علم به این که خداوند به اعمال ما علم داشته و قادر و حکیم است شخص را وادار به اطاعت نمی کند، چنان که شیطان؛ عالم به صفات حق تعالی بود، اما از فرمان او نافرمانی کرد.
علم به صفات خداوند، اگر همراه با اعتقاد و ایمان باشد، انسان را وادار به عمل می کند، اما دلی که سرسپرده هواهای نفسانی باشد، جایی برای اعتقاد و ایمان و در نهایت بندگی ذات حق تعالی در آن وجود ندارد.
در نتیجه؛ برای بندگی خداوند؛علاوه برعلم باید به او ایمان آورد و برای پیدایش ایمان در قلب باید عوامل سلب و ضعف ایمان (هوای نفس، وابستگی به دنیا و ورود وسوسه های شیطانی در قلب و..) را از بین برد و زمینه های پیدایش ایمان (اندیشه درباره آثار مثبت اطاعت از او در زندگی دنیا و در آخرت و آثار شوم نافرمانی و..) را در قلب فراهم آورد.