفی. الرئیس: عبد العزیز بن عبد الله بن باز. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، جمع أحمد بن عبد الرزاق الدویش، ج 9، ص78، الفتوى رقم 9216.
متن سؤال و جواب فوق در سایت های زیر آمده است:
http://www.alifta.net/fatawa/fatawaDetails.aspx?BookID=3
http://www.startimes.com/f.aspx?t=25133285
با توجه به این فتاوای علمای وهابی، لازم است دیدگاه و ادله آنها را در این نوشتار در ضمن چند بخش مورد بررسی و نقد قرار دهیم.
قبل از ذکر ادله و نقد آنها، به صورت اختصار به ریشه تاریخی این تفکر اشاره می‌کنیم:
ریشه تاریخی این تفکر وهابیت
با بررسی روایات و تاریخ اسلام به این نتیجه می‌رسیم که این تفکر وهابیت ریشه در تفکر و اعمال حاکمان بنی امیه دارد و نمونه های بسیاری را می‌توان از رفتار و گفتار آنان در این باره ارائه داد.
مروان بن حکم و منع از زیارت قبر مطهر رسول خدا (ص)
حاکم نیشابورى و احمد بن حنبل نقل مى کنند:
مروان بن حکم (متوفاى61هجری) ، در مسجد نبوى، ابو ایوب انصارى، صحابه پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) را مى بیند که روى قبر حضرت نشسته و اظهار عشق و ارادت مى کند، گردن او را گرفت و به او اعتراض کرد و او را از این کار باز داشت. متن گفتگوی او با این صحابه دلباخته رسول خدا صلی الله علیه وآله این است:
8571 حدثنا أبو العباس محمد بن یعقوب ثنا العباس بن محمد بن حاتم الدوری ثنا أبو عامر عبد الملک بن عمر العقدی ثنا کثیر بن زید عن داود بن أبی صالح قال أقبل مروان یوما فوجد رجلا واضعا وجهه على القبر فأخذ برقبته وقال أتدری ما تصنع قال نعم فأقبل علیه فإذا هو أبو أیوب الأنصاری رضی الله عنه فقال جئت رسول الله صلى الله علیه وسلم ولم آت الحجر سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول لا تبکوا على الدین إذا ولیه أهله ولکن ابکوا علیه إذا ولیه غیر أهله هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
داود بن ابی صالح نقل می‌کند که روزی مروان شخصی را دید که صورت بر قبرپیامبر گذاشته است ، گردنش را گرفت و گفت می‌دانی داری چه می‌کنی ، وقتی آمد جلوتر دید که ابوایوب انصاری است ، جواب داد : بله آمدم نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم و نزد سنگ قبر نیامدم ، من از پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم شنیدم که می‌فرمود : بر دین گریه نکنید اگر به دست اهلش باشد ، بر آن گریه کنید اگر به دست نا اهلان افتاد .
حاکم نیشابوری در پایان اعتراف به صحت روایت می‌کند:
این روایت صحیح السند است و شیخین آن را نیاوردند .
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج4 ، ص560،تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990م.
احمد بن حنبل یکی از ائمه مذاهب چهارگانه اهل سنت در کتاب مسند خود همین روایت را آورده است :
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص422،ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
سمهودی از بزگان اهل سنت نیز همین روایت را آورده و گفته که سندش حسن است :
قلت رواه أحمد بسند حسن.
علی بن عبد الله بن أحمد الحسنی السمهودی (المتوفى : 911هـ) الوفاة: 911 ، خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى ، ج1، ص59.
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاى571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج57، ص249،تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1995.
حمزه الزین، محقق مشهور و معاصر اهل سنت که کتاب مسند احمد بن حنبل را تحقیق کرده است، این روایت را صحیح می‌داند و در ادامه کلام جالبی علیه ابن تیمیه و وهابی‌ها دارد که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود :
(23476) اسناده صحیح، کثیر بن زید وثقه احمد ورضیه ابن معین ووثقه ابن عمار الموصلی وابن سعد، وابن حبان، وصلحه ابو حاتم ورضیه ابن عدی لکن ضعفه النسائی ولینه ابو زرعه. وتمسک قوم بتضعیف النسائی وکلام ابی زرعه وترکوا کل هؤلاء لا لشئ الا لیضعفوا هذا الحدیث. وخطاً والحاکم والذهبی لانه صححاه فی المستدرک 4/515 علما بانهم یوثقون کثیر بن زید فی اماکن غیر هذا ومعنى ذلک ان التوثیق والاتهام یخضع للأهواء والمذاهب وهذه خیانة علمیة بحد ذاتها اما لماذا یضعفوه هنا؟ فهذه سقطة علمیة محسوبة علیهم یقولون ان فی هذا دلیل لمن یجوز التمسح بالقبور. وهل کان أبو أیوب یتمسح بقبر النبی؟ وهؤلاء عندهم عقدة من أی خبر فیه دنو من القبور وهذا اکبر دلیل على بطلان مذهبهم، فماذا یرجی من خونة للعلم؟ ولا ندری مذهب هؤلاء. انهم یدعون انهم حنابلة تارة ولا مذهبیة تارة اخری. فلا تبعوا الحنابلة وقد خالفوا الذهبی وهو حنبلی ولا هم اثبتوا مذهبا واضحا صریحا یعرف لهم وانما فی مذهب کالحیة.
سند روایت صحیح است، کثیر بن زرعه را احمد بن حنبل ثقه دانسته است و ابن معین و ابن عدی او را قبول دارند ، ابن عمار موصلی، ابن سعد، ابن حبان او را توثیق کرده‌اند. اما نسائی او تضعیف کرده است . و ابوزرعه او را سست می‌دانند و عده‌ای تمسک به تضعیف نسائی و ابو زرعه کردند و تمام این توثیقات را ترک کردند تا اینکه این روایات را تضعیف کنند. و قول تضعیف خطاست چونکه حاکم و ذهبی در مستدرک ج4، ص515، این روایت را صحیح السند دانستند، با اینکه معلوم است اینهائی که روایت را تضعیف کردند خودشان در جاهای دیگر کثیر بن زید را توثیق کرده‌اند و معنای این کار این است که اینها بر طبق هوای نفسشان و به نفع مذهبشان توثیق و تضعیف می‌کنند و این کار در حد ذاتش خیانت علمی است، اما چرا این روایت را تضعیف کردند؟ می‌گویند که در این روایت دلیلی برای قائلین به جواز تمسح به قبور است و این سقوط علمی برای آنها محسوب می‌شود و آیا ابو ایوب انصاری خودش را به قبر پیامبر صلی الله علیه وآله می‌کشید؟ اینها از هر روایتی که نزدیک شدن به قبر را ثابت کند، عقده و کینه دارند. و این روایت بزرگترین دلیل است بر بطلان مذهب آنان، و از خائنین علم انتظاری غیر از این نمی‌رود، مذهبشان معلوم نیست. اینها(وهابیها) گاهی می‌گویند حنبلی هستند و گاهی می‌گویند که لامذهب هستند. و اینها از حنابله پیروی نکردند و با ذهبی که حنبلی است مخالفت کردند و این طور نیستند که مذهب خاصی برای خودشان داشته باشند بلکه در مذهب مثل مار هستند.
المسند للامام احمد بن حنبل، شرحه و صنع فهارسه حمزه احمد الزین ج17، ص42، ص43، طبع دار الحدیث القاهره.
مرده باد گفتن حجاج بن یوسف بر زائران قبر مطهر نبوی (ص)
ابن ابی الحدید سنی ، اهانت حجاج بن یوسف ثقفی «متوفای 95هجری» به ساحت مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله را ذکر کرده و بزرگان اهل سنت مثل ابن عبد ربه اندلسی ، أبو سعد منصور بن الحسین الآبی ، مبرد از پیشوایان ادبیات عرب ، این جسارت حجاج را موجب تکفیر او توسط علماء و فقهاء اهل سنت دانسته‌اند :
حجاج بن یوسف ثقفى در ضمن خطبه‌ای در کوفه گفت:
وخطب الحجاج بالکوفة فذکر الذین یزورون قبر رسول الله صلى الله علیه وسلم بالمدینة ، فقال : تباً لهم إنما یطوفون بأعواد ورمة بالیة هلا طافوا بقصر أمیرالمؤمنین عبد الملک ألا یعلمون أن خلیفة المرء خیر من رسوله .
حجاج بن یوسف ثقفى در کوفه خطبه‌ای خواند و یادی از زائران قبررسول الله صلى الله علیه وسلم در مدینه کرد و گفت : مرگ بر این ها که بر اطراف استخوان هاى پوسیده پیامبر مى چرخند ـ نستجیر باللّه ـ چرا این ها نمى روند اطراف قصر عبدالملک بگردند، مگر نمى دانند که عبدالملک خلیفه خدا هست و بهتر از رسول و فرستاده خدا است .
إبن أبی‌الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج15، ص142، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ – 1998م.
اهانت و جسارت حجاج به مقام عظمای نبوی به حدی است که قلم از نوشتن آن شرم دارد و زبان از بیان آن خجالت می‌کشد. او با کمال بی‌شرمی، نه تنها بر زائران دلسوخته مقام نبوی مرگ باد می‌گوید و بدن شریفش را به استخوانهای پوسیده بی‌خاصیت تشبیه می‌کند؛‌ بلکه بالاتر از آن، مردم را به طواف دور خانه‌ای که از سنگ و کلوخ برای دشمن خدا و اهل بیت پیامبر و غاصب مسند خلافت رسول الله صلی الله علیه وآله ساخته شده،‌ تشویق می‌کند و مقام پست او را بالاتر از مقام الهی نبوی می‌داند.
به خاطر همین جسارت های او است که علمای اهل سنت حجاج را کافر دانسته‌اند.
ابن عبد ربه اندلسی در عقد الفرید می‌نویسد که همین امر باعث تکفیر حجاج توسط علماء شده است :
ومما کفرت به العلماء الحجاج قوله ورأى الناس یطوفون بقبر رسول الله صلى الله علیه وسلم ومنبره إنما یطوفون بأعواد ورمة.
از آن مواردی که علما حجاج را به خاطر آن کافر مى دانند، سخن او وقتی دید که مردم مشغول طواف قبر و منبر پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) هستند گفت بر اطراف استخوان هاى پوسیده پیامبر مى چرخند.
الأندلسی، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاى: 328هـ)، العقد الفرید، ج 5، ص43، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ – 1999م.
الآبی، ابوسعد منصور بن الحسین (متوفاى421هـ)، نثر الدر فی المحاضرات، ج 5 ،ص23 ، تحقیق: خالد عبد الغنی محفوط، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت /لبنان، الطبعة: الأولى، 1424هـ – 2004م.
مبرد ، از پیشوایان ادبیات عرب (متوفاى 286هجری)، نیز می‌نویسد که همین امر باعث تکفیر حجاج توسط علماء شده است :
إنّ ذلک ممّا کفّرت به الفقهاء الحجاج ، وأنّه إنّما قال ذلک والناس یطوفون بالقبر.
الکامل فى اللغة والأدب، ج 1، ص222 ، چاپ نهضت مصر.
از این رو، فقهاء حجاج را کافر مى دانند، زیرا این سخن را در حالى گفت: که مردم پروانه‌وار دور قبر پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) می‌گشتند.
پس منشاء این تفکر در صدر اسلام و از جانب بنی‌امیه و اتباعش به وجود آمده است و یک تفکر جدیدی نیست.
حال که ریشه و اساس این تفکر را دانستیم، ابتدا ادله آن ها را بررسی کرده و سپس به نقد آنها خواهیم پرداخت.
1. ادله وهابیون و نقد آنها
در قسمت نخست،‌ ادله قرآنی وهابیون را ذکر و سپس به نقد استدلال آنها می‌پرداریم:
بررسی ادله این نظریه
قائلین به این نظریه، به آیات ذیل از قرآن استدلال کرده اند:
«فَإِنَّکَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ» (روم/52)
تو نمى توانى مردگان را شنوا سازى و آواز خود را به گوش کرانى که از تو روى مى گردانند برسانى.
«وَما یَسْتَوِى الْأَحْیَآءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللّه َ یُسْمِعُ مَن یَشَآءُ وَما أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَن فِی الْقُبُورِ».
(فاطر/22)
و زندگان و مردگان برابر نیستند. خدا هر که را خواهد مى شنواند. و تو نمى توانى سخن خود را به مردگانى که در گور خفته اند برسانی .
عائشه و استدلال به این آیه و سپس رجوع از نظر خویش
به نقل علمای اهل سنت، عایشه همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله، به این آیه بر نشنیدن مردگان استدلال می‌کند:
و احتجاج عائشة رضی الله عنها بقوله تعالى : وما أنت بمسمع من فی القبور
احتجاج عایشه رضی الله عنها به قول خداوند متعال : و تو نمى توانى سخن خود را به مردگانى که در گور خفته اند برسانی .
الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج4 ، ص85،تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحکام القرآن ج13، ص232، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
السهیلی، أبو القاسم وأبو زید عبد الرحمن بن عبد الله بن أحمد بن اصبغ (متوفاى581هـ)، الروض الأنف شرح سیرة سید ولد آدم المرسلین محمد (ص)، ج3 ، ص85،طبق برنامه الجامع الکبیر.
السیواسی الحنفی، کمال الدین محمد بن عبد الواحد (متوفاى 681هـ)، شرح فتح القدیر، ج2، ص104،ناشر:دار الفکر – بیروت، الطبعة: الثانیة.
ابن عابدین الحنفی، محمد أمین بن عمر (متوفاى1252هـ) ، حاشیة رد المختار على الدر المختار شرح تنویر الأبصار فقه أبو حنیفة ، ج3، ص836 ،ناشر : دار الفکر للطباعة والنشر. – بیروت. – 1421هـ – 2000م.
الآلوسی نعمان بن محمود (متوفای1317هـ)، الآیات البینات فی عدم سماع الأموات على مذهب الحنفیة السادات ،ج1،ص14، تحقیق : محمد ناصر الدین الألبانی، دار النشر : ، الطبعة : الثانیة 139هـ
اما ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می‌نویسد که عایشه از این نظر برگشته است :
فکأنها رجعت عن الإنکار لما ثبت عندها من روایة هؤلاء الصحابة لکونها لم تشهد القصة.
عایشه از نظریه‌اش که انکار شنیدن مردگان بود، برگشت بخاطر روایاتی که از صحابه در نزد عایشه ثابت شد؛ چونکه خودش در آن قضایا حاضر نبود .
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری،ج7، ص304 ،تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، شرح السیوطی لسنن النسائی، ج4، ص111، تحقیق : عبدالفتاح أبو غدة ، ناشر : مکتب المطبوعات الإسلامیة – حلب ، الطبعة : الثانیة ، 1406هـ – 1986م
الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج4، ص85،تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.
التمیمی الحنبلی، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواکه العذاب فی الرد علی من لم یحکم السنة والکتاب ج6، ص200، طبق برنامه الجامع الکبیر.
الجکنی الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج6، ص135،تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر. – بیروت. – 1415هـ – 1995م.
حتی اگر از این نظر نیز بر نگشته باشد ، علمای اهل سنت استدلال وی را به این آیات مردود می‌دانند .
تمیمی حنبلی می‌نویسد:
وقد رأیته أخرج عن صحابیین جلیلین ، هما ابن عمر ، وأبو طلحة النبی صلى الله علیه وسلم بأن أولئک الموتى یسمعون ما یقول لهم ، ورد عائشة لروایة ابن عمر بما فهمت من القرآن مردود کما سترى إیضاحه إن شاء الله تعالى .
و به تحقیق که بخاری از صحابه جلیل القدری مثل ابن عمر و ابوطلحه روایت نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمودند : آن مردگان (کشتگان بدر) کلام من را می‌شنوند ، و عایشه که روایت ابن عمر را رد کرده است به خاطر فهمش از قرآن بوده است و نظر او مردود است همانگونه که توضیحش را خواهید دید .
التمیمی الحنبلی، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواکه العذاب فی الرد علی من لم یحکم السنة والکتاب، ج6، ص235 ، طبق برنامه الجامع الکبیر.
جکنی شنقیطی می‌نویسد:
تصریح النبیّ صلى الله علیه وسلم بأن أُولئک الموتى یسمعون ما یقول لهم ، وردّ عائشة لروایة ابن عمر بما فهمت من القرءان مردود ، کم سترى إیضاحه إن شاء اللَّه تعالى
و تصریح رسول خدا (ص) به اینکه آن مردگان (کشتگان بدر) کلام من را می‌شنوند ، و عایشه که روایت ابن عمر را رد کرده است به خاطر فهمش از قرآن بوده است و نظر او مردود است همانگونه که توضیحش را خواهید دید .
الجکنی الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج6، ص130، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر. – بیروت. – 1415هـ – 1995م.
پاسخ علمای اهل سنت از این آیات:
علمای اهل سنت از آیات مورد استدلال وهابیون، پاسخ های متعددی را ارائه کردند که در این قسمت به آنها اشاره می‌کنیم:
أ. هیچ یک از آیات قرآن صراحت در نشنیدن مردگان ندارد
حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر می‌نویسد:
وأنه لیس فی القرآن ما ینفی السماع الثابت للموتى فی الأحادیث الصحیحة .
وإذا علمت به أن القرآن لیس فیه ما ینفی السماع المذکور ، علمت أنه ثابت بالنص الصحیح ، من غیر معارض .
وبه تحقیق که در قرآن مطلبی که معارض باشد، با شنیدن مردگان که با احادیث صحیح ثابت شده است وجود ندارد ، و اگر دانستی که در قرآن آیه ای نیست که با شنیدن مردگان منافات داشته باشد ، می‌دانید که شنیدن مردگان ثابت است با روایات صحیح بدون معارض .
الفواکه العذاب فی الرد على من لم یحکم السنة والکتاب التمیمی الحنبلی، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواکه العذاب فی الرد علی من لم یحکم السنة والکتاب، ج6، ص139، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ب. مراد عدم قدرت زندگان بر شنوا ساختن مردگان به صورت استقلالی است ، و نه با واسطه قدرت خدا
علامه اهل سنت آلوسی می‌نویسد:
«وما أنت بمسمع من فی القبور» ترشیح لتمثیل المصرین على الکفر بالأموات وأشباع فی إقناطه علیه الصلاة والسلام من إیمانهم والباء مزیدة للتأکید أی وما أنت مسمع والمراد بالسماع هنا ما أرید به فی سابقه ولا یأبى إرادة السماع المعروف ماورد فی حدیث القلیب لأن المراد نفی الأسماع بطریق العادة وما فی الحدیث من باب «وما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمى» وإلى هذا ذهب البعض وقد مر الکلام فی ذلک فلا تغفل.
و آیه : تو نمى توانى مردگان را شنوا سازى ، شرح می‌دهد مثال آوردن اصرارکنندگان بر کفر به مردگان و مبالغه در نا امیدی حضرت از ایمان آوردنشان و حرف باء (در بمسمع) زائده است برای تأکید یعنی تو نمى توانى مردگان را شنوا سازى و منظور از اسماع در اینجا آن معنای گذشته است و سماع و شنیدن معروف را رد نمی‌کند آن سماعی که در حدیث چاه بدر آمده است چون مراد از نفی سماع، نفی عادی و استقلالی آن است و حدیث از باب ، تو تیر نانداختی و خدا تیر انداخت ، و مثل این ، و بعضی قائل به آن شدند و کلام در این باره گذشت پس غفلت نکن .
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج 22، ص 186 ، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
توضیح استدلال :
آیات فراوانی در قرآن کریم به این صورت آمده است که به مردم نشان دهد تنها خداوند مسبب الاسباب است .
أَفَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ. (الواقعه 63/64)
و آیا آنچه را کشت مى کنید ملاحظه کرده اید؟! آیا شما آن را زراعت مى کنید یا ما زراعت کننده ایم؟!
در این آیات، زراعت به خداوند متعال نسبت داده شده است و حال آنکه بر همه واضح است که کشاورز زراعت می‌کند ، پس چرا در این آیه زراعت به خداوند نسبت داده شده است؟ جواب این است که خداوند متعال می‌خواهد به همه بفهماند که مسبب اصلی خداست ، اوست که قدرت را به کشاورز می‌دهد.
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ. (الانفال/17)
شما آنان را نمى کشتید، خدا بود که آنها را مى کشت. و آن گاه که تیر مى انداختى، تو تیر نمى انداختى، خدا بود که تیر مى انداخت، تا به مؤمنان نعمتى کرامند ارزانى دارد. هرآینه خدا شنوا و داناست. (انفال/17)
خداوند متعال در این آیات کشتن کافران و حتی تیر انداختن به طرف کفار را به خودش نسبت می‌دهد و حال اینکه واضح است که مسلمانان تیر می‌انداختند و کافران را می‌کشتند ، پس دلیل اینکه خداوند متعال این کار را به خود نسبت می‌دهد این است که مسبب الاسباب و کسی که قدرت را به مسلمانان داده است خداست .
نمونه‌های زیادی از این قبیل در قرآن کریم وجود دارد ، در آیه (انک لا تسمع الموتی) یعنی اینکه تو بدون اجازه خداوند متعال و قدرت خداوند متعال نمی‌توانی مردگان را شنوا سازی و این دلیل بر نشنیدن مردگان نمی‌شود .
ج. مردگان می‌شنوند ولی شنیدن سودی به حال مردگان ندارد
ابن عابدین از بزرگان اهل سنت می‌گوید: تشبیه کفار به مردگان در این آیات به این دلیل است که شنیدن سودی به آنان نمی‌رساند نه اینکه مردگان صدا را نمی‌شنوند:
ابن حجر از بزرگان اهل سنت می‌نویسد: منظور این است که سخن تو فایده‌ای برای مردگان نمی‌رساند؛ نه این‌که آنها نمی‌شنوند:
وأما استدلالها بقوله تعالى: فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوتى (الروم/52) .فقالوا: معناها لا تسمعهم سماعاً ینفعهم أو لا تسمعهم إلاّ أن یشاء اللّه.
و اما استدلال عایشه به فرمایش خداوند که فرموده : ( تو نمی‌توانی سخنت را به مردگان برسانی ) (روم/52)، علما گفته اند : منظور این است که سخن تو فایده‌ای برای مردگان نمی‌رساند، یا نمی‌توانی سخنت را به آنها برسانی مگر اینکه خدا بخواهد.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری،ج3،ص234، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
د. مردگان می‌شنوند ولی سودی از امر و نهی پیامبر (ص) نمی‌برند
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت می‌نویسد: منظور از شنیدن در این آیات شنیدنی است که امتثال به دنبال داشته باشد نه مطلق شنیدن ، پس این دلیل بر مدعای منکرین شنیدن مردگان نمی‌شود:
فإن المراد بذلک سمع القبول والامتثال فان الله جعل الکافر کالمیت الذى لا یستجیب لمن دعاه وکالبهائم التى تسمع الصوت ولا تَفْقَهُ المعنى فالمیت وان سمع الکلام وفقه المعنى فإنه لا یمکنه إجابة الداعى ولا امتثال ما أُمر به ونُهى عنه فلا ینتفع بالأمر والنهى وکذلک الکافر لا ینتفع بالأمر والنهی وان سمع الخطاب وفهم المعنى کما قال تعالى {ولو علم الله فیهم خیرا لأسمعهم} وأما رؤیة المیت فقد روى فی ذلک آثار عن عائشة وغیرها.
پس منظور از نفی شنیدن برای مردگان ، شنیدنی است که امتثال به دنبال داشته باشد ، خداوند در این آیه کافر را همانند مرده قرار داده است که به کسی که او را می‌خواند نمی‌تواند جواب دهد و همانند چهارپایان که سخن را می‌شنوند ولی معنی آن را نمی‌فهمند ، پس مرده اگرچه سخن را می‌شنود و معنی آن را می‌فهمد ولی نمی‌تواند جاب دهد و امر و نهی را امتثال کند ، پس امر ونهی سودی به حال او نمی‌رساند ، همانگونه که کافر از امر و نهی فایده‌ای نمی‌برد اگرچه سخن را می‌شنوند و معنی آن را می‌فهمند ، همانطور که خداوند می‌فرماید : (و اگر خدا خیرى در آنان مى یافت سخنش را به آنها می‌رساند) و اما درمورد دیدن مردگان روایاتی از عایشه و دیگران وجود دارد .
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج24، ص363 ، ص364، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
ه. بعضی از مردگان نمی‌شنوند و بعضی دیگر می‌شنوند:
ابن قتیبه از بزرگان اهل سنت می‌نویسد که این دو آیه دلالت بر عدم شنیدن همه مردگان نمی‌کند؛ چون منظور از مردگان در اینجا جاهلان و کفار از مردگان است:
وأما قوله تعالی فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوتى (الروم/52) . وَما أَنْتَ بِمُسْمِع مَنْ فِی القُبُور، (فاطر/22) . فلیس من هذا فی شئ؛ لأنّه أراد بالموتى ههنا الجهّال، وهم أیضاً أهل القبور یرید إنّک لا تقدر على إفهام من جعله اللّه تعالى جاهلاً ولا تقدر على إسماع من جعله اللّه تعالى أصمّ عن الهدى.
وفی صدر هذه الآیات دلیل على ما نقول، لأنّه قال: وَمَا یَسْتَوِى الاَْعْمَى وَالْبَصِیرُ (فاطر/19)یرید بالاعمى: الکافر، وبالبصیر المؤمن.
(وَلاَ الظُّـلُمَـتُ وَ لاَ النُّورُ). (فاطر/20). یعنی بالظلمات: الکفر، وبالنور: الایمان.
(وَلاَ الظِّـلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ). (فاطر/21). یعنی بالظلّ: الجنة، وبالحرور: النار.
وَمَا یَسْتَوِى الاَْحْیَآءُ وَلاَ الاَْمْوَ تُ یعنی بالآحیاء: العقلاء، وبالاموات: الجهلاء.
ثمّ قال: إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَن یَشَآءُ وَمَآ أَنتَ بِمُسْمِع مَّن فِى الْقُبُورِ. (فاطر/ 22)
یعنی: أنّک لا تسمع الجهلاء الذین کأنّهم موتى فی القبور، ومثل هذا کثیر فی القرآن، ولم یرد بالموتى الذین ضربهم مثلاً للجهلاء شهداء بدر، فیحتجّ بهم علینا، أولئک عنده أحیاء کما قال اللّه عزوجل.
واما فرمایش خداوند متعال که فرمود : (تو نمى توانى مردگان را شنوا سازى و آواز خود را به گوش کرانى که از تو روى مى گردانند برسانى). (روم/52) و ( و تو نمى توانى سخن خود را به مردگانى که در گور خفته اند برسانی). (فاطر/22)، دلیلی بر مدعای اینها نمی‌شود ، چون منظور از مردگان در در اینجا جاهلان است ، و این جاهلان نیز اهل قبور هستند ، منظور این است که تو نمی‌توانی کسی که خداوند اورا جاهل قرار داده را بفهمانی و صدایت را نمی‌توانی به کسی که خداوند او را کر نسبت به هدایت قرار داده است برسانی ، ودر صدر این آیات دلیلی بر قول ما است ، چون خداوند فرمود : (نابینا و بینا برابر نیستند)، (فاطر/19) منظور از نابینا : کافر و منظور از بینا : مؤمن است ، (و نه تاریکى و روشنى)، (فاطر/20) منظور از تاریکی : کفر و منظور از نور : ایمان است ، (و نه سایه و حرارت آفتاب) (فاطر/21) منظور از سایه : بهشت و منظور از حرارت آفتاب : جهنم است ، (و زندگان و مردگان برابر نیستند) منظور از زندگان : صاحبان خرد و منظور از مردگان : جاهلان است . سپس فرمود : (و زندگان و مردگان برابر نیستند. خدا هر که را خواهد مى شنواند. و تو نمى توانى سخن خود را به مردگانى که در گور خفته اند بشنوانى) (فاطر/22) منظور این است که تو نمى توانى سخن خود را به جاهلانی که مانند مردگان در قبر هستد برسانی ، و مانند این در آیات قرآن بسیار است ، و منظور از مردگانی که مثال آورده آنها را برای جاهلان ، شهدای بدر نیست تا اینکه بوسیله آن بر علیه ما استدلال شود چون شهداء زنده هستند و نزد خدا روزی می‌خورند ، همانگونه که خداوند فرموده است .
الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفاى276هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج1، ص152، تحقیق: محمد زهری النجار ، ناشر: دار الجیل – بیروت – 1393هـ – 1972م
نتیجه:
به اقرار علمای اهل سنت، این آیات به هیچ وجه نمی‌تواند کلام وهابیون را در باره این‌که «مردگان مطلقا نمی‌شنوند»، تایید کنند.
2. مردگان علاوه بر قدرت شنیدن،‌ پاسخ زندگان را نیز داده‌اند
مطلب مهم در این بحث این است که از دیدگاه آیات و روایات، مردگان علاوه بر این که قدرت بر شنیدن دارند، پاسخ سخنان زندگان زائر را نیز می‌دهند.
الف: دلیل قرآنی
از دیدگاه قرآن،‌ آیه ذیل،‌ ناب ترین دلیل بر اثبات مطلب فوق است:
وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ. زخرف/45
از پیامبران ما که پیش از تو فرستاده ایم بپرس: آیا جز خداى رحمان ، خدایان دیگرى را براى پرستش آنها قرار داده بودیم؟
در نگاهی که مفسران اهل سنت به تفسیر این آیه دارند ثابت می‌شود که پیامبرانی که از دنیا رفته اند صدا را می‌شنوند و می‌توانند پاسخ دهند .
قرطبی امام اهل سنت در تفسیرش داستان سؤال رسول خدا صلی الله علیه وآله را از محضر پیامبران در شب معراج و پاسخ آنان را با آوردن روایات نقل کرده و در پایان، این تفسیر را صحیح می‌داند:
قال بن عباس وبن زید : لما أسری برسول الله صلى الله علیه وسلم من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى وهو مسجد بیت المقدس بعث الله له آدم ومن ولد من المرسلین وجبریل مع النبی صلى الله علیه وسلم فأذن جبریل صلى الله علیه وسلم ثم أقام الصلاة ثم قال : یا محمد تقدم فصل بهم فلما فرغ رسول الله صلى الله علیه وسلم قال له جبریل صلى الله علیه وسلم : «سل یا محمد من أرسلنا من قبلک من رسلنا أجعلنا من دون الرحمن آلهة یعبدون فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : لا أسأل قد اکتفیت». قال بن عباس : وکانوا سبعین نبیا منهم إبراهیم وموسى وعیسى علیهم السلام فلم یسألهم لأنه کان أعلم بالله منهم
فی غیر روایة عن بن عباس : فصلوا خلف رسول الله صلى الله علیه وسلم سبعة صفوف المرسلون ثلاثة صفوف والنبیون أربعة وکان یلی ظهر رسول الله صلى الله علیه وسلم إبراهیم خلیل الله وعلى یمینه إسماعیل وعلى یساره إسحاق ثم موسى ثم سائر المرسلین فأمهم رکعتین فلما انفتل قام فقال : إن ربی أوحى إلی أن أسألکم هل أرسل أحد منکم یدعو إلى عبادة غیر الله فقالوا : یا محمد إنا نشهد إنا أرسلنا أجمعین بدعوة واحدة أن لا إله إلا الله وأن ما یعبدون من دونه باطل وإنک خاتم النبیین وسید المرسلین قد استبان ذلک لنا بإمامتک إیانا وأن لا نبی بعدک إلى یوم القیامة إلا عیسى بن مریم فإنه مأمور أن یتبع أثرک
وقال سعید بن جبیر فی قوله تعالى : واسأل من أرسلنا من قبلک من رسلنا قال : لقی الرسل لیلة أسری به وقال الولید بن مسلم فی قوله تعالى : واسأل من أرسلنا من قبلک من رسلنا قال : سألت عن ذلک خلید بن دعلج فحدثنی عن قتادة قال : سألهم لیلة أسری به لقی الأنبیاء ولقی آدم ومالک خازن النار.
قلت : هذا هو الصحیح فی تفسیر هذه الآیة.
ابن عباس از زید نقل می‌کند : در شب معراج وقتی پیامبر از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی (بیت المقدس) سیر داده شد ، خداوند حضرت آدم و بقیه پیامبران را فرستاد و جبرئیل همراه پیامبر بود ، پس جبرئیل اذان داد ، سپس به من گفت ای محمد بیا جلو و امام جماعت باش ، بعد از نماز جبرئیل گفت : از پیامبران گذشته سؤال کن آیا غیر از خداوند اللهی قرار دادیم که او را عبادت کنند پس رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند : سؤال نمی‌کنم به تحقیق که من به حد کفایت دانستم ، ابن عباس می‌گوید : هفتاد پیامبر در آن جا بودند ،از جمله ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام که پیامبر از آنها سؤال نکرد چونکه خودش علمش نسبت به خداوند از آنها بیشتر بود.
در روایتی دیگر از ابن عباس : هفت صف از پیامبران پشت سر رسول الله صلی الله علیه وسلم نماز خواندند ، سه صف مرسلین و چهار صف نبیین و پشت سر رسول الله صلی الله علیه و سلم ابراهیم خلیل الله و اسماعیل طرف راست و اسحاق طرف چپ ، سپس موسی و بقیه پیامبران پشت سر حضرت ایستاده بودند ، پس دو رکعت به امامت رسول الله صلی الله علیه و سلم خواندند ، بعد از تمام شدن نماز حضرت فرمود : خداوند به من وحی کرد که آیا کسی از شما برای دعوت به غیر خدا فرستاده شده است ، پس همگی گفتند : ای محمد ما شهادت می‌دهیم که همگی برای دعوت به یک چیز فرستاده شدیم و آن کلمه( لا اله الا الله) هیچ معبودی جز الله نیست و هر معبودی جز او باطل است و تو خاتم انبیاء و سرور مرسلین هستی و این با امامت تو بر ما روشن شد و هیچ پیامبری بعد از تو تا روز قیامت نیست مگر عیسی بن مریم که مأمور است که از دین تو پیروی کند.
سعید بن جبیر در مورد این آیه : از پیامبران ما که پیش از تو فرستاده ایم بپرس ، می‌گوید : پیامبر شب معراج با پیامبران ملاقات کرد و ولید بن مسلم درمورد این آیه می‌گوید : از خلید بن دعلج درمورد این آیه پرسیدم ، پس از قتاده برای من چنین نقل کرد : که شب معراج پیامبر با انبیاء ملاقات کرد ، با حضرت آدم و مالک خازن آتش ملاقات کرد .
نظر من این است که تفسیر صحیح این آیه همین است که ما ذکر کردیم .
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج16، ص94، ص95، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
علمای دیگر نیز روایت ملاقات پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم با پیامبران گذشته در شب معراج و سؤال کردن از آنها را آوردند:
النحاس المرادی المصری، أبو جعفر أحمد بن محمد بن إسماعیل (متوفاى338هـ)، معانی القرآن الکریم ، ج6، ص365، تحقیق : محمد علی الصابونی ، ناشر : جامعة أم القرى – مکة المرمة ، الطبعة : الأولى ، 1409هـ.
البغوی، الحسین بن مسعود (متوفاى516هـ)، تفسیر البغوی، ج4، ص141، تحقیق: خالد عبد الرحمن العک، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
الزمخشری الخوارزمی، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ)، الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، ج4، ص258، تحقیق: عبد الرزاق المهدی، بیروت، ناشر: دار إحیاء التراث العربی.
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفاى 597 هـ)، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج7، ص319، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1404هـ.
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج 27 ،ص 185،ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
الثعالبی ، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاى875هـ) ، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن ، ج8، ص94، ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الإتقان فی علوم القرآن، ج1، ص63،تحقیق: سعید المندوب، ناشر: دار الفکر – لبنان، الطبعة: الأولى، 1416هـ- 1996م.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الدر المنثور، ج7، ص381،ناشر: دار الفکر – بیروت – 1993.
الحلبی، علی بن برهان الدین (متوفاى1044هـ)، السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون، ج2، ص82، ناشر: دار المعرفة – بیروت – 1400.
الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى1255هـ)، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، ج4، ص557، ناشر: دار الفکر – بیروت.
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج21، ص137،ص138،ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
نتیجه:
خداوند متعال به پیامبر خود دستور می‌دهد که از پیامبران گذشته سؤال کند ، در نتیجه اگر کسی بگوید که پیامبران گذشته از این دنیا که رفتند دیگر صدای ما را نمی‌شنوند باید ملتزم به این باشد که خداوند متعال دستور به یک کار بیهوده‌ای داده است و خداوند حکیم پاک و منزه است از اینکه دستور به کار بیهوده دهد.
ب: ادله روایی
روایات ذیل نیز در منابع اهل سنت، دلیل بر اثبات مطلب فوق است:
شهدای احد از درون قبر جواب سلام دادند و زائر قبر صدا را شنید:
بیهقی از علمای بزرگ اهل سنت می‌نویسد که زائران قبور شهدای احد سلام شهدا را از درون قبر شنیدند:
قال العطاف وحدثتنی خالتی أنها زارت قبور الشهداء قالت ولیس معی إلا غلامان یحفظان علی الدابة فسلمت علیهم فسمعت رد السلام وقالوا والله إنا نعرفکم کما یعرف بعضنا بعضا قالت فاقشعررت وقلت یا غلام أدننی بغلتی فرکبت.
عاطف می‌گوید خاله‌ام به من گفت که روزی به زیارت قبر شهدای احد رفتم و فقط دو غلامی که مرکب من را محافظت می‌کردند همراه من بودند ، پس بر قبر شهدا سلام کردم و جواب سلامشان را شنیدم و گفتند که ما شما را می‌شناسیم همانگونه که همدیگر را می‌شناسیم ، گفت : از مدهوش شدم و گفتم غلام قاطر من را بیار ، پس سوار شدم.
در صفحه دیگر کتاب آورده :
قال الواقدی وکانت فاطمة الخزاعیة تقول لقد رأیتنی وقد غابت الشمس بقبور الشهداء ومعی أخت لی فقلت لها تعالی نسلم على قبر حمزة فقالت نعم فوقفنا على قبره فقلنا السلام علیک یا عم رسول الله فسمعنا کلاما رد علینا وعلیکم السلام ورحمة الله قالت وما قربنا أحد من الناس ….
أخبرنا أبو عبد الله الحافظ قال سمعت أبا یعلى حمزة بن محمد العلوی یقول سمعت هاشم بن محمد العمری من ولد عمر بن علی یقول أخذنی أبی بالمدینة إلى زیارة قبور الشهداء فی یوم جمعة بین طلوع الفجر والشمس وکنت أمشی خلفه فلما انتهى إلى المقابر رفع صوته فقال سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبى الدار قال فأجیب وعلیک السلام یا أبا عبد الله قال فالتفت أبی إلی فقال أنت المجیب یا بنی فقلت لا قال فأخذ بیدی فجعلنی عن یمینه ثم أعاد السلام علیهم ثم جعل کلما سلم علیهم یرد علیه حتى فعل ذلک ثلاث مرات قال فخر أبی ساجدا شکرا لله عز وجل.
واقدی می‌گوید فاطمه خزاعیه می‌گفت که در کنار قبور شهدای احد بودم که خورشید غروب کرد و یکی از خواهرانم همراهم بود پس به او گفتم بیا به قبر حضرت حمزه سلام کنیم ، کنار قبر ایستادیم و گفتیم سلام بر تو ای عموی رسول خدا ، پس صدائی شنیدیم که جواب ما را داد و علیکم السلام و رحمه الله و برکاته ….
عمر بن علی می‌گوید روز جمعه بین طوع فجر و طلوع خورشید پدرم من را به زیارت قبر شهدای احد برد ومن پشت سر او راه می‌رفتم ، پدرم رو به شهدا گفت سلام بر شما بهترین جایگاه برای شماست بخاطر صبری که کردید ، پس جواب آمد علیک السلام ای ابا عبد الله ، پدرم رو به من کرد و گفت تو جواب دادی پسرم ، گفتم خیر ، پدرم دستم را گرفت و من را طرف راست خود قرار داد سپس دوباره به شهدا سلام کرد پس هر وقت سلام می‌کرد جواب سلامش را می‌دادند تا سه مرتبه این کار را تکرار شد سپس پدرم سجده شکر کرد.
البیهقی، أبی بکر أحمد بن الحسین بن علی (متوفاى458هـ)، دلائل النبوة ، ج3، ص307، ص308، ص309، ناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت، الطبعة: الأولى.
علی بن عبد الله بن أحمد الحسنی السمهودی (المتوفى : 911هـ) خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى ، ج1، ص265، علی طبق برنامج جامع الکبیر .
القرشی البغدادی، أبو بکر عبد الله بن محمد بن عبید ابن أبی الدنیا (متوفای281هـ) ، من عاش بعد الموت، ج1، ص39، تحقیق: محمد حسام بیضون، دار النشر: مؤسسة الکتب الثقافیة – بیروت، الطبعة: الأولى 1413
سیوطی نیز تصریح می‌کند که روایت فوق را ابن جریر در تهذیب الآثار، ابن ابی الدنیا در «من عاش بعد الموت» و بیهقی در «دلائل النبوة» آورده اند:
39 وأخرج إبن جریر فی تهذیب الآثار وإبن أبی الدنیا فی کتاب من عاش بعد الموت والبیهقی فی الدلائل عن العطاف بن خالد قال حدثتنی خالتی قالت رکبت یوما إلى قبور الشهداء وکانت لا تزال تأتیهم قالت فنزلت عند قبر حمزة رضی الله عنه فصلیت عنده وما فی الوادی داع ولا مجیب فلما فرغت من صلاتی قلت السلام علیکم فسمعت رد السلام علی یخرج من تحت الأرض أعرفه کما أعرف أن الله خلقنی وکما أعرف اللیل والنهار فاقشعرت کل شعرة منی.
السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن (متوفای911هـ)، شرح الصدور بشرح حال الموتى والقبور، ج1، ص207، تحقیق: عبد المجید طعمة حلبی، دار النشر: دار المعرفة – لبنان،‌ الطبعة: الأولى1417هـ – 1996م
از آنجایی که این بزرگان اهل سنت، روایت فوق را در کتابهای معتبرشان نقل کرده اند،‌ روشن می‌شود که روایت از نظر آنها معتبر و قابل استدلال است.
در نتیجه، از دیدگاه آیات و روایات،‌ مردگان هم قدرت بر شنیدن دارد و هم می‌توانند پاسخ بدهند.
3. ادله آگاهی مردگان به احوال زندگان و شنیدن و دیدن عالم مادی:
مطلب دیگری که باید در این پژوهش مورد بررسی قرار گیرد، نقل ادله آگاهی مردگان به احوال زندگان و دیدن و شنیدن آنها است. این مطلب در آیات قرآن و رویات فراوان آمده است که در این قسمت به ‌آن اشاره می‌کنیم:
ا : ادله قرآنی
1. دیدار رسول خدا (ص) با حضرت موسی (ع)
وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ فَلا تَکُنْ فی مِرْیَةٍ مِنْ لِقائِهِ وَجَعَلْناهُ هُدىً لِبَنی إِسْرائیلَ. (السجده/23)
هرآینه به موسى کتاب دادیم پس از دیدار کردن با او در تردید مباش . و آن کتاب را هدایت‌گر بنى اسرائیل قرار دادیم .
خداوند متعال وعده دیدار با حضرت موسی را به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم داده است. مفسرین بزرگ اهل سنت می‌گویند این دیدار در دنیا بعد از رحلت حضرت موسی بوده است، پس حضرت موسی بعد از مردن حیات دارد که پیامبر صلی الله علیه وآله با ایشان ملاقات می‌کند و صحبت می‌کند.
بخاری در صحیح خودش می‌نویسد این دیدار رسول خدا با حضرت موسی و نیز با حضرت عیسی علیهم السلام در شب معراج صورت گرفته است:
3067 حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا غُنْدَرٌ حدثنا شُعْبَةُ عن قَتَادَةَ وقال لی خَلِیفَةُ حدثنا یَزِیدُ بن زُرَیْعٍ حدثنا سَعِیدٌ عن قَتَادَةَ عن أبی الْعَالِیَةِ حدثنا بن عَمِّ نَبِیِّکُمْ یَعْنِی بن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال رأیت لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی مُوسَى رَجُلًا آدَمَ طُوَالًا جَعْدًا کَأَنَّهُ من رِجَالِ شَنُوءَةَ وَرَأَیْتُ عِیسَى رَجُلًا مَرْبُوعًا مَرْبُوعَ الْخَلْقِ إلى الْحُمْرَةِ وَالْبَیَاضِ سَبِطَ الرَّأْسِ وَرَأَیْتُ مَالِکًا خَازِنَ النَّارِ وَالدَّجَّالَ فی آیَاتٍ أَرَاهُنَّ الله إِیَّاهُ (فلا تَکُنْ فی مِرْیَةٍ من لِقَائِهِ) قال أَنَسٌ وأبو بَکْرَةَ عن النبی صلى الله علیه وسلم تَحْرُسُ الْمَلَائِکَةُ الْمَدِینَةَ من الدَّجَّالِ.
به نقل از ابن عباس از رسول الله صلی الله علیه و سلم که فرمودند : در شب معراج موسی را دیدم که قدش بلند و سبزه مثل مردان قبیله شنوءه بود و عیسی را دیدم که قد متناسب و سرخ و سفید بود و مالک خازن آتش و دجال را دیدم ، درآیاتی که خداوند به پیامبرش نشان داد ، پس از دیدار او در تردید مباش ، انس و ابوبکره از پیامبر صلى الله علیه وسلم نقل کردند که فرشته‌ها مدینه را از شر دجال محافظت می‌کنند.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج3، ص1182 ،تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
مسلم نیشابوری نیز در صحیحش همین روایت را آورده است :
165 وحدثنا عبد بن حُمَیْدٍ أخبرنا یُونُسُ بن مُحَمَّدٍ حدثنا شَیْبَانُ بن عبد الرحمن عن قَتَادَةَ عن أبی الْعَالِیَةِ حدثنا بن عَمِّ نَبِیِّکُمْ صلى الله علیه وسلم بن عَبَّاسٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم مَرَرْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی على مُوسَى بن عِمْرَانَ علیه السَّلَام رَجُلٌ آدَمُ طُوَالٌ جَعْدٌ کَأَنَّهُ من رجَالِ شَنُوءَةَ وَرَأَیْتُ عِیسَى بن مَرْیَمَ مَرْبُوعَ الْخَلْقِ إلى الْحُمْرَةِ وَالْبَیَاضِ سَبِطَ الرَّأْسِ وَأُرِیَ مَالِکًا خَازِنَ النَّارِ وَالدَّجَّالَ فی آیَاتٍ أَرَاهُنَّ الله إِیَّاهُ «فلا تَکُنْ فی مِرْیَةٍ من لِقَائِهِ» قال کان قَتَادَةُ یُفَسِّرُهَا أَنَّ نَبِیَّ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قد لَقِیَ مُوسَى علیه السَّلَام
به نقل از ابن عباس از رسول الله صلی الله علیه و سلم که فرمودند : در شب معراج موسی را دیدم که قدش بلند و سبزه مثل مردان قبیله شنوءه بود و عیسی را دیدم که قد متناسب و سرخ و سفید بود و مالک خازن آتش و دجال را دیدم ، درآیاتی که خداوند به پیامبرش نشان داد ، پس از دیدار او در تردید مباش ، ( قتاده اینگونه این آیه را تفسیر می‌کرد که پیامبر صلى الله علیه وسلم با موسی ملاقات کرد)
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج1، ص151، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
معظم مفسرین نیز این آیه را اینگونه تفسیر کرده اند و ما با ذکر روایت صحیح بخاری و مسلم که از اصح الکتب نزد اهل سنت است، احتیاجی به ذکر بقیه کتب نمی‌بینیم .
2. خداوند، رسول خدا و ‌مردگان اعمال زندگان را می‌بینند :
وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (التوبه/105)
بگو: عمل کنید ، که خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید و شما به نزد داناى نهان و آشکارا بازگردانده مى شوید و او از اعمالتان آگاهتان خواهد کرد.
در این آیه خداوند متعال می‌فرماید: پیامبر و مؤمنین اعمال ما را می‌بینند واین نشان می‌دهد که پیامبر بعد از رحلتش حیات دارد که می‌تواند اعمال را ببیند.
با رجوع به روایات این مطلب روشن می‌شود .
روایت اول؛ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اعمال بندگان را می‌بیند :
هیثمی از علمای بزرگ اهل سنت روایت عرضه شدن اعمال امت بر پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم بعد از وفات حضرت را آورده و می‌گوید که روایت صحیح است :
– باب ما یحصل لأمته صلى الله علیه وسلم من استغفاره بعد وفاته
عن عبدالله بن مسعود عن النبی صلى الله علیه وسلم قال إن لله ملائکة سیاحین یبلغون عن أمتی السلام قال وقال رسول الله صلى الله علیه وسلم حیاتی خیر لکم تحدثون وتحدث لکم ووفاتی خیر لکم تعرض علی أعمالکم فما رأیت من خیر حمدت الله علیه وما رأیت من شر استغفرت الله لکم.
رواه البزار ورجاله رجال الصحیح.
باب استغفار پیامبر صلى الله علیه وسلم بعد از وفاتش برای امت خود :
به نقل از عبدالله بن مسعود به نقل از نبی مکرم اسلام صلى الله علیه وسلم که فرمودند خداوند فرشته‌هائی دارد که سلام امت من را به من می‌رسانند و نیز فرمودند : زنده بودن من برای شما سود دارد با من حرف می‌زنید من هم با شما حرف می‌زنم و وفاتم نیز برای شما سود دارد کردار شما بر من عرضه می‌شود پس هر وقت کار خیری از شما ببینم خدا را شکر می‌کنم و هر وقت کار شر از شما دیدم برای شما استغفار می‌کنم .
بزار این را روایت کرده و راویان روایت همه راویان صحیح بخاری هستند .(پس روایت صحیح است)
الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص24ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
روایت دوم؛ مؤمنین هم بعد از مرگ اعمال مردم را می‌بینند و حیات دارند و صداها را می‌شنوند :
امام اهل سنت احمد بن حنبل در مسندش از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت آورده که اعمال مردم بر نزدیکانشان که از دنیا رفته‌اند عرضه می‌شود :
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عبد الرَّزَّاقِ ثنا سُفْیَانُ عَمَّنْ سمع أَنَسَ بن مَالِکٍ یقول قال النبی صلى الله علیه وسلم ان أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ على أَقَارِبِکُمْ وَعَشَائِرِکُمْ مِنَ الأَمْوَاتِ فان کان خَیْراً اسْتَبْشَرُوا بِهِ وان کان غیر ذلک قالوا اللهم لاَ تُمِتْهُمْ حتى تَهْدِیَهُمْ کما هَدَیْتَنَا.
پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمودند: اعمال شما بر نزدیکانتان که از دنیا رفتند عرضه می‌شود ، اگر اعمال شما خیر باشد خوشحال می‌شوند، واگر اعمالتان خیر نبود، می‌گویند خدایا آنها را نمیران تا اینکه هدایتشان کنی همانگونه که ما را هدایت کردی.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص164، ح12706 ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
دیگر بزرگان اهل سنت همین روایت را آوردند:
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، تفسیر القرآن العظیم،ج2، ص388،ناشر: دار الفکر – بیروت – 1401هـ.
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر، ج4، ص129، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء – الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.
الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج2، ص328،ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر السیوطی الوفاة: 911هـ ،الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلى الجامع الصغیر، ج1، ص272، دار النشر : دار الفکر – بیروت / لبنان – 1423هـ – 2003م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : یوسف النبهانی
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى973هـ)، الفتاوى الکبرى الفقهیة، ج2، ص29، دار النشر : دار الفکر
الهندی، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین (متوفاى975هـ)، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال،ج15،ص326،تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ – 1998م.
ابو داود در کتاب «الزهد» روایت دیگری را با سندی که همه رجال آن موثق هستند نقل کرده و در آن تصریح شده است که اعمال بندگان بر عشیره و اقوام شان عرض می‌شود،‌ آنها از اعمال صالح شاد و از اعمال زشت ناراحت می‌شوند:
حدثنا ابو داود قال: نا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ، قَالَ: نا ابْنُ الْمُبَارَکِ، قَالَ: أنا صَفْوَانُ بْنُ عَمْرِو عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَیْرِ بْنِ نُفَیْرٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو الدَّرْدَاءِ: أَلا إِنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَى عَشَائِرِکُمْ، فَمُسَاءُونَ وَمُسَرُّونَ، فَأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَعْمَلَ عَمَلا یَخْزَى بِهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ و هو اخوه من امه.
الأزدی السَِّجِسْتانی، أبو داود سلیمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشیر بن شداد بن عمرو (متوفاى275هـ)، الزهد لأبی داود، ج1، ص227، دار النشر: طبق برنامه الجامع الکبیر.
این روایت در کتاب «المنامات» نیز آمده است:
القرشی البغدادی، أبو بکر عبد الله بن محمد بن عبید ابن أبی الدنیا (متوفای281هـ)، المنامات، ج1، ص9، تحقیق : عبد القادر أحمد عطا، دار النشر: مؤسسة الکتب الثقافیة – بیروت،‌ الطبعة: الأولى 1413 – 1993
حاکم در مستدرک روایتی دیگری را نقل کرده که اعمال ما بر اهل قبور عرضه می‌شود و در پایان به صحت روایت تصریح می‌کند:
أخبرنا أبو النضر الفقیه وإبراهیم بن إسماعیل القارئ قالا ثنا عثمان بن سعید الدارمی ثنا یحیى بن صالح الوحاظی ثنا أبو إسماعیل السکونی قال سمعت مالک بن أدى یقول سمعت النعمان بن بشیر رضی الله عنهما یقول وهو على المنبر سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول ألا إنه لم یبق من الدنیا إلا مثل الذباب تمور فی جوها فالله الله فی إخوانکم من أهل القبور فإن أعمالکم تعرض علیهم .
هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه .
نعمان بن بشیر می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه وسم شنیدم که فرمود: …. خدا را خدا را در باره اهل از برادران تان؛ چرا که اعمال شما بر آنها عرضه می‌شود.
این روایت صحیح است و لی مسلم و بخاری آن را نیاورده اند.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص342، ح7849 ،تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990
ب: ادله روایی
1. سخن گفتن پیامبر (ص) با کشتگان بدر:
بخاری در سه جای صحیحش آورده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با کشتگان بدر سخن گفت و عمر بن الخطاب به حضرت اعتراض کرد :
حدثنی عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدٍ سمع رَوْحَ بن عُبَادَةَ حدثنا سَعِیدُ بن أبی عَرُوبَةَ عن قَتَادَةَ قال ذَکَرَ لنا أَنَسُ بن مَالِکٍ عن أبی طَلْحَةَ أَنَّ نَبِیَّ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَمَرَ یوم بَدْرٍ بِأَرْبَعَةٍ وَعِشْرِینَ رَجُلًا من صَنَادِیدِ قُرَیْشٍ فَقُذِفُوا فی طَوِیٍّ من أَطْوَاءِ بَدْرٍ خَبِیثٍ مُخْبِثٍ وکان إذا ظَهَرَ على قَوْمٍ أَقَامَ بِالْعَرْصَةِ ثَلَاثَ لَیَالٍ فلما کان بِبَدْرٍ الْیَوْمَ الثَّالِثَ أَمَرَ بِرَاحِلَتِهِ فَشُدَّ علیها رَحْلُهَا ثُمَّ مَشَى وَاتَّبَعَهُ أَصْحَابُهُ وَقَالُوا ما نُرَى یَنْطَلِقُ إلا لِبَعْضِ حَاجَتِهِ حتى قام على شَفَةِ الرَّکِیِّ فَجَعَلَ یُنَادِیهِمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ یا فُلَانُ بن فُلَانٍ وَیَا فُلَانُ بن فُلَانٍ أَیَسُرُّکُمْ أَنَّکُمْ أَطَعْتُمْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فانا قد وَجَدْنَا ما وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قال فقال عُمَرُ یا رَسُولَ اللَّهِ ما تُکَلِّمُ من أَجْسَادٍ لَا أَرْوَاحَ لها فقال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بیده ما أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِمَا أَقُولُ منهم قال قَتَادَةُ أَحْیَاهُمْ الله حتى أَسْمَعَهُمْ قَوْلَهُ تَوْبِیخًا وَتَصْغِیرًا ونقمة وَحَسْرَةً وَنَدَمًا.
به نقل از ابی طحه ، پیامبر صلى الله علیه وسلم دستور داد که بیست و چهار نفر از بزرگان قریش را درچاله‌ای از چاله‌های بدر که خیلی کثیف و آلوده بود انداختند….پیامبر صلى الله علیه وسلم در کنار آن چاله ایستاد و آن کشته‌ها را با اسم خودشان و پدرانشان صدا زد …. ما آنچه که پروردگارمان وعده کرده بود را حق یافتیم آیا شما وعده پروردگارتان را حق یافتید پس عمر گفت ای فرستاده خدا چرا با جسدهائی حرف می‌زنی که روح ندارند پس پیامبر صلى الله علیه وسلم جواب دادند : قسم به خدائی که جان من محمد در دست اوست شما شنوا به آنچه می‌گویم از آنها نیستید قتاده گفت خداوند آنها را زنده کرد تا قول پیامبر را بشنوند برای خوارکردن و توبیخ کردن و حسرت خوردن آنها بود .
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج4، ص1461،‌ح3757 ، ص1476، ح1304، ج1، ص462، ح3802، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
مسلم نیشابوری در صحیح خود روایت حرف زدن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با کشته‌های بدر و اعتراض عمر و جواب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که آنها شنواتر از شما هستند، را آورده است :
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص2202- 2203، ح2874، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
پس واضح است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با کشتگان بدر صحبت کرده و عمر اعتراض کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جواب داد که آنها از شما شنواتر هستند ، طبق این روایت ثابت می‌شود که مردگان می‌شنوند همانگونه که علمای اهل سنت به این روایت بر شنیدن مردگان استناد کردند .
استدلال محمد بن عبد الوهاب به این روایت برای شنیدن مردگان:
حتی ابن عبد الوهاب امام وهابیت به این روایت و روایت های دیگر بر شنیدن مردگان استدلال می‌کند :
أخرج أحمد وغیره عن أبی سعید أن النبی صلى الله علیه وسلم قال: إن المیت یعرف من یغسله ویحمله ومن یکفنه ومن یدلیه فی حفرته.
وأخرج أبو نعیم وغیره عن عمرو بن دینار قال : ما مِن میّت یموت إلا روحه فی ید ملک الموت ینظر إلى جسده ، کیف یغسل ، وکیف یکفن ، وکیف یمشى به ، ویقال له وهو على سریره: اسمع ثناء الناس علیک.
وأخرج ابن أبی الدنیا معناه عن جماعة من التابعین بلفظ : بید ملک . بلا إضافة .
وللشیخین عن أنس: أن النبی صلى الله علیه وسلم وقف على قتلى بدر فقال: یا فلان بن فلان یا فلان بن فلان هل وجدتم ما وعد ربکم حقاً؟ فإنی وجدت ما وعدنی ربی حقاً’ فقال عمر: یا رسول الله، کیف تکلم أجساداً لا أرواح فیها؟ فقال: ما أنتم بأسمع لما أقول منهم ، غیر أنهم لا یستطیعون أن یردوا علی شیئاً.
احمد بن حنبل و دیگران از ابی سعید خدری از رسول الله صلى الله علیه وسلم نقل کردند که فرمود : مرده شخصی که او را غسل می‌دهد و کسی که جنازه او را برمی‌دارد و کسی که او را کفن می‌کند و کسی که بدن را در قبر می‌گذارد، را می‌شناسد.
و ابو نعیم و دیگران از عمرو بن دینار نقل کرده اند که گفته : هر کس که بمیرد روحش در دست فرشته مرگ است و به جسدش نگاه می‌کند ، چگونه غسلش می‌دهند و چگونه کفنش می‌کنند و روی دوش می‌برند و در حالی که در تابوت است به او گفته می‌شود که : ثنای مردم را بر خودت بشنو .
و ابن ابی دنیا این روایت را به همین مضمون از جماعتی از تابعین با این لفظ نقل کرده است : بید ملک، بودن هیچ اضافه‌ای .
مسلم و بخاری از انس نقل می‌کنند : پیامبر صلى الله علیه وسلم کنار کشته‌های بدر ایستاد پس فرمود : ای فلان بن فلان ، ای فلان بن فلان آیا آنچه که خدا به شما وعده داده بود را حق یافتید ؟ همانا که من آنچه را که خداوند به من وعده داده بود را حق یافتم ، پس عمر گفت : ای رسول الله ، چگونه با اجسادی حرف می‌زنی که روح در آنها نیست ؟ پس پیامبر فرمود : شماها شنواتر از آنها به آنچه می‌گویم نیستید ، غیر از اینکه آنها نمی‌توانند پاسخ دهند.
محمد بن عبد الوهاب (متوفای 1206 هـ )، أحکام تمنی الموت ، ج1، ص458، تحقیق : الشیخ عبد الرحمن بن محمد السّدحان ، والشیخ عبد الله بن عبد الرحمن الجبرین ، ناشر : مطابع الریاض – الریاض ، الطبعة : الأولى .
عمومیت این روایت برای تمامی مردگان کفار
علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که شنیدن و آگاهی، مخصوص کشتگان بدر نیست؛ بلکه شامل سایر مردگان نیز می‌شود.
تمیمی حنبلی:
وی بعد از نقل روایت نظر خودش را در باره تعمیم مفاد روایت این‌گونه می‌نویسد:
وهو نص صحیح صریح فی سماع الموتى ، ولم یذکر صلى الله علیه وسلم فی ذلک تخصیصاً ،
روایات شنیدن کشتگان بدر بعد از مرگ روایت صریحی در اثبات شنیدن مردگان است و پیامبر صلى الله علیه وسلم در شنیدن مردگان نفرموده که مختص به کشتگان بدر است .
التمیمی الحنبلی، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواکه العذاب فی الرد علی من لم یحکم السنة والکتاب، ج6، ص195، طبق برنامه الجامع الکبیر.
جکنی شنقیطی:
وی نیز بعد از نقل روایت فوق می‌نویسد:
وهو نص صحیح صریح فی سماع الموتى ، ولم یذکر صلى الله علیه وسلم فیه تخصیصًا .
الجکنی الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج6، ص130 تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر. – بیروت. – 1415هـ – 1995م.
او در جای دیگر بعد از نقل روایت قرع نعال که بعدا ذکر می‌کنیم، نیز بر شنیدن اموات تصریح کرده است:
وهو نصّ صحیح صریح فی سماع الموتى، وظاهره العموم فی کل من دفن وتولّى عنه قومه، کما ترى.
أضواء البیان، ج 6، ص131
2. مرده صدای پای مردم را می‌شنود:
مسلم نیشابوری در صحیح خودش آورده است که مرده صدای نعلین مردم را هنگام رفتنشان از کنار قبر، می‌شنود:
وحدثنا محمد بن مِنْهَالٍ الضَّرِیرُ حدثنا یَزِیدُ بن زُرَیْعٍ حدثنا سَعِیدُ بن أبی عَرُوبَةَ عن قَتَادَةَ عن أَنَسِ بن مَالِکٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إِنَّ الْمَیِّتَ إذا وُضِعَ فی قَبْرِهِ إنه لَیَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ إذا انْصَرَفُوا.
به نقل از انس بن مالک از پیامبر صلى الله علیه وسلم که فرمود : وقتی که مرده را در قبر می‌گذارند ، مرده صدای نعلین مردم را هنگام رفتنشان از کنار قبر را می‌شنود .
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص2201، ح2870 و ج4، ص2200 ، ح2870تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
بخاری در صحیحش همین روایت را با تفصیل بیشتر آورده است :
66 بَاب الْمَیِّتُ یَسْمَعُ خَفْقَ النِّعَالِ
صحیح البخاری، ج1، ص448
و در جای دیگر می‌نویسد:
حدثنا عَیَّاشُ بن الْوَلِیدِ حدثنا عبد الأعلى حدثنا سَعِیدٌ عن قَتَادَةَ عن أَنَسِ بن مَالِکٍ رضی الله عنه أَنَّهُ حَدَّثَهُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال إِنَّ الْعَبْدَ إذا وُضِعَ فی قَبْرِهِ وَتَوَلَّى عنه أَصْحَابُهُ وَإِنَّهُ لَیَسْمَعُ قَرْعَ نِعَالِهِمْ ……
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص462 ، ح1308، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
استدلال ابن تیمیه به این روایت برای اثبات توانایی مردگان بر شنیدن :
حتی ابن تیمیه رئیس تفکر وهابیت به این روایت بر شنیدن مردگان استدلال می‌کند:
فان المیت یسمع النداء کما ثبت فى الصحیح عن النبى صلى الله علیه وسلم أنه قال ( انه لیسمع قرع نعالهم ، وأنه قال (ما أنتم بأسمع لما أقول منهم) وأنه أمرنا بالسلام على الموتى فقال: ما من رجل یمر بقبر الرجل کان یعرفه فى الدنیا فیسلم علیه الا رد الله روحه حتى یرد علیه السلام (والله أعلم).
پس مرده صدا را می‌شنود همانگونه که در روایت صحیح از پیامبر صلى الله علیه وسلم : مرده صدای نعلین تشیع کندگان را می‌شنود ….
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج24، ص297، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
و در جای دیگر می‌گوید:
فلا ریب أن الموتى یسمعون خفق النعال کما ثبت عن رسول الله ( وما من رجل یمر بقبر الرجل کان یعرفه فى الدنیا فیسلم علیه الا رد الله علیه روحه حتى یرد علیه السلام ( 2 صح ذلک عن النبى إلى غیر ذلک من الأحادیث.
بدون شک و تردید، مردگان صدای نعلین زندگان را می‌شنوند؛‌ چنانچه این مطلب در روایت رسول خدا ثابت شده است …. این روایت از رسول خدا صحیح است و روایات دیگر.
کتب ورسائل وفتاوى ابن تیمیة فی الفقه، ج 24، ص173
پس طبق روایات بخاری و مسلم که از صحیح‌ترین کتابها بعد از قرآن نزد اهل سنت هست ، ثابت می‌شود که مرده آهسته‌ترین صداها را هم می‌شنود حتی صدای پای تشییع کنندگان.
3. سلام پیامبر به اموات:
زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از مردگان و سلام کردن به آنها در قبرستان یکی دیگر از ادله توانایی مردگان بر شنیدن است ؛ به خصوص که در این روایات آمده است که رسول خدا (ص) آنها را با ضمیر مخاطب «کم» خطاب قرار داده است ؛ و اگر آنها توانایی شنیدن نداشتند ، چنین کاری لغو و بیهوده بود :
249 حدثنا قُتَیْبَةُ بن سَعِیدٍ حدثنا عبد الْعَزِیزِ یَعْنِی الدَّرَاوَرْدِیَّ ح وحدثنی إسحاق بن مُوسَى الْأَنْصَارِیُّ حدثنا مَعْنٌ حدثنا مَالِکٌ جمیعا عن الْعَلَاءِ بن عبد الرحمن عن أبیه عن أبی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم خَرَجَ إلى الْمَقْبُرَةِ فقال السَّلَامُ عَلَیْکُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ وَإِنَّا إن شَاءَ الله بِکُمْ لَاحِقُونَ بِمِثْلِ حدیث إسماعیل بن جَعْفَرٍ غیر أَنَّ حَدِیثَ مَالِکٍ فَلَیُذَادَنَّ رِجَالٌ عن حَوْضِی.
ابوهریره نقل می‌کند که رسول الله صلى الله علیه وسلم خارج شد به سمت قبرستان پس فرمود : سلام بر شما اهل دیار مؤمنین و ما انشاء الله به شما ملحق می‌شویم ، مثل حدیث اسماعیل بن جعفر و حدیث مالک با این اضافه است که بعضی از اصحاب من روز قیامت از کنار حوض من رانده می‌شوند.
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج 1،ص218،تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
ابن تیمیه
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت اعتراف می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور به سلام کردن به مردگان داده است:
وقد ثبت عنه فى الصحیحین من غیر وجه أنه کان یأمر بالسلام على أهل القبور ویقول (قولوا السلام علیکم أهل الدیار من المؤمنین والمسلمین وانا ان شاء الله بکم لاحقون ویرحم الله المستقدمین منا ومنکم والمستأخرین نسأل الله لنا ولکم العافیة اللهم لا تحرمنا أجرهم ولا تفتنا بعدهم واغفر لنا ولهم ، فهذا خطاب لهم وإنما یخاطب من یسمع
و ثابت است روایت در صحیح بخاری و مسلم از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از طرق مختلف که دستور به سلام کردن بر مردگان داده است و می‌فرمود ( بگویید سلام بر شما ای اهل دیار مؤمنین و مسلمین و ما انشاء الله به شما ملحق می‌شویم و خداوند مستقدمین و مستأخرین از ما و شما را رحمت کند و از خداوند برای ما و شما طلب عافیت داریم ، خدایا ما از اجر و پاداششان محروم نکن و ما و آنها را ببخش. و این خطاب به مردگان است و فقط کسی که می‌شنود مورد خطاب قرار می‌گیرد.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج24، ص363، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
4. مردگان افراد زنده کنار قبر خود را می‌بینند
احمد بن حنبل امام اهل سنت در مسند خود می‌نویسد که عایشه اعتقاد دارد که عمر از درون قبر می‌بیند :
25701 حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا حَمَّادُ بن أُسَامَةَ قال أنا هِشَامٌ عن أبیه عن عَائِشَةَ قالت کنت أَدْخُلُ بیتی الذی دُفِنَ فیه رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وأبی فاضع ثوبی فَأَقُولُ إنما هو زوجی وأبی فلما دُفِنَ عُمَرُ مَعَهُمْ فَوَاللَّهِ ما دَخَلْتُ إِلاَّ وأنا مَشْدُودَةٌ عَلَىَّ ثیابی حَیَاءً من عُمَرَ.
عایشه می‌گوید : داخل خانه‌ام که پیامبر صلى الله علیه وسلم و پدرم در آن دفن بودند ، می‌شدم و حجاب خودم را می‌گذاشتم کنار و می‌گفتم که پدر و شوهرم فقط اینجا هستند ، پس وقتی که عمر با آنها دفن شد ، به خدا قسم دیگر وارد نشدم مگر اینکه لباسهایم را به خودم می‌پیچیدم به خاطر اینکه از عمر خجالت می‌کشیدم .
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج6، ص202، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
حاکم نیشابوری در مستدرک همین روایت را آورده و تصریح می‌کند که این روایت صحیح است :
هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه.
این حدیث صحیح است بر طبق شرایط صحت روایت در صحیح مسلم و صحیح بخاری و در کتابشان نیاورده‌اند .
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص63، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990م
هیثمی نیز این روایت را ذکر می‌کند و می‌نویسد : تمام راویان آن از راوت صحیح بخاری هستند :
رواه أحمد ورجاله رجال الصحیح.
احمد بن حنبل این روایت کرده و راویان این روایت ، راویان صحیح بخاری است .
الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج8، ص26، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
پس طبق این روایت نظر عایشه این است که عمری که مرده و دفن شده است از درون قبر او را می‌بیند و عایشه مجبور می‌شود که با حجاب کنار قبر برود.
5. پاسخ مردگان به سلام زنده‌ها:
مرده از درون قبر به کسانی که در کنار قبر وی به او سلام می‌کنند نگاه می‌کند و جواب سلامشان را می‌دهد :
أخبرنا أبو عبد الله عبید بن محمد قراءة منی علیه سنة تسعین وثلاثمائة فی ربیع الأول قال أملت علینا فاطمة بنت الریان المستملی فی دارها بمصر فی شوال سنة اثنتین وأربعین وثلاث مئة قالت حدثنا الربیع بن سلیمان المؤذن صاحب الشافعی قال حدثنا بشر بن بکیر عن الأوزاعی عن عطاء عن عبید بن عمیر عن بن عباس قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم «ما من أحد مر بقبر أخیه المؤمن کان یعرفه فی الدنیا فسلم علیه إلا عرفه ورد علیه السلام».
از ابن عباس به نقل از پیامبر صلى الله علیه وسلم : هر کسی که به قبر برادر مؤمن خود بگذر که در دنیا او را می‌شناخت پس به او سلام کند میت از درون قبر او را می‌شناسد و جواب سلام او را می‌دهد .
النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، الاستذکار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار فی شرح الموطأ، ج1، ص185 تحقیق: سالم محمد عطا – محمد علی معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 2000م.
تصحیح روایت توسط عینی :
بدر الدین عینی شارح صحیح بخاری می‌نویسد سند روایت صحیح است :
وعند ابن عبد البر ، بسند صحیح : « ما من أحد یمر بقبر أخیه المؤمن کان یعرفه فی الدنیا فیسلم علیه إلاَّ عرفه ورد علیه السلام » . ولما أخرج الترمذی حدیث بریدة ، قال : والعمل على هذا عند أهل العلم : لا یرون بزیارة القبور بأسا . وهو قول ابن المبارک والشافعی وأحمد وإسحاق .
و از ابن عبد البر با سند صحیح روایت شده : هر کسی که به قبر برادر مؤمن خود بگذر که در دنیا او را می‌شناخت پس به او سلام کند میت از درون قبر او را می‌شناسد و جواب سلام او را می‌دهد ، و ترمذی وقتی که حدیث بریده را آورده گفته : اهل علم به این روایت عمل کردند : و علما زیارت قبور را جایز می‌دانند ، و این قول ابن مبارک و شافعی و احمد بن حنبل و اسحاق است .
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج8، ص69، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
تصحیح روایت توسط ابن تیمیه:
ابن تیمیه می‌گوید که این روایت از پیامبر ثابت و صحیح است :
کما ثبت عن رسول الله «وما من رجل یمر بقبر الرجل کان یعرفه فى الدنیا فیسلم علیه الا رد الله علیه روحه حتى یرد علیه السلام» صح ذلک عن النبى إلى غیر ذلک من الأحادیث.
روایت ثابت است از پیامبر هر کسی که به قبر برادر مؤمن خود بگذر که در دنیا او را می‌شناخت پس به او سلام کند میت از درون قبر او را می‌شناسد و خدا روحش را برمی‌گرداند و جواب سلام او را می‌دهد و این روایت ثابت است از پیامبر و روایات دیگر هم وجود دارد .
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج24، ص173تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728 ، قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة ، ج1، ص150 دار النشر : المکتب الإسلامی – بیروت – 1390 – 1970 ، تحقیق : زهیر الشاویش
أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728 ، الرد على الأخنائی واستحباب زیارة خیر البریة ، ج1، ص88 دار النشر : المطبعة السلفیة – القاهرة ، تحقیق : عبد الرحمن بن یحیى المعلمی الیمانی
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج2، ص442، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.
نقل تصحیح روایت توسط محمد بن عبد الوهاب:
حتی محمد بن عبد الوهاب امام وهابیت این روایت را آورده و می‌نویسد که عبد الحق روایت را تصحیح کرده است :
أخرج ابن عبد البر عن ابن عباس قال : قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : ‘ ما من أحد یمرّ بقبر أخیه المؤمن – کان یعرفه فی الدنیا – فیسلم علیه ، إلا عرفه ورد علیه السلام ‘ صححه عبد الحق ، وفی الباب عن أبی هریرة وعائشة .
محمد بن عبد الوهاب (متوفای 1206 هـ )، أحکام تمنی الموت ، ج1، ص46، تحقیق : الشیخ عبد الرحمن بن محمد السّدحان ، والشیخ عبد الله بن عبد الرحمن الجبرین ، ناشر : مطابع الریاض – الریاض ، الطبعة : الأولى .
6. جواب پیامبر (ص) در قبر به سلام حضرت عیسى علیه السلام
ابو یعلی موصلی در کتابش آورده که پیامبر فرمود: در زمانی که حضرت عیسی نازل می‌شود اگر کنار قبر من بایستد و مرا بخواند و من جوابش را می‌دهم:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عِیسَى، حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، عَنْ أَبِی صَخْرٍ، أَنَّ سَعِیدًا الْمَقْبُرِیَّ أَخْبَرَهُ، أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا هُرَیْرَةَ، یَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله علیه وسلم) یَقُولُ: ” وَالَّذِی نَفْسُ أَبِی الْقَاسِمِ بِیَدِهِ، لَیَنْزِلَنَّ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ إِمَامًا مُقْسِطًا وَحَکَمًا عَدْلا، فَلَیَکْسِرَنَّ الصَّلِیبَ، وَلَیَقْتُلَنَّ الْخِنْزِیرَ، وَلَیُصْلِحَنَّ ذَاتَ الْبَیْنِ، وَلَیُذْهِبَنَّ الشَّحْنَاءَ، وَلَیُعْرَضَنَّ عَلَیْهِ الْمَالُ فَلا یَقْبَلُهُ، ثُمَّ لَئِنْ قَامَ عَلَى قَبْرِی، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ لأُجِیبَنَّهُ “.
از رسول الله (صلى الله علیه وسلم) نقل می‌کند که فرمود : به تحقیق عیسی بن مریم نازل می‌شود و حال اینکه امامی عدات گستر و حاکمی عادل است ، پس صلیب را می‌شکند و گراز را می‌کشد ، و اختلافات و کینه و دشمنی را از بین می‌برد و اموال بر او عرضه می‌شود او قبول نمی‌کند ، سپس وقتی که بر قبر من بایستد و بگوید : ای محمد ، من جواب او را خواهم داد .
سند حدیث معتبر است ، تمام راویان آن از روات بخاری و مسلم است ،‌ غیر از ابوصخر حمید که فقط از روات مسلم است و هر کس که از راویان مسلم و بخاری باشد در نزد اهل سنت ثقه است؛ چرا که همه، روایات بخاری و مسلم را صحیح می‌دانند و شک در آن را جایز نمی‌دانند.
حسین سلم أسد در ذیل این روایت می‌نویسد:
إسناده صحیح.
أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفاى307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج11، ص462، ح6584،تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م.
البانی این روایت را «روایت: 2733 – (الصحیحة)» آورده است :
السلسلة الصحیحة – (ج 6 / ص 236)
السلسلة الصحیحة المجلدات الکاملة طبق نرم افزار مکتبه شامله نیز این روایت را آورده و کلام البانی را درمورد روایت نقل می‌کند:
2733 – ” والذی نفس أبی القاسم بیده لینزلن عیسى ابن مریم إماما مقسطا و حکما عدلا ، فلیکسرن الصلیب و لیقتلن الخنزیر و لیصلحن ذات البین و لیذهبن الشحناء و لیعرضن علیه المال فلا یقبله ، ثم لئن قام على قبری فقال : یا محمد لأجبته ” .
قال الألبانی فی ” السلسلة الصحیحة ” 6 / 524 :
أخرجه أبو یعلى فی ” مسنده ” ( 4 / 1552 ) : حدثنا أحمد بن عیسى أخبرنا ابن وهب عن أبی صخر أن سعید المقبری أخبره أنه سمع أبا هریرة یقول : سمعت رسول الله
صلى الله علیه وسلم : فذکره . قلت : و هذا إسناد جید رجاله کلهم ثقات رجال
الشیخین غیر أبی صخر – و هو حمید ابن زیاد الخراط – فمن رجال مسلم وحده ، و قد تکلم فیه بعضهم ، و صحح له ابن حبان و الحاکم و البوصیری ، و مشاه المنذری ،
بعد از نقل روایت گفته : و سند این روایت خوب است و همه راویانش ثقه هستند و راویان صحیح بخاری و مسلم هستند غیر از ابی صخر که از روات مسلم است و ابن حبان و بوصیری و مشاه المنذی او را توثیق کردند .
السلسلة الصحیحة المجلدات الکاملة 1-9 – (ج6 ،ص232)
هیثمی همین روایت را آورده و می‌نویسد که راویان آن از راویان صحیح بخاری و مسلم هستند :
رواه أبو یعلى ورجاله رجال الصحیح.
الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج8، ص211، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاى571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج47، ص494، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1995.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج15، ص211و ج 18، ص 401، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولى، السعودیة – 1419هـ .
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج22، ص35، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج2، ص154، تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
صالحی شامی روایتی آورده که پیامبر جواب سلام حضرت عیسی را می‌دهد و می‌گوید سند روایت صحیح است.
وروى محمد بن یحیى بن أبی عمر – برجال ثقات – عن أبی هریرة – رضی الله تعالى عنه – أن رسول الله – صلى الله علیه وسلم – قال : ( إن عیسى ابن مریم یکون مارا بالمدینة حاجا أو معتمرا ولئن سلم علی لأردن علیه ) .
الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج12، ص357، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.
پس این روایت دلالت می‌کند بر اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از جان دادن هم صدای دیگران را می‌شنوند و هم می‌تواند جواب دهد و اختصاصی به حضرت عیسی ندارد همانطور که سیره صحابه و تابعین این بود که می‌آمدند و به حضرت سلام می‌دادند همانند روایت ابو ایوب انصاری که در اول بحث آوردیم و روایات فراوانی که این مطلب را تأیید می‌کند .
7. دستور رسول خدا (ص) به زیارت شهدای احد ، و کلام حضرت در مورد جواب سلام آنها
واقدی از علمای بزرگ اهل سنت این روایت را در کتاب مغازی آورده است :
ومر رسول الله صلى الله علیه وسلّم على مصعب بن عمیر فوقف علیه ، ودعا ، وقرأ : ‘ رجالٌ صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه ومنهم من ینتظر وما بدلوا تبدیلاً ‘ ، أشهد أن هؤلاء شهداء عند الله یوم القیامة ، فأتوهم وزوروهم وسلموا علیهم والذی نفسی بیده ، لا یسلم علیهم أحدٌ إلى یوم القیامة إلا ردوا علیه .
وکان أبو سعید الخدری یقف على قبر حمزة فیدعو ویقول لمن معه : لا یسلم علیهم أحدٌ إلا ردوا علیه السلام ، فلا تدعوا السلام علیهم وزیارتهم .
وکان أبو سفیان مولى ابن أبی أحمد یحدث أنه کان یذهب مع محمد بن مسلمة وسلمة بن سلامة بن وقش فی الأشهر إلى أحد ، فیسلمان على قبر
وکانت أم سلمة زوج النبی صلى الله علیه وسلّم تذهب فتسلم علیهم فی کل شهرٍ فتظل یومها ، فجاءت یوماً ومعها غلامها نبهان ، فلم یسلم فقالت : أی لکع ، ألا تسلم علیهم ؟ والله لا یسلم علیهم أحدٌ إلا ردوا إلى یوم القیامة .
وکان أبو هریرة یکثر الاختلاف إلیهم . وکان عبد الله بن عمر إذا رکب إلى الغابة فبلغ ذباب ، عدل إلى قبور الشهداء فسلم علیهم ، ثم رجع إلى ذباب حتى استقبل الطریق طریق الغابة ویکره أن یتخذهم طریقاً ، ثم یعارض الطریق حتى یرجع إلى طریقه الأولى .
وکانت فاطمة الخزاعیة قد أدرکت تقول : رأیتنی وغابت الشمس بقبور الشهداء ومعی أختٌ لی ، فقلت لها : تعالى ، نسلم على قبر حمزة وننصرف . قالت : نعم . فوقفنا على قبره فقلنا : السلام علیک یا عم رسول الله . فسمعنا کلاماً رد علینا : وعلیکما السلام ورحمة الله .
رسول الله صلى الله علیه وسلّم بر مصعب بن عمیر پس ایستاد و دعا کرد و این آیه را خواند : از مؤمنان مردانى هستند که به پیمانى که با خدا بسته بودند وفا کردند. بعضى بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضى چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند. (احزاب/23) ، سپس فرمودند : نزد قبورشان بیایید و آنها را زیارت کنید و بر آنها سلام کنید ، قسم به خدائی که جان من در دست قدرت اوست ، کسی بر آنها سلام نمی‌کند تا روز قیامت مگر اینکه جواب سلام او را می‌دهند ،….
الواقدی، ابوعبد الله محمد بن عمر بن واقد (متوفاى207 هـ)، کتاب المغازی، ج1، ص267، ص268، تحقیق: محمد عبد القادر أحمد عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1424 هـ – 2004 م.
الأصبهانی، ابو نعیم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج1، ص108، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ.
إبن أبی‌الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج15، ص25، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ – 1998م.
السیواسی الحنفی، کمال الدین محمد بن عبد الواحد (متوفاى 681هـ)، شرح فتح القدیر، ج3، ص183، ناشر:دار الفکر – بیروت، الطبعة: الثانیة.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، ج1، ص453، طبق برنامه الجامع الکبیر.
الهندی، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین (متوفاى975هـ)، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج10، ص173، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ – 1998م.
این روایت ، ثابت می‌کند که تعداد زیادی از صحابه و بزرگان اهل سنت به زیارت قبر شهدای احد رفته ، و سلام کرده و جواب سلام نیز گرفته‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم :
ابوسعید خدری ؛ أبو سفیان مولى ابن أبی أحمد ؛ محمد بن مسلمة ؛ سلمة بن سلامة بن وقش ؛ ام المؤمنین أم سلمة زوج النبی صلى الله علیه وسلّم ؛ أبو هریرة ؛ عبد الله بن عمرو؛ فاطمة الخزاعیة
محمد بن عبد الوهاب و نقل تصحیح این روایت:
محمد بن عبد الوهاب امام وهابیت می‌گوید حاکم نیشابوری روایت را صحیح می‌داند :
وللحاکم وصححه عن عبد الله بن أبی فروة أن النبی صلى الله علیه وسلم زار قبور الشهداء بأحد ، فقال : ‘ اللهم إن عبدک ونبیک یشهد أن هؤلاء شهداء ، وأن من زارهم أو سلم علیهم إلى یوم القیامة ردوا علیه.
وحاکم تصحیح کرده از عبد الله بن ابی فروه اینکه پیامبر صلى الله علیه وسلم قبرهای شهدای احد را زیارت کرده و فرموده : خدایا شاهد باش که بنده تو و پیامبر تو شهادت می‌دهد که اینها شهید هستند و هرکس که به زیارت آنان بیاید و به آنان سلام کند جواب او را می‌دهند تا روز قیامت .
محمد بن عبد الوهاب (متوفای 1206 هـ )، أحکام تمنی الموت ، ج1، ص47، تحقیق : الشیخ عبد الرحمن بن محمد السّدحان ، والشیخ عبد الله بن عبد الرحمن الجبرین ، ناشر : مطابع الریاض – الریاض ، الطبعة : الأولى
آلوسی و تصحیح روایت:
علامه اهل سنت آلوسی می‌گوید روایت صحیح است :
وبما رواه البیهقی والحاکم وصححه وغیرهما عن أبی هریرة أن النبی صلى الله علیه وسلم وقف على مصعب بن عمیر وعلى أصحابه حین رجع من أحد فقال : أشهد أنکم أحیاء عند الله تعالى فزوروهم وسلموا علیهم فوالذی نفسی بیده لا یسلم علیهم أحد إلا ردوا علیه إلى یوم القیامة وبما أخرج إبن عبدالبر وقال عبدالحق الأشبیلی إسناده صحیح.
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج21، ص55، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
8. استحباب تلقین میت در قبر و میت تلقین را می‌شنود:
ابن حجر عسقلانی در کتاب تخلیص الحبیر در این باره می‌نویسد:
الطَّبَرَانِیُّ عن أبی أُمَامَةَ إذَا أنا مِتُّ فَاصْنَعُوا بِی کما أَمَرَنَا رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم أَنْ نَصْنَعَ بِمَوْتَانَا أَمَرَنَا رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم فقال إذَا مَاتَ أَحَدٌ من إخْوَانِکُمْ فَسَوَّیْتُمْ التُّرَابَ على قَبْرِهِ فَلْیَقُمْ أحدکم على رَأْسِ قَبْرِهِ ثُمَّ لْیَقُلْ یا فُلَانُ بن فُلَانَةَ فإنه یَسْمَعُهُ وَلَا یُجِیبُ ثُمَّ یقول یا فُلَانُ بن فُلَانَةَ فإنه یَسْتَوِی قَاعِدًا ثُمَّ یقول یا فُلَانُ بن فُلَانَةَ فإنه یقول أَرْشِدْنَا یَرْحَمْکَ اللَّهُ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ فَلْیَقُلْ اُذْکُرْ ما خَرَجْت علیه من الدُّنْیَا شَهَادَةَ أَنْ لَا إلَهَ إلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَأَنَّک رَضِیت بِاَللَّهِ رَبًّا وَبِالْإِسْلَامِ دِینًا وَبِمُحَمَّدٍ نَبِیًّا وَبِالْقُرْآنِ إمَامًا فإن مُنْکَرًا وَنَکِیرًا یَأْخُذُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بِیَدِ صَاحِبِهِ وَیَقُولُ انْطَلِقْ بِنَا ما یُقْعِدُنَا عِنْدَ من لُقِّنَ حُجَّتُهُ قال فقال رَجُلٌ یا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ لم یَعْرِفْ أُمَّهُ قال یَنْسُبُهُ إلَى أُمِّهِ حَوَّاءَ یا فُلَانُ بن حَوَّاءَ.
وَإِسْنَادُهُ صَالِحٌ وقد قَوَّاهُ الضِّیَاءُ فی أَحْکَامِهِ وَأَخْرَجَهُ عبد الْعَزِیزِ فی الشَّافِی.
سعید بن عبد الله اودی ابا امامه را در هنگام جان دادن دیدم که می‌گفت اگر جان دادم همان کاری را انجام دهید که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است برای مردگانتان انجام دهید ، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دستور داد که اگر کسی از شما از دنیا رفت و او را دفن کردید و خاک روی او ریختید یکی بر سر قبرش بایستد و بگوید ای فلانی فرزند فلان زن پس آن مرده می‌شنود ولی جواب نمی‌دهد سپس می‌گوید ای فلانی فرزند فلان زن پس آن مرده می‌نشیند و می‌گوید من را ارشاد کن خدا رحمتت کند ولی شما نمی‌شنوید پس ذکر کنید عقیده‌ای که در دنیا داشتی از شهادت لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ والله را به عنوان رب قبول داری و اسلام را به عنوان دین و محمد را به عنوان پیامبر و قرآن را به عنوان امام قبول دارم و پس نکیر و منکر دست همدیگر را می‌گیرند و می‌گویند برویم و نمی‌نشینیم نزد کسی که حجتش را تلقین شده است و خدا حجت او می‌شود ، شخصی سؤال کرد ای رسول خدا اگر مادر میت را ندانیم کیست چه بگوییم فرمود: نسبتش دهید به حوا و گفته شود ای فلانی فرزند حوا .
سند این روایت صالح است و ضیاء المقدصی این روایت را در کتاب احکامش تقویت کرده و عبد العزیز آن را در شافی آورده است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تلخیص الحبیر فی أحادیث الرافعی الکبیر، ج2، ص136، تحقیق السید عبدالله هاشم الیمانی المدنی، ناشر: – المدینة المنورة – 1384هـ – 1964م.
شوکانی نیز همین روایت و کلام ابن حجر را نقل کرده است:
قال الْحَافِظُ فی التَّلْخِیصِ وَإِسْنَادُهُ صَالِحٌ.
الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى 1255هـ)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، ج4، ص139، ناشر: دار الجیل، بیروت – 1973.
ابن جوزی می‌نویسد که ابن حجر گفته است: سند روایت صالح است و ضیاء این روایت را تقویت کرده است:
الأول الحافظ ابن حجر رحمه الله تعالى ذکر فی التخلیص ( 1 135 – 136 ) حدیث أبی أمامة المرفوع فی تلقین المیت على القبر بعد دفنه فقال إسناده صالح وقد قواه الضیاء فی أحکام.
اول حافظ ابن حجر ره در کتاب تلخیص ذکر کرده است که حدیث ابا امامه که مرفوع است در تلقین میت بعد از دفن پس ابن حجر گفت سند روایت صالح و درست است و ضیاء در کتاب احکام این اروایت را تقویت کرده است .
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفاى 597 هـ)، دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه ، ج1، ص298، تحقیق : حسن السقاف ، ناشر : دار الإمام النووی – الأردن ، الطبعة : الثالثة ، 1413هـ – 1992م.
صنعانی می‌نویسد:
قال المصنف إسناده صالح.
الأمیر الصنعانی ، محمد بن إسماعیل (متوفاى1182هـ) ، سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحکام ، ج2، ص113، تحقیق : محمد عبد العزیز الخولی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت ، الطبعة : الرابعة ، 1379 هـ .
انصاری شافعی بعد از ذکر روایت می‌نویسد که سند آن هیچ مشکلی ندارد و حافظ ابو منصور آن را در جامع الدعاء الصحیح آورده است و امام احمد تلقین میت را جایز می‌داند :
إسناده لا أعلم به بأسًا ( 1720 ) ، وذکره الحافظ أبو منصور فی ( جامع الدعاء الصحیح ) ، وزاد بعد قوله 🙁 قد لقن حجته ): ( ویکون الله حجته ) ( 1721 ) دونهما ). قال : وقد أرخص الإمام أحمد بن حنبل فی تلقین المیت ، وأعجبه ذلک ( 1722 ) ،
الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن(متوفاى804هـ)، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعة فی الشرح الکبیر، ج5، ص334، تحقیق: مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجرة للنشر والتوزیع – الریاض-السعودیة، الطبعة: الاولى، 1425هـ-2004م.
ملا علی قاری می‌نویسد که ابن حجر می‌گوید : در این روایت اشاره‌ای به تلقین میت بعد از تمام شدن دفن و کیفیت آن مشهور است و تلقین میت سنت است بر آنچه مورد اعتماد است نزد اهل سنت خلاف کسانی که آن را بدعت دانسته‌اند و حدیث صریحی در جواز تلقین میت هست که به آن عمل می‌شود در مستحبات اتفاق دارند، بلکه این حدیث تقویت می‌شود بوسیله شواهدی وتا حد درجه حسن می‌رسد:
وقال ابن حجر : وفیه إیماء إلى تلقین المیت بعد تمام دفنه وکیفیته مشهورة وهو سنة على المعتمد من مذهبنا خلافاً لمن زعم أنه بدعة کیف وفیه حدیث صریح یعمل به فی الفضائل اتفاقاً ، بل اعتضد بشواهد یرتقی بها إلى درجة الحسن.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج1، ص327، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة – لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ – 2001م .
عمل علمای اهل سنت به این روایت:
امام اهل سنت نووی می‌نویسد که جماعت زیادی از علماء قائل به استحباب تلقین میت بعد از دفن هستند:
470 وروینا فی سنن البیهقی بإسناد حسن أن ابن عمر استحب أن یقرأ على القبر بعد الدفن أول سورة البقرة وخاتمتها
فصل وأما تلقین المیت بعد الدفن فقد قال جماعة کثیرون من أصحابنا باستحبابه وممن نص على استحبابه القاضی حسین فی تعلیقه وصاحبه أبو سعد المتولی فی کتابه التتمة والشیخ الإمام الزاهد أبو الفتح نصر بن إبراهیم بن نصر المقدسی والإمام أبو القاسم الرافعی وغیرهم ونقله القاضی حسین عن الأصحاب وأما لفظه فقال الشیخ نصر إذا فرغ من دفنه یقف عند رأسه ویقول یا فلان بن فلان اذکر العهد الذی خرجت علیه من الدنیا شهادة أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له وأن محمد عبده ورسوله وأن الساعة آتیة لا ریب فیها وأن الله ببعث من فی القبور قل رضیت بالله ربا وبالإسلام دینا وبمحمد صلى الله علیه وسلم نبیا وبالکعبة قبلة وبالقرآن إماما وبالمسلمین إخوانا ربی الله لا إله إلا هو وهو رب العرش العظیم هذا لفظ الشیخ نصر المقدسی فی کتابه التهذیب ولفظ الباقین بنحوه وفی لفظ بعضهم نقص عنه ثم منهم من یقول یا عبد الله بن أمة الله ومنهم من یقول یا عبد الله بن حواء ومنهم من یقول یا فلان باسمه ابن أمة الله أو یا فلان بن حواء….
و در سنن بیهقی با سند حسن از ابن عمر روایت شده است که خواندن اول و آخر سوره بقره بر قبر مستحب است ، فصل : جماعت زیادی از علماء قائل به استحباب تلقین میت بعد از دفن هستند ، از کسانی که قائل به استحباب شدند : قاضی حسین در تعلیقش و ابوسعید متولی در کتاب تتمه و شیخ و امام زاهد ابوالفتح نصر بن ابراهیم بن نصر مقدسی و امام ابو القاسم رافعی و دیگر علما…
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، الأذکار المنتخبة من کلام سید الأبرار، ج1، ص129، دار النشر: دار الکتب العربی – بیروت – 1404هـ – 1984م.
اشبیلی همین روایت را آورده و باب خاصی برای تلقین میت بعد از دفن دارد :
الباب السابع تلقین المیت بعد الدفن والدعاء له وقراءة القرآن عنده وذکر محاسنه والسکوت عن مساوئه.
الإشبیلی أبو محمد عبد الحق بن عبد الرحمن بن عبد الله الوفاة: 581 ، العاقبة فی ذکر الموت ، ج1، ص182،دار النشر : مکتبة دار الأقصى – الکویت – 1406 – 1986 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : خضر محمد خضر
بهاء‌ الدین جندی بعد از ذکر روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می‌نویسد به حکم این روایت تلقین میت در قبر واجب است:
ومن غریب ما أورده عن هانی مولى عثمان بن عفان بسند متصل أنه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم إن القبر أول منزل من منازل الآخرة فمن نجا منه فما بعده أیسر منه ومن لم ینج فما بعده أشر قال وکان صلى الله علیه وسلم إذا فرغ من دفن المیت قال استغفروا لصاحبکم واسألوا الله تعالى له التثبیت فإنه الآن یسأل قال وفی هذا الحدیث دلیل على وجوب تلقین المیت إذا ألحد بالشهادتین.
الجندی الکندی بهاء الدین محمد بن یوسف بن یعقوب الوفاة: قبل سنة 732هـ ، السلوک فی طبقات العلماء والملوک ، ج1، ص282، ص283، دار النشر : مکتبة الإرشاد – صنعاء – 1995م ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : محمد بن علی بن الحسین الأکوع الحوالی
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت می‌گوید تلقین میت جایز است :
وسئل «هل یشرع تلقین المیت الکبیر والصغیر أو لا»
فأجاب وأما تلقین المیت فقد ذکره طائفة من الخراسانیین من أصحاب الشافعى واستحسنوه أیضا ذکره المتولى والرافعى وغیرهما وأما الشافعى نفسه فلم ینقل عنه فیه شیء ومن الصحابة من کان یفعله کأبى أمامة الباهلى وواثلة بن الإسقع وغیرهما من الصحابة ومن أصحاب أحمد من استحبه والتحقیق أنه جائز ولیس بسنة راتبة والله أعلم.
سؤال «آیا تلقین میت بزرگ و کوچک جایز است یا نه ؟»
جواب:
تلقین میت را گروهی از خراسانیها و اصحاب شافی ذکر کردند و آن را حسن دانستند و همچنین متولی و رافعی و دیگران ذکر کردند ولی از شافعی چیزی در این باره ذکر نشده است و بعضی از صحابه تلقین را انجام می‌دادند مثل اباامامه و واثبه بن الاسقع و دیگر صحابه و اصحاب احمد بن حنبل تلقین را حسن دانسته‌اند و قول تحقیق شده این است که تلقین میت جایز است و سنت نیست و الله اعلم.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج24، ص299، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، الفتاوى الکبرى لشیخ الإسلام ابن تیمیة ، ج1، ص289، تحقیق : قدم له حسنین محمد مخلوف ، ناشر : دار المعرفة – بیروت .
زرعی دمشقی می‌نویسد:
عمل مسلمانان از قدیم تا الآن این بوده که مرده را تلقین می‌کردند و اگر مرده نمی‌شنید این کار عبث و بی فایده بود و از امام احمد درمورد تلقین میت در قبر سؤال شد گفت حسن است و بر عمل مسلمانان بر آن استدلال کرد :
فصل ویدل على هذا أیضا ما جرى علیه عمل الناس قدیما وإلى الآن من تلقین المیت فی قبره ولولا أنه یسمع ذلک وینتفع به لم یکن فیه فائدة وکان عبثا وقد سئل عنه الإمام أحمد رحمه الله فاستحسنه واحتج علیه بالعمل.
الزرعی الدمشقی أبو عبد الله شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد الوفاة: 751 هـ ،الروح فی الکلام على أرواح الأموات والأحیاء بالدلائل من الکتاب والسنة ، ج1، ص13 دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1395 – 1975
حدادی عبادی حنفی می‌نویسد: تلقین میت در قبر نزد اهل سنت جایز است:
وَأَمَّا تَلْقِینُ الْمَیِّتِ فِی الْقَبْرِ فَمَشْرُوعٌ عِنْدَ أَهْلِ السُّنَّةِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُحْیِیه فِی الْقَبْرِ وَصُورَتُهُ أَنْ یُقَالَ یَا فُلَانُ بْنَ فُلَانٍ أَوْ یَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ اُذْکُرْ دِینَک الَّذِی کُنْت عَلَیْهِ وَقَدْ رَضِیت بِاَللَّهِ رَبًّا وَبِالْإِسْلَامِ دِینًا وَبِمُحَمَّدٍ نَبِیًّا .
الحدادی العبادی الحنفی ، أبو بکر بن علی بن محمد (متوفاى800هـ)، الجوهرة النیرة شرح مختصر القدوری، ج1، ص398، طبق برنامه الجامع الکبیر.
شنقیطی می‌نویسد:
ابن قیم برای جواز تلقین میت در قبر ادله‌ای آورده است ، که از آن ادله، حسن دانستن امام احمد و عمل مسلمانان که در همه زمانها بوده و متصل به زمان پیامبر است بدون انکار کسی از مسلمانان .
وقد رأیت ابن القیم استدلّ له بأدلّة ، منها : أن الإمام أحمد رحمه اللَّه سئل عنه فاستحسنه. واحتجّ علیه بالعمل . ومنها : أن عمل المسلمین اتّصل به فی سائر الأمصار والأعصار من غیر إنکار .
الجکنی الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج6، ص138، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر. – بیروت. – 1415هـ – 1995م.
التمیمی الحنبلی، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواکه العذاب فی الرد علی من لم یحکم السنة والکتاب، ج6، ص203 طبق برنامه الجامع الکبیر
4. ادله حیات پس از مرگ
قسمت چهارم این نوشتار را به نقل ادله حیات پس از مرگ قرار می‌دهیم.
بررسی این ادله از آن جهت اهمیت دارد که وقتی حیات پس از مرگ ثابت شود ، دیگر لفظ «میت» که وهابیون روی آن تکیه فراوان داشتند از کار افتاده و شنیدن مردگان بعد از مرگ با همین استدلال ممکن می‌شود.
ابن قتیبة می‌گوید :
وهذه أشیاء مشهورة کأنها عیان فإذا جاز أن یکون هؤلاء الشهداء أحیاء عند ربهم یرزقون وجاز أن یکونوا فرحین ومستبشرین فلم لا یجوز أن یکون أعداؤهم الذین حاربوهم وقتلوهم أحیاء فی النار یعذبون وإذا جاز أن یکونوا أحیاء فلم لا یجوز أن یکونوا یسمعون وقد أخبرنا رسول الله صلى الله علیه وسلم وقوله الحق.
سالم بودن اجساد شهدا و حیاتشان اینقدر مشهور است که گویا آشکار و ثابت است ، پس اگر ثابت باشد که شهدا زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند و خوشحال و مستبشر هستند؛ پس چرا جایز نباشد که دشمنان آنها که با آنها جنگیدند و آنها را کشتند در آتش جهنم زنده باشند و عذاب شوند و اگر جایز باشد که زنده باشد چرا جایز نباشد که بشنوند و حال این است که رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدن آنها را به ما خبر داده است و حق فرمایش حضرت است .
الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفاى276هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج1، ص151- 152، تحقیق: محمد زهری النجار ، ناشر : دار الجیل – بیروت – 1393هـ – 1972م
بنا براین ، اگر ثابت شود کسی بعد از مرگ زنده شده است ، دیگر نمی‌توان به صورت مطلق حکم به عدم سماع وی کرد.
ادله حیات پس از مرگ را از نظر قرآن و روایات بررسی می‌کنیم:
أ. آیاتی که دلالت بر حیات بعد از مرگ می‌کنند
آیات متعددی از قرآن کریم، بر حیات پس از مرگ دلالت دارند:
آیه اول؛ زنده بودن شهداء
خداوند متعال در قرآن کریم تصریح می‌کند که شهداء زنده و در نزد او متنعم هستند .
وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون * فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُون * یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَة مِّنَ اللَّهِ وَفَضْل وَأَنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ . (آل عمران/ 169-171)
هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى کسانى که از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند شادى مى‌کنند که نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مى‌شوند. بر نعمت و فضل خدا و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‌گرداند، شادى مى‌کنند.
در این آیات، بهره مندى شهیدان از نعمتهاى الهى و خوشنودى از آنچه به دست آورده‌اند دلیل بر حیات و زندگى مجدّد آنان است .
سخنان علمای اهل سنت درباره این آیه
1. احمد بن حنبل (متوفای241هـ):
احمد بن حنبل امام اهل سنت می‌گوید که شهداء زنده هستند:
الشهداء أحیاء یرزقون ویقول إن الشهداء بعد القتل باقون یأکلون أرزاقهم.
شهداء زنده‌اند و روزی داده می‌شوند. شهداء بعد از کشته شدن باقی هستند روزی خود را می‌خورند .
الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفای241هـ)، العقیدة روایة أبی بکر الخلال، ج1،ص121، تحقیق: عبد العزیز عز الدین السیروان، دار النشر: دار قتیبة – دمشق، الطبعة: الأولى 1408
ابو یعلی حنبلی در کتاب «طبقات الحنابلة»، نیز عقیده احمد بن حنبل را بازگو می‌کند:
ویقول إن الشهداء بعد القتل باقون یأکلون أرزاقهم
وکان یقول إن الأنبیاء أحیاء فی قبورهم یصلون وأن المیت یعلم بزائره یوم الجمعة بعد طلوع الفجر وقبل طلوع الشمس.
احمد بن حنبل می‌گوید : شهیدان بعد شهادت حیات دارند و روزی می‌خورند و نیز می‌گفت که انبیاء در قبرهایشان زنده هستند و نماز می‌خوانند و مرده از زائر قبرش در وقت طلوع فجر روز جمعه قبل از طلوع خورشید آگاهی دارد .
البغدادی الحنبلی، أبو الحسین محمد بن أبی یعلى بن الفراء (متوفاى521هـ) ، ذیل طبقات الحنابلة ،ج1،ص303،تحقیق : محمد حامد الفقی ، ناشر : دار المعرفة – بیروت .
2. قرطبی (متوفاى671هـ):
قرطبی امام اهل سنت بعد از نقل شأن نزول آیه می‌نویسد: بیشتر علماء بر این عقیده هستند که شهداء زنده هستند :
فالذی علیه المعظم هو ما ذکرناه وأن حیاة الشهداء محققة.
آن مطلبی که معظم علماء به آن معتقد هستند این است که ما ذکر کردیم به این که زنده بودن شهدا ثابت شده است .
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحکام القرآن ، ج4، ص269، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
3. نووی شافعی:
نووی از بزرگان اهل سنت و شارح صحیح مسلم این آیه را دلیل بر حیات مردگان می‌آورد:
لقول الله تعالى فى الشهداء أحیاء عند ربهم یرزقون والأحادیث السابقة أن أرواح الشهداء تأکل من ثمار الجنة.
قول خداوند متعال درمورد شهدا که زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند و روایات گذشته که ثابت می‌کند ارواح شهدا از میوه‌های بهشتی می‌خورند .
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج13، ص61، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.
4. ادعای تواتر روایات این باب از فخر رازی:
فخر رازی از بزرگان اهل سنت در ذیل این آیه روایات مختلفی را مطرح می‌کند که دلالت بر زنده شدن دوباره شهدا بعد از مردن دارد و سپس این روایات را متواتر می‌داند :
وسئل ابن مسعود رضی الله عنه عن هذه الآیة ، فقال : سألنا عنها فقیل لنا ان الشهداء على نهر بباب الجنة فی قبة خضراء ، وفی روایة فی روضة خضراء ، وعن جابر بن عبدالله قال : قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : « ألا أبشرک أن أباک حیث أصیب باحد أحیاه الله ثم قال : ما ترید یا عبدالله بن عمرو أن فعل بک فقال یا رب أحب أن تردنی إلى الدنیا فأقتل فیها مرة أخرى» والروایات فی هذا الباب کأنها بلغت حد التواتر ، فکیف یمکن انکارها.
و از ابن مسعود در مورد ای آیه سؤال شد ، جواب داد: ما در مورد این آیه سؤال کردیم گفتند شهیدان بر رودی کنار در بهشت در گنبد سبزی هستند ، و در روایتی دیگر گفته در باغی سرسبز هستند ، و به نقل از جابر بن عبد الله که پیامبر (ص) به پسر عبد الله بن عمرو فرمودند: بشارت بدهم به تو که پدرت وقتی در احد شهید شد خدا او را زنده کرد سپس فرمود: خدا به عبد الله بن عمرو فرمود که چه می‌خواهی؟ گفت خدایا دست دارم که مرا به دنیا برگردانی تا بار دیگر کشته شوم ، و روایات این باب که شهدا حیات دارند به حد تواتر رسیده است پس چگونه می‌شود آن را منکر شد ؟
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج9، ص74، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
5.آلوسی
علامه اهل سنت آلوسی می‌نویسد: حیات برزخی انبیاء برتر از حیات شهداء است که خداوند درمورد آنها فرموده: بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند، و این مطلب با احادیث صحیح ثابت است.
أما حیاة الأنبیاء علیهم الصلاة والسلام الحیاة البرزخیة التی هی فوق حیاة الشهداء الذین قال الله تعالى فیهم بَل أحیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُونَ فأمر ثابت بالأحادیث الصحیحة.
الآیات البینات فی عدم سماع الأموات ج1 ص39 للآلوسی النعمان بن محمود
6. السبکی
سبکی می‌گوید: حیات انبیاء و شهدا مثل حیاتشان در دنیا است:
قال الحلبی المتوفى 1044: وروى أبو یعلى عن أبی هریرة رضی الله تعالى عنه لَیَنْزِلَنَّ عیسى بن مریم علیه السلام ثم إن قام على قبری وقال یا محمد لأجبته ومن ثم قال الإمام السبکی حیاة الأنبیاء والشهداء کحیاتهم فی الدنیا ویشهد له صلاة موسى علیه السلام فی قبره فإن الصلاة تستدعی جسدا حیا وکذا الصفات المذکورة فی الأنبیاء لیلة الإسراء کلها صفات الأجسام
السیرة الحلبیة ج2، ص432 ، دار النشر : دار المعرفة – بیروت – 1400.
7. اقرار ابن تیمیه : این حیات پس از مرگ مختص شهیدان نیست.
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت می‌گوید حیات بعد از مرگ مختص به شهیدان نیست و شامل دیگران مردگان هم می‌شود :
وأما ما أخبر الله به من حیاة الشهید ورزقه وما جاء فى الحدیث الصحیح من دخول أرواحهم الجنة فذهب طوائف إلى أن ذلک مختص بهم دون الصدیقین وغیرهم والصحیح الذى علیه الأئمة وجماهیر أهل السنة ان الحیاة والرزق ودخول الأرواح الجنة لیس مختصا بالشهید کما دلت على ذلک النصوص الثابتة ویختص الشهید بالذکر لکون الظان یظن أنه یموت فینکل عن الجهاد فأخبر بذلک لیزول المانع من الإقدام على الجهاد والشهادة.
واما خبر دادن خداوند متعال به حیات شهید و روزی خوردنش وآنچه که در روایت صحیح آمده است که ارواح شهداء داخل در بهشت می‌شوند ، گروهی گفتند که این حیات مختص شهداء است و شامل صدیقین و دیگران نمی‌شود ، ولی قول صحیحی که ائمه و علمای اهل سنت بر آن هستند ، این است که حیات و روزی و داخل شدن ارواح به بهشت مختص به شهداء نیست ، همانگونه که نصوص ثابت بر آن دلالت می‌کند و اختصاص شهید به ذکر کردنش در قرآن برای این است که کسی فکر نکند که شهید می‌میرد و از جهاد کردن امتناع کنند و خبر دادن به حیات شهداء برای از بین بردن مانع جهاد و شهادت است .
ابن تیمیة أحمد عبد الحلیم الحرانی أبو العباس (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج24، ص332، دار النشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی
قسمتی از سخنان علمای اهل سنت را بر این‌که حیات مخصوص شهداء و یا تنها کشتگان بدر نیست، در ذیل روایت سخن گفتن رسول خدا با کشتگان بدر، ذکر کردیم. و آن سخنان نیز بهترین دلیل بر این است که حیات پس از مرگ مخصوص شهیدان نیست.
آیه دوم؛ ‌حبیب نجّار پس از شهادتش زنده است و روزی داده می‌شود
حبیب نجّار در میان افراد قبیله و خویشاوندانش از شرایع آسمانى تبلیغ و دفاع مى‌کرد، و در این راه آزار و اذیّت فراوانى را به جان خرید، تا سرانجام بدست همان افراد به شهادت رسید.
حال بعد از شهادتش بلا فاصله به او گفته شد وارد بهشت شوید. قرآن کریم این مطلب را در آیه ذیل بازگو می‌کند:
قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ.
گفته شد وارد بهشت شوید.
از این جا به بعد آیه کریمه گفته های این مجاهد را بیان کرده که در باره قومش با خداوند در میان گذاشته است. او بعد از این که در بهشت قبرش قرار گرفت گفت:
قَالَ یَــالَیْتَ قَوْمِى یَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِى رَبِّى وَ جَعَلَنِى مِنَ الْمُکْرَمِینَ. (یس/26 /27)
اى کاش ، قوم من مى دانستند، که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره گرامى شدگان درآورد.
بزرگان اهل سنت گفته اند که حبیب نجار هم در حال حیات ، هم بعد از شهادت، قبیله خود را نصیحت کرده است. نصیحت قبل از حیات او را آیه قبل این‌گونه گزارش کرده است:
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعى قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً وَ لا یُنْقِذُونِ إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ. (یس/20- 25)
علمای اهل سنت گفته اند که حبیب نجار (حی یرزق)؛ یعنی زنده است و روزی می‌خورد :
ابن جریر طبری:
طبری از بزرگان اهل سنت می‌نویسد که حبیب نجار زنده است و روزی می‌خورد :
ذلک حدثنا بن حمید قال ثنا سلمة قال ثنی بن إسحاق عن بعض أصحابه أن عبد الله بن مسعود کان یقول قال الله له ادخل الجنة فدخلها حیا یرزق فیها قد أذهب الله عنه سقم الدنیا وحزنها ونصبها فلما أفضى إلى رحمة الله وجنته وکرامته قال یا لیت قومی یعلمون بما غفر ربی وجعلنی من المکرمین.
ابن مسعود می‌گوید: خداوند به حبیب نجار فرمود: وارد بهشت شوید؛ پس او وارد بهشت شد در حالی زنده است و به او روزی داده می‌شود، خداوند بیماری دنیوی و حزن را از وی برداشته است. هنگامی‌که خداوند او را به سوی رحمت خودش بر و در بهشت و رحمتش جای داد گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند که خداوند مرا بخشیده و از جمله بندگان گرامی داشته خود قرار داده است.
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفاى310)، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج22، ص161 ، ناشر: دار الفکر، بیروت – 1405هـ
این روایت را دیگر بزرگان اهل سنت نیز نقل کرده اند:
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج22، ص229، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
العمادی، أبو السعود محمد بن محمد (متوفاى 951هـ)، إرشاد العقل السلیم إلی مزایا القرآن الکریم (تفسیر أبی السعود )، ج7، ص164، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
ابن عادل الدمشقی الحنبلی، ابوحفص عمر بن علی (متوفاى بعد 880 هـ)، اللباب فی علوم الکتاب، ج16، ص196، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود والشیخ علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ـ 1998م
الزمخشری الخوارزمی، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ)، الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، ج4، ص13 ،تحقیق: عبد الرزاق المهدی، بیروت، ناشر: دار إحیاء التراث العربی.
السمعانی، ابوالمظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار (متوفاى489هـ)، تفسیر القرآن، ج4 ، ص373 ،تحقیق: یاسر بن إبراهیم و غنیم بن عباس بن غنیم، ناشر: دار الوطن – الریاض – السعودیة، الطبعة: الأولى، 1418هـ- 1997م.
انصاری قرطبی:
قرطبی امام اهل سنت درکتاب الجامع لأحکام القرآن می‌نویسد که حبیب نجار زنده است و روزی داده می‌شود و بعد از مردن هم قوم خود را نصیحت کرد و سابقون امتها سه نفر هستند که حتی یک لحظه به خدا کافر نشدند : علی بن ابی طالب که افضل آنهاست و مؤمن آل فرعون وصاحب یس (حبیب نجار) اینان صدیقین هستند:
قلت : والظاهر من الآیة أنه لما قتل قیل له ادخل الجنة قال قتادة : أدخله الله الجنة وهو فیها حی یرزق أراد قوله تعالى : ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون على ما تقدم فی [آل عمران] بیانه والله أعلم قوله تعالى : (قال یا لیت قومی یعلمون) مرتب على تقدیر سؤال سائل عما وجد من قوله عند الفوز العظیم الذی هو (بما غفر لی ربی وجعلنی من المکرمین) وقریء من المکرمین وفی معنى تمنیه قولان : أحدهما أنه تمنى أن یعلموا بحاله لیعلموا حسن مآله وحمید عاقبته الثانی تمنى ذلک لیؤمنوا مثل إیمانه فیصیروا إلى مثل حاله ….. وقال بن أبی لیلى : سباق الأمم ثلاثة لم یکفروا بالله طرفة عین : علی بن أبی طالب وهو أفضلهم ومؤمن آل فرعون وصاحب یس فهم الصدیقون.
و از ظاهر این آیه به دست می‌آید که وقتی حبیب نجار کشته شد به او گفته شد وارد بهشت شوید ، قتاده می‌گوید : خداوند او را وارد بهشت کرد و او در بهشت زنده و متنعم است ، مرادش فرمایش خداوند است که فرمود : (هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند) که در سوره آل عمران ذکرش گذشت ، و خداوند اعلم است به آن ، گفت: اى کاش ، قوم من مى دانستند، در اینجا سؤال ، سؤال کننده‌ای در تقدیر است که درمورد گفته او هنگام رستگاریش است ( که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره گرامى شدگان درآورد). و از گرامی شدگان شمرده شده است و در مراد از آرزویش دو قول است : قول اول این است که آرزو کرد که قومش از حالش آگاه شوند تا اینکه حسن عاقبتش را بدانند ، قول دوم : آن آرزو را کرد تا از حالش آگاه شوند و تا اینکه قومش به آنچه که ایمان آورده بود ایمان بیاورند و عاقبت بخیر شوند .
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج15، ص20، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
آیه سوم؛ زنده بودن و عذاب شدن کفار بعد از مرگ :
به شهادت آیاتى از قرآن کریم ، کفار پس از مرگ زنده و از عذاب الهى در امان نخواهند بود.
وَحَاقَ بِـَالِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ. (غافر/45 – 46)
(و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت، هر صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند، و روزى که رستاخیز برپا شود ]فریاد مى رسد که [فرعونیان را در سخت ترین ]انواع [عذاب در آورید).
عذاب این گروه از کافران به دو بخش و زمان مستقل تقسیم شده است:
بخش اوّل بعد از مردن و قبل از روز قیامت ، که می‌فرماید : صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند.
بخش دوم روز قیامت است که شدیدترین عذابها در انتظار آنهاست؛ پس آنها بعد از مردن حیات دارند که عذاب می‌شوند و لازمه عذاب شدن حیات داشتن است.
و به اقرار علمای اهل سنت ،‌ عذاب فرع بر حیات است :
والتعذیب مشروط بالحیاة.
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج9، ص73، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
سخنان علمای اهل سنت در اثبات عذاب قبر و حیات کفار پس از مرگ در ذیل آیه
بزرگان علمای اهل سنت بر اثبات عذاب قبر برای کافران و حیات آنها پس از مرگ اعتراف کرده اند که به بخشی از سخنان آنان اشاره می‌کنیم:
1. محمد بن اسماعیل بخاری:
بخاری امام اهل سنت در صحیح خودش این آیه را در باب عذاب قبر آورده و درباره این مطلب به این آیه و آیات دیگر استدلال کرده است :
بَاب ما جاء فی عَذَابِ الْقَبْرِ وَقَوْلُهُ تَعَالَى «إِذْ الظَّالِمُونَ فی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِکَةُ باسطوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمْ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونُ» هو الْهَوَانُ وَالْهَوْنُ الرِّفْقُ وَقَوْلُهُ جَلَّ ذِکْرُهُ «سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إلى عَذَابٍ عَظِیمٍ» وَقَوْلُهُ تَعَالَى «وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ النَّارُ یُعْرَضُونَ علیها غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ».
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص461 ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
2. محمد شوکانی:
شوکانی در فتح القدیر نیز دلالت این آیه را بر عذاب در عالم برزخ واضح و آشکار می‌داند:
فإن قوله «ویوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشد العذاب» یدل دلالة واضحة على أن ذلک العرض هو فى البرزخ .
پس فرمایش خداوند : و روزى که رستاخیز برپا شود ]فریاد مى رسد که [فرعونیان را در سخت ترین ]انواع [عذاب در آورید) دلالتش بر اینکه این عذاب در عالم برزخ است واضح و آشکار است.
الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى1255هـ)، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، ج4، ص495 ناشر: دار الفکر – بیروت.
3. ابن قتیبه دینوری:
ابن قتیبة از بزرگان اهل سنت توسط این آیه بر وجود عالم برزخ و اثبات عذاب قبر برای کفار استدلال کرده است:
نحن نقول إنه إذا جاز فی المعقول وصح فی النظر وبالکتاب والخبر أن الله تعالى یبعث من فی القبور بعد أن تکون الأجساد قد بلیت والعظام قد رمت جاز أیضا فی المعقول وصح فی النظر وبالکتاب والخبر أنهم یعذبون بعد الممات فی البرزخ.
فأما الکتاب فإن الله تعالى یقول النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشد العذاب فهم یعرضون بعد مماتهم على النار غدوا وعشیا قبل یوم القیامة ویوم القیامة یدخلون أشد العذاب .
ما می‌گوییم که اگر عقلا جایز و در قرآن و احادیث ثابت باشد که خداوند متعال خدا همه کسانى را که در گورها هستند زنده مى کند بعد از آن که اجسادشان از بین رفته و استخوانهایشان پودر شده است، همچنین عقلا جایز است و در نظر صحیح است ودر قرآن و روایات ثابت است که مردگان در برزخ بعد از مردن عذاب می‌شوند، اما دلیل از قرآن فرمایش خداوند : هر صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند ، و روزى که رستاخیز برپا شود (فریاد مى رسد که ) فرعونیان را در سخت ترین (انواع) عذاب در آورید). پس آل ‌فرعون بعد از مردنشان صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند و این قبل از روز قیامت است و روز قیامت سخت‌ترین عذاب را می‌چشند.
الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفاى276هـ)، تأویل مختلف الحدیث ، ج1، ص150، تحقیق : محمد زهری النجار ، ناشر : دار الجیل – بیروت – 1393هـ – 1972م
ابن قتیبه در جای دیگر چنین می‌نویسد :
وقد أعلمنا الله تعالى فی کتابه أنه یعذب قوما قبل یوم القیامة إذ یقول «النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشد العذاب».
خداوند متعال در قرآن به ما خبر داده است که گروهی را قبل از قیامت عذاب می‌کند چون می‌فرماید : هر صبح و شام بر آتش عرضه مى‌شوند ، و روزى که رستاخیز برپا شود (فریاد مى‌رسد که) فرعونیان را در سخت ترین (انواع ) عذاب در آورید .
الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفاى276هـ)، تأویل مختلف الحدیث ، ج1، ص247،‌ تحقیق : محمد زهری النجار ، ناشر : دار الجیل – بیروت – 1393هـ – 1972م
4. ابن تیمیه حرانی:
ابن تیمیه حرانی شیخ الاسلام وهابیت به عالم برزخ و عذاب شدن کفار قبل از قیامت اعتراف می‌کند:
وهذا إخبار عن فرعون وقومه أنه حاق بهم سوء العذاب فی البرزخ وأنهم فی القیامة یدخلون أشد العذاب وهذه الآیة أحد ما استدل به العلماء على عذاب البرزخ.
و این روایت درمورد فرعون و قوم اوکه گرفتار بدترین عذاب شدند در برزخ است و در روز قیامت وارد سخترین عذاب خواهند شد و این آیه یکی از دلایل علماء برای اثبات عالم برزخ است.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، دقائق التفسیر الجامع لتفسیر ابن تیمیة، ج2، ص255، تحقیق : د. محمد السید الجلیند ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن – دمشق ، الطبعة : الثانیة ، 1404هـ .
5. ابن کثیر دمشقی:
ابن کثیر دمشقی سلفی نیز می‌نویسد که این آیه دلالت بر عالم برزخ و عذاب قبر دارد:
«وحاق» أی أحاط «بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا وعشیا» أی تعرض أرواحهم فی برزخهم صباحا ومساء على النار «ویوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشد العذاب» وقد تکلمنا على دلالة هذه الآیة على عذاب القبر فی التفسیر ولله الحمد.
عذاب آل فرعون را در بر گرفت ، هر صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند (یعنی ارواحشان در برزخ هر صبح و شام بر آتش عرضه می‌شود ) و روز قیامت آل‌فرعون را وارد سخت ترین عذاب می‌شوند ، و درمورد دلالت این آیه بر عالم برزخ و عذاب قبر قبلا در تفسیر ذکر کردیم و لله الحمد .
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، البدایة والنهایة، ج1، ص264، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
و متن سخن ابن کثیر در تفسیرش این است:
وهذه الآیة أصل کبیر فی استدلال أهل السنة على عذاب البرزخ فی القبور وهی قوله تعالى ) النار یعرضون علیها غدوا وعشیا) ..
این آیه، یک اصل بزرگ در استدلال اهل بر اثبات عذاب قبر در عالم برزخ است و آن این سخن خداوند است که می‌فرماید: آتش جهنم هر صحبگاهان و شام بر آل فرعون عرضه می‌شود.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص82 ناشر: دار الفکر – بیروت – 1401هـ.
6 . محیی الدین نووی:
نووی یکی از شارحان صحیح مسلم تصریح می‌کند که مذهب و عقیده اهل سنت اثبات عذاب قبر است :
اعلم أن مذهب أهل السنة اثبات عذاب القبر وقد تظاهرت علیه دلائل الکتاب والسنة قال الله تعالى النار یعرضون علیها غدوا وعشیا الآیة وتظاهرت به الأحادیث الصحیحة عن النبى صلى الله علیه وسلم.
بدانید که مذهب و عقیده اهل سنت اثبات عذاب قبر است و دلایل از قرآن و سنت بر این مطلب فراوان است ، خداوند متعال می‌فرماید : هر صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند ، و احادیث صحیح از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و سلم در اثبات این مطلب فراوان وجود دارد .
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم،ج17، ص200، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ
آیه چهارم؛ منافقین در عالم قبر عذاب می‌شوند
یکی از آیات مورد استدلال بر حیات پس از مرگ،‌ آیه ذیل است:
وَمِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظیمٍ. (توبه/101)
گروهى از عربهاى بادیه نشین که گرد شما را گرفته اند منافقند و گروهى از مردم مدینه نیز بر نفاق اصرار مى ورزند ، تو آنها را نمى شناسى ، ما مى شناسیمشان و دو بار عذابشان خواهیم کرد و به عذاب بزرگ گرفتار مى شوند.
خداوند متعال در این آیه می‌فرماید که منافقین را دو بار عذاب می‌کنیم. بزرگان مفسرین اهل سنت گفته اند که یک عذاب در قبر بعد از مردن و دیگری در قیامت است؛ پس در قبر حیات وجود دارد که عذاب می‌شوند.
فخررازی در تفسیر این آیه می‌نویسد که طبق این آیه، مردگان در عالم قبر نیز حیات دارند؛ و این آیه شامل عذاب دنیا و قبر می‌شود:
والأولى أن یقال مراتب الحیاة ثلاثة: حیاة الدنیا، وحیاة القبر، وحیاة القیامة، فقوله: «سَنُعَذّبُهُم مَّرَّتَیْنِ» المراد منه عذاب الدنیا بجمیع أقسامه، وعذاب القبر. وقوله : «ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِیمٍ» المراد منه العذاب فی الحیاة الثالثة، وهی الحیاة فی القیامة .
وقول اولَی و صحیح در این آیه این است که قائل شویم به اینکه مراتب حیات سه قسم است : حیات در دنیا و حیات در قبر و حیات در قیامت ، پس فرمایش خداوند : دو بار عذابشان خواهیم کرد (مراد از آن دو عذاب : عذاب دنیا با تمام اقسامش و عذاب قبر ، وفرمایش خداوند : و به عذاب بزرگ گرفتار مى شوند (مراد از آن عذاب در حیات قسم سوم است و آن حیات در قیامت است).
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج16، ص479، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
بخاری نیز در صحیح خودش این آیه را در باب عذاب قبر آورده و به آن استدلال کرده است:
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص461، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
حتی ابن تیمیه حرانی وهابی نیز بر طبق این آیه، اعتراف به عذاب و حیات برزخی دارد :
وقال عن المنافقین «سنعذبهم مرتین ثم یردون إلى عذاب عظیم» قال غیر واحد من العلماء المرة الأولى فی الدنیا والثانیة فی البرزخ «ثم یردون إلى عذاب عظیم» فی الآخرة.
خداوند در مورد منافقین می‌فرماید: و دو بار عذابشان خواهیم کرد و به عذاب بزرگ گرفتار مى شوند ، کثیری از علماء گفتند که عذاب اول در دنیا و عذاب دوم در برزخ است و (به عذاب بزرگ گرفتار مى شوند) عذاب در آخرت است.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج4، ص266، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
وقال قتادة وغیره فی قوله تعالى (وممن حولکم من الأعراب منافقون) إلى قوله (سنعذبهم مرتین) قالوا فی الدنیا القتل وفی البرزخ عذاب القبر.
قتاده و دیگران در مورد این آیه (از اعرابی که نزد تو هستند منافق می‌باشند) تا اینجا که می‌فرماید (دو بار عذابشان خواهیم کرد) گفته‌اند که عذابشان در دنیا کشته شدن است و در عالم برزخ عذاب قبر است .
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، الصارم المسلول على شاتم الرسول، ج3، ص655، دار النشر : دار ابن حزم – بیروت – 1417 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : محمد عبد الله عمر الحلوانی , محمد کبیر أحمد شودری .
دیگر علمائی که یکی از عذابها را در این آیه عذاب قبر دانستند :
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفاى310)، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج11، ص10 ، ص11، ناشر: دار الفکر، بیروت – 1405هـ
إبن أبی حاتم الرازی التمیمی، ابو محمد عبد الرحمن بن محمد بن إدریس (متوفاى327هـ)، تفسیر ابن أبی حاتم، ج6، ص1870 ،تحقیق: أسعد محمد الطیب، ناشر: المکتبة العصریة – صیدا.
البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفاى458هـ)، شعب الإیمان،ج1،ص355،تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ.
إثبات عذاب القبر، ج1، ص56، دار النشر : دار الفرقان – عمان الأردن – 1405 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : د. شرف محمود القضاة
الواحدی، علی بن أحمد ابوالحسن (متوفاى468هـ)، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز(تفسیر الواحدی)، ج1، ص479تحقیق: صفوان عدنان داوودی، ناشر: دار القلم، الدار الشامیة – دمشق، بیروت، الطبعة: الأولى، 1415هـ.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج2، ص386، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1401هـ.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج3، ص233، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج8، ص233، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
آیه پنجم؛ زنده شدن انسان یک بار دیگر در قبر
آیه ذیل یکی دیگر از آیاتی است که برای استدلال حیات انسان در عالم قبر به آن استدلال شده است:
کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. (بقره/28)
چگونه خدا را انکار مى کنید، در حالى که مُرده بودید و او شما را زنده ساخت، باز مى میراند و زنده مى کند و آن گاه به نزد او بازگردانده مى شوید؟
طبق سخنان مفسران، مقصود از «ثُمَّ یُحْییکُمْ» زنده شدن دوباره در قبر است.
سیوطی از سدی نقل کرده است که می‌گوید بعد از مرگ نخستین حیات انسان در عالم قبر است و این آیه دلالت می‌کند که انسان در قبر عذاب می‌شود:
وذکر الحاکم: أن الموتة الأولى فی الدنیا بعد الحیاة والثانیة فی القبر قبل البعث ، والحیاة الأولى فی القبر والثانیة فی الحشر عن الحسن السدی ، وقیل : الحیاة الأولى فی الدنیا والثانیة فی القبر، والآیة تدل على صحة عذاب القبر واسم الموت على النطفة مجاز فحمل الکلام على حقیقته أولى.
حاکم در مورد این آیه ذکر کرده : مردن اول در دنیا بعد از حیات دنیوی است و مردن دوم در قبر است قبل از قیامت ، و زنده شدن اول در قبر و زنده شدن دوم در محشر است ، از حسن سدی است ، و گفته شده است که زنده شدن اولی در دنیا و زنده شدن دوم در قبر است ، و این آیه بر صحت عذاب قبر دلالت دارد و اگر کسی بگوید که نطفه مرده است این مجاز است و حمل کلام بر حقیقت اولی است .
السیوطی، عبد الرحمن بن أبو بکر، جلال الدین (متوفای911هـ)، أسماء المدلسین، ج2، ص100، علی طبق برنامج جامع الکبیر
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبیل. (غافر/11)
مى گویند: اى پروردگار ما، ما را دو بار میرانیدى و دو بار زنده ساختى و ما به گناهانمان اعتراف کرده ایم. آیا بیرون شدن را راهى هست؟
دوبار میراندن و زنده کردن که در این آیه ذکر شده، محقق نمی‌شود مگر اینکه در قبر هم حیات باشد.
عینی شارح صحیح بخاری می‌نویسد که این دو بار مردن محقق نمی‌شود مگر اینکه در قبر حیات و مرگ باشد:
الثانیة: قوله تعالى: ربنا أمتنا اثنتین وأحیینا اثنتین (غافر/11). فإن الله تعالى ذکر الموتة مرتین، وهما لا تتحققان إلاَّ أن یکون فی القبر حیاة وموت، حتى تکون إحدى الموتتین ما یتحصل عقیب الحیاة فی الدنیا والأخرى ما یتحصل عقیب الحیاة التی فی القبر.
آیه دوم که دلالت بر عذاب قبر و حیات بعد از مرگ می‌کند : فرمایش خداوند متعال : اى پروردگار ما، ما را دو بار میراندى و دو بار زنده ساختى؛ پس خداوند متعال مرگ را دو بار ذکر کرده است ، و این دو بار مردن محقق نمی‌شود مگر اینکه در قبر حیات و مرگ باشد ، تا اینکه یک مردن بعد از حیات دنیا باشد و دیگری بعد از حیاتی باشد که در قبر است .
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج8، ص146، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
آیه ششم؛ انسان بعد از جان دادن حیات دارد
ششمین دلیل بر حیات پس از مرگ، آیه ذیل است:
فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ فَرَوْحٌ وَرَیْحانٌ وَجَنَّةُ نَعیمٍ وَأَمَّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمینِ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمینِ وَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ وَتَصْلِیَةُ جَحیمٍ. (واقعه88- 94)
اما اگر از مقربان باشد، براى اوست آسایش و روزى و بهشت پرنعمت. و اما اگر از اصحاب سعادت باشد: پس تو را از اصحاب سعادت سلام است. و اما اگر از تکذیب کنندگان گمراه باشد، به آب جوشان مهمانش کنند، و به دوزخش درآورند.
در این آیات تقسیم بندی مردم در هنگام جان دادن ذکر می‌شود و این غیر از تقسیم بندی روز قیامت است که در اوائل سوره ذکر شد و این نشان می‌دهد که انسان بعد از جان دادن حیات دارد که اگر از مقربان باشد، براى اوست آسایش و روزى و بهشت پر نعمت. و اما اگر از تکذیب کنندگان گمراه باشد به آب جوشان مهمانش کنند، و به دوزخش درآورند.
اعتراف ابن تیمیه به حیات پس از مرگ:
ابن تیمیه حرانی شیخ الاسلام وهابیت این آیات را دلیل بر حیات بعد از مرگ می‌داند:
وقال تعالى لما ذکر أحوال الموتى عند الموت «فأما إن کان من المقربین فروح وریحان وجنة نعیم وأما إن کان من أصحاب الیمین فسلام لک من أصحاب الیمین وأما إن کان من المکذبین الضالین فنزل من حمیم وتصلیة جحیم» وهذا غیر ما ذکره فی أول السورة من انقسامهم یوم القیامة الکبرى إلى سابقین وأصحاب یمین ومکذبین فانه سبحانه ذکر فی أول السورة انقسامهم یوم القیامة الکبرى وذکر فی آخرها انقسامهم عند الموت وهو القیامة الصغرى کما قال المغیرة بن شعبة من مات فقد قامت قیامته وکذلک قال علقمة وسعید بن جبیر عن میت أما هذا فقد قامت قیامته أی صار إلى الجنة أو النار وإن کان بعد هذا تعاد الروح إلى البدن ویقعد بقبره ومقصودهم أن الشخص لا یستبطئ الثواب والعقاب فهو اذا مات یکون فی الجنة أو فی النار قال تعالى عن قوم نوح «مما خطیئاتهم أغرقوا فأدخلوا نارا» وقال عن آل فرعون «النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشد العذاب» .
و خداوند متعال وقتی که حال مردگان لحظه جان دادن ذکر می‌کند می‌فرماید :
اما اگر از مقربان باشد، براى اوست آسایش و روزى و بهشت پرنعمت. و اما اگر از اصحاب سعادت باشد: پس تو را از اصحاب سعادت سلام است. و اما اگر از تکذیب کنندگان گمراه باشد، به آب جوشان مهمانش کنند، و به دوزخش درآورند.
و این غیر از آن فرمایشی است که اول سوره ذکر کرد از تقسیم کردن مردم در روز قیامت به سابقین و اصحاب یمین و مکذبین ، پس در اول سوره تقسیم‌بندی روز قیامت کبری را فرمود و در آخر سوره تقسیم‌بندی هنگام مرگ را فرمود که قیامت صغری است همانگونه که مغیره بن شعبه می‌گوید: هرکس بمیرد قیامتش برپا می‌شود و همچنین علقمه و سعید بن جبیر درمورد مرده می‌گویند : اما انسانی که میمرد پس قیامتش برپا شده است یعنی به بهشت یا جهنم وارد می‌شود اگرچه بعد از آن روح به بدن برگردانده می‌شود و مرده در قبر خود می‌نشیند.
و مقصودشان این است که مرده برای ثواب و عقاب منتظر نمی‌ماند پس وقتی از دنیا رفت در بهشت یا جهنم وارد می‌شود، خداوند متعال درمورد قوم نوح چنین می‌فرماید : به کیفر گناهانشان غرقه شدند و به آتش رفتند، و درمورد آل فرعون می‌فرماید: هر صبح و شام بر آتش عرضه شوند و روزى که قیامت برپا شود ندا دهند که خاندان فرعون را به سخت ترین عذابها درآورید.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، النبوات، ج1، ص184، ص183، دار النشر : المطبعة السلفیة – القاهرة – 1386
فخر رازی: روح پس از مرگ بر می‌گردد:
فخررازی این آیات را دلیل بر حیات بعد از مرگ می‌داند:
وثالثها: قوله: فَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّةٍ نَعِیمٍ (الواقعة/88/) وفاء التعقیب تدل على أن هذا الروح والریحان والجنة حاصل عقیب الموت،
آیه سوم که دلالت بر عذاب قبر و حیات بعد از مرگ دارد : فرمایش خداوند : اما اگر از مقربان باشد، براى اوست آسایش و روزى و بهشت پرنعمت. فاء تعقیب است که دلالت می‌کند بر اینکه این روح و ریحان و جنت بلافاصله بعد از مردن است .
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج9، ص74، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
علامه اهل سنت آلوسی نیز می‌نویسد که این روح و ریحان بعد از مردن است:
وأخرج الإمام أحمد فی الزهد وابن أبی شیبة وعبد بن حمید وابن المنذر عن الربیع بن خثیم قال فی قوله تعالى: «فأما إن کان من المقربین فروح وریحان»: هذا له عند الموت وفی قوله تعالى: «وجنة نعیم» تخبأ له الجنة إلى یوم یبعث.
امام احمد بن حنبل در زهد و ابن ابی شیبه (استاد بخاری) و عبد بن حمید و ابن منذر عن ربیع بن خثیم در مورد فرمایش خداوند متعال : (اما اگر از مقربان باشد، براى اوست آسایش و روزى) : این هنگام مردن است و فرمایش خداوند (و بهشت پرنعمت) بهشت برای او تا روز قیامت نگه داشته می‌شود .
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج27، ص160، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الدر المنثور، ج8 ، ص36، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1993.
پس معلوم می‌شود که بعد از مردن، انسان حیات دارد و در قبر متنعم یا معذب می‌شود؛ چون طبق این آیات و تفاسیر علمای اهل سنت که این روح و ریحان هنگام مردن است، اگر حیات نباشد این روح و ریحان بی‌فایده می‌شود.
آیه هفتم؛ خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنیا و آخرت پایدار مى دارد
آیه ذیل، هفتمین دلیل بر حیات پس از مرگ است:
یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَفِی الْآخِرَةِ وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ. (ابراهیم/27)
خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنیا و آخرت پایدار مى دارد. و ظالمان را گمراه مى سازد و هر چه خواهد همان مى کند.
