خانه » همه » مذهبی » چرا خیابان سی تیر به سرنوشت لاله زار دچار نشد؟

چرا خیابان سی تیر به سرنوشت لاله زار دچار نشد؟

با گسترش تهران به عهد ناصری در حدفاصل حصار طهماسبی تا حصار تازه تاسیس شهر، محله ها، میدان ­ها، خیابان­ ها و دیگر فضاهای نو، در شهر فرصت حضور یافتند. خیابان امین السلطان یکی از خیابان­ های مهم تهران در دوره قاجار است که روح عصریت زمانه در آن عینیت می یابد و حالا قریب به یک قرنی می شود که در تهران حضور دارد. روایت مریم میرزایی از این خیابان، روشنگری­ مستندی است از چرایی و چگونگی شکل­ گیری این خیابان در تهران به وقت دارالخلافه ناصری.
 
نگاه به هسته مرکزی تهران به عنوان یکی از مهمترین منابع هویت بخش شهر، اهمیتی بسزا دارد. در این میان، محدوده­ی محله دولت سابق به سب آنکه می­ تواند بازتاب دهنده دوران تحول تهران حدفاصل دو دوره تاریخی مهم است، نقش به سزایی دارد. چراکه کارکرد موثر قدرت سیاسی در شکل­ گیری و توسعه فضاهای شهری در محله دولت، در حکومت دو پادشاه نوگرا، ناصرالدین شاه قاجار و رضاشاه پهلوی نمودی آشکار دارد.
خیابان سی تیر، در میان خیابان­ های این محدوده در گذر ایام، مقیاس محلی خود را حفظ کرده و بر خلاف خیابان های حافظ و فردوسی، که تبدیل به شریانی برای اتصال مرکز شهر به اطراف شده­ اند، امکان تداوم فرهنگی ـ تاریخی با گذشته خود را فراهم آورده است. به همین ترتیب این خیابان از تبدیل به بورس تجاری در جریان توسعه ناموزون فعالیت های اقتصادی از هسته مرکزی بازار تهران به اطراف در امان مانده است.
با گذر از خیابان سی ­تیر از خیابان امام خمینی به سمت شمال، که به تازگی سنگفرش شده تغییراتی را در بافت خیابان در می یابیم. جنوب خیابان (محدوده بین خ امام خمینی تا خ سرهنگ سخایی) به علت قرار گیری ساختمان های وزارت امور خارجه و ساختمان های مربوط به ارتش، موزه ها و بیمارستان سینا، کاربری عمومی ـ حکومتی دارد.
محدوده خیابان سرهنگ سخایی تا خیابان جمهوری هویتی متفاوت دارد. این محدوده به علت وجود مغازه های متفاوت، واحد­های آپارتمانی مسکونی،کلیسا انجیلی و کنیسه حییم، کاربری مسکونی ـ تجاری ـ مذهبی دارد. با رسیدن خیابان سی ­تیر به تقاطع خیابان جمهوری، سی­ تیر به پایان نرسیده و با نام دیگری به نام میرزا کوچک­ خان در شمال خیابان جمهوری ادامه پیدا می­ کند. در این بخش نیز مغازه­ ها همچنان در جداره شرقی خیابان ادامه پیدا کرده­ اند و شاهد وجود یک کلیسا و آتشکده و دو مدرسه هستیم.
پاسخ به اینکه چرا خیابان سی ­تیر با وجود مغازه­ های متعدد که در میانه آن وجود دارند به بورس فروش لوازم خاصی تبدیل نشده و مغازه­ ها (به جزچند مغازه انگشت شمار) همچنان به صورت خرده فروشی­ هایی که مایحتاج یک محله را پاسخ می­ دهند باقی مانده­ اند، ریشه در سیر شکل­ گیری این خیابان دارد.
نقشه”عبدالغفار نجم الملک” که در 1270ش انتشار یافت، تغییرات تهران را بعد از توسعه در زمان ناصرالدینشاه به خوبی نشان می­ دهد. این نقشه تمام باغ ­های آباد شده و عمارت­ های ساخته شده تا این زمان را با نام مالک آن­ها و خیابان کشی­ های جدید را با ذکر نام شان، نمایش داده است. خیابان سی ­تیر جز محله تازه تاسیس دولت بود که در توسعه جدید شهر و در بخش شمالی تهران شکل گرفته بود. با بررسی نقشه­ ی عبدالغفار قابل مشاهده است که تقریباً تمام خیابان های شمالی- جنوبی محله دولت، از خیابان تازه تاسیسی که بر روی خرابه­ های حصار طهماسبی تهران بنا گشت، منشعب شده و تا حصار جدید دارالخلافه ناصری امتداد یافتند. ولی تنها خیابانی که به حصار ختم نمی­ شد “خیابان باغ جناب امین السلطان”(خیابان قوام السلطنه سابق و سی تیر کنونی) بود. دلیل آن هم اهمیتی بود که این باغ و مالک آن داشت. یکی از دلایل کشیده شدن این خیابان دسترسی مناسب و مستقیم از خیابان مریضخانه (خیابان غربی منشعب از میدان توپخانه) به باغ جناب امین السلطان بود. باغی با چنان اهمیتی که خیابان کشی­ ها حتی وقتی به باغ لاله­ زار رسیدن از میان آن هم گذرکردند، ولی به احترام امین السلطان، نه تنها باغش را قطع نکردند بلکه آن را دور زده و چهار طرف آن را فرا گرفتند. خیابانی که درغرب خیابان علاءالدوله (فردوسی کنونی) و به فاصله همین خیابان تا مهم­ترین میدان شهری آن زمان یعنی میدان توپخانه قرار گرفت که بعد از تاسیس با نام”خیابان باغ جناب امین السلطان” مشهور شد. البته تمام خیابان از ابتدا تا انتها به این نام نبوده بلکه از خیابان مریضخانه (امام خمینی کنونی) تا خیابان برج نوش(سرهنگ سخایی کنونی)، به علت وجود قزاقخانه در شرق خیابان، قزاقخانه نام داشت و بقیه خیابان تا “باغ امین السلطان” به این نام بود. خیابان جنوبی و شمالی باغ (خیابان نوفل لوشاتو و غزالی کنونی) نیز هم همین نام را داشتند.
 
 
دلیل آنکه خیابان جنوبی مریضخانه نام داشت، وجود اولین مریضخانه دولتی در جنب این خیابان بود. هم زمان با توسعه شهر “اعتضاد السلطنه”[1] به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد بیمارستانی برای عموم مردم و وابسته به دارالفنون احداث شود، تا شاگردان طب درس­ های پزشکی را همانند دانشجویان اروپایی به صورت عملی بیاموزند و پس از موافقت شاه مریضخانه ساخته شد. در حصار جدید شهر که به نام حصار ناصری مشهور شد، آنقدر زمین بایر و باغ وجود داشت که می ­توانست پاسخ گوی جمعیت زیاد تهران آن روز باشد و موسسات نوین در این محدوده به دور از حضور مردمانی متعصب و بعضا خرافاتی ساخته شد.
باغ امین السلطان و عمارات آن با تلاش میرزا اصغر امین السلطان [2](اتابک) به وجود آمد و کار ساخت کاخ ها، تاسیسات داخلی باغ، درختکاری و خیابان­ سازی آن دو سال طول کشید. باغی که به پارک اتابک هم مشهور بود و عمارت­های آن چنان معظم و شاهانه بود که شایستگی پذیرایی از شاه و خانواده سلطنتی و اروپاییان را داشت و حتی چندان ” اشتها برانگیز” بود که ناصرالدین شاه گاه و بیگاه خود را به آنجا دعوت می کرد. اتابک که در ساختمان­ ها از بهترین مبلمان و وسایل استفاده کرده بود و مهمانی­ های مجلل خود را در این پارک برگزار می­ کرد.
 
 
فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه در 14 مرداد 1285ش امضا شد. امین السلطان یک سال پس از امضای فرمان مشروطه ترور شد و پارکش در برابر طلبی که او به تجارتخانه جمشیدیان داشت به “ارباب جمشید” رسید. دو مالکی که هر دو در جریان مشروطه موضع هایی کاملا متفاوت داشتند. یکی مخالف و دیگری آنقدر همراه که حتی برخی از دارایی­ هایش را در این راه از دست داد.[3] در جریان مشروطه، گروه­ های مختلفی درگیر بودند از جمله اقلیت­ های مذهبی که هر کدام به نوعی به این نهضت کمک کردند. بعد از امضای فرمان مشروطه، کشور دارای مجلس شورای ملی شد که یکی از نتایج بزرگ انقلاب مشروطه بود. در همین مجلس بود که موضوع‌ ورود اقلیت­ های مذهبی به‌ مجلس‌ مطرح‌ شد. ارمنیان‌ و کلیمیان‌ دفاع‌ از حقوق‌ خود را بر عهده آیت‌اللّه‌ سیدمحمد طباطبائی و آیت‌اللّه‌ سید عبداللّه‌ بهبهانی گذاشتند، اما زردشتیان‌ خواستار کسب‌ یک‌ کرسی در مجلس‌ شدند که با آن موافقت شد و آنها ارباب‌ جمشید را به‌ نمایندگی برگزیدند.
بعد از این بود که اقلیت های دینی اولین نیایشگاه­های خود را خارج از محدوده­های زندگی قبلی خود بنا نمودند. ارمنیان که مدت ها قبل به این محدوده مهاجرت کرده بودند، کلیسای حضرت مریم[4]، یهودیان، کنیسه حییم [5]و زرتشتیان، آتشکده آدریان[6] را در مجاورت این خیابان و یا با یک قطعه فاصله، برپا کردند.
بعد از استبداد صغیر و فتح تهران توسط مشروطه خواهان، ارباب جمشید[7] پارک خود را برای اقامت مجاهدان و سرداران آذربایجان ستارخان و باقرخان در نظر گرفت. اما در جریان خلع سلاح مجاهدین، پارک توسط نیروهای دولتی به سرکردگی “یپرم خان ارمنی”، سرمجاهد ملت ارامنه که در آن زمان رییس نظمیه تهران بود محاصره شد. آنها درب پارک را به آتش کشیدند و عمارت اصلی پارک را به توپ بستند و دست به غارت اثاثیه پارک زدند. آنچه نتواستند ببرند را شکستند، که حدود 300 هزارتومان در آن زمان به ارباب جمشید و پارک خسارت وارد شد. در این درگیری­ ها حدود 80 نفر از مجاهدان دو طرف کشته شدند و ستارخان پایش تیرخورد. یپرم خان که در برابر ستارخان اسلحه کشید، یک سال و چند ماه بعد در همدان کشته شد و جنازه اش را به نزدیکی همین پارک منتقل کردند و هم اکنون سال ها است که او در گوشه ای از حیاط کلیسای حضرت مریم خفته است.
مدت ها بعد بانک استقراضی روس پارک را در عوض بدهی که از ارباب جمشید داشت ضبط کرد و سپس به سفارت شوروی تبدیل شد و دیگر مالک جدیدی پیدا نکرد. گویی روس­ ها که اولین بار در زمان مظفرالدين شاه، از طریق ژنرالشان”كاساكوفسكي” که برای تعلیم ارتش ایران از طریق “میدان مشق” که در جنوب خیابان بود به این خیابان ورود پیدا کرده بودند، دیگر قصد نداشتند که از این باغ و خیابان خارج شوند.
میدان مشق که چسبیده به ضلع شمال غربی میدان توپخانه و مابین دو خیابان علاءالدوله (فردوسی کنونی) و امین السلطان قرار داشت و دارد، دارای قدمتی بیشتر از میدان توپخانه است. برخی اعتقاد دارند که ساخت این میدان به دوران “فتحعلی شاه قاجار”(1212-1250ق) برمی­ گرد؛ اما سال دقیق احداث آن مشخص نیست. این محدوده در زمان شکل­ گیری شهر تهران در دوره صفوی، خارج از حصار و خندق شاه طهماسبی و در شمال آن قرار داشت که بعد از توسعه شهر وارد محدوده شد و بخش­ هايي از آن برای ساخت مدرسه و کلیسای آمریکایی ها اختصاص يافت اما قسمت عمده آن كماكان در اختيار ارتش بود. محوطه ای که در نقشه عبدالغفار با نام “کلیسا و مکتب خانه ی دنیایی­ ها”مشخص شده است. مدرسه آن در حدود 1266ه.ش توسط ميسيونرآمریکایی «اسموئل وارد» [8] که برای تصدی خدمات فرهنگی از آمريكا به تهران آمده بود بنا شد. گفتني است كه كلنگ اين ساختمان را ناصر‌الدينشاه به زمين زد. پس از آن، آنها کلیسایی را هم که نزدیکی دروازه قزوین داشتند را رها کرده و به مکان جدید کلیسا در این محوطه نقل مکان کردند.
بجز این مدرسه، مدرسه دیگری هم که متعلق به خارجی ها بود در این خیابان ساخته شد. مدرسه ایران و آلمان در سال 1286ه.ش (1907م) و به پیشنهاد “میرزا محمودخان احتشام السلطنه”[9] ساخته شد. او که 5 سال وزیر مختار ایران در برلین بود، پس از بازگشت پیشنهاد ساخت این مدرسه را به مظفرالدینشاه داد و پس از موافقت با سرمایه ایران 6 هزار و آلمان 5 هزار تومان، توسط موسسه همکاری های فرهنگی ایران و آلمان (موسسه گوته ) تاًسیس شد.
از افراد مهم و تاثیر گذار دیگری که در این خیابان ساکن بود، باید به قوام السلطنه[10] نخست وزیر نامی ایران در دوران قاجار و پهلوی اشاره داشت که نام خیابان به احترام حضورش در دوره پهلوی به خیابان قوام، تغییر یافت. او در باغ بزرگی (نه به بزرگی باغ اتابک) که در آخرین سال­های قرن سیزده شمسی خریداری شده بود، دو عمارت ساخت. یکی برای منزل شخصی و دیگری دفتر کارش. ساختمان اصلی یاهمان دفتر کارش با آجرکاری ها و گچ بری های زیبا و پله گرد روسی در میان خودش، تلفیقی است از سنت های معماری ایران و عناصر معماری روکوکو که توسط “استاد علی محمدخان معمارباشی”(ملقب به صنیع السلطان) ساخته شده است. دفتر کار ایشام هم اکنون به موزه آبگینه تبدیل شده و خانه در دست بنیاد سینمایی فارابی است.
وجود باغ و خانه دو نخست وزیر، نیایشگاه­ های مذهبی، موزه­ ها، رستوران­ ها، مدرسه­ ها و… ویژگی­ هایی است که سی ­تیر را نسبت به خیابان های دیگر شهر متمایز کرده است. بن بست بودن و عدم دسترسی مستقیم به خیابان انقلاب توسط باغ سفارت روسیه باعث شده که این خیابان از لحاظ دسترسی و عبور و مرور هیچ وقت یک خیابان اصلی و پرتردد به مانند خیابان فردوسی و حافظ نباشد. شاید همین دلیل یکی از عواملی است که باعث حفظ بافت مسکونی سابق و حفظ کاربری های گذشته آن به مانند قبل شده است.
جدا از اقدامات ظاهری از قبیل سنگفرش کردن خیابان و ایجاد چند دکه فروش اغذیه در ابتدای خیابان و تبدیل آن به یک “استریت فود” این خیابان با پشتوانه محکم تاریخی اش، توانایی آن را دارد که با تعریف یک سناریوی گردشگری مناسب، تبدیل به محوری گردشگری در منطقه تاریخی تهران شود که بتواند محتوای فرهنگی خود را به درستی انتقال دهد.
 
 
منابع:
الدر، جان، آذری، سهیل،1333،مسیون آمریکایی در ایران، انتشارات نور جهان
اصغری، حسن ،1376، مقاله: تراژدی واقعه پارک اتابک ، چیستا: مهر و آبان شماره 141و 142
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، انتشارات: زوال، جلد اول
روستایی، محسن،1382، تاریخ طب و طبابت، جلد اول، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.
زارع، اردشیر، خاطرات اردشیر زارع، جلد دوم
مختاری،اسکندر،1391، میدان مشق، دفتر پژوهش های فرهنگی، چاپ دوم
میرزایی، مریم، حائری، علی،1392، هانس هولاین هنرمند اتریشی:طراح موزه آبگینه تهران، مجله معماری و فرهنگ، شماره 52،ص 85 تا 90
نفیسی،سعید،1390، پدرم علی اکبر ناظم الاطباء نفیسی،مجله بخارا، شماره 82 ،
 
 
[1] اعتضاد السلطنه (1234-1297ه.ق.) وزیر علوم و معارف، که پیش از آن خطوط تلگراف را در ایران راه اندازی و نقشه تهران را به همراه موسیو کرشیش تهیه کرده بود؛ مخبرالدوله که از تحصیل کنندگان اروپا بود، سیستم تلگراف تهران – تبریز راه اندازی کرده بود و به همین دلیل این لقب را گرفته بود. او نیز در اولین سفر ناصرالدینشاه یکی از همراهان او بوده است.
[2] میرزا علی‌اصغر خان: (۱۲۳۶ – ۱۲۸۶ش)، ملقب بهامین‌السلطان، فرزند دوم ابراهیم‌خان امین‌السلطان، صدراعظم سه پادشاه قاجار، ناصرالدینشاه، مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه بود. به ترتیب به القاب صاحب‌جمع، امین‌السلطان، و اتابک اعظم ملقب بود.
او در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ در جریان جنبش مشروطه ایران به دست عباس‌آقا تبریزی کشته شد. او در قم به خاک سپرده شد.
[3] ارباب جمشید در اوج‌ درگیری های مشروطه‌خواهان‌، اسلحه‌ و مهمات‌ را در عدل های پارچه‌ و پنبه‌ جاسازی می کرد و از بوشهر به‌ تهران‌ می فرستاد.
[4] در روز یکشنبه، 21 فروردین 1317ش کلنگ آغاز به ساخت کلیسا به دست” کشیش هوانس هاجیان” و “رومان عیسی­یان”، فرد خیری که هزینۀ ساخت کلیسا را تقبل کرده بود، بر زمین زده شد. و در سال1324ش گشایش یافت.
[5] در سال1290ش با کوشش “اسحاق صدق” و “اسحاق مرادف(مرده خوای)” زمینی به جهت ساخت کنیسه در خیابان سی تیرخریداری شد. ابتدا کنیسه کوچکی که در واقع اتاقی حدودا 30 متری برای مراسم نماز ساخته شد. سپس در سال 1392 کنیسه کوچک را خراب کردند و ساختمان کنونی بنا گردید.
[6] با کمک های مالی پارسیان هندوستان و به ویژه کمک های “بهرام جی بیکاجی” سنگ بنای آدریان تهران در ، ۲۳ امرداد ۱۲۹۳ ش. توسط “ارباب کیخسرو شاهرخ” پایه گذاری و در آذر ۱۲۹۶ ش. گشایش یافت.
[7] ارباب جمشید جمشیدیان، (۱۲۶۷یزد – ۱۳۱۱ تهران) از بازرگانان و ثروتمندان و ملاکان مشهور زرتشتی در عصر قاجاریه، و نخستین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی بود و از بنیانگذاران بانک ملی ایران ایران به شمار می‌آمد.
[8] Samuel Ward
[9] محمود­­علامیر” معروف به احتشام‌السلطنه(1240ش-1314ش) یکی از مردان سیاسی بود که در امور فرهنگی هم فعالیت داشت و مسئولیت های متعددی از دوران ناصرالدین شاه قاجار تا رضا شاه پهلوی در داخل و خارج کشور به عهده او گذارده شد.
[10] احمد قوام( ۱۲۵۲ – ۱۳۳۴ تهران) ملقب به قوام‌السلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخست‌وزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی. او فرزند ابراهیم معتمدالسلطنه و نوهٔ محمد قوام‌الدوله آشتیانی و برادر کوچک‌تر وثوق‌الدوله بود.
 
مریم میرزایی
 
  فصلنامه همشهری معماری 35

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد