دوست گرامی. این سوال شما ناشی از نوعی نگرش ناصحیح به رابطه دنیا و آخرت است و لذا این روابط را کمی توضیح می دهیم تا اصلاح نگرش صورت بگیرد.
عدم تضاد میان دنیا و آخرت:
دنیا و آخرت در تضاد نیستند و اینطور نیست که این اعمالی که گفته اید صرفا دنیوی باشد و نتوان در انجام آنها آخرت را در نظر گرفت بلکه برعکس دنیا و آخرت از دیدگاه دینی در هم تنیده است. به طور مثال شما به سفر می روید و به آن علاقه دارید. خود در هنگام سفر وقتی آداب سفر را رعایت می کنید و هنگام ظهر نماز خود را می خوانید و با همراهان خود مهربان هستید و قصد شما از این سفر هم خدایی است و برای رضای خدا به سفر رفته اید و هدف معقول و مشروعی از آن دارید. این رفتار شما دنیا نیست و حتی می تواند با قصد قربت عبادت محسوب شود. همین طور سایر اعمال انسان. کشاورزان که دائم به دنبال کاشت سبزی و میوه هستند آیا کارشان دنیوی صرف است و از نیت الهی خالی است؟ اینطور نیست آنها هم با رعایت امور دینی و انجام وظایف دینی خود در کنار کار و تلاش دنیوی کاری اخرتی انجام می دهند و کارشان دنیوی صرف و مذموم نیست.
جمع میان دنیا و آخرت در برخورداری:
در بسیاری از آثار اسلامی تصریح شده و بلکه ازمسلّمات وضروریات اسلام است که جمع میان دنیا وآخرت، ازنظر برخوردار شدن ممکن است؛ آنچه ناممکن است، جمع میان آندو، از نظر ایده آل بودن وهدف اعلی قرار گرفتن است.
برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست. آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است، یک سلسله گناهان زندگی برباد ده است نه برخورداری ازیک زندگی سالم مرفه وتنعم به نعمتهای پاکیزه وحلال خدا؛ همچنانکه چیزهایی که موجب محرومیت از دنیاست، تقوا وعمل صالح وذخیرة اخروی داشتن نیست. یک سلسله عوامل دیگر است.
بسیاری از پیغمبران, امامان، صالحان ازمؤمنین که درخوبی آنها تردیدی نیست، کمال برخورداری از نعمتهای حلال دنیا داشته اند.
میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت به حکم ادلة قطعی تضادی قابل قبول نیست.
سه نوع رابطه وجود دارد که بایدمورد بررسی قرار گیرد:
– رابطة میان برخورداری از دنیا وبرخورداری ازآخرت.
– رابطة میان هدف قرارگرفتن دنیا وهدف قرار گرفتن آخرت.
– رابطة میان هدف قرار گرفتن یکی ازاین دو با برخورداری از دیگری.
رابطة اول به هیچ وجه از نوع تضاد نیست ولهذا جمع میان آن دو ممکن است . رابطة دوم از نوع تضاد است وامکان جمع میان آن دو وجود ندارد.
اما رابطة سوم تضاد یکطرفه است؛ یعنی میان هدف قرار گرفتن دنیا و برخورداری از آخرت تضاد است ولی میان هدف قرار گرفتن آخرت و برخورداری از دنیا تضاد نیست.
پیوند میان دنیا و آخرت:
با وجود تفاوت هایى که میان دنیا و آخرت وجود دارد، پیوند و ارتباط تکوینى و خاصى نیز بین آن دو هست. اما در فهم این ارتباط، باید تعمق بیشترى کرد؛ چرا که برخى گمان کرده اند: نعمت هاى دنیایى موجب سعادت اخروى است؛ از این رو، میان نعمت هاى دنیا و نعمت هاى آخرت، قائل به ارتباط اند.
از دیدگاه قرآن، رابطه بین دنیا و آخرت، از قبیل رابطه بین پدیده هاى دنیا با یکدیگر نیست که هر کس در اینجا نیرومندتر، زیباتر و شادتر باشد، در آخرت نیز همان گونه باشد.
برخى نیز پنداشته اند: کسانى به سعادت اخروى میرسند که از نعمت هاى دنیوى بهره مند نبوده و کسانى دچار عذاب هاى اخروى می شوند که از نعمت هاى دنیایى بهره مند بوده اند. این، پندارى ناروا است؛ زیرا از نظر قرآن، نعمت هاى دنیایى وسیله آزمایش انسان است و بهره مندى یا محرومیت از آنها، به تنهایى نشانه نزدیکى یا دورى از حضرت حق ـ که موجب سعادت یا شقاوت می شود ـ نیست؛ بلکه از منظر آیات قرآن، عامل سعادت اخروى «ایمان و عمل صالح» و عامل شقاوت ابدى «کفر و گناه» معرفى شده است.
در حقیقت از دیدگاه قرآن، یک نوع رابطه حقیقى و تکوینى، میان دنیا و آخرت وجود دارد؛ هرچند براى ما ناشناخته و براى علوم تجربى غیرقابل تبیین باشد. حال عدم معرفت و قدرت تبیین، دلیلى بر نبود چنین پیوندى و انکار آن نخواهد بود؛ زیرا محدوده روابط تکوینى و حقیقى، فراتر از روابط ناشناخته و تجربه ناپذیر است.
از نظرگاه قرآن، قیامت، باطن نظام هستى و دنیا است؛ از این رو، آخرت هم اکنون هست، ولى در پشت پرده و در زیر حجاب و حجاب ها است. بعدا پدید نمی آید؛ بلکه بعدا با کنار رفتن موانع و برداشته شدن حجاب ها، آن حقیقت ظاهر و بارز می شود.
از دیدگاه آیات، انسان ها هم اکنون در صراط خود به سوى اهداف خویش در حرکت اند؛ بر روى صراط خود میلغزند و با افت و خیزها به حرکت خود ادامه میدهند. این حقیقت و باطن، به دلیل حجاب ها از ما پوشیده است؛ ولى اگر کسى بصیرت یابد و با طىّ منازل و تحمل رنج ها و ریاضت ها، قیامت براى او قیام کند، هم اکنون شاهد آن خواهد بود.
هر چه ما دادیم، دیدیم این زمان این جهان پرده ست و عین است آن جهان
عدم تضاد میان دنیا و آخرت:
دنیا و آخرت در تضاد نیستند و اینطور نیست که این اعمالی که گفته اید صرفا دنیوی باشد و نتوان در انجام آنها آخرت را در نظر گرفت بلکه برعکس دنیا و آخرت از دیدگاه دینی در هم تنیده است. به طور مثال شما به سفر می روید و به آن علاقه دارید. خود در هنگام سفر وقتی آداب سفر را رعایت می کنید و هنگام ظهر نماز خود را می خوانید و با همراهان خود مهربان هستید و قصد شما از این سفر هم خدایی است و برای رضای خدا به سفر رفته اید و هدف معقول و مشروعی از آن دارید. این رفتار شما دنیا نیست و حتی می تواند با قصد قربت عبادت محسوب شود. همین طور سایر اعمال انسان. کشاورزان که دائم به دنبال کاشت سبزی و میوه هستند آیا کارشان دنیوی صرف است و از نیت الهی خالی است؟ اینطور نیست آنها هم با رعایت امور دینی و انجام وظایف دینی خود در کنار کار و تلاش دنیوی کاری اخرتی انجام می دهند و کارشان دنیوی صرف و مذموم نیست.
جمع میان دنیا و آخرت در برخورداری:
در بسیاری از آثار اسلامی تصریح شده و بلکه ازمسلّمات وضروریات اسلام است که جمع میان دنیا وآخرت، ازنظر برخوردار شدن ممکن است؛ آنچه ناممکن است، جمع میان آندو، از نظر ایده آل بودن وهدف اعلی قرار گرفتن است.
برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست. آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است، یک سلسله گناهان زندگی برباد ده است نه برخورداری ازیک زندگی سالم مرفه وتنعم به نعمتهای پاکیزه وحلال خدا؛ همچنانکه چیزهایی که موجب محرومیت از دنیاست، تقوا وعمل صالح وذخیرة اخروی داشتن نیست. یک سلسله عوامل دیگر است.
بسیاری از پیغمبران, امامان، صالحان ازمؤمنین که درخوبی آنها تردیدی نیست، کمال برخورداری از نعمتهای حلال دنیا داشته اند.
میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت به حکم ادلة قطعی تضادی قابل قبول نیست.
سه نوع رابطه وجود دارد که بایدمورد بررسی قرار گیرد:
– رابطة میان برخورداری از دنیا وبرخورداری ازآخرت.
– رابطة میان هدف قرارگرفتن دنیا وهدف قرار گرفتن آخرت.
– رابطة میان هدف قرار گرفتن یکی ازاین دو با برخورداری از دیگری.
رابطة اول به هیچ وجه از نوع تضاد نیست ولهذا جمع میان آن دو ممکن است . رابطة دوم از نوع تضاد است وامکان جمع میان آن دو وجود ندارد.
اما رابطة سوم تضاد یکطرفه است؛ یعنی میان هدف قرار گرفتن دنیا و برخورداری از آخرت تضاد است ولی میان هدف قرار گرفتن آخرت و برخورداری از دنیا تضاد نیست.
پیوند میان دنیا و آخرت:
با وجود تفاوت هایى که میان دنیا و آخرت وجود دارد، پیوند و ارتباط تکوینى و خاصى نیز بین آن دو هست. اما در فهم این ارتباط، باید تعمق بیشترى کرد؛ چرا که برخى گمان کرده اند: نعمت هاى دنیایى موجب سعادت اخروى است؛ از این رو، میان نعمت هاى دنیا و نعمت هاى آخرت، قائل به ارتباط اند.
از دیدگاه قرآن، رابطه بین دنیا و آخرت، از قبیل رابطه بین پدیده هاى دنیا با یکدیگر نیست که هر کس در اینجا نیرومندتر، زیباتر و شادتر باشد، در آخرت نیز همان گونه باشد.
برخى نیز پنداشته اند: کسانى به سعادت اخروى میرسند که از نعمت هاى دنیوى بهره مند نبوده و کسانى دچار عذاب هاى اخروى می شوند که از نعمت هاى دنیایى بهره مند بوده اند. این، پندارى ناروا است؛ زیرا از نظر قرآن، نعمت هاى دنیایى وسیله آزمایش انسان است و بهره مندى یا محرومیت از آنها، به تنهایى نشانه نزدیکى یا دورى از حضرت حق ـ که موجب سعادت یا شقاوت می شود ـ نیست؛ بلکه از منظر آیات قرآن، عامل سعادت اخروى «ایمان و عمل صالح» و عامل شقاوت ابدى «کفر و گناه» معرفى شده است.
در حقیقت از دیدگاه قرآن، یک نوع رابطه حقیقى و تکوینى، میان دنیا و آخرت وجود دارد؛ هرچند براى ما ناشناخته و براى علوم تجربى غیرقابل تبیین باشد. حال عدم معرفت و قدرت تبیین، دلیلى بر نبود چنین پیوندى و انکار آن نخواهد بود؛ زیرا محدوده روابط تکوینى و حقیقى، فراتر از روابط ناشناخته و تجربه ناپذیر است.
از نظرگاه قرآن، قیامت، باطن نظام هستى و دنیا است؛ از این رو، آخرت هم اکنون هست، ولى در پشت پرده و در زیر حجاب و حجاب ها است. بعدا پدید نمی آید؛ بلکه بعدا با کنار رفتن موانع و برداشته شدن حجاب ها، آن حقیقت ظاهر و بارز می شود.
از دیدگاه آیات، انسان ها هم اکنون در صراط خود به سوى اهداف خویش در حرکت اند؛ بر روى صراط خود میلغزند و با افت و خیزها به حرکت خود ادامه میدهند. این حقیقت و باطن، به دلیل حجاب ها از ما پوشیده است؛ ولى اگر کسى بصیرت یابد و با طىّ منازل و تحمل رنج ها و ریاضت ها، قیامت براى او قیام کند، هم اکنون شاهد آن خواهد بود.
هر چه ما دادیم، دیدیم این زمان این جهان پرده ست و عین است آن جهان