برخی وهابیون و نواصب به منظور طعن زدن به حضرت فاطمة سلام الله علیها و عقائد شیعه به قسمتی از روایتی از کتب شیعه استناد می کنند که البته آن را با افکار شوم و فاسد خویش تفسیر می کنند، از این جهت لازم است اصل روایت را به صورت کامل بررسی و جواب داده شود .
طرح شبهه :
« الْبَاقِرُ وَ الصَّادِقُ (ع) أَنَّهُ کَانَ النَّبِیُّ (ص) لَا یَنَامُ حَتَّى یُقَبِّلَ عُرْضَ وَجْهِ فَاطِمَةَ یَضَعُ وَجْهَهُ بَیْنَ ثَدْیَیْ فَاطِمَةَ وَ یَدْعُو لَهَا وَ فِی رِوَایَةٍ حَتَّى یُقَبِّلَ عُرْضَ وَجْنَةِ فَاطِمَةَ أَوْ بَیْنَ ثَدْیَیْهَا.»
( بحار الانوار، ج43، ص42 ط دار احیاء التراث العربی؛ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص334 ط قم)
امام باقر و امام صادق (ع) فرموده اند : پیامبر (ص) نمی خوابید تا این که صورت فاطمه (س) را می بوسید و صورتش را بین سینه های حضرت فاطمه قرار می داد و برای او دعا می کرد و در روایتی آمده است که تا زمانی که پیامبر گونه ی حضرت فاطمه (س) یا بین سینه هایش را را نمی بوسید نمی خوابید.
« وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) کَانَ النَّبِیُّ (ص) لَا یَنَامُ لَیْلَتَهُ حَتَّى یَضَعَ وَجْهَهُ بَیْنَ ثَدْیَیْ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَام .»
( بحار الانوار،ج43، ص55 و78 ط دار احیاء التراث العربی؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة،ج1،ص467 ط تبریز)
و از امام صادق (ع) نقل شده است که پیامبر(ص) نمی خوابیدند تا این که صورتشان را بین سینه های حضرت فاطمه علیها السلام بگذارند.
« وَ عَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا یَنَامُ حَتَّى یُقَبِّلَ عَرْضَ وَجْنَةِ فَاطِمَةَ (ع) أَوْ بَیْنَ ثَدْیَیْهَا.»
( بحار الانوار،ج43،ص55و78 ط دار احیاء التراث العربی ؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة،ج1،ص467 ط تبریز)
و از حذیفة نقل شده است که پیامبر(ص) نمی خوابیدند تا این که گونه ی فاطمه (ع) یا بین سینه هایش را می بوسیدند.
ای روافض، این چه صحنه های زشتی است که آن را در کتبتان نقل کرده اید ؟!
پاسخ:
کلامی در مورد سند روایات :
تمامی این متون و اخباری که مخالفین و نواصب به آن احتجاج نموده اند فاقد سند و ضعیف می باشد و از این رو در مقام احتجاج و مناظره نمی توان به آن استدلال نمود. تمامی این اخبار مرسلا نقل شده اند.
بررسی متن روایات :
الف) متن روایات فوق فاقد هر نوع اشکال می باشد و این ذهن مریض نواصب است که به چنین روایاتی اشکال می کنند و اخبار زشتی که از عائشة در کتبشان نقل شده و تمامی پرده های حیا را دریده رها می کنند ! این که پیامبر (ص) دختر خود را ببوسند چه اشکالی دارد ؟! کتب فریقین به کثرت نقل کرده اند که پیامبر بسیار زیاد حضرت فاطمه سلام الله علیها را می بوسیدند و در یکی از روایاتی که پس از روایات فوق در بحار الانوار نقل شده نیز اشاره ای مختصر به علت این مطلب شده است :
أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّافِعِیُّ وَ ابْنُ شِهَابٍ الزُّهْرِیُّ وَ ابْنُ الْمُسَیَّبِ کُلُّهُمْ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ وَ أَبُو مُعَاذٍ النَّحْوِیُّ الْمَرْوَزِیُّ وَ أَبُو قَتَادَةَ الْحَرَّانِیُّ عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ عَنْ هَاشِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَائِشَةَ وَ الْخَرْکُوشِیُّ فِی شَرَفِ النَّبِیِّ وَ الْأُشْنُهِیُّ فِی الِاعْتِقَادِ وَ السَّمْعَانِیُّ فِی الرِّسَالَةِ وَ أَبُو صَالِحٍ الْمُؤَذِّنُ فِی الْأَرْبَعِینَ وَ أَبُو السَّعَادَاتِ فِی الْفَضَائِلِ وَ مِنْ أَصْحَابِنَا أَبُو عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءُ وَ غَیْرُهُ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ فَأَنْکَرَتْ عَلَیْهِ بَعْضُ نِسَائِهِ فَقَالَ ص إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ أَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی مِنْ رُطَبِهَا فَأَکَلْتُهَا فِی رِوَایَةٍ فَنَاوَلَنِی مِنْهَا تُفَّاحَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَ ذَلِکِ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَکُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی وَ دَخَلَ النَّبِیُّ ص عَلَى فَاطِمَةَ فَرَآهَا مُنْزَعِجَةً فَقَالَ لَهَا مَا بِکِ فَقَالَتْ الْحُمَیْرَاءُ افْتَخَرَتْ عَلَى أُمِّی أَنَّهَا لَمْ تَعْرِفْ رَجُلًا قَبْلَکَ وَ إِنَّ أُمِّی عَرَفَتْهَا مُسِنَّةً فَقَالَ ص إِنَّ بَطْنَ أُمِّکِ کَانَ لِلْإِمَامَةِ وِعَاء.
( بحار الانوار،ج43،ص42و43 ط دار احیاء التراث العربی )
امام صادق علیه السّلام، سعد بن ابى وقاص و عایشه روایت کرده اند : رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه را زیاد مى بوسید لذا برخى از زنان پیامبر حسد ورزیده و به پیامبر معترض شدند، پس پیامبر فرمود : همانا در زمان معراج جبرئیل دست مرا گرفت و داخل بهشت نمود و از خرماى بهشتى به من داد که آن را خوردم- و در روایتى به جاى خرما، سیب گفته شده- و در اثر آن نطفه اى در صلب من پدید آمد، هنگامى که به زمین بازگشتم با خدیجه همبستر شدم و خدیجه به فاطمه حامله گردید، پس فاطمه حوریّه اى انسانى است که هر گاه اشتیاق بوى بهشت پیدا مى کنم، بوى او را استشمام مى نمایم .
همچنین ابن حجر در فتح الباری مطلبی را نقل می کند که پاسخی مناسب به نواصب فاسد الفکر می باشد.
قَالَ بن بَطَّالٍ یَجُوزُ تَقْبِیلُ الْوَلَدِ الصَّغِیرِ فِی کُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ وَکَذَا الْکَبِیرُ عِنْدَ أَکْثَرِ الْعُلَمَاءِ مَا لَمْ یَکُنْ عَوْرَةً وَ تَقَدَّمَ فِی مَنَاقِبِ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ أَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُقَبِّلُهَا وَکَذَا کَانَ أَبُو بَکْرٍ یُقَبِّلُ ابْنَتَهُ عَائِشَةَ.
( فتح الباری لابن حجر،ج10،ص427 ط دار المعرفة)
ابن بطال گفته است که بوسیدن فرزند کوچک در هر عضوی از وی جایز می باشد و همچنین فرزند بزرگ در نزد اکثر علماء به غیر از آن چیزی که عورت باشد و در مناقب فاطمة علیها السلام گذشت که پیامبر (ص) وی را می بوسید و همچنین ابوبکر عائشة را می بوسید.
همچنین برخی از فقهاء اهل سنت تصریح کرده اند که سینه ی زنان نسبت به محارمشان عورت به حساب نمی آید و تنها ” ما بین السرة و الرکبة ” عورت است.
وَعَوْرَةُ الْمَرْأَةِ بِالنِّسْبَةِ لِمَنْ هُوَ مَحْرَمٌ لَهَا عِنْدَ الْحَنَفِیَّةِ هِیَ مَا بَیْنَ سُرَّتِهَا إِلَى رُکْبَتِهَا، وَکَذَا ظَهْرُهَا وَبَطْنُهَا، أَیْ یَحِل لِمَنْ هُوَ مَحْرَمٌ لَهَا النَّظَرُ إِلَى مَا عَدَا هَذِهِ الأْعْضَاءَ مِنْهَا عِنْدَ أَمْنِ الْفِتْنَةِ وَخُلُوِّ نَظَرِهِ مِنَ الشَّهْوَةِ … .
( الموسوعة الفقهیة الکویتیة،ج31،ص48 ط وزارة الأوقاف والشئون الإسلامیة – الکویت)
همچنین دکتر ” احمد الحجی الکردی ” که عضو هیئت افتاء کویت می باشد به این امر اشاره کرده است و گفته یک فرد می تواند بدون قصد شهوت و لذت به سینه ی زنان محرم خود دست بزند و آن را ببوسد و بمکد و تنها در صورت وقوع حرام واجب است که پرهیز کند که می توانید در لینک زیر اصل مطلب را مشاهده کنید :
http://www.islamic-fatwa.com/fatawa/index.php?module=fatwa&id=57744
ب) نکته ی دیگر آن که نواصب و مخالفین به ترجمه ی تحت اللفظی روایت پرداخته اند و عبارت ” بین ثدییها ” را به معنای بین دو سینه گرفته اند حال آن که در زبان عربی معنای دقیق و درست این عبارت کمی بالاتر از سینه و پایین تر از گردن (نحر) می باشد. به عنوان نمونه ی دیگر وقتی می گویند ” بین عینیک ” یعنی پیشانی نه بین دو چشم !
ج) مرجع اصلی روایتی که نواصب آن را مطرح کرده اند ، منابع اهل سنت می باشد که همین روایت با سندی که راویان بخاری و مسلم نیز در آن حضور دارند نقل شده است ! این در حالی است که چنین روایتی در منابع شیعه هیچ سندی ندارد.
قال سید الحفاظ هذا : وأخبرنا أبو الفتح بن عبد الله – کتابة – أخبرنا أبو الفضل بن عبدان أخبرنا عباد بن یعقوب [راوی صحیح بخاری] أخبرنا یحیى بن سالم عن إسرائیل [راوی صحیحین] عن میسرة بن حبیب عن المنهال بن عمرو [راوی صحیح بخاری] عن حذیفة قال : کان رسول الله لا ینام حتى یقبل عرض وجه فاطمة و بین ثدیها.
( مقتل الحسین خوارزمی،ج1،ص107و108،ح39 ط دار أنوار الهدى )
د) روایت مشابهی نیز در کتب مخالفین شیعه نقل شده که مختصرا به آن اشاره می کنیم.
أَخْبَرَنَا أَبُو شَیْبَةَ دَاوُدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ دَاوُدَ بْنِ یَزِیدَ الْبَغْدَادِیُّ بِالْفُسْطَاطِ، حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَعْلَى الْأَسْلَمِیُّ، عَنْ سَعِیدُ بْنُ أَبِی عَرُوبَةَ، عَنْ قَتَادَةَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: جَاءَ أَبُو بَکْرٍ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ، یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ عَلِمْتَ مُنَاصَحَتِی وَقِدَمِی فِی الْإِسْلَامِ، وَإِنِّی وَإِنِّی، قَالَ: “وَمَا ذَاکَ”؟ قَالَ: تُزَوِّجُنِی فَاطِمَةَ، قَالَ: فَسَکَتَ عَنْهُ، فَرَجَعَ أَبُو بَکْرٍ إِلَى عُمَرَ، فَقَالَ لَهُ: قَدْ هَلَکْتُ وَأُهْلِکْتُ، قَالَ: وَمَا ذَاکَ؟ قَالَ: خَطَبْتُ فَاطِمَةَ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَأَعْرَضَ عَنِّی، قَالَ: مَکَانَکَ حَتَّى آتِیَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَطْلُبُ مِثْلَ الَّذِی طَلَبْتَ، فَأَتَى عُمَرُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَلِمْتَ مُنَاصَحَتِی وَقِدَمِی فِی الْإِسْلَامِ، وَإِنِّی وَإِنِّی، قَالَ: “وَمَا ذَاکَ”؟ قَالَ: تُزَوِّجُنِی فَاطِمَةَ، فَسَکَتَ عَنْهُ، فَرَجَعَ إِلَى أَبِی بَکْرٍ فَقَالَ له: إنه ینتطر أَمْرَ اللَّهِ فِیهَا، قُمْ بِنَا إِلَى عَلِیٍّ حَتَّى نَأْمُرَهُ یَطْلُبُ مِثْلَ الَّذِی طَلَبْنَا. قَالَ عَلِیٌّ: فَأَتَیَانِی وَأَنَا أُعَالِجُ فَسِیلًا لِی، فَقَالَا: إِنَّا جِئْنَاکَ مِنْ عِنْدِ ابْنِ عَمِّکِ بِخِطْبَةٍ، قَالَ عَلِیٌّ: فَنَبَّهَانِی لِأَمْرٍ، فَقُمْتُ أَجُرُّ رِدَائِی حَتَّى أَتَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ عَلِمْتَ قِدَمِی فِی الْإِسْلَامِ وَمُنَاصَحَتِی، وَإِنِّی وَإِنِّی، قَالَ: “وَمَا ذَاکَ”؟ قُلْتُ: تُزَوِّجُنِی فَاطِمَةَ، قَالَ: “وَعِنْدَکَ شَیْءٌ” قُلْتُ: فَرَسِی وَبَدَنِی، قَالَ: “أَمَّا فَرَسُکَ، فَلَا بُدَّ لَکَ مِنْهُ، وَأَمَّا بَدَنُکَ فَبِعْهَا” قَالَ” فَبِعْتُهَا بِأَرْبَعِ مِائَةٍ وَثَمَانِینَ، فَجِئْتُ بِهَا حَتَّى وَضَعْتُهَا فِی حِجْرِهِ، فَقَبَضَ مِنْهَا قَبْضَةً، فَقَالَ: “أَیْ بِلَالُ، ابْتَغِنَا بِهَا طِیبًا” وَأَمَرَهُمْ أَنْ یُجَهِّزُوهَا، فَجَعَلَ لَهَا سَرِیرًا مُشْرَطًا بِالشَّرْطِ، وَوِسَادَةً مِنْ أَدَمٍ حَشْوُهَا لِیفٌ، وَقَالَ لِعَلِیٍّ: “إِذَا أَتَتْکَ فَلَا تُحْدِثْ شَیْئًا حَتَّى آتِیَکَ”، فَجَاءَتْ مَعَ أُمِّ أَیْمَنَ حَتَّى قَعَدَتْ فِی جَانِبِ الْبَیْتِ وَأَنَا فِی جَانِبٍ، وَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: “هَا هُنَا أَخِی”؟ قَالَتْ أُمُّ أَیْمَنَ: أَخُوکَ وَقَدْ زَوَّجْتَهُ ابْنَتَکَ؟ قَالَ: “نَعَمْ”، وَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْبَیْتَ، فَقَالَ لِفَاطِمَةَ: “إِیتِینِی بِمَاءٍ” فَقَامَتْ إِلَى قَعْبٍ فِی الْبَیْتِ، فَأَتَتْ فِیهِ بِمَاءٍ، فَأَخَذَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَمَجَّ فِیهِ، ثُمَّ قَالَ لَهَا:” تَقَدَّمِی” فَتَقَدَّمَتْ، فَنَضَحَ بَیْنَ ثَدْیَیْهَا وَعَلَى رَأْسِهَا، وَقَالَ: “اللَّهُمَّ إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” ثُمَّ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَهَا: “أَدْبِرِی”, فَأَدْبَرَتْ، فَصَبَّ بَیْنَ کَتِفَیْهَا، وَقَالَ: “اللَّهُمَّ إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” ثُمَّ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: “إِیتُونِی بِمَاءٍ”، قَالَ عَلِیٌّ: فَعَلِمْتُ الَّذِی یُرِیدُ، فَقُمْتُ، فَمَلَأْتُ الْقَعْبَ مَاءً، وَأَتَیْتُهُ بِهِ، فَأَخَذَهُ وَمَجَّ فِیهِ، ثُمَّ قَالَ لِی: “تَقَدَّمْ”، فَصَبَّ عَلَى رَأْسِی وَبَیْنَ ثَدْیَیَّ، ثُمَّ قَالَ: “اللَّهُمَّ إِنِّی أُعِیذُهُ بِکَ وَذُرِّیَّتَهُ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” ثُمَّ قَالَ: “أَدْبِرْ” فَأَدْبَرْتُ، فَصَبَّهُ بَیْنَ کَتِفَیَّ، وَقَالَ “اللَّهُمَّ إِنِّی أُعِیذُهُ بِکَ وَذُرِّیَّتَهُ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” ثُمَّ قَالَ لِعَلِیٍّ: “ادْخُلْ بأهلک، بسم الله والبرکة.
( صحیح ابن حبان، ج15، ص394و395و396،ح6944 ط موسسة الرسالة)
جالب آن که ابن حبان این حدیث را در صحیحش آورده و این بدان معناست که وی حدیث را صحیح می دانسته است.
ه) در منابع مخالفین شیعه با سند صحیح آمده که پیامبر (ص) لب های امام حسن (ع) را می مکیدند و این به عنوان فضیلت و برتری نقل شده است.
حَدَّثَنَا هَاشِمُ بْنُ الْقَاسِمِ، حَدَّثَنَا حَرِیزٌ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَوْفٍ الْجُرَشِیِّ عَنْ مُعَاوِیَةَ، قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ” یَمُصُّ لِسَانَهُ – أَوْ قَالَ: شَفَتَهُ، یَعْنِی الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ – وَإِنَّهُ لَنْ یُعَذَّبَ لِسَانٌ أَوْ شَفَتَانِ مَصَّهُمَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.
( مسند احمد،ج28،ص61و62،ح16848 ط موسسة الرسالة )
همچنین در منابع مخالفین وارد شده که پیامبر (ص) در حالی که روزه بودند زبان عائشة را می مکیدند (!!!!!) و بسیاری از علمای مخالفین بر مبنای همین روایت حکم فقهی صادر کرده و به آن احتجاج کرده اند و نواصب در مورد این روایات همچنان سکوت می کنند !
حَدَّثَنَا عَفَّانُ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ دِینَارٍ، عَنْ سَعْدِ بْنِ أَوْسٍ، عَنْ مِصْدَعٍ أَبِی یَحْیَى الْأَنْصَارِیِّ، عَنْ عَائِشَةَ، ” أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، کَانَ یُقَبِّلُهَا وَهُوَ صَائِمٌ، وَیَمُصُّ لِسَانَهَا “، قُلْتُ: سَمِعْتَهُ مِنْ سَعْدِ بْنِ أَوْسٍ؟ قَالَ: نَعَمْ.
( مسند احمد،ج41،ص398،ح24916 ط موسسة الرسالة ؛ صحیح ابن خزیمة،ج3،ص246،ح2003 ط المکتب الاسلامی )
قال العلماء: و یسن أن یقدم الإنسان قبل الجماع مداعبة المرأة و تقبیلها، و مص لسانها فقد کان – صلى الله علیه وسلم – یداعب أهله و یقبلها . و روى أبو داود فی سننه أنه – صلى الله علیه وسلم – کان یقبل عائشة و یمص لسانها.
( شرح البخاری للسفیری،ج2،ص302 ط دار الکتب العلمیة )
وَلِلْبَیْهَقِیِّ عَنْهَا: ” «أَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُقَبِّلُهَا وَهُوَ صَائِمٌ وَ یَمُصُّ لِسَانَهَا» ” وَفِیهِ جَوَازُ الْإِخْبَارِ عَنْ مِثْلِ هَذَا مِمَّا یَجْرِی بَیْنَ الزَّوْجَیْنِ عَلَى الْجُمْلَةِ لِلضَّرُورَةِ، وَأَمَّا فِی حَالٍ غَیْرِ الضَّرُورَةِ فَمَنْهِیٌّ عَنْهُ.
( شرح الزرقانی على موطأ الإمام مالک،ج2،ص241 ط مکتبة الثقافة الدینیة)
همچنین امیر صنعانی – از علمای بزرگ اهل سنت و از محبین ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب – تصریح کرده که پیامبر زبان حضرت فاطمه (س) را می مکیدند و این نشانه ی حب و کرامت نسبت به حضرت زهراء (س) بوده است !
“کان کثیراً ما یُقَبِّلُ عُرْفَ فاطمةَ”. ابن عساکر عن عائشة “. (کان کثیرا ما یُقَبِّلُ عُرْفَ فاطمةَ) بضم المهملة وسکون الراء ففاء، قیل: (أعلا الرأس) مأخوذ من عرف الدیک. قلت: لم یذکره النهایة ولا القاموس بهذا المعنی بل ذکر من معانیه شعر عنق الفرس فیحتمل. أن المراد هنا الرقبة وقد جاء فی غیره أنه کان یمص لسانها وذلک من حبه لها وکرامتها علیه.
( التنویر شرح الجامع الصغیر،ج8،ص475،ح6829 ط مکتبة دار السلام )
همچنین امیر صنعانی در جایی دیگر تصریح می کند که پیامبر زبان کسانی که بر وی حلال بوده اند (مانند عائشة) و همچنین حضرت فاطمه را می مکیده است.
“کان یمص اللسان” الترقفی فی جزئه عن عائشة “. (کان یمص اللسان) لسان حلیلته وکذا بناته فقد ورد أنه مص لسان فاطمة. رضی الله عنها ولم یرو فی غیرها من بناته.
( التنویر شرح الجامع الصغیر،ج8،ص634،ح7160 ط مکتبة دار السلام )
آیا مخالفین و نواصب این احادیث را نیز با همان نیات شوم و افکار فاسدشان تحلیل می کنند یا این که همچون علمایشان چنین مطالبی را کرامت و فضیلت می دانند ؟!
طرح شبهه :
« الْبَاقِرُ وَ الصَّادِقُ (ع) أَنَّهُ کَانَ النَّبِیُّ (ص) لَا یَنَامُ حَتَّى یُقَبِّلَ عُرْضَ وَجْهِ فَاطِمَةَ یَضَعُ وَجْهَهُ بَیْنَ ثَدْیَیْ فَاطِمَةَ وَ یَدْعُو لَهَا وَ فِی رِوَایَةٍ حَتَّى یُقَبِّلَ عُرْضَ وَجْنَةِ فَاطِمَةَ أَوْ بَیْنَ ثَدْیَیْهَا.»
( بحار الانوار، ج43، ص42 ط دار احیاء التراث العربی؛ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص334 ط قم)
امام باقر و امام صادق (ع) فرموده اند : پیامبر (ص) نمی خوابید تا این که صورت فاطمه (س) را می بوسید و صورتش را بین سینه های حضرت فاطمه قرار می داد و برای او دعا می کرد و در روایتی آمده است که تا زمانی که پیامبر گونه ی حضرت فاطمه (س) یا بین سینه هایش را را نمی بوسید نمی خوابید.
« وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) کَانَ النَّبِیُّ (ص) لَا یَنَامُ لَیْلَتَهُ حَتَّى یَضَعَ وَجْهَهُ بَیْنَ ثَدْیَیْ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَام .»
( بحار الانوار،ج43، ص55 و78 ط دار احیاء التراث العربی؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة،ج1،ص467 ط تبریز)
و از امام صادق (ع) نقل شده است که پیامبر(ص) نمی خوابیدند تا این که صورتشان را بین سینه های حضرت فاطمه علیها السلام بگذارند.
« وَ عَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا یَنَامُ حَتَّى یُقَبِّلَ عَرْضَ وَجْنَةِ فَاطِمَةَ (ع) أَوْ بَیْنَ ثَدْیَیْهَا.»
( بحار الانوار،ج43،ص55و78 ط دار احیاء التراث العربی ؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة،ج1،ص467 ط تبریز)
و از حذیفة نقل شده است که پیامبر(ص) نمی خوابیدند تا این که گونه ی فاطمه (ع) یا بین سینه هایش را می بوسیدند.
ای روافض، این چه صحنه های زشتی است که آن را در کتبتان نقل کرده اید ؟!
پاسخ:
کلامی در مورد سند روایات :
تمامی این متون و اخباری که مخالفین و نواصب به آن احتجاج نموده اند فاقد سند و ضعیف می باشد و از این رو در مقام احتجاج و مناظره نمی توان به آن استدلال نمود. تمامی این اخبار مرسلا نقل شده اند.
بررسی متن روایات :
الف) متن روایات فوق فاقد هر نوع اشکال می باشد و این ذهن مریض نواصب است که به چنین روایاتی اشکال می کنند و اخبار زشتی که از عائشة در کتبشان نقل شده و تمامی پرده های حیا را دریده رها می کنند ! این که پیامبر (ص) دختر خود را ببوسند چه اشکالی دارد ؟! کتب فریقین به کثرت نقل کرده اند که پیامبر بسیار زیاد حضرت فاطمه سلام الله علیها را می بوسیدند و در یکی از روایاتی که پس از روایات فوق در بحار الانوار نقل شده نیز اشاره ای مختصر به علت این مطلب شده است :
أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّافِعِیُّ وَ ابْنُ شِهَابٍ الزُّهْرِیُّ وَ ابْنُ الْمُسَیَّبِ کُلُّهُمْ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ وَ أَبُو مُعَاذٍ النَّحْوِیُّ الْمَرْوَزِیُّ وَ أَبُو قَتَادَةَ الْحَرَّانِیُّ عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ عَنْ هَاشِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَائِشَةَ وَ الْخَرْکُوشِیُّ فِی شَرَفِ النَّبِیِّ وَ الْأُشْنُهِیُّ فِی الِاعْتِقَادِ وَ السَّمْعَانِیُّ فِی الرِّسَالَةِ وَ أَبُو صَالِحٍ الْمُؤَذِّنُ فِی الْأَرْبَعِینَ وَ أَبُو السَّعَادَاتِ فِی الْفَضَائِلِ وَ مِنْ أَصْحَابِنَا أَبُو عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءُ وَ غَیْرُهُ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ فَأَنْکَرَتْ عَلَیْهِ بَعْضُ نِسَائِهِ فَقَالَ ص إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ أَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی مِنْ رُطَبِهَا فَأَکَلْتُهَا فِی رِوَایَةٍ فَنَاوَلَنِی مِنْهَا تُفَّاحَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَ ذَلِکِ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَکُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی وَ دَخَلَ النَّبِیُّ ص عَلَى فَاطِمَةَ فَرَآهَا مُنْزَعِجَةً فَقَالَ لَهَا مَا بِکِ فَقَالَتْ الْحُمَیْرَاءُ افْتَخَرَتْ عَلَى أُمِّی أَنَّهَا لَمْ تَعْرِفْ رَجُلًا قَبْلَکَ وَ إِنَّ أُمِّی عَرَفَتْهَا مُسِنَّةً فَقَالَ ص إِنَّ بَطْنَ أُمِّکِ کَانَ لِلْإِمَامَةِ وِعَاء.
( بحار الانوار،ج43،ص42و43 ط دار احیاء التراث العربی )
امام صادق علیه السّلام، سعد بن ابى وقاص و عایشه روایت کرده اند : رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه را زیاد مى بوسید لذا برخى از زنان پیامبر حسد ورزیده و به پیامبر معترض شدند، پس پیامبر فرمود : همانا در زمان معراج جبرئیل دست مرا گرفت و داخل بهشت نمود و از خرماى بهشتى به من داد که آن را خوردم- و در روایتى به جاى خرما، سیب گفته شده- و در اثر آن نطفه اى در صلب من پدید آمد، هنگامى که به زمین بازگشتم با خدیجه همبستر شدم و خدیجه به فاطمه حامله گردید، پس فاطمه حوریّه اى انسانى است که هر گاه اشتیاق بوى بهشت پیدا مى کنم، بوى او را استشمام مى نمایم .
همچنین ابن حجر در فتح الباری مطلبی را نقل می کند که پاسخی مناسب به نواصب فاسد الفکر می باشد.
قَالَ بن بَطَّالٍ یَجُوزُ تَقْبِیلُ الْوَلَدِ الصَّغِیرِ فِی کُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ وَکَذَا الْکَبِیرُ عِنْدَ أَکْثَرِ الْعُلَمَاءِ مَا لَمْ یَکُنْ عَوْرَةً وَ تَقَدَّمَ فِی مَنَاقِبِ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ أَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُقَبِّلُهَا وَکَذَا کَانَ أَبُو بَکْرٍ یُقَبِّلُ ابْنَتَهُ عَائِشَةَ.
( فتح الباری لابن حجر،ج10،ص427 ط دار المعرفة)
ابن بطال گفته است که بوسیدن فرزند کوچک در هر عضوی از وی جایز می باشد و همچنین فرزند بزرگ در نزد اکثر علماء به غیر از آن چیزی که عورت باشد و در مناقب فاطمة علیها السلام گذشت که پیامبر (ص) وی را می بوسید و همچنین ابوبکر عائشة را می بوسید.
همچنین برخی از فقهاء اهل سنت تصریح کرده اند که سینه ی زنان نسبت به محارمشان عورت به حساب نمی آید و تنها ” ما بین السرة و الرکبة ” عورت است.
وَعَوْرَةُ الْمَرْأَةِ بِالنِّسْبَةِ لِمَنْ هُوَ مَحْرَمٌ لَهَا عِنْدَ الْحَنَفِیَّةِ هِیَ مَا بَیْنَ سُرَّتِهَا إِلَى رُکْبَتِهَا، وَکَذَا ظَهْرُهَا وَبَطْنُهَا، أَیْ یَحِل لِمَنْ هُوَ مَحْرَمٌ لَهَا النَّظَرُ إِلَى مَا عَدَا هَذِهِ الأْعْضَاءَ مِنْهَا عِنْدَ أَمْنِ الْفِتْنَةِ وَخُلُوِّ نَظَرِهِ مِنَ الشَّهْوَةِ … .
( الموسوعة الفقهیة الکویتیة،ج31،ص48 ط وزارة الأوقاف والشئون الإسلامیة – الکویت)
همچنین دکتر ” احمد الحجی الکردی ” که عضو هیئت افتاء کویت می باشد به این امر اشاره کرده است و گفته یک فرد می تواند بدون قصد شهوت و لذت به سینه ی زنان محرم خود دست بزند و آن را ببوسد و بمکد و تنها در صورت وقوع حرام واجب است که پرهیز کند که می توانید در لینک زیر اصل مطلب را مشاهده کنید :
http://www.islamic-fatwa.com/fatawa/index.php?module=fatwa&id=57744
ب) نکته ی دیگر آن که نواصب و مخالفین به ترجمه ی تحت اللفظی روایت پرداخته اند و عبارت ” بین ثدییها ” را به معنای بین دو سینه گرفته اند حال آن که در زبان عربی معنای دقیق و درست این عبارت کمی بالاتر از سینه و پایین تر از گردن (نحر) می باشد. به عنوان نمونه ی دیگر وقتی می گویند ” بین عینیک ” یعنی پیشانی نه بین دو چشم !
ج) مرجع اصلی روایتی که نواصب آن را مطرح کرده اند ، منابع اهل سنت می باشد که همین روایت با سندی که راویان بخاری و مسلم نیز در آن حضور دارند نقل شده است ! این در حالی است که چنین روایتی در منابع شیعه هیچ سندی ندارد.
قال سید الحفاظ هذا : وأخبرنا أبو الفتح بن عبد الله – کتابة – أخبرنا أبو الفضل بن عبدان أخبرنا عباد بن یعقوب [راوی صحیح بخاری] أخبرنا یحیى بن سالم عن إسرائیل [راوی صحیحین] عن میسرة بن حبیب عن المنهال بن عمرو [راوی صحیح بخاری] عن حذیفة قال : کان رسول الله لا ینام حتى یقبل عرض وجه فاطمة و بین ثدیها.
( مقتل الحسین خوارزمی،ج1،ص107و108،ح39 ط دار أنوار الهدى )
د) روایت مشابهی نیز در کتب مخالفین شیعه نقل شده که مختصرا به آن اشاره می کنیم.
أَخْبَرَنَا أَبُو شَیْبَةَ دَاوُدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ دَاوُدَ بْنِ یَزِیدَ الْبَغْدَادِیُّ بِالْفُسْطَاطِ، حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَعْلَى الْأَسْلَمِیُّ، عَنْ سَعِیدُ بْنُ أَبِی عَرُوبَةَ، عَنْ قَتَادَةَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: جَاءَ أَبُو بَکْرٍ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ، یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ عَلِمْتَ مُنَاصَحَتِی وَقِدَمِی فِی الْإِسْلَامِ، وَإِنِّی وَإِنِّی، قَالَ: “وَمَا ذَاکَ”؟ قَالَ: تُزَوِّجُنِی فَاطِمَةَ، قَالَ: فَسَکَتَ عَنْهُ، فَرَجَعَ أَبُو بَکْرٍ إِلَى عُمَرَ، فَقَالَ لَهُ: قَدْ هَلَکْتُ وَأُهْلِکْتُ، قَالَ: وَمَا ذَاکَ؟ قَالَ: خَطَبْتُ فَاطِمَةَ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَأَعْرَضَ عَنِّی، قَالَ: مَکَانَکَ حَتَّى آتِیَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَطْلُبُ مِثْلَ الَّذِی طَلَبْتَ، فَأَتَى عُمَرُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَلِمْتَ مُنَاصَحَتِی وَقِدَمِی فِی الْإِسْلَامِ، وَإِنِّی وَإِنِّی، قَالَ: “وَمَا ذَاکَ”؟ قَالَ: تُزَوِّجُنِی فَاطِمَةَ، فَسَکَتَ عَنْهُ، فَرَجَعَ إِلَى أَبِی بَکْرٍ فَقَالَ له: إنه ینتطر أَمْرَ اللَّهِ فِیهَا، قُمْ بِنَا إِلَى عَلِیٍّ حَتَّى نَأْمُرَهُ یَطْلُبُ مِثْلَ الَّذِی طَلَبْنَا. قَالَ عَلِیٌّ: فَأَتَیَانِی وَأَنَا أُعَالِجُ فَسِیلًا لِی، فَقَالَا: إِنَّا جِئْنَاکَ مِنْ عِنْدِ ابْنِ عَمِّکِ بِخِطْبَةٍ، قَالَ عَلِیٌّ: فَنَبَّهَانِی لِأَمْرٍ، فَقُمْتُ أَجُرُّ رِدَائِی حَتَّى أَتَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ عَلِمْتَ قِدَمِی فِی الْإِسْلَامِ وَمُنَاصَحَتِی، وَإِنِّی وَإِنِّی، قَالَ: “وَمَا ذَاکَ”؟ قُلْتُ: تُزَوِّجُنِی فَاطِمَةَ، قَالَ: “وَعِنْدَکَ شَیْءٌ” قُلْتُ: فَرَسِی وَبَدَنِی، قَالَ: “أَمَّا فَرَسُکَ، فَلَا بُدَّ لَکَ مِنْهُ، وَأَمَّا بَدَنُکَ فَبِعْهَا” قَالَ” فَبِعْتُهَا بِأَرْبَعِ مِائَةٍ وَثَمَانِینَ، فَجِئْتُ بِهَا حَتَّى وَضَعْتُهَا فِی حِجْرِهِ، فَقَبَضَ مِنْهَا قَبْضَةً، فَقَالَ: “أَیْ بِلَالُ، ابْتَغِنَا بِهَا طِیبًا” وَأَمَرَهُمْ أَنْ یُجَهِّزُوهَا، فَجَعَلَ لَهَا سَرِیرًا مُشْرَطًا بِالشَّرْطِ، وَوِسَادَةً مِنْ أَدَمٍ حَشْوُهَا لِیفٌ، وَقَالَ لِعَلِیٍّ: “إِذَا أَتَتْکَ فَلَا تُحْدِثْ شَیْئًا حَتَّى آتِیَکَ”، فَجَاءَتْ مَعَ أُمِّ أَیْمَنَ حَتَّى قَعَدَتْ فِی جَانِبِ الْبَیْتِ وَأَنَا فِی جَانِبٍ، وَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: “هَا هُنَا أَخِی”؟ قَالَتْ أُمُّ أَیْمَنَ: أَخُوکَ وَقَدْ زَوَّجْتَهُ ابْنَتَکَ؟ قَالَ: “نَعَمْ”، وَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْبَیْتَ، فَقَالَ لِفَاطِمَةَ: “إِیتِینِی بِمَاءٍ” فَقَامَتْ إِلَى قَعْبٍ فِی الْبَیْتِ، فَأَتَتْ فِیهِ بِمَاءٍ، فَأَخَذَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَمَجَّ فِیهِ، ثُمَّ قَالَ لَهَا:” تَقَدَّمِی” فَتَقَدَّمَتْ، فَنَضَحَ بَیْنَ ثَدْیَیْهَا وَعَلَى رَأْسِهَا، وَقَالَ: “اللَّهُمَّ إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” ثُمَّ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَهَا: “أَدْبِرِی”, فَأَدْبَرَتْ، فَصَبَّ بَیْنَ کَتِفَیْهَا، وَقَالَ: “اللَّهُمَّ إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” ثُمَّ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: “إِیتُونِی بِمَاءٍ”، قَالَ عَلِیٌّ: فَعَلِمْتُ الَّذِی یُرِیدُ، فَقُمْتُ، فَمَلَأْتُ الْقَعْبَ مَاءً، وَأَتَیْتُهُ بِهِ، فَأَخَذَهُ وَمَجَّ فِیهِ، ثُمَّ قَالَ لِی: “تَقَدَّمْ”، فَصَبَّ عَلَى رَأْسِی وَبَیْنَ ثَدْیَیَّ، ثُمَّ قَالَ: “اللَّهُمَّ إِنِّی أُعِیذُهُ بِکَ وَذُرِّیَّتَهُ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” ثُمَّ قَالَ: “أَدْبِرْ” فَأَدْبَرْتُ، فَصَبَّهُ بَیْنَ کَتِفَیَّ، وَقَالَ “اللَّهُمَّ إِنِّی أُعِیذُهُ بِکَ وَذُرِّیَّتَهُ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” ثُمَّ قَالَ لِعَلِیٍّ: “ادْخُلْ بأهلک، بسم الله والبرکة.
( صحیح ابن حبان، ج15، ص394و395و396،ح6944 ط موسسة الرسالة)
جالب آن که ابن حبان این حدیث را در صحیحش آورده و این بدان معناست که وی حدیث را صحیح می دانسته است.
ه) در منابع مخالفین شیعه با سند صحیح آمده که پیامبر (ص) لب های امام حسن (ع) را می مکیدند و این به عنوان فضیلت و برتری نقل شده است.
حَدَّثَنَا هَاشِمُ بْنُ الْقَاسِمِ، حَدَّثَنَا حَرِیزٌ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَوْفٍ الْجُرَشِیِّ عَنْ مُعَاوِیَةَ، قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ” یَمُصُّ لِسَانَهُ – أَوْ قَالَ: شَفَتَهُ، یَعْنِی الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ – وَإِنَّهُ لَنْ یُعَذَّبَ لِسَانٌ أَوْ شَفَتَانِ مَصَّهُمَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.
( مسند احمد،ج28،ص61و62،ح16848 ط موسسة الرسالة )
همچنین در منابع مخالفین وارد شده که پیامبر (ص) در حالی که روزه بودند زبان عائشة را می مکیدند (!!!!!) و بسیاری از علمای مخالفین بر مبنای همین روایت حکم فقهی صادر کرده و به آن احتجاج کرده اند و نواصب در مورد این روایات همچنان سکوت می کنند !
حَدَّثَنَا عَفَّانُ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ دِینَارٍ، عَنْ سَعْدِ بْنِ أَوْسٍ، عَنْ مِصْدَعٍ أَبِی یَحْیَى الْأَنْصَارِیِّ، عَنْ عَائِشَةَ، ” أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، کَانَ یُقَبِّلُهَا وَهُوَ صَائِمٌ، وَیَمُصُّ لِسَانَهَا “، قُلْتُ: سَمِعْتَهُ مِنْ سَعْدِ بْنِ أَوْسٍ؟ قَالَ: نَعَمْ.
( مسند احمد،ج41،ص398،ح24916 ط موسسة الرسالة ؛ صحیح ابن خزیمة،ج3،ص246،ح2003 ط المکتب الاسلامی )
قال العلماء: و یسن أن یقدم الإنسان قبل الجماع مداعبة المرأة و تقبیلها، و مص لسانها فقد کان – صلى الله علیه وسلم – یداعب أهله و یقبلها . و روى أبو داود فی سننه أنه – صلى الله علیه وسلم – کان یقبل عائشة و یمص لسانها.
( شرح البخاری للسفیری،ج2،ص302 ط دار الکتب العلمیة )
وَلِلْبَیْهَقِیِّ عَنْهَا: ” «أَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُقَبِّلُهَا وَهُوَ صَائِمٌ وَ یَمُصُّ لِسَانَهَا» ” وَفِیهِ جَوَازُ الْإِخْبَارِ عَنْ مِثْلِ هَذَا مِمَّا یَجْرِی بَیْنَ الزَّوْجَیْنِ عَلَى الْجُمْلَةِ لِلضَّرُورَةِ، وَأَمَّا فِی حَالٍ غَیْرِ الضَّرُورَةِ فَمَنْهِیٌّ عَنْهُ.
( شرح الزرقانی على موطأ الإمام مالک،ج2،ص241 ط مکتبة الثقافة الدینیة)
همچنین امیر صنعانی – از علمای بزرگ اهل سنت و از محبین ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب – تصریح کرده که پیامبر زبان حضرت فاطمه (س) را می مکیدند و این نشانه ی حب و کرامت نسبت به حضرت زهراء (س) بوده است !
“کان کثیراً ما یُقَبِّلُ عُرْفَ فاطمةَ”. ابن عساکر عن عائشة “. (کان کثیرا ما یُقَبِّلُ عُرْفَ فاطمةَ) بضم المهملة وسکون الراء ففاء، قیل: (أعلا الرأس) مأخوذ من عرف الدیک. قلت: لم یذکره النهایة ولا القاموس بهذا المعنی بل ذکر من معانیه شعر عنق الفرس فیحتمل. أن المراد هنا الرقبة وقد جاء فی غیره أنه کان یمص لسانها وذلک من حبه لها وکرامتها علیه.
( التنویر شرح الجامع الصغیر،ج8،ص475،ح6829 ط مکتبة دار السلام )
همچنین امیر صنعانی در جایی دیگر تصریح می کند که پیامبر زبان کسانی که بر وی حلال بوده اند (مانند عائشة) و همچنین حضرت فاطمه را می مکیده است.
“کان یمص اللسان” الترقفی فی جزئه عن عائشة “. (کان یمص اللسان) لسان حلیلته وکذا بناته فقد ورد أنه مص لسان فاطمة. رضی الله عنها ولم یرو فی غیرها من بناته.
( التنویر شرح الجامع الصغیر،ج8،ص634،ح7160 ط مکتبة دار السلام )
آیا مخالفین و نواصب این احادیث را نیز با همان نیات شوم و افکار فاسدشان تحلیل می کنند یا این که همچون علمایشان چنین مطالبی را کرامت و فضیلت می دانند ؟!