چرا حفظ جمهوری اسلامی از حفظ امام عصر واجبتر است؟
۱۳۹۲/۰۱/۲۲
–
۱۳۰۳۵ بازدید
پرسشگر محترم، هرچند که جواب سوال شما در ادامه بیانات حضرت امام هست ولی با این حال سعی میکنیم با تفصیل بیشتری به این موضوع بپردازیم. متن کلام امام خمینی اینچنین است: «امروز ما از روزهاى قبل بیشتر احتیاج به همبستگى داریم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزى مى کنند؛ براى اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شکست بدهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهى است براى همه که اهمّ تکلیفهایى است که خدا دارد؛ یعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ براى اینکه امام عصر هم خودش را فدا مى کند براى اسلام.
به نظر میرسد علت اصلی ایجاد سوال برای شما در مورد این کلمات، ابهام موجود در مورد این دو موضوع باشد:
الف) ضرورت فداکاری تمامی اولیای الهی در راه دین خدا و اجرای فرامین الهی: هم از لحاظ تاریخی و هم از لحاظ دینی، بدیهی است که که تمامی انبیا و اوصیای الهی همه هستی خود از جمله مال، جان، آبرو و خویشان خود را فدای اوامر خداوند متعال نمودهاند. صبر و تحمل همراه با توکل انسانهای کامل در بلاها و مصائب مانند ابتلائات الهی در مورد انبیای الهی مانند حضرت ابراهیم، حضرت صالح، یوسف، یعقوب، هود، موسی، زکریا، یحیی، عیسی و … و همچنین اولیای الهی مانند حضرت مریم، حضرت زهرا، پیامبر اکرم، امیرالمومنین و تمامی ائمه معصومین (علیهم السلام) همگی به دلیل پذیرش همین اصل بدیهی از سوی این افراد بوده است. نمونه های تاریخی فراوانی برای تأیید این اصل وجود دارد که واضحترین آنها در صبر امیرالمومنین –در واقعه شهادت حضرت زهرا و امام حسین در واقعه کربلا جلوه گر شده است. به دلیل وجود احتمال قوی مبنی بر اینکه شما در قبول این مسأله مشکلی ندارید در این قسمت، به همین حد قناعت نمده و سراغ قسمت بعد میرویم.
ب) تشکیل نظام جمهوری اسلامی از جمله موارد والای عمل به احکام دین اسلام است: باور حضرت امام ره این است که تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای احیای ارزش های اسلام بوده و گامی مهم در راه آماده سازی مقدمات تحقق تمدن مهدوی(عج) میباشد. بنابراین جانفشانی و فداکاری در راه این نظام، همان ارج و قرب را دارد که ایثار برای دیگر احکام الهی. « اگر این جمهورى اسلامى شکست خورد، اسلام مدفون مى شود؛ دیگر خیال نکنید بعدها شما بتوانید دوباره یک کارى انجام بدهید. مسئولیت یک همچو مسئولیتى است. مسئولیت یک مسئولیتى است که انبیا و اولیا و همه خونشان را دادند براى حفظ این. و همه براى حفظ مکتبشان خونهایشان را دادند- چه انبیاى سابق و چه نبى اکرم- که همه تاریخش را مى دانید، همه چیزشان را دادند براى اینکه حفظ بشود این مکتب و یک وقت اعوجاجى در آن پیدا نشود. سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- که این قیام را کردند، براى اینکه معاویه و پسرش اسلام را وارونه اش کرده بودند. هم امام جماعت بود و هم امام جمعه بود و هم خطیب بود، و هم شارب الخمر، و هم همه چیز؛ مکتب داشت از بین مى رفت. یک وقت یک کسى است که مى گوید من رضاخان پهلوى هستم، هر غلطى که بکند به مکتب ضرر نمى زند، مردم مى گویند مردکه کذائى است. یک وقت یک کسى است که مى گوید من خلیفه رسول اللَّه هستم. مى آید خطبه مى خواند و مى آید جماعت مى خواند و خلافت رسول اللَّه است، و با اینکه خلافت رسول اللَّه است، آن اعوجاجها را مى کند، آن خطاها را مى کند؛ این غیر خطاى محمدرضا و رضاست. خطاى یزید این نبود که سید الشهدا را کشته، این یکى از خطاهاى کوچکش بود، خطاى بزرگ این بود که اسلام را وارونه اش کرده بودند، و سید الشهدا به داد اسلام رسید، سید الشهدا اسلام را نجات داد »[2]. «حفظ اسلام یک فریضه الهى است، بالاتر از تمام فرایض؛ یعنى، هیچ فریضه اى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نیست. اگر حفظ اسلام جزء فریضه هاى بزرگ است و بزرگترین فریضه است، بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانیون حفظ این جمهورى اسلامى از اعظم فرایض است.»[3] « با حول و قوه خداوند متعال و عنایات و رحمت خاصش که از اول انقلاب شامل حال این ملت شجاع انقلابى و در عین حال مظلوم در طول تاریخ بوده و امید است با ادعیه خاصه ولى اللَّه الأعظم- ارواحنا فداه- این نعمت بزرگ مستدام باشد، یک سال دیگر از انقلاب متکى به خداوند تعالى با سرافرازى و بلند قامتى گذشت؛ و بیست و دوم بهمن 63- یوم اللَّه- با همه نشیب و فرازها فرا رسید و توطئه هاى روزافزون جهانخواران و انگلهاى متکى به آنان که در این سال به اوج خود رسید و هر یک براى سرکوب و انزواى یک رژیم کافى بود، با دست تواناى خداوند قادر یکى پس از دیگرى خنثى شد؛ و بحمداللَّه تعالى این مولود نوپاى ابراهیمى- محمدى- صلى اللَّه علیهما و آلهما- به رشد و قدرت و شهرت خود ادامه داده به پیش مى رود و انعکاس جهانى آن ملتهاى دربند را در سراسر جهان به خود آورده و مظلومان را بر ستمگران شورانده است و امید است آفتاب درخشان اسلام بر جهانیان نور افشاند، و مقدمات ظهور منجى بشریت را فراهم آورد، و مَا ذلک على اللَّه بعزیز»[4]«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند، و مقدمات ظهور ان شاء اللَّه تهیه بشود .»[5] «اینجانب نصیحت متواضعانه برادرانه مى کنم که آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایعه سازیها قرار نگیرند و براى خدا و حفظ اسلام این جمهورى را تقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهورى اسلامى شکست بخورد، به جاى آن یک رژیم اسلامى دلخواهِ بقیة اللَّه- روحى فداه- یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکى از دو قطب قدرت به حکومت مى رسد و محرومان جهان، که به اسلام و حکومت اسلامى رو [ى ] آورده و دل باخته اند، مأیوس مى شوند و اسلام براى همیشه منزوى خواهد شد؛ و شماها روزى از کردار خود پشیمان مى شوید که کار گذشته و دیگر پشیمانى سودى ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالى متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزه اى روى نداده است و نخواهد داد. و آن روزى که ان شاء اللَّه تعالى مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یکروزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب و منزوى مى شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامیهاى منحرف، آن است که براى ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فراگیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانّا للَّه و انّا الیه راجعون ..»[6]
———————————————-
[1] صحیفه امام ج 15ص 364
[3] صحیفه امام ج 15 ص329
[4] صحیفه امام ج 19 ص 146
[5] صحیفه امام ج 8 ص374
[6] صحیفه امام ج 21 ص 447