۱۳۹۳/۰۹/۱۶
–
۴۰۷ بازدید
می خواستم بدونم آیه ای در قران هست که ثابت کنه جسد ائمه نمیپوسه؟
1.متن قرآن تصریح بر وجود همه مطالب در آن دارد. البته مفسران باید حکم مطلب مورد نظر را ازین متن تخصصی استخراج نمایند.
2. نکات مهم بسیاری مانند تعداد رکعات نماز یا شوط های طواف نیز در قرآن صراحتی نداشته ولی در روایات به استناد عناوین قرآنی استنباط و بیان شده است.
3.بحث روایی :
از نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله نقل است : « أَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیَ یوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّهُ یوْمٌ مَشْهُودٌ تَشْهَدُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ إِنَّ أَحَداً لَا یصَلِّی عَلَی إِلَّا عُرِضَتْ عَلَی صَلَاتُهُ حَتَّى یفْرُغَ مِنْهَا قَالَ فَقُلْتُ وَ بَعْدَ الْمَوْتِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَأْکُلَ أَجْسَادَ الْأَنْبِیاءِ فَنَبِی اللَّهِ حَی یرْزَقُ ــــ در روز جمعه برای من فراوان دعا کنید (صلوات بفرستید) که همانا آن روز مورد مشاهده ای است که ملائک آن را می بینند ؛ و کسی بر من صلوات نفرستد مگر اینکه صلواتش بر من عرضه می شود تا زمانی که از آن خارج گردد. راوی گوید: گفتم : بعد از مرگ نیز؟ فرمودند: همانا خداوند متعال بر زمین حرام نموده است اینکه اجساد انبیاء را بخورد. پس نبیّ خدا زنده است و روزی داده می شود. » (بحارالأنوار ، ج86 ، ص264) ممکن است منظور حضرت انبیای خاصّی باشند.چون نقل معارض نیز وجود دارد. مانند روایتی که على بن حسن بن شاپور آورده :
در زمان حضرت عسکرى علیه السّلام قحط سالى شد ؛ خلیفه دستور داد وزیر دربار و تمام اهل مملکت براى نماز استسقاء به صحرا بروند سه روز پشت سر هم رفتند به مصلّى و دعا کردند امّا باران نیامد. روز چهارم جاثلیق ، عالم نصارى با نصرانیان و رُهبانان به صحرا رفتند ؛ در میان آنها راهبى بود که تا دست خود را به دعا برداشت ، آسمان شروع کرد به باریدن. مردم به شکّ افتادند و در شگفت شده تمایل به دین نصارى پیدا کردند. خلیفه از پى امام حسن عسکرى علیه السّلام فرستاد که در آن وقت زندانى بود. بعد از اینکه از زندان خارجش کرد گفت: به فریاد امّت جدّت برس که دارند از دست می روند. امام فرمودند: من فردا به صحرا خواهم رفت و شکّ و تردید را ان شاء اللَّه از میان برمی دارم. روز سوم جاثلیق با رهبانان خارج شد حضرت امام حسن علیه السّلام نیز با گروهى از اصحاب بیرون آمد همین که دید راهب دست خود را بلند کرده به یکى از غلامان خویش فرمود: دست راست او را بگیر و آنچه بین انگشتان خود پنهان کرده خارج کن! غلام دستور را انجام داد ؛ از بین دو انگشت سبّابه ی او استخوانى سیاه شده بیرون آورد. حضرت امام حسن علیه السّلام آن را در دست گرفت آنگاه فرمود حالا تقاضاى باران کن! وی دعا کرد و طلب باران نمود ، آسمان که قبلاً ابرى بود صاف شد و خورشید بیرون آمد. خلیفه گفت این استخوان چیست؟ امام علیه السّلام فرمودند: این مرد از کنارقبر یکى از انبیاء علیه السلام گذشت و این استخوان به دست او آمد ؛ و استخوان پیامبرى را آشکار نمی گشایند مگر اینکه باران به شدّت مى بارد.» (بحارالأنوار ، ج50 ، ص271)
از این حکایت بر می آید که اجمالاً بدن برخی از انبیاء می پوسد. چرا که اگر نمی پوسید ، استخوان آن به دست نمی آمد.
یا روایتی که ازامام صادق علیه السلام نیز نقل است : قال: «قال رسول الله صلى الله علیه وآله: … ان الله حرّم لحومنا على الأرض فلا یطعم منها شیئاً » امام صادق علیه السلام از جدش رسول خداوند صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: خداوند گوشت هایمان را بر زمین حرام کرده است پس چیزی از آن خوراک و طعام زمین نمی شود. (بحارالانوار ؛ ج27، ص299 )
4. بحث تاریخی و عینی :
در بین علمای شیعه و شهدای فی سبیل الله و از جمله در میان شهدای جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه جمهوری اسلامی ایران ، ابدان پاکی دیده شده اند که از پوسیدگی محفوظ مانده اند در حالی که اجساد آنها در هیچ شرایط ویژه ای نبوده است و مثل بقیه ی مردگان دفن شده بوده اند. حتی در بین شهدای جنگ تحمیلی اجسادی بوده اند که بعثی ها آنها را بعد از پیدا کردن روزها جلوی آفتاب گذاشتند و ذرّه ای آثار پوسیدگی در آنها دیده نشد و حتّی بر روی آنها اسید ریختند و باز اجساد تخریب نشدند. (به نقل از سردار باقری در یک برنامه تلویزیونی)
همچنین ابن میثم بحرانی از علمای بزرگ شیعه و شارح نهج البلاغه گفته که قبر شریف شیخ صدوق بعد از صدها سال به سبب سیل باز شد و ملاحظه گردید که جسد شریف این عالم وارسته کاملاً سالم می باشد. کفن آن جناب پوسیده بود ولی خداوند متعال آبروی آن بزرگوار را به واسطه ی تار عنکبوت محافظت نموده بود.
در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که: « … مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا تَأْکُلَهُ الدِّیدَانُ تَحْتَ الْأَرْضِ فَلْیَسْکُنِ الْمَسَاجِدَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ طَرِیّاً مُطِرّاً لَا یَبْلَى فَلْیَکْنُسِ الْمَسَاجِد ــــــ … هر کس می خواهد بدنش طعمه ی حشرات زیر زمین نشود در مساجد بسیار نشیند و هر کس می خواهد جسدش سالم بماند و پوسیده نشود مساجد را نظافت کند … » (بحار، ج 8، ص 145) ؛ هم چنین گفته شده که مداومت بر غسل جمعه باعث بقاء جسم می شود.
در مورد حرّ بن یزید ریاحی نیز گفته شده که شاه اسماعیل ، قبر شریف ایشان را گشود و جسد پاک وی را سالم یافت و خواست آن دستمالی را که امام حسین (ع) بر سرش بسته بود را باز نماید ؛ لکن چون باز کرد خون تازه از زخم وی جوشید ؛ لذا دوباره آن را بر جای خود بست.
نقل این موضوع نیز خالی از لطف نیست :
(((((0مشهد اردهال
1321 سال پیش، روز 27 جمادی الثانی 116ق. حضرت شاه سلطانعلی، فرزند بلافصل امام باقر، در منطقه ای مشهور به «مشهد اردهال» در 42 کیلومتری کاشان به شهادت رسید.
حضرت علی بن محمد باقر که در زمان ما به شاه سلطانعلی مشهور است، بنا به تقاضای اهالی از سوی امام باقر به این منطقه آمده، سه سال تمام به تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت پرداخته، سرانجام به دست اشرار با یکصد نفر از طرفدارانش به شهادت رسیده اند.
اینجانب ده ها بار به زیارت حرم مطهرش مشرف شده و چندین کرامت به چشم خود مشاهده کرده ام.
در سال 1381 ق. مرحوم آیة الله مرعشی با جمعی از فضلای قم به زیارت آن حرم مطهر مشرف شده، به احترام ایشان درِ سرداب را گشوده اند و چند نفر به امر ایشان داخل سرداب شده پیکر پاک تعدادی از شهدا را به صورت تر و تازه دیده اند.
اینجانب در سفری به کاشان، شاهدان عینی را در منزل مرحوم آیة الله مصطفوی ملاقات کرده و شرح ماجرا را از آن ها بدون واسطه دریافت کرده، در کتاب «اجساد جاویدان» آورده ام.
