طلسمات

خانه » همه » مذهبی » وهابیت و وارث زمین

وهابیت و وارث زمین


وهابیت و وارث زمین

۱۳۹۲/۱۲/۱۰


۱۸۸ بازدید

شما برادران اهل شیعه خیلی بر باورهای مذهبیتون متعصب هستید و میگید حتما هر چیزی که شما میگید صحیح و نه اعوذ بالله همه کتاب ها و منبع هاتون از طرف خدا اومده و اگر سنی مذهبی بیا نظر شو بگه زود یه نقل قولی از کتاب هاتون رو به رخش می کشید و میگید یرو این منبع بخون و شما با حرفاتون ادم و به جوش میارید وخودتون هرچی از دهنتون میاد میگید بعد شما عصبی میشید ….مثلا من می خواستم سری کتب های مذهبیتون یا به قولمنبع هاتون بزنم که ببینم منبع شما از کجا امده که اینقدر روی صحیح بودن حرفا تون مطمن هستید .من یه نقل قول جالبی رو خوندم(در جلد ۱، صفحه ۴۰۷ آمده : « باب أن الأرضکلها للإمام ». یعنی: بابی با عنوان : « زمین تماماً از آن امام است ». و سپس درهمین باب از ابو بصیر از ابو عبد الله علیه السلام – یعنی جعفر صادق – روایت کردهکه گفتتند : « أما علمتَ أن الدنیا والآخرة للإمام! یضعها حیث یشاء! ویدفعها إلى من
یشاء؟!». یعنی: «آیا نمی دانستی که دنیا و آخرت متعلق به امام است! هرجا بخواهد
آنرا قرار می دهد، و به هرکسی بخواهد واگذار می کند؟!». من نمیدونم چگونه ازین حدیث برداشت کنم ایا به نظر این شکی در مالنیت خدا ایجاد نمی کنه؟ایا این شرک ربوبی نیس؟اصلاهیچ ربطی به اهل بیت نداره که شما هر چی باشه غدیر را به رخ بکشید به نظر من این کتاب دلیلی برای این وجود داره که من سنی مذهب راجبه شیعه بخوام چیزی بدونم و به نظر من هرکس به جز خود شما بخواد کتاب های نظیر ای را بخونه بتونه به جایی برسه واصلا جالب نیسو به عقیده شما برمیگرده؟

یکی از صفات مومن صداقت است، کاش شما به جای نقل قول شبهات وهابیون که به خورد شما داده شده و به اسم خودتان و تحقیق خودتان بیان کرده اید با صداقت می گفتید شبهه ای از سوی وهابیون نقل شده که می خواهم جواب آن را بدانم. نمی دانیم چرا برخی از براداران اهل سنت فریب وهابیون بی دین را خورده و اینگونه بازیچه عقائد و شبهات انحرافی آنان می شوند.به هر حال در جواب از این شبهه باید گفت: یکی از وهابیون متعصب که شبهات بسیاری را بر علیه شیعه ساخته است شخصی است به نام دکتر ناصر بن عبدالله بن علی قفاری. وی از علمای وهابی عربستان است که می توان گفت تمام عمر و وقت و همّت خود را صرف مطالعه درباره شیعه با رویکرد انتقادی و تلاش در جهت اثبات کفر شیعیان و اینکه آنان دینی غیر از اسلام دارند. وی هرچه تدریس نموده یا به نگارش درآورده است در خصوص همین موضوع است.
یکی از شبهاتی که وی نقل کرده است همین شبهه شماست که پس از ذکر این روایت می گوید: آیا این شرک در ربوبیت خداوند نیست؟!
سپس قفاری هشت آیه شریفه را نقل می کند مثل «لله ملک السموات والارض» و می گوید پس ملک و رزق و تدبیر از آن خداوند است و شریکی ندارد ولی شیعیان مقتضای ربوبیت خدا را به امامان خود می دهند به جهت پیروی از شیاطین نه پیروی از دلیل و برهان. و برای پوشش بر کفر خود می گویند این از طرف خداوند می باشد و این گونه الوهیت و ربوبیت بر امامان خود ثابت می کنند».( اصول مذهب الشیعة الامامیة، ج 2، ص 512.)
نقد و بررسی
این شبهه یکی از مواردی است که کاملا مغرض بودن آقای قفاری را روشن می کند. احتمالا آقای قفاری فکر نکرده است که شاید کسی دنبال حرفهای او به تحقیق بپردازد و کذب سخنان او را آشکار سازد.
در کتاب کافی بابی تحت عنوان «انّ الارض کلها للامام(علیه السلام)» وجود دارد.( اصول کافی، ج 1، ص 407.) و موضوع این باب آن است که آیا باید زکات و خراج اراضی خراجیه را به امام بدهیم یا به سلطان، و آیا خود امام نیز باید زکات بدهد یا خیر و روایات این باب هیچ ارتباطی به مسأله ربوبیت و مالکیت حقیقی که مربوط به خداوند است ندارد.
قفاری تنها حدیث چهارم این باب را نقل کرده است و صدر حدیث را نیز حذف کرده است زیرا صدر حدیث صریحاً دلالت می کند بر آن که مقصود از این حدیث چیست. تمام حدیث این است: «عن ابی بصیر عن ابی عبدالله(علیه السلام)قال: قلت له: أما علی الإمام زکاة؟ فقال: أحلت یا ابامحمد، امّا علمت انّ الدنیا والاخرة للامام یضعها حیث یشاء و یدفعها الی من یشاء، جائز له ذلک من الله، انّ الامام یا ابامحمد لایبیت لیلة ابداً و لله فی عنقه حق یسأله عنه».( همان مدرک، ص 408، ح 42)بنابراین سؤال سائل از زکات است و این که آیا بر امام زکات واجب است یا خیر و امام در پاسخ فرموده است سخن محالی را بر زبان آوردی، دنیا و آخرت از امام است که آن را هرجا بخواهد قرار می دهد. یعنی امام دلیل می آورد که زکات بر او واجب نیست.
بنابراین حدیث دلالت می کند که زمین ملک امام است. آیا اگر قفاری خودشان مالک قسمتی از زمین باشد این خلاف توحید ربوبیت خداوند است چون قرآن فرموده است که ملکیت زمین و آسمان از خداوند است؟!
جالب اینکه یکی از عادات قفاری این است که همیشه برای سخنان خود به کتاب مرآه العقول مرحوم علامه مجلسی مراجعه میکرده است حال معلوم نیست چرا ایشان که مکرر به این کتاب رجوع می کرده است برای این حدیث به مرآة رجوع نکرده است؟! و یا آن که مراجعه کرده است ولی چون دیده است که علامه مجلسی فرموده این حدیث ضعیف السند است(مرآة العقول، ج 4، ص 350) و در این صورت دیگرآقای قفاری نمی توانست تهمت شرک بزند لذا به سکوت و با شیطنت خاص خودش با حذف صدر و ذیل حدیث آنرا به عنوان یک شبهه نقل کرده است. به هرحال در سند این حدیث علی بن ابی حمزه بطائنی است که برای خود مذهبی تأسیس کرد و در رجال تضعیف شده است.( رجال النجاشی، ص 249; «اختیار معرفة الرجال» ج 754; «الفهرست» ص 96.)
نکته دیگر اینکه آقای قفاری می گوید جمله «من الله» در روایت مشکلی را حلّ نمی کند بلکه سرپوشی بر کفر و الحاد آنان است. پاسخش آن است که در اولین حدیث این باب این آیه شریفه نقل شده است که: } إِنَّ الاَْرْضَ للهَِِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ{( سوره اعراف: 7، آیه 128.) آیا خداوند خود نمی تواند زمین را به کسی به ارث برساند، احتمالا قفاری معتقد است که اگر کسی مثل ائمه(علیهم السلام)وارث زمین باشند این شرک می شود!!. آنچه را قفاری شرک نامیده است عین توحید می باشد زیرا اگر مالکیت کسی بر زمین از طرف خداوند باشد هیچ ارتباطی با شرک نخواهد داشت، و آیات شریفه مربوط به مالکیت و ربوبیت خداوند نسبت به زمین با این مالکیت اعتباری قابل جمع است در حالی که قفاری خیال کرده است هر نوع مالکیت انسان بر زمین مزاحم مالکیت خداوند و شرک در ربوبیت اوست!!.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد