ویژگی حاکم اسلامی در نهج البلاغه
۱۳۹۳/۰۳/۱۹
–
۴۴۵۸ بازدید
از منظرمولاعلی(ع)درباره ی ویژگی حاکمان جامعه توضیح دهید(بااستنادبه خطبه ونامه وحکمت)
ویژگی حاکم اسلامی در نهج البلاغه
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه ویژگیهای اصلی حاکم اسلامی را این گونه بر شمرده اند :
1. ایمان و تقوا: اصلی ترین ویژگی حاکم اسلامی است که در قالب خصوصیاتی مانند زهد، پرهیز از دنیا گرایی، حامی دین و تارک هوای نفس بودن و… متجلی می گردد.
امام علی علیه السلام در جاهای مختلف نهج البلاغه به مناسبت های گوناگون در قالب نامه ها، خطبه ها یا حکمت ها این ویژگی را به بیان های زیبا و بلیغ عنوان نموده اند. مثلاً در مورد این که حاکم اسلامی پاسدار خدا و ارزش های او در روی زمین می باشد؛ می فرماید: «حاکم اسلامی پاسبان خدا در زمین اوست.»( نهج البلاغه، حکمت 332)
– زهد و پرهیز از دانیا گرایی: حضرت در نامه ای که برای حارث همدانی یکی از کارگزاران خود می فرستد چنین می نویسد: «نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده و با آن مدارا کن و به زور و اکراه به چیزی مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به کارش گیر و جز در آن چه که بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آوری، بپرهیز از آن که مرگ تو فرا رسد در حالی که از پروردگارت گریزان و در دنیاپرستی غرق باشی.»(نهج البلاغه، نامه 69)
– دفاع از دین و پرهیز از هوای نفس : حضرت در نامه به «محمدبن ابی بکر»، هنگام اعزام ایشان به مصر فرمودند: «ای محمدبن ابی بکر! بدان که من، تو را سرپرست بزرگ ترین لشکرم یعنی لشکر مصر، قرار دادم. بر تو سزاوار است که با خواسته های دل مخالفت کرده، از دین خود دفاع کنی؛ هر چند، ساعتی از عمر تو باقی نمانده باشد. به خاطر راضی نگه داشتن مردم، خدا را به خشم نیاور، زیرا خشنودی خدا جایگزین هر چیزی بوده اما هیچ چیز جایگزین خشنودی خدا نمی شود»(همان، نامه 27) یا در نامه ای دیگر، مسأله مخالفت حاکم با هوای نفس و تحت کنترل داشتن آن را به مالک اشتر چنین تأکید می فرماید: «پس نیکوترین اندوخته تو باید اعمال صالح و درست باشد. هوای نفس را در اختیار گیر و از آنچه حلال نیست بپرهیز؛ زیرا بخل ورزیدن به نفس خویش، آن است که در آنچه دوست دارد یا برای او خوشایند است، راه انصاف پیمایی.»(همان، نامه 53)
2. ساده زیستی: یکی دیگر از ویژگی هایی است که امام علی، به اشکال مختلف بر آن تأکید می نماید. ایشان این ویژگی را در مصادیقی از قبیل پرهیز از دنیاپرستی و هواپرستی، پرهیز از سرمایه داری و همنشینی دائم با سرمایه داران و اجتناب از اسراف و رفاه زدگی تبیین می نماید.
– پرهیز از سرمایه داری و رفاه زدگی: امام علیه السلام در مورد لزوم پرهیز حاکم از سرمایه داری و سرمایه داران، در نامه ای به فرماندار بصره عثمان بن حنیف انصاری که دعوت مهمانی سرمایه داری از مردم بصره را پذیرفته بود چنین می فرماید: «پس از یاد خدا و درود، ای پسر حنیف به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی؛ خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و پی در پی، کاسه های پر از غذا جلوی تو نهادند. گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندان شان با ستم محروم شده و ثروتمندان شان بر سر سفره دعوت شده اند. اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی دور بیفکن و آن چه را که به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن.»(همان، نامه 45)
– پرهیز از دنیاپرستی و تجمل گرایی: امام علی علیه السلام می فرماید حاکم اسلامی باید از ملزومات دنیا به حداقل آن اکتفا نماید و مواردی را که جنبه دنیاپرستی و تجمل گرایی دارد کنار بگذارد، از نظر ایشان، چنین حاکمی است که می تواند جامعه را به سوی عدالت اقتصادی اجتماعی سوق دهد و فقر را از میان ببرد در صورتی که اگر خود، دنیاپرست و تجمل گرا باشد همّ و غمّ او در ریاسَت، جمع آوری اموال و امکانات برای خود و عدم توجه به بی عدالتی های اقتصادی در جامعه خواهد بود که در نهایت جامعه به زوال و انحطاط سوق می نماید. در این مورد به فرماندار خود در بصره عثمان بن حنیف انصاری می فرماید: «آگاه باش هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش روشنی می گیرد، آگاه باش امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا که من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام. بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است!»(همان، نامه 45) در ادامه این نامه در ضرورت پرهیز حاکم از تجملات و زرق و برق دنیا می فرماید: «من اگر می خواستم، می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود، غذا و لباس فراهم آورم. امّا هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وا دارد که طعام های لذید برگزینم، در حالی که در «حجاز» یا «یمامه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد… آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی های زندگی، الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد.»(همان، نامه 45)
3- مهربانی و محبت نسبت به مردم:
امام علیه السلام در نامه به فرماندار خود در مصر، محمدبن ابی بکر، می گوید: «با مردم فروتن، نرمخو، مهربان، گشاده رو و خندان باش، در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن تا بزرگان در درستکاری تو طمع نکنند و ناتوان ها از عدالت تو مأیوس نگردند.»(همان، نامه 27) همچنین به مالک اشتر می فرماید: «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش»(همان، نامه 53) در مورد پنهان نشدن از مردم، به مالک اشتر می فرماید: «هیچ گاه زیاد از مردم پنهان مشو که پنهان بودن رهبران، نمونه ای از تنگ خویی و کم اطلاعی در امور جامعه می باشد. نهان شدن از رعیت، زمامداران را از داشتن آنچه بر آنان پوشیده است باز می دارد.»(همان، نامه 53)
– فروتنی و تواضع حاکم نسبت به مردم: حاکم اسلامی در دید امام علی علیه السلام باید نسبت به مقامش حالت امانت دار، و در برابر مردم فروتنی و تواضع داشته باشد. در این مورد به مالک اشتر می فرماید: «بپرهیز که خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری و در شکوه خداوندی همانند او دانی زیرا خداوند هر سرکشی را خوار می سازد…»(همان، نامه 53) در جای دیگر به مالک می نویسد: «اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خودبزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر که تو را از سرکشی نجات می دهد…»(همان، نامه 53)
– صداقت با مردم و قانون مداری با آن ها: امام علیه السلام به مالک اشتر می فرماید: «و هر گاه رعیت بر تو بدگمان گردد، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو و مهربانی کردن نسبت به رعیت است و این پوزش خواهی تو آنان را به حق وا می دارد»(همان، نامه 53)
4 – استفاده از مشاوران و همکاران شایسته :
– انتخاب مشاورین و همکاران خوب: امام علی علیه السلام به مالک اشتر می فرماید: «با دانشمندان، فراوان گفتگو کن و با حکیمان، فراوان بحث کن که مایه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.»(همان، نامه 53) امام توصیه می نماید که مشاور و اعوان و یاران حاکم باید از افراد پاک، شایسته و دارای صفات پسندیده باشند؛ بنابراین باید از انتخاب افراد بخیل، ترسو، حریص، شرور، گناهکار، سبک سر، دروغگو، چاپلوس، مرفه و از خودراضی پرهیز کند و افراد نیکو، خوش نام، خانواده دار، مؤمن، مردم دار، بخشنده، شجاع و عالم… را به مشاوره و معاضدت برگزیند.( ر.ک: علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران علی علیه السلام ، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1373) در همین رابطه به مالک اشتر می نویسد: «هزینه این گونه افراد بر تو سبک تر و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستی آنان با غیر تو کمتر است. آنان را از خواص و دوستان نزدیک و رازداران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادی را که در حق گویی از همه صریح ترند و در آن چه که خدا برای دوستانش نمی پسندد تو را مددکار نباشند انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند.»(همان، نامه 53)
– انتخاب مدیران، قضات، کارمندان و منشی های خوب: امام علیه السلام در این رابطه به مالک اشتر می گوید: «… برای هر یک از کارهایت سرپرستی که بزرگی کار بر او چیرگی نیابد و فراوانی کار او را درمانده نسازد، بگمار و بدان که هر گاه در کار نویسندگان و منشیان تو کمبودی وجود داشته باشد که تو بی خبر باشی خطرات آن دامنگیر تو خواهد بود.»(همان) امام علیه السلام در مورد انتخاب قاضی نیز چنین توصیه می نمایند: «… سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن کسانی که مراجعه فراوان، آن ها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی برای او دشوار نباشد…»(همان) امام علیه السلام برای انتخاب کارمندان و منشیان توصیه های مشابه و کنترل و نظارت آشکار و پنهان حاکم بر آن ها را مطرح می نمایند و می فرمایند: «سپس در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار و بامیل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و با حیا از خاندان های پاکیزه و با تقوا که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند، انتخاب کن. زیرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرویشان محفوظ تر و طمع ورزیشان کمتر و آینده نگری آنان بیشتر است…»(همان) و در مورد نویسندگان می فرماید: «سپس در امور نویسندگان و منشیان به درستی بیندیش و کارهایت را به بهترین آنان واگذار کن و نامه های محرمانه را، که در بردارنده سیاست ها و اسرار تو است، از میان نویسندگان به کسی واگذار که صالح تر از دیگران باشد…»(همان) در مورد نظارت دائم بر امور کارگزاران می فرماید: «… سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان سبب امانت داری و مهربانی رعیت خواهد بود…»(همان)
توجه به ضرورت های اجتماعی و آبادانی شهرها: از دیگر ویژگی های اساسی حاکم از دید امام علی علیه السلام توجه او به مسائل فردی و رشد اجتماعی اقتصادی جامعه است، یعنی تأمین مایحتاج اولیه برای همه، حرکت جامعه به سوی کار و تولید و وفور نعمت، تقدم کارهای تولیدی بر خدماتی و واسطه ای و اخذ مالیات. از دیدگاه امام علیه السلام در جامعه ای که کار و تولید، اساس باشد رفاه و آسایش برای همه تأمین می گردد در همین مورد به مالک اشتر می فرمایند: «مالیات و بیت المال را به گونه ای وارسی کن که به صلاح مالیات دهندگان باشد، زیرا بهبودی (امور) مالیات و مالیات دهندگان، عامل اصلاح امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیات دهندگان اصلاح نشود کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت زیرا همه مردم نان خور مالیات و مالیات دهندگانند. باید تلاش تو در آبادانی زمین، بیشتر از جمع آوری خراج باشد که خراج جز با آبادانی فراهم نمی گردد و آن کسی که بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد شهرها را خراب و بندگان را نابود می سازد و حکومتش جز اندک مدتی دوام نمی آورد»(همان)
5 – عادل و معتدل بودن: از ویژگی های اساسی حاکم از دید امام علی علیه السلام داشتن عدالت در اداره امور و معتدل بودن در رفتار با مردم می باشد که لازمه آن، پرهیز از خشم و غضب در برخورد با دیگران و مخالف ظلم و حامی عدل بودن حاکم است.
عدالت حاکم: در اندیشه سیاسی امام علی علیه السلام ویژگی عدالت اگر در حاکم نباشد یا ضعیف باشد او به هیچ وجه نمی تواند به تعهدات خود عمل نماید یا پایدار بماند و بدون شک به ستم و بی انصافی و تبعیض و باندبازی و تمامیت خواهی و استبداد رأی و بیدادگری کشانده می شود .
پرهیز از خشم و غضب: از دیگر ویژگی های حاکم، اعتدال او در رفتار با مردم است؛ یعنی کنترل خشم و غضب و دست و زبان خود و این که به خاطر قدرت حاکمیت، به دیگران تعدی و تجاوز نکند. در این مورد در نامه خود به حارث همدانی می گوید: «خشم را فرو نشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش و در حکومت مدارا کن تا آینده خوبی داشته باشی»(همان، نامه 69 ) در همین زمینه در نامه به مالک اشتر می فرماید: «باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختیار خودگیر و با پرهیز از شتابزدگی و فرو خوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم تو فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد، و تو بر نفس مسلط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت و بازگشت به سوی خدا»(همان، نامه 53) پس کنترل حاکم بر صفات شیطانی نفس، از جمله خشم و غضب، یکی دیگر از ویژگی های او می باشد.
مخالف ظلم و حامی عدل و انصاف بودن: امام علیه السلام معتقد است حاکم باید طرفدار حق و انصاف و مخالف ظلم و تعدی باشد در این مورد می فرماید: «مالک بهترین امور در نزد تو باید متوسط ترین آن ها در حق (میانه روی در حق) و فراگیرترین آن ها در عدالت و جامع ترین آن ها در رضایت مردم باشد»(همان)
6- سعه صدر و و گشادگی روح و فکر ؛ قال علی علیه السلام : « آله الریاسه سعه الصدر » « ابزار ریاست و مدیریت، سعه صدر و گشادگی روح وفکر است » ( نهج البلاغه، حکمت 176)
ویژگی حاکم اسلامی در روایات:
در روایات اسلامی نیز ویژگی های حاکم اسلامی بیان شده است که ما به چند محور اساسی اشاره می کنیم .
1. علم و آگاهی ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند : « من امَ قوماً و فیهم من هو اعلم منه لم یزل امرهم الی السفال الی یوم القیامه»، « کسی که امامت و پیشوایی گروهی را بر عهده گیرد در حالی که در میان آنها آگاهتر از او وجود دارد، پیوسته کار آنها رو به انحطاط می رود تا روز قیامت ». ( وسائل الشیعه، ج5، ص 415)
2- آگاهی به مسائل زمان خویش؛ امام صادق علیه السلام فرمودند:« العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس » « آن کس که آگاه از وضع زمان خود باشد، مسائل پیچیده و گمراه کننده به او هجوم نمی آورد» ( اصول کافی، ج1، ص 27)
3- رعایت عدالت ؛ حضرت علی علیه السلام به عمر فرمود: « ثلاث ان حفظتهن و علمت بهن کفتک ما سواهن و ان ترکتهن لم ینفعک شی سواهن اقامه الحدود علی القریب والبعید و الحکم بکتاب الله فی الرضا و السخط و القسم بالعدل بین الحمر و الاسود »، « سه چیز است که اگر آن را به خوبی حفظ کنی و عمل نمایی تو را از امور دیگر بی نیاز می کند و اگر آنها را ترک نمایی چیزی غیر از آن تو را سود نمی دهد؛ اجرای حدود الهی نسبت به افراد دور و نزدیک و حکم بر طبق کتاب الهی در خشنودی و غضب و تقسیم با عدالت در میان سیاه و سفید .» ( بحار الانوار، ج72، ص 349)
برای آگاهی بیشتر به منابع زیر مراجعه نمایید .
قوامی، سید صمصام الدین، مدیریت از منظر کتاب و سنت.
مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ج10 .
مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
ماندگار، محمد مهدی، خط مشی های سیاسی نهج البلاغه ، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه .
بابا پور، محمد مهدی، سیاست و حکومت در نهج البلاغه ، قم: تهذیب.
دشتی، محمد، ترجمه و شرح نهج البلاغه.
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه ویژگیهای اصلی حاکم اسلامی را این گونه بر شمرده اند :
1. ایمان و تقوا: اصلی ترین ویژگی حاکم اسلامی است که در قالب خصوصیاتی مانند زهد، پرهیز از دنیا گرایی، حامی دین و تارک هوای نفس بودن و… متجلی می گردد.
امام علی علیه السلام در جاهای مختلف نهج البلاغه به مناسبت های گوناگون در قالب نامه ها، خطبه ها یا حکمت ها این ویژگی را به بیان های زیبا و بلیغ عنوان نموده اند. مثلاً در مورد این که حاکم اسلامی پاسدار خدا و ارزش های او در روی زمین می باشد؛ می فرماید: «حاکم اسلامی پاسبان خدا در زمین اوست.»( نهج البلاغه، حکمت 332)
– زهد و پرهیز از دانیا گرایی: حضرت در نامه ای که برای حارث همدانی یکی از کارگزاران خود می فرستد چنین می نویسد: «نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده و با آن مدارا کن و به زور و اکراه به چیزی مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به کارش گیر و جز در آن چه که بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آوری، بپرهیز از آن که مرگ تو فرا رسد در حالی که از پروردگارت گریزان و در دنیاپرستی غرق باشی.»(نهج البلاغه، نامه 69)
– دفاع از دین و پرهیز از هوای نفس : حضرت در نامه به «محمدبن ابی بکر»، هنگام اعزام ایشان به مصر فرمودند: «ای محمدبن ابی بکر! بدان که من، تو را سرپرست بزرگ ترین لشکرم یعنی لشکر مصر، قرار دادم. بر تو سزاوار است که با خواسته های دل مخالفت کرده، از دین خود دفاع کنی؛ هر چند، ساعتی از عمر تو باقی نمانده باشد. به خاطر راضی نگه داشتن مردم، خدا را به خشم نیاور، زیرا خشنودی خدا جایگزین هر چیزی بوده اما هیچ چیز جایگزین خشنودی خدا نمی شود»(همان، نامه 27) یا در نامه ای دیگر، مسأله مخالفت حاکم با هوای نفس و تحت کنترل داشتن آن را به مالک اشتر چنین تأکید می فرماید: «پس نیکوترین اندوخته تو باید اعمال صالح و درست باشد. هوای نفس را در اختیار گیر و از آنچه حلال نیست بپرهیز؛ زیرا بخل ورزیدن به نفس خویش، آن است که در آنچه دوست دارد یا برای او خوشایند است، راه انصاف پیمایی.»(همان، نامه 53)
2. ساده زیستی: یکی دیگر از ویژگی هایی است که امام علی، به اشکال مختلف بر آن تأکید می نماید. ایشان این ویژگی را در مصادیقی از قبیل پرهیز از دنیاپرستی و هواپرستی، پرهیز از سرمایه داری و همنشینی دائم با سرمایه داران و اجتناب از اسراف و رفاه زدگی تبیین می نماید.
– پرهیز از سرمایه داری و رفاه زدگی: امام علیه السلام در مورد لزوم پرهیز حاکم از سرمایه داری و سرمایه داران، در نامه ای به فرماندار بصره عثمان بن حنیف انصاری که دعوت مهمانی سرمایه داری از مردم بصره را پذیرفته بود چنین می فرماید: «پس از یاد خدا و درود، ای پسر حنیف به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی؛ خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و پی در پی، کاسه های پر از غذا جلوی تو نهادند. گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندان شان با ستم محروم شده و ثروتمندان شان بر سر سفره دعوت شده اند. اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی دور بیفکن و آن چه را که به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن.»(همان، نامه 45)
– پرهیز از دنیاپرستی و تجمل گرایی: امام علی علیه السلام می فرماید حاکم اسلامی باید از ملزومات دنیا به حداقل آن اکتفا نماید و مواردی را که جنبه دنیاپرستی و تجمل گرایی دارد کنار بگذارد، از نظر ایشان، چنین حاکمی است که می تواند جامعه را به سوی عدالت اقتصادی اجتماعی سوق دهد و فقر را از میان ببرد در صورتی که اگر خود، دنیاپرست و تجمل گرا باشد همّ و غمّ او در ریاسَت، جمع آوری اموال و امکانات برای خود و عدم توجه به بی عدالتی های اقتصادی در جامعه خواهد بود که در نهایت جامعه به زوال و انحطاط سوق می نماید. در این مورد به فرماندار خود در بصره عثمان بن حنیف انصاری می فرماید: «آگاه باش هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش روشنی می گیرد، آگاه باش امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا که من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام. بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است!»(همان، نامه 45) در ادامه این نامه در ضرورت پرهیز حاکم از تجملات و زرق و برق دنیا می فرماید: «من اگر می خواستم، می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود، غذا و لباس فراهم آورم. امّا هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وا دارد که طعام های لذید برگزینم، در حالی که در «حجاز» یا «یمامه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد… آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی های زندگی، الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد.»(همان، نامه 45)
3- مهربانی و محبت نسبت به مردم:
امام علیه السلام در نامه به فرماندار خود در مصر، محمدبن ابی بکر، می گوید: «با مردم فروتن، نرمخو، مهربان، گشاده رو و خندان باش، در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن تا بزرگان در درستکاری تو طمع نکنند و ناتوان ها از عدالت تو مأیوس نگردند.»(همان، نامه 27) همچنین به مالک اشتر می فرماید: «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش»(همان، نامه 53) در مورد پنهان نشدن از مردم، به مالک اشتر می فرماید: «هیچ گاه زیاد از مردم پنهان مشو که پنهان بودن رهبران، نمونه ای از تنگ خویی و کم اطلاعی در امور جامعه می باشد. نهان شدن از رعیت، زمامداران را از داشتن آنچه بر آنان پوشیده است باز می دارد.»(همان، نامه 53)
– فروتنی و تواضع حاکم نسبت به مردم: حاکم اسلامی در دید امام علی علیه السلام باید نسبت به مقامش حالت امانت دار، و در برابر مردم فروتنی و تواضع داشته باشد. در این مورد به مالک اشتر می فرماید: «بپرهیز که خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری و در شکوه خداوندی همانند او دانی زیرا خداوند هر سرکشی را خوار می سازد…»(همان، نامه 53) در جای دیگر به مالک می نویسد: «اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خودبزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر که تو را از سرکشی نجات می دهد…»(همان، نامه 53)
– صداقت با مردم و قانون مداری با آن ها: امام علیه السلام به مالک اشتر می فرماید: «و هر گاه رعیت بر تو بدگمان گردد، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو و مهربانی کردن نسبت به رعیت است و این پوزش خواهی تو آنان را به حق وا می دارد»(همان، نامه 53)
4 – استفاده از مشاوران و همکاران شایسته :
– انتخاب مشاورین و همکاران خوب: امام علی علیه السلام به مالک اشتر می فرماید: «با دانشمندان، فراوان گفتگو کن و با حکیمان، فراوان بحث کن که مایه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.»(همان، نامه 53) امام توصیه می نماید که مشاور و اعوان و یاران حاکم باید از افراد پاک، شایسته و دارای صفات پسندیده باشند؛ بنابراین باید از انتخاب افراد بخیل، ترسو، حریص، شرور، گناهکار، سبک سر، دروغگو، چاپلوس، مرفه و از خودراضی پرهیز کند و افراد نیکو، خوش نام، خانواده دار، مؤمن، مردم دار، بخشنده، شجاع و عالم… را به مشاوره و معاضدت برگزیند.( ر.ک: علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران علی علیه السلام ، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1373) در همین رابطه به مالک اشتر می نویسد: «هزینه این گونه افراد بر تو سبک تر و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستی آنان با غیر تو کمتر است. آنان را از خواص و دوستان نزدیک و رازداران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادی را که در حق گویی از همه صریح ترند و در آن چه که خدا برای دوستانش نمی پسندد تو را مددکار نباشند انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند.»(همان، نامه 53)
– انتخاب مدیران، قضات، کارمندان و منشی های خوب: امام علیه السلام در این رابطه به مالک اشتر می گوید: «… برای هر یک از کارهایت سرپرستی که بزرگی کار بر او چیرگی نیابد و فراوانی کار او را درمانده نسازد، بگمار و بدان که هر گاه در کار نویسندگان و منشیان تو کمبودی وجود داشته باشد که تو بی خبر باشی خطرات آن دامنگیر تو خواهد بود.»(همان) امام علیه السلام در مورد انتخاب قاضی نیز چنین توصیه می نمایند: «… سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن کسانی که مراجعه فراوان، آن ها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی برای او دشوار نباشد…»(همان) امام علیه السلام برای انتخاب کارمندان و منشیان توصیه های مشابه و کنترل و نظارت آشکار و پنهان حاکم بر آن ها را مطرح می نمایند و می فرمایند: «سپس در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار و بامیل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و با حیا از خاندان های پاکیزه و با تقوا که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند، انتخاب کن. زیرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرویشان محفوظ تر و طمع ورزیشان کمتر و آینده نگری آنان بیشتر است…»(همان) و در مورد نویسندگان می فرماید: «سپس در امور نویسندگان و منشیان به درستی بیندیش و کارهایت را به بهترین آنان واگذار کن و نامه های محرمانه را، که در بردارنده سیاست ها و اسرار تو است، از میان نویسندگان به کسی واگذار که صالح تر از دیگران باشد…»(همان) در مورد نظارت دائم بر امور کارگزاران می فرماید: «… سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان سبب امانت داری و مهربانی رعیت خواهد بود…»(همان)
توجه به ضرورت های اجتماعی و آبادانی شهرها: از دیگر ویژگی های اساسی حاکم از دید امام علی علیه السلام توجه او به مسائل فردی و رشد اجتماعی اقتصادی جامعه است، یعنی تأمین مایحتاج اولیه برای همه، حرکت جامعه به سوی کار و تولید و وفور نعمت، تقدم کارهای تولیدی بر خدماتی و واسطه ای و اخذ مالیات. از دیدگاه امام علیه السلام در جامعه ای که کار و تولید، اساس باشد رفاه و آسایش برای همه تأمین می گردد در همین مورد به مالک اشتر می فرمایند: «مالیات و بیت المال را به گونه ای وارسی کن که به صلاح مالیات دهندگان باشد، زیرا بهبودی (امور) مالیات و مالیات دهندگان، عامل اصلاح امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیات دهندگان اصلاح نشود کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت زیرا همه مردم نان خور مالیات و مالیات دهندگانند. باید تلاش تو در آبادانی زمین، بیشتر از جمع آوری خراج باشد که خراج جز با آبادانی فراهم نمی گردد و آن کسی که بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد شهرها را خراب و بندگان را نابود می سازد و حکومتش جز اندک مدتی دوام نمی آورد»(همان)
5 – عادل و معتدل بودن: از ویژگی های اساسی حاکم از دید امام علی علیه السلام داشتن عدالت در اداره امور و معتدل بودن در رفتار با مردم می باشد که لازمه آن، پرهیز از خشم و غضب در برخورد با دیگران و مخالف ظلم و حامی عدل بودن حاکم است.
عدالت حاکم: در اندیشه سیاسی امام علی علیه السلام ویژگی عدالت اگر در حاکم نباشد یا ضعیف باشد او به هیچ وجه نمی تواند به تعهدات خود عمل نماید یا پایدار بماند و بدون شک به ستم و بی انصافی و تبعیض و باندبازی و تمامیت خواهی و استبداد رأی و بیدادگری کشانده می شود .
پرهیز از خشم و غضب: از دیگر ویژگی های حاکم، اعتدال او در رفتار با مردم است؛ یعنی کنترل خشم و غضب و دست و زبان خود و این که به خاطر قدرت حاکمیت، به دیگران تعدی و تجاوز نکند. در این مورد در نامه خود به حارث همدانی می گوید: «خشم را فرو نشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش و در حکومت مدارا کن تا آینده خوبی داشته باشی»(همان، نامه 69 ) در همین زمینه در نامه به مالک اشتر می فرماید: «باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختیار خودگیر و با پرهیز از شتابزدگی و فرو خوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم تو فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد، و تو بر نفس مسلط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت و بازگشت به سوی خدا»(همان، نامه 53) پس کنترل حاکم بر صفات شیطانی نفس، از جمله خشم و غضب، یکی دیگر از ویژگی های او می باشد.
مخالف ظلم و حامی عدل و انصاف بودن: امام علیه السلام معتقد است حاکم باید طرفدار حق و انصاف و مخالف ظلم و تعدی باشد در این مورد می فرماید: «مالک بهترین امور در نزد تو باید متوسط ترین آن ها در حق (میانه روی در حق) و فراگیرترین آن ها در عدالت و جامع ترین آن ها در رضایت مردم باشد»(همان)
6- سعه صدر و و گشادگی روح و فکر ؛ قال علی علیه السلام : « آله الریاسه سعه الصدر » « ابزار ریاست و مدیریت، سعه صدر و گشادگی روح وفکر است » ( نهج البلاغه، حکمت 176)
ویژگی حاکم اسلامی در روایات:
در روایات اسلامی نیز ویژگی های حاکم اسلامی بیان شده است که ما به چند محور اساسی اشاره می کنیم .
1. علم و آگاهی ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند : « من امَ قوماً و فیهم من هو اعلم منه لم یزل امرهم الی السفال الی یوم القیامه»، « کسی که امامت و پیشوایی گروهی را بر عهده گیرد در حالی که در میان آنها آگاهتر از او وجود دارد، پیوسته کار آنها رو به انحطاط می رود تا روز قیامت ». ( وسائل الشیعه، ج5، ص 415)
2- آگاهی به مسائل زمان خویش؛ امام صادق علیه السلام فرمودند:« العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس » « آن کس که آگاه از وضع زمان خود باشد، مسائل پیچیده و گمراه کننده به او هجوم نمی آورد» ( اصول کافی، ج1، ص 27)
3- رعایت عدالت ؛ حضرت علی علیه السلام به عمر فرمود: « ثلاث ان حفظتهن و علمت بهن کفتک ما سواهن و ان ترکتهن لم ینفعک شی سواهن اقامه الحدود علی القریب والبعید و الحکم بکتاب الله فی الرضا و السخط و القسم بالعدل بین الحمر و الاسود »، « سه چیز است که اگر آن را به خوبی حفظ کنی و عمل نمایی تو را از امور دیگر بی نیاز می کند و اگر آنها را ترک نمایی چیزی غیر از آن تو را سود نمی دهد؛ اجرای حدود الهی نسبت به افراد دور و نزدیک و حکم بر طبق کتاب الهی در خشنودی و غضب و تقسیم با عدالت در میان سیاه و سفید .» ( بحار الانوار، ج72، ص 349)
برای آگاهی بیشتر به منابع زیر مراجعه نمایید .
قوامی، سید صمصام الدین، مدیریت از منظر کتاب و سنت.
مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ج10 .
مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
ماندگار، محمد مهدی، خط مشی های سیاسی نهج البلاغه ، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه .
بابا پور، محمد مهدی، سیاست و حکومت در نهج البلاغه ، قم: تهذیب.
دشتی، محمد، ترجمه و شرح نهج البلاغه.