۱۳۹۴/۱۰/۲۸
–
۱۵۳ بازدید
آیا پیامبرصلى الله علیه وآله و امام على علیه السلام تا زمانى که حضرت خدیجه و حضرت فاطمه زهرا در قید حیات بودند همسر دیگرى هم داشتند؟ اگر پاسخ منفى است آیا این خود دلیل بر آزار و ناراحتى زنان در صورت چندهمسرى مردان نیست؟
در این باره گفتنى است؛ در آموزه هاى اسلامى مهم ترین ویژگى در ازدواج «هم تایى» و «کفو» یکدیگر بودن زن و شوهر است که توافق در دین اسلام پایه آن است و به هر مقدار سازگارى فرهنگى و رفتارى بیشتر باشد، پیوند ازدواج شکل مطلوب خود را بهتر خواهد یافت. اصل دیگر در استحکام نظام خانواده؛ وفادارى و گزینه تک همسرى است. مگر آنکه مشکل خانوادگى پیش آید و یا مصالح اجتماعى دیگرى، ازدواج مجدد را توجیه کند.در خصوص ازدواج پیامبرصلى الله علیه وآله و حضرت خدیجه علیها السلام و ازدواج امام على علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام به عنوان بانوان ممتاز و خانواده نمونه، دلیل و انگیزه هایى را برى ازدواج مجدد پیش نمى آورد.علاقه شدید پیامبرصلى الله علیه وآله به خدیجه و نیز محبّت ویژه خدیجه به پیامبرصلى الله علیه وآله به گونه اى بود که خدیجه تمام دارایى خویش را براى نشر اسلام در اختیار پیامبرصلى الله علیه وآله قرار داد و در حالى که خود از ثروتمندترین زنان عرب بود اما در پى تحریم اقتصادى، گرسنگى و تنگناهاى طاقت فرساى شعب ابى طالب جان سپرد و پیامبرصلى الله علیه وآله نیز آنچنان علاقه اى به خدیجه داشت و در برابر ایمان و ایثار خدیجه، سپاسگزار وى بود که وقتى حضرت زهراعلیها السلام به دنیا آمد، دخترش را هم نام مادر خدیجه که فاطمه بود نام نهاد (در حالى که نام مادر پیامبرصلى الله علیه وآله آمنه بود) و پیامبرصلى الله علیه وآله مى خواست تا بدین ترتیب از آن همه زحمات و فداکارى هاى این بانوى فداکار تقدیر و تشکّر نموده و علاقه واقعى خویش را به وى بنمایاند.اما بعد از خدیجه، با توجّه به شرایط خاص جامعه و نیز عدم وجود زنى مانند خدیجه، پیامبرصلى الله علیه وآله ازدواج هاى متعدّدى نمود و همسرانى داشت که اگر چه بعضاً زنان خوبى بودند اما هیچ یک داراى ویژگى هاى ممتاز خدیجه نبودند.علاوه بر اینکه عمده ازدواج هاى رسول خداصلى الله علیه وآله یا براى جلب قلوب مردم از طریق پیوند با بزرگان قوم بود و یا براى جلب پشتیبانى آنها و برخوردارى حمایت از آنان در برابر دشمنان و یا حداقل بازدارندگى دشمنى آنان و قوم و قبیله آنان نسبت به رسول خداصلى الله علیه وآله بود و همه اینها زمانى بود که رسول خداصلى الله علیه وآله توانست نظام اسلامى را در مدینه مستقر سازد و بالطبع دوستان و دشمنانى پیدا کرد، چنانکه بعضى از ازدواج ها براى در پناه قرار دادن بیوه زنانى بود که شوهر خود را در راه دین خدا از دست دادند و نیاز به حامى داشتند.
درباره على علیه السلام و فاطمه زهراعلیها السلام نیز باید گفت که وضعیت این دو معصوم نیز مانند پیامبرصلى الله علیه وآله و خدیجه و حتّى مى توان ادعا کرد که بالاتر بود به گونه اى که پیامبرصلى الله علیه وآله به على علیه السلام مى فرمود: سه چیز به تو عطا شده که به من نشده است: «اول اینکه داماد شخصى مانند من هستى (داماد پیامبر هستى)، همسرى مانند فاطمه دارى و فرزندانى چون حسن و حسین علیهما السلام»بحارالانوار، ج 39، ص 77..
