پرسش:
چرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی حاکم شد و نه نوع دیگری از حکومت؟
پاسخ:
بعد از پیروزی انقلاب اولین و مهمترین مسئله در این حوزه تعیین نوع نظام سیاسی در کشور بود که دیدگاههای مختلفی دربارۀ آن وجود داشت. این نگرشها در ماههای اسفند 57 و فروردین 58 در روزنامهها و نشریات آن دوران دربارۀ تعیین حکومت آینده ایران منعکس شده است. اصولاً در قبل از پیروزی به دلیل تحت الشعاع قرار گرفتن همه امور با مبارزه علیه رژیم سابق، کمتر سخنی در مورد نحوۀ نوع نظام سیاسی توسط گروههای سیاسی مطرح میشد. اما به هرحال یکی از قدیمیترین شعارهای ایام انقلاب شعار درخواست برپایی حکومت اسلامی بود. اما اینکه قالب اجرایی این حکومت چگونه باشد ، کمتر مورد بحث قرار میگرفت. بتدریج در اواخر ماههای پیروزی شعار حکومت اسلامی به جمهوری اسلامی تبدیل شد و محوریترین شعار مردم شعار «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی» و یا «به گفتۀ خمینی نظام شاهنشاهی نابود باید گردد، جمهوری اسلامی ایجاد باید گردد» بود. امام خمینی نیز به صورت موردی بویژه در برخی مصاحبهها باخبر نگاران خارجی از جمهوری اسلامی به عنوان نظام مورد انتظار خود نام میبرد اما علی رغم این مباحث، موضوع تعیین نوع نظام سیاسی به صورت جدی بعد از پیروزی مطرح و دیدگاههای مختلفی دربارۀ آن ابراز شد.
در این مقطع برخی از جریانات سیاسی خواستار عنوان «جمهوری» و یا «جمهوری دمکراتیک» و برخی دیگر، از عنوان جمهوری دمکراتیک اسلامی و یا جمهوری اسلامی حمایت کرده و گروه دیگر «حکومت اسلامی» را عنوان مناسبی برای دولت انقلاب میدانستند که هر کدام از این عناوین بالتبع دارای معنای خاص خود و متکی بر تفکر سیاسی خاص بود و هر یک از این جریانات، آن تفکر سیاسی را مد نظر داشتند. امام خمینی در برخی مصاحبههای خود قبل و بعد از پیروزی، از جمهوری اسلامی به عنوان نوع حکومت آتی ایران نام برده بود. وی اعلام کرد که حکومت پیشنهادی ایشان برای آیندۀ کشور «جمهوری اسلامی» است که باید به آرای عمومی گذاشته شود و آن را «حکومت جمهوری، متکی به آرای عمومی و اسلامی، متکی به قانون اسلام» تعریف کرد.[1] وی همچنین ، چنین نظام نوینی را مشروط به تدوین قانون اساسی مناسب که «متکی به قانون اسلام است» دانست[2] و تأکید کرد که «جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی و قوانین اسلام برقرار خواهیم کرد» [3] و «جزئیات نوع جمهوری و مسائل مربوط به آن را تعیین خواهد نمود.»[4] اما دولت موقت از موضع اسلامگرایان لیبرال در 30 / 11 / 57 ناگهان اعلام کرد که در تعیین همه پرسی برای شکل رژیم، مردم باید به این سؤال پاسخ دهند که جمهوری دمکراتیک اسلامی آری یا نه؟ [5] حتی عنوان «جمهوری دمکراتیک اسلامی» در اساسنامه مصوب شورای انقلاب که از طرف اعضای شورا تهیه شده بود، نیز برای نظام آتی در نظر گرفته شده بود. [6] به دنبال این موضع نیروهای لیبرال و چپ به شدت مخالفت خود را با الگوی تلفیقی امام خمینی مطرح کردند. در این باره حسن نزیه (عضو نهضت آزادی و رئیس کانون وکلا) طی مصاحبهای با روزنامۀ کیهان اعلام کرد:عنوان جمهوری ایران هم میتواند کافی باشد و قید اسلامی ضروری نیست. زیرا قانون اساسی آینده شامل فلسفۀ اسلامی است. [7] جمعی دیگر از وکلای عضو کانون وکلا نیز طی سخنانی ضمن تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی عنوان مبهمی است، اعلام داشتند: این عنوان معجونی از یک کلمۀ سنتی و یک کلمۀ خارجی و دارای تضاد شدیدی است. زیرا جمهوری اصلاً قوانین الهی را رد میکند چون منشأ آن ملت و مردم است ولی قوانین الهی لایتغیر است.[8]
داریوش شایگان (یکی از اعضای جبهه ملی) نیز خواستار ایجاد یک دموکراسی واقعی و دولتی مدرن مانند دولت آلمانی گردید. [9] دبیر حزب ایران وابسته به جبهه ملی نیز «جمهوری اسلامی» را یک مجهول مطلق دانست و از «جمهوری دمکراتیک ایران» حمایت کرد و معتقد بود از آنجا که اکثر مردم ایران مسلمانند و متأثر از اسلام می باشند بنابراین همیشه تار و پود رژیم ما در بافت آیین ماست. وی الگوی جمهوری اسلامی را مبهم و مخالف دموکراسی آزاداندیش دانست. [10] علی اصغر حاج سید جوادی (مسئول یک گروه سیاسی به نام جنبش) نیز در این باره میگوید: از آنجا که مردم ایران اکثراً مسلمان هستند و انقلاب ما هم اسلامی است خود به خود احتیاجی به اضافه کردن صفت اسلامی به دنبال جمهوری نیست.[11]
عبدالکریم لاهیجی ( سخنگوی انجمن لیبرال دفاع از آزادی و حقوق بشر) نیز جمهوری اسلامی را یک چیز غلط دانست و معتقد بود اساساً نمیتوان بین جمهوری و اسلام آشتی داد. [12] برخی دیگر نیز حکومت را امری بشری دانسته و مخالف دولتی شدن دین بوده و حکومت جمهوری را که در بردارندۀ تجربه، خطا و ت صحیح است، پیشنهاد میکردند.[13] به دنبال این اظهارنظرها، امام خمینی در بیانیهای که در 9 / 12 / 57 و هنگام ترک تهران به سوی قم منتشر کرد، اعلام نمود که در رفراندوم آتی «من به جمهوری اسلامی رأی میدهم» و از مردم نیز خواست به «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» رأی دهند. وی آن را «تنها مسیر انقلاب دانست» هر چند در این اعلامیه اضافه شده است: کسانی که مخالف هستند آزاد و مختارند که اظهار مخالفت نمایند و… آزادانه هر کس رأی خود را بدهد . [14]
وی در سخنان دیگری در هنگام ورود به قم، استفاده از لفظ «دمکراتیک» برای رژیم اسلامی را تقبیح کرد و آن را فرم غربی نامید و افزود: «آن که میگوید جمهوری دمکراتیک یعنی جمهوری به فرم غرب» و افزود: «ما فرمهای غربی را نمیپذیریم» وی در عین حال تأکید کرد که «ما تمدن غرب را قبول داریم، لکن مفاسدش را نمیپذیریم». وی افزود: «آنکه ملت ما میخواهد جمهوری اسلامی است نه جمهوری فقط ، نه جمهوری دمکراتیک، نه جمهوری دمکراتیک اسلامی؛ «جمهوری اسلامی». [15] وی در ادامه «جمهوری اسلامی» را تأمین کنندۀ استقلال، عدالت، آزادی و رفاه دانست. وی در سخنان دیگری تأکید کرد که عمال اجانب میخواهد اسلام را از این کشور حذف کنند و افزود: آنها میخواهند یا جمهوری را در اینجا ایجاد کنند که اسلام نباشد ، یا جمهوری دمکراتیک را ـ که باز اسلام در کار نباشد ـ یا جمهوری دمکراتیکی اسلامی؛ دمکراتیک را که باز یک رنگ غربی به آن بدهند. شما باید بیدار باشید و جز جمهوری اسلام به هیچ چیز رأی ندهید. [16]
امام خمینی در سخنان بعدی خود نیز این مباحث را تأکید کرد. به طوری که در اکثر سخنرانیها و اعلامیههای ایشان در دو ماه اسفند 57 و فروردین 58، نامبرده ضمن اشاره به عنوان «جمهوری اسلامی» و تشویق مردم به رأی دادن به آن به نقد نظریات مخالفین میپردازد. وی در این سخنان مخالفین جمهوری اسلامی را افرادی میداند که با اسلام مخالفند و معتقد است آنها با طرح «جمهوری» و یا «جمهوری دمکراتیک» و حذف اسلام «می خواهند همان مصایب قبل را با فرم دیگر برای ما به بار بیاورند». وی میافزاید: «ما اسلامی را میخواهیم، ملت ما اسلام را میخواهد [17]». در سخنان دیگری میافزاید: «آنها که اصرار دارند اسلام را از کنار جمهوری کنار بگذارند، اینها خائنانی هستند که در ملت میخواهند اختلاف ایجاد کنند… آنها غربزدگانی هستند که نمیفهمند چه میگویند… اینها مگر با اسلام دشمنند؟! اینها مگر با ملت اسلام دشمنند؟!… که میخواهند منحرف کنند؟…» [18] «ملت ما خون داده است تا جمهوری اسلامی وجود پیدا کند نه جمهوری؛ نه جمهوری دمکراتیک یعنی جمهوری غربی، یعنی بی بندوباری غرب. این تقلیدها را کنار بگذارید، این غربزدگیها را کنار بگذارید؛ بگذارید ملت با این مسیری که [در پیش] گرفته است، استقلال خودش را تمام کند». [19]
این مواضع امام خمینی به شدت مورد حمایت مراجع و فقهای اصولی شیعه قرار گرفت و آنان در سخنان و اعلامیههای خود ضمن حمایت از جمهوری اسلامی به عنوان نظامی مطلوب از مردم میخواهند تا به آن رأی دهند و آن را ضامن حاکمیت احکام اسلام و سعادت مردم میدانند. در این باره آیت اللّه گلپایگانی و آیت اللّه خوئی (دو تن از مراجع بزرگ شیعی) ضمن اشاره به اینکه اکثر مردم ایران شیعه بودهاند و باید قوانین موافق مذهب آنان باشد ، حمایت خود را از جمهوری اسلامی اعلام کردند. [20] آیت اللّه شریعتمداری نیز جمهوری اسلامی را دموکراسی واقعی و خواست همه مردم دانست و معتقد بود دموکراسی به معنای غربی یعنی حاکمیت مردم بر مردم، در حالی که جمهوری اسلامی شامل دو بعد حکومت خدا بر مردم و مردم بر مردم میباشد یعنی مردم نمایندگان خود را انتخاب میکنند و نمایندگان نیز ملزمند که بر اساس خواست مردم مسلمان، قوانین و احکام اسلام را مراعات کنند. وی تأکید دارد که دموکراسی در ایران باید متناسب با مفاهیم فکری و عقیدتی مردم ایران باشد و دموکراسی واقعی در چهارچوب انقلاب اسلامی خواست مردم است که در قالب جمهوری اسلامی به نحوی تحقق خواهد یافت. [21] آیت اللّه طالقانی نیز معتقد بود: جمهوری اسلامی یعنی مال همه مردم، نظر همه مردم و طبق موازین اسلام (که خواست همه مردم است). وی میافزاید: دموکراسی و دمکراتیک غربی از نظر اسلام یک حکومت مردمی نیست زیرا در غرب سرمایه و تبلیغات تسلط دارد و فحشا و فساد را گسترش میدهد و ما آن چنان دموکراسی را نمیخواهیم. ما دموکراسی اسلامی یعنی جمهوری اسلامی را که طبق معیارهای اعتقادی و اخلاقی و انسانی و آزادی همه مردم است خواستاریم. [22]
دکتر محمد مفتح نیز اعلام کرد: من به جمهوری اسلامی رأی میدهم زیرا معتقدم اگر اسلام راستین زیر بنای حکومت جمهوری یعنی مردم باشد بهتر از هر مکتب میتواند سعادت اجتماعی و فردی مردم را تأمین کند.[23] در همین حال برخی از روحانیون حتی عنوان جمهوریت را نیز نپسندیده و از حکومت اسلامی به عنوان رژیم مورد علاقه خود نام بردند در این باره آیت اللّه روحانی طی مصاحبهای با روزنامۀ کیهان اعلام کرد: من به حکومت اسلامی رأی میدهم چون کیفیت حکومت اسلامی به نفع عامۀ مردم است.[24]
این مشاجرات باعث گردید تا برخی جریانات سیاسی مانند کمونیستها، رفراندوم را تحریم کنند.[25] برخی نیز مانند سازمان مجاهدین به صورت مشروط به جمهوری اسلامی رأی دهند. [26] و برخی رهبران و گروههای عضو جبهۀ ملی موضع خود را تعدیل کنند و حمایت خود را از جمهوری اسلامی اعلام دارند. [27] به طوری که سنجابی، دبیر کل جبهۀ ملی، جمهوری اسلامی را طبیعیترین ثمرۀ انقلاب دانست. [28] اما در نهایت رفراندوم تعیین نوع نظام، در روز 12 فروردین 1358 با استقبال گستردۀ مردمی روبه رو شد و 99% از رأی دهندگان با رأی سبز رنگ و آری خود، از جمهوری اسلامی حمایت کردند. [29] آنان همان طور که امام خمینی میگفت: «آری» اسلام است و «نه» خلاف اسلام [30] جمهوری اسلامی را به معنای حاکمیت اسلام و تحقق آرمان انقلاب اسلامی میدانستند. لذا جمهوری اسلامی، خواست مردم و امام امت بود.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه به این کتاب مراجعه کنید:
تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی ، یحیی فوزی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ج1، ص 237-244.
پی نوشت ها:
1. صحیفۀ امام، ج 5، ص 144.
2. همان، ص 144، 181.
3. همان، ص 204.
4. همان، ص 256.
5. کیهان، 30 بهمن 1357.
6. صورت مذاکرات شورای انقلاب اسلامی؛ ج 1، اساسنامۀ مادۀ یک.
7. کیهان؛ 2 اسفند 1357، ص 4.
8. همان؛ 12 اسفند 1357، ص 8.
9. همان؛ 5 اسفند 1357، ص 6؛ 6 اسفند 1357، ص 8.
10. همان؛ 6 اسفند 1357، ص 5.
11. همان؛ 7 اسفند 1357، ص 6.
12. همان؛ 16 اسفند 1357، ص 6.
13.همان؛ 8 فروردین 1358، ص 2.
14. صحیفۀ امام، ج 6، ص 265 – 266.
15. همان، ص 276.
16. همان، ص 372.
17. همان، ص 353.
18. همان، ص 361 – 362.
19. همان، ص 362.
20. کیهان، 9 فروردین 1358.
21. همان، 20 اسفند 1357، ص 4.
22. همان، 26 اسفند 1376، ص 3.
23. همان، 8 فروردین 1358، ص 6.
24. همان، 24 اسفند 1357.
25. همان، 9 فروردین 1358، ص 2 (بیانیۀ چریکهای ف دایی خلق)؛ 7 فروردین 1358، ص 3.
26. همان، 9 فروردین 1358، ص 1 (بیانیۀ سازمان مجاهدین خلق).
27. همان، 22 اسفند 1357 (اعلامیۀ جبهۀ ملی).
28. همان، 9 فروردین 1358، ص 2.
29. همان، 14 فروردین 1358.
30. صحیفۀ امام، ج 6، ص 432.