1. ناامنى و نابودى جوامع:
تأمين امنيت جامعه اسلامى در برابر دشمنان خارجى و ناهنجاريهاى داخلى نياز به صرف هزينه دارد و كوتاهى در اين زمينه و فرو گذاشتن انفاق باعث مىشود كه سپر حفاظتى نظام اسلامى و جامعه تضعيف شود و مسلمانان در معرض خطر و نابودى قرار گيرند: «و اَنفِقوا فى سَبيلِ اللّهِ ولا تُلقوا بِاَيديكُم اِلَى التَّهلُكَةِ» (بقره/195) برطبق نظر برخى، مقصود از انفاق در اين آيه كمك به هزينههاى جنگ و جهاد است؛ ولى برخى مفسران، انفاق به فقيران و نيازمندان جامعه را نيز مصداقى از آيه فوق دانستهاند.
2. زوال نعمت:
ترك انفاق به نيازمندان عامل سلب و زوال نعمت است. قرآن در سوره قلم به داستان باغدارانى اشاره كرده كه هنگام چيدن ميوهها صبحگاهان روانه باغهاى خود مىشدند تا مستمندان مطلع نگردند. سرانجام خداوند عذابى فرستاد و همه درختان و ميوههاى آنان را نابود ساخت: «اِنّا بَلَونـهُم كَما بَلَونا اَصحـبَ الجَنَّةِ اِذ اَقسَموا لَيَصرِمُنَّها مُصبِحين * ولا يَستَثنون * فَطافَ عَلَيها طَـائِفٌ مِن رَبِّكَ وهُم نائِمون * فَاَصبَحَت كالصَّريم * فَتَنادَوا مُصبِحين … فَانطَـلَقوا وهُم يَتَخـفَتون * اَن لا يَدخُلَنَّهَا اليَومَ عَلَيكُم مِسكين» (قلم/17 تا24)؛ همچنين قرآن در آيه 38 محمّد به مسلمانان هشدار مىدهد كه اگر در يارى اسلام و انفاق در راه آن كوتاهى كنند خداوند گروهى بهتر از آنان را جايگزين آنان خواهد كرد: «هـاَنتُم هـؤُلاءِ تُدعَونَ لِتُنفِقوا فى سَبيلِ اللّهِ فَمِنكُم مَن يَبخَلُ ومَن يَبخَل … و اِن تَتَوَلَّوا يَستَبدِل قَومـًا غَيرَكُم ثُمَّ لا يَكونوا اَمثــلَكُم» جايگزينى افراد ديگر بدين صورت است كه خداوند نعمتش را ازاين افراد گرفته و به كسانى مىدهد كه اهل انفاق باشند، چنانكه اين امر در روايتى از على(عليه السلام) نيز آمده است.
3. محروميت از محبت و نصرت خداوند:
خداوند بخيلانى را كه به ديگران كمك نمىكنند دوست ندارد: «لا يُحِبُّ كُلَّ مُختال فَخور * اَلَّذينَ يَبخَلونَ ويَأمُرونَ النّاسَ بِالبُخلِ» (حديد/ 23 ـ 24) و آنان را يارى نخواهد كرد: «و ما اَنفَقتُم مِن نَفَقَة … و ما لِلظّــلِمينَ مِن اَنصَار» (بقره/270) ذكر جمله «و ما لِلظّــلِمينَ مِن اَنصَار» به دنبال ترغيب به انفاق اشاره به اين دارد كه آنان كه انفاق را ترك گفته يا شرايط لازم انفاق را رعايت نمىكنند ظالماند و از نصرت خداوند محروم خواهند بود.
4. حسرت هنگام مرگ و قيامت:
آنان كه از انفاق خوددارى كنند، هنگام قبض روح، از خداوند مىخواهند تا مرگ آنان را به تأخير اندازد تا در راه خدا انفاق كرده و عمل صالح انجام دهند: «واَنفِقوا مِن ما رَزَقنـكُم مِن قَبلِ اَن يَأتِىَ اَحَدَكُمُ المَوتُ فَيَقولَ رَبِّ لَولا اَخَّرتَنى اِلى اَجَل قَريب فَاَصَّدَّقَ واَكُن مِنَ الصّــلِحين» (منافقون/ 10)؛ ولى فرشتگان الهى تقاضاى آنان را رد كرده و پاسخ مىدهند كه خداوند هرگز اجل كسى را به تأخير نمىاندازد: «ولَن يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفسـًا اِذا جاءَ اَجَلُها» (منافقون/11)؛ همچنين اينان وقتى گرفتار عذاب دردناك الهى مىشوند حسرت مىخورند كه اى كاش اعمال خيرى را براى اين روزِ خود پيش مىفرستادند: «كَلاّ بَل لا تُكرِمونَ اليَتيم * ولا تَحـضّونَ عَلى طَعامِ المِسكين … يَقولُ يــلَيتَنى قَدَّمتُ لِحَياتى» (فجر/ ،17 ـ 18 ، 24)
5 . عذاب دردناك اُخروى:
قرآن در آيات متعدد به ترككنندگان انفاق وعيد مجازات داده و از عذاب دردناك آنان در قيامت خبر داده است. در آيه 180 آلعمران مال اندوزى و بخل ورزيدن را براى امساك كنندگان از انفاق شرى دانسته كه در قيامت به صورت طوقى از آتش بر گردن آنان افكنده مىشود: «بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَيُطَوَّقونَ ما بَخِلوا بِهِ يَومَ القِيـمَةِ» و با اندوخته طلا و نقره آنها، بر پيشانى، پهلو، و پشت آنها داغ نهاده شده و به آنان گفته مىشود: بچشيد! اين همان چيزى است كه اندوختهايد: «يَومَ يُحمى عَلَيها فى نارِ جَهَنَّمَ فَتُكوى بِها جِباهُهُم و جُنوبُهُم وظُهورُهُم هـذا ما كَنَزتُم لاَِنفُسِكُم فَذوقوا ما كُنتُم تَكنِزون» (توبه/35) افزون بر اين خداوند اينان را به عذابى خوار كننده دچار ساخته (نساء/ 37) و با زنجيرهايى آتشين (حاقّه/ 30 ـ 34) و طعامى از چرك و خون (حاقّه/ 36) و عذابى بىمانند (فجر/24 ـ 25) مجازات خواهد كرد.
6 . محروميت از شفاعت:
ترك كنندگان انفاق هنگام گرفتار شدن به آتش جهنم، دوست و ياورى نخواهند داشت تا شفيع آنان باشد: «و لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ المِسكين * فَلَيسَ لَهُ اليَومَ هـهُنا حَميم» (حاقّه/34 ـ 35) و شفاعت شفاعتگران ديگر نيز به حالشان سودى ندارد: «ولَم نَكُ نُطعِمُ المِسكين … فَما تَنفَعُهُم شَفـعَةُ الشّـفِعين» (مدثّر44، 48)
منبع :
دائرة المعارف قرآن كريم ج4 ص574تا576