۱۳۹۳/۰۲/۳۰
–
۷۹۲۳ بازدید
آدم با شعور به چه کسی میگن؟
منظور از انسان با شعور همان انسان عاقل است. بنابراین در پاسخ شما ویژگی های انسان عاقل آمده است.
هر کس این نعمت بزرگ الهی –یعنی عقل – را در زندگی خویش بکار گیرد , به سعادت دنیا و آخرت دست یافته است و آنها که عقل را چراغ راه زندگی قرار نداده اند , بجز بدبختی و هلاکت نصیبی حاصلشان نخواهد شد .
عاقلان و خردمندان دارای نشانه هایی هستند که با کمک گرفتن از آیات الهی و احادیث ائمه ی طاهرین ( علیهم السلام ) به ذکر برخی از آنها می پردازیم .
1 – یکی از نشانه های بارز اهل خرد اینست که , به پند و نصیحت ناصحان گوش فرا می دهند . خداوند حکیم در قرآن کریمش می فرماید : وما یذکر الا اولوا الباب (3) کسانی که خود رأی و خودسر هستند و به حرف احدی به غیر از خود توجه نمی کنند این افراد , خردمند نیستند و عاقبتشان به جز دوزخ نخواهد بود : و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر (4) و گفتند : اگر می شنیدیم و تعقل می کردیم از اصحاب دوزخ نبودیم .
2 – کسی که عاقل است دین دار نیز هست .
امام علی ( علیه السلام ) فرمودند : دیندار نیست , کسی که خردمند نباشد . (5) تنها عاقلان هستند که به دستورات حضرت حق و انبیاء و اوصیا ء آنها گوش فرا داده , به دنیا به چشم مزرعه ای برای آخرت می نگرند و تنها به خوشی زودگذر دنیا دل خوش نمی دارند ؛ بلکه با کمک گرفتن از عقل خود , به فرامین شارع مقدس گوش جان می دهند و اینان مؤمن حقیقی اند .
امام علی ( علیه السلام ) در حکمت 421 نهج البلاغه می فرمایند : عقل تو را کفایت کند که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد . لذا مؤمنان با کمک گرفتن از عقل خویش راههای گمراهی را شناخته و از آن فاصله می گیرند و تنها در مسیر صراط مستقیم گام بر می دارند .
3 – عاقلان , کمال طلبند .
امام علی ( علیه السلام ) فرمودند : العاقل یطلب الکمال , الجاهل یطلب المال . (6) خردمند , جویای کمال است و نادان , جویای مال . عده ای از مردم تصور می کنند هر کس با هر شرایطی به جمع کردن مال بپردازد و در فاصله ی زمانی اندک صاحب اموال فراوان شود , او انسان عاقلی است ؛ در حالی که در فرهنگ اسلامی به چنین کسی عاقل نمی گویند بلکه به فرموده ی امام علی ( علیه السلام ) عاقل آن کسی است که بدنبال کمالات گشته و خود را به آنها ملبس می کند . مثلا ً از بین علم و ثروت , عاقل کسب علم را انتخاب کرده , بجای حرص در مال , نسبت به علم حریص است و به اندازه ی رفع نیاز به کسب و کار می پردازد و بجای زراندوزی , اموال اضافی خود را صرف تولید و سودرساندن به جامعه و اعضاء آن می کند .
4 – قول و کردار عاقل یکی است .
امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : العاقل من صدق اقواله افعاله (7) خردمند کسی است که کردارهایش گفتارهای او را تصدیق کند . عاقل اهل حرافی نیست بلکه پیش از گفتن برای دیگران , به آنچه می داند و باور دارد عمل می کند ؛ به بیان دیگر قول و عمل او هر دو دارای یک چهره اند !
5 – زبان عاقل در بند است .
امام علی ( علیه السلام ) : العاقل من عقل لسانه خردمند کسی است که , زبان خود را در بند کشد .
بسیاری از بدبختیها و مشکلات , از عدم کنترل زبان است ؛ چرا که اکثر مردم قبل از اینکه خوب فکر کنند حرف می زنند , به همین خاطر است که بیشتر مردم از غالب گفته هایشان پشیمانند و ای کاش قضیه به همین جا ختم می شد ؛ چه گرفتاریها , جدایی ها , کشمکش ها , و …. که بخاطر عدم کنترل زبان , نصیب انسان می شود .
6 – عاقل به نفس خود اعتماد نمی کند .
امام علی ( علیه السلام ) : العاقل من اتهم رأیه و لم یثق بکل ما تسول له نفسه (8) خردمند کسی است که اندیشه ی خود را متهم کند و به هر چیزی که نفسش در نظر او می آراید اعتماد نکند .
عاقل اهل تشخیص تسویلات و آرایشهای نفس است . او می داند نفس , کار قبیح را زیبا و فعل زیبا را زشت جلوه می دهد . عاقل می داند دشمن ترین دشمنان او نفس اوست ؛ لذا اهل دقت و موشکافی در نفس خویش است و گول نفسش را نمی خورد .
7 – سینه ی عاقل صندوق اصرار اوست .
امام علی ( علیه السلام ) : صدر العاقل صندوق سره (9) رازها و اسرار عاقل درون سینه ی اوست و قفل محکمی بر صندوق سینه اش زده , تا احدی به آنها دست نیابد . چه بسیارند کسانی که به بهانه ی صمیمیت و یا رفاقت و …. اسرارشان را فاش می کنند و در اندک زمانی آبروی خود را با دست خویش بر باد می دهند .
از دیگر نشانه های عاقل عبارتست از : تسلیم قضای الهی , بی رغبتی به دنیا , اندیشیدن در هنگام خاموشی , ذکر و یاد خدا در وقت سخن گفتن و عبرت آموختن به هنگام نگریستن , اخلاص در عمل , تکیه کردن بر کار خود نه به آرزوی خویش , عدم افراط در وقت قدرت و از پای ننشستن در وقت ناتوانی , خوار نشمردن دیگران , رام بودن در پذیرش حق , پرهیز از گناهان و …… (10)
بحث عقل و خصوصات عاقل بحثی است بسیار گسترده که احادیث فراوانی به ذکر و توصیف آن پرداخته است و ما جهت اختصار از نوشتن آنها خودداری کردیم .
مطالعه ی کتابهای اصول کافی ( باب عقل و جهل ) و مصباح الشریعه ( باب عقل ) را به شما پرسشگر گرامی توصیه می کنم
. 8 ـ آخرت طلبی.
قرآن مجید، ترجیح آخرت را بر دنیا از نشانه های عاقلان دانسته، می فرماید: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ»؛ «زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمی اندیشید؟»
(انعام/ ۳۲)تشبیه زندگی دنیا به بازی و سرگرمی از این نظر است که بازی ها و سرگرمی ها معمولاً کارهای توخالی و بی اساسی هستند که از متن زندگی حقیقی دورند؛ زیرا پس از پایان بازی، همه چیز به جای خود باز می گردد. در برابر بازیگران کودک منش، عاقلان وجود دارند؛ آنان به جای دل خوش کردن به زندگی دنیا، به حیاتی جاویدان و فناناپذیر در جهانی وسیع تر و سطح بسیار بالاتر، می اندیشند؛ جهانی که سر و کار آن با حقیقت است نه مجاز و با واقعیت است نه خیال؛ در جهانی که نعمت هایش با درد و رنج آمیخته نیست و سراسر، نعمتِ خالص است. (تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۲۰۸)
8 ـ خداجویی.
یکی دیگر از ویژگی های عاقلان، خداجویی و خداطلبی است. آنان با اندیشیدن در آیات و نشانه های پروردگار در نظام هستی، به وجود خدا و عظمتش پی می برند. قرآن مجید در این باره می فرماید: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»؛ «در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز و کشتی هایی که در دریا به سود مردم در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه هایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و می اندیشند.» (بقره / ۱۶۴)اینان کسانی هستند که از نیروی خرد به درستی بهره می گیرند و به میانجی گری این آیات به رحمت گسترده و دایمی خدا می نگرند و می دانند که تنها خدا شایسته دوست داشتن است و تنها راه رستگاری، فرمانبرداری از فرمان های او و سر به سجده نهادن در برابر اوست و تنها او باید به عنوان ولی و سرور پذیرفته شود.
کسانی که خردِ خود را به کار نمی اندازند، با وجود داشتن آن، از وجود این خرد و عقل، بهره ای عائدشان نمی شود. اینان پروردگار خود را نمی شناسند، بدان سبب که با نظری جامد و متحجّر به ظواهر جهان هستی می نگرند و هیچ ژرف نگری در دلالت های این ظواهر ندارند؛ از این رو، اینان یا اصلاً ایمان ندارند یا اگر ایمانی به خدا دارند بسیار سطحی است.
(تفسیر هدایت، سید محمدتقی مدرسی، ج ۱، ص ۲۸۸؛ تفیسر نمونه، ج ۱، ص ۵۶۲؛ تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۵۲)آیه دیگری که خداجویی را نشانه اندیشمندی می داند آیه ۱۹۰ سوره آل عمران است. در این آیه می خوانیم: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ «؛ «مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفتِ شب و روز، نشانه های (روشنی) برای خردمندان است.» (آل عمران / ۱۹۰) ولی الألباب یا صاحبان خرد به تمام موجودات جهان با دقت می نگرند و کوچک ترین پدیده آنها را به وجود یک طرّاح و نقاش ماورای مادّه راهنمایی می کند. نقشه دلربایی که در گوشه و کنار جهان آفرینش جلوه می کند، آن چنان دل های صاحبان خرد را جلب می کند که افکارشان در هر حال، چه ایستاده یا نشسته یا در بستر آرمیده در یاد آفریدگار است.
آنان در هر یک از پدیده ها می نگرند و درس تازه ای از خداشناسی می آموزند و از طرح نقشه زیبای طبیعت به صانع آن پی می برند که دست توانای خود را در این صنعِ حیرت انگیز هرگز بیهوده به کار نبرده است؛ بلکه باور دارند خدای متعال به جهان تابیده، تا مثالی از بی همتایی خود را در آن صحنه نمایش دهد و خوان نعمتش را از هر سو برای هر ذرّه بگستراند تا تدبیر عمومی آفرینش را در کوچک ترین پدیده به کار برد و هر آفریده ای به قدر ظرفیّت خود بهره بردارد؛ ولی از صنع و گسترش خوان هستی خود بی نیاز است.
(انوار درخشان، ج ۳، ص ۲۹۴)خداوند رحمان در ادامه آیه پیشین، ژرف اندیشی در آفریده ها برای شناخت آفریدگار را نشانه خردورزان دانسته، عاقلان را این گونه معرفی می فرماید: «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛ «همان ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند (و می گویند:) بارالها! اینها را بیهوده نیافریده ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار.» (آل عمران / ۱۹۱) صاحب مغز و عقل که ولایت را پذیرفته و صاحب مغز شده است، به سبب ولایت در هیچ حالی از ذکر خدا خالی نمی شود و اگر احیاناً شیطان، ذکر خدا را از یاد او ببرد، دوباره خدا را یاد می کند و در هر حالی استغفار می کند، چه ایستاده و چه نشسته و بر پهلوهایشان (نیز به یاد خدایند)در برابر این عده، نابخردان هستند که با افترای بر خدا و دنیاجویی در برابر خداجویی و با دروغگویی، دنبال زندگی دو روزه دنیا هستند: «وَ لکِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»؛ «ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آنها نمی فهمند» (مائده / ۱۰۳)برخی مفسران درباره آیه یاد شده معتقدند خداوند تأکید می کند بیشتر کافران تعقل نمی کنند، بدان سبب است که آنان به جای حق طلبی و بکارگیری عقل در مسیر بایسته و شایسته، به تقلید طریق گذشتگان راه می پیمایند یا اکثر آنان از اوامر و دستورهای الهی پیروی نمی کنند. پس آیه شریفه به این مطلب اشاره دارد که آنان با آنکه می دانستند راهشان بیراهه و مسیرشان رو سوی ناکجا آباد است؛ ولی عشق به ریاست آنان، مانع به کارگیری صحیح عقلشان بود.) تفسیر اثنا عشری، ج ۳، ص ۱۹۱)
پیروز باشید .
(1) علامه طباطبایی ( رضوان الله تعالی علیه ) میزان الحمه / ج 8 / ص 3883
(2) میزان الحکمه / ج 8 / ص 3877
(3) سوره ی بقره / 269
(4) سوره ملک / 10
(5) میزان الحکمه / ج 8 / ص3881
(6) میزان الحکمه / ج 8 / ص 3891
(7) میزان الحکمه / ج 8 / ص 3891
(8) میزان الحکمه / ج 8 / ص 3891
هر کس این نعمت بزرگ الهی –یعنی عقل – را در زندگی خویش بکار گیرد , به سعادت دنیا و آخرت دست یافته است و آنها که عقل را چراغ راه زندگی قرار نداده اند , بجز بدبختی و هلاکت نصیبی حاصلشان نخواهد شد .
عاقلان و خردمندان دارای نشانه هایی هستند که با کمک گرفتن از آیات الهی و احادیث ائمه ی طاهرین ( علیهم السلام ) به ذکر برخی از آنها می پردازیم .
1 – یکی از نشانه های بارز اهل خرد اینست که , به پند و نصیحت ناصحان گوش فرا می دهند . خداوند حکیم در قرآن کریمش می فرماید : وما یذکر الا اولوا الباب (3) کسانی که خود رأی و خودسر هستند و به حرف احدی به غیر از خود توجه نمی کنند این افراد , خردمند نیستند و عاقبتشان به جز دوزخ نخواهد بود : و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر (4) و گفتند : اگر می شنیدیم و تعقل می کردیم از اصحاب دوزخ نبودیم .
2 – کسی که عاقل است دین دار نیز هست .
امام علی ( علیه السلام ) فرمودند : دیندار نیست , کسی که خردمند نباشد . (5) تنها عاقلان هستند که به دستورات حضرت حق و انبیاء و اوصیا ء آنها گوش فرا داده , به دنیا به چشم مزرعه ای برای آخرت می نگرند و تنها به خوشی زودگذر دنیا دل خوش نمی دارند ؛ بلکه با کمک گرفتن از عقل خود , به فرامین شارع مقدس گوش جان می دهند و اینان مؤمن حقیقی اند .
امام علی ( علیه السلام ) در حکمت 421 نهج البلاغه می فرمایند : عقل تو را کفایت کند که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد . لذا مؤمنان با کمک گرفتن از عقل خویش راههای گمراهی را شناخته و از آن فاصله می گیرند و تنها در مسیر صراط مستقیم گام بر می دارند .
3 – عاقلان , کمال طلبند .
امام علی ( علیه السلام ) فرمودند : العاقل یطلب الکمال , الجاهل یطلب المال . (6) خردمند , جویای کمال است و نادان , جویای مال . عده ای از مردم تصور می کنند هر کس با هر شرایطی به جمع کردن مال بپردازد و در فاصله ی زمانی اندک صاحب اموال فراوان شود , او انسان عاقلی است ؛ در حالی که در فرهنگ اسلامی به چنین کسی عاقل نمی گویند بلکه به فرموده ی امام علی ( علیه السلام ) عاقل آن کسی است که بدنبال کمالات گشته و خود را به آنها ملبس می کند . مثلا ً از بین علم و ثروت , عاقل کسب علم را انتخاب کرده , بجای حرص در مال , نسبت به علم حریص است و به اندازه ی رفع نیاز به کسب و کار می پردازد و بجای زراندوزی , اموال اضافی خود را صرف تولید و سودرساندن به جامعه و اعضاء آن می کند .
4 – قول و کردار عاقل یکی است .
امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : العاقل من صدق اقواله افعاله (7) خردمند کسی است که کردارهایش گفتارهای او را تصدیق کند . عاقل اهل حرافی نیست بلکه پیش از گفتن برای دیگران , به آنچه می داند و باور دارد عمل می کند ؛ به بیان دیگر قول و عمل او هر دو دارای یک چهره اند !
5 – زبان عاقل در بند است .
امام علی ( علیه السلام ) : العاقل من عقل لسانه خردمند کسی است که , زبان خود را در بند کشد .
بسیاری از بدبختیها و مشکلات , از عدم کنترل زبان است ؛ چرا که اکثر مردم قبل از اینکه خوب فکر کنند حرف می زنند , به همین خاطر است که بیشتر مردم از غالب گفته هایشان پشیمانند و ای کاش قضیه به همین جا ختم می شد ؛ چه گرفتاریها , جدایی ها , کشمکش ها , و …. که بخاطر عدم کنترل زبان , نصیب انسان می شود .
6 – عاقل به نفس خود اعتماد نمی کند .
امام علی ( علیه السلام ) : العاقل من اتهم رأیه و لم یثق بکل ما تسول له نفسه (8) خردمند کسی است که اندیشه ی خود را متهم کند و به هر چیزی که نفسش در نظر او می آراید اعتماد نکند .
عاقل اهل تشخیص تسویلات و آرایشهای نفس است . او می داند نفس , کار قبیح را زیبا و فعل زیبا را زشت جلوه می دهد . عاقل می داند دشمن ترین دشمنان او نفس اوست ؛ لذا اهل دقت و موشکافی در نفس خویش است و گول نفسش را نمی خورد .
7 – سینه ی عاقل صندوق اصرار اوست .
امام علی ( علیه السلام ) : صدر العاقل صندوق سره (9) رازها و اسرار عاقل درون سینه ی اوست و قفل محکمی بر صندوق سینه اش زده , تا احدی به آنها دست نیابد . چه بسیارند کسانی که به بهانه ی صمیمیت و یا رفاقت و …. اسرارشان را فاش می کنند و در اندک زمانی آبروی خود را با دست خویش بر باد می دهند .
از دیگر نشانه های عاقل عبارتست از : تسلیم قضای الهی , بی رغبتی به دنیا , اندیشیدن در هنگام خاموشی , ذکر و یاد خدا در وقت سخن گفتن و عبرت آموختن به هنگام نگریستن , اخلاص در عمل , تکیه کردن بر کار خود نه به آرزوی خویش , عدم افراط در وقت قدرت و از پای ننشستن در وقت ناتوانی , خوار نشمردن دیگران , رام بودن در پذیرش حق , پرهیز از گناهان و …… (10)
بحث عقل و خصوصات عاقل بحثی است بسیار گسترده که احادیث فراوانی به ذکر و توصیف آن پرداخته است و ما جهت اختصار از نوشتن آنها خودداری کردیم .
مطالعه ی کتابهای اصول کافی ( باب عقل و جهل ) و مصباح الشریعه ( باب عقل ) را به شما پرسشگر گرامی توصیه می کنم
. 8 ـ آخرت طلبی.
قرآن مجید، ترجیح آخرت را بر دنیا از نشانه های عاقلان دانسته، می فرماید: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ»؛ «زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمی اندیشید؟»
(انعام/ ۳۲)تشبیه زندگی دنیا به بازی و سرگرمی از این نظر است که بازی ها و سرگرمی ها معمولاً کارهای توخالی و بی اساسی هستند که از متن زندگی حقیقی دورند؛ زیرا پس از پایان بازی، همه چیز به جای خود باز می گردد. در برابر بازیگران کودک منش، عاقلان وجود دارند؛ آنان به جای دل خوش کردن به زندگی دنیا، به حیاتی جاویدان و فناناپذیر در جهانی وسیع تر و سطح بسیار بالاتر، می اندیشند؛ جهانی که سر و کار آن با حقیقت است نه مجاز و با واقعیت است نه خیال؛ در جهانی که نعمت هایش با درد و رنج آمیخته نیست و سراسر، نعمتِ خالص است. (تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۲۰۸)
8 ـ خداجویی.
یکی دیگر از ویژگی های عاقلان، خداجویی و خداطلبی است. آنان با اندیشیدن در آیات و نشانه های پروردگار در نظام هستی، به وجود خدا و عظمتش پی می برند. قرآن مجید در این باره می فرماید: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»؛ «در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز و کشتی هایی که در دریا به سود مردم در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه هایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و می اندیشند.» (بقره / ۱۶۴)اینان کسانی هستند که از نیروی خرد به درستی بهره می گیرند و به میانجی گری این آیات به رحمت گسترده و دایمی خدا می نگرند و می دانند که تنها خدا شایسته دوست داشتن است و تنها راه رستگاری، فرمانبرداری از فرمان های او و سر به سجده نهادن در برابر اوست و تنها او باید به عنوان ولی و سرور پذیرفته شود.
کسانی که خردِ خود را به کار نمی اندازند، با وجود داشتن آن، از وجود این خرد و عقل، بهره ای عائدشان نمی شود. اینان پروردگار خود را نمی شناسند، بدان سبب که با نظری جامد و متحجّر به ظواهر جهان هستی می نگرند و هیچ ژرف نگری در دلالت های این ظواهر ندارند؛ از این رو، اینان یا اصلاً ایمان ندارند یا اگر ایمانی به خدا دارند بسیار سطحی است.
(تفسیر هدایت، سید محمدتقی مدرسی، ج ۱، ص ۲۸۸؛ تفیسر نمونه، ج ۱، ص ۵۶۲؛ تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۵۲)آیه دیگری که خداجویی را نشانه اندیشمندی می داند آیه ۱۹۰ سوره آل عمران است. در این آیه می خوانیم: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ «؛ «مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفتِ شب و روز، نشانه های (روشنی) برای خردمندان است.» (آل عمران / ۱۹۰) ولی الألباب یا صاحبان خرد به تمام موجودات جهان با دقت می نگرند و کوچک ترین پدیده آنها را به وجود یک طرّاح و نقاش ماورای مادّه راهنمایی می کند. نقشه دلربایی که در گوشه و کنار جهان آفرینش جلوه می کند، آن چنان دل های صاحبان خرد را جلب می کند که افکارشان در هر حال، چه ایستاده یا نشسته یا در بستر آرمیده در یاد آفریدگار است.
آنان در هر یک از پدیده ها می نگرند و درس تازه ای از خداشناسی می آموزند و از طرح نقشه زیبای طبیعت به صانع آن پی می برند که دست توانای خود را در این صنعِ حیرت انگیز هرگز بیهوده به کار نبرده است؛ بلکه باور دارند خدای متعال به جهان تابیده، تا مثالی از بی همتایی خود را در آن صحنه نمایش دهد و خوان نعمتش را از هر سو برای هر ذرّه بگستراند تا تدبیر عمومی آفرینش را در کوچک ترین پدیده به کار برد و هر آفریده ای به قدر ظرفیّت خود بهره بردارد؛ ولی از صنع و گسترش خوان هستی خود بی نیاز است.
(انوار درخشان، ج ۳، ص ۲۹۴)خداوند رحمان در ادامه آیه پیشین، ژرف اندیشی در آفریده ها برای شناخت آفریدگار را نشانه خردورزان دانسته، عاقلان را این گونه معرفی می فرماید: «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛ «همان ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند (و می گویند:) بارالها! اینها را بیهوده نیافریده ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار.» (آل عمران / ۱۹۱) صاحب مغز و عقل که ولایت را پذیرفته و صاحب مغز شده است، به سبب ولایت در هیچ حالی از ذکر خدا خالی نمی شود و اگر احیاناً شیطان، ذکر خدا را از یاد او ببرد، دوباره خدا را یاد می کند و در هر حالی استغفار می کند، چه ایستاده و چه نشسته و بر پهلوهایشان (نیز به یاد خدایند)در برابر این عده، نابخردان هستند که با افترای بر خدا و دنیاجویی در برابر خداجویی و با دروغگویی، دنبال زندگی دو روزه دنیا هستند: «وَ لکِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»؛ «ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آنها نمی فهمند» (مائده / ۱۰۳)برخی مفسران درباره آیه یاد شده معتقدند خداوند تأکید می کند بیشتر کافران تعقل نمی کنند، بدان سبب است که آنان به جای حق طلبی و بکارگیری عقل در مسیر بایسته و شایسته، به تقلید طریق گذشتگان راه می پیمایند یا اکثر آنان از اوامر و دستورهای الهی پیروی نمی کنند. پس آیه شریفه به این مطلب اشاره دارد که آنان با آنکه می دانستند راهشان بیراهه و مسیرشان رو سوی ناکجا آباد است؛ ولی عشق به ریاست آنان، مانع به کارگیری صحیح عقلشان بود.) تفسیر اثنا عشری، ج ۳، ص ۱۹۱)
پیروز باشید .
(1) علامه طباطبایی ( رضوان الله تعالی علیه ) میزان الحمه / ج 8 / ص 3883
(2) میزان الحکمه / ج 8 / ص 3877
(3) سوره ی بقره / 269
(4) سوره ملک / 10
(5) میزان الحکمه / ج 8 / ص3881
(6) میزان الحکمه / ج 8 / ص 3891
(7) میزان الحکمه / ج 8 / ص 3891
(8) میزان الحکمه / ج 8 / ص 3891