برگرفته شده از mahdipur.blog.ir )))))
4ـ بحث کلامی و فلسفی :
در زمان حیات بین بدن و روح ، رابطه ی تدبیری و قیّومی وجود دارد. یعنی روح حافظ حیات و وحدت و شخصیت بدن است ؛ و این ارتباط قابل تشدید و تضعیف است. مثلا در حالت خواب این ارتباط ضعیف تر می شود. فلذا فرمودند: «ان النوم اخ الموت» (مستدرک الوسایل، ج 5، ص 123) همین طور در حالت بیماری این ارتباط تضعیف می شود ؛ و در حالت بیهوشی و اغما بسیار ضعیف تر می شود و در مرگ مغزی، ارتباط نفس و بدن در حدّ ارتباط نفس نباتی با نبات است و نفس نباتی ادنی مرتبه ی نفس آدمی است. و بعید نیست که پایین تر از این مرتبه نیز موجود باشد. چرا که نفس امری است ذومراتب و مشکک و ارتباط آن با بدن نیز تشکیکی و دارای مراتب است. و شاید در افرادی که اجسادشان نمی پوسد روح نوعی ارتباط ضعیف با بدن را حفظ می کند.
به هر حال، نزاهت روح و قوّت آن و اعمالی که شخص در زمان حیات داشته است در بقاء جسم او مؤثر است. شاید صورت مثالی و برزخی نظافت نمودن مساجد یا مداومت بر غسل جمعه که حقایقی مجرّدند قادر به تأثیر در عالم ماده باشند. و اثر آنها در این عالم همان حفظ جسد میّت است. یعنی نوعی اتّصال بین جسد و این حقایق مجرّده ایجاد می شود که با مرگ منقطع نمی شود. و به واسطه این اتصال ، جسد حفظ می شود.
اگر بقاء جسد بواسطه نوعی ارتباط بین نفس و بدن باشد در این صورت نفس می تواند بخشی از تکامل طبیعی خود را نیز از این راه به دست آورد. چرا که نفس دو گونه تکامل دارد یکی از راه اعمال اختیاری است و دیگری بواسطه حرکت جوهری جسم ؛ و اگر ارتباط بین بدن و نفس بعد از مرگ حفظ شود. نفس می تواند برخی کمالات طبیعی را از این راه به دست آورد. فلذا از دیدگاه کلامی می توان این بقاء جسم را نوعی لطف خاصّ الهی به برخی بندگان تلقی کرد. و البته این لطف خاص نتیجه ی اعمال خود آنهاست.
همچنین این احتمال وجود دارد که صاحبان این ابدان مطهره از اهل رجعت باشند؛ یعنی از کسانی باشند که در هنگام ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف زنده می شوند و به یاری آن حضرت می شتابند. بنابراین مرگ اینگونه افراد را می توان نظیر مرگ اصحاب کهف دانست. شکی نیست که دست قدرت الهی در این پدیده دخیل است. و نوعی اعجاز الهی و نشانه های غیبی در این گونه پدیده ها مشهود است. و تنها صرف بقا جسم نیست. مثلا وقتی جسد مطهر شیخ صدوق در اثر سیل هویدا شد کفنش پوسیده بود ولی جسدش سالم بود و عورتین او با تار عنکبوت پوشیده شده بود. و وقتی شاه اسماعیل دستمال را از سر حرّ بن یزید ریاحی باز کرد خون تازه از آن جوشیده و وقتی روی جنازه شهدای جنگ تحمیلی اسید ریختند باز تخریب نشدند. اینها را دیگر نمی توان با ِصرفِ ارتباط ضعیف روح و جسم تبیین نمود. بلکه اینها اموری هستند از سنخ داستان اصحاب کهف و سرد شدن آتش نمرود بر ابراهیم و بریده نشدن سر اسماعیل توسط چاقو و تولّد عیسی از مریم باکره. و اینها آیات خدا هستند از یک طرف و بیانگر فضل و شرافت این بندگان خدا هستند از طرف دیگر و ظهور اینگونه آیات ، سنت دایر خدا بوده است از زمان حضرت آدم تا به امروز.
به هر حال جسد برخی انبیاء ، برخی ائمه ، برخی علما و برخی شهدا نمی پوسند ؛ و شکّی نیست که جسد همه ی انبیاء و همه ی علما و همه ی شهدا سالم نمی ماند. امّا در مورد معصومین علیهم السلام و بخصوص چهارده معصوم ، دلیل بر بقاء جسد آنها بر اساس دلایل و حکمتهایی داریم .
2. نکات مهم بسیاری مانند تعداد رکعات نماز یا شوط های طواف نیز در قرآن صراحتی نداشته ولی در روایات به استناد عناوین قرآنی استنباط و بیان شده است.
3.بحث روایی :
از نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله نقل است : « أَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیَ یوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّهُ یوْمٌ مَشْهُودٌ تَشْهَدُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ إِنَّ أَحَداً لَا یصَلِّی عَلَی إِلَّا عُرِضَتْ عَلَی صَلَاتُهُ حَتَّى یفْرُغَ مِنْهَا قَالَ فَقُلْتُ وَ بَعْدَ الْمَوْتِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَأْکُلَ أَجْسَادَ الْأَنْبِیاءِ فَنَبِی اللَّهِ حَی یرْزَقُ ــــ در روز جمعه برای من فراوان دعا کنید (صلوات بفرستید) که همانا آن روز مورد مشاهده ای است که ملائک آن را می بینند ؛ و کسی بر من صلوات نفرستد مگر اینکه صلواتش بر من عرضه می شود تا زمانی که از آن خارج گردد. راوی گوید: گفتم : بعد از مرگ نیز؟ فرمودند: همانا خداوند متعال بر زمین حرام نموده است اینکه اجساد انبیاء را بخورد. پس نبیّ خدا زنده است و روزی داده می شود. » (بحارالأنوار ، ج86 ، ص264) ممکن است منظور حضرت انبیای خاصّی باشند.چون نقل معارض نیز وجود دارد. مانند روایتی که على بن حسن بن شاپور آورده :
در زمان حضرت عسکرى علیه السّلام قحط سالى شد ؛ خلیفه دستور داد وزیر دربار و تمام اهل مملکت براى نماز استسقاء به صحرا بروند سه روز پشت سر هم رفتند به مصلّى و دعا کردند امّا باران نیامد. روز چهارم جاثلیق ، عالم نصارى با نصرانیان و رُهبانان به صحرا رفتند ؛ در میان آنها راهبى بود که تا دست خود را به دعا برداشت ، آسمان شروع کرد به باریدن. مردم به شکّ افتادند و در شگفت شده تمایل به دین نصارى پیدا کردند. خلیفه از پى امام حسن عسکرى علیه السّلام فرستاد که در آن وقت زندانى بود. بعد از اینکه از زندان خارجش کرد گفت: به فریاد امّت جدّت برس که دارند از دست می روند. امام فرمودند: من فردا به صحرا خواهم رفت و شکّ و تردید را ان شاء اللَّه از میان برمی دارم. روز سوم جاثلیق با رهبانان خارج شد حضرت امام حسن علیه السّلام نیز با گروهى از اصحاب بیرون آمد همین که دید راهب دست خود را بلند کرده به یکى از غلامان خویش فرمود: دست راست او را بگیر و آنچه بین انگشتان خود پنهان کرده خارج کن! غلام دستور را انجام داد ؛ از بین دو انگشت سبّابه ی او استخوانى سیاه شده بیرون آورد. حضرت امام حسن علیه السّلام آن را در دست گرفت آنگاه فرمود حالا تقاضاى باران کن! وی دعا کرد و طلب باران نمود ، آسمان که قبلاً ابرى بود صاف شد و خورشید بیرون آمد. خلیفه گفت این استخوان چیست؟ امام علیه السّلام فرمودند: این مرد از کنارقبر یکى از انبیاء علیه السلام گذشت و این استخوان به دست او آمد ؛ و استخوان پیامبرى را آشکار نمی گشایند مگر اینکه باران به شدّت مى بارد.» (بحارالأنوار ، ج50 ، ص271)
از این حکایت بر می آید که اجمالاً بدن برخی از انبیاء می پوسد. چرا که اگر نمی پوسید ، استخوان آن به دست نمی آمد.