خداوند متعال در دنیا و آخرت مؤمنین را در عقیده ثابت نگه می‌دارد منظور از آخرت عالم قبر است، پس در قبر حیات وجود دارد که تثبیت در عقیده وجود داشته باشد .
بخاری امام اهل سنت در صحیحش از براء بن عازب از رسول خدا صلی الله علیه وآله آورده است که این آیه درمورد عذاب قبر نازل شده است:
حدثنا حَفْصُ بن عُمَرَ حدثنا شُعْبَةُ عن عَلْقَمَةَ بن مَرْثَدٍ عن سَعْدِ بن عُبَیْدَةَ عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال إذا أُقْعِدَ الْمُؤْمِنُ فی قَبْرِهِ أتى ثُمَّ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إلا الله وَأَنَّ مُحَمَّدًا رسول اللَّهِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ: «یُثَبِّتُ الله الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ» حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا غُنْدَرٌ حدثنا شُعْبَةُ بهذا وزاد «یُثَبِّتُ الله الَّذِینَ آمَنُوا» نَزَلَتْ فی عَذَابِ الْقَبْرِ.
به نقل از براء بن عازب از پیامبر صلى الله علیه وسلم که فرمودند : وقتی مؤمن در قبرش می‌نشیند فرشته‌ها سراغش می‌آیند سپس شهادت می‌دهد به لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله ، و این همان فرمایش خداوند است : خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنیا و آخرت پایدار مى دارد ، و نقل کرد محمد بن بشار از غندر از شعبه با این اضافه : این آیه درمورد عذاب قبر نازل شده است .
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص461، ح1303، و ج4، ص1735 ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
مسلم نیشابوری نیز در صحیحش همان روایت براء بن عازب را آورده است :
2871 حدثنا محمد بن بَشَّارِ بن عُثْمَانَ الْعَبْدِیُّ حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ عن عَلْقَمَةَ بن مَرْثَدٍ عن سَعْدِ بن عُبَیْدَةَ عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ عن النبی صلى الله علیه وسلم قال «یُثَبِّتُ الله الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ» قال نَزَلَتْ فی عَذَابِ الْقَبْرِ فَیُقَالُ له من رَبُّکَ فیقول رَبِّیَ الله ونبی مُحَمَّدٌ صلى الله علیه وسلم فَذَلِکَ قَوْلُهُ عز وجل «یُثَبِّتُ الله الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وفی الْآخِرَة».
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص2201، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
همین روایت در بقیه صحاح آمده است :
السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفاى 275هـ)، سنن أبی داود، ج4، ص238، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص1427، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
الترمذی السلمی، ابوعیسی محمد بن عیسی (متوفاى 279هـ)، سنن الترمذی، ج5، ص295، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفاى303 هـ)، السنن الکبرى، ج1، ص660، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 – 1991.
پس در صحاح سته آمده است که این آیه دلالت بر حیات در قبر و عذاب قبر دارد.
ابن تیمیه ‌سؤال فرشتگان از انسان در عالم قبر را یکی از موارد امتحان انسان می‌داند و تصریح می‌کند که باید به این مطلب ایمان داشت:
ومن الإیمان بالیوم الآخر الإیمان بکل ما أخبر به النبى صلى الله علیه وسلم مما یکون بعد الموت فیؤمنون بفتنة القبر وبعذاب القبر وبنعیمه فأما الفتنة فإن الناس یفتنون فی قبورهم فیقال للرجل «من ربک وما دینک ومن نبیک» فیثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا وفى الآخرة فیقول المؤمن الله ربى والإسلام دینى ومحمد صلى الله علیه وسلم نبیی وأما المرتاب فیقول هاه هاه لا أدری سمعت الناس یقولون شیئا فقلته فیضرب بمرزبة من حدید فیصیح صیحة یسمعها کل شیء إلا الإنسان ولو سمعها الإنسان لصعق.
و از موارد ایمان به آخرت ، ایمان به تمام روایات پیامبر صلى الله علیه وسلم که روایت شده در مورد آنچه که بعد از مرگ اتفاق می‌افتد ، پس ایمان بیاورد به ابتلاء و عذاب و پاداش در قبر ، و اما ابتلاء و امتحان : مردم در قبرهایشان امتحان می‌شوند و از آنها سؤال می‌شود (خدای تو کیست ؟و دین تو چیست؟ و پیامبرت کیست ؟ پس خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنیا و آخرت پایدار مى دارد ، پس مؤمن می‌گوید : الله خدای من و اسلام دین من و محمد صلى الله علیه وسلم پیامبر من است و اما کسی که شک دارد می‌گوید : ها ، ها ، نمی‌دانم شنیدم مردم چیزی می‌گویند من هم گفتم ‌، پس با گرزی از آهن به او می‌زنند و فریادی می‌کشد که همه موجودات صدای او را می‌شنوند مگر انسان ، که اگر بشنود از هوش می‌رود .
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج3، ص145، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
نتیجه:
این آیه همانگونه که در روایت آمده و علمای اهل سنت هم تصریح کرده اند، اگر ثابت کند که انسان بعد از مردن در عالم قبر مورد بازخواست و سؤال قرار می‌گیرد، بالطبع ثابت می‌شود که انسان حیات دارد؛‌ چرا که سؤال از استخوان ها و پیکر بدون جان و روح که دارای حیات نباشد، غیر ممکن است. در نتیجه حیات انسان در عالم قبر با این آیه ثابت می‌شود و وقتی انسان زنده بود هم کلام دیگران را می‌شنوند و هم قدرت بر پاسخگویی دارند.
آیه هشتم؛ قوم نوح بعد از غرق شدن بلافاصه وارد آتش شدند
مِمَّا خَطیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً. (نوح/25)
به کیفر گناهانشان غرق شدند و به آتش رفتند و جز خدا براى خود یاورى نیافتند.
این آیه،‌ نیز یکی از آیاتی است که بر حیات انسان پس از مرگ دلالت دارد. سخنان علمای اهل سنت را در استدلال به این آیه، متذکر می‌شویم:
فخر رازی:
فخر رازی از بزرگان اهل سنت می‌نویسد که این آیه بر حیات بعد از مرگ دلالت می‌کند :
وقوله : أُغْرِقُواْ فَأُدْخِلُواْ نَاراً یدل على أن الإنسان یحیا بعد الموت.
و فرمایش خداوند: غرق شدند و وارد آتش شدند، دلالت می‌کند بر اینکه انسان بعد از مرگ زنده می‌شود.
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج21، ص74، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
فخر رازی در جای که دلایل اثبات حیات شهدا را ذکر می‌کند ، این آیه را می‌آورد و ‌می‌گوید اگر جایز باشد که کفار بعد از مرگ زنده باشند و عذاب شوند؛ پس نیکان هم باید زنده شوند و پاداش خودشان را ببینند :
الحجة الثانیة: انه لا شک أن جانب الرحمة والفضل والاحسان أرجح من جانب العذاب والعقوبة ، ثم إنه تعالى ذکر فی أهل العذاب أنه أحیاهم قبل القیامة لأجل التعذیب فانه تعالى قال: أُغْرِقُواْ فَأُدْخِلُواْ نَاراً (25/ نوح) والفاء للتعقیب، والتعذیب مشروط بالحیاة،
دلیل دوم : شکی نیست که جانب رحمت و فضل و احسان از جانب عذاب و عقوبت ارجحیت دارد و مقدم است ، خداوند متعال درمورد اهل عذاب ذکر کرده است که آنها را قبل از قیامت برای عذاب زنده کرده است فرمایش خداوند : غرق شدند و وارد آتش شدند ، 25 نوح ، و فاء در اینجا برای تعقیب است(یعنی بلافاصله) و عذاب کردن مشروط به حیات داشتن آنهاست .
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج9، ص73، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
آلوسی بغدادی:
علامه اهل سنت آلوسی در روح المعانی می‌نویسد که مقصود از این آیه حیات برزخی و عذاب قبر است :
فأدخلوا نارا (هی نار البرزخ والمراد عذاب القبر).
پس وارد آتش شدند : منظور آتش برزخ و عذاب قبر است .
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج29، ص79، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
ابن تیمیه حرانی:
ابن تیمیه نیز به همین آیه بر عذاب قبر و عالم برزخ استدلال کرده است :
وذکر عذاب القیامة والبرزخ معا فی غیر موضع ذکره فی قصة آل فرعون فقال (وحاق بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشد العذاب) وقال فی قصة قوم نوح (مما خطیئاتهم أغرقوا فأدخلوا نارا فلم یجدوا لهم من دون الله أنصارا) مع إخبار نوح لهم بالقیامة فی قوله (والله أنبتکم من الأرض نباتا ثم یعیدکم فیها ویخرجکم إخراجا).
خداوند عذاب قیامت و برزخ را با هم در چند جای ذکر کرده است در قصه آل‌فرعون (و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت، هر صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند، و روزى که رستاخیز برپا شود ]فریاد مى رسد که [فرعونیان را در سخت ترین ]انواع [عذاب در آورید) و در قصه نوح (به کیفر گناهانشان غرق شدند و به آتش رفتند و جز خدا براى خود یاورى نیافتند . با اینکه حضرت نوح درمورد قیامت به آنها خبر داده بود ، و خدا شما را چون نباتى از زمین برویانید. باز شما را بدان باز مى گرداند و باز از آن بیرون مى آورد.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج4، ص266، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
دیگر علمائی که این آیه را دلیل بر اثبات عذاب قبر آوردند :
التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفاى 791هـ)، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج2، ص220، ناشر: دار المعارف النعمانیة – باکستان، الطبعة: الأولى، 1401هـ – 1981م.
النیسابوری، نظام الدین الحسن بن محمد بن حسین المعروف بالنظام الأعرج (متوفاى 728 هـ)، تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج1، ص439 ، تحقیق: الشیخ زکریا عمیران، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1416هـ – 1996م .
ابن عادل الدمشقی الحنبلی، ابوحفص عمر بن علی (متوفاى بعد 880 هـ)، اللباب فی علوم الکتاب، ج3، ص220، ج19، ص220 ، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود والشیخ علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ـ 1998م
آیه نهم: کفار بدر بعد از مرگ وارد عذاب خوار کننده‌ای می‌شوند
نهمین دلیل بر حیات پس از مرگ این آیه است:
وَلَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَکُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ. (انعام/93)
اگر ببینى آن گاه که این ستمکاران در سکرات مرگ گرفتارند و فرشتگان بر آنها دست گشوده اند که جان خویش بیرون کنید، امروز شما را به عذابى خوارکننده عذاب مى کنند، و این به کیفر آن است که درباره خدا به ناحق سخن مى گفتید و از آیات او سرپیچى مى کردید.
طبق نظر علمای اهل سنت،‌ این آیه بر اثبات عذاب قبر ظالمان بعد مردن دلالت دارد. به سخنان تعدادی از این دانشمندان اشاره می‌کنیم:
محمد بن اسماعیل بخاری:
بخاری امام اهل سنت در صحیح خودش این آیه را در «باب عذاب قبر» ذکر کرده است :
بَاب ما جاء فی عَذَابِ الْقَبْرِ وَقَوْلُهُ تَعَالَى «إِذْ الظَّالِمُونَ فی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِکَةُ باسطوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمْ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونُ» هو الْهَوَانُ وَالْهَوْنُ الرِّفْقُ.
باب آنچه در عذاب قبر ذکر شده است و فرمایش خداوند متعال «آن گاه که این ستمکاران در سکرات مرگ گرفتارند و ملائکه بر آنها دست گشوده اند که: جان خویش بیرون کنید، امروز شما را به عذابى خوارکننده عذاب مى کنند» هوان یعنی خواری …
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص461 ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
حسین بغوی:
بغوی نیز این آیه را در کتاب «شرح السنة» در «باب عذاب القبر» آورده است:
البغوی، الحسین بن مسعود (متوفاى516هـ)، شرح السنة، ج5، ص421، تحقیق: شعیب الأرناؤوط – محمد زهیر الشاویش، ناشر: المکتب الإسلامی – دمشق _ بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ – 1983م.
ابن حزم اندلسی:
ابن حزم در کتاب «رسالة فی حکم من قال إن أرواح أهل الشقاء معذبة إلى یوم الدین»، از این آیه نتیجه گرفته است که نفس انسان از موقع مردن تا قیامت، در حال عذاب است:
وقال تعالى (ولو ترى إذ الظالمون فی غمرات الموت والملائکة باسطو أیدیهم أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون) ( الأنعام : 93 ) فصح أن النفس معذبة کما ترى من حین موتها إلى یوم القیامة دون الأجساد.
خداوند فرموده است: اگر ببینى آن گاه که این ستمکاران در سکرات مرگ گرفتارند و فرشتگان بر آنها دست گشوده اند که جان خویش بیرون کنید، امروز شما را به عذابى خوارکننده عذاب مى کنند. پس صحیح این است که نفس انسان از هنگام مردنش تا روز قیامت گرفتار عذاب است نه بدن.
الأندلسی، أبو محمد علی بن أحمد بن سعید بن حزم (متوفای456 هـ)، رسالة فی حکم من قال إن أرواح أهل الشقاء معذبة إلى یوم الدین ، ج3، ص219، تحقیق : د . إحسان عباس، دار النشر: المؤسسة العربیة للدراسات والنشر – بیروت / لبنان،‌ الطبعة : الثانیة، 1987 م
نظام الدین نیشابوری:
وی نیز در «تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان»، منظور از کلمه «الیوم» را در این آیه، از هنگام مردن تا عالم برزخ و قیامت است؛ پس انسان در عالم برزخ عذاب می‌شود:
(الیوم) یرید وقت الإماتة أو الوقت الممتد الذی یلحقهم فیه العذاب فی البرزخ والقیامة (تجزون عذاب الهون).
مراد از یوم، وقت مردن، یا وقت ممتدی است که عذاب در برزخ و قیامت به آنها می‌رسد.
النیسابوری، نظام الدین الحسن بن محمد بن حسین المعروف بالنظام الأعرج (متوفاى 728 هـ)، تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج3، ص421، تحقیق: الشیخ زکریا عمیران، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1416هـ – 1996م.
ابن تیمیه:
ابن تیمیه نیز این آیه را دلیل بر وقوع عذاب بعد از مردن می‌داند و می‌نویسد:
وقوله ( الیوم تجزون عذاب الهون ) دل على وقوع الجزاء عقب الموت
وقال تعالى فی الأنفال (ولو ترى إذ یتوفى الذین کفروا الملائکة یضربون وجوههم وأدبارهم وذوقوا عذاب الحریق ذلک بما قدمت أیدیکم وأن الله لیس بظلام للعبید) وهذا ذوق له بعد الموت.
این آیه که می‌فرماید: امروز عقاب می‌شوید به عذاب خوار کننده، دلیل بر این است که جزاء بعد از مردن واقع می‌شود. و خداوند در سوره انفال فرموده: و اگر ببینى کافران را هنگامى که فرشتگان (مرگ)، جانشان را مى گیرند و بر صورت و پشت آنها مى زنند و (مى گویند:) بچشید عذاب سوزنده را (، به حال آنان تأسف خواهى خورد)… این چشدن عذاب، بعد از مرگ است.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج4، ص267، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
ابن قیم الجوزیه:
ابن قیم الجوزیه شاگرد ابن تیمیه بعد از نقل آیه می‌نویسد:
فقول الملائکة الیوم تجزون عذاب الهون المراد به عذاب البرزخ الذی أوله یوم القبض والموت ونظیره قوله تعالى ولو ترى إذ یتوفى الذین کفروا الملائکة یضربون وجوههم وأدبارهم وذوقوا عذاب الحریق، فهذه الاذاقة هی فی البرزخ واولها حین الوفاة.
سخن فرشته که می‌گوید:‌ امروز به عذاب سخت عقاب می‌شوید، مراد از آن عذاب برزخ است؛ همان برزخی که ابتدای آن روز قبض روح و مردن است. نظیر این آیه، آیه دیگر است که می‌فرماید: و اگر ببینى کافران را هنگامى که فرشتگان …. این چشاندن در برزخ است که ابتدای آن زمان وفات است.
الزرعی، محمد بن أبی بکر أیوب أبو عبد الله (متوفای751هـ)، مفتاح دار السعادة ومنشور ولایة العلم والإرادة، ج1، ص43، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت
ب: روایاتی که دلالت بر حیات پس از مرگ می‌کنند
علاوه بر آیات،‌ روایات نیز بر حیات انسان پس از مرگ دلالت دارند که در این قسمت به این روایات اشاره می‌شود:
1. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم صدای عذاب شدن یهود از درون قبر را می‌شنید:
بخاری در صحیح خود در باب «بَاب التَّعَوُّذِ من عَذَابِ الْقَبْرِ» آورده است که صدای عذاب شدن یهود از درون قبر شنیده می‌شد؛ پس مردگان حیات دارند که صدای عذاب شدنشان می‌آمد:
حدثنا محمد بن الْمُثَنَّى حدثنا یحیى حدثنا شُعْبَةُ قال حدثنی عَوْنُ بن أبی جُحَیْفَةَ عن أبیه عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ عن أبی أَیُّوبَ رضی الله عَنْهُمْ قال خَرَجَ النبی صلى الله علیه وسلم وقد وَجَبَتْ الشَّمْسُ فَسَمِعَ صَوْتًا فقال یَهُودُ تُعَذَّبُ فی قُبُورِهَا وقال النَّضْرُ أخبرنا شُعْبَةُ حدثنا عَوْنٌ سمعت أبی سمعت الْبَرَاءَ عن أبی أَیُّوبَ رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم.
روزی پیامبر صلى الله علیه وسلم هنگام غروب خارج شد، صدائی شنید، پس فرمود: عده‌ای از یهود هستند که در قبرهایشان عذاب می‌شوند …
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص463 ، ح 1309، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
مسلم نیز این روایت را در صحیح خود آورده است :
حدثنا أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ حدثنا وَکِیعٌ ح وحدثنا عُبَیْدُ اللَّهِ بن مُعَاذٍ حدثنا أبی ح وحدثنا محمد بن الْمُثَنَّى وبن بَشَّارٍ قالا حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ کلهم عن شُعْبَةَ عن عَوْنِ بن أبی جُحَیْفَةَ ح وحدثنی زُهَیْرُ بن حَرْبٍ وَمُحَمَّدُ بن الْمُثَنَّى وبن بَشَّارٍ جمیعا عن یحیى الْقَطَّانِ واللفظ لِزُهَیْرٍ حدثنا یحیى بن سَعِیدٍ حدثنا شُعْبَةُ حدثنی عَوْنُ بن أبی جُحَیْفَةَ عن أبیه عن الْبَرَاءِ عن أبی أَیُّوبَ قال خَرَجَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم بَعْدَ ما غَرَبَتْ الشَّمْسُ فَسَمِعَ صَوْتًا فقال یَهُودُ تُعَذَّبُ فی قُبُورِهَا.
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص2200، ح2869، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
2. صدای خواندن سوره تبارک میت از درون قبر شنیده شده است :
ترمذی در سنن خود (که یکی از صحاح سته است) روایت آورده که صدای خواندن سوره تبارک میت از درون قبر شنیده شده است بعد می‌گوید: این روایت معتبر است:
حدثنا محمد بن عبد الْمَلِکِ بن أبی الشَّوَارِبِ حدثنا یحیى بن عَمْرِو بن مَالِکٍ النُّکْرِیُّ عن أبیه عن أبی الْجَوْزَاءِ عن بن عَبَّاسٍ قال ضَرَبَ بَعْضُ أَصْحَابِ النبی صلى الله علیه وسلم خِبَاءَهُ على قَبْرٍ وهو لَا یَحْسِبُ أَنَّهُ قَبْرٌ فإذا فیه إِنْسَانٌ یَقْرَأُ سُورَةَ تَبَارَکَ الذی بیده الْمُلْکُ حتى خَتَمَهَا فَأَتَى النبی صلى الله علیه وسلم فقال یا رَسُولَ اللَّهِ إنی ضَرَبْتُ خِبَائِی على قَبْرٍ وأنا لَا أَحْسِبُ أَنَّهُ قَبْرٌ فإذا فیه إِنْسَانٌ یَقْرَأُ سُورَةَ تَبَارَکَ الْمُلْکِ حتى خَتَمَهَا فقال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم هِیَ الْمَانِعَةُ هِیَ الْمُنْجِیَةُ تُنْجِیهِ من عَذَابِ الْقَبْرِ.
قال أبو عِیسَى هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ غَرِیبٌ من هذا الْوَجْهِ وفی الْبَاب عن أبی هُرَیْرَةَ.
ابن عباس می‌گوید بعضی از اصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم خیمه‌ای بر قبر برپاکردند و نمی‌دانستند که قبر است و در درون قبر کسی سوره تبارک را می‌خواندند و سوره را ختم کرد پس پیامبر صلى الله علیه وسلم آمدند آن صحابی گفت آقا جان من خیمه بر قبری زدم و نمی‌دانستم قبر است و در قبر شخصی سوره تبارک می‌خواند تا آن را ختم کرد ، پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمودند سوره تبارک او را از عذاب نجات می‌دهد ، ابو عیسی می‌گوید روایت حسن و غریب است (مورد قبول است)
الترمذی السلمی، ابوعیسی محمد بن عیسی (متوفاى 279هـ)، سنن الترمذی، ج5، ص164 تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
اقرار علمای اهل سنت به اعتبار سند روایت:
دیگر علمای اهل سنت که روایت را آوردند، نیز بر حسن بودن روایت تصریح کرده اند:
سیوطی می‌نویسد : ترمذی روایت را آورده است و گفته روایت حسن است و حاکم نیشابوری روایت را صحیح دانسته است:
وأخرج الترمذی وحسنه والحاکم وصححه والبیهقی عن ابن عباس قال ضرب بعض أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم خباءه على قبر وهو لا یحسب انه قبر فإذا فیه إنسان یقرأ سورة الملک حتى ختمها فأتانی النبی صلى الله علیه وسلم فأخبره فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم وهی المانعة هی المنجیة باب ما وقع فی حمراء الاسد من الآیات.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الخصائص الکبرى، ج1، ص364، ناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت – 1405هـ – 1985م.
اشبیلی ازدی نیز سخن ترمذی را در تحسین روایت نقل کرده است:
قال أبو عیسى : هذا حدیث حسن غریب من هذا الوجه .
الاشبیلی الازدی ، أبو محمد عبد الحق بن عبد الرحمن بن عبد الله (معروف بابن الخراط) (متوفاى581هـ) ، الأحکام الشرعیة الکبرى ، ج4، ص34، تحقیق : أبو عبد الله حسین بن عکاشة ، ناشر : مکتبة الرشد – السعودیة / الریاض ، الطبعة : الأولى ، 1422هـ – 2001م .
قرطبی می‌نویسد :
قال حدیث حسن غریب.
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج18، ص205، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
زرعی دمشقی می‌گوید :
قال الترمذى هذا حدیث حسن غریب.
أبو عبد الله شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد الزرعی الدمشقی الوفاة: 751 هـ ، الروح فی الکلام على أرواح الأموات والأحیاء بالدلائل من الکتاب والسنة ، ج1، ص80 دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1395 – 1975
محمد بن عبد الوهاب نیز می‌گوید :
امام وهابیت روایت را آورده و می‌نویسد که ترمذی آن را آورده و گفته روایت حسن است :
وللترمذی وحسنه عن ابن عباس قال : ضرب بعض أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم خباءه على قبر ، وهو لا یحسب أنه قبر ، فإذا فیه إنسان یقرأ سورة الملک حتى ختمها ، فأتى النبی صلى الله علیه وسلم فأخبره فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : ‘ هی المانعة ، هی المنجیة ، تنجیه من عذاب القبر ‘ .
محمد بن عبد الوهاب (متوفای 1206 هـ )، أحکام تمنی الموت ، ج1، ص40، تحقیق : الشیخ عبد الرحمن بن محمد السّدحان ، والشیخ عبد الله بن عبد الرحمن الجبرین ، ناشر : مطابع الریاض – الریاض ، الطبعة : الأولى .
از عبارات فوق، روشن می‌شود که ناقلان تحسین ترمذی و تصحیح حاکم نیز به اعتبار سند این روایت اعتقاد داشته اند و گرنه تعلیقه‌ای بر آن می‌افزودند.
3. عذاب شدن سخن چین در زمان پیامبر (ص):
در صحیح بخاری باب خاصی برای عذاب قبر تحت عنوان «87 بَاب عَذَابِ الْقَبْرِ من الْغِیبَةِ وَالْبَوْلِ» وجود دارد، و هنگامی که عذاب ثابت شد، حیات هم ثابت می‌شود:
حدثنا قُتَیْبَةُ حدثنا جَرِیرٌ عن الْأَعْمَشِ عن مُجَاهِدٍ عن طَاوُسٍ قال بن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما مَرَّ النبی صلى الله علیه وسلم على قَبْرَیْنِ فقال إِنَّهُمَا لَیُعَذَّبَانِ وما یُعَذَّبَانِ من کَبِیرٍ ثُمَّ قال بَلَى أَمَّا أَحَدُهُمَا فَکَانَ یَسْعَى بِالنَّمِیمَةِ وَأَمَّا أَحَدُهُمَا فَکَانَ لَا یَسْتَتِرُ من بَوْلِهِ قال ثُمَّ أَخَذَ عُودًا رَطْبًا فَکَسَرَهُ بِاثْنَتَیْنِ ثُمَّ غَرَزَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا على قَبْرٍ ثُمَّ قال لَعَلَّهُ یُخَفَّفُ عنهما ما لم یَیْبَسَا.
پیامبر صلى الله علیه وسلم بر دو قبر گذشت؛ پس فرمود این دو نفر دارند عذاب می‌شوند و به خاطر گناه کبیره عذاب نمی‌شوند سپس فرمود بله اما یکی از آن دو خبر چین بود و دیگری در جلوی مردم ادرار می‌کرد سپس حضرت یک چوب تر برداشت و دو قسمتش کرد و روی قبر شان گذاشت و فرمود بلکه خدا قبل از خشک شدن چوب در عذابشان تخفیف دهد.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص464 ، ح1312، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
4. پناه بردن رسول خدا از عذاب قبر:
در صحیح بخاری باب خاصی برای پناه بردن به خدا از عذاب قبر «بَاب التَّعَوُّذِ من عَذَابِ الْقَبْرِ» وجود دارد که خود رسول خدا صلی الله علیه وآله از عذاب قبر به خداوند پناه بره است و در این باره به دو روایت آن اشاره می‌کنیم.
روایت اول:
حدثنا مُعَلًّى حدثنا وُهَیْبٌ عن مُوسَى بن عُقْبَةَ قال حَدَّثَتْنِی ابْنَةُ خَالِدِ بن سَعِیدِ بن الْعَاصِ أنها سَمِعَتْ النبی صلى الله علیه وسلم وهو یَتَعَوَّذُ من عَذَابِ الْقَبْرِ.
از دختر خالد نقل می‌کند که از پیامبر صلى الله علیه وسلم شنید که حضرت از عذاب قبر به خدا پناه می‌برند .
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص463، ح1310، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
روایت دوم:
حدثنا مُسْلِمُ بن إبراهیم حدثنا هِشَامٌ حدثنا یحیى عن أبی سَلَمَةَ عن أبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه قال کان رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یَدْعُو اللهم إنی أَعُوذُ بِکَ من عَذَابِ الْقَبْرِ وَمِنْ عَذَابِ النَّارِ وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْیَا وَالْمَمَاتِ وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَسِیحِ الدَّجَّالِ.
ابوهریره گفت : پیامبر صلى الله علیه وسلم این‌گونه دعا می‌کردند : خدایا به تو پناه می‌برم از عذاب قبر و عذاب دوزخ و فتنه زنده شدن و مردن و فتنه مسیح دجال.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص463، ح1311 ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
نتیجه این روایات این است که لازمه عذاب در قبر، حیات و زنده بودن در قبر است؛ چرا که عذاب بدون حیات امکان ندارد پس مرده در قبر حیات دارد.
5. سؤال پرسیدن از میت در قبر:
طبق روایت دیگر، رسول خدا صلی الله علیه وآله از سؤال در قبر سخن گفت و مسلمانان که این سخن را شنیدند ضجه زدند:
حدثنا یحیى بن سُلَیْمَانَ حدثنا بن وَهْبٍ قال أخبرنی یُونُسُ عن بن شِهَابٍ أخبرنی عُرْوَةُ بن الزُّبَیْرِ أَنَّهُ سمع أَسْمَاءَ بِنْتَ أبی بَکْرٍ رضی الله عنهما تَقُولُ قام رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم خَطِیبًا فذکر فِتْنَةَ الْقَبْرِ التی یَفْتَتِنُ فیها الْمَرْءُ فلما ذَکَرَ ذلک ضَجَّ الْمُسْلِمُونَ ضَجَّةً زاد غندر عذاب القبر حق.
پیامبر صلى الله علیه وسلم در خطبه‌ای امتحان در قبر و اینکه از انسان در قبر سؤال می‌شود را ذکر کرد و مسلمانان در این هنگام ضجه زدند و گریه کردند، غندر اضافه کرد که عذاب قبر حق است.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص462 ، ح1307، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
6. شنیده شدن صدای عذاب شدن مردگان در قبر:
مسلم نیشابوری امام اهل سنت در صحیح خودش آورده است که صدای عذاب شدن مردگان در قبر را می‌شود شنید :
حدثنا محمد بن الْمُثَنَّى وبن بَشَّارٍ قالا حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ عن قَتَادَةَ عن أَنَسٍ أَنَّ النبی صلى الله علیه وسلم قال لَوْلَا أَنْ لَا تَدَافَنُوا لَدَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ یُسْمِعَکُمْ من عَذَابِ الْقَبْرِ.
از انس نقل می‌کند که پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمودند : اگر نمی‌ترسیدم که از دفن همدیگر امتناع کنید دعا می‌کردم تا صدای عذاب شدن مردگان در قبر را می‌شنیدید .
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص2200، ح2868، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
استدلال ابن تیمیه به شنیدن اموات:
حتی ابن تیمیه به این روایت بر شنیدن مردگان (که فرع بر زنده بودن آنها است) استدلال می‌کند :
وثبت عنه فی الصحیح أنه قال لولا أن لا تدافنوا لسألت الله أن یسمعکم عذاب القبر مثل الذی أسمع وثبت عنه فی الصحیح أنه نادى المشرکین یوم بدر لما ألقاهم فی القلیب وقال ما أنتم بأسمع لما أقول منهم والآثار فی هذا کثیرة منتشرة والله أعلم .
و ثابت است این روایت از پیامبر در صحیح مسلم که پیامبر فرمود : اگر نمی‌ترسیدم که از دفن همدیگر امتناع کنید دعا می‌کردم تا صدای عذاب شدن مردگان در قبر را می‌شنیدید همانطوری که من می‌شنوم و ثابت شده در صحیح بخاری و مسلم که پیامبر با کشته شدگان مشرکین وقتی که در چاه بدر انداخت صحبت کرد و فرمود شما شنواتر آنها نیستید و روایات در این باره زیاد است و الله اعلم .
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج4، ص273، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
7. حیات طفلان شیرخواره در بهشت
ابراهیم فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در بهشت مرضعه (دایه) دارد.
بخاری امام اهل سنت در صحیح خودش روایت را از پیامبر صلی الله علیه و آله این‌گونه نقل کرده است:
حدثنا أبو الْوَلِیدِ حدثنا شُعْبَةُ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ أَنَّهُ سمع الْبَرَاءَ رضی الله عنه قال لَمَّا توفى إِبْرَاهِیمُ علیه السَّلَام قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إِنَّ له مُرْضِعًا فی الْجَنَّةِ.
براء می‌گوید : وقتی ابراهیم علیه السلام(فرزند پیامبر) از دنیا رفت ، پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمودند : در بهشت کسی هست که ابراهیم را شیر می‌دهد .
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص465، ح1316، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
پس حضرت ابراهیم زنده است و بعد از مردن حیات دارد.
عمومیت این حکم برای تمام اطفال مسلمان :
این روایت طبق نظر شارحین صحیح بخاری اختصاصی به ابراهیم فرزند رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم ندارد و شامل اطفال مسلمانان می‌شود.
ابن بطال قرطبی می‌نویسد:
وعلى هذا القول جمهور علماء المسلمین أن أطفال المسلمین فى الجنة إلا المجبرة ، فإنهم عندهم فى المشیئة ، وهو قول مجهول مردود بإجماع الحجة الذین لا یجوز علیهم الغلط ، ولا یسوغ مخالفتهم .
و بنا بر این قول است که جمهور علماء مسلمانان عقیده دارند که اطفال مسلمانان وارد بهشت می‌شوند غیر از فرقه مجبره …
إبن بطال البکری القرطبی، ابوالحسن علی بن خلف بن عبد الملک (متوفاى449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج3، ص368 تحقیق: ابوتمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مکتبة الرشد – السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423هـ – 2003م.
بدر الدین عینی می‌نویسد:
حدَّثنا أبُو الوَلِیدِ قال حدَّثنا شُعْبَةُ عنْ عَدِیِّ بنِ ثَابِتٍ أنَّهُ سَمِعَ البَرَاءَ رضی الله تعالى عنهُ . قال لَمَّا تُوُفِّیَ أبْرَاهِیمْ علیه السلاَمُ قال رسولُ الله صلى الله علیه وسلم إنَّ لَهُ مُرْضِعا فِی الجَنَّةِ .
مطابقته للترجمة من حیث إن النبی ، صلى الله علیه وسلم ، أخبر أن لأبنه إبراهیم مرضعا فی الجنة ، وهذا یدل على أن أولاد المسلمین الأطفال فی الجنة .
….طبق روایت ذکر شده بخاطر اینکه پیامبر صلى الله علیه وسلم خبر داد که برای فرزندش ابراهیم مرضعه است در بهشت و این دلیل است بر اینکه اطفال مسلمانان در بهشت هستند.
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج8، ص211 ، ح2831، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
اجماع اهل سنت ، بر حیات اطفال بعد از مرگ :
ابو بکر حدادی در پاسخ سؤالی گفته است: به اجماع اهل سنت تمام فرزندان آدم که دارای روح هستند در عالم قبر مورد سؤال واقع می‌شوند:
فَإِنْ قِیلَ هَلْ یُسْأَلُ الطِّفْلُ الرَّضِیعُ فَالْجَوَابُ أَنَّ کُلَّ ذِی رُوحٍ مِنْ بَنِی آدَمَ فَإِنَّهُ یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ السُّنَّةِ لَکِنْ یُلَقِّنُهُ الْمَلَکُ فَیَقُولُ لَهُ مَنْ رَبُّک ثُمَّ یَقُولُ لَهُ قُلْ اللَّهَ رَبِّی ثُمَّ یَقُولُ لَهُ مَا دِینُک ثُمَّ یَقُولُ لَهُ قُلْ دِینِی الْإِسْلَامُ ثُمَّ یَقُولُ لَهُ مَنْ نَبِیُّک ثُمَّ یَقُولُ لَهُ قُلْ نَبِیِّی مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَقَالَ بَعْضُهُمْ لَا یُلَقِّنُهُ بَلْ یُلْهِمُهُ اللَّهُ حَتَّى یُجِیبَ کَمَا أُلْهِمَ عِیسَى عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی الْمَهْدِ.
پس اگر گفته شود آیا از طفل شیرخوار سؤال می‌شود؟ جواب این است که به اجماع اهل سنت تمام ذی روح از فرزندان آدم در عالم قبر مورد سؤال قرار می‌گیرند، ولی فرشته به او تلقین می‌کند که پروردگارت خداوند و دینت اسلام و پیامبرت رسول خدا صلی الله علیه وسلم است. برخی گفته است که فرشته به او تلقین نمی‌کند بلکه خداوند به او الهام می‌کند تا این‌که جواب بدهد همانگونه که به حضرت عیسی علیه السلام در گهوار الهام شد.
الحدادی العبادی الحنفی ، أبو بکر بن علی بن محمد (متوفاى800هـ)، الجوهرة النیرة شرح مختصر القدوری، ج1، ص 398 ، طبق برنامه الجامع الکبیر.
8. پرواز برخی افراد بهشتی با فرشتگان
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: جعفر بن ابی طالب را در بهشت دیدم با دو بال همراه فرشته پرواز می‌کند پس حضرت جعفر بعد از شهادت حیات دارد:
6464 حدثنا أحمد بن المقدام حدثنا عبد الله بن جعفر المدینی وکان خیرا من أبیه إن شاء الله حدثنا العلاء عن أبیه عن أبی هریرة قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم رأیت جعفر بن أبی طالب ملکا یطیر مع الملائکة بجناحین فی الجنة.
ابوهریره از پیامبر صلى الله علیه وسلم نقل می‌کند که فرمود : جعفر بن ابی طالب را در بهشت دیدم با دو بال همراه فرشته پرواز می‌کند .
أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفاى307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج11، ص350، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م.
همین روایت را حاکم نیشابوری در مستدرک آورده است و می‌گوید این روایت صحیح است :
أخبرنی أحمد بن کامل القاضی ثنا الهیثم بن خلف الدوری ثنا محمد بن المثنى حدثنی عبید الله بن عبد المجید الحنفی ثنا ربیعة بن کلثوم عن سلمة بن وهرام عن عکرمة عن بن عباس رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم دخلت الجنة البارحة فنظرت فیها فإذا جعفر یطیر مع الملائکة وإذا حمزة متکئ على سریر.
صحیح الإسناد ولم یخرجاه هذه أحادیث ترکها فی الإملاء.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص217،ح4890، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990م
و در جای دیگر آورده است:
حدثنا أبو محمد المزنی ثنا الهیثم بن خلف الدوری ثنا محمد بن المثنى حدثنی عبید الله بن عبد المجید الحنفی ثنا زمعة بن صالح عن سلمة بن وهرام عن عکرمة عن بن عباس رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم دخلت الجنة البارحة فنظرت فیها فإذا جعفر یطیر مع الملائکة وإذا حمزة متکئ على سریر. هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین،ج3،ص231، ح4933، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990م
بزرگان اهل سنت در کتابهای ذیل، این روایت را آورده‌اند :
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج1، ص212، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسة الرسالة – بیروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ .
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، السیرة النبویة، ج3، ص467، طبق برنامه الجامع الکبیر.
الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص273، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج7، ص76،تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج8، ص22،ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
الهندی، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین (متوفاى975هـ)، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج5، ص287، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ – 1998م.
پس طبق این روایت حضرت جعفر بن ابی طالب بعد از شهادت در بهشت متنعم است و با دو بالی که خداوند به او داده است همراه فرشته‌ها پرواز می‌کند ، و این بعد از شهادت است و در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بوده است .
9. حضرت موسی (ع) در قبرش زنده است و نماز می‌خواند:
امام اهل سنت مسلم نیشابوری در کتاب صحیح خود روایت آورده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شب معراج حضرت موسی را دید که در قبر خود نماز می‌خواند:
حدثنا هَدَّابُ بن خَالِدٍ وَشَیْبَانُ بن فَرُّوخَ قالا حدثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ عن ثَابِتٍ الْبُنَانِیِّ وَسُلَیْمَانَ التَّیْمِیِّ عن أَنَسِ بن مَالِکٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال أَتَیْتُ وفی رِوَایَةِ هَدَّابٍ مَرَرْتُ على مُوسَى لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی عِنْدَ الْکَثِیبِ الْأَحْمَرِ وهو قَائِمٌ یُصَلِّی فی قَبْرِهِ.
وحدثنا عَلِیُّ بن خَشْرَمٍ أخبرنا عِیسَى یَعْنِی بن یُونُسَ ح وحدثنا عُثْمَانُ بن أبی شَیْبَةَ حدثنا جَرِیرٌ کلاهما عن سُلَیْمَانَ التَّیْمِیِّ عن أَنَسٍ ح وحدثناه أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ حدثنا عَبْدَةُ بن سُلَیْمَانَ عن سُفْیَانَ عن سُلَیْمَانَ التَّیْمِیِّ سمعت أَنَسًا یقول قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم مَرَرْتُ على مُوسَى وهو یُصَلِّی فی قَبْرِهِ وزاد فی حدیث عِیسَى مَرَرْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی.
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص1845، ح2375، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
این روایت در کتابهای ذیل نیز آمده است:
إبن أبی شیبة الکوفی، ابوبکر عبد الله بن محمد (متوفاى235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج7، ص335، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد – الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
الصنعانی، ابوبکر عبد الرزاق بن همام (متوفاى211هـ)، المصنف، ج3، ص577، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص120، ناشر: مؤسسة قرطبة مصر.
البزار، ابوبکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاى292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار) ج14، ص120، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم – بیروت، المدینة الطبعة: الأولى، 1409 هـ.
النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفاى303 هـ)، السنن الکبرى، ج1، ص419، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 – 1991.
أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفاى307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج7، ص126، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م.
سیوطی: ادعای تواترروایات این باب
سیوطی عالم بزرگ اهل سنت می‌نویسد: حیات پیامبران در قبر معلوم و در نزد ما علمی قطعی است به خاطر ادله و روایات متواتر در این باب.
فأقول حیاة النبی صلى الله علیه وسلّم فی قبره هو وسائر الأنبیاء معلومة عندنا علماً قطعیاً لما قام عندنا من الأدلة فی ذلک وتواترت [ به ] الأخبار ، وقد ألف البیهقی جزءاً فی حیاة الأنبیاء فی قبورهم .
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج2، ص139، تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
السبکی:
عقیده ما این است که انبیاء در قبرهایشان زنده هستند
ومن عقائدنا: أنّ الأنبیاء أحیاء فی قبورهم فأین الموت؟.
طبقات الشافعیة الکبرى، ج3، ص384 ، دار النشر : هجر للطباعة والنشر والتوزیع – 1413هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقیق : د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو
قسطلانى
حیات انبیاء ثابت و معلوم است
ولا شک أن حیاة الأنبیاء علیهم الصلاة والسلام ثابتة معلومة مستمرة ونبینا أفضلهم ، وإذا کان کذلک فینبغی أن تکون حیاته أکمل وأتم من حیاة سائرهم.
المواهب اللدنیّة: ج3 ص 413.
زینی دحلان
زینی دحلان مفتی اعظم عربستان می‌نویسد: حیات انبیاء در نزد اهل سنت ثابت است.
وحیاة الأنبیاء علیهم الصلاة والسلام فی قبورهم ثابتة عند أهل السنة بأدلّة کثیرة منها حدیث مررت على موسى لیلة أسرى بی یصلى فی قبره
الدرر السنیة فی الرد على الوهابیة، ص13.
نتیجه:
با توجه به آیات و روایات فوق، روشن می‌شود که مردگان پس از رفتن از این دنیا زنده هستند و طبق نظر علمای اهل سنت، حیات پس از مرگ مختص به شهدا نیست؛ بلکه شامل تمامی اموات می‌شود.
10. عذاب قبر حق است:
در روایت دیگر آمده است که عایشه از رسول خدا از عذاب قبر سؤال کرد،‌ حضرت فرمود: عذاب قبر حق است:
حدثنا عَبْدَانُ أخبرنی أبی عن شُعْبَةَ سمعت الْأَشْعَثَ عن أبیه عن مَسْرُوقٍ عن عَائِشَةَ رضی الله عنها أَنَّ یَهُودِیَّةً دَخَلَتْ علیها فَذَکَرَتْ عَذَابَ الْقَبْرِ فقالت لها أَعَاذَکِ الله من عَذَابِ الْقَبْرِ فَسَأَلَتْ عَائِشَةُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم عن عَذَابِ الْقَبْرِ فقال نعم عَذَابُ الْقَبْرِ حق قالت عَائِشَةُ رضی الله عنها فما رأیت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم بَعْدُ صلى صَلَاةً إلا تَعَوَّذَ من عَذَابِ الْقَبْرِ.
یک زن یهودی بر عایشه وارد شد پس از عذاب قبر سخن گفت و به عایشه گفت خدا تو را از عذاب قبر حفظ کند پس عایشه از پیامبر صلى الله علیه وسلم درمورد عذاب قبر سؤال کرد پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود عذاب قبر حق است ، عایشه می‌گوید که پیامبر صلى الله علیه وسلم بعد از هر نماز از عذاب قبر به خدا پناه می‌برد.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص462 ،ح1306، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
11.انبیاء درون قبر نماز می‌خوانند
أبو یعلی در مسند خود روایت کرده است که انبیاء درون قبر زنده هستند و نمار می‌خوانند:
حدثنا أبو الجهم الأزرق بن علی حدثنا یحیى بن أبی بکیر حدثنا المستلم بن سعید عن الحجاج عن ثابت البنانی عن أنس بن مالک قال رسول الله صلى الله علیه وسلم الأنبیاء أحیاء فی قبورهم یصلون.
انس بن مالک می‌گوید پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود: انبیاء در قبرهایشان زنده هستند و نماز می‌خوانند.
أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفاى307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج6، ص147، حدیث3425، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م.
هیثمی می‌گوید که راویان این روایت همه ثقه هستند و روایت صحیح است.
رواه أبو یعلى والبزار ورجال أبی یعلى ثقات
الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج8، ص211، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
ملا علی قاری می‌نویسد روایت صحیح است.
وصح خبر ( الأنبیاء أحیاء فی قبورهم ، یصلون )
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج3، ص415، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة – لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ – 2001م .
مناوی می‌نویسد روایت صحیح است.
وهو حدیث صحیح
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى 1031هـ)، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج3، ص184، ناشر: المکتبة التجاریة الکبری – مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ.
البانی نیز روایت را صحیح دانسته است.
الألبانی, سلسلة الأحادیث الصحیحة: ج2 ص187ـ 189, حدیث رقم:621.
تواتر روایات و اجماع علمای اهل سنت بر حیات انبیاء بعد از وفات
ابن حجر هیتمی از بزرگان اهل سنت می‌نویسد: علمای اهل سنت بر حیات انبیاء بعد از مردن اجماع دارند و روایات متواتر بر این مطلب وجود دارد.
الْإِجْمَاعِ على حَیَاةِ الْأَنْبِیَاءِ کما تَوَاتَرَتْ بِهِ الْأَخْبَارُ .
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى973هـ)، الفتاوى الکبرى الفقهیة ، ج2، ص135، ناشر : دار الفکر
پس روایت از نظر بزرگان اهل سنت صحیح است و ثابت می‌کند که انبیاء بعد از مردن در قبر زنده هستند.
12. رسول الله ص بعد از وفات جواب سلام را می‌دهد
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عبد اللَّهِ بن یَزِیدَ ثنا حَیْوَةُ ثنا أبو صَخْرٍ أَنَّ یَزِیدَ بن عبد اللَّهِ بن قُسَیْطٍ أخبره عن أبی هُرَیْرَةَ عن رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال ما من أَحَدٍ یُسَلِّمُ علی الا رَدَّ الله عزوجل إلی روحی حتى أَرُدَّ علیه السَّلاَمَ.
پیامبر ص فرمودند: هر کس که به من سلام می‌کند خداوند روح من را برمی‌گرداند تا جواب سلامش را بدهم.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج2، ص527، حدیث10827، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
همین روایت در سنن ابی داود نیز آمده است.
السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفاى 275هـ)، سنن أبی داود، ج2، ص218، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
تصحیح سند روایت توسط علمای اهل سنت:
نووی از بزرگان اهل سنت می‌گوید سند روایت صحیح است:
334 وروینا فیه أیضا بإسناد صحیح عن أبی هریرة أیضا أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال ) ما من أحد یسلم علی إلا رد الله علی روحی حتى أرد علیه السلام .
الإمام النووی الوفاة: 676هـ ، الأذکار المنتخبة من کلام سید الأبرار ، ج1، ص66 دار النشر : دار الکتب العربی – بیروت – 1404هـ – 1984م.
نووی: سند روایت صحیح است.
رواه أبو داود بإسناد صحیح
أبو زکریا یحیى بن شرف النووی الوفاة: 676 هـ ، ریاض الصالحین من کلام سید المرسلین ، ج1، ص255، دار النشر : دار الفکر – بیروت – 1421هـ -2000م ، الطبعة : الثالثة
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، المجموع، ج8، ص200، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، التکملة الثانیة.
رواه أبو داود بإسناد صحیح .
یحیى بن مری بن حسن بن حسین بن محمد بن جمعة بن حزام الحزامی، الحورانی، أبو زکریا، محیی الدین الدمشقی الشافعی الوفاة: 24 / 676 هـ ، خلاصة الاحکام فی مهمات السنن وقواعد الاسلام ، ج1، ص441 دار النشر : مؤسسة الرسالة – لبنان – بیروت – 1418هـ – 1997م ، الطبعة : الاولى ، تحقیق : حققه وخرج أحادیثه: حسین إسماعیل الجمل
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت می‌نویسد: این روایت بر طبق تصحیح مسلم نیشابوری است و ائمه اهل سنت طبق آن فتوی دادند به جواز سلام کردن بر قبر پیامبر ص :
وهذا الحدیث على شرط مسلم
أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728 ،اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة أصحاب الجحیم ، ج1، ص324، دار النشر : مطبعة السنة المحمدیة – القاهرة – 1369 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : محمد حامد الفقی
وعلى هذا الحدیث اعتمد الأئمة فی السلام علیه عند قبره صلوات الله وسلامه علیه
أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728 ، قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة ، ج1، ص71، دار النشر : المکتب الإسلامی – بیروت – 1390 – 1970 ، تحقیق : زهیر الشاویش
انصاری شافعی می‌نویسد: سند روایت صحیح است.
قلت : رواه أبو داود ( 1350 ) بإسناد جید ،
الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن(متوفاى804هـ)، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعة فی الشرح الکبیر، ج5، ص290 تحقیق: مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجرة للنشر والتوزیع – الریاض-السعودیة، الطبعة: الاولى، 1425هـ-2004م.
عمر بن علی بن أحمد الوادیاشی الأندلسی
رواه أبو داود بإسناد على شرط الصحیح
عمر بن علی بن أحمد الوادیاشی الأندلسی الوفاة: 804 ، تحفة المحتاج إلى أدلة المنهاج ، ج2، ص190، دار النشر : دار حراء – مکة المکرمة – 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : عبد الله بن سعاف اللحیانی
ابن حجر عسقلانی می‌گوید روایت صحیح است:
ورواته ثقات
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج6، ص488، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
الشربینی الخطیب الشافعی
رواه أبو داود بإسناد صحیح
الشربینی الخطیب الشافعی ، شمس الدین محمد (متوفاى977هـ) ، مغنی المحتاج إلی معرفة معانی ألفاظ المنهاج، ج1، ص512، ناشر: دار الفکر – بیروت.
الزرقانی
أخرجه أبو داود ورجاله ثقات
الزرقانی، محمد بن عبد الباقی بن یوسف (متوفاى1122هـ) شرح الزرقانی علی موطأ الإمام مالک، ج4، ص357، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1411هـ.
علمای اهل سنت: لازمه این روایت حیات علی الدوام و همشگی پیامبر ص است:
سیوطی از بزرگان اهل سنت می‌نویسد از این روایت حیات همیشگی برای پیامبر ص ثابت می‌شود :
روینا فی الترمذی قال : قال رسول الله صلى الله علیه وسلّم : ( ما من أحد یسلم علی إلا رد الله علی روحی حتى أرد علیه السلام ) یؤخذ من هذا الحدیث أن النبی صلى الله علیه وسلّم حی على الدوام وذلک أنه محال عادة أن یخلو الوجود کله من واحد مسلم على النبی صلى الله علیه وسلّم فی لیل أو نهار فإن قلت : قوله علیه السلام : (إلا رد الله إلی روحی) لا یلتئم مع کونه حیاً على الدوام بل یلزم منه أن تتعدد حیاته ووفاته فی أقل من ساعة إذ الوجود لا یخلو من مسلم یسلم علیه کما تقدم بل یتعدد السلام علیه فی الساعة الواحدة کثیراً . فالجواب : والله أعلم أن یقال : المراد بالروح هنا النطق مجازاً فکأنه قال علیه السلام إلا رد الله إلی نطقی وهو حی على الدوام ،
در کتاب ترمذی روایت کردیم که پیامبر ص فرمودند: هر کس که به من سلام می‌کند خداوند روح من را برمی‌گرداند تا جواب سلامش را بدهم. از این حدیث استفاده می‌شود که پیامبر ص همیشه زنده است ؛ زیرا محال است که در شبانه روز کسی نباشد که بر پیامبر صلی الله علیه وآله سلام نفرستد.
اگر گفته شود که این فرمایش حضرت ، تناسبی با حیات همیشگی و علی الدوام ندارد؛ بلکه لازم می‌آید تعدد حیات و وفات پیامبر صلی الله علیه واله در کمتر از یک ساعت؛ چون عالم خالی نمی‌شود از مسلمانی که بر پیامبر ص سلام می‌فرستد؛ بلکه در یک ساعت سلامهای متعددی بر حضرت می‌شود، جواب: منظور از روح در این حدیث مجازاً نطق و حرف زدن است پس اینگار پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده باشند که خدا قدرت حرف زدن را به من برمی‌گرداند و پیامبر صلی الله علیه وآله حیات همیشگی و علی الدوام دارد.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج2، ص143، تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
صالحی شامی
الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج12، ص364، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.
مناوی
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى 1031هـ)، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج5، ص467، ناشر: المکتبة التجاریة الکبری – مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ.
سخاوی
السخاوی, القول البدیع فی الصلاة على الحبیب الشفیع: ص243.
پس طبق این حدیث حضرت حیات دارد و جواب سلام مسلمان را از درون قبر می‌دهد.
مسلمانان در هر نماز بر پیامبر ص سلام می‌دهند به سلام خطاب، السلام علیک أیها النبی ورحمة الله وبرکاته و حتی لجنه افتاء عربستان نیز به آن فتوی داده است و ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت می‌گوید: سلام خطابی به کسی می‌شود که صدا را می‌شنود.
جواب لجنه افتاء عربستان در مورد کیفیت تشهد و سلام نماز:
صفة التشهد الذی کان یقوله رسول الله ( ص ) فی صلاته ویأمر أصحابه بها هی ما أخرجه الشیخان فی الصحیحین عن عبد اللّه بن مسعود رضی الله عنه قال : علمنی رسول الله (ص) کفی بین کفیه کما یعلمنی السورة من القرآن التحیات لله والصلوات والطیبات السلام علیک أیها النبی ورحمة الله وبرکاته السلام علینا وعلى عباد الله الصالحین أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا عبده ورسوله.
وهذا هو الأصح لأن النبی ( ص ) علمه أصحابه ولم یقل إذا مت فقولوا السلام على النبی . . وبالله التوفیق وصلى الله على نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
طریقه تشهد که رسول خدا (ص) در نماز خود می‌خواند و به اصحابش دستور می‌داد، همان روایتی است که بخاری و مسلم در صحیحین از ابن مسعود : پیامبر (ص) به من تعلیم داد در حالی که دستم در دستش بود همانگونه که سوره‌ای از قرآن یادم می‌داد، السلام علیک أیها النبی ورحمة الله وبرکاته السلام علینا وعلى عباد الله الصالحین أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا عبده ورسوله.
و این صحیح است چونکه پیامبر (ص) به صحابه تعلیم داد و نفرمود که اگر از دنیا رفتم بگویید: السلام على النبی . . وبالله التوفیق وصلى الله على نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 7، ص 7، الفتوى رقم 6035.
http://www.alifta.net/Fatawa/FatawaChapters.aspx?View=Page&PageID=2195&PageNo=1&BookID=3
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت:
وقد ثبت عنه فى الصحیحین من غیر وجه أنه کان یأمر بالسلام على أهل القبور ویقول ( قولوا السلام علیکم أهل الدیار من المؤمنین والمسلمین وانا ان شاء الله بکم لاحقون ویرحم الله المستقدمین منا ومنکم والمستأخرین نسأل الله لنا ولکم العافیة اللهم لا تحرمنا أجرهم ولا تفتنا بعدهم واغفر لنا ولهم ، فهذا خطاب لهم وإنما یخاطب من یسمع
و ثابت است روایت در صحیح بخاری و مسلم از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از طرق مختلف که دستور به سلام کردن بر مردگان داده است و می‌فرمود ( بگویید سلام بر شما ای اهل دیار مؤمنین و مسلمین و ما انشاء الله به شما ملحق می‌شویم و خداوند مستقدمین و مستأخرین از ما و شما را رحمت کند و از خداوند برای ما و شما طلب عافیت داریم ، خدایا ما از اجر و پاداششان محروم نکن و ما و آنها را ببخش. و این خطاب به مردگان است و فقط کسی که می‌شنود مورد خطاب قرار می‌گیرد.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج24، ص363، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
13. صلوات مسلمانان بر پیامبر صلی الله علیه وآله در قبر عرضه می‌شود
روایت در مصنف ابن ابی شیبه استاد بخاری، مسند احمد، سنن دارمی، سنن ابی داود، سنن ابن ماجه، سنن نسائی و… آورده‌اند:
حدثنا حُسَیْنُ بن عَلِیٍّ عن عبد الرحمن بن جَابِرٍ عن أبی الأَشْعَثِ الصَّنْعَانِیِّ عن أَوْسِ بن أَوْسٍ قال قال رسول اللهِ صلى الله علیه وسلم ان من أَفْضَلِ أَیَّامِکُمْ یوم الْجُمُعَةِ فیه خُلِقَ آدَم وَفِیهِ النَّفْخَةُ وَفِیهِ الصَّعْقَةُ فاکثروا عَلَیَّ من الصَّلاَة فیه فإن صَلَاتَکُمْ مَعْرُوضَةٌ عَلَیَّ فقال رَجُلٌ یا رَسُولَ اللهِ کَیْفَ تُعْرَضُ صَلَاتُنَا عَلَیْکَ وقد أَرَمْتَ یعنی بَلِیتَ فقال إنَّ اللَّهَ حَرَّمَ على الأَرْضِ أَنْ تَأْکُلَ أَجْسَادَ الأَنْبِیَاءِ
رسول الله ص می‌فرماید: روز جمعه از برترین روزهاست در این روز حضرت آدم آفریده شده و دمیدن روح و نفخه صور در این روز است پس زیاد بر من در این روز درود بفرستید پس همانا که درود شما بر من عرضه می‌شود، پس شخصی گفت: ای پیامبر خدا چگونه بر شما عرضه می‌شود در حالی که بدن شما از بین می‌رود، پس حضرت فرمود: خداوند بر زمین حرام کرده است که اجساد انبیاء را از بین ببرد.
إبن أبی شیبة الکوفی، ابوبکر عبد الله بن محمد (متوفاى235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج2، ص253، حدیث8697، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد – الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص8، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
الدارمی ، أبو محمد عبدالله بن عبدالرحمن (متوفاى255هـ) ، سنن الدارمی ، ج1، ص445، تحقیق : فواز أحمد زمرلی / خالد السبع العلمی ، ناشر : دار الکتاب العربی – بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ
السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفاى 275هـ)، سنن أبی داود، ج1، ص275، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج1، ص345، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفاى303 هـ)، السنن الکبرى، ج1، ص519، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 – 1991.
تصحیح روایت توسط علمای اهل سنت:
حاکم نیشابوری: این حدیث طبق شرایط صحت روایات صحیح بخاری و مسلم است.
هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص604، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990م.
ذهبی نیز در تعلیقه بر مستدرک: این حدیث طبق شرایط صحت روایات صحیح بخاری و مسلم است.
تعلیق الذهبی قی التلخیص : على شرط البخاری ومسلم
المستدرک على الصحیحین للحاکم مع تعلیقات الذهبی فی التلخیص – (ج 4 / ص 604)
البانی: سند روایت صحیح است.
وإسناده صحیح وأخرجه أبو داود ( رقم 1047 و 1531 ) والنسائی ( 1 / 203 – 204 ) والدارمی ( 1 / 369 ) وابن ماجه ( رقم 1085 و 1636 ) والحاکم ( 1 / 278 ) وأحمد ( 4 / 8 )
إرواء الغلیل – (ج 1 / ص 34)
سلسلة الأحادیث الصحیحة: ج4 ص32, مکتبة المعارف للنشر والتوزیع, الریاض.
الألبانی, إرواء الغلیل: ج1 ص34ـ 35, الناشر: المکتب الإسلامی, بیروت ـ لبنان, الطبعة: الثانیة,
1405 – 1985م.
نووی: این حدیث صحیح است، ابو داود و نسائی و دیگران با سند صحیح آن را آورده‌اند.
حدیث أوس بن أوس هذا صحیح ، رواه أبو داود والنسائی وغیرهما بأسانید صحیحة ،
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، المجموع، ج4، ص469، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، التکملة الثانیة.
رواه أبو داود بإسناد صحیح
أبو زکریا یحیى بن شرف النووی الوفاة: 676 هـ ،ریاض الصالحین من کلام سید المرسلین ، ج1، ص221 دار النشر : دار الفکر – بیروت – 1421هـ -2000م ، الطبعة : الثالثة
الحزامی
رواه أبو داود بإسناد صحیح .
یحیى بن مری بن حسن بن حسین بن محمد بن جمعة بن حزام الحزامی، الحورانی، أبو زکریا، محیی الدین الدمشقی الشافعی الوفاة: 24 / 676 هـ ، خلاصة الاحکام فی مهمات السنن وقواعد الاسلام ، ج1، ص441 دار النشر : مؤسسة الرسالة – لبنان – بیروت – 1418هـ – 1997م ، الطبعة : الاولى ، تحقیق : حققه وخرج أحادیثه: حسین إسماعیل الجمل
الزرعی
إسناده صحیح
الزرعی الدمشقی الحنبلی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أبی بکر أیوب (مشهور به ابن القیم الجوزیة ) (متوفاى751هـ)، جلاء الأفهام فی فضل الصلاة علی محمد خیر الأنام، ج1، ص80 تحقیق: شعیب الأرناؤوط – عبد القادر الأرناؤوط، ناشر: دار العروبة – الکویت، الطبعة: الثانیة، 1407 – 1987.
ابن حجر عسقلانی: سند روایت صحیح است.
سنده صحیح
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج6، ص488، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
الأنصاری الشافعی
رَوَاهُ أبو دَاوُد وَغَیْرُهُ بِأَسَانِیدَ صَحِیحَةٍ
الأنصاری الشافعی ، أبویحیى زکریا (متوفاى926هـ) ، أسنى المطالب فی شرح روض الطالب ، ج1، ص268، تحقیق : د . محمد محمد تامر ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1422 هـ – 2000
الصالحی الشامی
وروى ابن ماجة – برجال ثقات
الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج12، ص444، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.
الشربینی
رواه أبو داود وغیره بأسانید صحیحة
الشربینی الخطیب الشافعی ، شمس الدین محمد (متوفاى977هـ) ، مغنی المحتاج إلی معرفة معانی ألفاظ المنهاج، ج1، ص295، ناشر: دار الفکر – بیروت.
پس طبق این روایت صحیح ثابت می‌شود که صلوات مسلمانان بر پیامبر عرضه می‌شود و حضرت آن را درک می‌کند و بدن حضرت نیز سالم می‌ماند، این را اگر حیات نگوییم چه بگوییم.
5. نظر علمای اهل سنت درمورد شنیدن مردگان
بخش پایانی این مقاله را با ذکر سخنان علمای اهل سنت را در باره شنیدگان مردگان به پایان می بریم:
1. محمد بن اسماعیل بخاری:
بخاری در کتاب صحیح بخاری که اصح کتب نزد اهل سنت بعد از قرآن است باب خاصی در باره شنیدن مردگان صدایی پای تشیع کنندگان دارد :
66 بَاب الْمَیِّتُ یَسْمَعُ خَفْقَ النِّعَالِ.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص448 تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987
و روایتش را قبلا متذکر شدیم.
2. مسلم بن الحجاج نیشابوری:
وی نیز در صحیح خودش می‌نویسد که مرده، حتی صدای پای تشیع کنندگان را که از کنار قبر برمی‌گردند، می‌شنود .
إِنَّ الْمَیِّتَ إذا وُضِعَ فی قَبْرِهِ إنه لَیَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ إذا انْصَرَفُوا.
النیسابوری القشیری ، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص2201، ح2870، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
روایات این کتاب را نیز در بحث های قبلی متذکر شدیم.
3. ابن تیمیه
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت به این آیات و روایات بر شنیدن مردگان استدلال کرده است :
سئل هل یتکلم المیت فی قبره؟
فقال وأما سؤال السائل هل یتکلم المیت فی قبره فجوابه أنه یتکلم وقد یسمع أیضا من کلمه کما ثبت فی الصحیح عن النبی أنه قال إنهم یسمعون قرع نعالهم وثبت عنه فی الصحیح أن المیت یسأل فی قبره فیقال له من ربک وما دینک ومن نبیک فیثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فیقول الله ربی والإسلام دینی ومحمد نبی ویقال له ما تقول فی هذا الرجل الذی بعث فیکم فیقول المؤمن هو عبد الله ورسوله جاءنا بالبینات والهدى فآمنا به واتبعناه وهذا تأویل قوله تعالى (یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا وفی الآخرة). (ابراهٍیم/27).
از ابن تیمیه سؤال شد : آیا مرده در قبرش حرف می‌زند ؟
جواب : و اما در مورد این سؤال که آیا مرده در قبرش حرف می‌زند ؟ جواب این است که مرده هم حرف می‌زند و هم می‌تواند صدای کسی را که با او حرف می‌زند، بشنود ، همانگونه که در حدیث صحیح از نبی مکرم آمده که فرمود : مردگان صدای نعلین را می‌شنوند و ثابت شده در حدیث صحیح که از مرده در قبر سؤال می‌شود، پس به او گفته می‌شود خدای تو کیست؟ دینت چست؟ و پیامبرت کیست؟ پس خدا مؤمنین را در گفتار استوار قرار می‌دهد ، پس مؤمن جواب می‌دهد الله پروردگار و اسلام دین و محمد پیامبر من است ، پس از مؤمن سؤال می‌شود در مورد آقائی که به سوی شما مبعوث کردیم چه عقیده‌ای داری؟ پس مؤمن جواب می‌دهد که ایشان بنده و فرستاده خداست ، با آیات آشکار و هدایت به سوی ما آمد پس ما ایمان آوردیم و از ایشان پیروی کردیم و این تأویل ای آیه است.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج4، ص273 تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة
همچنین در جای دیگر می‌گوید :
وسئل عن الأحیاء إذا زاروا الأموات هل یعلمون بزیارتهم وهل یعلمون بالمیت إذا مات من قرابتهم أو غیره؟
فأجاب الحمد لله نعم قد جاءت الآثار بتلاقیهم وتساؤلهم وعرض أعمال الأحیاء على الأموات کما روى إبن المبارک عن أبى أیوب الأنصارى قال (إذا قبضت نفس المؤمن تلقاها الرحمة من عباد الله کما یتلقون البشیر فى الدنیا فیقبلون علیه ویسألونه فیقول بعضهم لبعض أنظروا أخاکم یستریح فإنه کان فى کرب شدید قال فیقبلون علیه ویسألونه ما فعل فلان وما فعلت فلانة هل تزوجت) الحدیث
وأما علم المیت بالحی إذا زاره وسلم علیه ففی حدیث إبن عباس قال قال رسول الله (ما من أحد یمر بقبر أخیه المؤمن کان یعرفه فى الدنیا فیسلم علیه إلا عرفه ورد علیه السلام) قال إبن المبارک ثبت ذلک عن النبى صلى الله علیه وسلم وصححه عبد الحق صاحب الأحکام.
از ابن تیمیه سؤال شد وقتی زنده‌ها به زیارت قبرهای مردگان می‌روند ، آیا مردگان، زائر قبر را می‌شناسند؟ و آیا اگر کسی از خویشاوندانشان بمیرد از حال او آگاه می‌شوند؟
جواب داد : بعد از حمد و سپاس خدا ، بله، روایت در اثبات ملاقات مردگان با هم و عرضه شدن اعمال زندگان بر آنها آمده است ، مثل روایت ابن مبارک از ابوایوب انصاری که گفته : وقتی جان مؤمن گرفته می‌شود بندگان خدا به استقبال او می‌آیند همانگونه که در دنیا مردم به استقبال کسی می‌روند که مژده آورده است و از او سؤال می‌کنند ، بعضی از آنان می‌گویند اجازه دهید برادر مؤمنتان استراحت کند ، او در سختی و شدت بوده است ، سپس از او سؤال می‌کنند فلانی چکار کرد و آیا فلانی ازدواج کرد ؟ ………
و اما درمورد آگاهی مردگان به کسی که به زیارتشان می‌آید و به آنان سلام می‌کند ، در روایت ابن عباس از پیامبر آمده است ( هر کسی که به قبر برادر مؤمن خود که در دنیا او را می‌شناخت برود و به او سلام بدهد مرده او را می‌شناسد و جواب سلام او را می‌دهد ) ابن مبارک می‌گوید این روایت از پیامبر صلى الله علیه وسلم ثابت شده است و عبد الحق صاحب کتاب الاحکام این روایت را تصحیح کرده است .
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج24،ص331، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
4. ابن قیم الجوزیه:
او نیز بر تواتر روایاتی که حاکی این مطلب که میت زائران قبرش را می‌شناسند، تصریح کرده است:
وقد تواترت الآثار عنهم بأن المیت یعرف زیارة الحی له ویستبشر به
روایات متواتر است که مرده زائر قبرش را می‌شناسد و خوشحال می‌شود.
أبو عبد الله شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد الزرعی الدمشقی،الروح فی الکلام على أرواح الأموات والأحیاء بالدلائل من الکتاب والسنة ، ج1، ص5 ،الوفاة: 751 هـ ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1395 – 1975
5. ابن کثیر دمشقی سلفی
ابن کثیر دمشقی سلفی از بزرگان اهل سنت در تفسیرش تصریح می‌کند که روایات متواتر وجود دارد که مردگان، زائران قبرشان را می‌شناسند و با دیدن آنها خوشحال می‌شوند:
وقد تواترت الاثار عنهم بأن المیت یعرف بزیارة الحی له ویستبشر فروى ابن أبی الدنیا فی کتاب القبول عن عائشة رضی الله عنها قالت قال رسول الله صلى الله علیه وسلم ما من رجل یزور قبر أخیه ویجلس عنده إلا استأنس به ورد علیه حتى یقوم وروی عن أبی هریرة رضی الله عنه قال إذا مر الرجل بقبر یعرفه فسلم علیه رد علیه السلام
وبه درستی که روایت متواتر از صحابه وجود دارد که مرده زائر قبرش را می‌شناسد و خوشحال می‌شود ، ابن ابی دنیا در کتاب قبول از عایشه روایت کرده که گفت : پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود هر کس که به زیارت قبر برادر مؤمنش برود و در کنار قبرش بنشیند ، از درون قبر جوابش را می‌دهد و از آمدنش خوشحال می‌شود تا اینکه از کنار قبر برود ، و ابو هریره از پیامبر نقل می‌کند که فرمود : هرگاه که شخصی به قبر کسی گذر کند که او را می‌شناسد و سلام کند جواب سلامش را می‌دهد.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص439 ناشر: دار الفکر – بیروت – 1401هـ.
6. ابن جریر طبری
محمد بن جریر طبری از بزرگان اهل سنت می‌نویسد که بیشتر علما قائل به شنیدن مردگان هستند و روایات این باب را تصحیح کرده اند:
فقال جماعة یکثر عددها بتصحیحها وتصحیح القول بظاهرها وعمومها وقالوا المیت بعد موته یسمع کلام الأحیاء ولذلک قال النبی صلى الله علیه وسلم لأهل القلیب بعدما ألقوا فیه ما قال قالوا وفی قوله لأصحابه إذ قالوا أتکلم أقواما قد ماتوا وصاروا أجسادا لا أرواح فیها فقال (ما أنتم بأسمع لما أقول منهم).
جماعت زیادی از علما روایات سماع مردگان در جنگ بدر را تصحیح کردند و عمل به ظاهر آن روایات کردند و قائل شدند کهانسان بعد از مردن صدای زندگان را می‌شنود و بخاطر این است که پیامبر صلی الله علیه وسلم با کشتگان بدر صحبت کردند بعد از انداختنشان در چاه و فرمایش پیامبر به اصحابش وقتی اعتراض کردند و گفتند با مردگانی صحبت می‌کنید که جسد بون روح هستند پس حضرت جواب داد : شما شنواتر از آنها به حرفهای من نیستید
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفاى310)، تهذیب الآثار، ج2، ص491 تحقیق: محمود محمد شاکر ، ناشر: مطبعة المدنی ـ مصر، الطبعة: الأولى.
7. انصاری قرطبی
امام اهل سنت قرطبی می‌نویسد، اگر مرده نمی‌شنید به او سلام نمی‌شد؛ پس مرده می‌شنود واین مطلب واضح است و به تحقیق ما آن را در کتاب تذکره بیان کردیم .
وبأن المیت یسمع قرع النعال إذا انصرفوا عنه إلى غیر ذلک فلو لم یسمع المیت لم یسلم علیه وهذا واضح وقد بیناه فی کتاب التذکرة.
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج13، ص233 ،ناشر: دار الشعب – القاهرة.
8. آلوسی بغدادی
آلوسی علامه اهل سنت می‌نویسد که قول حق این است که مردگان می‌شنوند:
والحق أن الموتى یسمعون فی الجملة.
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج21، ص57، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
9. محیی الدین نووی
نووی شارح صحیح مسلم می‌نویسد که مرده صدای کسانی که کنار قبر هستند را می‌شنود:
اثبات فتنة القبر وسؤال الملکین وهو مذهب أهل الحق ومنها استحباب المکث عند القبر بعد الدفن لحظة نحو ما ذکر لما ذکر وفیه أن المیت یسمع حینئذ من حول القبر.
اثبات سؤال منکر و نکیر در قبر مذهب اهل حق است و به خاطر این است که بعد از دفن مستحب است که چند لحظه‌ای در کنار قبر بمانند و اینکه مرده صدای کسانی که دور قبر هستند را می‌شنود .
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج2، ص139 ، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.
10. ابن حجر هیثمی
وی در پاسخ سؤالی می‌گوید: مردگان کلام مردم را می ‌شنوند:
هل یَسْمَعُ الْمَیِّتُ کَلَامَ الناس فَأَجَابَ بِقَوْلِهِ نعم لِحَدِیثِ أَحْمَدَ وَجَمَاعَةٍ إنَّ الْمَیِّتَ یَعْرِفُ من یُغَسِّلُهُ وَیَحْمِلُهُ وَیُدْلِیهِ فی قَبْرِهِ.
آیا مرده کلام مردم را می‌شنود ، جواب : بله بخاطر روایت احمد بن حنبل و جماعتی از علما که مرده کسی را که او را غسل می‌دهد و جنازه‌اش را حمل می‌کند و کسی که او را در قبر می‌گذارد را می‌شناسد .
ابن حجر الهیتمی (متوفای973هـ )، الفتاوى الکبرى الفقهیة ، ج2، ص29، دار النشر : دار الفکر
11. محمد بن حسن شیبانی
وی نیز اجماع اکثر صحابه را بر شنیدن مردگان گزارش کرده است:
واجماع اکثر الصحابة علیه.
الشیبانی ، أبو عبد الله محمد بن الحسن (متوفای 189 هـ) ، الجامع الصغیر وشرحه النافع الکبیر ، ج1، ص273 ، دار النشر : عالم الکتب – بیروت – 1406 ، الطبعة : الأولى
12. إبن بطال بکری قرطبی
ابن بطال نیز در شرح بخاری همچنین سخنی دارد:
52 – بَاب الْمَیِّتُ یَسْمَعُ خَفْقَ النِّعَالِ
إبن بطال البکری القرطبی، ابوالحسن علی بن خلف بن عبد الملک (متوفاى449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج3، ص320 تحقیق: ابوتمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مکتبة الرشد – السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423هـ – 2003م.
13. جلال الدین سیوطی
سیوطی بر شنیدن مردگان اعم از انبیاء و غیر آنها، تصریح دارد:
وأما الإدراکات کالعلم والسماع فلا شک أن ذلک ثابت لهم ولسائر الموتى.
و اما ادراکات مثل علم و شنیدن، شکی نیست که ثابت است برای انبیاء و برای دیگر مردگان.
السیوطی جلال الدین عبد الرحمن الوفاة: 911هـ ، شرح الصدور بشرح حال الموتى والقبور ، ج1، ص202، دار النشر : دار المعرفة – لبنان – 1417هـ – 1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : عبد المجید طعمة حلبی
وی در پاسخ این پرسش که آیا میت سخن مردم و مدح و ثنای آن را می‌شنوند؟ گفته است که مردگان می‌شنوند. متن استفتاء و جواب آن این است:
وأما المسألة الثالثة : وهی هل یسمع المیت کلام الناس وثناءهم علیه وقولهم فیه ؟ فنعم أیضاً ، أخرج الإمام أحمد فی مسنده ، والمروزی فی الجنائز ، وابن أبی الدنیا ، وغیرهم من طریق أبی عامر العقدی عن عبد الملک بن الحسن المدنی عن سعد بن عمرو بن سلیم عن معاویة أو ابن معاویة وعن أبی سعید الخدری قال : قال رسول الله صلى الله علیه وسلّم : ( إن المیت یعرف من یغسله ویحمله ویدلیه فی قبره ) وأخرجه الطبرانی فی الأوسط من طریق آخر عن أبی سعید ،
واما مسئله سوم : آیا مردگان کلام و ثناء زندگان را می‌شنوند ؟ بله احمد حنبل در مسند خود و مروزی در کتاب جنائز و ابن ابی دنیا و دیگران از ابی عامر از عبد الملک بن الحسن مدنی از سعد بن عمرو بن سلیم از معاویه یا ابن معاویه و از ابی سعید خدری نقل می‌کند که رسول خدا صلى الله علیه وسلّم فرمودند : مرده کسی را که او را غسل می‌دهد و جنازه‌اش را حمل می‌کند و کسی که او را در قبر می‌گذارد را می‌شناسد .
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج2، ص162، تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
14. أحمد بن إدریس صنهاجی
وی می‌نویسد که مردگان در قبرهایشان موعظه و قرآن و ذکر و تسبیح و تهلیل (سبحان الله و لااله الا الله) را می‌شنوند :
وکذلک الموتى یسمعون فی قبورهم المواعظ والقرآن والذکر والتسبیح والتهلیل ولا ثواب لهم فیه على الصحیح لأنهم غیر مأمورین بعد الموت ولا منهیین فلا إثم ولا ثواب لعدم الأمر والنهی هذا أحد أسباب المثوبات.
و همچنین مردگان در قبرهایشان موعظه و قرآن و ذکر و تسبیح و تهلیل (سبحان الله و لااله الا الله) را می‌شنوند و بنابر قول صحیح ثواب و عقاب ندارند چون مردگان بعد از مردن مأمور و منهی نیستند و پس نه گناهی برآنان است و نه ثوابی به خاطر نبود امر ونهی که از اسباب ثواب و عقاب است .
أبو العباس أحمد بن إدریس الصنهاجی القرافی الوفاة: 684هـ ، الفروق أو أنوار البروق فی أنواء الفروق (مع الهوامش ) ، ج4، ص392 ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1418هـ – 1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : خلیل المنصور
15. تمیمی حنبلی
وی نیز در کتاب «الفواکه» بعد از نقل روایات مربوط به کشتگان بدر می‌نویسد:
وهو نص صحیح صریح فی سماع الموتى ، ولم یذکر صلى الله علیه وسلم فی ذلک تخصیصاً ،
روایات شنیدن کشتگان بدر بعد از مرگ روایت صریحی در اثبات شنیدن مردگان است و پیامبر صلى الله علیه وسلم در شنیدن مردگان نفرموده که مختص به کشتگان بدر است .
التمیمی الحنبلی، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواکه العذاب فی الرد علی من لم یحکم السنة والکتاب، ج6، ص195، طبق برنامه الجامع الکبیر.
16. جکنی شنقیطی
وی نیز در ذیل روایتی می‌نویسد:
وهو نص صحیح صریح فی سماع الموتى ، ولم یذکر صلى الله علیه وسلم فیه تخصیصًا .
الجکنی الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج6، ص130 تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر. – بیروت. – 1415هـ – 1995م.
17. محمد بن عبدالوهاب
ابن عبد الوهاب نیز اعتراف به شنیدن مردگان دارد :
أخرج أحمد وغیره عن أبی سعید أن النبی صلى الله علیه وسلم قال : ‘ إن المیت یعرف من یغسله ویحمله ومن یکفنه ومن یدلیه فی حفرته ‘ .
وأخرج أبو نعیم وغیره عن عمرو بن دینار قال : ما مِن میّت یموت إلا روحه فی ید ملک الموت ینظر إلى جسده ، کیف یغسل ، وکیف یکفن ، وکیف یمشى به ، ویقال له وهو على سریره : اسمع ثناء الناس علیک .
وأخرج ابن أبی الدنیا معناه عن جماعة من التابعین بلفظ : بید ملک . بلا إضافة .
وللشیخین عن أنس : أن النبی صلى الله علیه وسلم وقف على قتلى بدر فقال : ‘ یا فلان بن فلان یا فلان بن فلان هل وجدتم ما وعد ربکم حقاً ؟ فإنی وجدت ما وعدنی ربی حقاً ‘ فقال عمر : یا رسول الله ، کیف تکلم أجساداً لا أرواح فیها ؟ فقال : ‘ ما أنتم بأسمع لما أقول منهم ، غیر أنهم لا یستطیعون أن یردوا علی شیئاً ‘ .
احمد بن حنبل و دیگران از ابی سعید خدری از رسول الله صلى الله علیه وسلم نقل کردند که فرمود : مرده شخصی که او را غسل می‌دهد و کسی که جنازه او را برمی‌دارد و کسی که او را کفن می‌کند و کسی که بدن را در قبر می‌گذارد را می‌شناسد.
و ابو نعیم و دیگران از عمرو بن دینار نقل کردن که گفته : هر کس که بمیرد روحش در دست فرشته مرگ است و به جسدش نگاه می‌کند ، چگونه غسلش می‌دهند و چگونه کفنش می‌کنند و روی دوش می‌برند و در حالی که در تابوت است به او گفته می‌شود که : ثنای مردم را بر خودت بشنو .
و ابن ابی الدنیا این روایت را به همین مضمون از جماعتی از تابعین با این لفظ نقل کرده است : بید ملک ، بودن هیچ اضافه‌ای .
مسلم و بخاری از انس نقل می‌کنند : پیامبر صلى الله علیه وسلم کنار کشته‌های بدر ایستاد پس فرمود : ای فلان بن فلان ، ای فلان بن فلان آیا آنچه که خدا به شما وعده داده بود را حق یافتید ؟ همانا که من آنچه را که خدایم وعده داده بود را حق یافتم ، پس عمر گفت : ای رسول الله ، چگونه با اجسادی حرف می‌زنی که روح در آنها نیست ؟ پیامبر فرمود : شماها شنواتر از آنها به آنچه می‌گویم نیستید ، غیر از اینکه آنها نمی‌توانند پاسخ دهند.
محمد بن عبد الوهاب (متوفای 1206 هـ) ، أحکام تمنی الموت، ج 1، ص 458، تحقیق : الشیخ عبد الرحمن بن محمد السّدحان ، والشیخ عبد الله بن عبد الرحمن الجبرین ، ناشر: مطابع الریاض – الریاض ، الطبعة : الأولى.
همچنین از بسیاری دیگر از علمای اهل سنت ، تصحیح روایات مربوط به شنیدن مردگان و پاسخ دادن آنها را آوردیم که به همین مقدار بسنده می‌کنیم .
نتیجه‌گیری:
1. به اقرار علمای اهل سنت ، آیاتی که وهابیون برای مقصود خویش به آن استدلال می‌کنند ، دلالت بر مدعای آنها ندارد .
2. تنها کسی از بزرگان اهل سنت ، به وی قول به عدم سماع موتی نسبت داده شده است ، عائشه است و وی نیز از نظر خود برگشته است .
3. آیات فراوانی وجود دارد که به اقرار علمای اهل سنت ، دلالت بر حیات برزخی اموات ، قدرت شنیدن آنها و پاسخگویی آنها دارد .
4. اجماع اهل سنت بر حیات برزخی اموات ، و قدرت شنیدن آن و پاسخگویی آنها است .
5. احادیث اهل سنت در حیات برزخی اموات ، و قدرت شنیدن آنها و پاسخگویی آنها متواتر و بسیاری از آنها صحیح و یا حسن است .
امام محمد غزالی نیز در کتاب احیاء علوم الدین جلد 1 صفحه 493 می گوید: و أما زیارة رسول الله صلّى الله علیه و سلم: فینبغی أن تقف بین یدیه کما وصفناه، و تزوره میتا کما تزوره حیا، و لا تقرب من قبره إلا کما کنت تقرب من شخصه الکریم لو کان حیا، و کما کنت ترى الحرمة فی أن لا تمس شخصه و لا تقبله بل تقف من بعد ماثلا بین یدیه، فکذلک فافعل، فان المس و التقبیل للمشاهد عادة النصارى و الیهود. و اعلم أنه عالم بحضورک و قیامک و زیارتک، و أنه یبلغه سلامک و صلاتک. همان طور که می بینید در مورد پیامبر می گوید که آگاه باش که پیامبر به حضور تو و ایستادن تو و زیارت تو آگاه است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد