طبیعی است که گرویدن به دینی الهی و عمل به دستورات آن، بدون اعتقاد به خداوند، معنا و مفهومی نخواهد داشت، اما توجه به این نکته نیز ضروری است که نمیتوان سه موضوع «شناخت خداوند» و «گرایش به دینی الهی» و «عمل به دستورات آن دین» را بهگونهای ردهبندی نمود که تا زمان تکمیل معرفت و رسیدن به شناخت کامل در رده اول، نتوان به مراحل بعد قدم گذارد، بلکه شناخت و معرفت اجمالی و مختصر خداوند، میتواند انگیزه مناسبی برای عمل به دستوراتی باشد که از جانب فرستادگان او ارائه شده و در پی آن، رفتار متناسب با معرفتمان میتواند تقویت کننده شناختمان نیز گردد. بنابراین، نمیتوان چشمان خود را بر حقایق بسته و به بهانه عدم شناخت کامل، خود را آزاد از هرگونه قید و بندی دانست، بلکه باید به همان ترتیبی که به دنبال تکمیل معرفت هستیم، از قوانین دین که آثار اجتماعی مثبتی را نیز به دنبال دارد، سرپیچی ننماییم.