نکته اوّل: می توان گفت عمده ترین دلیل در خواندن نماز به زبان عربی، پس از آن که نماز، سنت پیامبر است و عبادات توقیفی (به جا آوردن آنها باید به همان شکلی باشد که خداوند تعیین فرموده است.) هستند، حفظ و بقای نماز در طول قرون و اعصار است که بدون کم و کاست برای همیشه باقی بماند و اگر هر کسی به زبان محلی و مادری خود آن را تلفظ می نمود احتمال کم و زیاد شدن الفاظ، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بی اساس منتفی نبود و چه بسا این تغییرات، به دیگر واجبات و ارکان نماز نیز سرایت می کرد و شاید کم کم اصل نماز از اهمیت افتاده و کاملاً به فراموشی سپرده می شد.
بدیهی است برای این که هر چیزی برای همیشه و در طول تاریخ بماند باید دارای معیار و مقیاسی غیرقابل تغییر باشد؛ نظیر این که در مورد اندازه، میلی متر، سانتی متر و یا متر و در مورد وزن، گرم، کیلو و… را به عنوان معیار و میزان غیرقابل تغییر قرار داده اند، همچنین در مورد نماز، اموری را که به نام واجبات و ارکان است به عنوان معیار و ملاک قرار داده اند که یکی از آنها لزوم عربی بودن اذکار واجب آن است.
نکته دوم: اسلام یک دین جهانى است و مىخواهد همه مسلمانان را در یک جبهه و صف واحد قرار دهد. تشکیل چنین جمعیتى بدون زبان واحدى که همه با هم تفاهم کنند، امکان پذیر نیست و زبان عربى که به اعتراف اهل فن، از جامعترین زبانهاى دنیاست، مىتواند به عنوان یک زبان بین المللى و زبان نماز تمام مسلمانان، رمز وحدت و نشانه یگانگى مسلمانان باشد؛ این اصل در سایر دستورات اسلامى، همچون به سوى قبله واحد نماز خواندن و… نیز تجلى پیدا کرده است.
نکته سوم: ممکن است به ذهن کسی برسد که وادار کردن مردمی غیر مسلط بر زبان عربی به خواندن نماز به زبان عربی، نوعی ایجاد مشقت برای آنها و اجحاف و ستم در حق آنها است. در جواب می توان گفت: برای مردمی که برای رفع حوایج روزمره خود، ده ها و بلکه صدها اصطلاح و واژههای بی گانه را به راحتی یاد گرفته و به کار می برند، یاد گرفتن کلمات نماز که مجموع کلمات واجب آن (با حذف کلمات تکراری) حدود 20 کلمه است، کار مشکلی نیست. از طرف دیگر، معنای ظاهری و سطحی کلمات نماز بسیار ساده و آسان است و همه مردم به راحتی می توانند معنای سطحی و ظاهری بسم الله الرحمن الرحیم و… را یاد بگیرند؛ هر چند این کلمات دارای معانی عمیق و گسترده نیز هست.
نکته چهارم: از نظر زبان شناسان، زبان عربی از کاملترین زبان های دنیاست که به خوبی می تواند مفاهیم و مطالب گسترده و عمیق را در قالب های زیبا و کوتاه بیان کند[1].
نکته پنجم: عربى بودن الفاظ و اذکار در هر حکم و عبادتى شرط لازم نیست. همان طوری که بنابر نظر بعضى از علما، عربى بودن صیغه عقد ازدواج ضرورتى ندارد[2] و بعضى از علما همچون امام خمینى (ره) در این باره مىفرمایند: اگر مکلف خودش نمىتواند صیغه را به عربى بخواند، حتى در صورتى که بتواند وکیل بگیرد، جواز عقد به غیر عربى خالى از قوت نیست.[3] همچنین لازم نیست دعاها نیز حتماً به عربى خوانده شوند و انسان در غیر از حالت نماز می تواند با خداوند به هر زبانی صحبت و با او راز و نیاز کند و به فتوای اکثر مراجع، در نماز نیز در غیر از اذکار واجب و خصوصاً در قنوت، می تواند به زبان غیر عربی دعا کند.[4] البته آن چه گفته شد به معناى بى توجهى مسلمانان به معانى اذکار در نماز و… نیست، بلکه بر هر مسلمان لازم است که با معناى نماز و دعاها آشنا گردد تا بفهمد با خداى خود چه مىگوید، و در این صورت است که اعمال او خشک و بىروح تلقى نشده و سکوى پرواز او به سوى ابدیت خواهند گشت.[5]
.[2] گرامى، معلقات، ج 4، ص 645.
.[3] یزدی، سید محمد کاظم، عروة الوثقى، ج 2، حاشیه ص 645.
[4]. توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 62.
[5] اقتباس از نمایه شماره 407 (سایت: 423).