حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان اظهار داشت: وقتی کارها به مردم سپرده بشود و ظلمی در جامعه صورت نگیرد و شیوۀ کنترل ظلم هم صرفاً به عهدۀ چند نفر مسئول یا چند نفر آدم خوب نباشد، بلکه از راه تکثیر قدرت و ثروت بین مردم، ظلم توسط مردم از بین برود، آنوقت ایمان به خدا و مسلمانی در جامعه افزایش و رواج پیدا خواهد کرد.
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان گفت : مشکل رانتخواری و لابیگری را چگونه میتوان حل کرد؟ با مشارکت مردم و افتادن کار به دست مردم
مثلاً ما میخواستیم با شوراهای شهر، مشارکت مردم را در شهر افزایش بدهیم. اما در چندین شهر، اعضای شورای شهر به خاطر رانتخواری دستگیر شدند. چون در شورای شهر، همان اتفاقی افتاد که گفتند «مردم بیایید رأی بدهید بعد به خانهتان بروید و به هیچ چیز کار نداشته باشید!» درحالیکه باید مردم دائماً نظارت داشته باشند، دائماً مشارکت داشته باشند؛ اصلاً چرا شما کار را به شهرداری میدهید؟ کار را به دست خودتان بگیرید که آن امضاهای طلایی تولید نشود.
اینکه بنده صریحاً علیه بروکراسی و قانونِ زیادی و نابجا و دیوانسالاری حرف میزنم به خاطر این است که باید کار دست مردم باشد و وقتی حضور مردم و مشارکت مردم باشد اصلاً کار به دیوانسالاری نمیکشد. مقام معظم رهبری فرمودند باید بنشینند برای اینها، مدل و ساختار طراحی کنند. اولین جایی که باید برای مشارکت مردم مدل طراحی کند، ستاد امر به معروف و نهی از منکر است. چون امر به معروف و نهی از منکر یعنی دخالتدادن مردم.
الآن قانون در مجلس تصویب میشود، قوۀ قضائیه هم نظارت میکند، قوۀ مجریه هم میخواهد آن را اعمال بکند، سه قبضه کردهاند تا یک کاری انجام بگیرد ولی از هر سه تای اینها رانت درمیآید. ممکن است رانتخواری در تولید قانون مؤثر واقع بشود. میروند لابی میکنند که این قانون را بنویسید. بعد یکدفعهای با آن قانون، پول زیادی در بیرون جابهجا میشود. بعد میروند در دولت لابی میکنند که این قانون چطور اجرا بشود و امضای طلایی با چه نفوذی تحت تأثیر قرار بگیرد و الی آخر. بعد قوۀ قضاییه میخواهد بیاید نظارت بکند، همان کسانی که در این دوتا ممکن است لابی کنند، آنجا هم ممکن است لابی کنند و ممکن است قاضی هم مشکل پیدا کند.
مشکل هر سۀ اینها را چطور میتوان حل کرد؟ با مشارکت مردم و افتادن کار بهدست مردم. ما این مدل را در جهان نداریم، اگرچه در بعضی از کشورهای جهان در بعضی موارد جزئی به سمتِ این مدل حرکت کردند و میتوانیم از آن موارد جزئی، الگو بگیریم و بعد الگوی کلان خودمان را ارائه بدهیم. الگوی کلان ما این است که ما وظیفۀ اجتماعیمان را بشناسیم. این زندگی کارمندی و کارگری به این معنا که «من کار خودم را در یک سازمان انجام بدهم و نسبت به بقیه امور بیخیال باشم» پسندیده نیست. من باید چشمم باز باشد و همۀ اوضاع را ببینم، چه در مقام نظارت، چه در مقام تولید تصمیم و تصمیمسازی. دربارۀ تشخیص مسئله یا راه حلّ مسئله هم باید با یک جمعی گفتگو کنیم. در غیر این صورت یک کسانی بین ما پیدا خواهند شد که رانتخواری میکنند و بعد شما مدام باید دنبالشان بدوید، بعد هم پدیدهای به نام «مافیا» درست میشود، این مافیاها بعضاً خودِ آن احزاب سیاسی میشوند که همین الآن در جهان دارند بعضی کشورها را اداره میکنند.
وقتی مردم احساس مسئولیت اجتماعی را در امر به معروف و نهی از منکر عملیاتی کنند، مدل زندگی و مدل حکمرانی تغییر میکند
امر به معروف و نهی از منکر میتواند مدل زندگی و مدل حکمرانی ما را تغییر بدهد. زندگی کسی که عضو حزب، تشکیلات، هیئت و یا به تعبیر خیلی سادهتر عضو بسیج است چگونه است؟ چنین کسی هر زمانی که دلش خواست نمیتواند مهمانی برود، هر زمانی در خانه او مهمانی نیست. مثلاً کسی که عضو هیئت است در ایام شهادت امیرالمؤمنین(ع) نمیشود به خانهاش رفت یا او به مهمانی نمیرود. مگر او از آنجا حقوق میگیرد؟ نه؛ او احساس مسئولیت کرده است. هیئت یک نمونه از امر به معروف و نهی از منکر است. کسی که هیئتداری میکند دارد امر به معروف را اجرا میکند. کسی که میخواهد برای هیئت مجوز بگیرد از سازمان تبلیغات اجازه میگیرد. پس ستاد امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ او دنبال بدحجابها رفته است. این هیئتداری الآن امر به معروف است. این هیئت الآن یک تشکیلات مردمی است که دارد یک معروف را پیگیری میکند. اگر شما میخواهی سازماندهی بکنی باید اینها را سازماندهی کنی، باید اینها را الگو قرار بدهی، باید به اینها کمک کنی.
مثلاً کسی که عضو یک خیریه یا تشکیلات مردمی است در ایام ماه رمضان، فامیلهایش میگویند «او عضو خیریه است، الآن نمیشود او را پیدا کرد، چون رفته است کالا جمعآوری و توزیع کند.» این بخش سوم زندگی او است؛ یک بخش از زندگی او کارهای شخصی اوست. یک بخش از زندگی او شغل و کسب درآمد است تا خانوادهاش را بچرخاند. یک بخش هم زندگی اجتماعی اوست که دارد جامعهاش را میچرخاند. اگرچه برای او حقوق و درامدی ندارد و این کارها را رایگان انجام میدهد، ولی فایدهاش به این است که کلّ جامعه ثروتمند میشود، کلّ جامعه آرامش پیدا میکند، دزد در این جامعه پیدا نمیشود، ضعفا در کنار دست اقویا تقویت میشوند.
هیچوقت هیچ دولتی نمیتواند بگوید که من چند میلیون نفر فقیر را اداره میکنم، اغنیای جامعه بروند زندگیشان را بکنند. این شدنی نیست. هزار تا رانتخواری در همین جا پدید میآید. مشکلات عجیب و غریب درست میشود که چطور اینها را شناسایی کنند، چطور به اینها رسیدگی کنند. وقتی که مردم با هم زندگی میکنند و احساس مسئولیت اجتماعی را در امر به معروف و نهی از منکر عملیاتی میکنند، بار حکومت سبک میشود. آنوقت وزرا و وکلا و… ، نوکر این مردم یا حلقههای میانیای میشوند که مؤثرند و کار انجام میدهند. بر این اساس اصلاً یک مدل دیگری از زندگی و حکومت پدید میآید.
طبق روایت، اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر نکنند، برکت از جامعه میرود و خدا هم آنها را یاری نمیکند
نهی از منکر یک کار فردی نیست، یک کار جمعی است. برخی میگویند: تنهایی تذکر بده و عبور کن. بله، این هم میتواند جزئی از امر به معروف و نهی از منکر باشد، ولی اصل ماجرا نیست. ما از بحثمان خارج نشدیم، میخواهیم جلوی مغرورها و مستکبرها را بگیریم، جلوی مستضعف شدن را هم بگیریم.
۲۱۲۱