۱۳۹۸/۰۵/۲۷
–
۴۳۱ بازدید
معیار های جامعه اسلامی از نظر امیرالمومنین(ع) چه بوده است؟
اسـاسـا هر نظام و حکومتی دارای خصوصیاتی است که برخی از آن ها مـوجـب بـرتـری و امـتیاز آن حکومت از دیگر نظام ها می گردد که بـایـد آن هـا را شـناخت و در راستای بهسازی نظام به کار گرفت. الـبـتـه این ویژگی ها ریشه در اندیشه های دینی، علمی، سیاسی و اجـتـماعی حاکم دارد، بنابراین، حاکم هر اندازه از معارف الهی، دانـش بـال، اقـتـدار سـیـاسی و اجتماعی برخوردار باشد به همان انـدازه ویـژگـی هـای نظام برجسته تر و ظهور و بروز خاصی خواهد داشـت و مـی تواند الگوی مطلوبی برای سایر نظام ه، خصوصا نظام های نوپا و نوپیدا باشد.از آن جـا که پیامبر خاتم حضرت محمد(ص) فرمود: (انـا مـدیـنه العلم وعلی بابها) که او جامع علوم است و انسانی کـامـل ـ تـمام صفات نیک در وجود مبارکش جمع است ـ طبعا جامعیت ایـشـان در سـاخـتار و بافت حکومت وی نقش آفرین است، بنابراین، حـکـومـت آن امـام، مـی بـایـستی از ویژگی های مهم و برجسته ای بـرخوردار باشد. ویژگی هایی که در کم تر حکومتی بتوان همه جنبه هـای آن را دیـد و اگر این ویژگی ها در حکومتی یافت شود، یا آن حـکـومـت نـمایی از حکومت امام همام است و یا تظاهری پوچ از آن حقیقت عظما است که بالاخره سیه روی شود آن که در او غش باشد.خـدامـحوری، عدالت طلبی، مردم داری، وفای به عهد و پیمان، اصلاح طـلـبی، دقت در انتصابات بر محوریت شایستگی، مبارزه بی امان با مـفـاسـد اخلاقی و اجتماعی، دوری از تشریفات و خان سالاری، نظارت مـسـتـقیم بر مصرف بیت المال، ایجاد امنیت و آزادی در جامعه را می توان از جمله ویژگی های حکومت علی(ع) دانست.
ما در این فرصت کوتاه به برخی از آن ویژگی ها اشاره خواهیم کرد و تـفـصـیل آن را به عهده پژوهندگان می گذاریم تا با کندوکاو و بررسی عمیق به گوشه هایی از این خصوصیات دست یازند.
1. خدامحوری
اسـاس حـکـومـت امـام عـلی(ع) خدامحوری بود. در گفتار، رفتار و کـردارش به خدا می اندیشید و حکومت را وسیله می پنداشت نه هدف. او بـا حکومت، احکام خدا را اجرا می کرد و مردم را با منبع فیض آشـنـا و بـه سـوی حق می کشاند و نور الهی را در کالبد آنان می دمـید. امام(ع) بعد از بیعت مردم با او در خطبه ای فرمود: (انی اریـدکم لله; من شما را برای دین خدا می خواهم). ایشان هم چنین در پـاسخ یکی از اعضای شورا که از ایشان پرسید آیا تو به آن چه کـه قرآن و سنت رسول الله و سنت شیخین است، عمل می کنی؟ فرمود: من به قرآن و سنت حضرت رسول(ص) و اجتهاد خود عمل می کنم.
او رضـایـت کـسی را بر رضایت خدا مقدم نمی داشت. وی این شیوه و الـگو را از حکومت حضرت رسول(ص) اقتباس کرده بود، زیرا آن حضرت نـیـز فـقـط فرمان خدا را اجرا می کرد و مردم را به دین حق که هـمـان اسـلام است،(1) هدایت می کرد، و آنان را با قوانین و احکام الهی اسلام آشنا می ساخت.
حـکومت آن حضرت بر محور دین بود نه مردم سالاری. اگر خواست مردم مـطـابـق با اسلام بود، می پذیرفت ولی اگر با اسلام در تضاد بود، هـرگـز به آن عمل نمی کرد. پس حکومت اسلامی نمی تواند بدین معنا مـردم سـالاری بـاشد. فریاد مردم سالاری که امروزه گوش فلک را کر کـرده به معنای آن است که آن چه مردم می خواهند، به صورت قانون درآیـد، حـال چـه ایـن خـواسـت مردم با اسلام در تضاد باشد و چه مـغـایرت نداشته باشد، در هر صورت باید به آن عمل شود. این نوع نـظـام در غـرب وجود دارد. اما در نظام اسلامی، مردم که خود رکن اسـاسـی نـظام را تشکیل می دهند و از جایگاه والایی برخوردارند، بـر مـحـور دیـن مـی گـردند و به بایدها و نبایدها توجه دارند، مـعیار آنان احکام الله است و خواست آنان این است که قوانین با شـریعت مطابقت داشته باشد و یا در تعارض و تضاد نباشد تا حکومت را به سوی رشد و تعالی رهنمون باشد.
امام علی(ع) برای استنباط و کشف احکام خدا به دنبال خواست مردم نـبـود بـلـکه خواست خدا را در نظر داشت، اما برای اجرا و تحقق امـور حـکـومـت بـه مشورت و نقد و انتقاد مردم ارزش فراوانی می داد. وی مـردم را به سوی خدا هدایت می کرد و زیر پرچم عدالت می کـشاند و لذا می فرمود: بر حلقه بینی دشمن چنگ افکنم، هرچند به حق میل نداشته باشد و کشان کشان به آبشخور عدالت می برم.(2)
2. عدالت طلبی
از جمله ویژگی های بارز حکومت امام علی(ع)، عدالت طلبی او است، کـه زبـان زد عـام و خاص است و همگان ـ حتی مخالفین او ـ به آن اعـتـراف دارنـد. امـام در اجـرای عدالت هرگز مصلحت اندیشی نمی کـرد، از این رو عدالت طلبی امام را بسیاری تاب نیاوردند و کوس اسـتـقلال زدند و به چالش کشیده شدند و یا دست به شمشیر بردند و در کوی و برزن دست به مخالفت زدند. اما امام علی(ع) می فرماید: (وایـم الـلـه للانصفن المظلوم من ظالمه(3); به خدا سوگند، که داد ستم دیده را از آن که بر او ستم کرده بستانم.)
ابـن عـباس می گوید: روزی وارد خیمه امام در ذی غار شدم و دیدم امـام(ع) مشغول پینه کردن کفش کهنه اش است. امام(ع) از من سوال کـرد: ابن عباس قیمت این کفش کهنه چه قدر است؟ پاسخ دادم: هیچ. امـام فـرمـود: ارزش همین کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارت بـر شـمـا بـیـش تر است، مگر آن که به وسیله آن عدالتی را اجرا کـنـم، حقی را به ذی حقی برسانم، یا باطلی را از میان بردارم.4
عدالت، روح حکومت است و نبود آن موجب انحطاط نظام و گسست ارکان حـکـومـت خواهد شد. شهید مطهری در این خصوص می فرماید: (از نظر عـلـی(ع) آن اصـلی که می تواند تعادل اجتماعی را حفظ کند و همه را راضـی نگه دارد، به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد، عدالت است.)(5) امـام عـلی(ع) می فرماید: (فان فی العدل سعه (6); در عدالت گنجایش خاصی است که همگان در آن می گنجند.)
3. مردم داری
حکومت امام علی(ع) با مردم رفتاری نیک داشت. آن حضرت هرگز طاقت شـنیدن اخبار ناگوار بدرفتاری با مردم را نداشت، زیرا او معتقد بـود هـمـان طوری که حکومت بر مردم حقی دارد مردم نیز بر حکومت حـقـی دارنـد. وقـتی خبر برخورد نادرست استان داران و یا فرمان داران بـا مـردم را مـی شـنید، سخت خشمگین می شد و با آنان تند بـرخـورد می کرد. هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را به استان داری مـصـر مـنـصوب فرمود، در حکم انتصابش که دستورالعمل بسیار مـهـمی بود، چنین فرمود: (…واشعر قلبک الرحمه للرعیه والمحبه لـهـم والـلطف بهم ولاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صـنـفـان: اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق(7); مهربانی و خـوش رفـتـاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا به آنـان چـون جـانـور درنده باشی، خوردنشان را غنیمت بدانی، زیرا آنـان دو دسته اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش مانند تو هستند.)
امـام عـلـی(ع) حکومت را امانت در دست حکم رانان می دانست و در ایـن خـصـوص مـی فرماید: (و ان عملک لیس لک بطعمه ولنه فی عنقک امـانـه(8); حکومتی که به تو رسیده شکار نیست بلکه امانتی است در دست تو.)
در حکومت امام علی(ع) آزادی و امنیت برای همگان وجود داشت، هیچ کـس حـق تـعرض به دیگری را نداشت اما حق انتقاد برای همه محفوظ بـود. بـا وجـود این به هیچ کس یا حزبی اجازه توطئه و براندازی عـمـلی را نمی داد و به هنگامی که خوارج جنگ را آغاز کردند چشم فتنه را از کاسه بیرون کشید.
4. وفای به عهد و پیمان
تـمام ادیان آسمانی و همه انبی، اوصی، ائمه، مصلحان و عالمان دیـن بر پای بندی به عهد و پیمان تاکید کرده اند و فرهنگ آن را تـرویـج و پاس می دارند. قرآن کریم یکی از صفات مومنین را وفای بـه عـهـد و پـیـمان می داند و می فرماید: (والذین هم لاماناتهم وعهدهم راعون) (9)
امـام علی(ع) ضمن نامه ای به مالک اشتر بر وفای به عهد و پیمان تـاکـید فرمود و این امر را از ویژگی های حکومت خود قرار داد و هـمـواره به کارگزاران بر وفای به عهد سفارش ویژه می کرد و حتی بـر وفای به عهد و پیمان در برابر دشمن نیز تاکید بسیاری داشت: اگـر بـیـن خـود و دشمنت پیمان بستی یا عهد کردی که به او پناه دهـی، جـامـه وفـا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار(10).
وفـای بـه عـهـد و پـیمان، موجب تحکیم روابط سیاسی و اجتماعی و اتـحاد مسئولین و در نتیجه، در سالم سازی فضای سیاسی و اجتماعی جـامـعـه نقش زیادی ایفا می کند; همان طور که عهدشکنی و مخالفت بـا پیمان، موجب جو بدبینی و بی اعتمادی و پیدایش نفاق و تفرقه خـواهـد شد، که در نتیجه، تزلزل حکومت و از هم گسیختگی نظام را به دنبال خواهد داشت. امام علی(ع) به مالک اشتر می فرماید: (فلا تـغـدرن بـذمتک ولاتخیسن بعهدک(11); پس در آن چه به عهده گرفته ای خیانت مکن و پیمانی را که بسته ای مشکن.)
5. اصلاح طلبی
از جـمـلـه ویـژگـی هـای حکومت امام علی(ع)، اصلاح طلبی است. وی هـنگامی به حکومت رسید که جامعه از مسیر اصلی فاصله گرفته و از تـوحـیـد دور شـده بود، دورانی که احادیث جدیدی به زبان پیامبر وارد دیـن شـده بود و احکام اسلام ناب محمدی کم تر بیان می شد و بـه بعضی از احکام عمل می شد، بنابراین هر روز از مرکز هرم دور مـی شدند تا کار به جایی کشید که اعیان و اشراف و باندهای ثروتمند(12) در راس حـکومت قرار گرفته، ارزش های اسلامی پایمال شده، بـسـیـاری از تـبعیدشدگان زمان پیامبر برگشته و به حکومت رسیده بـودنـد. آری، عـلی(ع) در چنین دورانی به حکومت رسید و چاره ای جـز اصـلاح نـظام نداشت. افرادی مانند طلحه و زبیر با او مخالفت مـی کـنند اما امام(ع) مصمم است تا حکومت را اصلاح کند. به همین دلیل استان داران را عوض کرد و بسیاری از کارگزاران قریش، بکر، ثـقـیـف کـه از طبقه اشراف بودند، به زیر آمدند و طائفه همدان، حـمـیـر و حـمرإ به عنوان مسئولین نظام حکومتی امام(ع) انتخاب شـدند. امام(ع) هم چنین در صدد برآمد تا پول هایی را که از بیت الـمـال در زمان عثمان به افراد بذل و بخشش شده بود، پس بگیرد، از این رو بعد از بیعت مردم با او بر منبر رفت و در این خصوص فـرمـود: (والـلـه لـو وجـدته قد تزوج به النسإ وملک به الامإ لـرددتـه فـان فـی الـعـدل سعه ومن ضاق علیه العدل فالجور علیه اضـیـق(13); به خدا قسم، اگر از بخشش های عثمان چیزی پیدا کنم که به وسیله آن زن ها ازدواج کرده اند و کنیزانی خریداری شده اند، الـبته آن ها را می گیرم و به صاحبانش بازمی گردانم، چون که در کـار عـدالـت برای مردم عرصه ای وسیع است و هرکس از عدل بگذرد، دل تنگ می شود و ظلم و جور او را دل تنگ تر می کند.)
مـورخان می نویسند: امام علی(ع) تمام اراضی و اموالی را که پیش از او از بـیـت المال به اشراف داده شده بود، پس گرفت. امام(ع) ایـن اصـلاحـات را ضـروری مـی دانـسـت، زیـرا موجب قوام و تشیید (استواری) حکومت نوپای اسلام می شد.
پی نوشت ها:
1 ـ آل عمران (3) آیه :19 (ان الدین عندالله الاسلام).
2 ـ نهج البلاغه، خطبه 136.
3 ـ همان.
4 ـ همان، خطبه 33.
5 ـ سیری در نهج البلاغه، ص113.
6 ـ نهج البلاغه، خطبه 15.
7 ـ همان، فرمان به مالک اشتر، نامه 53.
8 ـ نهج البلاغه، نامه 5.
9 ـ مومنون(23) آیه 8.
10ـ نهج البلاغه، نامه 53.
11ـ همان.
12ـ علامه امینی(ره) در جلد هشتم کتاب الغدیر به ثروت های ولید، مـروان، طـلحه، ابی وقاص، زبیر و… اشاره می کنند. برای آگاهی بـیـش تـر مـی تـوانید به کتاب مذکور و کتاب مروج الذهب مسعودی مراجعه کنید.
13ـ نهج البلاغه، خطبه 15.
ما در این فرصت کوتاه به برخی از آن ویژگی ها اشاره خواهیم کرد و تـفـصـیل آن را به عهده پژوهندگان می گذاریم تا با کندوکاو و بررسی عمیق به گوشه هایی از این خصوصیات دست یازند.
1. خدامحوری
اسـاس حـکـومـت امـام عـلی(ع) خدامحوری بود. در گفتار، رفتار و کـردارش به خدا می اندیشید و حکومت را وسیله می پنداشت نه هدف. او بـا حکومت، احکام خدا را اجرا می کرد و مردم را با منبع فیض آشـنـا و بـه سـوی حق می کشاند و نور الهی را در کالبد آنان می دمـید. امام(ع) بعد از بیعت مردم با او در خطبه ای فرمود: (انی اریـدکم لله; من شما را برای دین خدا می خواهم). ایشان هم چنین در پـاسخ یکی از اعضای شورا که از ایشان پرسید آیا تو به آن چه کـه قرآن و سنت رسول الله و سنت شیخین است، عمل می کنی؟ فرمود: من به قرآن و سنت حضرت رسول(ص) و اجتهاد خود عمل می کنم.
او رضـایـت کـسی را بر رضایت خدا مقدم نمی داشت. وی این شیوه و الـگو را از حکومت حضرت رسول(ص) اقتباس کرده بود، زیرا آن حضرت نـیـز فـقـط فرمان خدا را اجرا می کرد و مردم را به دین حق که هـمـان اسـلام است،(1) هدایت می کرد، و آنان را با قوانین و احکام الهی اسلام آشنا می ساخت.
حـکومت آن حضرت بر محور دین بود نه مردم سالاری. اگر خواست مردم مـطـابـق با اسلام بود، می پذیرفت ولی اگر با اسلام در تضاد بود، هـرگـز به آن عمل نمی کرد. پس حکومت اسلامی نمی تواند بدین معنا مـردم سـالاری بـاشد. فریاد مردم سالاری که امروزه گوش فلک را کر کـرده به معنای آن است که آن چه مردم می خواهند، به صورت قانون درآیـد، حـال چـه ایـن خـواسـت مردم با اسلام در تضاد باشد و چه مـغـایرت نداشته باشد، در هر صورت باید به آن عمل شود. این نوع نـظـام در غـرب وجود دارد. اما در نظام اسلامی، مردم که خود رکن اسـاسـی نـظام را تشکیل می دهند و از جایگاه والایی برخوردارند، بـر مـحـور دیـن مـی گـردند و به بایدها و نبایدها توجه دارند، مـعیار آنان احکام الله است و خواست آنان این است که قوانین با شـریعت مطابقت داشته باشد و یا در تعارض و تضاد نباشد تا حکومت را به سوی رشد و تعالی رهنمون باشد.
امام علی(ع) برای استنباط و کشف احکام خدا به دنبال خواست مردم نـبـود بـلـکه خواست خدا را در نظر داشت، اما برای اجرا و تحقق امـور حـکـومـت بـه مشورت و نقد و انتقاد مردم ارزش فراوانی می داد. وی مـردم را به سوی خدا هدایت می کرد و زیر پرچم عدالت می کـشاند و لذا می فرمود: بر حلقه بینی دشمن چنگ افکنم، هرچند به حق میل نداشته باشد و کشان کشان به آبشخور عدالت می برم.(2)
2. عدالت طلبی
از جمله ویژگی های بارز حکومت امام علی(ع)، عدالت طلبی او است، کـه زبـان زد عـام و خاص است و همگان ـ حتی مخالفین او ـ به آن اعـتـراف دارنـد. امـام در اجـرای عدالت هرگز مصلحت اندیشی نمی کـرد، از این رو عدالت طلبی امام را بسیاری تاب نیاوردند و کوس اسـتـقلال زدند و به چالش کشیده شدند و یا دست به شمشیر بردند و در کوی و برزن دست به مخالفت زدند. اما امام علی(ع) می فرماید: (وایـم الـلـه للانصفن المظلوم من ظالمه(3); به خدا سوگند، که داد ستم دیده را از آن که بر او ستم کرده بستانم.)
ابـن عـباس می گوید: روزی وارد خیمه امام در ذی غار شدم و دیدم امـام(ع) مشغول پینه کردن کفش کهنه اش است. امام(ع) از من سوال کـرد: ابن عباس قیمت این کفش کهنه چه قدر است؟ پاسخ دادم: هیچ. امـام فـرمـود: ارزش همین کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارت بـر شـمـا بـیـش تر است، مگر آن که به وسیله آن عدالتی را اجرا کـنـم، حقی را به ذی حقی برسانم، یا باطلی را از میان بردارم.4
عدالت، روح حکومت است و نبود آن موجب انحطاط نظام و گسست ارکان حـکـومـت خواهد شد. شهید مطهری در این خصوص می فرماید: (از نظر عـلـی(ع) آن اصـلی که می تواند تعادل اجتماعی را حفظ کند و همه را راضـی نگه دارد، به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد، عدالت است.)(5) امـام عـلی(ع) می فرماید: (فان فی العدل سعه (6); در عدالت گنجایش خاصی است که همگان در آن می گنجند.)
3. مردم داری
حکومت امام علی(ع) با مردم رفتاری نیک داشت. آن حضرت هرگز طاقت شـنیدن اخبار ناگوار بدرفتاری با مردم را نداشت، زیرا او معتقد بـود هـمـان طوری که حکومت بر مردم حقی دارد مردم نیز بر حکومت حـقـی دارنـد. وقـتی خبر برخورد نادرست استان داران و یا فرمان داران بـا مـردم را مـی شـنید، سخت خشمگین می شد و با آنان تند بـرخـورد می کرد. هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را به استان داری مـصـر مـنـصوب فرمود، در حکم انتصابش که دستورالعمل بسیار مـهـمی بود، چنین فرمود: (…واشعر قلبک الرحمه للرعیه والمحبه لـهـم والـلطف بهم ولاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صـنـفـان: اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق(7); مهربانی و خـوش رفـتـاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا به آنـان چـون جـانـور درنده باشی، خوردنشان را غنیمت بدانی، زیرا آنـان دو دسته اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش مانند تو هستند.)
امـام عـلـی(ع) حکومت را امانت در دست حکم رانان می دانست و در ایـن خـصـوص مـی فرماید: (و ان عملک لیس لک بطعمه ولنه فی عنقک امـانـه(8); حکومتی که به تو رسیده شکار نیست بلکه امانتی است در دست تو.)
در حکومت امام علی(ع) آزادی و امنیت برای همگان وجود داشت، هیچ کـس حـق تـعرض به دیگری را نداشت اما حق انتقاد برای همه محفوظ بـود. بـا وجـود این به هیچ کس یا حزبی اجازه توطئه و براندازی عـمـلی را نمی داد و به هنگامی که خوارج جنگ را آغاز کردند چشم فتنه را از کاسه بیرون کشید.
4. وفای به عهد و پیمان
تـمام ادیان آسمانی و همه انبی، اوصی، ائمه، مصلحان و عالمان دیـن بر پای بندی به عهد و پیمان تاکید کرده اند و فرهنگ آن را تـرویـج و پاس می دارند. قرآن کریم یکی از صفات مومنین را وفای بـه عـهـد و پـیـمان می داند و می فرماید: (والذین هم لاماناتهم وعهدهم راعون) (9)
امـام علی(ع) ضمن نامه ای به مالک اشتر بر وفای به عهد و پیمان تـاکـید فرمود و این امر را از ویژگی های حکومت خود قرار داد و هـمـواره به کارگزاران بر وفای به عهد سفارش ویژه می کرد و حتی بـر وفای به عهد و پیمان در برابر دشمن نیز تاکید بسیاری داشت: اگـر بـیـن خـود و دشمنت پیمان بستی یا عهد کردی که به او پناه دهـی، جـامـه وفـا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار(10).
وفـای بـه عـهـد و پـیمان، موجب تحکیم روابط سیاسی و اجتماعی و اتـحاد مسئولین و در نتیجه، در سالم سازی فضای سیاسی و اجتماعی جـامـعـه نقش زیادی ایفا می کند; همان طور که عهدشکنی و مخالفت بـا پیمان، موجب جو بدبینی و بی اعتمادی و پیدایش نفاق و تفرقه خـواهـد شد، که در نتیجه، تزلزل حکومت و از هم گسیختگی نظام را به دنبال خواهد داشت. امام علی(ع) به مالک اشتر می فرماید: (فلا تـغـدرن بـذمتک ولاتخیسن بعهدک(11); پس در آن چه به عهده گرفته ای خیانت مکن و پیمانی را که بسته ای مشکن.)
5. اصلاح طلبی
از جـمـلـه ویـژگـی هـای حکومت امام علی(ع)، اصلاح طلبی است. وی هـنگامی به حکومت رسید که جامعه از مسیر اصلی فاصله گرفته و از تـوحـیـد دور شـده بود، دورانی که احادیث جدیدی به زبان پیامبر وارد دیـن شـده بود و احکام اسلام ناب محمدی کم تر بیان می شد و بـه بعضی از احکام عمل می شد، بنابراین هر روز از مرکز هرم دور مـی شدند تا کار به جایی کشید که اعیان و اشراف و باندهای ثروتمند(12) در راس حـکومت قرار گرفته، ارزش های اسلامی پایمال شده، بـسـیـاری از تـبعیدشدگان زمان پیامبر برگشته و به حکومت رسیده بـودنـد. آری، عـلی(ع) در چنین دورانی به حکومت رسید و چاره ای جـز اصـلاح نـظام نداشت. افرادی مانند طلحه و زبیر با او مخالفت مـی کـنند اما امام(ع) مصمم است تا حکومت را اصلاح کند. به همین دلیل استان داران را عوض کرد و بسیاری از کارگزاران قریش، بکر، ثـقـیـف کـه از طبقه اشراف بودند، به زیر آمدند و طائفه همدان، حـمـیـر و حـمرإ به عنوان مسئولین نظام حکومتی امام(ع) انتخاب شـدند. امام(ع) هم چنین در صدد برآمد تا پول هایی را که از بیت الـمـال در زمان عثمان به افراد بذل و بخشش شده بود، پس بگیرد، از این رو بعد از بیعت مردم با او بر منبر رفت و در این خصوص فـرمـود: (والـلـه لـو وجـدته قد تزوج به النسإ وملک به الامإ لـرددتـه فـان فـی الـعـدل سعه ومن ضاق علیه العدل فالجور علیه اضـیـق(13); به خدا قسم، اگر از بخشش های عثمان چیزی پیدا کنم که به وسیله آن زن ها ازدواج کرده اند و کنیزانی خریداری شده اند، الـبته آن ها را می گیرم و به صاحبانش بازمی گردانم، چون که در کـار عـدالـت برای مردم عرصه ای وسیع است و هرکس از عدل بگذرد، دل تنگ می شود و ظلم و جور او را دل تنگ تر می کند.)
مـورخان می نویسند: امام علی(ع) تمام اراضی و اموالی را که پیش از او از بـیـت المال به اشراف داده شده بود، پس گرفت. امام(ع) ایـن اصـلاحـات را ضـروری مـی دانـسـت، زیـرا موجب قوام و تشیید (استواری) حکومت نوپای اسلام می شد.
پی نوشت ها:
1 ـ آل عمران (3) آیه :19 (ان الدین عندالله الاسلام).
2 ـ نهج البلاغه، خطبه 136.
3 ـ همان.
4 ـ همان، خطبه 33.
5 ـ سیری در نهج البلاغه، ص113.
6 ـ نهج البلاغه، خطبه 15.
7 ـ همان، فرمان به مالک اشتر، نامه 53.
8 ـ نهج البلاغه، نامه 5.
9 ـ مومنون(23) آیه 8.
10ـ نهج البلاغه، نامه 53.
11ـ همان.
12ـ علامه امینی(ره) در جلد هشتم کتاب الغدیر به ثروت های ولید، مـروان، طـلحه، ابی وقاص، زبیر و… اشاره می کنند. برای آگاهی بـیـش تـر مـی تـوانید به کتاب مذکور و کتاب مروج الذهب مسعودی مراجعه کنید.
13ـ نهج البلاغه، خطبه 15.