آغاز تحریفات در دوره صفویه نبوده بلکه در همه دورهها وجود داشته اما دلیل تحریف بیشتر در دوره صفویه باید به شرایط اجتماعی آن روزگار نسبت داد که هم مذهب کشور بطور رسمی به تشیع تغییر پیدا کرد و موقعیتهای افراد مذهبی در دستگاههای دولتی بهتر شد مراسمات مذهبی و عزاداری شایع پیدا کرد و علل دیگر که کار جامعهشناسانهست.
تحریفهای عاشورا پارهای از رخدادها و آیینهای منسوب به واقعه کربلا که از سوی برخی عالمان و محققان، ساختگی و نادرست دانسته شده است. نقلهای نادرست و ادعاهای بدون سندِ صحیح نیز در سدههای مختلف پس از واقعه کربلا و بهویژه در دوره صفویه و قاجاریه به منابع راه یافته است. همچنین برخی آیینهای عزاداری محرم همچون قمهزنی در زمره تحریفات عاشورا شمرده شده است. گروهی از عالمان و روشنفکران، به مبارزه با تحریفات عاشورا پرداخته و کتابهایی در این زمینه تألیف کردهاند.
مفهومشناسی
تحریفات عاشورا به معنای گزارشهای غیرواقعی مربوط به واقعه کربلا و تحلیلهای نادرستی است که از قیام امام حسین(ع) برداشت شده است. مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی تحلیلهای نادرست از واقعه کربلا را تحریفات معنوی[۱] و جعل گزارشهای تاریخی و نیز انتساب سخنان برساخته به افراد را تحریفات لفظی نامیده است.[۲]همچنین عنوان تحریفات عاشورا برای اشاره به برخی از آیینهای عاشورایی که از نظر برخی عالمان دینی نامشروع دانسته شده نیز به کار رفته است. تحریف در لغت به معنای تغییر چیزی به چیز دیگر یا وارونه جلوه دادن واقعیت است.
عوامل و انگیزهها
تحریف وقایع عاشورا با انگیزههای مختلفی انجام شده است. محدث نوری شوردادن به مجلس عزای اهل بیت،[۳] تلاش برای ارائه کتابی جامع از سوی نویسندگان[۴] شوق نشر فضائل اهل بیت، و گریستن بر مصائب آنان[۵] را از انگیزههای رواج مطالب بیمدرک و خلاف واقع در وقایع مرتبط با عاشورا دانسته است. همچنین ارائه مظلومیت بیشتر امام حسین(ع) و اهل بیتش، عظمت بخشیدن به خاندان پیامبر(ص)، پاسخگویی به مطالبات مخاطبان، کُریه نشان دادن چهره دشمن[۶] بیدقتی در نقل روایات تاریخی، استفاده از منابع ضعیف، آمیختن زبان شعر با نثر، اعتماد به حافظه و نقلهای شفاهی، داستانسرایی در نقل اقوال تاریخی و تغییر زبان حال به زبان قال از دیگر عوامل جعل و تحریف در واقعه عاشورا بیان شده است.[۷] به گفته محمد صحتی سردرودی عاشوراپژوه معاصر برخی از تاریخنگاران اهلسنت با انگیزه دفاع از خلافت امویان، قیام امام حسین(ع) را تحیلل نمودهاند. از این رو واکنش حکومت در برابر امام حسین(ع) را مطابق با وظایف دینی و ناشی از دینخواهی یزید بن معاویه و کارگزارانش نشان دادهاند و آن را مانند عمل صحابه به اجتهاد خود تفسیر کردهاند.[۸] سخنان منسوب به امام حسین(ع)
برخی از نویسندگان سخنان حدیثگونه و اشعار منسوب به امام حسین(ع)، که در منابع نخستین به او نسبت داده نشده را از تحریفات عاشورا دانستهاند، مانند:
إنّ الحیاة عقیدة و جهاد: مرتضی مطهری، این سخن را بیسند و از نظر مفهوم نادرست میداند.[۹] محمد صحتی سرودرودی عاشوراپژوه آن را بخشی از شعر احمد شوقی (۱۲۴۷-۱۳۱۱ش) از شاعران مصر دانسته است.[۱۰] إن کان دین محمد…: محمد صحتی سردرودی در انتساب عبارت «إن کانَ دینُ محمدٍ لم یستَقِم إلا بقتلی یا سُیوفُ خُذینی» به امام حسین(ع) تردید کرده و آن را بیتی از شعر ابوالحب حویزی (۱۲۳۵-۱۳۰۵ق) دانسته است.[۱۱] أُسقونی شربةً من الماء: مرتضی مطهری گفته است که این عبارت را در مقاتل ندیده است. او همچنین معتقد است این سخن با شخصیت امام حسین(ع) در تعارض است چراکه حسین(ع) کسی نبود که از آن مردم آب طلب کند.[۱۲] هَل من ناصرٍ ینصرُنی: محمد صحتی سردرودی، عاشوراپژوه، در انتساب عبارت «هَل من ناصرٍ ینصرُنی» به امام حسین(ع) تردید کرده و نوشته است که در منابع، سندی برای انتساب این عبارت یافت نشده است.[۱۳] با این حال جواد محدثی، نویسنده فرهنگ عاشورا آن را نقل به معنا دانسته و نوشته است که این سخن در منابع تاریخی با عبارتهای دیگری نقل شده است.[۱۴] یا کوکبا ما کان اقصرَ عُمرَه/ و کذلک عمرُ کواکبِ الاسحار؛ به گفته محدث نوری این شعر از ابوالحسن تِهامی(درگذشته ۴۱۶ق) است که مرثیه فرزند سروده اما آن را به امام حسین(ع) نسبت میدهند که در بالین سر علی اکبر خوانده است.[۱۵] شیعتی ما إن شربتم ماء عذب فاذکرونی/او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی؛ شیخ عباس قمی گفته است که سکینه دختر امام حسین(ع) در عالم ابتلا فقط بیت را از پدرش شنید و ظاهرا بقیه اشعاری که به این ردیف خوانده میشود از امام حسین(ع) نیست.[۱۶] همچنین محمد صحتی سردرودی عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را بدون سند مشخص دانسته است، هر چند در برخی منابع به نقل از امام صادق(ع) نقل شده است.[۱۷] گزارشها
در کتابهای لؤلؤ و مرجان، منتهی الآمال، حماسه حسینی و… برخی از تحریفهای واقعه کربلا ذکر شده است:
از نظر محدث نوری
برخی از مورادی که محدث نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان به عنوان گزارش نادرست و بیسند و دروغ ذکر کرده، عبارتند از:
– امام حسین(ع) در قتلگاه با گوشه چشمش به حضرت زینب(س) نگاه کرد و از او خواست تا به خیمه برگردد.[۱۸] – امام حسین(ع) در روز عاشورا چند حمله کرد و در هر حمله ۱۰ هزار نفر را کشت.[۱۹] – رسیدن اهل بیت امام حسین(ع) در روز اربعین به کربلا.[۲۰] – عطیه کوفی غلام مملوک جابر بن عبدالله انصاری بود چون مژده ورود اهل بیت امام حسین(ع) را برای جابر را آورد، او را آزاد کردند.[۲۱] – زنده شدن هاشم مرقال و حضور او در صحنه عاشورا.[۲۲] – پیمان بستن اصحاب امام حسین(ع) به رهبری حبیب بن مظاهر در شب عاشورا بر اینکه نگذارند کسی از بنی هاشم پیش از آنها از آنها به میدان رود.[۲۳] – ماجرای زعفر جنی؛[۲۴]بزرگ جنیان که در واقعه عاشورا به امام حسین(ع) پیشنهاد کمک داد اما امام حسین(ع) قبول نکرد.[۲۵] – بیخبری امام سجاد(ع) از وقایع روز عاشورا، امام حسین(ع) نزد او آمد و پس از نقل وقایع رخ داده، گفت: «بدان در میان خیمهها غیر از من و تو مردی نمانده است.»[۲۶] – به هنگام وداع و عزم میدان، چون کسی نبود امام حسین(ع) را سوار کند، حضرت زینب او بر اسب سوار کرد.[۲۷] – گفته مسنوب به حضرت زینب(س) به بالین امام حسین(ع) در قتلگاه: «أأنت أخی، أأنت رجائنا، أأنت…»[۲۸] – در یک روز امام سجاد(ع) دو بار از گریه بیهوش شد. ابوحمزه ثمالی به او تسلی داد و نصیحتش کرد.[۲۹] – عروسی قاسم در کربلا.[۳۰] – داستان جنگ حضرت عباس(ع) در صفین.[۳۱] – ماجرای آب آوردن حضرت عباس برای امام حسین(ع) در کودکی.[۳۲] – داستان راهزنی که به خاطر نشستن غبار خاک پای زائران کربلا بر بدنش، از جهنم رهایی یافت و بهشتی شد.[۳۳] – حکایت مهلاً مهلاً و بوسه بر زیر گلوی امام حسین(ع) به هنگام وداع آخرینش.[۳۴] – داستان دختر امام حسین(ع) به هنگام وداع که نوازش دختر مسلم بن عقیل را به یاد پدرش آورد.[۳۵] – بستن پاهای امام سجاد(ع) از زیر شکم شتر تا نیفتد.[۳۶] – وقتی که علی اکبر به میدان رفت، امام حسین از لیلا مادر علی اکبر خواست که برای او دعا کند، چرا که پیامبر(ص) فرموده دعای مادر در حق فرزندش مستحاب میشود.[۳۷] از نظر محدث قمی
شیخ عباس قمی در منتهی الآمال، در صحت گزارشهای زیر تردید کرده و برخی از آنها را نادرست و یا بعید دانسته است.
– اینکه در بین عوام مشهور است که عمر بن سعد «ریشسفید کربلا» بوده است.[۳۸] – شهادت طفلان مسلم با کیفیت و تفصیلی که مشهور است.[۳۹] – نسبت دادن «شکستن سر» به حضرت زینب و اشعار معروفِ «یا هلالا لما استتم کمالا» به او.[۴۰] – آوردن سر امام حسین(ع) و سایر شهدا در روز اربعین به کربلا توسط امام سجاد(ع) و محلق کردن آنها به بدنها.[۴۱] شیخ عباس قمی همچنین گفته است که مقتلنویسان معتبر، از حال اهل بیت امام حسین(ع) در شام عاشورا چیزی نقل نکردهاند.[۴۲] از نظر مرتضی مطهری
مرتضی مطهری نیز موارد زیر را به عنوان تحریف در واقعه کربلا ذکر کرده است.
– پراکنده شدن همراهان امام حسین(ع) در شب عاشورا پس از سخنرانی امام حسین(ع). به گفته مطهری این از مطالبی است که در فقط در ناسخ التواریخ آمده است.[۴۳] – داستان شیر و فضه[۴۴] – داستان دختر یهودی که فلج بود و قطرهای از خون امام حسین(ع) به وسیله یک مرغ به بدنش چکید و بهبود یافت.[۴۵] پینوشت:
1. مطهری، حماسه حسینی، صدرا، ج۱، ص۷۰.
2. مطهری، حماسه حسینی، صدرا، ج۱، ص۶۶.
3. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۶.
4. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۳.
5. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۴.
6. سلطانی، «گزارشهاى نادرست از حادثه کربلا»، ص۶۸-۷۱.
7. فاطمی، «منابع تحریفگستر در حادثه عاشورا»، ص۵۳-۵۴.
8. نگاه کنید به: صحتی سرورودی، عوامل تحریف در تاریخ عاشورا، ص۲۹-۳۶.
9. مطهری، انسان کامل، ص۱۳۰-۱۳۱، ۲۴۰-۲۴۴.
10. صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی. ص۴۲۳.
11. صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی. ص۴۲۵.
12. مطهری، حماسه حسینی، ج۲، ص۲۱۸.
13. صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی، ۱۳۸۵ش، ص۴۳۱.
14. محدثی، فرهنگ عاشورا، ١٣٧٤ش، ص٤٧١ـ٤٧٢.
15. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.
16. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۸۷، پانویس۱.
17. صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی، ص۴۳۷.
18. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴.
19. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴.
20. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۶-۲۱۸.
21. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۸.
22. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ق، ص۲۲۰.
23. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۸.
24. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.
25. کاشفی، روضة الشهداء، نوید اسلام، ص۴۳۱.
26. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۷.
27. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۷.
28. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۸.
29. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۸.
30. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.
31. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۱.
32. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۱.
33. نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۷۹.
34. نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۱۵۴.
35. نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۱۵۵.
36. نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۲۶۵.
37. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴.
38. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۹۱، پانویس۲.
39. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۵۲.
40. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۹۳۸.
41. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۰۰۸.
42. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۹۲۲.
43. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۲۵۶.
44. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۵۸۵.
45. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۵۸۶.
تحریفهای عاشورا پارهای از رخدادها و آیینهای منسوب به واقعه کربلا که از سوی برخی عالمان و محققان، ساختگی و نادرست دانسته شده است. نقلهای نادرست و ادعاهای بدون سندِ صحیح نیز در سدههای مختلف پس از واقعه کربلا و بهویژه در دوره صفویه و قاجاریه به منابع راه یافته است. همچنین برخی آیینهای عزاداری محرم همچون قمهزنی در زمره تحریفات عاشورا شمرده شده است. گروهی از عالمان و روشنفکران، به مبارزه با تحریفات عاشورا پرداخته و کتابهایی در این زمینه تألیف کردهاند.
مفهومشناسی
تحریفات عاشورا به معنای گزارشهای غیرواقعی مربوط به واقعه کربلا و تحلیلهای نادرستی است که از قیام امام حسین(ع) برداشت شده است. مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی تحلیلهای نادرست از واقعه کربلا را تحریفات معنوی[۱] و جعل گزارشهای تاریخی و نیز انتساب سخنان برساخته به افراد را تحریفات لفظی نامیده است.[۲]همچنین عنوان تحریفات عاشورا برای اشاره به برخی از آیینهای عاشورایی که از نظر برخی عالمان دینی نامشروع دانسته شده نیز به کار رفته است. تحریف در لغت به معنای تغییر چیزی به چیز دیگر یا وارونه جلوه دادن واقعیت است.
عوامل و انگیزهها
تحریف وقایع عاشورا با انگیزههای مختلفی انجام شده است. محدث نوری شوردادن به مجلس عزای اهل بیت،[۳] تلاش برای ارائه کتابی جامع از سوی نویسندگان[۴] شوق نشر فضائل اهل بیت، و گریستن بر مصائب آنان[۵] را از انگیزههای رواج مطالب بیمدرک و خلاف واقع در وقایع مرتبط با عاشورا دانسته است. همچنین ارائه مظلومیت بیشتر امام حسین(ع) و اهل بیتش، عظمت بخشیدن به خاندان پیامبر(ص)، پاسخگویی به مطالبات مخاطبان، کُریه نشان دادن چهره دشمن[۶] بیدقتی در نقل روایات تاریخی، استفاده از منابع ضعیف، آمیختن زبان شعر با نثر، اعتماد به حافظه و نقلهای شفاهی، داستانسرایی در نقل اقوال تاریخی و تغییر زبان حال به زبان قال از دیگر عوامل جعل و تحریف در واقعه عاشورا بیان شده است.[۷] به گفته محمد صحتی سردرودی عاشوراپژوه معاصر برخی از تاریخنگاران اهلسنت با انگیزه دفاع از خلافت امویان، قیام امام حسین(ع) را تحیلل نمودهاند. از این رو واکنش حکومت در برابر امام حسین(ع) را مطابق با وظایف دینی و ناشی از دینخواهی یزید بن معاویه و کارگزارانش نشان دادهاند و آن را مانند عمل صحابه به اجتهاد خود تفسیر کردهاند.[۸] سخنان منسوب به امام حسین(ع)
برخی از نویسندگان سخنان حدیثگونه و اشعار منسوب به امام حسین(ع)، که در منابع نخستین به او نسبت داده نشده را از تحریفات عاشورا دانستهاند، مانند:
إنّ الحیاة عقیدة و جهاد: مرتضی مطهری، این سخن را بیسند و از نظر مفهوم نادرست میداند.[۹] محمد صحتی سرودرودی عاشوراپژوه آن را بخشی از شعر احمد شوقی (۱۲۴۷-۱۳۱۱ش) از شاعران مصر دانسته است.[۱۰] إن کان دین محمد…: محمد صحتی سردرودی در انتساب عبارت «إن کانَ دینُ محمدٍ لم یستَقِم إلا بقتلی یا سُیوفُ خُذینی» به امام حسین(ع) تردید کرده و آن را بیتی از شعر ابوالحب حویزی (۱۲۳۵-۱۳۰۵ق) دانسته است.[۱۱] أُسقونی شربةً من الماء: مرتضی مطهری گفته است که این عبارت را در مقاتل ندیده است. او همچنین معتقد است این سخن با شخصیت امام حسین(ع) در تعارض است چراکه حسین(ع) کسی نبود که از آن مردم آب طلب کند.[۱۲] هَل من ناصرٍ ینصرُنی: محمد صحتی سردرودی، عاشوراپژوه، در انتساب عبارت «هَل من ناصرٍ ینصرُنی» به امام حسین(ع) تردید کرده و نوشته است که در منابع، سندی برای انتساب این عبارت یافت نشده است.[۱۳] با این حال جواد محدثی، نویسنده فرهنگ عاشورا آن را نقل به معنا دانسته و نوشته است که این سخن در منابع تاریخی با عبارتهای دیگری نقل شده است.[۱۴] یا کوکبا ما کان اقصرَ عُمرَه/ و کذلک عمرُ کواکبِ الاسحار؛ به گفته محدث نوری این شعر از ابوالحسن تِهامی(درگذشته ۴۱۶ق) است که مرثیه فرزند سروده اما آن را به امام حسین(ع) نسبت میدهند که در بالین سر علی اکبر خوانده است.[۱۵] شیعتی ما إن شربتم ماء عذب فاذکرونی/او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی؛ شیخ عباس قمی گفته است که سکینه دختر امام حسین(ع) در عالم ابتلا فقط بیت را از پدرش شنید و ظاهرا بقیه اشعاری که به این ردیف خوانده میشود از امام حسین(ع) نیست.[۱۶] همچنین محمد صحتی سردرودی عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را بدون سند مشخص دانسته است، هر چند در برخی منابع به نقل از امام صادق(ع) نقل شده است.[۱۷] گزارشها
در کتابهای لؤلؤ و مرجان، منتهی الآمال، حماسه حسینی و… برخی از تحریفهای واقعه کربلا ذکر شده است:
از نظر محدث نوری
برخی از مورادی که محدث نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان به عنوان گزارش نادرست و بیسند و دروغ ذکر کرده، عبارتند از:
– امام حسین(ع) در قتلگاه با گوشه چشمش به حضرت زینب(س) نگاه کرد و از او خواست تا به خیمه برگردد.[۱۸] – امام حسین(ع) در روز عاشورا چند حمله کرد و در هر حمله ۱۰ هزار نفر را کشت.[۱۹] – رسیدن اهل بیت امام حسین(ع) در روز اربعین به کربلا.[۲۰] – عطیه کوفی غلام مملوک جابر بن عبدالله انصاری بود چون مژده ورود اهل بیت امام حسین(ع) را برای جابر را آورد، او را آزاد کردند.[۲۱] – زنده شدن هاشم مرقال و حضور او در صحنه عاشورا.[۲۲] – پیمان بستن اصحاب امام حسین(ع) به رهبری حبیب بن مظاهر در شب عاشورا بر اینکه نگذارند کسی از بنی هاشم پیش از آنها از آنها به میدان رود.[۲۳] – ماجرای زعفر جنی؛[۲۴]بزرگ جنیان که در واقعه عاشورا به امام حسین(ع) پیشنهاد کمک داد اما امام حسین(ع) قبول نکرد.[۲۵] – بیخبری امام سجاد(ع) از وقایع روز عاشورا، امام حسین(ع) نزد او آمد و پس از نقل وقایع رخ داده، گفت: «بدان در میان خیمهها غیر از من و تو مردی نمانده است.»[۲۶] – به هنگام وداع و عزم میدان، چون کسی نبود امام حسین(ع) را سوار کند، حضرت زینب او بر اسب سوار کرد.[۲۷] – گفته مسنوب به حضرت زینب(س) به بالین امام حسین(ع) در قتلگاه: «أأنت أخی، أأنت رجائنا، أأنت…»[۲۸] – در یک روز امام سجاد(ع) دو بار از گریه بیهوش شد. ابوحمزه ثمالی به او تسلی داد و نصیحتش کرد.[۲۹] – عروسی قاسم در کربلا.[۳۰] – داستان جنگ حضرت عباس(ع) در صفین.[۳۱] – ماجرای آب آوردن حضرت عباس برای امام حسین(ع) در کودکی.[۳۲] – داستان راهزنی که به خاطر نشستن غبار خاک پای زائران کربلا بر بدنش، از جهنم رهایی یافت و بهشتی شد.[۳۳] – حکایت مهلاً مهلاً و بوسه بر زیر گلوی امام حسین(ع) به هنگام وداع آخرینش.[۳۴] – داستان دختر امام حسین(ع) به هنگام وداع که نوازش دختر مسلم بن عقیل را به یاد پدرش آورد.[۳۵] – بستن پاهای امام سجاد(ع) از زیر شکم شتر تا نیفتد.[۳۶] – وقتی که علی اکبر به میدان رفت، امام حسین از لیلا مادر علی اکبر خواست که برای او دعا کند، چرا که پیامبر(ص) فرموده دعای مادر در حق فرزندش مستحاب میشود.[۳۷] از نظر محدث قمی
شیخ عباس قمی در منتهی الآمال، در صحت گزارشهای زیر تردید کرده و برخی از آنها را نادرست و یا بعید دانسته است.
– اینکه در بین عوام مشهور است که عمر بن سعد «ریشسفید کربلا» بوده است.[۳۸] – شهادت طفلان مسلم با کیفیت و تفصیلی که مشهور است.[۳۹] – نسبت دادن «شکستن سر» به حضرت زینب و اشعار معروفِ «یا هلالا لما استتم کمالا» به او.[۴۰] – آوردن سر امام حسین(ع) و سایر شهدا در روز اربعین به کربلا توسط امام سجاد(ع) و محلق کردن آنها به بدنها.[۴۱] شیخ عباس قمی همچنین گفته است که مقتلنویسان معتبر، از حال اهل بیت امام حسین(ع) در شام عاشورا چیزی نقل نکردهاند.[۴۲] از نظر مرتضی مطهری
مرتضی مطهری نیز موارد زیر را به عنوان تحریف در واقعه کربلا ذکر کرده است.
– پراکنده شدن همراهان امام حسین(ع) در شب عاشورا پس از سخنرانی امام حسین(ع). به گفته مطهری این از مطالبی است که در فقط در ناسخ التواریخ آمده است.[۴۳] – داستان شیر و فضه[۴۴] – داستان دختر یهودی که فلج بود و قطرهای از خون امام حسین(ع) به وسیله یک مرغ به بدنش چکید و بهبود یافت.[۴۵] پینوشت:
1. مطهری، حماسه حسینی، صدرا، ج۱، ص۷۰.
2. مطهری، حماسه حسینی، صدرا، ج۱، ص۶۶.
3. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۶.
4. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۳.
5. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۴.
6. سلطانی، «گزارشهاى نادرست از حادثه کربلا»، ص۶۸-۷۱.
7. فاطمی، «منابع تحریفگستر در حادثه عاشورا»، ص۵۳-۵۴.
8. نگاه کنید به: صحتی سرورودی، عوامل تحریف در تاریخ عاشورا، ص۲۹-۳۶.
9. مطهری، انسان کامل، ص۱۳۰-۱۳۱، ۲۴۰-۲۴۴.
10. صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی. ص۴۲۳.
11. صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی. ص۴۲۵.
12. مطهری، حماسه حسینی، ج۲، ص۲۱۸.
13. صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی، ۱۳۸۵ش، ص۴۳۱.
14. محدثی، فرهنگ عاشورا، ١٣٧٤ش، ص٤٧١ـ٤٧٢.
15. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.
16. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۸۷، پانویس۱.
17. صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی، ص۴۳۷.
18. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴.
19. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴.
20. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۶-۲۱۸.
21. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۸.
22. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ق، ص۲۲۰.
23. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۸.
24. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.
25. کاشفی، روضة الشهداء، نوید اسلام، ص۴۳۱.
26. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۷.
27. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۷.
28. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۸.
29. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۸.
30. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.
31. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۱.
32. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۱.
33. نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۷۹.
34. نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۱۵۴.
35. نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۱۵۵.
36. نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۲۶۵.
37. نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴.
38. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۹۱، پانویس۲.
39. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۵۲.
40. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۹۳۸.
41. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۰۰۸.
42. قمی، منتهی آلامال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۹۲۲.
43. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۲۵۶.
44. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۵۸۵.
45. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۵۸۶.