طلسمات

خانه » همه » مذهبی » پیامبر(ص) عرب مستعربه

پیامبر(ص) عرب مستعربه

جواب اجمالی :
به این نکته باید توجه داشته باشیم که نسل همه انسان ها به حضرت آدم(ع) می رسد و همه انسان ها از یک نفر هستند و از نظر ادیان الهی، ارزش انسان ها به کمالات الهی است و نژاد و قومیت، ارزش الهی نیست. اما در میان مردم نژاد و قوم اهمیت دارد.
از آن جا که ریشه نژادی و امتیازات قومی در نسب عرب نزد جامعه شناسان انعکاسی به سزا دارد، عرب را به دو دسته تقسیم کرده اند: اعراب بائده و اعراب باقیه. منظور از عرب باقیه قحطانیان و عدنانیان می باشند که در عصر حاضر هنوز مردمی در یمن و حجاز از این دو نژاد یافت می شوند.
پیامبرعرب عدنانی بود در حالی که عرب اصیل عرب قحطانی بودند . پیامبراسلام عرب نبود بلکه مستعرب ( عرب شده ) بود.
عربها ی مستعربه فرزندان ابراهیم و اسماعیل بودند که از سرزمین بیت المقدس ( با زبان عبری ،یا سامی یا سریانی ) به حجاز هجرت کرده و عرب شدند . عربهای عدنانی را مستعربه می نامند .
توضیح بیشتر :
عرب مستعربه . [ ع َ رَ ب ِ م ُ ت َ رِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )بگفته ٔ قلقشندی در صبح الاعشی عرب مستعربه که متعربه هم گویند فرزندان اسماعیل بن ابراهیم اند زیرا زبان اسماعیل عبرانی یا سریانی بود و چون به جرهم وارد شد و با آنها ازدواج کرد او و فرزندانش را مستعرب گفتند. (از صبح الاعشی ج 1 صص 336 – 358). و صاحب اقرب الموارد آرد: عرب دخیل غیر خالص و آنان باشند که بزبان اسماعیل بن ابراهیم تکلم کنند و آن لغات حجاز و اطراف آن باشد. رجوع به عرب و عربستان و عرب عاربه شود. صاحب العرب قبل الاسلام آرد: عرب مستعربه عبارتند از عدنانیان که ابناء عدنان بن اسماعیل بن ابراهیم اند و ابراهیم نخستین کسی از آنان است که بسرزمین عربستان وارد شد و با فرزندان خود در مکه سکونت گزید و در آنجا رشد کردند و علاوه بر مکه شبه جزیره را نیز از نسل خود پر کردند و آنگاه در واقعه ٔ بختنصر، عدنان از بین رفت و فرزندانش با اصحاب و یارانش به حران رفتند و از آنجا به مکه کوچ کردند. ( العرب قبل الاسلام ص 51).
عرب بر دو قسم است: عرب عاربه و عرب مستعربه. عرب عاربه به معنای عرب خالص است و عرب مستعربه، عرب غیر خالص هستند.(صحاح اللغه جوهری، ماده عرب). در مجمع البحرین در ماده عرب آورده است که عرب مستعربه، عرب هایی هستند که به زبان حضرت اسماعیل علیه السلام سخن گفته اند. جوهری در صحاح اللغه گفته است که اولین کسی که به زبان عربی سخن گفت یعرب بن قحطان است و ریشه همه قبایل عربی یمن همین شخص است. (صحاح اللغه، ماده عرب). در مجمع البحرین این دیدگاه جوهری را آورده است. در کتاب لسان العرب هم آورده است که اولین کسی که خداوند زبان او را به زبان عربی به سخن آورد، یعرب بن قحطان است و این یعرب پدر و ریشه قبایل یمن است و همین قبایل یمنی را عرب عاربه می گویند.(لسان العرب، ماده عرب). در لسان العرب گفته است که حضرت اسماعیل در میان عرب عاربه نشو و نما یافت و به زبان آنان سخن گفت و اسماعیل پدر و ریشه عرب مستعربه است.(لسان العرب، ماده عرب).
بر اساس آنچه که مورخان و نسب شناسان گفته اند، مردم شبه جزیره عربستان در یک تقسیم بندی کلی به دو قسم تقسیم می شوند: جنوبیان و شمالیان. همه قبایل ساکن در یمن و اطراف آن را قبایل جنوبی و قبایل دیگر را که در جاهای دیگر عربستان ساکن بودند قبایل شمالی می نامند. قبایل جنوبی به یعرب بن قحطان می رسند و به این خاطر این قبایل را قحطانیان هم می نامند. قبایل قحطانی را عرب اصیل و خالص می گویند و اولین بار در میان اینها زبان عربی کنونی پیدا شد.
از قبایل یمنی قبیله ای به نام قبیله جرهم به حجاز کوچ کردند و در حجاز مستقر شدند. حضرت ابراهیم، همسرش و پسرش اسماعیل را به مکه آورد و در آنجا اسکان داد و رفت. جناب هاجر و بچه کوچکش اسماعیل در آن بیابان تنها بودند و قبیله جرهم آنها را در آنجا دیدند و در همان جا ماندند. حضرت اسماعیل در میان قبیله یمنی جرهم که زبانشان عربی بود، رشد کرد و از بچگی زبان عربی را مانند زبان مادری یاد گرفت. پس از آن فرزندان حضرت اسماعیل همه به زبان عربی سخن می گفتند. در طول زمان نسل حضرت اسماعیل رو به فزونی گذاشتند و قبایل زیادی به وجود آمدند. این قبایل را عرب مستعربه می گویند.
اگر از حضرت اسماعیل آغاز کنیم و به طرف حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله بشماریم به شخصی به نام عدنان می رسیم. همه قبایل شمال را که عرب مستعربه هستند، قبایل عدنانی هم می گویند:
حضرت اسماعیل = نابت = یشجب = یعرب = تیرح = ناحور = مقوم = ادد = عدنان = معد = نزار = مضر = الیاس = مدرکه = خزیمه = کنانه = نضر = مالک = فهر = غالب = لوی = کعب = مره = کلاب = قصی = عبد مناف = هاشم = عبد المطلب = عبد الله = حضرت محمد(ص).
همانطوری که ملاحظه می کنید پیامبر اسلام(ص) با بیست و یک واسطه به عدنان می رسد و بر این اساس پیامبر ما عدنانی است و همه قبایل عدنانی، عرب مستعربه هستند و با این محاسبات، پیامبر اسلام(ص) در اصل عرب نبودند و جد بیست و هشتم آن حضرت عرب شده است.
از آن جا که ریشه نژادی و امتیازات قومی در نسب عرب نزد جامعه شناسان انعکاسی به سزا دارد، عرب را به دو دسته تقسیم کرده اند: اعراب بائده و اعراب باقیه. منظور از عرب باقیه قحطانیان و عدنانیان می باشند که در عصر حاضر هنوز مردمی در یمن و حجاز از این دو نژاد یافت می شوند.
اعراب باقیه خود به دو دسته تقسیم می شوند:
اعراب عاربه (یعنی اعراب خالص و اصیل) یا قحطانیان : ساکنان منطقه جنوبی شبه جزیره عربستان خود را از نژاد یعرب بن قحطان فرزند پنجم نوح نبی علیه السلام و عرب خالص می دانند به همین جهت به قحطانیان شهرت یافتند.
اعراب مستعربه (یعنی اعراب ناخالص و پیوسته با دیگران) یا عدنانیان : ساکنان منطقه شمالی و مرکز شبه جزیره عربستان خود را از نژاد عدنان نواده اسماعیل نبی علیه السلام می دانند به همین جهت به عدنانیان شهرت یافتند. تاریخ تمدن اسلام و اعراب ، ص104-105. تاریخ تمدن اسلام، ص11 ، ج4.
قَحْطانیان یا عرب قَحْطانی، یکی از نسب‌های دور اعراب در کنار عدنانیان است. به آنان عرب عاربه و اصیل نیز گفته می‌شود. نیای بزرگ آنها قحطان بن عابر از فرزندان حضرت نوح علیه السلام است؛ چنان‌که برخی وی را از نسل حضرت ابراهیم علیه السلام یا حضرت هود علیه السلام و یا خود حضرت هود علیه السلام دانسته‌اند. قحطان به همراه قوم خود، از منطقه بابِل یا شمال شبه‌جزیره، به منطقه یمن رفت. قبائل قحطانی در این منطقه حکومت‌هایی را همچون مَعین، قَتبان، حِمیریان و سَبائیان تشکیل دادند و تمدن‌های یمن و فعالیت‌های عمرانی قبل از اسلام، مربوط به قحطانیان بوده است. برخی از قبائل قحطانی پس از انحطاط دولت‌های جنوب و ویرانی سد مأرب از یمن مهاجرت کرده و در مناطق مختلف شبه جزیره عرب منتشر شدند از جمله قبیله خُزاعه به منطقه مکه و اوس و خزرج به یثرب، مهاجرت کردند. از نظر پیشینه تاریخی نخست در قسمت جنوبی به علت آب و هوای مساعد تراکم جمعیت بیشتر بود و شهرنشینی رخ داد و مناطق حاصل خیز یمن در تاریخ شهرت دارد ولی در قسمت شمالی شبه جزیره عربستان به علت خشکی و غیرقابل سکونت بودن کوچ نشینی رواج داشت.
در یک دسته بندی دیگر اعراب را به سه دسته اعراب بائده، اعراب عاربه و اعراب مستعربه تقسیم می کنند. در مورد جد اعلای اعراب، ابن حزم جمیع عرب را به سه نفر منتسب می داند و هر کدام از طوایف عرب را به نام آن اشخاص معرفی می کند که عبارتند از: عدنان، قحطان، قضاعه. عدنان از نسل اسماعیل، و قحطان از نسل سام بن نوح بودند. در نسب نامه اغلب قبایل اعراب بائده نام ارم بن سام دیده می شود و بدین جهت احتمال آن می رود که قصه هایی که در مورد این بخش از اعراب در کتب نقل شده مربوط به طوایف آرامی یا نبطی باشد. ابن اثیر مورخ بزرگ اسلامی می نویسد از نوح علیه السلام سه فرزند باقی ماند که به نام های حام، سام و یافث بودند و سپس از قول وهب بن منبه نقل می کند که سام بن نوح پدر اعراب و ایرانیان و رومیان بود. از اعراب بائده، ده یا دوازده قبیله را به اسم و نسب و محل سکونتشان نام می برند و سرگذشت هایی از آنان نقل می کنند برخی از آنها به واسطه سرکشی و نافرمانی به بلای آسمانی هلاک شدند مثل قوم عاد و ثمود، برخی هم در جنگ با قبایل دیگر از میان رفتند. برخی هم به حوادث طبیعی روزگار، منقرض شدند و در هر حال همه از بین رفتند واگر کسی هم باقی ماند با سایر قبایل مخلوط شدند. ولی همان طور که گفته شد و در نسب نامه اغلب این قبایل بائده به چشم می خورد این است که نسب و ریشه همه این ها به ارم بن سام بن نوح علیه السلام می رسد و شاید به همین خاطر است که عربستان را مسکن دیرینه اقوام سامی و شاید هم مهد اصلی این نژاد می دانند که از سه هزار سال از میلاد قبایل سامی در این وادی زندگی می کردند که کنعانیان و نبطیان نیز جزو این اقوام به حساب می آیند. با توجه به اختلاف نظر فراوان در نسب عرب به طور دقیق و متقن نمی توان از شخصی به عنوان جد اعلای عرب یاد کرد، به خصوص که از نسب و پیشینه عرب بائده اطلاع درستی در دست نیست.
این نکته را هم یادآوری می کنیم که در کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام» نوشته دکتر سید جعفر شهیدی، عرب قحطانی و عرب عدنانی، به شکل دیگری معرفی شده اند. در این کتاب عرب قحطانی را عرب ناخالص و عرب عدنانی را عرب خالص معرفی کرده اند در حالی که بر عکس این است و عرب قحطانی عرب خالص هستند و عرب عدنانی عرب غیر خالص هستند. پیامبر اسلام(ص) به عرب عدنانی مربوط است و در نتیجه عرب ناخالص می شود.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
– مدخل دایره المعارف و دانشنامه ها
– دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بدوی»، شماره۴۶۴۹.
– صحاح اللغه، لسان العرب و مجمع البحرین.
– تاریخ اسلام، ج ۱، ص ۸۶ نوشته جعفریان،
– فروع ابدیت، ج ۱، ص ۱۶، چاپ اول،
– سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۱ به بعد، چاپ مهر،
– اسلام و عقاید و آراء بشری، ص ۲۳۷ به بعد، قبیله قریش، نوشته دکتر خضیر عباس الجمیلی، ص ۴۸ به بعد،
– تاریخ العرب القدیم، نوشته شیخ احمد مغنیه، ص ۶ به بعد،
– تاریخ العرب فی الجاهلیه نوشته دکتر رشید الجمیلی، ص ۲۴ به بعد و
– نسب معد و الیمن، نوشته ابوالمنذر کلبی
– امین‌، احمد، فجر الاسلام‌، قاهره‌، 1964م‌؛
– تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ترجمة آذرتاش‌ آذرنوش‌، تهران‌، 1363ش‌؛
– شهیدی‌، جعفر، تاریخ‌ تحلیلى‌ اسلام‌، تهران‌، 1362ش‌؛
– على‌، جواد، المفصل‌ فى‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، بیروت‌، 1976م‌؛
– تاریخ تمدن اسلام و اعراب ، ص104-105. تاریخ تمدن اسلام، ص11 ، ج4.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد