توجه

  1. توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

خانه » همه » مذهبی » چرا برخي آيات علم غيب را از رسول خدا نفي و برخي ديگر آنرا اثبات مي كند؟

چرا برخي آيات علم غيب را از رسول خدا نفي و برخي ديگر آنرا اثبات مي كند؟

 غيب، در مقابل محسوس و مشهود است و به هر چيز نهفته ‏اى كه از حسّ و علم انسان عادي پوشيده باشد گفته مي شود؛ [1] مانند كيفيت قيامت، زمان وقوع آن، حوادث آينده، باطن افراد و چيزهايي از اين قبيل.
آياتى كه از علم غيب سخن گفته اند، سه دسته اند:
الف) آياتى كه علم غيب را به خدا منحصر ساخته اند؛ مانند آيه 59 سوره انعام كه مى فرمايد: «وَ عِندَهُ مَفاتِحُ الغَيبِ لا يَعلَمُها اِلاّ هُوَ» كليدهاى غيب تنها نزد اوست، و جز او، كسى آن ها را نمى داند.
ب) آياتى كه علم غيب را از پيامبران و رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)نفى مى كنند؛ مانند آيه 188 سوره اعراف كه مى فرمايد: «قُل لا اَملِكُ لِنَفسى نَفعـاً ولا ضَرًّا اِلاّ ما شاءَ اللّهُ ولَو كُنتُ اَعلَمُ الغَيبَ لاَستَكثَرتُ مِنَ الخَيرِ و ما مَسَّنِىَ السّوءُ» بگو من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد، (و از غيب و اسرار نهان نيز  خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده كند) و اگر از غيب باخبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مى كردم.
ج) آياتى كه از آگاهى پيامبران و پيامبر بزرگوار اسلام از غيب خبر مى دهند؛ مانند اين آيه ها:
1. آيه 26 و 27 سوره جن: «عالِمُ الغَيبِ فَلا يُظهِرُ عَلى غَيبِهِ اَحَداً ؛ اِلاّ مَنِ ارتَضى مِن رَسول فَاِنَّهُ يَسلُكُ مِن بَينِ يَدَيهِ ومِن خَلفِهِ رَصَداً» داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى سازد،  مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آن ها قرار مى دهد.
2. آيه 179 سوره آل عمران: «وَ ما كانَ اللّهُ لِيُطلِعَكُم عَلَى الغَيبِ ولكِنَّ اللّهَ يَجتَبى مِن رُسُلِهِ مَن يَشاءُ» چنين نبود كه خداوند شما را از اسرار غيب، آگاه كند  ولى خداوند از ميان رسولان خود، هر كس را بخواهد بر مى گزيند؛ (و بخشى از اسرار نهان را در اختيار او قرار مى دهد).
با توجّه به دسته سوّم آيات مربوط به غيب، معنى دو دسته آيات قبل اين خواهد بود كه علم غيب به اصالت از آن خداست، و به تبعيت خدا ديگران هم مى‏ توانند به هر مقدارى كه او بخواهد، به تعليم او داشته باشند. يعني هيچ كس بدون اجازه خداوند نمى تواند به علم غيب دست يابد و پيامبران نيز فقط با مدد خداوند و اراده او از علم غيب برخوردارند. بنابراين، آيات دسته اول و دوم، علم غيب استقلالى و بى كمك وحى را از پيامبران نفى مى كنند و به هيچ روى، علم غيب الهى انبيا ـ و از جمله برترين پيامبر خدا حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) ـ را انكار نمى نمايند. در نتيجه براى گروهى از بندگان خالص خدا، برخى امور، ديگر حالت غيب و پنهان نخواهد داشت. از اين روست كه اميرمؤمنان على(عليه السلام)فرموده است: «لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ يَقيناً؛ اگر پرده كنار رود (غيب آشكار شود) به يقين من افزوده نمى گردد. يعنى آنچه براى مردم عادى غيب است، براى من مشهود و محسوس است و وقتى همه چيز براى مردم آشكار مى گردد نيز، تفاوتى براى من نخواهد داشت.
در كل مي توان گفت اين آيات كه برخي علم غيب را مختص به خدا مى ‏داند، و دسته ديگر آنرا در باره غير خدا هم ممكن مى‏ داند، نظير آيات راجع به ميراندن است، كه يك جا آن را مختص خدا مى‏ داند و مى ‏فرمايد: « اللَّهُ يَتَوَفَّى‏ الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها»[2] يك جا آن را به ملائكه نسبت مى‏ دهد و مى‏ فرمايد:« قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ»[3] و جايى ديگر آن را به رسل نسبت مى‏ دهد و مى ‏فرمايد:« حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا»[4] پس توفى به اصالت منسوب به خداست، و به تبعيت منسوب به ملائكه و يا به عبارتى رسل است، چون ملائكه اسباب متوسطى هستند كه مسخر خدا و تحت فرمان اويند.[5] پي نوشت:
[1] . مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ص616
[2] . و خداست كه روح [مردم‏] را هنگام مرگشان به طور كامل مى‏ گيرد. زمر،42
[3] . بگو: فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده است [روح‏] شما را مى‏ گيرد. سجده،11
[4] . هنگامى كه يكى از شما را مرگ در رسد [در اين وقت‏] فرستادگان ما جانش را مى‏ گيرند. انعام،61
[5] . الميزان فى تفسير القرآن،  دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم‏، 1417، ج‏20، ص: 53

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد