چرا تهدید رهبر انقلاب اثر کرد؟
۱۳۹۴/۰۷/۱۳
–
۱۲۴ بازدید
رهبر انقلاب صبح چهارشنبه در بیاناتی صریح و شدیداللحن نسبت به هرگونه بی احترامی به حجاج ایرانی و بدن های مطهر جانباختگان فاجعه منا به عربستان سعودی هشدار دادند و تاکید کردند: در صورت ادامه این موذی گری ها «عکس العمل ایران خشن و سخت خواهد بود.» معنای این جمله را از ۲ منظر می توان تحلیل کرد:
نخست این که قطعا پیام اصلی این تهدید ، «تهدید نظامی» علیه عربستان است که شرط استفاده از آن «ادامه بی احترامی به حجاج ایرانی» است. منطق آن نیز کاملا آشکار است؛ هر ایرانی در هر جای ایران باید تحت حمایت و پشتیبانی قاطع نظام اسلامی قرار داشته باشد. در این میان حجاج ایرانی در سرزمین وحی که ممکن بود هنوز هم با خطر رفتارهای خارج از عقل سعودی ها مواجه باشند به طریقه اولی در شرایط کنونی باید تحت حمایت همه جانبه نظام قرار داشته باشند. البته خبرهای رسمی رسیده از عربستان به خصوص نوع مراودات دولت این کشور با مقامات کشورمان که در مکه و مدینه به سر می برند و عقب نشینی سعودی ها در موارد مختلف در همان ساعات اولیه پس از هشدار رهبری و نیز مشاهدات برخی زائران در مکه و مدینه از نوع رفتار با برخی حاجیان ایرانی نشان می دهد که این بیانات و هشدار صریح اللحن رهبر انقلاب کار خود را کرده است و سعودیها دارند همکاری می کنند، به خصوص در بخش مربوط به شناسایی و نقل و انتقال پیکر جانباختگان.
نکته دوم این است که لایه های پنهان و چه بسا پر وزن تر تهدید رهبر انقلاب علیه عربستان نشانه اش بیشتر به متحدان غربی آل سعود بوده است. آمریکایی ها، فرانسوی ها و انگلیسی ها روابط نزدیکی با عربستان دارند و در این میان به خصوص آمریکایی ها که قبلا ( در تابستان 2013) هشدار رهبر انقلاب در ماجرای سوریه را جدی گرفتند، شاید پیش از هر متحد دیگر عربستان جدی بودن ایران را در این تهدید درک کنند. در سال 2013 رهبری تنها یک جمله درباره سوریه گفتند: «این آتش افروزی همچون جرقه ای در انبار باروت است.» همین تهدید تلویحی کافی بود تا آمریکا که حتی برای حمله به سوریه ساعت و زمان تعیین کرده بود، آشکارا مواضعش را تغییر داد و بگذریم که این روزها آمریکا حتی از مواضع اصولی ترش درباره سوریه عقب نشینی کرده و می خواهد خود را به ایران و روسیه در این ماجرا نزدیک کند!
آن ها می دانند که اگر ایران تصمیم بگیرد اقدامی انجام دهد و آن را علنا اعلام کند، حتما پای اجرای آن خواهد ایستاد و در مرحله نخست این جدیتِ ایران، آمریکا و منافع او در منطقه به شدت به خطر خواهد افتاد. در حقیقت رهبر انقلاب با موضع صریح درباره فاجعه منا، آن را از یک اتفاق بین ایران و عربستان (که سعودی ها اصرار داشتند آن را در همین سطح نگه دارند) خارج کرده و رنگ منطقه ای و بین المللی به آن دادند تا سایر بازیگران فرامنطقه ای نیز بدانند اگر عزت ایرانی در هر نقطه ای از جهان به خطر بیفتد منافع آن ها نیز در امان نخواهد بود .
اما این مواضع صریح 2 زمینه مهم نیز دارد.
1 – هشدار صریح ایران به عربستان که به سرعت با عقب نشینی سعودی ها مواجه شد در شرایطی بیان می شود که به قول روزنامه «الاهرام» مصر، «منطقه و جهان با یک ایران متفاوت مواجه است.» نفوذ گفتمانی و نیز سیاسی – دفاعی ایران در منطقه دیگر چیزی نیست که کسی بتواند به راحتی از آن بگذرد. این موقعیت ویژه ایران باعث شده تا کشورمان در چند مسئله مهم از جمله مقابله با تروریسم در سوریه، عراق، لبنان و یمن، جلوگیری از حمله نظامی آمریکا به سوریه، مواجهه با طرح آمریکایی تجزیه کشورهای منطقه از جمله عراق و … قدرتمند ظاهر شده و اجازه پیاده شدن طرح های غربی را ندهد. اتکای رهبر انقلاب در این بیانات صریح به همان جنسی از قدرت است که باعث شد «پس از 12سال کشمکش غربی ها با پذیرش صنعت هسته ای ایران» تسلیم خواسته مرد می شوند که برای خواسته شان مقاومت کرده اند. در حقیقت اتکای رهبر انقلاب به «اقتدار ملت ایران» است. اقتداری که البته برایش بهای سنگینی پرداخته ایم اما حالا زمانش هست که از این اقتدار برای حفظ حرمت و عزت حاجیان خود استفاده کنیم.
2- شاید خیلی بازگشت به عقب باشد اما لازم است که روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی را به یاد بیاوریم؛ روزگاری که گروه های مختلف مسلح و ضد انقلاب بر سر آن چه سهم خود از ایران می خواندند با انقلاب نوپای مردم مظلوم ایران درگیر شده بودند. مردم بی گناه را سر می بریدند،مساجد را آتش می زدند و… هرکسی گوشهای از این خاک را گرفته بود و ادعای مالکیتش را داشت. در این وانفسا صدام هم که بر اریکه پوشالی قدرت اعراب سوار بود به هزاران کیلومتر مربع از مرزهای ما دست انداخت. هیچ کس در جهان نه سلاحی به ما می داد و نه صدایمان را می شنید؛ دریغ از یک متر سیم خاردار ناقابل! مردان و زنان ایران در کوچه های شهرهای دور و نزدیک از مرزهای غرب، قربانی موشک های صدام می شدند تا هزینه انقلاب و استقلال خواهی شان را بدهند. هیچ کس اما در جهان حتی یک قدم برای آن مظلومیت ها برنداشت. هیچ کس صدای مردم ما را نشنید، جز خودمان که ایستادیم و ناچار شدیم آن قدر خود را از درون قوی کنیم تا دیگر کسی در شهر مرزی ما نیاید و از فتح پایتخت سخن بگوید و ایرانیها را تحقیر کند! حالا حاجیان ما هم حکم همان مردم مظلوم روزهای نخست پیروزی انقلاب را دارند. کسی نه صدایشان را شنید، نه آبی به آن ها داد، نه امدادگری بالای سرشان آمد. حتی سازمان ملل که برای هر اتفاق کوچک و بزرگ «کمیته حقیقت یاب» می سازد و نتایج درست و غلط آن را چماق بر سر برخی ها می کند، نگفت در منا چه شده است! درست مانند حکایت همان غواصان؛همان غواصان دست بسته؛ نه آبی، نه دست و پا زدنی…فقط لحظات سخت جان دادن و ثانیه های شیرین عروج الی ا… .
موخره ام طولانی شد اما لازم است که به یاد بیاوریم از کجا به کجا رسیده ایم. امروز اگر با یک تهدید شفاهی ما حساب کار دست غربی ها و متحدان بی تدبیرشان در منطقه می آید، نه به خاطر لبخندهایی است که زده ایم، نه! بلکه به خاطر قدرتی است که «مقاومت» مان به ما داده است؛ و چه کسانی بهتر از مردم مظلوم ایران که حالا ثمره این مقاومت را برداشت کنند.
(خراسان – مورخ شنبه 1394/07/11 شماره انتشار 19084)