به گزارش «مبلغ»، حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی، استاد حوزه قم و رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء در جلسه شرح دعای افتتاح به تبیین فرازهایی از این دعا پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید.
در بخش پایانی دعای افتتاح، دولت مهدوی در بهترین تصویرش ارائه میشود و مسیر حکومت مهدوی برای جامعه اسلامی ترسیم میشود. این فراز که بخش پایانی دعای افتتاح است را با هم مرور کنیم تا در این فرصت به برخی رئوس مطالب این بخش بپردازیم: «اللَّهُمَّ أَعِزَّهُ وَ أَعْزِزْ بِهِ وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ انْصُرْهُ نَصْرا عَزِیزا وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحا یَسِیرا وَ اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانا نَصِیرا».
این فراز دعا ناظر به این است که امام، جامعه اسلامی را برای یک حرکت جهانی که موجب عزت جامعه اسلامی است فرا میخوانند، لذا دعا میکنیم: خدایا شکوه جامعه اسلامی را در پرتو ظهور بقیه الله عزیز بدار. «عزیز» یعنی حقیقت شکستناپذیر و غالب و قاهری که همگان تحت سلطه اویند و او سلطه الهی را و قهر و غلبه پروردگار را برای جامعه اسلامی در کسوت عدالت و خیر و رحمت عطا میکند.
ما در این بخش از دعای افتتاح به خداوند عرض میکنیم که خدایا در مرحله اول عزتت را نسبت به بقیه الله اعمال بفرما و او را عزیز کن و جامعه اسلامی را هم در سایه او از قدرت و غلبه الهی برخوردار کن، نصرتی که عزت بیاورد و قهر و غلبه الهی را برای جامعه اسلامی به ارمغان داشته باشد و کسی بر جامعه اسلامی و نماینده و خلیفه پروردگار غلبه و قهر نداشته باشد.
خدای عالم واژه «فتح» را برای نصرت نهایی که پیروزی و غلبه را برای جامعه اسلامی به همراه دارد به کار برده است: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ»، یعنی وقتی نصرت الهی رسید فتحی اتفاق میافتد که همه آنچه دشمنان، بدخواهان و کسانی که اهل ظلم هستند به کناری میروند و قهر و غلبه ظاهر میشود. جریان فتح مکه از آن اموری است که در قرآن با تمام زیبایی و شکوهش توصیف شده است: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا». این پیام، پیام آبرومندی است ولی رسالت جامعه اسلامی را بعد از نصرت او گوشزد میکند؛ یعنی وقتی به نصرت دست یافتید مبادا نسبت به پروردگار به گونه دیگری رفتار کنید و امر او را به زمین بگذارید و خواستههای خود را حاکم کنید.
نمیتوان با کشتار مردم، صلح ایجاد کرد
فتح و گشایش در فرهنگ دینی موجب عزت و شکوه است. در دولت حضرت مهدی(عج) هم عزت و نصرت به همراه هم یاد شده است یعنی اراده خدای عالم این است این دولت از عزت الهی برخوردار باشد، از نصرت و فتح برخوردار باشد و فتح یسیر داشته باشد. قرار نیست با سختی و کشتن انسانها این فتح اتفاق بیفتد. این سلطنت و این قهر و غلبهای که هست زمینی نیست، بر اساس جنگ و خونریزی نیست بلکه «مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانا نَصِیرا» است و از جایگاه قدرت الهی که قدرت اعجازی است اتفاق میافتد. پس بنا نیست قهر و غلبه ایشان قهر و غلبه زمینی و از راه سلاحهای کشتار جمعی باشد، همانطور که پیامبر(ص) بدون خونریزی مکه به آن عظمت را فتح کردند؛ مکهای که مهد کفر و شرک بود و بدترین دشمنیها را نسبت به پیامبر(ص) داشتند، از جمله اینکه چهل طایفه متحد شدند پیامبر(ص) را بکشند و به گونهای رفتار کنند که کسی نسبت به دیگری خونبها نخواهد. در پرتو عنایت الهی، با وجود همان دشمنی و عداوت، پیامبر(ص) بدون کمترین خونریزی مکه را فتح کردند. هیچ کس باور نمیکرد که پیامبر(ص) با چنین عزتی وارد مکه شود.
امام زمان(عج) هم از چنین نصرتی برخوردار است. حکومت مهدوی نمیتواند با کشتار به جایی برسد که صلح جهانی ایجاد کند. مگر میشود مبدا حرکت جهانی جنگ و ستیز باشد؟ این عشق و لطف است که میتواند این حرکت را ایجاد کند.
دو گانه خلق و امر
در اینجا لازم است به یک دو گانه اشاره کنم و آن دوگانه امر و خلق است. در فضای جبروتی مسئله با «کن فیکون» است و در آنجا حقایق به امر الهی محقق هستند و هیچ عاملی غیر از امر الهی وجود ندارد اما عالم خلق یک دوگانهای با خود دارد که در نظام طبیعی و عالم ماده از آن به عنوان دین و علم یاد میکنیم. گرچه اراده خدای عالم هر امری را که بخواهد محقق میسازد و به احدی نیازمند نیست ولی در عالم خلق، سنت الهی بر این جاری است که امور بر اساس دو گانه امر و خلق اتفاق بیفتد. نه خلق به تنهایی و نه امر به تنهایی. این دو مسئله که در عالم طبیعت لازم و ملزوم هم هستند مسائلی با خود دارند که باید در همه مسائل از جمله امور سیاسی و اجتماعی مورد نظر باشد.
یک نمونه قرآنی عرض کنیم. خدای عالم نمونههایی را در قرآن یادآور میشود که به دوگانه دین و علم اشاره دارد. عدهای ناآگاهانه بر دین اصرار میکنند و علم را نادیده میگیرند، عدهای بر علم تاکید دارند و دین و دعا را مورد تردید قرار میدهند. هر دو اندیشه باطل و ناصواب است. خدای عالم میفرماید: «أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ». این یک مثال. نمونه دیگر این است: «أَفَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ». این دو نمونه روشن و شفافی است که ناظر به دوگانه امر و خلق در عالم طبیعت است.
هم حرث وجود دارد و هم زرع. حرث کار بشر است و زرع کار خداست. عدهای بر حرث تاکید دارند، یعنی کار زراعی که افراد بشر انجام میدهند، ولی این زرع نیست. زمانی که کشاورز دانه را درون زمین قرار داد، مگر این کار زرع ایجاد میکند؟ از آن به بعد کار زرع است. هیچ وقت انسان حارث که کار طبیعی و مادی و خلقی میکند، نمیتواند کار زرع را انجام بدهد. در باب خلقت هم همینطور است. برخی فکر میکنند ازدواج مذکر و مونث میتواند انسان خلق کند در حالی که اجتماع مذکر و مونث امناء است، نه خلق. این عنایت الهی است که نطفه را به انسان تبدیل میکند. پس این دوگانه وجود دارد. در فرصت بعد راجع به این دوگانه بیشتر سخن خواهیم گفت و این دوگانه را در مسائل اجتماعی و سیاسی حکومت مهدوی باز خواهیم کرد.
2323