جواب اجمالی: بحث فتوحات از مهم ترین و تحقیقی ترین و پر اختلاف ترین مباحث تاریخ اسلام در عصر پیامبر(ص) و در عصر خلفا و در عصر بنیامیه و بنیالعباس است . فتوحات در عصر پیامبر(ص) آغاز و تا دوران بنی امیه و بنی العباس ادامه یافت . از زمانی که اسلام از حجاز به جزیره العرب و بعدها به عراق و ایران و ماوراءالنهر و شامات و افریقیه و…. گسترش یافت چند قرن ( 5 قرن )طول کشید .
پدیده فتوحات بسته به اینکه از چه زاویهای به آن کنیم تحلیل مختلف است همانند دیگر پدیدهها از جهاتی جنبه مثبت و ازجهاتی منفی ، جنبه مثبت فتوحات به اصل دین و آئین اسلام و ایمان و اندیشههای انسانساز و اجتماعساز آموزههای اسلام برمیگردد، اما عملکرد اشتباه و مخرب خلفا و برخی افراد، در جریان فتوحات که با تعالیم اسلامی در تعارض بود جنبه منفی و غیر قابل دفاع داستان است .
لذا در قضاوت در پدیده فتوحات تعارض و تناقضی وجود ندارد ، با نگاه کلی نه تمام پدیده فتوحات را مطلقا می پذیریم و نه مطلقا آن را نفی میکنیم . نقاط مثبت فتوحات قابل پذیرش و نقاط منفی فتوحات قابل نقد است .
البته این تذکر ضروری است که برخی نکات در باره قتل، غارت، کشتار و تجاوز در فتوحات در منابع تاریخی احتمالا با نوعی اندیشه اسلام ستیزی یا عرب ستیزی در آنها برجسته می شود.
توضیح بیشتر :
آغاز اسلام ایرانیان
طبق گواهى تاریخ، پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله در زمان حیات خودشان پس از چند سالى که از هجرت گذشت، نامه هایى به سران کشورهاى جهان نوشتند و پیامبرى خود را اعلام و آنها را به دین اسلام دعوت کردند. یکى از آن نامه ها نامه اى بود که به خسرو پرویز پادشاه ایران نوشتند و او را به اسلام دعوت کردند، ولى چنانکه همه شنیده ایم خسرو پرویز تنها کسى بود که نسبت به نامه آن حضرت اهانت کرد و آنرا پاره کرد. این نشانه فسادى بود که در اخلاق دستگاه حکومتى ایران راه یافته بود.
هیچ شخصیت دیگر از پادشاهان و حکام و امپراطوران چنین کارى نکردند؛ بعضى از آنان جواب نامه را با احترام و توأم با هدایایى فرستادند.
خسرو به پادشاه یمن که دست نشانده حکومت ایران بود دستور داد که درباره این مرد مدعى پیغمبرى که به خود جرأت داده که به او نامه بنگارد و نام خود را قبل از نام او بنویسد، تحقیق کند و عنداللزوم او را نزد خسرو بفرستد. هنوز فرستادگان پادشاه یمن در مدینه بودند که خسرو سقوط کرد و شکمش به دست پسرش دریده شد. رسول اکرم صلى الله علیه و آله قضیه را به فرستادگان پادشاه یمن اطلاع داد.
آنها با حیرت تمام خبر را براى پادشاه یمن بردند و پس از چندى معلوم شد که قضیه همچنان بوده که رسول اکرم صلى الله علیه و آله خبر داده است. خود پادشاه یمن و عده زیادى از یمنى ها بعد از این جریان مسلمان شدند و همراه آنان گروه زیادى از ایرانیان مقیم یمن نیز اسلام اختیار کردند. در آن زمان به واسطه یک جریان تاریخى- که در کتب تاریخى مسطور است- عده زیادى از ایرانیان در یمن زندگى مى کردند و حکومت یمن یک حکومت صددرصد دست نشانده ایرانى بود.
نیز در زمان حیات پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله، در اثر تبلیغات اسلامى عده زیادى از مردم بحرین- که در آن روز محل سکونت ایرانیان مجوس و غیرمجوس بود- به آیین مسلمانى درآمدند، و حتى حاکم آنجا که از طرف پادشاه ایران تعیین شده بود مسلمان شد. علیهذا اولین اسلام گروهىِ ایرانیان در یمن و بحرین بوده است.
البته اگر از نظر فردى در نظر بگیریم، شاید اولین فرد مسلمان ایرانى سلمان فارسى است، و چنانکه می دانیم اسلام این ایرانى جلیل آنقدر بالا گرفت که به شرف «سَلْمانُ مِنّا اهْلَ الْبَیْتِ» نایل شد. سلمان نه تنها در میان شیعیان احترام زیاد دارد بلکه در میان اهل تسنن نیز در ردیف صحابه درجه اول به شمار مى رود. کسانى که به مدینه مشرّف شده اند مى دانند که دورتا دور مسجد النبى اسماء صحابه بزرگ و ائمه مذاهب اسلامى نوشته شده است؛ یکى از کبار صحابه که نامش در آنجا به عنوان یک صحابه کبیر نقش شده سلمان فارسى است.
همین مقدار سابقه ایرانیان با اسلام در زمان پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله کافى بود که بسیارى از آنان با حقایق اسلامى آشنا شوند. طبعاً این خود وسیله اى بود براى اینکه خبر اسلام به ایران برسد و کم و بیش مردم ایران با اسلام آشنا شوند. خصوصاً با توجه به اینکه- چنانکه خواهیم گفت- وضع دینى و حکومتى آن روز ایران طورى بود که مردم تشنه یک سخن تازه بودند، در حقیقت در انتظار فرج به سر مى بردند؛ هرگونه خبرى از این نوع، به سرعت برق در میان مردم مى پیچید. مردم طبعاً مى پرسیدند این دین جدید اصولش چیست؟ فروعش چیست؟.( مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج 14، ص: 79)
آغاز فتوحات مسلمانان:
حمله اعراب به ایران یا فتح ایران توسط مسلمانان از زمان ابوبکر شروع شده، در زمان عمر به اوج خود رسید و در زمان عثمان منتهی به سقوط کامل دولت ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی (مطابق با سال ۳۰ هجری قمری) و کشته شدن یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانیان، بود
در مورد خشونت،کتابسوزی و ارتکاب غارت باید واقع بینانه نگاه نمود و مطالعه کرد. دشمنان اسلام خصوصا در زمان معاصر کوشیده اند تا فتوحات مسلمین را همچون جنگ ها و کشورگشاییهایى نشان دهند که مملو از غارت و خانمان سوزى و ویرانى بوده تا کمى از چهره پلید خودشان در جنگها را از بین ببرند.
شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام وایران درباره این موضوع این گونه نتیجه گیری می کند: چنانچه کتابهاى تاریخى نگاشته اند در فتوحات اسلامى هرچند که با عدم حضور اهل بیت و نظارت آنها صورت گرفت و داراى اشکالات عمده و فراوانى است، اما چیزى به عنوان غارت و کتابسوزى و قتل عام وجود نداشته است.
اتفاقاتی که هنگام فتوحات بعد از رحلت پیامبر(ص) افتاده، نمی تواند به طور کامل و صد در صد مورد تأیید باشد؛ زیرا به عقیده شیعیان، خلیفه برحق پیامبر(ص)، امام علی(ع) بوده که با این که در این گونه موارد، راهنمایی های ارزنده ای ارائه می فرموده ولی به هر حال، قدرت تصمیم گیری در اختیار دیگران بوده است.
متأسفانه درباره فتح ایران توسط مسلمانان، بویژه در این اواخر، تهمتها و مطالب خلاف واقع زیادی مطرح شده است. این مطالب، گاهی با هدف اسلامستیزی به طور غیر مستقیم و گاهی بر اثر خصلتهای نژادپرستانه و با انگیزه عربستیزی صورت میگیرد؛ از اینرو لازم است برای کشف حقیقت درباره مسائل مطرح شده، به کتابهای معتبر تاریخی مراجعه شود و به مجرّد شنیدن داستان یا جریانی، آنرا نپذیرفت.
با اینحال، نمیتوان برخی از کارهای مغایر با دستورات اسلامی را که برخی اوقات در این فتوحات انجام شده، نادیده گرفت و از آنها چشمپوشی کرد. اما باید توجه داشت که نباید خطاهای برخی افراد را که در سپاه اسلام بودند و با انگیزههای غیر الهی در جنگ شرکت داشتهاند، به اسلام نسبت داد. بلکه به جای اینکه اسلام مورد سرزنش قرار بگیرد، باید آن افراد به دلیل رعایت نکردن دستورات اسلامی مذمت شوند. یکی از این موارد، اقدام سعید بن عاص در نیرنگ زدن به کسانی بود که در محاصرهاش قرار داشتند. افرادی که تحت محاصره او قرار گرفته بودند، از او امان خواستند تا خود را تسلیم کنند. سعید به آنان امان داد و گفت: یک نفر از شما را نخواهم کشت. وقتی محاصره شدهگان خود را تسلیم کردند، او با استفاده از آن حرف دو پهلویی که زده بود، همه را کشت و فقط یک نفر را زنده نگه داشت.[طبری، محمد بن جریر، (تاریخ طبری)، ج 4، ص 270]از این نوع تخلفها در زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) هم اتفاق افتاده که میتوان به جریان حمله «خالد بن ولید» به قبیله «بنی جزیمه» اشاره کرد. پیامبر اکرم(ص) خالد را به سوی قبیله بنیجزیمه فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. بنیجزیمه اعلام کردند که ما مسلمان هستیم. ولی خالد به آنان شبیخون زد و عدهای از مردم این قبیله را کشت و تعدادی را اسیر کرد و بعد دستور داد تا اسیران کشته شوند. وقتی خبر این کار خالد به پیامبر رسید، دستانش را به سمت آسمان بلند کرد و از کار زشت خالد تبرّی و بیزاری جُست. سپس حضرت امام علی(ع) را برای جبران خطای خالد، به سمت بنیجزامه فرستاد.[عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج 23، ص 247 – 248]
جهت مطالعه بیشتر :
– مدخل دائره المارف ها و دانشنامه ها در باره فتوحات
– مطهری , مرتضی , خدمات متقابل اسلام و ایران ,تهران , انتشارات صدرا , 1374, ص 375)
– رسول جعفریان،تاریخ ایران اسلامی ج اول
– فتوحات دوره خلفا(انگیزه ها و پیامدها) ،یوسف غلامی منبع: فرهنگ کوثر 1379 شماره 47
پدیده فتوحات بسته به اینکه از چه زاویهای به آن کنیم تحلیل مختلف است همانند دیگر پدیدهها از جهاتی جنبه مثبت و ازجهاتی منفی ، جنبه مثبت فتوحات به اصل دین و آئین اسلام و ایمان و اندیشههای انسانساز و اجتماعساز آموزههای اسلام برمیگردد، اما عملکرد اشتباه و مخرب خلفا و برخی افراد، در جریان فتوحات که با تعالیم اسلامی در تعارض بود جنبه منفی و غیر قابل دفاع داستان است .
لذا در قضاوت در پدیده فتوحات تعارض و تناقضی وجود ندارد ، با نگاه کلی نه تمام پدیده فتوحات را مطلقا می پذیریم و نه مطلقا آن را نفی میکنیم . نقاط مثبت فتوحات قابل پذیرش و نقاط منفی فتوحات قابل نقد است .
البته این تذکر ضروری است که برخی نکات در باره قتل، غارت، کشتار و تجاوز در فتوحات در منابع تاریخی احتمالا با نوعی اندیشه اسلام ستیزی یا عرب ستیزی در آنها برجسته می شود.
توضیح بیشتر :
آغاز اسلام ایرانیان
طبق گواهى تاریخ، پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله در زمان حیات خودشان پس از چند سالى که از هجرت گذشت، نامه هایى به سران کشورهاى جهان نوشتند و پیامبرى خود را اعلام و آنها را به دین اسلام دعوت کردند. یکى از آن نامه ها نامه اى بود که به خسرو پرویز پادشاه ایران نوشتند و او را به اسلام دعوت کردند، ولى چنانکه همه شنیده ایم خسرو پرویز تنها کسى بود که نسبت به نامه آن حضرت اهانت کرد و آنرا پاره کرد. این نشانه فسادى بود که در اخلاق دستگاه حکومتى ایران راه یافته بود.
هیچ شخصیت دیگر از پادشاهان و حکام و امپراطوران چنین کارى نکردند؛ بعضى از آنان جواب نامه را با احترام و توأم با هدایایى فرستادند.
خسرو به پادشاه یمن که دست نشانده حکومت ایران بود دستور داد که درباره این مرد مدعى پیغمبرى که به خود جرأت داده که به او نامه بنگارد و نام خود را قبل از نام او بنویسد، تحقیق کند و عنداللزوم او را نزد خسرو بفرستد. هنوز فرستادگان پادشاه یمن در مدینه بودند که خسرو سقوط کرد و شکمش به دست پسرش دریده شد. رسول اکرم صلى الله علیه و آله قضیه را به فرستادگان پادشاه یمن اطلاع داد.
آنها با حیرت تمام خبر را براى پادشاه یمن بردند و پس از چندى معلوم شد که قضیه همچنان بوده که رسول اکرم صلى الله علیه و آله خبر داده است. خود پادشاه یمن و عده زیادى از یمنى ها بعد از این جریان مسلمان شدند و همراه آنان گروه زیادى از ایرانیان مقیم یمن نیز اسلام اختیار کردند. در آن زمان به واسطه یک جریان تاریخى- که در کتب تاریخى مسطور است- عده زیادى از ایرانیان در یمن زندگى مى کردند و حکومت یمن یک حکومت صددرصد دست نشانده ایرانى بود.
نیز در زمان حیات پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله، در اثر تبلیغات اسلامى عده زیادى از مردم بحرین- که در آن روز محل سکونت ایرانیان مجوس و غیرمجوس بود- به آیین مسلمانى درآمدند، و حتى حاکم آنجا که از طرف پادشاه ایران تعیین شده بود مسلمان شد. علیهذا اولین اسلام گروهىِ ایرانیان در یمن و بحرین بوده است.
البته اگر از نظر فردى در نظر بگیریم، شاید اولین فرد مسلمان ایرانى سلمان فارسى است، و چنانکه می دانیم اسلام این ایرانى جلیل آنقدر بالا گرفت که به شرف «سَلْمانُ مِنّا اهْلَ الْبَیْتِ» نایل شد. سلمان نه تنها در میان شیعیان احترام زیاد دارد بلکه در میان اهل تسنن نیز در ردیف صحابه درجه اول به شمار مى رود. کسانى که به مدینه مشرّف شده اند مى دانند که دورتا دور مسجد النبى اسماء صحابه بزرگ و ائمه مذاهب اسلامى نوشته شده است؛ یکى از کبار صحابه که نامش در آنجا به عنوان یک صحابه کبیر نقش شده سلمان فارسى است.
همین مقدار سابقه ایرانیان با اسلام در زمان پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله کافى بود که بسیارى از آنان با حقایق اسلامى آشنا شوند. طبعاً این خود وسیله اى بود براى اینکه خبر اسلام به ایران برسد و کم و بیش مردم ایران با اسلام آشنا شوند. خصوصاً با توجه به اینکه- چنانکه خواهیم گفت- وضع دینى و حکومتى آن روز ایران طورى بود که مردم تشنه یک سخن تازه بودند، در حقیقت در انتظار فرج به سر مى بردند؛ هرگونه خبرى از این نوع، به سرعت برق در میان مردم مى پیچید. مردم طبعاً مى پرسیدند این دین جدید اصولش چیست؟ فروعش چیست؟.( مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج 14، ص: 79)
آغاز فتوحات مسلمانان:
حمله اعراب به ایران یا فتح ایران توسط مسلمانان از زمان ابوبکر شروع شده، در زمان عمر به اوج خود رسید و در زمان عثمان منتهی به سقوط کامل دولت ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی (مطابق با سال ۳۰ هجری قمری) و کشته شدن یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانیان، بود
در مورد خشونت،کتابسوزی و ارتکاب غارت باید واقع بینانه نگاه نمود و مطالعه کرد. دشمنان اسلام خصوصا در زمان معاصر کوشیده اند تا فتوحات مسلمین را همچون جنگ ها و کشورگشاییهایى نشان دهند که مملو از غارت و خانمان سوزى و ویرانى بوده تا کمى از چهره پلید خودشان در جنگها را از بین ببرند.
شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام وایران درباره این موضوع این گونه نتیجه گیری می کند: چنانچه کتابهاى تاریخى نگاشته اند در فتوحات اسلامى هرچند که با عدم حضور اهل بیت و نظارت آنها صورت گرفت و داراى اشکالات عمده و فراوانى است، اما چیزى به عنوان غارت و کتابسوزى و قتل عام وجود نداشته است.
اتفاقاتی که هنگام فتوحات بعد از رحلت پیامبر(ص) افتاده، نمی تواند به طور کامل و صد در صد مورد تأیید باشد؛ زیرا به عقیده شیعیان، خلیفه برحق پیامبر(ص)، امام علی(ع) بوده که با این که در این گونه موارد، راهنمایی های ارزنده ای ارائه می فرموده ولی به هر حال، قدرت تصمیم گیری در اختیار دیگران بوده است.
متأسفانه درباره فتح ایران توسط مسلمانان، بویژه در این اواخر، تهمتها و مطالب خلاف واقع زیادی مطرح شده است. این مطالب، گاهی با هدف اسلامستیزی به طور غیر مستقیم و گاهی بر اثر خصلتهای نژادپرستانه و با انگیزه عربستیزی صورت میگیرد؛ از اینرو لازم است برای کشف حقیقت درباره مسائل مطرح شده، به کتابهای معتبر تاریخی مراجعه شود و به مجرّد شنیدن داستان یا جریانی، آنرا نپذیرفت.
با اینحال، نمیتوان برخی از کارهای مغایر با دستورات اسلامی را که برخی اوقات در این فتوحات انجام شده، نادیده گرفت و از آنها چشمپوشی کرد. اما باید توجه داشت که نباید خطاهای برخی افراد را که در سپاه اسلام بودند و با انگیزههای غیر الهی در جنگ شرکت داشتهاند، به اسلام نسبت داد. بلکه به جای اینکه اسلام مورد سرزنش قرار بگیرد، باید آن افراد به دلیل رعایت نکردن دستورات اسلامی مذمت شوند. یکی از این موارد، اقدام سعید بن عاص در نیرنگ زدن به کسانی بود که در محاصرهاش قرار داشتند. افرادی که تحت محاصره او قرار گرفته بودند، از او امان خواستند تا خود را تسلیم کنند. سعید به آنان امان داد و گفت: یک نفر از شما را نخواهم کشت. وقتی محاصره شدهگان خود را تسلیم کردند، او با استفاده از آن حرف دو پهلویی که زده بود، همه را کشت و فقط یک نفر را زنده نگه داشت.[طبری، محمد بن جریر، (تاریخ طبری)، ج 4، ص 270]از این نوع تخلفها در زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) هم اتفاق افتاده که میتوان به جریان حمله «خالد بن ولید» به قبیله «بنی جزیمه» اشاره کرد. پیامبر اکرم(ص) خالد را به سوی قبیله بنیجزیمه فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. بنیجزیمه اعلام کردند که ما مسلمان هستیم. ولی خالد به آنان شبیخون زد و عدهای از مردم این قبیله را کشت و تعدادی را اسیر کرد و بعد دستور داد تا اسیران کشته شوند. وقتی خبر این کار خالد به پیامبر رسید، دستانش را به سمت آسمان بلند کرد و از کار زشت خالد تبرّی و بیزاری جُست. سپس حضرت امام علی(ع) را برای جبران خطای خالد، به سمت بنیجزامه فرستاد.[عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج 23، ص 247 – 248]
جهت مطالعه بیشتر :
– مدخل دائره المارف ها و دانشنامه ها در باره فتوحات
– مطهری , مرتضی , خدمات متقابل اسلام و ایران ,تهران , انتشارات صدرا , 1374, ص 375)
– رسول جعفریان،تاریخ ایران اسلامی ج اول
– فتوحات دوره خلفا(انگیزه ها و پیامدها) ،یوسف غلامی منبع: فرهنگ کوثر 1379 شماره 47