خانه » همه » مذهبی » چرایی تبلیغ دین و راهکارها

چرایی تبلیغ دین و راهکارها


چرایی تبلیغ دین و راهکارها

۱۳۹۸/۰۹/۱۵


۸۳۴ بازدید

انسان دیندار چرا فقط از دین خود دفاع می کند؟

«دین»، کانون جوشش معرفت و شناخت است. شناخت نسبت به این جهان، شناخت نسبت به انسان، نسبت به مسؤولیت، شناخت نسبت به مسیر، راه و هدف، که مجموعه ى این معرفت ها، اساس دین را تشکیل مى دهد.
به طور کلّى «دین»، انسان را محور جهان مى داند و جهان را مجموعه و مظهرى از قدرت و رحمت الهى دانسته و در بناى جهان و مهندسى عظیم عالم وجود، دست قدرت خدا را مؤثر و همه کاره مى داند.
طبیعت دین(اسلام)، بسان یک میدان مغناطیسى طبیعتى پر جاذبه است و دل هایى را که آلوده به غرض ورزی و کینه توزى نباشد به سمت خود جلب مى کند. محیط ما بخصوص دانشگاه محل برخورد افکار، اندیشه ها و دیدگاه هاى متنوع و گاهى متضاد است، نمى توان در فضایى که بی دینها با دروغگویی و فریب دادن مردم برای خود جاذبه کاذب به خورد افکار عمومی داده اند ؛ ساکت ماند و شیرینیها و جاذبه های حقیقی دین را مخفی نمود. چون تظاهر به دینداری هم در حقیقت نوعی تبلیغ است . جوانان و دانشجویان انتخابگر و در حال تغییر را نباید در معرض یکطرفه تبلیغ ضد دینی به حال خویش رها کرد، چرا که ایمان در قلب و دل یک جوان جویاى علم، بسان یک نهال نورسى است که از بدو تولد باید در دو عرصه درگیر باشد.
هم باید براى تحکیم و تعمیق ریشه هایش در خاک و کسب غذاهاى مورد نیاز خویش فعالیت کند و هم باید با موانع و آفات کمرشکن بجنگد، یک دانشجو هم باید نیازهاى مادى و معنوى و غذاهاى متناسب علمى و دینى را فراهم کرده و هم باید با راهزنان عرصه اندیشه و تفکر بستیزد.
برای آگاهی :
راه کارهاى کلى و جزیى براى جذب دانشجویان به سمت فعالیت هاى دینى.
الف) راه کارهاى کلى: کسانى که در صدد جذب جوانان و دانشجویان به سمت دین هستند باید داراى این ویژگى هاى کلى باشند:
1ـ شناخت پیام (دین): افرادى که در صدد جذب دانشجویان به سمت امور دینى هستند باید خودشان عارف و عالم به دین و احکام نورانى آن باشند (گر چه شناخت اجمالى داشته باشند).
2ـ جاذبه ى پیام دهندگان: آنان که در صدد جذب دیگران به سمت و سوى دین هستند باید اولاً خودشان مجذوب دین بوده و به احکام نورانى دین در عمل عشق بورزند.
ثانیاً اعمال و رفتار آنان آمیخته با ارزش هاى دینى بوده و با اخلاق اسلامى، درهاى بسته ى دل هاى جوانان را تسخیر نمایند. چرا که ایمان امر قلبى است و قلب، تسلیم میل و خواست دیگران نمى شود، مگر این که خودش بخواهد. البته با اسلحه ى محبت و عشق دینى مى توان دل هاى زیادى را شکار کرده و با حوزه ى دین آشنا کرد.
3ـ شناخت پیام گیرندگان: پیام و پیام دهندگان هر چه باشند و هر که باشند، به پیروى مطلوب نمى رسند، مگر این که مخاطب شناس باشند، یعنى باید ویژگى هاى پیام گیرندگان و سلیقه هاى گوناگون آنان را به خوبى بشناسند، چرا که بعضى از افراد و دانشجویان با اسلحه ى محبت و برخى با اسلحه ى علم و هنر و گروهى دیگر با حربه هاى متنوع دیگر به پیام هاى دینى تمکین کرده و بدان متمایل مى شوند. پس شناخت مخاطب و پیام گیرنده علاوه بر اهمیت اصل پیام و نیز پیام دهندگان، نقش بسیار مهمى در ترویج و تبلیغ از دین دارد.
ب) برخى راه کارهاى جزیى: براى جذب جوانان و دانشجویان نسبت به امور دینى:
1ـ تقویت آرمان گرایى دینى در بین دانشجویان.
2ـ تبیین رابطه ى دین و دنیا، علم و دین، دین و سیاست.
3ـ تبیین جایگاه و نقش دین و تاریخ ادیان به منظور پیشگیرى و مصونیت سازى در مقابل تهاجم اندیشه هاى گمراه کننده.
4ـ برانگیختن حس مذهبى دانشجویان در جهت تعمیق باورهاى دینى ایشان.
5ـ شبهه شناسى و پاسخ گویى به شبهات دینى، فرهنگى و اجتماعى دانشجویان.
6ـ الگوسازى از زندگى فردى و اجتماعى شخصیت هاى برجسته دینى در قالب فیلم و سریال.
7ـ تشکیل گروه هاى کوچک مطالعاتى و متنوع از دانشجویان و ایجاد رقابت سازنده بین آنان در امر شناخت دین و فرایند علمى آن.
8ـ تقویت تعامل علمى و دینى بین دانشجویان در رشته هاى مختلف علمى و ایجاد همکارى بیشتر بین آنان در زمینه پروسه هاى علمى و پژوهشى.
9ـ استفاده از اساتید قوى از رشته هاى مختلف علمى در زمینه هاى علمى، دینى و اخلاقى براى رفع مشکلات دانشجویان در مسایل یاد شده.
10ـ بهره گیرى از عالمان و سخنوران مورد علاقه ى جوانان و دانشجویان در امور دینى.
11ـ تشکیل انجمن هاى فرهنگى و تفریحى جهت انجام سفرهاى فرهنگى و تفریحى با رعایت موازین شرع و عرف.
12ـ تشویق دانشجویان ممتاز و متهد و رسیدگى به مشکلات مادى و معنوى آنان.
13ـ شناسایى، جذب و تشویق اساتید فرهیخته، با اخلاق و داراى روحیه و نشاط بالا جهت تدریس در درس هاى مربوط به دین (اساتید گروه معارف).
14ـ شناسایى و تشویق مدیران و کارمندان علاقمند به مسائل دینى و همکارى با آنان در ایجاد فضاى معنوى در دانشگاه ها و مبارزه معقول و هدفمند (بدون ایجاد کمترین نقش) با کارگزاران غیر مسؤول و بى انگیزه در دانشگاه ها.
بدیهى است که دست یابى به اهداف پیش گفته، مشروط به همکارى و مساعدت تصمیم گیرندگان در سطوح مختلف فرهنگى، تربیتى و آموزشى مى باشد و به شدت به همکارى و خواست مدیریتى آنان بستگى دارد.
به امید روزى که اختلاف سلیقه ها و زبان ها به هم زبانى و با عنایت و لطف خدا، هر دوى آن ها به کانون آرام بخش و رشدآفرین هم دلى نایل شوند.
نکته پایانی:
قرآن می فرماید: در دین اکراه و اجباری نیست. دین امری قلبی می باشد و حوزه امور قلبی خارج از حکومت زور و اکراه و اجبار است یعنی نمی توان با اجبار پذیرشی را به قلب وارد کرد و قلب را وادار به پذیرش کرد نمی توان با زور زشتی را زیبا و ناحقی را حق جلوه داد فرامین دینی هم دو دسته هستند دسته ای از امور قلبی هستند مانند نماز و روزه که هرگز نمی توان به اجبار کسی را با آنان وادار کرد و ماهیتاً قابل تحمیل نیستند مثلاً اگر کسی را به زور وادار به نماز کنیم کافی است که نیت نکند و آن نماز قهراً باطل است. ولی دسته ای از احکام مانند حجاب چه راضی باشد و چه نباشد را می توان تحمیل کرد. و هویتاً قابل تحمیل است اگر چه از نظر اعتقادی و اخلاقی تحمیل مطلوب نیست. اجبار کردن تا آنجایی که به حوزه شخصی منتهی می شود یک مسئله است و آنجائیکه با حقوق اجتماعی و فردی دیگران معارض می شود امری دیگر است و باید بین این دو مرحله تفکیک قائل شد.اصل اختیار، حقیقتی ملموس در وجود بشر است که هر فردی آن را در وجود خود می یابد و خود را مختار در انتخاب مسیرهای مختلف و برگزیدن گزینه های گوناگون می یابد؛ یکی از این انتخاب ها انتخاب دین و شیوه زندگی و تعیین عقیده و تفکر صحیح و مقبول از جانب هر فردی است که اسلام کاملا این حق را به رسمیت شناخته است.از نظر جهان بینی اسلامی همه انسان‌ها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم گیری برخوردارند. خودشان سرنوشت خویش را رقم می‌زنند؛ اسلام از راه‌های گوناگون می‌کوشد اندیشه بشر را از اسارت باطل برهاند. آدمی با دید باز و وسعت نظر بیاندیشد و داوری کند. دین و آیین حق را برگزیند. بر همین اساس اسلام به شدت مدافع تحقیق و بررسی و استدلال عقلی در مسیر یافتن حقیقت است؛ این سخن قرآن است که می فرماید:«به بندگانی مژده باد که همه سخنان را می‌شنوند و بهترین را برمی گزینند.» (2)
بالاتر از این، اسلام اساس تقلید از دین آبا و اجدادی را محکوم می کند. مسلم است این تقلید مذموم در خصوص فردی است که به سن رشد و قدرت درک عقلی لازم رسیده است:«و چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوی خدا فرود آمده است، پیروی کنید، گویند: نه، به همان راهی می‌رویم که پدران ما می‌رفتند. حتی اگر پدران شان بی خرد و گمراه بوده­اند!». (3)
==========
2. زمر (39) آیه 18.
3. مائده(5) آیه 104.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد