1- اسلام ابداع کننده بردگى نبوده است، بلکه در حالى ظهور کرد که بردگى سراسر جهان را فرا گرفته بود، و با تار و پود جوامع بشرى آمیخته بود، حتى بعد از اسلام نیز در تمام جوامع مساله بردگى ادامه یافت، تا حدود یکصد سال قبل که نهضت آزادى بردگان شروع شد، چرا که به خاطر دگرگون شدن نظام زندگى بشر مساله بردگان به شکل قدیمى دیگر قابل قبول نبود.الغاى بردگى نخست از اروپا شروع شد سپس در سایر کشورها از جمله آمریکا و آسیا گسترش یافت.در انگلستان تا سال 1840 میلادى، و در فرانسه تا سال 1848، و در هلند تا سال 1863، و در آمریکا تا سال 1865 بردگى ادامه داشت، و سپس کنگره بروکسل ضمن اعلامیه اى تصمیم به الغاى بردگى در سراسر جهان گرفت، و این در سال 1890 بود (یعنى کمتر از صد سال قبل).2- تغییر شکل بردگى در دنیا امروزدرست است که غربیها به اصطلاح پیش قدم در الغاى بردگى بودند، اما وقتى مساله را بررسى مى کنیم مى بینیم بردگى نه تنها ریشه کن نشد، بلکه به صورت خطرناکتر و وحشتناکترى یعنى در شکل استعمار ملتها و بردگى مستعمرات آشکار گشت، بطورى که هر قدر بردگى فردى رو به ضعف مى گذاشت بردگى دست جمعى و استعمار قوی تر و نیرومندتر مى شد . امپراطورى انگلستان که پیشقدم در الغاى بردگى بود پیشقدم در امر استعمار نیز محسوب مى شود .
جنایاتى که استعمارگران غربى در طول مدت استعمار خود انجام دادند نه تنها کمتر از جنایات دوران بردگى نبود، بلکه از شدت و گسترش بیشترى برخوردار بود.حتى بعد از آزاد شدن مستعمرات باز بردگى ملتها ادامه یافت چرا که این آزادى، آزادى به اصطلاح سیاسى بود، ولى استعمار اقتصادى و فرهنگى هنوز در بسیارى از مستعمرات آزاد شده و غیر آن حکمفرما است.مخصوصا کشورهاى کمونیستى که براى مساله الغاى بردگى بیش از همه سینه چاک مى کنند خود گرفتار یک نوع برده دارى عمومى هستند، و مردمى که در این کشورها زندگى مى کنند مانند بردگان کمترین اختیارى از خود ندارند، و همه چیز آنها را گردانندگان حزب کمونیست تعیین مى کنند، و اگر کسى اظهار نظر مخالفى کند یا به اردوگاههاى کار اجبارى فرستاده مى شود، یا در سیاه چال زندان مى افتد، و یا اگر از دانشمندان باشد به عنوان بیمار روانى! روانه تیمارستانها مى گردد.
بردگى تابع اسم نیست، آنچه زشت و ناپسند است مفهوم و محتواى بردگى است، و مى دانیم این مفهوم و محتوا در کشورهاى استعمار زده و در ممالک کمونیستى به بدترین اشکال پیاده مى شود.
الغاى بردگى در جهان امروز صورى بوده و در حقیقت تنها یک تغییر شکل است .
3- سرنوشت دردناک بردگان در گذشته
بردگان در طول تاریخ سرنوشت بسیار دردناکى داشته اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را که به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى گیریم، به قول نویسنده روح القوانین غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند که تنها غلام یک نفر نبودند، بلکه غلام تمام جامعه محسوب مى شدند، و هر کس بدون ترس از قانون مى توانست هر قدر بخواهد غلام خود یا دیگرى را آزار و شکنجه دهد، و در حقیقت زندگانى آنها از حیوانات نیز بدتر بود.از زمانى که بردگان را از کشورهاى عقب افتاده صید مى کردند تا هنگامى که در بازارهاى فروش عرضه مى شد بسیارى از آنها مى مردند، و باقیمانده وسیله اى بودند براى بهره گیرى برده فروشان طماع و اندک غذایى که به آنها مى دادند براى زنده ماندن و کار کردن بود، و به هنگام پیرى و بیماریهاى صعب آنها را به حال خود رها مى کردند تا به شکل دردناکى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاریخ با انبوهى از جنایات هولناک همراه است. با روشن شدن این چند نکته به صورت فشرده به طرح اسلام در زمینه آزادى تدریجى بردگان بازمى گردیم.
4- طرح اسلام براى آزادى بردگان
آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى گیرد این است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه اى وارد شود ریشه کن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که دهها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در اینگونه موارد حتما باید از برنامه هاى زمان بندى شده استفاده کرد.
اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مى داد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند، چه بسا بیشتر آنها تلف مى شدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مى دادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسیله اى براى ادامه زندگى.اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مى شدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر مى گشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مى آورد به همه جا حمله ور شود و درگیرى و خونریزى به راه افتد.اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بیفتد، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد.
این برنامه مواد زیادى دارد که رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در اینجا مطرح مى شود و شرح آن نیاز به کتاب مستقلى دارد:
ماده اول- بستن سرچشمه هاى بردگى
بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده دارى بود، کشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالک عقب افتاده آفریقایى و مانند آن مى فرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسیر کرده و با کشتیها به بازارهاى ممالک آسیا و اروپا مى بردند.اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه برده گیرى داد و آن در مورد اسیران جنگى بود، و تازه آن نیز جنبه الزامى نداشت و اسلام اجازه مى داد طبق مصالح اسیران را بى قید و شرط یا پس از پرداخت فدیه آزاد کنند.در آن روز زندانهایى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهى جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها و نگهدارى به صورت برده نداشت.بدیهى است هنگامى که چنین شرائطى تغییر یابد هیچ دلیلى ندارد که امام مسلمین حکم بردگى را در باره اسیران بپذیرد مى تواند آنها را آزاد سازد، زیرا اسلام پیشواى مسلمین را در این امر مخیر ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند، و به این ترتیب تقریبا سرچشمه هاى بردگى جدید در اسلام بسته شده است.
ماده دوم- گشودن دریچه آزادى اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل مى کردند در مدتى نه چندان زیاد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى شدند؛ رئوس این برنامه چنین است:
الف- یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است (توبه- آیه 60) و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت.
ب- براى تکمیل این منظور مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است) .
ج- آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند، تا آنجا که در حالات على ع نوشته اند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند .
د- پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه اى آزاد مى کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر ع کار نیکى انجام داد امام ع فرمود:اذهب فانت حر فانى اکره ان استخدم رجلا من اهل الجنة:برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم .در حالات امام سجاد على بن الحسین ع آمده است: خدمتکارش آب بر سر حضرت مى ریخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد، امام ع سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: و الکاظمین الغیظ حضرت فرمود: خشمم را فرو بردم عرض کرد: وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ فرمود: خدا تو را ببخشد عرض کرد: وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ فرمود: برو براى خدا آزادى
ه- در بعضى از روایات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى شوند، چنان که از امام صادق ع مى خوانیم: من کان مؤمنا فقد عتق بعد سبع سنین، اعتقه صاحبه ام لم یعتقه، و لا یحل خدمة من کان مؤمنا بعد سبعة سنین؛ کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست .
در همین باب حدیثى از پیامبر گرامى اسلام ص نقل شده که فرمود: ما زال جبرئیل یوصینى بالمملوک حتى ظننت انه سیضرب له اجلا یعتق فیه؛ پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من مى کرد تا آنجا که گمان کردم به زودى الاجلى براى آنها مى شود که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند .
و- کسى که برده مشترکى را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند . و هر گاه بخشى از برده اى را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادى سرایت کرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد .
ز- هر گاه کسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دایى یا خاله، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزاده خود را مالک شود فورا آزاد مى شوند.
ج- هر گاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود.این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان مى شد، زیرا بسیارى از کنیزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند.
ط- کفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شده (کفاره قتل خطا- کفاره ترک عمدى روزه- و کفاره قسم و نذر را به عنوان نمونه در اینجا مى توان نام برد).
ى- پاره اى از مجازاتهاى سخت است که اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجام دهد خود به خود آزاد مى شود .
ماده سوم- احیاى شخصیت بردگان
در دوران برزخى که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى پیمایند اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى کرده است، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانى هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد نمى گذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مى دهد، لذا به بردگان اجازه مى دهد همه گونه پست هاى مهم اجتماعى را عهده دار شوند، تا آنجا که بردگان مى توانند مقام مهم قضاوت را عهده دار شوند .
در عصر پیامبر ص نیز مقامات برجسته اى از فرماندهى لشکر گرفته تا پست هاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد.بسیارى از یاران بزرگ پیامبر ص بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده، و در حقیقت بسیارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مى کردند.سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه مى توان نام برد، بعد از غزوه بنى المصطلق پیامبر ص با یکى از کنیزان آزاد شده این قبیله ازدواج کرد و همین امر بهانه آزادى تمام اسراى قبیله شد.
ماده چهارم- رفتار انسانى با بردگان
در اسلام دستورات زیادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگى صاحبان خود شریک و سهیم کرده است.پیغمبر اسلام ص مى فرمود: کسى که برادرش زیر دست او است باید، از آنچه مى خورد به او بخوراند و از آنچه مى پوشد به او بپوشاند، و زیادتر از توانایى به او تکلیف نکند .
على ع به غلام خود قنبر مى فرمود: من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا ص مى فرمود: از آنچه خودتان مى پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود مى خورید به آنها غذا دهید .امام صادق ع مى فرماید: هنگامى که پدرم به غلامى دستور انجام کارى مى داد ملاحظه مى کرد اگر کار سنگینى بود بسم اللَّه مى گفت و خودش وارد عمل مى شد و به آنها کمک مى کرد.
خوشرفتارى اسلام نسبت به بردگان در این دوران انتقالى به اندازه اى است که حتى بیگانگان از اسلام نیز روى آن تاکید و تمجید کرده اند.به عنوان نمونه جرجى زیدان در تاریخ تمدن خود چنین مى گوید:اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است پیغمبر اسلام ص در باره بردگان سفارش بسیار نموده، از آن جمله مى فرماید: کارى که برده تاب آن را ندارد به او واگذار نکنید، و هر چه خودتان مى خورید به او بدهید.در جاى دیگر مى فرماید: به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید، بلکه آنها را پسرم و دخترم خطاب کنید! قرآن نیز در باره بردگان سفارش جالبى کرده و مى گوید: خدا را بپرستید، براى او شریک مگیرید، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان همسایگان نزدیک و دور و دوستان، و آوارگان، و بردگان جز نیکوکارى رفتارى نداشته باشید، خداوند از خودپسندى بیزار است .
ماده پنجم- بدترین کار انسان فروشى است
اصولا در اسلام خرید و فروش بردگان یکى از منفورترین معاملات است تا آنجا که در حدیثى از پیغمبر اکرم ص آمده است:شر الناس من باع الناس!بدترین مردم کسى است که انسانها را بفروشد .همین تعبیر کافى است که نظر نهایى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهت گیرى برنامه هاى اسلامى به کدام سو است و از این جالب تر این که یکى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حریت از انسانها و تبدیل آنها به یک متاع است، چنان که در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام ص آمده است:ان اللَّه تعالى غافر کل ذنب الا من جحد مهرا، او اغتصب اجیرا اجره، او باع رجلا حرا خداوند هر گناهى را مى بخشد جز (سه گناه): کسى که مهر همسرش را انکار کند، یا حق کارگرى را غصب نماید، و یا انسان آزادى را بفروشد . طبق این حدیث غصب حقوق زنان، و حق کارگران، و سلب آزادى از انسانها سه گناه نابخشودنى است.همانگونه که در بالا آوردیم اسلام تنها در یک مورد اجازه برده گیرى مى دهد و آن در مورد اسیران جنگى است، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى که در عصر ظهور اسلام، و قرنها بعد از آن برده گیرى از طریق زور و حمله به کشورهاى سیاه پوستان و دستگیر کردن انسانهاى آزاد، و تبدیل آنها به بردگان، بسیار زیاد بود، و گاهى در مقیاسهاى وحشتناک روى آن معامله مى شد، بطورى که در اواخر قرن 18 میلادى دولت انگلستان هر سال دویست هزار برده را معامله مى کرد، و هر سال یکصد هزار نفر را از آفریقا گرفته و به صورت بردگان به آمریکا مى بردند .کوتاه سخن اینکه کسانى که به برنامه اسلام در مورد بردگان خود خرده گیرى مى کنند از دور سخنى شنیده اند، و از اصول این برنامه و جهت گیرى آن که همان آزادى تدریجى و بدون ضایعات بردگان است اطلاع دقیقى ندارند، و یا تحت تاثیر افراد مغرضى قرار گرفته اند که به گمان خود این را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبلیغات دامنه دارى به راه انداخته اند.( تفسیر نمونه، ج 21، ص: 413)
پس می توان گفت :
آزادی بردگان یکی از اهداف مهم دین نجات بخش اسلام بود و این کار به تدریج و با گذشت زمان محقّق شد، ولی باید توجه داشت که اگر مسئله ناهنجاری در یک جامعه ریشه بدواند و مدتها بدان عمل شود، نمی توان در مدت کوتاه آن را ریشه کن نمود، بلکه برای از بین بردن آن باید تدریجاََ اقداماتی نمود، در غیر این صورت مشکلات عظیمی را به بار خواهد آورد. اگر پیامبر گرامی اسلام (ص)، در ابتدای ظهور اسلام، برده داری را به یکباره لغو می کرد و مسلمانان برد ه های فاقد ثروت و سرمایه را آزاد کرده، از خانه های خود می راندند، مشکلات مختلفی پدید می آمد؛ به گونه ای که بسیاری از آنان از گرسنگی می مردند و یا برخی از آنها مرتکب گناهان مهم اجتماعی همچون سرقت و مانند آن می شدند و شیرازه جامعه را بر هم می زدند؛ بنابراین آزادی یکباره بردگان، کار صحیحی نبوده است. بدین جهت، اسلام برنامه آزادی تدریجی آنها را پایه گذاری کرده تا بردگان به تدریج آزاد گردیده، جذب جامعه اسلامی شوند. از سوی دیگر اسلام در بسیاری از فرامین خود آزادی بنده را کفاره گناهان قرار داد و سیره پیامبر و امامان معصوم نیز چنین بوده است، آنان با خریدن بنده و کنیز سعی در آزاد کردن آنها می نمودند اما آنها پس از شناخت امام ، حاضر به ترک آنان نمی شدند و در خدمت آنان می ماندند.
بردگان آزاد شده ای که در خدمت پیامبر و امامان می ماندند صاحب مقامات معنوی و علمی می شدند .
جنایاتى که استعمارگران غربى در طول مدت استعمار خود انجام دادند نه تنها کمتر از جنایات دوران بردگى نبود، بلکه از شدت و گسترش بیشترى برخوردار بود.حتى بعد از آزاد شدن مستعمرات باز بردگى ملتها ادامه یافت چرا که این آزادى، آزادى به اصطلاح سیاسى بود، ولى استعمار اقتصادى و فرهنگى هنوز در بسیارى از مستعمرات آزاد شده و غیر آن حکمفرما است.مخصوصا کشورهاى کمونیستى که براى مساله الغاى بردگى بیش از همه سینه چاک مى کنند خود گرفتار یک نوع برده دارى عمومى هستند، و مردمى که در این کشورها زندگى مى کنند مانند بردگان کمترین اختیارى از خود ندارند، و همه چیز آنها را گردانندگان حزب کمونیست تعیین مى کنند، و اگر کسى اظهار نظر مخالفى کند یا به اردوگاههاى کار اجبارى فرستاده مى شود، یا در سیاه چال زندان مى افتد، و یا اگر از دانشمندان باشد به عنوان بیمار روانى! روانه تیمارستانها مى گردد.
بردگى تابع اسم نیست، آنچه زشت و ناپسند است مفهوم و محتواى بردگى است، و مى دانیم این مفهوم و محتوا در کشورهاى استعمار زده و در ممالک کمونیستى به بدترین اشکال پیاده مى شود.
الغاى بردگى در جهان امروز صورى بوده و در حقیقت تنها یک تغییر شکل است .
3- سرنوشت دردناک بردگان در گذشته
بردگان در طول تاریخ سرنوشت بسیار دردناکى داشته اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را که به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى گیریم، به قول نویسنده روح القوانین غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند که تنها غلام یک نفر نبودند، بلکه غلام تمام جامعه محسوب مى شدند، و هر کس بدون ترس از قانون مى توانست هر قدر بخواهد غلام خود یا دیگرى را آزار و شکنجه دهد، و در حقیقت زندگانى آنها از حیوانات نیز بدتر بود.از زمانى که بردگان را از کشورهاى عقب افتاده صید مى کردند تا هنگامى که در بازارهاى فروش عرضه مى شد بسیارى از آنها مى مردند، و باقیمانده وسیله اى بودند براى بهره گیرى برده فروشان طماع و اندک غذایى که به آنها مى دادند براى زنده ماندن و کار کردن بود، و به هنگام پیرى و بیماریهاى صعب آنها را به حال خود رها مى کردند تا به شکل دردناکى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاریخ با انبوهى از جنایات هولناک همراه است. با روشن شدن این چند نکته به صورت فشرده به طرح اسلام در زمینه آزادى تدریجى بردگان بازمى گردیم.
4- طرح اسلام براى آزادى بردگان
آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى گیرد این است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه اى وارد شود ریشه کن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که دهها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در اینگونه موارد حتما باید از برنامه هاى زمان بندى شده استفاده کرد.
اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مى داد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند، چه بسا بیشتر آنها تلف مى شدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مى دادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسیله اى براى ادامه زندگى.اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مى شدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر مى گشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مى آورد به همه جا حمله ور شود و درگیرى و خونریزى به راه افتد.اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بیفتد، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد.
این برنامه مواد زیادى دارد که رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در اینجا مطرح مى شود و شرح آن نیاز به کتاب مستقلى دارد:
ماده اول- بستن سرچشمه هاى بردگى
بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده دارى بود، کشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالک عقب افتاده آفریقایى و مانند آن مى فرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسیر کرده و با کشتیها به بازارهاى ممالک آسیا و اروپا مى بردند.اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه برده گیرى داد و آن در مورد اسیران جنگى بود، و تازه آن نیز جنبه الزامى نداشت و اسلام اجازه مى داد طبق مصالح اسیران را بى قید و شرط یا پس از پرداخت فدیه آزاد کنند.در آن روز زندانهایى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهى جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها و نگهدارى به صورت برده نداشت.بدیهى است هنگامى که چنین شرائطى تغییر یابد هیچ دلیلى ندارد که امام مسلمین حکم بردگى را در باره اسیران بپذیرد مى تواند آنها را آزاد سازد، زیرا اسلام پیشواى مسلمین را در این امر مخیر ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند، و به این ترتیب تقریبا سرچشمه هاى بردگى جدید در اسلام بسته شده است.
ماده دوم- گشودن دریچه آزادى اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل مى کردند در مدتى نه چندان زیاد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى شدند؛ رئوس این برنامه چنین است:
الف- یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است (توبه- آیه 60) و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت.
ب- براى تکمیل این منظور مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است) .
ج- آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند، تا آنجا که در حالات على ع نوشته اند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند .
د- پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه اى آزاد مى کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر ع کار نیکى انجام داد امام ع فرمود:اذهب فانت حر فانى اکره ان استخدم رجلا من اهل الجنة:برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم .در حالات امام سجاد على بن الحسین ع آمده است: خدمتکارش آب بر سر حضرت مى ریخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد، امام ع سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: و الکاظمین الغیظ حضرت فرمود: خشمم را فرو بردم عرض کرد: وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ فرمود: خدا تو را ببخشد عرض کرد: وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ فرمود: برو براى خدا آزادى
ه- در بعضى از روایات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى شوند، چنان که از امام صادق ع مى خوانیم: من کان مؤمنا فقد عتق بعد سبع سنین، اعتقه صاحبه ام لم یعتقه، و لا یحل خدمة من کان مؤمنا بعد سبعة سنین؛ کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست .
در همین باب حدیثى از پیامبر گرامى اسلام ص نقل شده که فرمود: ما زال جبرئیل یوصینى بالمملوک حتى ظننت انه سیضرب له اجلا یعتق فیه؛ پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من مى کرد تا آنجا که گمان کردم به زودى الاجلى براى آنها مى شود که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند .
و- کسى که برده مشترکى را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند . و هر گاه بخشى از برده اى را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادى سرایت کرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد .
ز- هر گاه کسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دایى یا خاله، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزاده خود را مالک شود فورا آزاد مى شوند.
ج- هر گاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود.این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان مى شد، زیرا بسیارى از کنیزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند.
ط- کفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شده (کفاره قتل خطا- کفاره ترک عمدى روزه- و کفاره قسم و نذر را به عنوان نمونه در اینجا مى توان نام برد).
ى- پاره اى از مجازاتهاى سخت است که اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجام دهد خود به خود آزاد مى شود .
ماده سوم- احیاى شخصیت بردگان
در دوران برزخى که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى پیمایند اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى کرده است، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانى هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد نمى گذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مى دهد، لذا به بردگان اجازه مى دهد همه گونه پست هاى مهم اجتماعى را عهده دار شوند، تا آنجا که بردگان مى توانند مقام مهم قضاوت را عهده دار شوند .
در عصر پیامبر ص نیز مقامات برجسته اى از فرماندهى لشکر گرفته تا پست هاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد.بسیارى از یاران بزرگ پیامبر ص بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده، و در حقیقت بسیارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مى کردند.سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه مى توان نام برد، بعد از غزوه بنى المصطلق پیامبر ص با یکى از کنیزان آزاد شده این قبیله ازدواج کرد و همین امر بهانه آزادى تمام اسراى قبیله شد.
ماده چهارم- رفتار انسانى با بردگان
در اسلام دستورات زیادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگى صاحبان خود شریک و سهیم کرده است.پیغمبر اسلام ص مى فرمود: کسى که برادرش زیر دست او است باید، از آنچه مى خورد به او بخوراند و از آنچه مى پوشد به او بپوشاند، و زیادتر از توانایى به او تکلیف نکند .
على ع به غلام خود قنبر مى فرمود: من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا ص مى فرمود: از آنچه خودتان مى پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود مى خورید به آنها غذا دهید .امام صادق ع مى فرماید: هنگامى که پدرم به غلامى دستور انجام کارى مى داد ملاحظه مى کرد اگر کار سنگینى بود بسم اللَّه مى گفت و خودش وارد عمل مى شد و به آنها کمک مى کرد.
خوشرفتارى اسلام نسبت به بردگان در این دوران انتقالى به اندازه اى است که حتى بیگانگان از اسلام نیز روى آن تاکید و تمجید کرده اند.به عنوان نمونه جرجى زیدان در تاریخ تمدن خود چنین مى گوید:اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است پیغمبر اسلام ص در باره بردگان سفارش بسیار نموده، از آن جمله مى فرماید: کارى که برده تاب آن را ندارد به او واگذار نکنید، و هر چه خودتان مى خورید به او بدهید.در جاى دیگر مى فرماید: به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید، بلکه آنها را پسرم و دخترم خطاب کنید! قرآن نیز در باره بردگان سفارش جالبى کرده و مى گوید: خدا را بپرستید، براى او شریک مگیرید، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان همسایگان نزدیک و دور و دوستان، و آوارگان، و بردگان جز نیکوکارى رفتارى نداشته باشید، خداوند از خودپسندى بیزار است .
ماده پنجم- بدترین کار انسان فروشى است
اصولا در اسلام خرید و فروش بردگان یکى از منفورترین معاملات است تا آنجا که در حدیثى از پیغمبر اکرم ص آمده است:شر الناس من باع الناس!بدترین مردم کسى است که انسانها را بفروشد .همین تعبیر کافى است که نظر نهایى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهت گیرى برنامه هاى اسلامى به کدام سو است و از این جالب تر این که یکى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حریت از انسانها و تبدیل آنها به یک متاع است، چنان که در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام ص آمده است:ان اللَّه تعالى غافر کل ذنب الا من جحد مهرا، او اغتصب اجیرا اجره، او باع رجلا حرا خداوند هر گناهى را مى بخشد جز (سه گناه): کسى که مهر همسرش را انکار کند، یا حق کارگرى را غصب نماید، و یا انسان آزادى را بفروشد . طبق این حدیث غصب حقوق زنان، و حق کارگران، و سلب آزادى از انسانها سه گناه نابخشودنى است.همانگونه که در بالا آوردیم اسلام تنها در یک مورد اجازه برده گیرى مى دهد و آن در مورد اسیران جنگى است، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى که در عصر ظهور اسلام، و قرنها بعد از آن برده گیرى از طریق زور و حمله به کشورهاى سیاه پوستان و دستگیر کردن انسانهاى آزاد، و تبدیل آنها به بردگان، بسیار زیاد بود، و گاهى در مقیاسهاى وحشتناک روى آن معامله مى شد، بطورى که در اواخر قرن 18 میلادى دولت انگلستان هر سال دویست هزار برده را معامله مى کرد، و هر سال یکصد هزار نفر را از آفریقا گرفته و به صورت بردگان به آمریکا مى بردند .کوتاه سخن اینکه کسانى که به برنامه اسلام در مورد بردگان خود خرده گیرى مى کنند از دور سخنى شنیده اند، و از اصول این برنامه و جهت گیرى آن که همان آزادى تدریجى و بدون ضایعات بردگان است اطلاع دقیقى ندارند، و یا تحت تاثیر افراد مغرضى قرار گرفته اند که به گمان خود این را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبلیغات دامنه دارى به راه انداخته اند.( تفسیر نمونه، ج 21، ص: 413)
پس می توان گفت :
آزادی بردگان یکی از اهداف مهم دین نجات بخش اسلام بود و این کار به تدریج و با گذشت زمان محقّق شد، ولی باید توجه داشت که اگر مسئله ناهنجاری در یک جامعه ریشه بدواند و مدتها بدان عمل شود، نمی توان در مدت کوتاه آن را ریشه کن نمود، بلکه برای از بین بردن آن باید تدریجاََ اقداماتی نمود، در غیر این صورت مشکلات عظیمی را به بار خواهد آورد. اگر پیامبر گرامی اسلام (ص)، در ابتدای ظهور اسلام، برده داری را به یکباره لغو می کرد و مسلمانان برد ه های فاقد ثروت و سرمایه را آزاد کرده، از خانه های خود می راندند، مشکلات مختلفی پدید می آمد؛ به گونه ای که بسیاری از آنان از گرسنگی می مردند و یا برخی از آنها مرتکب گناهان مهم اجتماعی همچون سرقت و مانند آن می شدند و شیرازه جامعه را بر هم می زدند؛ بنابراین آزادی یکباره بردگان، کار صحیحی نبوده است. بدین جهت، اسلام برنامه آزادی تدریجی آنها را پایه گذاری کرده تا بردگان به تدریج آزاد گردیده، جذب جامعه اسلامی شوند. از سوی دیگر اسلام در بسیاری از فرامین خود آزادی بنده را کفاره گناهان قرار داد و سیره پیامبر و امامان معصوم نیز چنین بوده است، آنان با خریدن بنده و کنیز سعی در آزاد کردن آنها می نمودند اما آنها پس از شناخت امام ، حاضر به ترک آنان نمی شدند و در خدمت آنان می ماندند.
بردگان آزاد شده ای که در خدمت پیامبر و امامان می ماندند صاحب مقامات معنوی و علمی می شدند .