یا روایتی که ازامام صادق علیه السلام نیز نقل است : قال: «قال رسول الله صلى الله علیه وآله: … ان الله حرّم لحومنا على الأرض فلا یطعم منها شیئاً » امام صادق علیه السلام از جدش رسول خداوند صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: خداوند گوشت هایمان را بر زمین حرام کرده است پس چیزی از آن خوراک و طعام زمین نمی شود. (بحارالانوار ؛ ج27، ص299 )
4. بحث تاریخی و عینی :
در بین علمای شیعه و شهدای فی سبیل الله و از جمله در میان شهدای جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه جمهوری اسلامی ایران ، ابدان پاکی دیده شده اند که از پوسیدگی محفوظ مانده اند در حالی که اجساد آنها در هیچ شرایط ویژه ای نبوده است و مثل بقیه ی مردگان دفن شده بوده اند. حتی در بین شهدای جنگ تحمیلی اجسادی بوده اند که بعثی ها آنها را بعد از پیدا کردن روزها جلوی آفتاب گذاشتند و ذرّه ای آثار پوسیدگی در آنها دیده نشد و حتّی بر روی آنها اسید ریختند و باز اجساد تخریب نشدند. (به نقل از سردار باقری در یک برنامه تلویزیونی)
همچنین ابن میثم بحرانی از علمای بزرگ شیعه و شارح نهج البلاغه گفته که قبر شریف شیخ صدوق بعد از صدها سال به سبب سیل باز شد و ملاحظه گردید که جسد شریف این عالم وارسته کاملاً سالم می باشد. کفن آن جناب پوسیده بود ولی خداوند متعال آبروی آن بزرگوار را به واسطه ی تار عنکبوت محافظت نموده بود.
در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که: « … مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا تَأْکُلَهُ الدِّیدَانُ تَحْتَ الْأَرْضِ فَلْیَسْکُنِ الْمَسَاجِدَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ طَرِیّاً مُطِرّاً لَا یَبْلَى فَلْیَکْنُسِ الْمَسَاجِد ــــــ … هر کس می خواهد بدنش طعمه ی حشرات زیر زمین نشود در مساجد بسیار نشیند و هر کس می خواهد جسدش سالم بماند و پوسیده نشود مساجد را نظافت کند … » (بحار، ج 8، ص 145) ؛ هم چنین گفته شده که مداومت بر غسل جمعه باعث بقاء جسم می شود.
در مورد حرّ بن یزید ریاحی نیز گفته شده که شاه اسماعیل ، قبر شریف ایشان را گشود و جسد پاک وی را سالم یافت و خواست آن دستمالی را که امام حسین (ع) بر سرش بسته بود را باز نماید ؛ لکن چون باز کرد خون تازه از زخم وی جوشید ؛ لذا دوباره آن را بر جای خود بست.
نقل این موضوع نیز خالی از لطف نیست :
(((((0مشهد اردهال
1321 سال پیش، روز 27 جمادی الثانی 116ق. حضرت شاه سلطانعلی، فرزند بلافصل امام باقر، در منطقه ای مشهور به «مشهد اردهال» در 42 کیلومتری کاشان به شهادت رسید.
حضرت علی بن محمد باقر که در زمان ما به شاه سلطانعلی مشهور است، بنا به تقاضای اهالی از سوی امام باقر به این منطقه آمده، سه سال تمام به تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت پرداخته، سرانجام به دست اشرار با یکصد نفر از طرفدارانش به شهادت رسیده اند.
اینجانب ده ها بار به زیارت حرم مطهرش مشرف شده و چندین کرامت به چشم خود مشاهده کرده ام.
در سال 1381 ق. مرحوم آیة الله مرعشی با جمعی از فضلای قم به زیارت آن حرم مطهر مشرف شده، به احترام ایشان درِ سرداب را گشوده اند و چند نفر به امر ایشان داخل سرداب شده پیکر پاک تعدادی از شهدا را به صورت تر و تازه دیده اند.
اینجانب در سفری به کاشان، شاهدان عینی را در منزل مرحوم آیة الله مصطفوی ملاقات کرده و شرح ماجرا را از آن ها بدون واسطه دریافت کرده، در کتاب «اجساد جاویدان» آورده ام.
برگرفته شده از mahdipur.blog.ir )))))
4ـ بحث کلامی و فلسفی :
در زمان حیات بین بدن و روح ، رابطه ی تدبیری و قیّومی وجود دارد. یعنی روح حافظ حیات و وحدت و شخصیت بدن است ؛ و این ارتباط قابل تشدید و تضعیف است. مثلا در حالت خواب این ارتباط ضعیف تر می شود. فلذا فرمودند: «ان النوم اخ الموت» (مستدرک الوسایل، ج 5، ص 123) همین طور در حالت بیماری این ارتباط تضعیف می شود ؛ و در حالت بیهوشی و اغما بسیار ضعیف تر می شود و در مرگ مغزی، ارتباط نفس و بدن در حدّ ارتباط نفس نباتی با نبات است و نفس نباتی ادنی مرتبه ی نفس آدمی است. و بعید نیست که پایین تر از این مرتبه نیز موجود باشد. چرا که نفس امری است ذومراتب و مشکک و ارتباط آن با بدن نیز تشکیکی و دارای مراتب است. و شاید در افرادی که اجسادشان نمی پوسد روح نوعی ارتباط ضعیف با بدن را حفظ می کند.
به هر حال، نزاهت روح و قوّت آن و اعمالی که شخص در زمان حیات داشته است در بقاء جسم او مؤثر است. شاید صورت مثالی و برزخی نظافت نمودن مساجد یا مداومت بر غسل جمعه که حقایقی مجرّدند قادر به تأثیر در عالم ماده باشند. و اثر آنها در این عالم همان حفظ جسد میّت است. یعنی نوعی اتّصال بین جسد و این حقایق مجرّده ایجاد می شود که با مرگ منقطع نمی شود. و به واسطه این اتصال ، جسد حفظ می شود.
اگر بقاء جسد بواسطه نوعی ارتباط بین نفس و بدن باشد در این صورت نفس می تواند بخشی از تکامل طبیعی خود را نیز از این راه به دست آورد. چرا که نفس دو گونه تکامل دارد یکی از راه اعمال اختیاری است و دیگری بواسطه حرکت جوهری جسم ؛ و اگر ارتباط بین بدن و نفس بعد از مرگ حفظ شود. نفس می تواند برخی کمالات طبیعی را از این راه به دست آورد. فلذا از دیدگاه کلامی می توان این بقاء جسم را نوعی لطف خاصّ الهی به برخی بندگان تلقی کرد. و البته این لطف خاص نتیجه ی اعمال خود آنهاست.
همچنین این احتمال وجود دارد که صاحبان این ابدان مطهره از اهل رجعت باشند؛ یعنی از کسانی باشند که در هنگام ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف زنده می شوند و به یاری آن حضرت می شتابند. بنابراین مرگ اینگونه افراد را می توان نظیر مرگ اصحاب کهف دانست. شکی نیست که دست قدرت الهی در این پدیده دخیل است. و نوعی اعجاز الهی و نشانه های غیبی در این گونه پدیده ها مشهود است. و تنها صرف بقا جسم نیست. مثلا وقتی جسد مطهر شیخ صدوق در اثر سیل هویدا شد کفنش پوسیده بود ولی جسدش سالم بود و عورتین او با تار عنکبوت پوشیده شده بود. و وقتی شاه اسماعیل دستمال را از سر حرّ بن یزید ریاحی باز کرد خون تازه از آن جوشیده و وقتی روی جنازه شهدای جنگ تحمیلی اسید ریختند باز تخریب نشدند. اینها را دیگر نمی توان با ِصرفِ ارتباط ضعیف روح و جسم تبیین نمود. بلکه اینها اموری هستند از سنخ داستان اصحاب کهف و سرد شدن آتش نمرود بر ابراهیم و بریده نشدن سر اسماعیل توسط چاقو و تولّد عیسی از مریم باکره. و اینها آیات خدا هستند از یک طرف و بیانگر فضل و شرافت این بندگان خدا هستند از طرف دیگر و ظهور اینگونه آیات ، سنت دایر خدا بوده است از زمان حضرت آدم تا به امروز.
به هر حال جسد برخی انبیاء ، برخی ائمه ، برخی علما و برخی شهدا نمی پوسند ؛ و شکّی نیست که جسد همه ی انبیاء و همه ی علما و همه ی شهدا سالم نمی ماند. امّا در مورد معصومین علیهم السلام و بخصوص چهارده معصوم ، دلیل بر بقاء جسد آنها بر اساس دلایل و حکمتهایی داریم .