۱۳۹۴/۰۸/۱۳
–
۱۹۰۰ بازدید
چرا «مرگ بر آمریکا»؟
پرسش. آیا شعار مرگ بر امریکا وضعیت دیپلماسی ایران را
در نظام بین المللی تضعیف مینماید؟
پاسخ اجمالی:
جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اساسی که چکیده و محور اصلی
اهداف، افکار، آرمان ها و ایده آل های ملتی است که تابع مکتب اسلام است و به تعبیر
مقام معظم رهبری میثاق بزرگ ملی و دینی و انقلابی ماست، «روزنامه جمهوری
اسلامی19/4/79»، سیاست خارجی خویش را بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری،
حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد
در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار کرده
است «قانون اساسی، اصل 152» ناگفته پیداست که وقتی قانون اساسی جمهوری اسلامی چنین
رویکردی را برای دستگاه سیاست خارجی مشخص کرده است نتیجه ی بدیهی این رویکرد، تخاصم
قدرت های سلطه گری مانند آمریکا با جمهوری اسلامی است. زیرا جمهوری اسلامی علاوه ی
بر اینکه خود در برابر هر نوع سلطه جویی مقاومت می کند، مانع از نفوذ و سلطه ی قدرت
های سلطه گر بر ملت های مظلومی می گردد که دست یاری به سوی جمهوری اسلامی دراز
مینمایند.
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران در عین خودداری کامل از هر
گونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر
مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند «قانون اساسی، اصل 154» نمونه های بارزی
از این حمایت ها را در حمایت جمهوری اسلامی ایران از مردم مظلوم فلسطین، بوسنی و
هرزگوین، چچن، افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، بحرین،یمن و… می
توان مشاهده نمود. و تمامی اینها بر خلاف و در تضاد با سیاست های دول سلطه گری
مانند آمریکا می باشد. پس روشن گردید که جمهوری اسلامی ایران با آمریکا با توجه به
اهداف و آرمان های این دو کشور، تضاد و تناقضی ماهوی دارد و تا وقتی که جمهوری
اسلامی ایران هویت اساسی خویش را حفظ نموده است قطعا آمریکا با آن در تخاصم و توطئه
خواهد بود.
بنابراین ریشه ی شعار مرگ بر آمریکا به همین تضاد اهداف و دخالت
های این کشور در امور داخلی کشورمان به ویژه از دوران کودتای 1332 به بعد و بالاخص
بعد از انقلاب اسلامی باز می گردد. ذکر این توضیحات به این هدف بود که مشخص شود که
سیاست خارجی ما نه تنها هیچ منافاتی با شعار مرگ بر آمریکا ندارد بلکه با توجه به
خط صریح مشخص شده ی در قانون اساسی مبنی بر نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری،
حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد
در برابر قدرت های سلطه گر؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی می بایست بازتاب و نمود و
تجسم دیپلماتیکی از همان شعار مرگ بر آمریکا بوده و در تمامی مجامع بین المللی باید
به دنبال اثبات مظلومیت ملت ایران و خیانت های رژیم ایالات متحده ی آمریکا علیه آن
باشد. و این رویکرد با توجه به اسناد فراوان موجود مبنی بر دخالت های صریح آمریکا
در امور داخلی ایران، نه تنها هیچ ضرری متوجه وضعیت دیپلماسی ایران را در نظام بین
المللی نمی نماید بلکه خود می تواند برگ برنده ای در عرصه دیپلماسی عمومی برای
کشورمان محسوب گردد.
پاسخ تفصیلی:
در پیوست پاسخ، مطالب مفصل و سودمندی پیرامون
رابطه ی با آمریکا و دلایل دشمنی و خصومت آمریکا با ایران و رفتارخصمانه آمریکا
علیه جمهوری اسلامی خدمتتان ارائه می نماییم.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر پایه مبانی و اصول
اسلامی بر اساس روابط صلح آمیز و احترام متقابل با سایر کشورها و نفی هر گونه سلطه
جویی و سلطه پذیری و دفاع از حقوق مسلمانان و عزت و استقلال کشور استوار شده است.
خداوند متعال می فر ماید: «لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم
یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم وتقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین. انما ینهاکم الله
عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم و
من یتولهم فاولئک هم الظالمون» (سوره ممتحنه، آیه 8-9) «خدا شما را از نیکى کردن و
رعایت عدالت نسبت به کسانى که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان
بیرون نراندند نهى نمىکند، چرا که خداوند عدالتپیشگان
را دوست دارد. تنها شما را از دوستى کسانى نهى مىکند که در
امر دین با شما پیکار کردند، و شما را از خانههایتان بیرون
راندند، یا به بیرون راندن شما کمک کردند از اینکه با آنها دوستى کنید، و هر کس
آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است.»
بر این اساس، اصل در روابط با سایر کشوره، رابطه مسالمت آمیز،
بر پایه احترام متقابل است و کشورهایی که به دنبال سلطه جویی و مقابله با نظام
اسلامی هستند از این قاعده مستثنی شده اند. بر اساس مبانی دینی کشور اسلامی نه ظلم
می کند و نه زیر بار ظلم می رود «لا تظلمون و لا
تُظلمون»(سوره بقره، آیه 279) «نه ظلم کنید و نه ظلم را بپذیرید»
و ایستادگی در برابر ظالمان و دفاع از مظلومان وظیفه مسلمانان و
کشور اسلامی است «کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً»(نهج
البلاغه، نامه 31) «همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید» پایبندی به قرار داد
ها و تعهدات از اصول روابط خارجی کشور اسلامی است و همه مسلمانان و نظام اسلامی
موظف است به حکم «یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود»(سوره مائده، آیه 1) «ای کسانی
که ایمان آورده اید به عهد و پیمان های خود پایبند باشید.» اما در عین حال هیچگاه
اجازه تسلط دشمنان را بر نظام اسلامی نخواهد داد زیرا «لن یجعل الله للکافرین علی
المؤمنین سبیلاً» (سوره نساء، آیه 141)«و خداوند هرگز
کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است» و عزت و سربلندی از آن مؤمنان است «ولله
العزه ولرسوله وللمؤمنین» (سوره منافقین، آیه 8) «عزت برای خدا و رسول او و مؤمنان
است»
بر این اساس، مطابق قانون اساسی «سیاست خارجی جمهوری اسلامی
ایران براساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت
ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و
روابط صلح آمیزمتقابل با دول غیرمحارب استوار است.» (قانون اساسی، اصل 152).
«رفتارخصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی» تاریخ معاصر کشورما سندی
گویا بر توطئه ه، اقدامات خصمانه و دخالت های آمریکا می
باشد که نگاهی گذرا به فهرست آن کافی است تا خوی استکباری این کشور را به نمایش
بگذارد و نقاب فریب از چهره آن کنار زند. هر چند پرداختن به جزئیات طومار بلند
توطئه ها و شرارت های آمریکا علیه کشورمان، مثنوی هفتاد من خواهد شد اما نیم نگاهی
به مهمترین این اقدامات خصمانه، گویایی بسیاری از واقعیت هاست. که در اینجا به
نمونه هایی اشاره می کنیم.
1- کودتاى 28 مرداد 1332
کودتای 28 مرداد را باید سرآغاز تسلط آمریکا بر ایران و دخالت
در امور کشورمان به حساب آورد. بنابر اعتراف آمریکایىها،
که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا و وزارت خارجه آمریکا در سال 1379 منعکس شده
است، نمایندگان دستگاه امنیتى انگلیس، موضوع براندازى دولت مصدق و جایگزین کردن یک
حکومت کاملا وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت آمریکایىها
در فروردین 1332 مواجه شدند. طرح این کودتا پس از مطالعات فراوان توسط طراحان
انگلیسى و آمریکایى، در قالب طرح تىپى آژاکس در 21 تیر ماه
توسط رئیس سازمان سیا، وزیر خارجه امریکا و رئیس جمهور آمریکا (آیزنهاور)
به امضاى نهایى رسید و با اختصاص بودجهاى هنگفت، در 28
مرداد 1332 کودتا انجام پذیرفت که در نتیجه آن دکتر مصدق از نخستوزیرى
برکنار و حکومت مردمى وى سقوط کرد. شاه، که از بیم اعتراضات و شورشهاى مردمى، از
قبل به ایتالیا گریخته بود، پس از کودتا مجددا به ایران بازگشت و به این صورت، سلطه
همه جانبه آمریکا بر این کشور آغاز شد. (ر.ک: اسناد منتشر شده توسط آمریکا در مورد
کودتای 28 مرداد 1322، در سال 1379سایت روزنامه نیویورک
تایمز – واعظی، حسن، ایران و آمریک، تهران: سروش،1379، ص 57)
کرمیت روزولت از
مقامات برجسته سیا که مجری این کودتا بود، چنین اعتراف می کند.«کودتای ایران،
نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که به وسیله سیا در ماههای آخر حکومت
ترومن تنظیم شده بود.» (مدنی، سید جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم: دفتر
انتشارات اسلامی، 1369، ج1، ص 515)
2- حمایت و تحکیم پایههاى
حکومت استبدادى شاه
حمایت دولت آمریکا از شاه پس از 28 مراد 1332 وارد مرحله جدیدى
شد و آمریکایىها با تمام توان، از شاه حمایت کردند.
حمایت مالى آمریکا پس از کودتا به طرز شگفتانگیزى
افزایش یافت به گونه ای که 12 روز پس از کودتاى 28 مرداد، آمریکا با پرداختیک
وام 45 میلیون دلارى به ایران موافقت نمود..در سال 1330 کمک مالى آمریکا به ایران
بالغ بر 3/1 میلیون دلار بود، در حالی که این رقم در سال پس از کودتا به 70 میلیون
دلار یعنى 60 برابر رقم قبلى رسید. همچنین در حالی که تعداد مستشاران سازمان سیا در
ایران در سال 1330 کمتر از 10 نفر بود، سه سال بعد به 308
نفر رسید. (واعظی، حسن، ایران و آمریک، پیشین، ص64-65)
نفوذ آمریکا در دستگاه
حاکمیت ایران روز به روز بیشتر مىشد، تا جایی که کارتر،
ایران را جزیره ثبات خواند. و علاقه خود را نسبت به رژیم شاه این گونه توصیف نمود
«هیچ کشور دیگرى در جهان براى برنامهریزى مشترک، از ایران
به آمریکا و ما نزدیک نیست. هیچ کشور دیگرى براى بررسى مشکلات منطقهاى،
که مورد علاقه هر دو طرف ما نیز هست، ارتباط نزدیکترى از ایران با ما ندارد و هیچ
رهبر دیگرى نزد من احترامى عمیقتر و رابطهاى دوستانهتر
از شاه ندارد.» (همان، ص 77)
آمریکا تا تا آخرین روزهاى حیات سیاسى شاه، دست از
حمایت وى برنداشتند و در برابر همه جنایات ها از او حمایت می کردند.
3- تشکیل ساواک در ایران
تأسیس ساواک در ایران تحت نظارت آمریکا انجام گرفت که نه تنها
سازمان سیا یعنی آژانس جاسوسی خارجی آمریکا در آن شرکت داشت، بلکه سازمان اف.بی.آی
که آژانس داخلی آمریکاست نیز در این راه کمک های فراوانی کرد. آموزش نیروهای ساواک
توسط افسران سازمان سیا هم در داخل کشور و هم در آمریکا صورت می گرفت. (سلیمی بنی،
صادق، ارمغان دمکراسی، قم: معارف، 1383،ص 185-186)
ارتشبد
حسین فردوست در این باره می نویسد:«در نخستین قدم، شناخت سازمانی که مأمور راه
اندازی آن بودم ضرورت داشت. وضع سازمان را مطالعه کردم و با تک تک مدیران کل بحث
نمودم. بدین ترتیب مشخص شد که از سال 1335، ساواک توسط ده مستشار آمریکایی طبق
قواره سازمان خودشان سازماندهی شده است.بنابر این ساواک دو وظیفه اطلاعاتی و امنیتی
را به عهده داشت و تلفیقی بود از دو سازمان سیا و اف.بی.آی» (فردوست، حسین، ظهور
وسقوط سلطنت پهلوی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1371، ج1، ص 409)
بدین وسیله آمریکا توانست با تأسیس ساواک در ایران، کانونی قوی از سازمان جاسوسی
آمریکا را بدون هزینه خود تأسیس کند تا از یک طرف حافظ رژیم سلطنتی باشد که این
رژیم با اطمینان خاطر، منافع آمریکا در منطقه را تأمین نماید و از طرف دیگر با توجه
به موقعیت ایران، از این طریق بتواند رقیب اصلی خود یعنی شوروی سابق را زیر نظر
بگیرد.
4- تحمیل قانون استعماری کاپیتولاسیون و تحقیر ملتبزرگ
ایران
یکى از اقدامات تحقیرآمیز دولت ایالات متحده آمریکا علیه ملت
ایران، تحمیل لایحه اعطاى مصونیت قضایى به اتباع آمریکایى بود. دولت آمریکا از
ابتدای نخست وزیری اسد الله علم، ادامه حضور مستشاران نظامی آمریکا و خانواده آنها
در ایران را مشروط به معافیت از شمول قوانین قضایی ایران کرد. قبول این درخواست به
مفهوم از بین رفتن صلاحیت رسیدگی دادگاههای ایران به جرایم اتباع آمریکایی در ایران
بود که این درخواست آمریکا به صورت لایحه ای توسط حسنعلی منصور نخستوزیروقت
در مهرماه 1343 به مجلس ارایه شد و به تصویب رسید. زشتى این قانون به حدى بود که
دولت آمریکا و ایران اصرار داشتند که این قانون علنى نشود اما با اطلاع امام از آن
و افشاگری ایشان، رژیم رسوا شده و نیت شوم آمریکا آشکار گردید. ایشان در سخنرانی
مشهور 4 آبان 1343 که به تبعید ایشان منجر شد، این قانون را سند بردگی ملت ایران
دانسته، فرمودند: «عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت…
ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا
معرفى کرد… تمام گرفتارى ما از این امریکاست! تمام گرفتارى ما از این اسرائیل
است! اسرائیل هم از امریکاست. این وکلا هم از امریکا هستند! این وزرا هم از امریکا
هستند! همه تعیین آنهاست. اگر نیستند چرا نمىایستند در
مقابلش داد بزنند؟…ما این قانونى که گذراندند- به اصطلاح خودشان- قانون نمىدانیم.
ما این مجلس را مجلس نمىدانیم. ما این دولت را دولت نمىدانیم.
اینها خائنند به مملکت ایران! خائنند.» (صحیفه امام،ج1، ص
415-424)
کویلر یانگ استاد دانشگاه پرینستون آمریکا معتقد است «کاپیتولاسیون
اشتباه فجیعی برای منافع آمریکا در ایران بود و این قانون سنگین به عنوان نشانه
فاحش امپریالیسم تفسیر می شد، با این همه ما برای اجرای آن پافشاری کردیم.» (بیل،
جیمز،عقاب وشیر، تراژدی روابط ایران و آمریک، ترجمه مهوش غلامی، تهران:کوبه، 1371،
ص 258)
5- حمله نظامى به طبس
به دنبال اقدامات خصمانه آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی و
تبدیل سفارت آمریکا به کانونی برای توطئه علیه ایران و تلاش برای هماهنگ ساختن
فعالیت های نیروهای لیبرال و ملی گرا علیه انقلاب اسلامی که بعدها در اسناد لانه
جاسوسی منتشر گردید و پذیرفتن شاه معدوم توسط این کشور و عدم استرداد وی، سفارت
آمریکا در تهران به اشغال دانشجویان پیرو خط امام درآمد. پس از ماجراى تسخیر لانه
جاسوسى در تهران توسط دانشجویان، آمریکایىها براى حل بحران
گروگانگیرى تلاش زیادی انجام دادند و فشارهای زیادی را بر علیه کشورما ایجاد نمودند
و همزمان با فعالیت های گسترده تبلیغاتی و رسانه ای علیه کشورمان، تحریم های
اقتصادی علیه کشورمان توسط آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به مرحله اجرا در آمد و
دارایی های ایران در این کشور مسدود گردید. آمریکاییها ابتدا خواهان مذاکره با کشور
مان در این خصوص بودند اما پیش شرط امام براى مذاکره، تحویل شاه معدوم به ایران بود
و آمریکایىها به جاى پذیرفتن این خواست طبیعی ملت ایران،
در فاز نظامى قدم نهادند.
برژینسکى در کتاب توطئه در ایران مىنویسد:«طرح
عملیات نجات را من ابتدا به عنوان آخرین چاره یا یک اقدام اضطرارى در صورت به خطر
افتادن جان گروگانها تعقیب مىکردم و به مؤثر بودن عملیات
نظامى، نظیر محاصره دریایى ایران، تصرف جزیره خارک و حملات هوایى به هدفهایى در
داخل خاک ایران، بیشتر اعتقاد داشتم.» (برژینسکی، زبیگنیو، توطئه در ایران، ترجمه
محمود مشرقى، تهران: هفته، 1362، ص 188)
آمریکایىها
پس از مطالعات فراوان و با اتکا به عناصر ضد انقلاب و وابسته به رژیم منحوس شاه،
مصمم به حمله به ایران شدند و در 5 اردیبهشت1359 شبانه تعدادى از نیروهاى آموزش
دیده و ویژه خود را توسط پنج فروند هواپیماى پیشرفته آمریکایى در یکى از فرودگاههاى
متروکه، در صحراى طبس پیاده کردند تا از آنجا بر اساس برنامهریزى
قبلى و یک زمانبندى دقیق، عملیات نظامى خود را آغاز کنند
اما با عنایت خداوند و الطاف خفیه الهی،گرفتار طوفان شده و با انهدام هواپیماه، این
عملیات نظامى به شکست مفتضحانه ای برای آمریکا تبدیل شد.
6- کودتاى نوژه
این کودتا که پس از گذشت 75 روز از تهاجم آمریکا به طبس به وقوع
پیوست، بزرگ ترین حرکت ائتلافی گروههای ضد انقلاب و قدرت های غربی جهت براندازی
نظام جمهوری اسلامی به حساب می آید.کودتاى نوژه توسط یک ستاد از پاریس به رهبرى
شاهپور بختیار هدایت مىشد و صحنه گردان اصلی آن آمریکا
بود. یکی از سران کودتا نقش آمریکا در این ماجرا را چنین بازگو کرد:«هماهنگی بین
اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه نظیر عربستان، مصر، عراق توسط نماینده سیا که در
دفتر دکتر بختیار در پاریس است انجام می گرفت. تأمین هزینه های مادی چه به صورت
مستقیم وچه به صورت غیر مستقیم نیز توسط آمریکا صورت گرفته است…» (کودتای نوژه،
مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، تهران: مؤسسه مطالعه و پژوهش های سیاسی، 1368، ص
37)
سازمان سیا امید زیادی به کودتای نوژه بسته بود و آن را ضربه
نهایی بر علیه نظام جمهوری اسلامی می پنداشت. تجهیزات نظامی
که قرار بود در داخل و خارج کشور در این کودتا به کار گرفته شود،
همچنین افراد برجسته کادر رهبری و اجرایی وبرنامه ریزی دقیق آن
و… در تاریخ کودتاهای جهان بی سابقه بود. دقت طراحی کودتا در حدی بود که سیا
موفقیت آن را قطعی می دانست. اما با عنایات خداوند، قبل از این که این کودتا وارد
فاز اجرایى خود شود، طى یک عملیات بسیار دقیق، کشف شد و تمامى عوامل آن در داخل
کشور دستگیر شدند و این توطئه بزرگ نیز که می رفت تا ضربه جبران ناپذیری به نظام
اسلامی بزند، خنثی و در نطفه خفه گردید.
7– تحریک عراق و تحمیل جنگ علیه ایران
آمریکایىها پس از شکستسنگین
در کودتاى «نوژه»، تحرکات شدیدى را براى ترغیب صدام به جنگ
با ایران آغاز کردند. برژینسکى، مشاور امنیت ملى آمریکا، براى آماده سازى عراق براى
شروع جنگ سفرهاى محرمانه متعددى به بغداد کرد که مجله ژورنال استریت، مورخ 8 فوریه
1980 یکى از این سفرهاى محرمانه را فاش ساخت. علاوه بر این، مطبوعات اروپایى نیز در
همان زمان، از ملاقاتهاى متعدد برژینسکى با صدام خبر دادند. (تایمز لندن، 17 ژوئن
1980 به نقل از حسن واعظى، ایران و آمریکا، پیشین، ص 108)
مجله فیگارو به نقل از طارق عزیز وزیر امور خارجه وقت عراق در
این باره چنین گزارش داد: «جریان جنگ ایران و عراق در واقع از ژوئن گذشته (تیرماه
1359) زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با
شخص صدام ملاقات کرد و قول داد که از صدام حسین کاملاً حمایت نماید و این امر را
تفهیم کرد که آمریکا با آرزوی عراق در مورد شط العرب و احتمالاً برقررای یک جمهوری
عربستان در این منطقه مخالفت نخواهد کرد و بالاخره کلیه اقدامات به کشاندن عراق به
جنگ علیه ایران منجر شد و پیش بینی ها چنین بود که اگر بغداد پیروز بشود، ایران بی
ثبات می شود و رژیم جمهوری اسلامی از میان می رود و یک دولت طرفدار غرب به جای آن
به قدرت می رسد و در صورتی که عراق با شکست مواجه گردد، آمریکا می تواند خود را به
عنوان حامی و مدافع ایران قلمداد نماید.» (روزنامه انقلاب اسلامی، 17/9/1359)
نماینده آمریکا در سازمان ملل در همان روزهای آغازین جنگ اعلام
کرد: «اگر عراق از آمریکا کمک بخواهد هر گونه امکانات نظامی را در اختیار عراق قرار
خواهد داد.» (روزنامه اطلاعات، 7/7/1359)
هر چند آمریکایىها
کوشیدهاند که نقش خود را در تحریک صدام براى حمله به ایران
کتمان کنند، اما تجهیز صدام به انواع سلاحهاى جدید جنگى و کشتار جمعى و نیز
حمایتهاى رسانهاى، سیاسى و بینالمللى
از سوى امریکا و همپیمانان وى، چیزى نیست که بتوان آن را
کتمان یا انکار کرد. از این رو، آمریکایىها خود ناچار به
اعتراف آن شدند. روزنامه سوئدی تمپوس به نقل از هنری کسینجر وزیر امور خارجه پیشین
آمریکا و نظریه پرداز امروزی در این زمینه نوشت: «واشنگتن در مورد ایران که هرگز
اهداف خود را محرمانه نمی گذارد، به این نتیجه رسیده است که این کشور تهدیدی بزرگ
تر است. ایران در نظر دارد بر عراق پیروز شده و دولتی
اسلامی در این منطقه مستقر نماید.» (خبرگزاری جمهوری
اسلامی، 25/2/1365 به نقل از روزنامه تمپوس)
سایروس ونس، مشاور سابق امنیت ملى کاخ
سفید نیز رسما اعلام کرد:«ما در جنگ طولانى و پر خسارت ایران و عراق، علیه ایران
بودیم.» (رابطه؟! (بررسى موضوع رابطه ایران و آمریکا از منظر تحولات بعد از دوم
خرداد)،تهران: روزنامه سلام، ص 151)
8- رویارویی و دخالت نظامى مستقیم در جنگ
حمایت آمریکا در جنگ تحمیلی تنها به کمک های نظامی به این کشور
خلاصه نشده و در شرایطی که جمهوری اسلامی به موفقیت ها و برتری نسبی در جنگ دست
یافت، مداخله مستقیم نظامی را در دستور کار قرار داد. که می توان به هدف قرار دادن
سکوهای نفتی ایران، حمله به کشتی «ایران اجر» ناوچه «جوشن» و «سهند» اشاره نمود.
یکی از اقدامات وحشیانه این کشور در روز های پایان جنگ، حمله ناو
آمریکایى وینسنس به هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران در 12 تیر ماه 1367بود
که در جریان این حمله غیر انسانى، تمامى 290 نفر مسافر و خدمه هواپیما، که 118 نفر
از آنها را فقط زن و کودک تشکیل مىدادند، به شهادت رسیدند.
سران کاخ سفید نه تنها بابت این جنایت از ملت ایران عذرخواهى نکردند، بلکه در
اقدامى بهتانگیز به فرمانده این ناو به خاطر ارتکاب این
جنایت، مدال افتخار دادند. (سلیمی بنی، صادق، ارمغان دمکراسی، پیشین، ص 285-286)
9- فشارهای اقتصادى و اقدامات تحریمى علیه نظام جمهورى
اسلامى
یکی از اقدامات دولت آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی، اعمال
فشارها و تحریم های اقتصادی علیه کشورمان است که این تحریم ها با دستور کارتر در 23
آبان 58 با مسدود نمودن اموال و دارایی های ایران در مؤسسات مالی و بانکهای
امریکایی آغاز گردید و تا به امروز ادامه داشته و هموراه تمدید و تشدید شده است.
دولت آمریکا با هدف تضعیف قدرت اقتصادى و مالى ایران و به زانو درآوردن نظام نوپاى
اسلامى، به اصطلاح سیاست مهار ایران را در پیش گرفت. در دوران ریاست جمهورى ریگان،
مجازاتهاى سنگینى براى مؤسسات و شرکتهاى آمریکایى، که قصد سرمایهگذارى
در بخشهاى نفت و گاز ایران را داشتند، در نظر گرفته شد. همچنین با تصویب و اجراى
طرح «داماتو» در زمان ریاست جمهورى کلینتون، تحریم اقتصادى ایران وارد مرحله نوینى
شد که به موجب آن، شرکتهاى غیرآمریکایى که بیش از چهل میلیون دلار در سال در صنایع
نفتى ایران سرمایهگذارى می کردند، مشمول تحریمهاى سنگین
این کشور قرار مىگرفتند کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا
اعلام کرد.«ما از تمامی دوستانمان در جهان می خواهیم که از داشتن مناسبات اقتصادی
با ایران اجتناب کنند و همانند آمریک، ایران را تحت فشار و تحریم قرار دهند زیرا
ایران سرسخت ترین مخالف صلح خاورمیانه (اعراب و اسرائیل) است.» (واعظی، حسن، ایران
و آمریک، پیشین، ص 125)
امروز نیز آمریکا به بهانه تلاش جمهوری اسلامی ایران برای
دستیابی به انرژی هسته ای، تحریم های شدیدی را علیه کشور ما به کار گرفته و دامنه و
گستره تحریم ها را شامل مراودات بانکی و شرکت های تجاری وبازرگانی و حتی دارو نموده
است که با هدف ایجاد نارضایتی مردم و جدا نمودن آنان از نظام جمهوری اسلامی به
عنوان پشتوانه اصلی نظام صورت می گیرد، اما ایستادگی و صلابت مردم در برابر زیاده
خواهی های آمریکا موجب شد با وجود همه سختیه، ایران اسلامی نه تنها در برابر همه
تحریم ها ایستادگی نماید که آنها را به فرصتی برای پیشرفت کشور تبدیل نماید.
10– حمایت، سازماندهى و هدایت مخالفان نظام
یکی دیگر از اقدامات مداخلانه جویانه آمریکا علیه انقلاب
اسلامی، حمایت، سازماندهی و هدایت مخالفان نظام برای مقابله با نظام اسلامی از
ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز بوده است. این حمایت شامل حمایت مالی،
تسلیحاتی، رسانه ای و تبلیغاتی و… می باشد. حمایت این
کشور از منافقان و تجهیز مادی و تسلیحاتی آنان برای عملیات تروریستی بر علیه نظام
جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست. هدایت و حمایت آشکار سران این کشور از غائله 18
تیر سال 78 و فتنه سال 88 عمق کینه توزی آنان را به خوبی نشان می دهد. در جریان
فتنه 88 مقامات امریکایی بی پرده با دخالت در امور داخلی کشور ما به حمایت از جریان
فته پرداختند.
هلاری کلینتون که وزارت خارجه آمریکا را در آن زمان بر عهده
داشت اظهار داشت:«دولت آمریکا از بیرون ایران هر حمایتی از دستش بر می آمد از
معترضان(جریان فتنه) کرد.» «همه ایرانیانی که در تلاش برای شنیده شدن صدایتان و
دفاع از آزادیهای بنیادی و حقوق بشر هستید، بدانید تنها نیستید. ایالات متحده
آمریکا و جامعه جهانی پشتیبان شماست.» همچنین باراک اوباماگستاخانه ابزار داشت:
«ایرانیها باید شجاعت لازم برای بیان آزادی را داشته باشند و به اعتراضات خود
ادامه دهند. امیدواری و توقع من این است که کماکان شاهد این باشیم مردم ایران شجاعت
ابراز اشتیاق برای به دست آوردن آزادی بیشتر و حکومتی مبتنی بر مردمسالاری بیشتر
را داشته باشند.» (www.alef.ir/vdccieqsm2bq1e8.ala2.html?13662-
گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس درباره فتنه 88)
11 – فضاسازى سیاسى و تبلیغاتى و جنگ روانی علیه نظام
جمهورى اسلامى
از دیگر ابعاد اقدامات مداخله جویانه آمریکا فضا سازی و جنجال
تبلغاتی گسترده و جنگ رسانه ای تمام عیار بر علیه نظام اسلامی و اتهامات و ادعاهای
واهی و بی اساس به کشورمان با هدف تخریب چهره نظام است، اتهاماتی همچون «نقض حقوق
بشر»، «حمایت از تروریسم و گروههاى تروریستى »،
«تلاش براى دستیابى به سلاحهاى کشتار جمعى» و… که هراز
گاهی در قالب سناریوهای مختلف و با ابعاد گسترده رسانه ای اجرا می گردد. اتهاماتی
که واقعیت آن در خود آمریکا و رفتار این کشورکاملاً آشکار است.
12- اختصاص بودجه های کلان برای مقابله با نظام جمهوری
اسلامی
از اقدامات خصمانه آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی، در نظر
گرفتن بودجه های کلان برای مقابله و ضربه زدن به جمهوری اسلامی است. نگاهی به
بودجههای مصوب سنای آمریکا در پنج سال گذشته گویای آن است که در سال 2007 مبلغ 66
میلیون دلار برای «برای گسترش دموکراسی در ایران»، سال 2009 مبلغ 55 میلیون دلار
برای «جنگ نرم با ایران»، سال 2010 مبلغ 55 میلیون دلار
برای «نفوذ در ایران، مقابله با فیلترینگ سایتهای ضد ایرانی، تحریک قربانیان
سانسور در ایران، آموزش الکترونیکی ایرانیان مخالف نظام برای براندازی نرم و شبکه
سازی اینترنتی برای اغتشاشگران بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ارائه آموزشهای لازم
رسانهای و کامپیوتری برای راه اندازی سایتها جهت اطلاع رسانی» و مبلغ 20 میلیون
دلار بودجه تکمیلی برای «مبارزه با ایران از طریق فعالیتهای اینترنتی» و در سال
2011 مبلغ 25 میلیون دلار برای «حمایت از هکرها برای تخریب فضای سایبری ایران»،
تخصیص یافته است. در گزارش عملکردهای بودجهای آمریکا چنین آمده که همه ساله مبالغی
به «صندوق دمکراسی خواهی در ایران» واریز شده، مبالغ دهها میلیون دلاری صرف
برنامههای حقوق بشر در ایران شده و آنگونه که کاندولیزا رایس وزیر وقت امورخارجه
آمریکا هم در گزارش سالانه خود اعلام میکرد، مبالغی هم برای هیأت کارفرمایان پخش
رادیو تلویزیونی (شامل هزینههای صدای آمریکا به فارسی، رادیو فردا و رادیو آزادی)
هزینه میشد. البته در سالهای اخیر و در دولت اوباما بخش اعظمی از این بودجه صرف
برنامههای اینترنتی و اقدامات آموزشی و مراودات فرهنگی شده است. کما اینکه هیلاری
کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا گفته بود بودجه 25 میلیون دلاری امسال پنتاگون
علیه ایران را به مخالفان نظام سیاسی ایران اختصاص میدهد که به اصطلاح او به
«قاتلان، هکرها و سانسورچیان» حمله کنند. این اقدام در واقع گامی عملی است در جهت
آنچه سال گذشته تحت عنوان «دستور کار آزادی اینترنت» از سوی وی مطرح شده بود، به
شمار میرود.
(www.khabaronline.ir/detail/134936/politics/parliament)
13- مقابله با دستیابی جمهوری اسلامی
به فناوری هسته ای
در حالی که آمریکا پیش از انقلاب اسلامی از برنامه هسته ای
ایران حمایت می کرد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با وجود رعایت تمامی موازین
و مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی از سوی کشور م، به دلیل ناهمخوانی سیاست این
کشور با کشور م، تلاش نمود تا با استفاده از ابزارهای مختلف، مانع دستیابی جمهوری
اسلامی به فناوری هسته ای گردد و در این راه از هیچ کوششی فرو گذار ننموده است، از
صدور قطعنامه ضدایرانی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی گرفته تا فرستادن
گزارش پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و صدور قطعنامه برای اعمال
فشار مضاعف علیه ایران و گسترش تحریم ها در قالب اقدام های رسمی و اقدامهای غیر
رسمی چون ترور دانشمندان هستهای ایران و استفاده از ویروس «استاکس نت» برای تخریب
سیستم رایانهی مرکزی تأسیسات هستهای بوشهر و… (کاظم غریب آبادی، برنامهی
هستهای ایران (واقعیتهای اساسی)، تهران، مرکز چاپ و
انتشارات وزارت امورخارجه، پاییز 1387،ص 160- 268)
ابعاد توطئه های آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی تنها به جنگ
سخت علیه نظام جمهوری اسلامی محدود نبوده، بلکه گستره آن ریشه های فرهنگی و فکری
نظام جمهوری اسلامی را به عنوان پایه های اصلی انقلاب اسلامی در برگرفته و شاهد
تهاجم گسترده فرهنگی و جنگ نرم این کشور بر علیه نظام جمهوری اسلامی می باشیم.
ادوارد شرلی نظریه پرداز آمریکایی می گوید «کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین
در سیاست های ایران از بین بردن خصوصیات انقلابی ایران است و باید عقاید انقلاب را
از درون تهی کرد» (نفوذ و استحاله، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در قرار گاه ثار
الله، تهران، 1378، ص 96)
دیوید کیو مأمور وقت سازمان سیا و رابط آن با برخی
گروههای و عناصر ضد انقلاب می گوید:«مهم ترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی
تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم»(نگارش، حمید، هویت دینی و
انقطاع فرهنگی، تهران، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1380،ص 180)
ابعاد جنگ نرم بر
علیه نظام جمهوری اسلامی به گونه ای است که بیش از شصت بنیاد و مؤسسه در زمینه جنگ
نرم بر علیه نظام جمهوری اسلامی فعال هستند که از جمله می توان به بنیاد سوروس یا
بنیاد جامعه باز، مرکز وودرو ویلسون، خانه آزادی، صندوق اعانه ملی برای دموکراسی
(N.E.D)، مؤسسه دموکراتیک ملی (N.D.I)،
مؤسسه جمهوری خواه ملی (N.R.I)، بنیاد فورد، بنیاد برادران
راکفلر، بنیاد کارنگی، مؤسسه آمریکن اینترپرایز، بنیاد دموکراسی در ایران، انستیتو
آلبرت انشتین، کمیته خطر حاضر، انستیتو بروکینگز، مرکز سابان وابسته به بروکینگز،
دیده بان حقوق بشر، موسسه کاتو، مرکز هیستینگز، مرکز بین المللی تحقیقات بر روی
زنان، و… اشاره نمود.(فاطمه مرسلی، کانون های فکری استکبار(معرفی و بررسی
عملکردهای بنیادهای جنگ نرم)، تهران: اسرار قلم،ص 86)
فعالیت شبکه های فارسی زبان از جمله VOA، BBC،رادیو
فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکههای
ماهوارهای ضدانقلاب مانند منافقین، گروههای سلطنتطلب، پارس، رنگارنگ، فیس بوک،
تویتر و… بیانگر تلاش همه جانبه دنیای استکبار و به ویژه آمریکا و جنگ نرم این
کشور به منظور براندازی نظام جمهوری اسلامی است. اینها تنها نمونه هایی از فهرست
بلند توطئه ها و اقدامات خصمانه آمریکا بر علیه نظام جمهوری اسلامی می باشد که به
خوبی بیانگر عمق کینه و دشمنی این کشور با نظام جمهوری اسلامی است.
دلایل دشمنی و
خصومت آمریکا با ایران
در بررسی مهمترین دلایل و عوامل دشمنی دشمنان انقلاب اسلامی
با نظام جمهوری اسلامی و استمرار و دست برنداشتن از این دشمنی وعناد، می توان به
این موارد به طور گذرا اشاره نمود:
1.اسلامی بودن نظام جمهوری اسلامی:
یکی از
مهمترین عوامل دشمنی استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا با نظام جمهوری
اسلامی،بلکه ریشه اصلی تمامی دشمنی ه، اسلامی بودن انقلاب و شکل گیری انقلاب بر
پایه اسلام ناب است. ؛ انقلاب اسلامی که بر پایه فرهنگ غنی اسلام شکل گرفت، فرهنگ
غرب و مبانی آن را به چالش کشیده و زیر سوال برد. ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق
آمریکا می گوید: «جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدانهای زور
آزمایی سیاست خارجی آمریکاست.» (نیکسون، ریچارد، فرصت را از دست ندهید، ترجمه، حسین
وفسی نژاد، تهران: ص 256)
هانتینگتون نظریه پرداز مشهور آمریکایی می گوید: «تقابل
اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است.» (نفوذ و استحاله،
پیشین، ص 47) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «امروز
دشمنی اردوگاه استکبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است. آن ها با اسلام دشمن
هستند که بر جمهوری اسلامی ایران فشار وارد می کنند و الله که آمریکا از ملت ایران
از هیچ چیز شان به قدر مسلمان بودن و پایبند به اسلام ناب محمدی بودن ناراحت نیست
او می خواهد شما از این پایبندی دست بردارید.» (روزنامه جمهوری اسلامی،
13/2/69)
2. زیر سؤال بردن نظام استکباری:
موجودیت نظام جمهوری
اسلامی و حرکت با صلابت و مقتدرانه آن، بنیان نظام استکباری را به خطر انداخته است
و همین مسأله از دلایل دشمنی استکبار جهانی و آمریکا با انقلاب اسلامی است. ریچارد
مورفی، معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا در گزارشی خطاب به نمایندگان کنگره آمریکا
گفت:«اولویت های آمریکا مبتنی بر حفظ جریان جریان آزاد نفت از خلیج فارس، مهار
کردن نفوذ روسیه و جلوگیری از رادیکالیسم اسلامی است. پدیده انقلاب اسلامی ایران
دیگر تنها یک مسأله استراتژیک متعارف نیست، مسأله امواجی است که این انقلاب پدید
آورده و بنیادهای تمدن معاصر کاپیتالیستی و سوسیالیستی غرب را به لزره انداخته است.»
(واعظی، حسن، ایران و آمریک، پیشین، ص 314، فارین پالیسی به نقل از
خطر توطئه، ص 95)
مقام معظم رهبری فرمودند:«موضع انقلاب
اسلامی موضع هجومی است، هجوم علیه سیستم ظالمانه و ستمگرانه ای که امروز بر دنیای
سیاست در سراسر عالم و بر زندگی واقعی مردم حاکم است، یعنی هجوم بر نظام سلطه…
انقلاب اسلامی، فریاد و نهیبی است علیه چنین نظام های ظالمانه ای در دنی. علت این
هم که نظام اسلامی و انقلاب اسلامی در چشم ها و کام های ملت ها شیرین بوده و همچنان
هست، همین است. این هم که می بینید در دنیا سیاست های گوناگون با شیوه های مختلف
مرتب روی جمهوری اسلامی فشار می آورند تا در قضایای گوناگون مثلاً در قضیه فلسطین
موضع نگیرد، بعضی ساده لوح ها خیال می کنند که مشکل فقط این است که جمهوری اسلامی
در فلان قضیه موضع تندی دارد، لذا می گویند شما موضع تند
نگیرید، در صورتی که مسأله این نیست مسأله این است که مواضع اصولی جمهوری اسلامی،
اصل سیاست های سلطه را در دنیا تهدید و ملت ها را امیدوار می کند.» (پایگاه اطلاع
رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات معظم له در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان
طرح ولایت،17/5/81)
3.به مخاطره انداختن منافع ابرقدرتها در منطقه حساس خاورمیانه:
انقلاب اسلامی منافع غرب و به ویژه آمریکا را در منطقه استراتژیک خاورمیانه به خطر
انداخته است و این یکی از عوامل دشمنی با آن است. برژنسکی نظریه پرداز مشهور
آمریکایی می گوید: «تجدید حیات اسلام بنیادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و
تشنجات ناشی از ایران (امام)خمینی (ره) یک مخاطره مستمر برای منافع ما در منطقه ای
که حیات جهان غرب کاملاً به آن وابسته است ایجاد کرده است. بنیادگرایی اسلامی پدیده
ای است که امروزه آشکار نظم و ثبات موجود را تهدید می کند.» (داودی، محسن، ستیز غرب
با آنچه بنیادگرایی اسلامی می نامد، تهران، دفتر مطالعات
سیاسی و بین المللی، 68، ص 80)
مقام معظم رهبری فرمودند:«اینکه
ملاحظه میکنید بعد از پیروزی انقلاب تاکنون آمریکاییها از
دشمنی با ملت و کشور و نظام جمهوری اسلامی هرگز دست نکشیدهاند
و یک لحظه از دشمنی باز نایستادهاند علّت همین است اینجا
پایگاه سیاسی و اقتصادی امن و امان آمریکاییها بود، اما فکر اسلامی و ایمان اسلامی
این ملت را بیدار کرد و آنها توانستند به برکت اسلام، دست این سلطهطلبِ
زیاده خواهِ زورگوی چپاولگر را کوتاه کنند، در حقیقت اسلام در کشور ما بزرگترین
ضربه را به استکبار آمریکایی زده است بنابراین آنها هم بزرگترین کینه را دارند و بیمهار
اقداماتی میکنند.» (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم
رهبری، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامیدر خطبههای
نماز جمعهی تهران 1381/09/01)
4.انقلاب
اسلامی، کانون بیداری و الگوی سایر ملت ها:
تاثیر گذاری و نفوذ انقلاب اسلامی در
نهضت های آزادیبخش در سراسر جهان و تبدیل شدن انقلاب اسلامی به عنوان کانون بیداری
ملت ها و الگویی برای مبارزه و مقابله با قدرتهای بزرگ و دمیدن روحیه استکبار ستیزی
در میان آنان که امروز نمونه های آن را در کشورهای عربی اسلامی شاهد هستیم، از
دلایل عمده دشمنی آمریکا با نظام جمهوری اسلامی است.
الکساندر هیک وزیر دفاع اسبق آمریکا می گوید: «به نظر من خطرناک تر و مهم تر از این
مشکلات بین المللی عواقب گسترش بنیاد گرایی اسلامی است که در ایران پاگرفته و اکنون
عراق و ثبات رژیم های عرب میانه رو را در منطقه تهدید می کند، می باشد. اگر این از
کنترل خارج شود منافع ابر قدرت ها را به خطرناک ترین وجه به مخاطره خواهد انداخت.»
(روزنامه اطلاعات، 1/12/61)
مقام معظم رهبری فرمودند: «آمریکایی ها می دانند که اگر
ایران اسلامی و ملت ایران برقله رفیع این فناوری بایستد سخن حق او که دعوت به
استقلال و عزت و سرافرازی است در افکار عمومی جهان به ویژه مسلمانان، نفوذ بیشتری
خواهد یافت و دشمنان ملت از همین مسأله ناراحت و نگرانند.» (پایگاه اطلاع رسانی
دفتر مقام معظم رهبری، بیانات مقام معظم رهبری در جمع دست اندر کاران جهاد
دانشگاهی، 1/4/83) همچنین فرمودند:«این موضوع نشأت گرفته از ایستادگی و ثبات ملت
ایران و نشانه های خوب پیشرفت در ایران اسلامی است. صورت عزت ملت، سربلندی سیاسی
نظام اسلامی، پیشرفتها و نوآوریها در عرصه های مختلف علمی و اقتصادی، و کوتاه
نیامدن در مقابل قدرتهای زورگو، تداوم پیدا کرده و اکنون به الگویی برای ملتهای
منطقه تبدیل شده است.» (همان، بیانات مقام معظم رهبری دیدار جمعی از فرماندهان و
مسئولان نظامی و انتظامی در تاریخ 14/1/1390)
5.استقلال طلبی جمهوری اسلامی و حرکت
در مسیر پیشرفت:
استقلال طلبی و حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت کشور و رهایی از
وابستگی در عرصه های مختلف به سایر کشورها از جمله قدرتهای بزرگ نیز از جمله دلایل
دشمنی قدرتهای بزرگ با نظام جمهوری اسلامی ایران است. مارتین ایندایک معاون خاور
میانه ای وقت وزارت خارجه آمریکا با اشاره به ناهمخوانی سیاست های جمهوری اسلامی با
ایالت متحده، گستاخانه تأکید می کند که مجازات و تنبیه انقلاب اسلامی درس عبرتی
برای کشورهایی خواهد بود که در مسیر استقلال و رهایی از رهبری آمریکا گام بر می
دارند (روزنامه کیهان، 26/1/78)
نوام چامسکی نظریه پرداز مشهور آمریکایی نیز براین
باور است که: «جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است چون از
استقلال خود چشم پوشی نمی کند.» (روزنامه رسالت، 27/2/80)
مقام معظم رهبری در این
باره فرمودند: «دشمنی نظام مستکبر آمریکایی و هر مستکبر در دنیا با نظام اسلامی،
به خاطر پرچم برافراشته عدالت است، به خاطر این است که می بیند با نام اسلام و با
تعالیم والای اسلام کشوری دارد به سمت رشد و توسعه و پیشرفت علمی و عملی حرکت می
کند می داند که این، جلوی نفوذ آنها را خواهد گرفت. آنها با هر کشوری که خارج از
قلمرو قدرت آنها به توسعه، به سمت رقابت با آنها حرکت کند، مخالفند.
آنها در مناطق مختلف عالم – که از لحاظ منابع حیاتی و منابع
اقتصادی و زیر زمینی، ثروتمند و غنی است – منافع خودشان را
دنبال می کنند و در پی این هستند که ظالمانه و مستکبرانه براین کشورها پنجه بیفکنند
وبا قدرت زور و زر و تزویر خودشان بتوانند این منابع را در اختیار بگیرند. دشمنی
آمریکا و استکبار با ایران اسلامی به خاطر این حرکت قدرتمندانه مردمی است چون ایمان
مردم، علاقه مردم به استقلال، و اطمینان به نفس مردم، به ضرر آنهاست. آنها می
خواهند کشور ما را همیشه وابسته نگه دارند. آنها می خواهند
از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشورهای این منطقه را وابسته به خودشان نگه دارند.
وقتی کشوری مستقل است، وقتی اطمینان به نفس دارد و با اعتماد به خود، در راهی که او
را به سمت اهداف والا می رساند، حرکت می کند، طبعا اینها ناراضی می شوند. نارضایتی
دشمنان جهانی ما به این خاطر است. آنها وقتی راضی می شوند که ملت ایران اختیار دین
ودنیا و فرهنگ و اقتصاد خود را یکسره به آنها بسپارد. ملت
ایران امروز بیدار شده است و زیر بار چنین زور گویی ها و قلدری هایی نمی رود.»
(پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات مقام معظم رهبری
در اجتماع مردم رفسنجان، 18/2/84)
6. دشمنی با رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم
مظلوم فلسطین و لبنان:
یکی دیگر از دلایل دشمنی استکبار جهانی و آمریکا با جمهوری
اسلامی، دشمنی با رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم مظلوم
فلسطین ولبنان در دست یابی به حقوق از دست رفته آنان و خط مقاومت در منطقه است.
مارتین ایندایک می گوید: «دلیل اصلی ادامه ضدیت آمریکا با ایران نیز بدان جهت است
که در سیاست ایران در قبال روند سازش تغییری ایجاد نشده است.» (خلیلی، اسد الله،
روابط ایران و آمریک، بررسی دیدگاه نخبگان آمریکایی، تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و
تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، 1381، ص 466)
مقام معظم رهبری فرمودند: «مسئله
فلسطین فقط مسئلهی جغرافیا نیست مسئله بشریت است مسئله انسانیت است امروز مسئله
فلسطین شاخص میان پایبندی به اصول انسانی و ضدیت با اصول انسانی است مسئله این قدر
اهمیت دارد آمریکا هم از این معامله زیان خواهد دید بلاشک این چیزهای تاریخی ده سال
و بیست سال و سی سال در تحولات تاریخی مثل یک لحظه است بهزودی خواهد گذشت قطعاً
تاریخ آمریکا و آیندهی آمریکا مغلوب این حرکتی خواهد شد که در این پنجاه شصت سال
اخیر آمریکائیها در رابطه با مسئلهی فلسطین انجام دادند مسئلهی فلسطین مایه
بدنامی آمریکا در طول قرنهای متمادی در آینده خواهد بود…مسئله فلسطین یک مسئلهی
اسلامی است همه ملتها در مقابل فلسطین مسئولند همه دولتها در مقابل فلسطین مسئول
هستند چه دولتهای مسلمان چه دولتهای غیر مسلمان هر دولتی که ادعای طرفداری از
انسانیت را دارد مسئول است منتها وظیفه مسلمانها وظیفه سنگینتری است دولتهای
اسلامی موظفند و باید به این وظیفه عمل بکنند..ما در جمهوری اسلامی مسئلهی فلسطین
برایمان یک مسئله تاکتیکی نیست یک استراتژی سیاسی هم نیست مسئلهی عقیده است
مسئله دل است مسئله ایمان است (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات
در دیدار شرکت کنندگان افتتاحیه همایش غزه، 8/12/1388)
حضرت امام عمق کینه و دشمنی
دشمنان نظام را این گونه تبیین فرمودند: «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و
آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و
جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال وآزادی ما راقبول
دارند ؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی
شناسند به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر این
که شما را از دین تان برگردانند…آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و
انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را
با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف
و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر،
آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند، ما جیره خوار و حافظ منافع
آنه، نه یک ایران با هویت ایران اسلامی.» (صحیفه نور، ج 20، ص 237)
در یک جمله،
ریشه اصلی دشمنی و خصومت آمریکا با نظام جمهوری اسلامی را باید در ماهیت استکباری
وظالمانه این کشور و ماهیت اسلامی، حق طلبانه و ظلم ستیزانه نظام جمهوری اسلامی
جستجو نمود. بنابر این، با توجه به ماهیت اسلامی جمهوری
اسلامی و رویکرد استقلال طلبانه و ایستادگی در برابر نظام سلطه و حمایت از مظلومان
و ماهیت استکباری وسلطه جویانه دولت آمریکا، امکان برقراری رابطه میان دو کشور وجود
ندارد. با توجه به زیاده خواهی ها و ماهیت سلطه جویانه دولت آمریک، امکان برقراری
رابطه با این کشور بر اساس احترام متقابل، وجود ندارد و پذیرش رابطه در شرایط کنونی
به معنای پذیرش سلطه و چشم پوشیدن در برابر سلطه جویی های این کشور است و ملت ما
پیرو مکتبی است که زیر بار ذلت و تحقیر رفتن را جایز نمی داند و ندای هیهات منا
الذله امام حسین علیه السلام با عمق جان آنها عجین شده است.
مقام معظم رهبری می
فرمایند: «خیلىها بودند از همان اوایل انقلاب، می گفتند آقا حالا که انقلاب پیروز
شد، دیگر بس است؛ برویم با آمریکایىها مسائل را تمام کنیم! این معنایش این بود که
شعار ظلمستیزى انقلاب تخطئه شود. این را تشویق می کردند. در طول زمان، بودند کسانى
که دنبال این بودند؛ یعنى برویم با آمریکا همراه شویم؛ آن کسى که دشمن اصلى ماست،
برویم زیر بال او؛ به دامن او پناه ببریم. معناى این حرف، فروختن قضیه فلسطین است.
معناى این حرف، اغماض کردن از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و امثال اینهاست.
معناى این حرف، چشم بستن بر روى این همه ظلمى است که آمریکا در جهان بر ملتها دارد
انجام می دهد. معناى این حرف، یعنى به این مسائل اعتراض نکنیم. خب، عادى کردن روابط
معنایش این است که دیگر ملت ایران و مسئولین ایران نتوانند صریح اعتراض کنند و
حرفشان را بزنند؛ و یک مرحله آن طرفتر، تدریجاً مجبور بشوند حرف آنها را قبول
کنند. خب، این ثبات و استقامت، پر زحمت بود؛ اما بابرکت بود، رحمت الهى را هم جلب
کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد.» (خطبههای نماز جمعه تهران،15/11/89)
دلیل قطع
رابطه ایران و آمریکا
دولت آمریکا به دنبال تسخیر لانه
جاسوسی آمریکا در 13 آبان 58 و افشای اسناد جاسوسی، با هدف نمایش قدرت خویش و به
خیال خود زهر چشم گرفتن از انقلاب اسلامی و به این امید که بدین وسیله در مسیر حرکت
نظام جمهوری اسلامی خللی ایجاد کند و هراسی در دل مردم ایران وارد سازد، در شامگاه
18 فروردین 1359 قطع رابطه سیاسی و تجاری خود با ایران را اعلام کرد؛ حرکتی که در
۲۲ آبان ۱۳۵۸ در قالب دستور توقیف تمام دارایی های ایران در بانک های آمریکایی و
شعبه های خارجی آن و توقف خرید نفت از ایران، آغاز شده بود و تنها 17 روز پس از آن،
دخالت نظامی آمریکا در منطقه طبس را با هدف آزادسازی گروگان ها به دنبال داشت که به
صحنه شکست مفتضحانه آمریکا تبدیل گردید و می توانست درس بزرگی برای این کشور در
مقابله با نظام جمهوری اسلامی باشد؛ اما چنین نشد و از آن زمان به بعد، ما شاهد
توطئه های گوناگون این کشور برضد نظام جمهوری بوده ایم؛ آزموده ای که بارها آن را
آزموده اند و هر بار ایستادگی، هوشیاری و بصیرت مردم، آنان را ناکام گذارده است.
به
دنبال اعلام قطع رابطه آمریکا با ایران، امام راحل با صلابت بی نظیر خویش و با
شناختی که از مردم داشت، در اوج عزت و اقتدار در پیام به ملت ایران، این قطع رابطه
را به فال نیک گرفته، فرمود: «ملت شریف ایران! خبر قطع
رابطه بین آمریکا و ایران را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد
که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پا
خاسته برای رهایی خود از چنگال چپاول گران بین المللی با یک چپاول گر عالم خوار،
همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاول گر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می
گیریم؛ چون این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید دولت آمریکا از ایران است.
ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که قدرت سفاکی را
وادار به قطع رابطه، یعنی خاتمه دادن به چپاول گری ها کرده، اگر جشن بگیرد، حق
دارد…. من کراراً گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال آمریکا، رابطه ملت مظلوم
با جهان خواران است. شما ای ملت عزیز که برای رضای خداوند متعال، با بانگ الله اکبر
بر دشمنان خود چیره شدید و آزادی و استقلال را به دست آوردید، با اتکا به خداوند
تعالی و حفظ وحدت کلمه، مهیا باشید برای رودررویی دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفین.
شما به خواست خدای تعالی، پیروز هستید و بر مشکلات، غلبه خواهید کرد»(صحیفه امام،
ج12، ص 233-234)
ملت مقاوم و پرصلابت ایران اسلامی نیز نشان داد که نه تنها با قطع
رابطه آمریکا از راهی که با آگاهی و بصیرت انتخاب نموده، باز نمی ایستد، بلکه با
ایستادگی و مقاومت خویش، هیمنه شیطان بزرگ را خواهد شکست و دست یابی به عزت و
کرامت، در سایه تعالیم الهی و توخالی بودن طبل استکبار را به همه نشان داد و در
سایه این ایستادگی، امروز ایران اسلامی به عنوان کشوری مقتدر و آزاده، امید گستر
والهام بخش مردم آزادی خواه، مطرح شده و به خاری در چشم دشمنان، تبدیل شده است و
فشارها، تهدیدها و توطئه های روز افزون آنان بر ضد نظام جمهوری اسلامی، بیان گر عمق
کینه توزی و دشمنی آنان با نظام اسلامی است.