شخصیت حضرت زهراعلیها السلام آن قدر والا و ارزشمند بود که حتّى صحابه، به على علیه السلام به خاطر ازدواج او با فاطمه علیها السلام غبطه مى خوردند. بنابراین زن وشوهرى چون على و فاطمه که به فرموده پیامبرصلى الله علیه وآله «اگر خداوند فاطمه را خلق نمى کرد بر روى زمین از آدم به بعد، براى على کفو و همتایى نبود»وسائل الشیعه، ج 20، ص 74..
بدیهى است که مردى چون على علیه السلام با داشتن همسرى چون فاطمه علیها السلام که دستور ازدواج آنان به امر الهى بوده است همسر دیگرى اختیار نکند و این دو گوهر ممتاز خلقت در کنار هم باشند و دل در گرو هم داشته باشند اما بعد از فاطمه علیها السلام بقیه همسران على علیه السلام اگر چه خوب بودند اما هیچ کدام مانند فاطمه نبودند و جاى فاطمه را براى على علیه السلام پر نکردند. از این رو على علیه السلام نیز مانند پیامبرصلى الله علیه وآله پس از همسر اولش که بى نظیر بود، تعدد زوجات اختیار کرد.
بنابراین از مجموع آنچه که در پاسخ به این پرسش بیان شد مى توان چنین نتیجه گرفت که اصل بر «تک همسرى» است و در اسلام تعدّد زوجات با حفظ قیود و شرایط مجاز دانسته شده است یعنى به خاطر اضطرار و ضرورت هاى اجتماعى و یا اینکه این نوع ازدواج مى تواند آثار مثبتى داشته باشد همانگونه که تعدّد ازدواج پیامبرصلى الله علیه وآله و نیز ازدواج هاى متعدّد على علیه السلام و دیگر معصومین علیهم السلام از این رو بوده است.
درباره على علیه السلام و فاطمه زهراعلیها السلام نیز باید گفت که وضعیت این دو معصوم نیز مانند پیامبرصلى الله علیه وآله و خدیجه و حتّى مى توان ادعا کرد که بالاتر بود به گونه اى که پیامبرصلى الله علیه وآله به على علیه السلام مى فرمود: سه چیز به تو عطا شده که به من نشده است: «اول اینکه داماد شخصى مانند من هستى (داماد پیامبر هستى)، همسرى مانند فاطمه دارى و فرزندانى چون حسن و حسین علیهما السلام»بحارالانوار، ج 39، ص 77..
شخصیت حضرت زهراعلیها السلام آن قدر والا و ارزشمند بود که حتّى صحابه، به على علیه السلام به خاطر ازدواج او با فاطمه علیها السلام غبطه مى خوردند. بنابراین زن وشوهرى چون على و فاطمه که به فرموده پیامبرصلى الله علیه وآله «اگر خداوند فاطمه را خلق نمى کرد بر روى زمین از آدم به بعد، براى على کفو و همتایى نبود»وسائل الشیعه، ج 20، ص 74..
بدیهى است که مردى چون على علیه السلام با داشتن همسرى چون فاطمه علیها السلام که دستور ازدواج آنان به امر الهى بوده است همسر دیگرى اختیار نکند و این دو گوهر ممتاز خلقت در کنار هم باشند و دل در گرو هم داشته باشند اما بعد از فاطمه علیها السلام بقیه همسران على علیه السلام اگر چه خوب بودند اما هیچ کدام مانند فاطمه نبودند و جاى فاطمه را براى على علیه السلام پر نکردند. از این رو على علیه السلام نیز مانند پیامبرصلى الله علیه وآله پس از همسر اولش که بى نظیر بود، تعدد زوجات اختیار کرد.
بنابراین از مجموع آنچه که در پاسخ به این پرسش بیان شد مى توان چنین نتیجه گرفت که اصل بر «تک همسرى» است و در اسلام تعدّد زوجات با حفظ قیود و شرایط مجاز دانسته شده است یعنى به خاطر اضطرار و ضرورت هاى اجتماعى و یا اینکه این نوع ازدواج مى تواند آثار مثبتى داشته باشد همانگونه که تعدّد ازدواج پیامبرصلى الله علیه وآله و نیز ازدواج هاى متعدّد على علیه السلام و دیگر معصومین علیهم السلام از این رو بوده است.