توجه

  1. توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

خانه » همه » مذهبی » چرا قرآني كه براي همه زمان ها و مكان ها است، تحت تاثير فرهنگ عرب عصر نزول سخن گفته است؟

چرا قرآني كه براي همه زمان ها و مكان ها است، تحت تاثير فرهنگ عرب عصر نزول سخن گفته است؟

درست است كه قرآن از زبان، اصطلاحات و مثال هاي رايج مردم عربستان استفاده كرده است؛ اما اين موضوع مساوي با تحت تاثير فرهنگ عرب بودن نيست. قرآن كريم بسياري از آداب و رسوم و باورهاي غلط عرب را رد كرده و سعي در اصلاح فرهنگ آنان داشته است. در واقع قرآن براي اصلاح فرهنگ ها آمده و موضوعات بسياري در قرآن وجود دارد كه در واقع نفي كننده يا اصلاح كننده فرهنگ عرب است. [1] 
اما از آنجا كه قرآن براي اصلاح انسان ها و هدايت ايشان نازل شده است، براي اصلاح افكار و عقايد نادرست ايشان ابتدا بايد به بيان و نقل عقايد ايشان بپردازد تا بتواند آنرا نقد نموده، تصحيح نمايد. در واقع قرآن از روي مصلحت و بطور عمدي به بيان يك سري از خرافات و باورهاي نادرست عرب پرداخته و به شيوه هاي گوناگون سعي در ابطال و نفي آن داشته است.[2] اصلا همين كه قرآن زبان خود را عربي انتخاب كرده و اعلام مي كند قرآن را به زبان عربي مبين نازل كرديم خود نشان دهنده توجه قرآن به معاصرانش است. همين هم زباني خود باعث ورود برخي عناصر فرهنگي در قرآن مي شود. خداوند در آيه 4 سوره ابراهيم مي فرمايد:«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم» و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم، تا [حقايق را] براى آنان بيان كند. يعني هر پيامبري به زبان و فرهنگ قوم خود فرستاده شده است. بنابراين برخي عناصر فرهنگي در قرآن وجود دارد كه برخي ناشي از هم زباني قرآن با اعراب است و برخي به خاطر اصلاح يا نقد فرهنگ ايشان و دسته اي نيز به منظور بيان مثال و قابل فهم كردن مطلب براي مخاطب در قرآن بيان شده اند. علاوه بر اين قرآن ابتدا بايد بتواند مخاطبان اوليه خود(ساكنان جزيره العرب) را به سوي خود جذب كرده و هدايت كند تا پس از آن بتواند براي همه انسان ها در همه زمان ها و مكان ها هدايتگر باشد. كتابي كه نتواند با معاصران خود ارتباط برقرار كند، در همان زمان و مكان دفن مي شود و كسي از آن خبردار نمي شود. اما قرآن با جذب معاصران خود علاوه بر اينكه جايگاه خود را محكم نمود، مبلغاني براي نسل هاي آينده تربيت نمود تا اين كتاب را به ايشان برسانند. 
در واقع مي توان گفت قرآن كريم با عناصر فرهنگ زمان خويش، سه گونه بر خورد داشته است:
الف) قرآن عناصر مثبت فرهنگى عرب را، كه ريشه در اديان ابراهيمى داشته و بر اساسى صحيح بوده پذيرفته، آن‏ها را پيرايش كرده و تكامل بخشيده است. مثال آن در احكام، مسأله حج ابراهيمى و لعان است‏.
ب) قرآن عناصر منفى و خرافات اعراب جاهلى را نمى‏ پذيرد، بلكه با آن‏ها مقابله مى‏ كند يا نامى از آن‏ها نمى‏ برد. قرآن از عصر قبل از نزول قرآن به «الجاهلية الاولى» تعبير مى‏ كند و مى ‏فرمايد: «أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً» آيا حكم جاهليت را مى‏ جويند؟ براى گروهى كه اهل يقين‏ اند، حكم چه كسى از حكم خدا بهتر است؟ [3] مواردى كه از اعتقادات و احكام جاهلى و فرهنگ عرب زمان نزول آيات قرآن بوده و قرآن كريم به مقابله با آن‏ها برخاسته عبارتند از:عبادت اعراب جاهلى‏،رد قانون ظهار،  رّد عقايد جاهلانه در مورد جن يا پسر و دختر قرار دادن براى خدا،  تخطئه احكام و آداب جاهلى( قرآن كريم بحيره، سائبه، وصيله، و حام را ردّ مى‏ نمايد. (مائده: 103)- قرار دادن نصيب براى خدا از كشت ‏ها و چهار پايان را پندار باطل معرفى مى‏ كند. (انعام: 136)- از به فحشا كشاندن كنيزان باز مى‏ دارد. (نور: 33)- ربا خوارى بويژه به صورت اضعاف مضاعف را طرد مى‏ نمايد. (آل عمران:130)- زنده به گور كردن دختران نوزاد را مردود مى ‏شمارد. (انعام: 151 و اسراء 31 و تكوير: 63) 5- قرآن عقايد اعراب را در مورد اين كه فرشتگان دختران خدا هستند، مردود شمرده است. (النجم: 27- 21))
ج) قرآن از زبان قوم و تشبيهات و لغات آن‏ها براى تفهيم بهتر مقاصد بلند خود استفاده كرده است. پيامبران الهى براى آن كه بتوانند مطالب بلند و مفاهيم عالى معنوى و عقلانى خويش را براى مردم بيان كنند، به طورى كه آنان با توجه به بى سواد بودن و عدم اطلاع از مسائل علمى، مقصود را دريابند، از تشبيهات استعاره ‏ها، كنايه‏ هاى رايج و نيز لغات و كلمات معمول در جامعه استفاده مى ‏كردند، به عبارت ديگر، با مردم به اندازه عقل آنان سخن مى‏ گفتند. مانند تعبيرات قرآن در مورد ديوانگان و تشبيه ميوه زقوم به سرهاى شياطين و قسم‏ ها و نكوهش‏ هاى لفظى‏. در اين جا، يادآورى اين نكته لازم است كه استفاده هر شخص از كنايه‏ ها و تعبيرات و عناوين رايج زبان (كه هر گوينده‏ اى ناگزير از به كارگيرى آن است) به معناى پذيرش لوازم كلامى و علمى آن نيست. براى مثال، لفظ «ديوانه» كه در فارسى رايج است، به معناى پذيرش ديوزدگى افراد مبتلا به جنون نيست. به عبارت ديگر، قرآن يا هر گوينده‏ اى وجه شبه را قبول ندارد، بلكه از اين عناوين به عنوان مشير استفاده مى‏ كند.[4] بنابراين قرآن از فرهنگ زمانه خود تنها به عنوان مهملي براي بيان مطالب مهم خود استفاده كرده و سعي نموده عناصر منفي و غلط آنرا بزدايد و با پذيرش عناصر مثبت آن، مخاطبان را به سوي خود جذب نمايد، تا پس از آن بتواند براي تمامي انسان ها در تمامي زمان ها و مكان ها هدايتگر باشد. همان گونه كه امير مومنان علي عليه السلام مي فرمايد كه «قرآن با گذر زمان كهنه نمى ‏شود، و بر سر زبان‏ها تباه نمى‏ گردد. چون خداوند او را براى زمان و عصر خاصى نازل نكرده، بلكه آن را (در هر زمان) مايه استدلال و بر سر هر زبانى وسيله احتجاج قرار داده است.»[5] پي نوشت:
[1] . رضايي اصفهاني، محمد علي، قرآن و فرهنگ زمانه، (مجله معرفت، ش 26، پاييز 1377)، ص51-52
[2] . طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، (قم: دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق)، ج‏20، ص: 42؛ رضايي اصفهاني، محمد علي، قرآن و فرهنگ زمانه، (مجله معرفت، ش 26، پاييز 1377)، ص51
[3].مائده،50
[4]. بررسى نظريه عرفى بودن زبان قرآن، ناهيد دامن پاك مقدم‏، نشر تاريخ وفرهنگ‏، تهران،1380،ص: 188-191
[5]. بررسى نظريه عرفى بودن زبان قرآن، ص: 209

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد