خانه » همه » مذهبی » پویایی دین

پویایی دین


پویایی دین

۱۳۹۳/۰۸/۱۹


۳۵۴ بازدید

واقعیت این است؛ بنده حقیر نیز گفتگو و پاسخ به پرسش ها را از نوجوانی علاقه مند بودم و شاید تا اکنون با هزاران نفر گفت و گو داشتم و این را به عنوان یک حداقل وظیفه و فارغ از شغل به آن نگاه می کنم ببینید شما خودتان اعلام کردید که خداوند را به طور کامل قبول داریدبرای فردی مانند شما تناقض و پارادوکس خواهد بودکه بگوید خدا را قبول دارم و مسلمان و تسلیم در برابر حقم اما با عبارتهای رمزی حکایت کننده از بی اعتمادی به دوستداران خدا ویا اولیای خدا سخن برانید. در این صورت چند گزینه پیش روی شما قرار می گیرد:

واقعیت این است؛ بنده حقیر نیز گفتگو و پاسخ به پرسش ها را از نوجوانی علاقه مند بودم و شاید تا اکنون با هزاران نفر گفت و گو داشتم و این را به عنوان یک حداقل وظیفه و فارغ از شغل به آن نگاه می کنم ببینید شما خودتان اعلام کردید که خداوند را به طور کامل قبول داریدبرای فردی مانند شما تناقض و پارادوکس خواهد بودکه بگوید خدا را قبول دارم و مسلمان و تسلیم در برابر حقم اما با عبارتهای رمزی حکایت کننده از بی اعتمادی به دوستداران خدا ویا اولیای خدا سخن برانید. در این صورت چند گزینه پیش روی شما قرار می گیرد:

واقعیت این است؛ بنده حقیر نیز گفتگو و پاسخ به پرسش ها را از نوجوانی علاقه مند بودم و شاید تا اکنون با هزاران نفر گفت و گو داشتم و این را به عنوان یک حداقل وظیفه و فارغ از شغل به آن نگاه می کنم ببینید شما خودتان اعلام کردید که خداوند را به طور کامل قبول داریدبرای فردی مانند شما تناقض و پارادوکس خواهد بودکه بگوید خدا را قبول دارم و مسلمان و تسلیم در برابر حقم اما با عبارتهای رمزی حکایت کننده از بی اعتمادی به دوستداران خدا ویا اولیای خدا سخن برانید. در این صورت چند گزینه پیش روی شما قرار می گیرد:

1. به طور کلی خداوند آیاتی نازل نکرده و برای هدایت بشر کتاب و پیامبری نفرستاده است. این نظریه علاوه بر این که مخالف لطف و حکمت الهی است با شواهد ثابت تاریخی نیز در تضاد است. 2. خداوند آیاتی را نازل کرده و پیامبری را به عنوان فرستاده و برگزیده خود معرفی کرده؛ اما این قرآن و این پیامبر نیست بلکه کتابی دیگر و پیامبری دیگر است. در این صورت دو گزینه پیش روی شما خواهد بود: الف. آن کتاب و آن پیامبر برای ما ناشناخته است و پاسخ آن این است که برگشت این فرض به نظریه اول است و از خداوند بعید است که جامعه بشری را از دسترسی به آیات و شناخت پیامبر محروم سازد و در این صورت راه هدایت الهی بسته خواهد بود و عقل بشری به تنها، قابلیت بیان راه حق به طور کامل نیست و بسیاری از معارف مربوط به خدا و معاد از تصور عقل به تنهایی به دور است. ب.اشرف پیامبران از میان کتاب های آسمانی موجود و پیامبران موجود است. در این صورت شما می توانید تحقیق کنید کدام کتاب آسمانی کامل تر است و کدام پیامبر برتر و دارای فضیلت بشر است؟ با نگاهی تحقیقی و مقایسه ای به خوبی می توانید به این نتیجه برسید که قرآن برتری دارد. زیرا در کتاب های مقدس دیگر اصول اعتقادی مورد خدشه شده است و از حلول خدا در وجود عیسی گفته و از کشتی گرفتن خدا با یعقوب سخن به میان آورده … . 3. تصور دیگر این است که قران کامل ترین کتاب آسمانی و پیمبر اسلام برترین پیامبران است. در این صورت نیز دو گزینه پیش روی شماست: الف. اگرچه آیات قرآن از سوی خداست و رفتارهای پیامبر به دستور خدا می باشد اما عقل من نمی پذیرد. در این صورت شما باید به تحلیل و بررسی بپردازید. و به این اصل توجه داشته باشید که آنچه مهم است عقل ستیز نبودن احکام و آیات و سخنان 14 نفر است نه عقل پذیر بودن آن، علاوه بر این که آنچه مهم است عقل نوعی و سیره عقلا است. سزاوار نیست کسی بگوید تشخیص من برتر از تشخیص خداوند است! ب. قرآن در اصل کامل ترین است و پیامبر(ص) در اصل برترین است، اما برخی آیات آن تحریف شده و یا برخی رفتارها به دروغ پیامبر(ص) به خداوند نسبت داده شده است. در این صورت لازم است به تحقیق و بررسی بپردازید و با دلایلی عدم تحریف قرآن را آشنا شوید و نسبت به اتهامات پیامبر(ص) نیز تحقیق کنید. که اگر دروغ می باشد صورت مسأله منتفی است ولی اگر راست می باشد باز دو حالت پیدا می کند؛ یا مطابق با آیات قرآن و دستور خداست؟ که در این صورت نباید بر پیامبر(ص) و 14 نفر اشکال گرفت بلکه باید تحلیل و تحقیق خود را کامل کنیم و یا مخالف فرمان خداست که اگر مخالف با فرمان خداست باز چند صورت پیدا می کند؛ یا مخالفت در حد گناه است و به اصلاح مخالف «امر مولوی» است در این صورت چنین پیامبری لیاقت پیامبری ندارد و از آنجا پیامبری حضرت محمد(ص) هم چنان از سوی خداوند باقی است. لازم است در تحلیل خودمان تجدید نظر کنیم. زیرا اگر گناه از پیامبر سر زند از عصمت به دور خواهد بود. و یا خطا در حد گناه نیست و در اصطلاح ترک اولی شده است به طوری که قابلیت پیامبری را هم چنان دارد اما بهتر بود از روش بهتری استفاده می کرد. در این صورت ما هم باید هم مانند خداوند موضعگیری کنیم یعنی ایشان را به عنوان پیامبر بپذیریم و نسبت به برخی رفتارها بگوییم بهتر است به روش دیگری برخورد می کرد.در هر صورت بعد از پذیرفتن پیامبر ، لازم است سفارش واحترامی که ایشان به اهلبیت و چهارده نفر پاک داشته بپذیریم. ودر سطح پایین تر به علمای دین احترام بگذاریم اگر چه اشتباهاتی چه بسا داشته باشند.اما بطور حتم در مقایسه با سردمداران دیگر به طور حتم از دنیا زدگی و آلودگی دورتر می باشند. وعاقل آن است که از میان خوب و خوبتر ، خوبتر را انتخاب کند. واز میان بد وبدتر ، بدتر را رها کند. آنچه گفته شد بر اساس یک روش گفت و گوی سقراطی و منطقی و عقلی بوده، شما می توانید درباره هر کدام فکر کنید. پیشنهاد می دهم این نامه و نامه های قبلی را به چند نفر که به آنها اطمینان دارید بدهید و قضاوت آنان را بشنوید. و اگر مایل بودید نتیجه آن را برای من هم بفرستید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد