خانه » همه » مذهبی » چرا داستان نعمان حارث فهری یکی از ادله‌ی ولایت حضرت علی است؟

چرا داستان نعمان حارث فهری یکی از ادله‌ی ولایت حضرت علی است؟

ادله اثبات امامت و ولایت علی ع بسیار است . در میان ادله نقلی و قرآنی و روایی و تفسیری امامت و ولایت به آیه اول سوره معارج و داستان نعمان حارث اشاره می شود . به اولین آیه سوره معارج «آیه عذاب واقع» می‌گویند: (سال سائل بعذاب واقع)؛ «تقاضا کننده‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! ». معارج آیه 1 آیه عذاب واقع، به آیه اول سوره معارج ، نازل شده در شأن یکی از دشمنان امیرالمومنین اطلاق می‌شود.
بسیاری از مفسران و ارباب حدیث شان نزولی برای این آیه و آیات بعد از آن نقل کرده‌اند که حاصل آن چنین است: هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم علی علیه‌السّلام را در روز غدیر خم به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه:» هر کس من مولی و ولی او هستم علی مولی و ولی او است. چیزی نگذشت که این مساله در بلاد و شهرها منتشر شد، «نعمان بن حارث فهری» (یا: حارث بن نعمان، یا: جابر بن نذر) خدمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی دهیم ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی ما همه اینها را نیز پذیرفتیم، اما با اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان- اشاره به علی علیه‌السّلام – را به جانشینی خود منصوب کردی، و گفتی: من کنت مولاه فعلی مولاه، آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا؟! پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خدا است. نعمان روی بر گرداند در حالی که می‌گفت: اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء: «خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما بباران! » اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا این آیات نازل گشت.

ابن تیمیه در باره شان نزول آیه و اطلاق شان نزول به داستان نعمان حارث فهری و ماجرای غدیر و ماجرای امامت و ولایت علی ع اشکالاتی کرده است که مفسران به آن پاسخ داده اند .
اجمالا در منابع تفسیری شیعه و اهل سنت شان نزول آیه اول سوره معارج (سال سائل بعذاب واقع) نعمان ابن حارث و ماجرای ولایت و امامت علی ع در ماجرای غدیر است .

– مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۶.
– امینی، عبد الحسین، الغدیر، ج۱، ص۲۳۹.
– طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۱۱۸.
– سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۸، ص۲۷۷.
– حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۴۱۱.
– طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۶.
– قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۳۸۵.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد