۱۳۹۲/۰۲/۲۳
–
۲۰۱۲ بازدید
درزیارت جامعه هست وجعل صلواتنا…طیبا لخلقنا و…. پاکی نفوس چطورمحقق میشود و چه بایدکرد به آنجا برسیم جواب مفصل وپر مغز بفرستید.؟
پاسخ اجمالی:
بر طبق این فراز از زیارت جامعه کبیره؛ صلوات و درودی که ما بر امامان معصوم (ع) می فرستیم و ولایت آنها را در ظاهر و باطن می پذیریم، نتایجی را برای ما به همراه دارد. از جمله باعث پاکی اخلاق و رفتار ما می شود. همچنین نفس و درون و حقیقت ما را پاک و پاکیزه می کند، و باعث رشد و نمو و ترقی معنوی ما می شود. در نهایت به سبب این دعاها و قبولی ولایت، گناهان ما بخشیده می شود.
پاسخ تفصیلی :
«خداوند[دو نعمت] صلوات ما بر شما و ولایت شما را که به ما اختصاص داده است، سبب پاکی طینت و طهارت ارواح ما و پاکسازی اخلاق و کفّارهی گناهان ما قرار داده است».
اجابت دعای مقرون به صلوات
از حضرت امام صادق(ع) منقول است: (مَنْ کَانَتْ لَهُ إلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَة فَلْیَبْدَأْ بِالصَّلاة عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ یَسْأَلْ حَاجَتَهُ ثُمَّ یَخْتِمْ بِالصَّلاة عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أکْرَمُ مِنْ أنْ یَقْبَلَ الطَّرَفَیْنِ وَ یَدَعَ الْوَسَطَ إذَا کَانَتِ الصَّلاة عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْهُ)؛[1] «هر کس حاجتی از خدا می خواهد، ابتدا صلوات بر محمّد و آلش بفرستد، آنگاه حاجت خویش را بخواهد و پس از آن نیز صلوات بفرستد[که دعایش با صلوات آغاز و با صلوات ختم شود]چراکه خداوند بزرگوارتر از این است که طرفین دعا را [که صلوات است]مستجاب گرداند و وسط آن را[که حاجت خود انسان است]ردّ کند ؛ زیرا صلوات بر محمّد و آل محمّد[دعایی است که]از سوی خدا ردّ نمی شود».
اسرار افتتاح دعا با صلوات
حال، چرا باید حاجت خواستن ما از خدا مقرون به صلوات باشد؟ برخی از بزرگان علما فرمودهاند : چون صلوات توسّل است و ما مأمور به توسّلیم و خدا فرموده است: { یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إلَیْهِ الْوَسِیلَة…}؛[2] «ای مؤمنان،تقوای الهی پیشه کنید و در راهیابی به سوی خدا ابتغاء وسیله کنید [و با وسیله به سوی او بروید…]». از جمله وسایل توجّه به خدا و حاجت خواهی از خدا صلوات بر اولیای خدا (علیهم السلام) است که هم واسطهی رساندن فیض خدا به بندگان خدا، هم واسطهی رساندن عرض بندگی از بندگان خدا به خدا و باباللهالمؤتَی مِنْه هستند.
دری هستند که از آن در باید به عالم قرب به خدا وارد شد تا راه بدهند. دست به دامن آنها باید زد تا بپذیرند. با صلوات بر آنها باید خدا را خواند تا جواب بدهند؛ این یک سرّ افتتاح دعا با صلوات است. سرّ دیگر این که، در دین مقدّس ما، تبعیض در صفقه*در معاملات جایز نیست.یعنی اگر کسی متاعی خرید و دید قسمتی از آن مَعیب*است، اختیار فسخ دارد؛ یعنی می تواند آن متاع را پس بدهد و پول خود را بگیرد یا آن را نگه دارد و تفاوت قیمت متاع صحیح و معیب را از فروشنده بگیرد ولی حقّ تبعیض در متاع ندارد؛ یعنی حقّ ندارد قسمت صحیح و سالم آن را نگه دارد و قسمت معیب آن را ردّ کند،این تبعیض در صفقه است و شرعاً جایز نیست.
حال، وقتی خداوند این کار را از بندگانش نمی پسندد، مسلّماً خودش نیز آن را انجام نمی دهد. بنابراین، وقتی ما بندگان متاعی به عنوان دعا به حضور اقدسش تقدیم می داریم که اوّل و آخر آن صلوات مستجاب و وسط آن معیوب است، قطعاً تمام آن را ردّ نمی کند و تبعیض در صفقه را هم که ردّ معیب و قبول سالم است روا نمیبیند.پس، تمام آن را به حرمت صلوات بر محمّد و آل محمّد (علیهم السلام)مقبول درگاه رفیع خود قرار می دهد.[3]
آیا صلوات ما نفعی به حال محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) دارد؟
حال،سؤال دیگری پیش می آید و آن این که، آیا صلوات ما موجب رفعت مقام رسول و آل رسول (علیهم السلام)می گردد یا نفعی به حال آن بزرگواران ندارد؟
نظر بعضی از بزرگان همانند مرحوم شهید ثانی(ره) این است که صلوات ما نفعی به حال آن مقرّبان درگاه خدا ندارد و در رفعت درجات آنها اثری نمی گذارد؛ زیرا آنچه از کمالات ممکن بوده، خدا به آنها عطا کرده و دیگر کمبودی ندارند تا با صلوات ما آن نقص و کمبود تبدیل به کمال تبدیل گردد.این عدّه معتقدند که صلوات ما تمام منفعتش عاید خود ما می شود و سبب حرکت ما به سوی خدا و اولیایش (علیهم السلام)می گردد.به نظر این عدّه اگر صلوات ما در رفعت درجات آن بزرگواران مؤثّر باشد، لازم میآید که استکمال کامل از ناقص تحقّق یابد ؛ یعنی موجود کامل از موجود ناقص تحصیل کمال کند و این امری نامعقول است. در مقابل، برخی دیگر از علما می گویند: این طور نیست؛ زیرا درست است که رسول و آل رسول (علیهم السلام)نسبت به ما در حدّ کمال و فوق کمالند، ولی نسبت به خدا، به هر حال،دچار نقص و کمبودند. از این طرف، استفاضه و فیضطلبی و کمال خواهی پیوسته و بیپایان است و از آن طرف، افاضه و فیض بخشی و کمال دهی پیوسته و بی پایان. برچسب گدایی کردن از درگاه خدا بر پیشانی کلّ عالم انسان خورده که فرموده است: { یا أیُّهَا النَّاسُ أنْتُمُ الْفُقَراءُ إلَی اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ}؛[4]
ای مردمان، شما فقیران درگاه خدا هستید و تنها خداست که غنیّ حمید استو در رأس همهی فقراء الی الله، رسولالله … است و کشکول گدایی او از همهی کشکولهای عالمیان وسیعتر و جادارتر است. هر چه کمال ممکن از کمال مطلق در آن ریخته شود، باز جای خالی دارد و هرگز پر نمی شود و لذا به او دستور می دهد: { …قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً}؛[5] «…بگو، ای پروردگارم بر علمم بیفزا».
اگر او به علم و کمال نیاز نداشت،از سوی خدا مأمور نمی شد و خدا نمی فرمود از من بخواه تا بر درجات علمت بیفزایم؛ یعنی تو ای رسول، به هر درجه از علم و کمال که برسی، باز به من نیازمندی و ظرفیّت گرفتن از من داری و باید علی الدّوام از من بخواهی تا بدهم و لذا این حرف که بگوییم، صلوات ما در رفعت مقام رسول و آل رسول (علیهم السلام)تأثیر ندارد، حرف مقبولی نیست ؛ چرا که با مؤثر بودن صلوات ما در رفعت مقام رسول و آل رسول (علیهم السلام) محذور استکمال کامل از ناقص لازم نمیآید ؛ زیرا آن بزرگواران از عمل خودشان استفاده می کنند ، نه از عمل ما؛زیرا ما هر چه داریم از آنها داریم.اگر ما عقاید حقّه و اخلاق فاضل و اعمال صالح داریم، همهی اینها مولود یک عمل پیامبر … است. او یک عمل انجام داده است که محصول آن تا روز قیامت ادامه دارد. آن عملش رسالت و هدایت است. او یک عمل هدایت انجام داده است و تا روز قیامت، هر کس هر چه نماز بخواند و روزه بگیرد و حجّ برود و هر چه حسنات از کسی صادر شود، تمام این عبادات و حسنات صادر شده از تمام بندگان خدا،مولود یک عمل پیامبر است و تا روز قیامت تمام اینها به حساب آن حضرت گذاشته می شود و اعمال او محسوب می گردد.
ارتقای درجات نبیّ مکرّم بعد از هر صلوات
اگر صلواتهای ما سبب ارتقای درجات آنحضرت می شود، در واقع، آن جناب از نتایج عمل خود بهره می برد و میوه از درخت عمل خویش می چیند، نه از درخت عمل ما. از باب مثل، کسی که مسجدی ساخته و از دنیا رفته است، آنچه در آنجا نماز خوانده می شود،بر درجات اخروی او می افزاید؛ یعنی او ثواب کار خود را که بنای مسجد است می برد، نه ثواب کار نمازخوانها را. او از عمل خویش استفاده می کند، نه از عمل دیگران.
رسول خدا … یک عمل هدایت و رسالت انجام داده است که تا آخرین روز عمر دنیا و بلکه الیالابد، حتّی در بهشت برین و رضوان خدا، در دنیا و در عقبیَ، تمام سعادتها همه و همه در پرتو نور رسالت و هدایت آنحضرت تحقّق می یابد و لذا اگر با صلوات ما درجات قرب آن جناب بالا می رود،در واقع، با عمل خود آن حضرت که هدایت عالم انسان است بالا می رود، نه با عمل ما؛ چرا که عمل ما دنبالهی عمل خود اوست. پس،مشکل استکمال کامل از ناقص پیش نمی آید، بلکه در حقیقت، استکمال کامل از عمل خویش است، نه از عمل غیر خود که ناقص است.در تشهّد نماز مستحبّ است که پس از صلوات بگوییم : (وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ)؛ «[خدایا،] درجهی او [پیامبر]را بالا ببر».
این دعاست و دعا برای پیامبر … چنان که گفتیم، مستجاب است. پس، معلوم می شود که بر اثر این دعای ما درجهی آنحضرت بالا می رود؛وگرنه، این کار، کار لغو و بیفایدهای خواهد بود.
برطرف شدن چهار نوع ظلمت به برکت صلوات
امّا فایدهای که از صلوات عاید ما،که فرستندهی آن هستیم، می شود،در این چهار جمله از زیارت آمده است که چهار نوع ظلمت را از چهار ناحیه از نواحی وجود ما برطرف میسازد. توجّه فرمایید :(وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا (صَلَوَاتِنَا) عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَاوَ تَزْکِیَة لَنَا وَ کَفَّارَة لِذُنُوبِنَا)؛ «خداوند صلوات ما بر شما و ولایت شما را که مخصوص ما گردانیده است،سبب پاکی طینت ما و طهارت ارواح ما و پاکسازی اخلاق ما و کفّارهی گناهان ما قرار داده است».
این جملات از زیارت جامعهی کبیره نشان می دهد که ما در چهار ناحیه از نواحی وجود خود دارای چهار نوع تاریکی و ظلمت هستیم.
{ …ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ…}؛[6] «…ظلمت هایی که بعضی فوق بعضی دیگر است…». تنها وسیلهی برطرف سازندهی این ظلمات و تاریکیها، صلوات و ولایت خاندان رسول (علیهم السلام) است.یک ظلمت در سرشت و طینت خود داریم؛زیرا از آب مختلط از تلخ و شیرین آفریده شدهایم. به بیان روایت: (فَاَمْتَزَجَ الْماءانِ عَذْبٌ فُراتٌ وَ مالِحٌ اُجاجٌ)؛[7] «دو آب با هم ممزوج شدند:آب گوارا و شیرین و آب تلخ و شور و ناگوار».
حال، اگر بخواهیم سرشت و طینت خود را از آن(مالِحٌ اُجاجٌ)پاک کنیم تا تلخی از سرشت ما زدوده شود، باید خود را به شجرهی طیبّهی رسالت و ولایت پیوند بزنیم. درختی را که میوهی خوب نمی دهد به درختی که میوهی خوب می دهد پیوند می زنند و قهراً میوهاش خوب می شود؛ امّا به شرط این که خوب پیوند بخورد. ما درخت بد میوهای هستیم که اگر به حال خود بمانیم،(مالِحٌ اُجاجٌ)ما بر(عَذْبٌ فُراتٌ)غالب می شود و میوهی ما را فاسد می کند.پس، یک فایدهای که از صلوات عاید ما میشود این است که بر اثر پیوند با خاندان ولایت،(طِیباً لِخَلْقِنا)؛طینت و سرشت ما از آلودگی به (مالِحٌ اُجاجٌ)پاک می شود و(عَذْبٌ فُراتٌ)می گردد.
فایدهی دیگر(طَهارَة لِاَنْفُسِنا)است؛ ما افکار زشت و خواطر ناپسند بسیاری داریم. ممکن است کسی بدعمل نباشد، ولی در عین حال، افکار زشت و خواطر ناپسندی از ذهنش خطور کند و به خود مشغولش سازد و همین خطور در حدّ خود تولید ظلمت در روح آدمی می کند.تشبیهاً فرمودهاند، آدمی که فکر گناه می کند، اگرچه مرتکب گناه نشود، مانند کسی است که در یک اتاق مزّین و نقّاشی شده آتش بیفروزد؛اگر چه آن اتاق آتش نگیرد و نسوزد، ولی همان دود که از آتش برمی خیزد، آن اتاق را تیره و نقش و نگار آن را فاسد می سازد.
فکر گناه در فضای دل نیز این چنین اثر می گذارد و آن را تیره و تار می سازد و از خدا دور می گرداند،اگر چه انسان آن گناه را مرتکب نشود.این جمله در روایات ما از حضرت مسیح(ع) نقل شده که به قوم خود فرموده است: (اِنَّ مُوسی نَبِیَّ اللهِ اَمَرَکُمْ اَنْ لا تَزَنُوا وَ اَنَا آمُرُکُم اَنْ لا تُحَدِّثوُا اَنْفُسَکُمْ بِالزِّناً فَضْلاً مِنْ اَنْ تَزَنُوا فَاِنَّ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالزِّنا کانَ کَمَنْ اَوْ قَدَ فِی بَیْتٍ مُزَوَّقٍ فَاَفْسَدَ التَّزاویقَ الدُّخانُ وَ اِنْ لَمْ یَحْتَرِقِ الْبَیْتُ)؛[8]
«موسی(ع) ،پیامبر خدا، به شما امر کرده است که زنا نکنید و من به شما امر می کنم که فکر زنا در دل نیاورید؛ زیرا کسی که فکر زنا می کند، مانند کسی است که در یک اتاق منقّش آتش برافروزد و دود آن نقّاشیها را فاسد کند، اگر چه اتاق آتش نگیرد».
حال، از آثار صلوات، اگر به معنای واقعی و توأم با شرایطش باشد، این است که این ظلمت تولید شده از افکار زشت و خواطر ناپسند را از فضای دل برطرف می سازد و تولید طهارت می کند.
فایدهی سوّم صلوات این است که اخلاق و خوی های فاسد ما را زایل می کند و جان ما را از رذایل اخلاقی مزکّی می سازد.(وَ تَزْکِیَة لَنا)؛انسان علاوه بر افکار بد، اخلاق بد هم دارد؛ از جمله کبر و بخل و حسد و دوبه هم زنی و کینه توزی و بدبینی و …؛ اینها هم ظلمتی عمیق تر از ظلمت دیگر عوامل در روح ایجاد می کند و باز هم صلوات بر رسول و آل رسول (علیهم السلام)(که حقیقت آن پیوند خوردن به همان شجرهی طیبّه است)این ظلمت را تدریجاً از صفحهی دل برطرف میسازد.
فایدهی چهارم: (کَفّارَة لِذُنوُبِنا)؛ در مرحلهی عمل هم خدا می داند که چه ظلمتها بر اثر اعمال زشت و گناهان (از گذرگاه چشم و گوش و زبان،در کسب و کار و معاشرات و معاملات و …) در مخزن جان خویش انباشتهایم و وای بر حال ما اگر با این کوله بار سنگین از معاصی وارد خانهی قبر و برزخ بشویم؛ امّا اینجا باز لطف خدا شامل حال ما گشته و صلوات بر اهل بیت نبوّت (علیهم السلام) را سبب تکفیر*گناهان قرار داده است ، چنان که در این زیارت می خوانیم : (وَ کَفّارَة لِذُنوُبِنا)؛ یعنی، ای خاندان رسول، ما معترفیم که خداوند این لطف و عنایت را دربارهی ما روا داشته که صلوات بر شما را کفّاره و پوشانندهی گناهان ما قرار داده است.
بشارت بزرگ به شیعیان
این حدیث از امام صادق(ع) منقول است: (إذا ذُکِرَ النَّبِیُّ فَاَکْثِرُوا الصَّلوة عَلَیْهِ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ … صَلاة وَاحِدَة صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ ألْفَ صَلاة فِی ألْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِکَة…)؛[9] «وقتی اسم پیامبر … برده می شود، زیاد بر او صلوات بفرستید؛ زیرا کسی که یک بار صلوات بر پیامبر بفرستد، خداوند با هزار صف از فرشتگان، هزار صلوات بر این شخص می فرستد…». و در روایت دیگر، این جمله را هم امام(ع) اضافه فرمودهاند: {…هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّورِ…}؛[10] «…او کسی است که با فرشتگانش بر شما صلوات می فرستد تا شما را از ظلمتها بیرون آورده به نور برساند…». حدیث مزبور نشان می دهد که صلوات بر رسول … سبب صلوات خدا بر انسان می شود. آیه هم می فرماید: صلوات خدا بر انسان سبب خروج وی از ظلمات و دخول به نور می گردد.
بنابراین، صلوات بر رسول و آل رسول (علیهم السلام)سبب می شود که ما از ظلمتها بیرون بیاییم و داخل نور بشویم. پس این جملهی نورانی زیارت جامعهی کبیره: (وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا(صَلَوَاتِنَا)عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِکُمْ…)؛ نوید و بشارتی بزرگ به ما شیعهی امامیّه می دهد که این دو نعمت گرانقدر خدا، صلوات و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) ،ما را از ظلمات و تیرگیها در ابعاد مختلف بیرون می آورد و طینت و افکار و اخلاق و اعمال ما را پاک و مطهّر و منوّر می سازد.
پی نوشتها :
[1]ـ اصول کافی،جلد2،صفحهی494.
[2]ـ سورهی مائده،آیهی35.
* صفقه: متاع مورد معامله.
*مَعیب: دارای عیب و نقص.
[3]ـ اقتباس از ریاضالسّالکین.
[4]ـ سورهی فاطر،آیهی15.
[5]ـ سورهی طه،آیهی114.
[6]ـ سورهی نور،آیهی40.
[7]ـ اصول کافی،جلد2،صفحهی7، حدیث2.
[8]ـ سفینة البحار،جلد1،صفحهی560.
*تکفیر: پوشاندن.
[9]ـ اصول کافی،جلد2،صفحهی492،حدیث6.
[10]ـ سورهی احزاب،آیهی43.